فقه معاصر:پیش‌نویس فقه عفاف جنسی (کتاب)

از دانشنامه فقه معاصر

چکیده

فقه عفاف جنسی (فقه فردی) کتابی به زبان فارسی نوشته حسین بستان (نجفی) است. این کتاب در سال ۱۳۹۹ش توسط پژوهشگاه حوزه و دانشگاه و جبهه فرهنگی حجاب و عفاف به چاپ رسید.

نویسنده در این کتاب به دنبال بررسی احکام شرعیِ متوجه فرد مکلف در زمینه‌ رفتارهای عفیفانه یا غیر عفیفانه بوده و انگیزه اصلی خود از تدوین این کتاب را توجه به ضرورت و اهمیت وجود اثری مبتنی بر مبنای استدلالی متقن در حوزه عفاف جنسی به ویژه به زبان فارسی معرفی کرده است.

نویسده مباحث فقه عفاف جنسی را در دو محور فردی و اجتماعی مورد بررسی قرار داده و مطالب مربوط به فقه اجتماعی را در کتاب دیگری با نام فقه عفاف جنسی (فقه اجتماعی) ارائه داده است.

روش مؤلف در تدوین این کتاب، روش اجتهادی متعارف در حوزه‌های علمیه بوده که بعد از بررسی نظر فقیهان و آیات و روایات مربوط به هر باب، نظر نهایی خود را بازگو می‌کند. کتاب پیش‌رو شامل دو بخش اصلی بوده که در بخش اول، عوامل مؤثر در عفاف جنسی همچون اخلاق جنسی، سنت ازدواج و سایر عوامل مؤثر در عفاف جنسی مورد بررسی قرار گرفته و نویسنده به طرح مسائلی همچون مشروعیت ازدواج موقت، اذن پدر در ازدواج و ازدواج مسیار پرداخته است.

در بخش دوم به عوامل عفیفانه و غیر عفیفانه (انفرادی-ارتباطی) دخیل در عفاف جنسی پرداخته شده که طرح عناوینی همچون استمنا، تشبه به جنس مخالف، پوشش، نگاه، خودآرایی و ارتباط عاطفی و مصاحبتی و جنسی از جمله آن‌هاست. نویسنده عوامل ارتباطی را ذیل عنوان همجنس‌ها و غیرهمجنس‌ها بیان کرده است.

نویسنده

حسین بستان نجفی (زاده ۱۳۴۷ش) دارای مدرک دکتری در رشته جامعه شناسی بوده و عضویت در انجمن مطالعات اجتماعی حوزه علمیه قم و مدیریت گروه جامعه شناسی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه را در کارنامه خود دارد. تدوین چندین مقاله و کتاب همچون «فقه عفاف جنسی (فردی-اجتماعی)»، «نظریه عرفی شدن با رویکرد اجتهادی تجربی» و «خانواده در اسلام» از جمله آثار اوست.

ساختار و محتوای کتاب

کتاب «فقه عفاف جنسی (فقه فردی)» دارای یک مقدمه و دو بخش است. نویسنده، عفاف را به معنای اجتناب ورزیدن از گناه یا هر امر ناپسندی دانسته و بر اساس آن آیات و روایات و عواملی که در عفاف جنسی تأثیر ایجابی یا سلبی داشته است را مورد بررسی قرار داده است.(صفحه۷)

حسین بستان، فقه عفاف جنسی را شاخه‌ای از علم فقه دانسته که می‌توان با استفاده از آن به بررسی احکام شرعیِ اجتناب از امور جنسی نامطلوب پرداخت.(صفحه۶-۷)

بخش اول کتاب مربوط به عوامل مؤثر در عفاف جنسی بود است (صفحه۷). نویسنده در این بخش در فصل اول به اخلاق جنسی و تأثیرات ممدوح و مذموم در رفتارهای عفیفانه و غیرعفیفانه پرداخته و در فصل دوم سنت ازدواج را مورد بررسی قرار داده و در فصل سوم سایر عوامل مؤثر در عفاف جنسی همچون نماز و دعا و یاد خدا را مورد بحث قرار داده است.

بخش دوم کتاب مربوط به افعال عفیفانه و غیر عفیفانه است که نویسنده آن را در دو محورِ افعال انفرادی و افعال ارتباطی مورد بررسی قرار داده است. (صفحه۷)

به اعتقاد نویسنده افعال انفرادی افعالی بوده که از فرد به عنوان یک فرد سر می‌زند و به حضور فرد دیگری وابسته نخواهد بود؛ به خلاف افعال ارتباطی که فرد در ارتباط با فرد یا افراد دیگری به انجام می‌رساند که می‌تواند بدون واسطه یا با واسطه باشد مثل رسانه‌های صوتی و تصویری. (صفحه۷)

اخلاق جنسی

حسین بستان در فصل اول کتاب با عنوان اخلاق جنسی معتقد است اخلاقیات مؤثر در رفتارهای عفیفانه و غیرعفیفانه را بررسی کرده و با استفاده از روایات، آن را به دو دسته تقسیم کرده است: اخلاقیات عام و اخلاقیات خاص (صفحه ۱۱). صفاتی همچون خوف و خشیت الهی، زهد و کرامت نفس از جمله اخلاقیات عام به‌شمار رفته و صفاتی همچون حیا، غیرت، صبر، عشق، رهبانیت، تکبر زنانه وهراس زنانه را از جمله اخلاقیات خاص معرفی کرده است (ص۱۲). نویسنده اخلاقیات خاص را که همان اخلاق جنسی می‌داند به صورت ويژه مورد بررسی قرار داده و روایات مربوط به هر خصلت را بیان کرده است (صفحه۱۲-۲۵).

ازدواج

در این فصل به مسئله ازدواج پرداخته و به دلیل امکان ارضای مشروع نیازهای عاطفی و جنسی، آن را یکی از عوامل و راهکارهای اصلی تحقق عفاف جنسی در فرد و جامعه معرفی کرده است (صفحه۲۷).

نویسنده کتاب با توجه به شواهد قرآنی و روایی محورهای مورد بررسی در این فصل را بر ارزشمندی ازدواج، کراهت تجرد، استقلال دوشیزه رشیده در ازدواج، ارزشمندی روابط جنسی همسران، تعدد زوجات ازدواج موقت، ازدواج مسیار قرار داده است.(صفحه۲۷)

استقلال دوشیزه رشیده در ازدواج از این جهت با موضوع عفاف جنسی مرتبط دانسته شده که طبق فتوای برخی از فقها، اجازه پدر برای ازدواج چنین فردی لازم دانسته شده است؛ به گفته نویسنده کتاب، ممکن است دختری که به ازدواج نیاز دارد و نمی‌تواند موافقت پدر را جلب کند دچار مشکل و گناه شود (صفحه ۳۲) از این رو نویسنده احادیث مرتبط با اجازه پدر را به چهار دسته تقسیم کرده است (صفحه۳۲-۳۶)

  • احادیث استقلال دختر دوشیزه در ازدواج،
  • احادیث اشتراط صحت ازدواج به رضایت دختر،
  • احادیث اشتراط صحت از دواج دختر به اذن پدر
  • احادیث استقلال پدر در تزویج دختر دوشیزه.

و بعد از بحث و بررسی به این نتیجه رسیده است که احادیث دسته اول و دوم منافاتی با آزادی دختر در انتخاب همسر نداشته و تنها احادیث دسته سوم و چهارم هستند که استقلال را از دختر گرفته است.(صفحه۳۲)

نویسنده با بیان توجیهاتی در ارتباط با احادیث دسته سوم و چهارم به جمع عرفی تمسک کرده و گفته است: دختران دوشیزه رشیده‌ای که در سایر فعالیت‌های اجتماعی و مالی، مستقل عمل می‌کنند برای ازدواج و انتخاب همسر نیازی به اجازه پدر ندارند.(صفحه۳۷) تعدد زوجات از جهت فراهم کردن امکان تأمین نیاز عاطفی و جنسی برای تعداد بیشتری از زنان و تأمین نیاز مردانی که با اکتفا به یک همسر نیازشان بر آورده نمی‌شود، مورد توجه نویسنده قرار گرفته است.(ص۴۱)

ازدواج موقت

ازدواج موقت از دیگر موضوعاتی است که به اعتقاد نویسنده ارتباط وثیقی با مسئله عفاف جنسی داشته است. نویسنده با استفاده از روایات مربوط به این باب مباحث خود را با تأکید بر دو محورِ مشروعیت و مطلوبیت ازدواج موقت و ازدواج موقت با دختر دوشیزه مطرح کرده است. (صفحه ۴۴)

مشروعیت و مطلوبیت ازدواج موقت

مؤلف بعد از بیان ادله اهل سنت، دیدگاه شیعه را مطرح و آیات و روایات مورد استناد هر دو دسته را نقد و بررسی کرده و در جمع‌بندی می‌نویسد: «اصل در اسلام ازدواج دائم است؛ در فرض تزاحم باید ازدواج دائم بر موقت ترجیح داده شود. روایاتی مانند صحیحه بکر و هشام بن سالم ظاهرا به طور مطلق بر استحباب ازدواج موقت دلالت دارند ولی در روایات متعدد شرایطی برای استحباب مطرح شده است که می‌توان آن‌ها را در سه عنوان خلاصه کرد: نیاز جنسی(روایت عبدالله بن مسعودوروایت فتح بن یزید)، احیای عملی سنت رسول الله (ص)(صحیحه محمد بن مسلم وروایت اسماعیل بن فضل هاشمی) و نیت احیای سنت و مخالفت با بدعت (روایت عقبه بن قیس وبشر بن حمزه)»(ص۵۱)

ازدواج موقت با دختر دوشیزه

نویسنده در این بخش با مرور روایات مربوطه به این جمع‌بندی می‌رسد که ازدواج موقت با دختر دوشیزه، به شرط آنکه کم سن و سال و در معرض فریب خوردن نباشد؛ جایز است. ولی با توجه به هشدارهایی که در این خصوص داده شده، نشان می‌دهد به دلیل مفاسد احتمالی، نگاه مثبتی به آن وجود ندارد. (صفحه ۵۵)

ازدواج مسیار

(نمونه‌ای از ازدواج دائم، با این تفاوت که زن از مطالبه حقوق خود در زمینه نفقه، مسکن، پوشاک و هم‌خوابگی می‌گذرد و مرد نیز از مطالبه حق تمکین کامل زن چشم‌پوشی می‌کند.) مؤلف بعد از بررسی ادله و فتوای علما شیعه و اهل سنت می‌نویسد: اگر اسقاط حقوق با احکام الهی در تعارض نباشد، مقتضای عقد صحت است.(ص۵۷)

سایر عوامل

مؤلف در این فصل با بیان آیات و روایات به بررسی عوامل دیگری که در عفاف جنسی مؤثرند پرداخته که نماز، یاد خدا، دعا، توبه، اختصا (اخته کردن انسان یا حیوان که در مورد انسان حرام دانسته شده)، تضعیف شهوت (همچون روزه گرفتن)، نشستن مرد در جای زن نامحرم، موسیقی، شراب خواری از جمله آن‌هاست.(ص۵۹-۶۶)

عفاف در رفتارهای فردی و ارتباطی

بخش دوم کتاب در دو فصل پیرامون «رفتارهای عفیفانه و غیرعفیفانه» است؛ فصل اول پیرامون افعال انفرادی است و افعال غیرعفیفانه‌ای همچون استمنا، نزدیکی با حیوان، خواندن مطالب عفیفانه و غیرعفیفانه و تشبه به جنس مخالف را مطالعه کرده است (ص۶۹-۸۰)

استمنا و خواندن متون جنسی

مؤلف با بیان اینکه استمنا فی‌الجمله حرام است و حکم آن تفاوتی بین زن و مرد ندارد (صفحه ۷۰) معتقد است با صدق عنوان اضطرار می‌شود این عمل را در بعضی از موارد همچون معالجه و درمان جایز دانست و در فرض دَوَران بین استمنا و زنا، استمنا واجب است. او هم‌چنین تصریح می‌کند که حرمت استمنا مشروط به انزال منی است و استمنا با استفاده از آلات تناسلی مصنوعی نیز حرام است و اخراج منی با روش علمی در صورتی حرام است که با تلذذ همراه باشد (صفحه ۷۳-۷۷).

به اعتقاد نویسنده در مورد حکم خواندن متون مشتمل بر آموزش‌های جنسی، اشعار و رمان‌های جنسی نیازی به روایات خاص نیست و می‌توان به ادله عام استناد کرد به طور مثال اگر خواندن متن آموزشی یا رمان جنسی منجر به تهییج شهوت جنسی حرام شود، خواندن آن متن حرام خواهد بود. (صفحه۷۹)

تشبه به جنس مخالف

به‌گفته مؤلف، هر چند در تعیین محدوده تشبه به جنس مخالف اختلافاتی وجود دارد ولی فقها حرمت فی‌الجمله این عمل را پذیرفته‌اند. (صفحه ۸۰) نویسنده روایات مربوط به این باب را ذکر کرده و به بررسی سند روایات، موضوع شناسی تشبه و بررسی حکم تشبه از منظر روایات پرداخته (صفحه ۸۱-۹۰) و نتیجه‌ گرفته است نمی‌توان حرمت تشبه در پوشش و مانند آن را به واسطه روایات اثبات کرد، و تنها مورد متیقن از حرمت تشبه رفتارهای همجنس‌بازانه است و سایر رفتارها را می‌توان مکروه دانست (صفحه۹۰-۹۱).

عفاف در رفتارهای ارتباطی

فصل دوم از بخش دوم کتاب به بررسی مسائلی می‌پردازد که در آن‌ها فعل عفیفانه یا غیر عفیفانه در قالب ارتباط دست کم دو نفر صورت می‌پذیرد و شامل مسائل مربوط به رابطه با هم‌جنس و غیرهم‌مجنس‌ می‌شود. مسائلی همچون پوشش، نگاه به جنس مخالف، خودآرایی، لمس، رقص، مصاحفه، تقبیل، گفت‌وگو، اختلاط با نامحرم، خلوت با نامحرم از موضوعات فصل دوم است.

پوشش و نگاه به جنس مخالف

مؤلف واجبات پوشش زنان و ادله مربوط به آن را مطرح کرده و ادله جواز اظهار صورت و دست‌ها و برخی از مستحبات پوشش را بیان نموده است (ص۹۳-۱۱۰). و در بحث نگاه مرد به زن نیز در پنج محور بحث کرده است که عبارت است از ویژگی نگاه، مواضع نگاه، شرایط ناظر، شرایط منظور الیها و استثناهای حرمت نگاه (ص۱۱۱).

با آنکه در حرمت نگاه باریبه به صورت و دست‌های زن نامحرم ادعای اجماع شده و برای اثبات آن به برخی از آیات قرآن کریم استدلال شده؛ نویسنده کتاب معتقد است در مواردی که عنوان طمع صدق نمی‌کند نمی‌توان به آیه ۳۲ سوره احزاب استدلال کرد (ص۱۱۲-۱۱۳). برای اثبات حرمت نگاه به زن نامحرم با قصد تلذذ نیز به اعتقاد نویسنده، دلیل اجماع کفایت می‌کند. و برای اثبات کراهت و مبغوضیت که به‌ویژه از منظر سیاست‌گذاری اجتماعی اهمیت دارد می‌توان به ادله‌ای همچون کشف مذاق شارع از آیات و روایات مختلف استناد کرد (ص۱۱۳-۱۱۶).

نویسنده درباره نگاه اول و تکرار نگاه بحث کرده و نتیجه گرفته است نگاه دوم از آن جهت که معمولا در معرض تحریک شهوت است، مورد نهی ارشادی قرار گرفته است (ص۱۱۸). او هم‌چنین درباره نگاه با قصد تلذذ و بدون آن (ص۱۱۸-۱۲۰)، مواضع نگاه شامل نگاه به عورت، نگاه به غیر صورت و دست‌ها و نگاه به صورت و دست‌ها (ص۱۲۰) نیز بحث کرده و درباره نگاه عادی به صورت و دست‌های نامحرم پس از بررسی ادله جواز، ادله حرمت و مقتضای اصل عملی (ص۱۴۱-۱۴۸) به این نتیجه رسیده است که در فرض نارسایی ادله شرعی باید به اصل عملی احتیاط رجوع شود نه برائت؛ چون وجود مفسده در نگاه به صورت و دست‌های زن محرز است و حکم عقل نیز این حرمت را ثابت می‌داند. (ص۱۴۹)

مؤلف در ادامه شرایط مرد ناظر مثل بلوغ، عقل، نامحرم بودن و نیاز جنسی (ص۱۴۹) و نیز شرایط زن نگاه‌شونده شامل بلوغ، عقل، اسلام، سالخورده‌نبودن، محجبه‌بودن، تامّه‌بودن (عضوی که از بدن جدا شده باشد) (ص۱۷۰-۱۷۲) را مرور می‌کند و در پایان با استناد به روایات و نظرات فقها، استثناهای حرمت نگاه و اظهار را بیان می‌کند که عبارت است از: قصد ازدواج، درمان، شهادت، ضرورت و تزاحم (ص۱۷۳-۱۸۶). نویسنده در بخش نگاه زن به مرد (غیر از عورت ) تصریح می‌کند که به موجب اصل برائت، باید نگاه زن به تمام بدن مرد غیر از عورتین را جایز دانست؛ لکن به تعبیر برخی از فقها، از آنجایی که هیچ فقیهی را نیافته‌ایم که به جواز نگاه تصریح کرده باشد، مقتضای احتیاط آن است که زن به غیر از اعضای یادشده به مرد نگاه نکند. بنابراین در این مورد صرفا یک منع احتیاطی وجود دارد (ص۱۹۳-۱۹۵).

خودآرایی

به گفته نویسنده خودآرایی زن علاوه بر آرایش، شامل پوشیدن لباس‌های زیبا و جلب توجه‌کننده نیز می‌شود؛ نویسنده دلیل حرمت را آیات حرمت تبرج و جلوه‌گری (آیه ۶۰ نور- آیه ۳۳ احزاب) دانسته و مواردی همچون آرایش خفیف و استفاده از لنز مصنوعی را نمونه جلوه‌گری نمی‌داند (ص۲۰۱). نویسنده قائل است، مواردی که در آن‌ها عناوینی همچون «ترتب مفسده» یا «تهییج شهوت» رخ دهد، نیز حرام است (ص۲۰۱).

رقص

به‌گفته مؤلف در باب رقص آنچه حتما حرام است، رقص زن در مقابل مردان نامحرم یا محرم به جز شوهر است که هیچ فقیهی آن را جایز ندانسته است. رقص انفرادی و رقص در برابر همجنس مورد اختلاف بوده که نویسنده کتاب با استناد به ملاک ترتب مفسده چنین مواردی را نیز حرام دانسته زیرا جنبه تحریک‌کنندگی رقص، قطعا مفسده‌آور است (ص۲۰۳-۲۰۴).

تماس بدنی

مؤلف قیاس اواویت را از دلایل مهم حرمت لمس معرفی کرده و قائل است وقتی نگاه به نامحرم حرام است، به طریق اولی لمس نامحرم به جهت تحریک‌گنندگیِ بیشتر حرام خواهد بود (ص۲۰۵).

نویسنده ذیل حرام دانستن ارتباط لمسی و تماس بدنی با نامحرم؛ مصافحه (دست‌دادن) با نامحرم را حرام دانسته و گفته است: در صورتی که از روی لباس (مثلاْ دستکش) و بدون فشار باشد، جایز است (ص۲۰۷). پیرامون حرمت بوسیدن نامحرم بالغ تردید نکرده و علاوه بر روایات از قیاس اولویت که در حرمت لمس آمده نیز استفاده کرده است. نویسنده پیرامون حرمت لمس بدن و بوسیدن نامحرم نابالغ به روایاتی استناد کرده و در نهایت با ارشادی دانستن روایات، احتیاط را در ترک این عمل بهتر می‌داند (ص۲۱۱-۲۱۲). در پایان این بحث به استثناهای حرمت لمس پرداخته و آن را مشابه استثنای حرمت نگاه می‌داند (ص ۲۱۲).

سایر رفتارهای بینافردی

نویسنده شنیدن صدای نامحرم به همراه تلذذ و رییبه را حرام دانسته و گفت‌وگو زن و مرد نامحرم را با استناد به آیات و روایات جایز می‌داند، سلام‌کردن به نامحرم را نیز با توجه به روایات وارد شده و تعارض بین روایات حمل روایات بر کراهت طریقی کرده است بنابر این هرگاه سلام‌کردن موجب تلذذ نشود کراهتی ندارد (ص۲۱۸-۲۲۰).

درباره عطرزدن نیز نویسنده در جمع‌بندی روایات به این نتیجه رسیده که اگر زنی خود را برای جلب توجه مردی غیرشوهرش خوشبو کند مرتکب عملی حرام شده ولی اگر بدون نیت جلب توجه این عمل را انجام دهد، مرتکب عملی مکروه شده است (ص۲۲۲-۲۲۴).

از مجموع روایات و آیات، اختلاط صِرف نامحرمان با یکدیگر را مکروه و در صورت وجود مفسده حرام دانسته (صفحه۲۳۰) و خلوت با نامحرم در فرض علم به وقوع مفسده و فرض ریبه را حرام می‌داند (ص۲۳۳) در ادامه نیز دخول به منزل نامحرم، همسفرشدن بانامحرم و مضاجعت (هم‌خوابگی) با نامحرم را با استفاده از قاعده اولویت (بر اساس حرمت هم‌خوابگی مرد با دختر و مادرش) و روایاتی که حد شرعی بر این عمل تعیین کرده، حرام می‌داند (ص۲۳۸).

عاطفی

نویسنده ارتباط عاطفی با نامحرم را در سه حالت مورد بررسی قرار داده: رابطه دوستی مشتمل بر فعل حرام از قبیل نگاه شهوانی، لمس و بوسیدن را حرام دانسته و رابطه دوستی و رفاقت را به استناد آیه ۲۵ نساء و آیه ۵ مائده حرام می‌داند و رابطه گذرا در قالب خنده و شوخی را به سبب روایاتی همچون موثقه ابوبصیر که امام باقر(ع) او را بواسطه شوخی با نامحرم توبیخ می‌کند، حرام دانسته است. (ص۲۳۸-۲۳۹)

ارتباطات با واسطه

نویسنده در این بخش حکم انواع ارتباطات زن و مرد در فرض با واسطه بودن را مورد بررسی قرار داده و نگاه با واسطه به نامحرم همچون نگاه به نامحرم در آیینه را به استناد ادعای فیزیک جدید بر عدم تفاوت بین نگاه مستقیم و با واسطه، الغای خصوصیت در فهم عرفی و حکم عقل بر وحدت ملاک و مفسده حرام دانسته است.(ص۲۴۳) لمس با واسطه که شامل لمس عکس یا مجسمه نامحرم باشد را به استناد فتوای فقها حرام نداسته (ص۲۴۶) و شنیدن صدای نامحرم از قبیل تماس صوتی را در صورتی که قصد تلذذ و ریبه در آن نباشد را حلال دانسته است. (ص۲۴۷) نویسنده، اختلاط و خلوت کردن زن و مرد نامحرم در فضای مجازی را مکروه و با خوف وقوع گناه و قصد ریبه آن را حرام دانسته است.(ص۲۴۷) مؤلف ارتباط عاطفی را به طور کلی حرام دانسته و قائل به تفاوتی بین باواسطه و بی‌واسطه بودن آن نیست و ادله مربوط به حرمت را در بخش رابطه عاطفی بی واسطه بیان کرد. (ص۲۴۸)

ارتباط با همجنس‌

نویسنده بعد از بررسی احکام ارتباط غیر همجنس‌‌ها، احکام مربوط به ارتباط همجنس‌ها را مورد بررسی قرار داده است:

نویسنده نخست پیرامون ارتباط مرد با مرد سخن گفته و هفت محور (بصری، لمسی، سمعی، شمّی، مصاحبتی، عاطفی و جنسی) را مورد بررسی قرار داده: نگاه به عورت را به استناد ضرورت فقه و روایات حرام دانسته (صفحه۲۴۸) و نگاه به غیر عورت، لمس بدن، شنیدن صدا و استشمام بو را در صورت وجود قصد ریبه و تلذذ، حرام دانسته است. (صفحه۲۵۲-۲۵۴) خوابیدن دو مرد در یک رختخواب را به استناد روایات مربوط به این باب و روایاتی که برای این کار حد مشخص کرده، ممنوع و حرام دانسته (صفحه۲۵۴-۲۵۵) و رابطه عاطفی مرد با مرد را در صورتی که منجر به فعل حرام شود را حرام معرفی کرده است (صفحه۲۵۵). رابطه جنسی دو مرد که با عنوان لواط از آن یاد شده را به حکم قرآن، ضرورت فقه و روایات حرام دانسته است (ص۲۵۵-۲۵۷).

مؤلف درباره ارتباط زن با زن نیز همان هفت محور بالا را تکرار کرده و به بیان برخی از تفاوت‌ها همچون عنوان مساحقه پرداخته است (ص۲۵۹-۲۶۲).

باواسطه

برخی از مواردی که در ارتباطات با واسطه دو همجنس حرام معرفی شده و نویسنده آن‌ها را بیان کرده عبارت است از: (صفحه۲۶۳) • نگاه به عورت همجنس از طریق وسایل ارتباطی؛ • نگاه به صورت یا بدن همجنس به شرط تلذذ؛ • شنیدن صدای همجنس از طریق وسایل ارتباطی به شرط تلذذ وریبه؛ • رابطه دوستی با همجنس اگر مشتمل بر فعل حرام باشد؛ • اختلاط و خلوت کردن با همجنس اگر با گناه دیگر و یا ریبه توأم شود.