فقه معاصر:پیش‌نویس بررسی فقهی خوانندگی زن در جامعه اسلامی (کتاب)

از دانشنامه فقه معاصر

مجتبی عابدینی

کتاب «بررسی فقهی خوانندگی زن در جامعه اسلامی» به تحلیل موضوع غنا و خوانندگی زنان از دیدگاه فقه شیعه پرداخته است. نویسنده در این اثر، با استناد به آیات، روایات، اجماع و نظرات فقها، حرمت ذاتی یا مشروط غنا را بررسی کرده و دیدگاه‌های مختلف را تحلیل می‌کند. موضوعاتی همچون معیار طرب، غنا در قرآن، مرثیه، مراسم عروسی و تک‌خوانی زن مورد بحث قرار گرفته است. همچنین استثنائات حرمت غنا مانند قرائت قرآن و حداء نیز بررسی شده‌اند. این کتاب با تحلیل تاریخی و سندی، به اختلاف نظرات فقها و دلایل آنها می‌پردازد. در نهایت، نویسنده به احکام شک در خوانندگی زن و توصیه به احتیاط در موارد مشکوک اشاره دارد.

معرفی و گزارش شاختار

کتاب «بررسی فقهی خوانندگی زن در جامعه اسلامی» نوشته رسول جمشیدی، در سال ۱۳۹۹ توسط انتشارات سومر نشر منتشر شد. این اثر با ۲۸۰ صفحه، به تحلیل و بررسی جوانب فقهی مرتبط با خوانندگی زنان در جامعه اسلامی می‌پردازد.

کتاب حاضر در چهار فصل تنظیم شده است: فصل اول: کلیات موضوع مورد بررسی قرار گرفته است. فصل دوم: به مفهوم غنا و تبیین ابعاد مختلف این مفهوم در موسیقی پرداخته شده است. فصل سوم: به بررسی فقهی خوانندگی زنان، شامل ادله حرمت غنا، حرمت کسب، تک‌خوانی و جمع‌خوانی زنان، خوانندگی با صدای مردانه و موارد دیگر اختصاص دارد. فصل چهارم: به نتیجه‌گیری اختصاص یافته است که در آن نویسنده جمع‌بندی مباحث مطرح‌شده را ارائه می‌دهد.

بررسی فقهی خوانندگی زن در جامعه اسلامی

نویسنده در فصل اول و دوم به کلیات مباحث همچون تبیین مسئله، ضرورت پژوهش و نیز مفهوم‌شناسی غنا پرداخته است (ص۱۲-۴۲).


بررسی اعتبار طرب فعلی یا شأنی

نویسنده در ادامه فصل دوم به بررسی اعتبار طرب فعلی یا شأنی در صدق خوانندگی زن پردخته و با استناد به نظر اکثر فقهای شیعه به معتبر دانستن طرب شأنی اشاره می‌کند (ص ۴۲-۴۶).


.....معیار تشخیص مطرب بودن صدای زن

نویسنده به اختلاف فقها در معیار تشخیص مطرب بودن اشاره کرده و می‌نویسد: آیا معیار تشخیص، مردم هستند یا عرف متدینین یا عرف خاص و یا شخص مکلف، فتاوای تعدادی از فقها را ذکر می‌کند(ص ۴۶-۴۹).


ملاک صدق غنا

در اینکه ملاک غنا صوت است یا کلام. نویسنده با استناد به نظر اکثر فقهای معاصر، غنا را کیفیتی در صدا می‌داند که شامل ترجیح طرب‌انگیز است و در حرام بودن آن، فرقی نمی‌بیند که شعر باشد یا نثر، مرثیه، قرآن یا دعا (ص ۴۹-۵۲).

از اینجا باید خلاصه شود

غنا با صدای زن

نویسنده در ابتدا به تفاوت بین صدای زن و خوانندگی زن می‌پردازد و می‌نویسد: بر اساس کلمات فقهایی مانند فاضل لنکرانی، نوری همدانی و خامنه‌ای، آوازهای مرجع و طرب‌انگیز زن حرام است، نه صرفاً صدای زن.

سپس، نویسنده با استناد به برخی کتب فقهی، صوت زن را به دو دسته تقسیم می‌کند: ۱. حرمت اظهار صدای زن به‌طور مطلق و حرمت استماع آن ۲. حرمت اظهار صوت زن به‌صورت مهیج و حرمت استماع آن به قصد لذت.

نویسنده قول دوم را با استناد به کلمات فقهای معاصر و برخی روایات، مشهور می‌داند (ص ۵۲-۶۱).


نویسنده در پایان فصل دوم به موضوع اقسام صدای زن در هنگام خوانندگی می‌پردازد. او با تکرار مباحث گذشته، به مسئله تغییر صدای زن به صدای بم، صدای مردان و همچنین صدای کودکانه اشاره می‌کند. در این بخش، نویسنده بدون ذکر فقهی موضوع، مساله را پایان می‌دهد (ص ۶۱).

اقوال فقها در حرمت غنا و دلائل آن

نویسنده در فصل سوم به بررسی فقهی خوانندگی زن می‌پردازد. او پس از بیان دیدگاه فقهای سنت، به دیدگاه اکثر فقهای شیعه اشاره می‌کند و می‌نویسد که فقهای شیعه درباره حرمت غنا اتفاق نظر دارند. با این حال، در مورد اینکه این حرمت غنا ذاتی است یا به خاطر عوامل خارجی، بین فقها اختلاف نظر وجود دارد.

نویسنده سه دیدگاه را مطرح می‌کند: ۱. حرمت ذاتی غنا ۲. حرمت به خاطر عوامل خارجی ۳. تفصیل بین غنای لهوی و غیر لهوی

او به بحث درباره این سه دیدگاه می‌پردازد (ص ۶۲-۶۶).

نويسنده می‌نويسد: اکثریت فقهای شیعه درباره خوانندگی زن، با شهرتی که نزدیک به اجماع می‌داند، به حرمت ذاتی غنا قائل شده است. به عنوان نمونه، نظر فقهی ۲۸ نفر از فقهای شیعه از آغاز غیبت کبری تا عصر کنونی بیان می‌شود (ص ۶۷ - ۷۵).

نویسنده در صفحه ۷۵ به بررسی ادله حرمت خوانندگی زن با استناد به آیات، روایات، اجماع و عقل می‌پردازد. وی قبل از ورود به بحث، با طرح این سوال که چرا در قرآن به‌صراحت درباره حرمت غنای زن چیزی بیان نشده، سعی کرده با قاعده اشتراک تکلیف بین زنان و مردان و نیز استعمال لفظ مذکر در معنای اعم، با استناد به کلام جوادی آملی به این سوال پاسخ دهد (ص ۷۵ - ۸۰).

دلائل حرمت ذاتی غنا

نویسنده در ص ۷۵ به بررسی ادله حرمت خوانندگی زن با استناد به آیات، روایات، اجماع و عقل می‌پردازد.

دلائل قرآنی بر حرمت غنا

به باور او، چون در آیات قرآن از لفظ غنا استفاده نشده و امر و نهی خاصی صریحاً به آن تعلق نگرفته، تمسک‌کنندگان به این آیات به واسطه روایات در این باب بر حرمت غنا کمک گرفته‌اند. در آیات قرآن الفاظی مانند قول زور، باطل و لهو الحدیث آمده که طبق نظر مفسران و روایات رسیده از ائمه(ع) بر غنا و خوانندگی تطبیق می‌شود.

نویسنده در ادامه، آیات ۶ لقمان، ۳۰ حج، ۷۲ فرقان و ۳ مؤمنون را از دیدگاه لغویون، مفسران، فقها و روایات وارده (با تحلیل سندی) مورد بررسی قرار می‌دهد و در پایان مباحث، بر حرمت غنا نتیجه‌گیری می‌کند. او همچنین به کسانی که قائل به عدم اتمام آیات و روایات بر حرمت غنا هستند، پاسخ می‌دهد (ص ۸۰ - ۹۹).


دلائل روایی بر حرمت غنا

نویسنده در دومین دلیل بر حرمت ذاتی غنا به روایاتی استدلال می‌کند که به صورت مستقل در کتاب‌های شیعه و سنی درباره غنا نقل شده است و برخی فقها برای آن ادعای تواتر دارند. او نظر فقهایی که مدعی هستند روایتی که از نظر سند و دلالت در حرمت غنا تام و تمام باشد، وجود ندارد را رد کرده و می‌نویسد که با جستجو در منابع روایی به روایات فراوانی برمی‌خوریم که از نظر سند کامل و درست هستند و بر حرمت ذاتی غنا دلالت دارند.

نویسنده روایات را جمع‌آوری کرده و با بررسی سندی آن‌ها، به چند دسته کلی تقسیم می‌کند: 1. روایاتی در نکوهش زن خواننده 2. روایاتی در حرام بودن قیمت کنیز خواننده 3. روایاتی در حرام بودن کسب زن خواننده 4. روایاتی در ممنوعیت استماع و شرکت در مجالس خواننده زن

او پس از این دسته‌بندی نتیجه می‌گیرد که این روایات از نظر سند و دلالت در حرمت ذاتی غنا تمام هستند. همچنین برخی از فقها نیز بر حرمت ذاتی غنا ادعای استفاضه و تواتر در روایات دارند، که در این صورت ضعف سندی برخی از روایات خدشه‌ای بر استدلال حرمت غنا نخواهد داشت (ص ۹۹-۱۰۶).

اجماع بر حرمت

سومین دلیلی که نویسنده برای اثبات حرمت غنا استفاده می‌کند، اجماع است. به باور او، علمایی همچون شیخ مفید، شیخ طوسی، ملا احمد نراقی، صاحب جواهر، شیخ انصاری و دیگر فقهایی که به اجماع استناد کرده‌اند، اجماعشان مدرکی بوده و نمی‌تواند دلیل مستقلی برای اثبات حرمت ذاتی غنا باشد. بلکه آن اجماع موید دلالت آیه و روایت است (ص ۱۰۶-۱۱۰).

دلیل عقلی

چهارمین دلیل نویسنده برای اثبات حرمت ذاتی غنا، عقل است. به باور نویسنده، استدلال به عقل زمانی معتبر است که از طریق کتاب، سنت و اجماع هیچ حکمی به ما نرسیده باشد و عقل به‌طور جزم و یقین به مفسده یا مصلحت موضوع پی ببرد. اما چون اکثر فقها با استناد به آیه، سنت و اجماع، بر حرمت خوانندگی زن حکم داده‌اند، به دلیل عقل بسنده نکرده‌اند (ص ۱۱۰ - ۱۱۱).


دیدگاه مخالفین حرمت ذاتی غنا

نویسنده در دومین دیدگاه خود درباره حکم غنا، به دیدگاه اقلیت فقهای شیعه در مورد خوانندگی زن پرداخته و نظر فقهایی همچون فیض کاشانی، سید مهدی کشمیری و محقق سبزواری را که نسبت به حرمت ذاتی غنا تردید داشتند و حرمت غنا را به خاطر عوامل خارجی دانسته‌اند، مورد اشاره قرار می‌دهد. همچنین، دلایل روایی و عقلی این فقها را نیز ذکر می‌کند (ص۱۱۲ - ۱۲۲).


نویسنده در ذیل(بحثی پیرامون عصر صدور روایات مربوط به غنا) برای روشن شدن صحت و سقم دیدگاه فیض کاشانی به تاریخچه غنا از زمان جاهلیت تا قرن سوم پرداخت و در پایان نتیجه می‌گیرد که استفاده از غنای لهوی و فاسد در هر زمانی وجود داشته و غنای در آن زمان به همین معنای رایج در فقه و شرع بکار رفته است (ص۱۲۳ -۱۳۰).


دیدگاه قائلین به تفصیل بین خوانندگی لهوی و غیر لهوی

نویسنده در سومین دیدگاه حکم غنا به بررسی دیدگاه قائلین به تفصیل بین خوانندگی لهوی و غیر لهوی زن پرداخته است. او مهم‌ترین قائلین این دیدگاه را سید محمد ابراهیم بحرانی، معروف به سید ماجد، دانسته و بیان می‌کند که صاحبان این دیدگاه غنا را به دو قسم غنای حلال و غیر شهوانی و غنای حرام شهوانی تقسیم‌بندی کرده‌اند. مهم‌ترین دلیل آنها، انصراف دانسته شده است که نویسنده ادعای انصراف را خلاف ظاهر می‌داند (ص ۱۳۱ - ۱۳۴).


موضوعات مختلف خوانندگی زن

نویسنده پس از بیان نظر فقها مبنی بر حرمت ذاتی غنا، به موضوعات مختلف خوانندگی زن می‌پردازد. این موضوعات شامل کسب درآمد از طریق خوانندگی، حرام بودن همکاری با خوانندگان، فاسق بودن خوانندگان، کبیره بودن گناه خوانندگی و ممنوعیت حضور در مجالس خوانندگی است. نویسنده این مباحث را با استناد به کلمات فقهایی همچون شیخ صدوق، شیخ مفید، شیخ طوسی، شهید اول، شهید ثانی، علامه مجلسی، محقق اردبیلی، شیخ حر عاملی، امام خمینی، بهجت، گلپایگانی، مکارم و خامنه‌ای بیان می‌کند (ص ۱۳۵ - ۱۵۱).

تک خوانی زن

نویسنده در ادامه به بررسی مواد خاص از خوانندگی زن پرداخته و موضوعاتی همچون تک‌خوانی زن برای محارم (در مجلس زنانه و مجلس مختلط)، جمع‌خوانی زن (در مجلس زنانه و مختلط) و خوانندگی زن بدون مستمع را مورد بحث قرار می‌دهد.

در ذیل عنوان تک‌خوانی زن، نویسنده به سه دسته اصلی می‌پردازد: 1. تک‌خوانی زن برای محارم 2. تک‌خوانی زن در مجلس زنانه 3. تک‌خوانی زن در مجالس مختلط (ص ۱۵۱).

نویسنده تک‌خوانی زن برای محارم را به دو قسم تقسیم کرده است: تک‌خوانی برای شوهر و تک‌خوانی برای محارم (شوهر و غیر شوهر).

در مورد تک‌خوانی زن برای شوهر، فقها به دو دسته تقسیم شده‌اند: سید هبه الله شهرستانی به حلیت و خویی، خامنه‌ای و نوری همدانی به حرمت غنا زن و شوهر حکم داده‌اند. در رابطه با تک‌خوانی زن برای محارم (شوهر و غیر شوهر)، اکثر فقها حکم به حرمت داده‌اند، در حالی که عده قلیلی جواز آن را مشروط به غنای زن در عروسی دانسته‌اند (ص۱۵۱ -۱۵۵).

اما تک‌خوانی زن در مجالس زنانه، طبق نظر مراجع عظام معاصر، اگر خوانندگی از مصادیق غنای محرم باشد، حرام است و در غیر این صورت، جایز است (ص۱۵۶ - ۱۵۷).

نویسنده تک‌خوانی زنان در مجالس مختلط را با استناد به روایات ابی بصیر و کلمات فقها، در صورتی که مردان حضور داشته باشند، حرام دانسته است (ص۱۵۷-۱۵۹).


جمع خوانی زنان

نویسنده جمع‌خوانی زنان را به دو دسته تقسیم کرده است: جمع‌خوانی در مجالس زنانه و مجالس مختلط.

در مجالس زنانه، به ویژه در مراسم عروسی، با استناد به روایات ابی بصیر، جمع‌خوانی در صورتی که مردان حضور نداشته باشند، جایز دانسته شده است. همچنین، به نظر فقهای معاصر، در مجالس غیرعروسی، این عمل مشروط بر آنکه از نوع غنای محرم (صوت مرجع مطرب لهوی) و با محرمات دیگر همراه نباشد، جایز است (ص۱۵۹ - ۱۶۲).

اما در مجالس مختلط، با استناد به روایت ابی بصیر، اگر خوانندگی زنان به صورت غنا و در حضور مردان باشد، حرام است. اما اگر به صورت غیرغنایی باشد و به حد غنای محرم نرسد و با حرام دیگری همراه نباشد، جایز است. نویسنده در این مورد نظر چند تن از فقهای معاصر را نیز ذکر می‌کند (ص۱۶۲ - ۱۶۳).


خوانندگی زن بدون مستمع

نویسنده در مبحث (خوانندگی زن بدون مستمع) بیان می‌کند که در صورتی که مخاطبی وجود نداشته باشد و خواننده دارای شرایط غنای محرم باشد، بر اساس نظر اکثر مراجع عظام، این عمل را حرام دانسته است (ص ۱۶۴-۱۶۵).

خوانندگی زن با صدای مردانه و صدای بچه گانه

نویسنده می‌نویسد ملاک حرمت خوانندگی محرم(صوت مرجع مطرب لهوی) می‌باشد و تغییر صدا نقشی در تغییر حکم ندارد هر صدایی که شرایط غنا را داشته باشد مشمول آیات و روایات حرمت غنا می‌باشد خواه توسط زن باشد یا مرد،

نویسنده استفتائات مطرح شده از مراجع تقلید را در این باره می‌آورد(ص۱۶۵ -۱۶۷).

...........................

استثنائات حرمت خوانندگی زن

قرائت قرآن

نویسنده پس از بررسی حرمت غنا، به استثنائات آن می‌پردازد و قرائت قرآن و مراثی را از حرمت خوانندگی زن مستثنی می‌کند. او برای جواز غنا در قرائت قرآن، سه دسته روایت معرفی می‌کند. دسته اول شامل پنج روایت است که بر جواز خواندن قرآن با غنا دلالت دارند. نویسنده پس از بحث سند و دلالت این روایات، نظر فقها و محدثان را نیز بیان می‌کند. (ص ۱۷۰ - ۱۸۰)

در دسته دوم، نویسنده به روایاتی که بر مدح صوت نیکو دلالت دارند اشاره کرده و سه روایت همراه با بحث سندی و دلالی در زیر آن می‌آورد. در دسته سوم، به روایاتی که بر مدح قرائت قرآن با صوت حزین دلالت دارند اشاره کرده و دو روایت در ذیل آن همراه با بحث سندی و دلالی می‌آورد. در ادامه، نویسنده عبارات تعدادی از فقها را بیان می‌کند که در حرمت غنا فرقی بین قرائت قرآن و غیر قرآن قرار نداده و هر صورتی که به صورت غنای محرم ادا شود را حرام می‌دانند (ص ۱۸۱ - ۱۹۲).


مرثیه

نویسنده نظر برخی فقها که قائل به جواز غنا و عدم جواز در مراثی شده‌اند را در ابتدای بحث می‌آورد و در ادامه به دلایل جواز غنا در مرثیه‌ها می‌پردازد نویسنده هفت دلیل برای آن ذکر می‌کند که عبارتند: ۱- روایات همراه با بحث سندی و دلالی ۲- تحقق نیافتن مفهوم غنا در مرثیه‌ها با استناد به کلام محقق اردبیلی ۳- سیره مستمری فقها و متشرعین ۴- عدم وجود اخبار صحیح و صریح در حرمت غنا ۵- کمک غنا به گریه در مرثیه اهل بیت(ع) ۶- قاعده اصل جواز به خاطر وجود شک در حرمت غنا نویسنده پس از ذکر ادله بیان می‌کند که همه ادله ی جواز غنا در مرثیه‌ها ناتمام بوده و غنا در مرثیه همانند غنا در غیر آن به حرمت اولیه‌اش باقی است.

وی بیان می‌کند که آنچه از تتبع در اقوال فقها به دست می‌آید این است که نوحه دو قسم است نوحه حق و نوحه باطل. نویسنده در ابتدا به کلمات فقها در این باره اشاره می‌کند سپس دو دسته از روایاتی را که مدعای استناد آنهاست می‌آورد. روایات جواز نوحه و روایات عدم جواز نوحه.

نویسنده با توجه به تعارض روایاتی که در این باره ذکر شده به جمع روایات پرداخته و می‌نویسد مراد از روایات جواز نوحه در آنجایی است که نوحه خوان به باطل سخن نگوید به حد غنا نرسد و صدای زن را اجانب نشنود سپس نویسنده نتیجه می‌گیرد عبارات فقهایی که قائل به جواز نوحه برای اموات هستند تنها مختص به نوحه‌گری زنان برای اموات است و شامل جواز نوحه‌گری مردان برای اموات نمی‌شود هرچند مردان می‌توانند هنگام مرثیه برای ائمه علیهم السلام با صوت نیکو نوحه خوانی کنند البته به شرط عدم اقتران با محرمات دیگر اما علمایی که نوحه را حرام می‌دانند در صورتی هست که به حد غنای حرام رسیده باشد یا اینکه به باطل سخن بگویند یا اینکه مردان نامحرم صدای زن نوحه خوان را بشنوند در نتیجه نوحه‌گری از مفهوم غنا تخصصاً خارج است چون نزد عرف و اهل لغت بین این دو فرق است(ص۱۹۳ - ۲۰۶)

ایام جشن

نویسنده از جمله مواردی که احتمال استثنای آن را از حکم کلی حرمت غنا داده، غنا و آوازخوانی در ایام جشن و سرور و شادی و ایام عید است که مستند آن دو روایت است.

نویسنده پس از بررسی سند و دلالت روایات و کلمات فقها نتیجه می‌گیرد که غنا در ایام عید استثنا نشده است و چنانچه شعر یا نثر را به صورت غنا بخوانند، حرام است، خواه مطلب حق باشد یا باطل. (ص ۲۰۶ - ۲۱۰)

حداء

حداء به معنای سرودی است که شتربان‌ها می‌خوانند تا شترها تندتر حرکت کنند. نویسنده در این بخش به بحث درباره حداء می‌پردازد و به گفته برخی علما مانند محقق حلی، علامه حلی، شهید اول و شهید ثانی اشاره می‌کند که حداء را از حرمت غنا استثنا کرده‌اند. با این حال، برخی دیگر از جمله امام خمینی و بحرانی این استثنا را نپذیرفته‌اند.

نویسنده ادله جواز حداء را بر اساس روایات و قاعده اصل جواز می‌داند. اما پس از اشکال به ادله مذکور، نتیجه می‌گیرد که دلایلی که برای اثبات جواز حداء به صورت مطلق ذکر شده، ناتمام بوده و بنابراین، حداء از دلیل حرمت غنا استثنا نمی‌شود. (ص ۲۱۰ - ۲۱۱)

مراسم زفاف

یکی از مواردی که بانوان به عنوان استثنای غنا مطرح کرده‌اند، غنای زن در زفاف عروس است. این مسئله از قدیم در میان فقهای شیعه مورد اختلاف بوده و علما در این زمینه به سه دسته تقسیم شده‌اند:

1. حرمت مطلق غنا، حتی در عروسی

2. کراهت غنای زن در عروسی

3. جواز غنا در عروسی

با توجه به اینکه اکثر فقها به حلیت غنای زن در زفاف عروس قائل شده‌اند، نویسنده در این قسمت نظر ۳۵ نفر از فقها را ارائه می‌دهد. (ص ۲۱۲ - ۲۲۰).

نویسنده در ادامه به اختلاف دیدگاه‌ها در مورد غنا در عروسی و استثنای غنای محرم اشاره می‌کند. در این زمینه، سه دیدگاه اصلی وجود دارد:

1. عده‌ای غنا را تنها در حال زفاف جایز دانسته‌اند.

2. عده‌ای غنا را در حال زفاف و همچنین در مجالس قبل و بعد از آن جایز می‌دانند.

3. عده‌ای دیگر غنا را در تمامی مراسم‌هایی که به عنوان عروسی برگزار می‌شود، جایز می‌دانند.

نویسنده سپس به منبع اصلی اختلاف فقها پرداخته و توضیح می‌دهد که این اختلاف به دلیل تفاوت در ادله است. او در ابتدا مستندات قائلین به جواز غنا در زفاف را بررسی می‌کند و می‌نویسد که این افراد به روایات سه‌گانه ابا بصیر از امام صادق علیه‌السلام استناد کرده‌اند.

پس از بررسی سند و دلالت این روایات، نویسنده نتیجه‌گیری می‌کند که سه روایت ابا بصیر در واقع فقط یک روایت است که اکثر فقها به آن عمل کرده و خوانندگی زن را در زفاف با شرایط خاصی جایز دانسته‌اند. (ص ۲۲۱ - ۲۳۰).


قائلین به عدم حرمت استثنا زفاف

نویسنده در این بخش به نظرات فقهایی اشاره می‌کند که به حرمت مطلق غنا حتی در عروسی‌ها قائل هستند. از جمله این فقها می‌توان به شیخ انصاری و صاحب مفتاح الکرامه اشاره کرد که هیچ استثنایی را در این زمینه نپذیرفته‌اند. همچنین، فقهایی مانند شیخ صدوق، شیخ مفید، سید محمد کاظم یزدی، مکارم شیرازی، صافی گلپایگانی و سیستانی نیز درباره جواز غنا در عروسی احتیاط کرده‌اند. (ص ۲۳۰ - ۲۳۴).


احکام شک در حکم خوانندگی زن

نویسنده می‌نویسد در صورتی که در مسئله غنا شک داشته باشیم، سه گونه متصور است:

1. شبهه حکمیه تحریمیه

2. شبهه موضوعیه مفهومیه

3. شبهه موضوعی مصداقیه

نویسنده پس از توضیح هر یک از موارد مذکور، بر اساس قواعد اصولی و بیان دیدگاه تعدادی از فقها، حکم آن‌ها را درباره غنا بیان می‌کند (ص ۲۳۵ - ۲۴۳).

نویسنده در ادامه به موضوع (حسن احتیاط درباره صدای مشکوک زن) می‌پردازد و بیان می‌کند که برخی خوانندگی‌ها هست که از نظر موضوع مشکوک است و معلوم نیست که آیا از مصادیق غنای محرم است یا نه.

در این گونه موارد، اکثر فقها در مقام فتوا اصل برائت را جاری و حکم به جواز می‌دهند، اما در مقام عمل توصیه به احتیاط دارند.

نویسنده در ادامه روایاتی که دلالت بر مطلوبیت احتیاط در مواد مشکوک فقهی دارد و نیز کلمات فقهایی که قائل به اصالت البرائت شده‌اند و احتیاط را مطلوب می‌دانند، ذکر می‌کند (ص ۲۴۳ - ۲۴۹).