۵٬۲۱۷
ویرایش
خط ۹۶: | خط ۹۶: | ||
4. در قرآن کریم در موارد فراوانی بهصراحت از آسمانهای هفتگانه سخن به میان آمده است <ref>(بقره، 29؛ اسراء، 44؛ مؤمنون، 86؛ فصلت، 12؛ نوح، 15.)</ref> در کتابهای آسمانی نیز فراوان از آسمان سخن گفته شده است <ref>(بطرس، قاموس الکتاب المقدس، 485 ـ 486.)</ref> اندیشمندان اسلامی در پی توجیه و انطباق افلاک با آسمانهای هفتگانه در آیات الهی چند راه حل بیان کردهاند. برخی بر این باورند که عرش در قرآن کریم <ref>(حاقه، 17.)</ref> همان فلک نهم است و افلاک هشتگانه همان فرشتگاناند که عرش را حمل میکنند. آنان سعی کردهاند به این وسیله میان [[کلام الهی]] و [[هیئت بطلمیوسی]] جمع کنند <ref>(ابنسینا، رسائل، 217 ـ 219؛ ← ذهبی، التفسیر و المفسرون، 2/426؛ ← مقاله عرش.)</ref> برخی نیز آسمانهای هفتگانه را همان هفت فلک دانستهاند و آن را با هیئت بطلمیوس تطبیق کردهاند <ref>(فخر رازی، مفاتیح الغیب، 2/381.)</ref> [[اهل معرفت]] در تفسیر هفت آسمان، راهی غیر راه [[علم هیئت قدیم]] در پیش گرفتهاند و هفت آسمان را به عوالمی روحی تفسیر کردهاند <ref>(ابنعربی، تفسیر، 1/25.)</ref> و بر این باورند که رصد و حس در فهم امور آسمانها ناقص است <ref>(ملاصدرا، تفسیر القرآن، 2/289 ـ 293.)</ref> امامخمینی درباره هفت آسمان، با استناد به آیه «إِنَّا زَینَّا السَّماءَ الدُّنْیا بِزِینَةٍ الْکَواکِب» <ref>(صافات، 6.)</ref> و بر اساس [[حرکت جوهری]] بر این باور است که همه سیارات و ستارگان در آسمان اولاند و قرآن بر خلاف هیئت بطلمیوسی تمام ستارهها و کواکب را در آسمان دنیا میداند؛ از اینرو سبع سماوات غیر از افلاکی است که بطلمیوس بیان کرده است <ref>(امامخمینی، صحیفه، 20/299 ـ 300.)</ref> ایشان قائل است که بر ثبوت افلاک هیئت بطلمیوسی برهان وجود ندارد و نباید آن را به حساب شریعت اسلامی گذاشت و به [[قرآن]] نسبت داد و خود قرآن بهصراحت این نظر را رد میکند؛ <ref>(صافات، 6)</ref> زیرا سماء دنیا آخرین طبقه سماوات سبع است و هرچه در علوم جدید از کواکب و ستارهها کشف کردهاند، همه در آسمان اول است، بلکه همه کواکب پایینتر از آسمان اولاند و آسمان اول پس از این کواکب آغاز میشود <ref>(امامخمینی، تقریرات، 3/429.)</ref> ایشان با طرح مسئله هفت آسمان قرآن کریم، یادآور شده با توجه به کشفیات جدید [[علوم کیهانشناسی]] در صحنه کهکشانها، فهم این گزاره قرآن از توان بشری خارج است <ref>(امامخمینی، تقریرات؛ امامخمینی، صحیفه، 20/299 ـ 300.)</ref> | 4. در قرآن کریم در موارد فراوانی بهصراحت از آسمانهای هفتگانه سخن به میان آمده است <ref>(بقره، 29؛ اسراء، 44؛ مؤمنون، 86؛ فصلت، 12؛ نوح، 15.)</ref> در کتابهای آسمانی نیز فراوان از آسمان سخن گفته شده است <ref>(بطرس، قاموس الکتاب المقدس، 485 ـ 486.)</ref> اندیشمندان اسلامی در پی توجیه و انطباق افلاک با آسمانهای هفتگانه در آیات الهی چند راه حل بیان کردهاند. برخی بر این باورند که عرش در قرآن کریم <ref>(حاقه، 17.)</ref> همان فلک نهم است و افلاک هشتگانه همان فرشتگاناند که عرش را حمل میکنند. آنان سعی کردهاند به این وسیله میان [[کلام الهی]] و [[هیئت بطلمیوسی]] جمع کنند <ref>(ابنسینا، رسائل، 217 ـ 219؛ ← ذهبی، التفسیر و المفسرون، 2/426؛ ← مقاله عرش.)</ref> برخی نیز آسمانهای هفتگانه را همان هفت فلک دانستهاند و آن را با هیئت بطلمیوس تطبیق کردهاند <ref>(فخر رازی، مفاتیح الغیب، 2/381.)</ref> [[اهل معرفت]] در تفسیر هفت آسمان، راهی غیر راه [[علم هیئت قدیم]] در پیش گرفتهاند و هفت آسمان را به عوالمی روحی تفسیر کردهاند <ref>(ابنعربی، تفسیر، 1/25.)</ref> و بر این باورند که رصد و حس در فهم امور آسمانها ناقص است <ref>(ملاصدرا، تفسیر القرآن، 2/289 ـ 293.)</ref> امامخمینی درباره هفت آسمان، با استناد به آیه «إِنَّا زَینَّا السَّماءَ الدُّنْیا بِزِینَةٍ الْکَواکِب» <ref>(صافات، 6.)</ref> و بر اساس [[حرکت جوهری]] بر این باور است که همه سیارات و ستارگان در آسمان اولاند و قرآن بر خلاف هیئت بطلمیوسی تمام ستارهها و کواکب را در آسمان دنیا میداند؛ از اینرو سبع سماوات غیر از افلاکی است که بطلمیوس بیان کرده است <ref>(امامخمینی، صحیفه، 20/299 ـ 300.)</ref> ایشان قائل است که بر ثبوت افلاک هیئت بطلمیوسی برهان وجود ندارد و نباید آن را به حساب شریعت اسلامی گذاشت و به [[قرآن]] نسبت داد و خود قرآن بهصراحت این نظر را رد میکند؛ <ref>(صافات، 6)</ref> زیرا سماء دنیا آخرین طبقه سماوات سبع است و هرچه در علوم جدید از کواکب و ستارهها کشف کردهاند، همه در آسمان اول است، بلکه همه کواکب پایینتر از آسمان اولاند و آسمان اول پس از این کواکب آغاز میشود <ref>(امامخمینی، تقریرات، 3/429.)</ref> ایشان با طرح مسئله هفت آسمان قرآن کریم، یادآور شده با توجه به کشفیات جدید [[علوم کیهانشناسی]] در صحنه کهکشانها، فهم این گزاره قرآن از توان بشری خارج است <ref>(امامخمینی، تقریرات؛ امامخمینی، صحیفه، 20/299 ـ 300.)</ref> | ||
5. بنابر نظر امامخمینی اربابان عقول در تفسیر آیه «خلق آسمانها و زمین در شش روز» متحیرند و هر کس بر حسب مسلک خود تفسیری ارائه کرده است. برخی علمای ظاهر، مقصود از خلق در شش روز را همان شش روز زمانی میداند. برخی فیلسوفان (ملاصدرا، شرح اصول الکافی، 3/120 ـ 122؛ | 5. بنابر نظر امامخمینی اربابان عقول در تفسیر آیه «خلق آسمانها و زمین در شش روز» متحیرند و هر کس بر حسب مسلک خود تفسیری ارائه کرده است. برخی علمای ظاهر، مقصود از خلق در شش روز را همان شش روز زمانی میداند. برخی فیلسوفان <ref>(ملاصدرا، شرح اصول الکافی، 3/120 ـ 122؛ ملاصدرا، تفسیر القرآن، 6/160 ـ 164.)</ref> آن را به روزهای ربوبی تطبیق کردهاند که هزار سال است؛ یعنی از زمان نزول آدم تا زمان پیامبر اسلام(ص) شش هزار سال است؛ اما در نگاه [[عرفا]] مراتب نزول وجود در [[قوس نزول عالم]] تا پایینترین نزول که [[مرتبه حجاب وجودی]] است، [[لیلةالقدر]] است و ابتدای روز [[قیامت]] از نخستین مرتبه رجوع مُلک به ملکوت در [[قوس صعود عالم]] و [[تعینات حجب]] آغاز میشود و تا ظهور [[قیامت کبری]]، این شش روز در [[عالم کبیر]]، مراتب ششگانه صعودی است؛ <ref>(امامخمینی، چهل حدیث، 658.)</ref> البته ایشان احتمال دیگری نیز داده است که منافاتی با این بیان عرفانی ندارد و آن به حسب هیئت جدید است که باطلکننده هیئت بطلمیوسی است و آن این است که غیر از منظومه شمسی منظومههای شمسی زیاد دیگری وجود دارد که عدد آنها را کسی نمیداند و تفصیل آنها در هیئت جدید آمده است؛ پس ممکن است مراد از سماوات و ارض همین شمس و مدارات و کواکب خود آنها باشد و تحدید آن به شش روز با توجه به منظومه شمسی دیگری باشد و این احتمال نزدیکتر به ظاهر است <ref>(امامخمینی، چهل حدیث، 658 ـ 659.)</ref> ایشان خاطرنشان کرده است که قرآن نخستین کتابی است که حرکت زمین را بیان کرده و بهصراحت گفته کوهها حرکتی به مانند حرکت ابرها دارند <ref>(نمل، 88.)</ref> و این برخلاف هیئت بطلمیوسی رایج آن زمان بوده است؛ <ref>(امامخمینی، صحیفه، 20/298 ـ 299.)</ref> ولی به علت غلبه هیئت بطلمیوسی برخی از آن تعبیر به [[حرکت جوهری]] کردهاند و حال آنکه حرکت جوهری، حرکتش مثل حرکت ابرها نیست و هیچ ربطی به حرکت دورانی زمین ندارد <ref>(امامخمینی، صحیفه، 20/298 ـ 299.)</ref> | ||
==پانویس== | ==پانویس== |