فقه معاصر:پیش‌نویس اهداء جنین و قالب حقوقی آن (کتاب)

از دانشنامه فقه معاصر
نویسنده: هادی صادقی
اهداء جنین و قالب حقوقی آن
اطلاعات کتاب
نویسندهمحمد سلطانیه
موضوعفقه پزشکی
سبکتحلیلی
زبانفارسی
تعداد جلد۱
تعداد صفحات۱۵۰
اطلاعات نشر
ناشرانتشارات مجد
محل نشرتهران
تاریخ نشر۱۳۹۶ش
  • چکیده

اهداء جنین و قالب حقوقی آن کتابی به زبان فارسی با موضوع بررسی حقوقی و فقهی اهداء جنین است. محمد سلطانیه نویسنده کتاب پس از طرح کلیات، ادله قائلین به حرمت اهداء جنین به تفصیل مطرح کرده و تمام ادله را در ترازوی نقد قرار داده و رد می‌کند. او سپس به دلایل قائلین به جواز پرداخته و مهم‌ترین دلیل جواز این عمل را «اصالت برائت» معرفی می‌کند. مولف که خود قائل به جواز است به علت اجتماعی بودن مسئله لازم می‌داند که برای حل مسئله به ولی‌فقیه مراجعه شود. مولف سپس به قالب حقوقی اهداء جنین می‌پردازد و پس از طرح عقودی مثل صلح، بیع، وکالت و هبه بیان می‌کند که نباید اهداء جنین را در قالب این عقود قرار دهیم، بلکه بایستی تحتِ قراردادی قرار گیرد تا اهداء‌کنندگان بتوانند عوضی دریافت کنند، زیرا بخشی از فرایند درمان هستند. این اثر بیش از این که به بحث حقوقی بپردازد به حکم فقهی مسئله پرداخته است، لذا شایسته بود عنوان کتاب هر دو بخش فقهی و حقوقی را شامل می‌شد.

ساختار کتاب

کتاب اهداء جنین و قاب حقوقی آن با موضوع بررسی فقهی و حقوقی اهداء جنین در ۱۵۰ صفحه و به زبان فارسی توسط محمد سلطانیه به رشته تحریر درآمده است. کتاب در سال ۱۳۹۶ و توسط انتشارات مجد به چاپ رسیده است. کتاب متشکل از یک مقدمه و سه فصل است. فصل نخست به کلیات پرداخته و مفاهیم مورد نیاز و تاریخچه بحث را مطرح می‌کند. فصل دوم به حکم تکلیفی بحث اختصاص داده شده است و به بررسی ادله قائلین به حرمت اهداء جنین و قائلین به جواز آن می‌پردازد. نگارنده در فصل سوم به مهم‌ترین بحث خود پرداخته و قالب حقوقی اهداء جنین را بررسی می‌کند. در پایان مولف نتیجه‌گیری کرده و پیشنهاداتی را مطرح می‌سازد. کتاب با ضمائم، منابع و مآخذ به پایان می‌رسد.

کلیات

نویسنده در مبحث اول فصل نخست، در چهار گفتار به بررسی چهار مفهوم می‌پردازد: حکم، اهداء، جنین و ناباروری. نکته مهمی که در بحث «اهداء» مطرح می‌شود این است که در بحث اهداء جنین، اهداء به معنای «هبه» نیست، زیرا هبه در مال یا چیزی است که ارزش مالی داشته باشد، اما اهداء جنین قراردادی غیرمالی محسوب می‌شود (ص۱۵). مولف در گفتار سوم مراحل تکوین جنین را نیز تشریح می‌کند (ص۱۸-۲۳). در مبحث دومِ فصل نخست نگارنده تاریخچه درمان ناباروری را مطرح ساخته و پس از آن به بحث شیوه‌هایِ درمان ناباروری از منظر پزشکی می‌پردازد (ص۲۷-۴۳). مولف ضمن بحث از روش‌های باروری، یکی از روش‌های درمان ناباروی را «اهداء جنین» معرفی ‌می‌کند که موضوع این کتاب است (ص۳۹).

حکم تکلیفی اهداء جنین

نویسنده قبل از بیان حکم تکلیفی اهدای جنین به بیان تفاوت اهدای جنین با اهدای اسپرم می‌پردازد. به گفته او در روش اهداء جنین اسپرم مرد و تخمک زن در آزمایشگاه تلقیح می‌شوند و پس از چند روز جنین شکل گرفته را به رحم زن متقاضی منتقل می‌کنند؛ در حالی که در اهدای اسپرم، اسپرم مرد به کمک وسایل پزشکی به رحم زن منتقل می‌شود (ص۴۶).

حرمت اهداء جنین

به گزارش نویسنده در بحث حرمت اهداء جنین، فقهایی همچون سید حسین طباطبایی بروجردی، امام خمینی، میرزا جواد تبریزی، لطف‌الله صافی گلپایگانی، سید علی سیستانی، محمدرضا گلپایگانی، سید ابوالقاسم خویی، جعفر سبحانی و سید محسن حکیم در مورد تلقیح تخمک با نطفه بیگانه صراحتاً حکم به عدم جواز کرده و تفاوتی میان حالات آن قائل نشده‌اند، ولی در باب نسب چنین فرزندی، در بعضی حالات حکم ولدالزنا و در بعضی حالات حکم ولدالشبهه را جاری کرده‌اند (ص۵۰-۵۱).

نگارنده ضمن بحثی مفصل یازده دلیل برای حرمت اهداء جنین اقامه می‌کند، از جمله آیات قرآن و روایات اهل بیت. طبق آیات ۳۰-۳۱ سوره نور و آیات ۲۹-۳۱ سوره معارج حفظ فرج واجب است و چون در آیات متعلق حفظ ذکر نشده افاده‌ی عموم می‌کند و شامل حفظ فرج از اهداء جنین نیز می‌شود، زیرا جز همسر و کنیز باقی راه‌هایِ استمتاع و استیلاد ممنوع گشته‌اند. نگارنده به آیه ۲۳ سوره نساء نیز استناد می‌کند(ص۵۲-۵۷). در بخش بعدی پنج روایت برای اثبات حرمت اهداء جنین توسط نویسنده مطرح می‌شود. این روایات ریختن منی در زحم زن نامحرم را هم‌ردیف تخریب کعبه و کشتن امام و پیامبر قرار می‌دهند(حر عاملی، وسائل‌الشیعه، ج۲۰، ص۳۱)، شدیدترین عذاب را برای مردی می‌دانند که نطفه‌اش را در رحم زن نامحرم قرار می‌دهد(کلینی، الکافی، ج۵، ص۵۴۱)، زنا را قرار دادن نطفه در غیرموضع مجاز و شرعی می‌دانند(شیخ طوسی، تهذیب‌الاحکام، ج۱۰، ص۹۹) و زنا را سبب اختلاط انساب، فساد و از بین رفتن نظام ارث می‌دانند(حر عاملی، وسائل‌الشیعه، ج۲۰،ص۳۱۱ و ۳۳۲). اطلاق و عموم این روایات شامل اهداء جنین نیز می‌شود، زیرا همانند زنا نطفه‌ی مرد در رحم زن نامحرم قرار می‌گیرد(ص۵۲-۶۵).

نُه دلیل دیگر که نویسنده برای حرمت اهداء جنین بیان می‌کند عبارتند از: ۱. ارتکاز متشرعی(قبح قرار دادن جنین حاصل از اسپرم مرد در رحم زن نامحرم در اذهان تمام مسلمان) ۲. تغییر خلق خدا(انتقال مسیر خلقت از لقاح طبیعی به اهداء جنین) ۳. اختلاط انساب(دخالت شخص ثالث موجب اختلاط نسب می‌شود) ۴. نفی کرامت آدم(مثل خرید و فروش جنین به مثابه‌ی یک کالا) ۵. زاد و ولد غیرطبیعی(عدم مطابقت استیلاد به روش اهداء جنین با امر الهی که همان استیلاد از روش طبیعی است) ۶. تضییع حقوق کودک(حق کودک مبنی بر شناختن والدین خودش) ۷. استلزام اقدامات حرام(اقداماتی از قبیل استمناء، کشف عورت و لمس) ۸. مخالفت با مشیت الهی(عدم باروری مشیت الهی است) ۹. حرمت زنا(افساد نطفه و اختلاط نسب و از بین رفتن نظام ارث که در زنا هست، در اهداء جنین هم هست)(ص۶۵-۷۲).

نگارنده ضمن بحثی مفصل به بررسی و ارزیابی ادله‌ی فوق می‌پردازد. مثلاً درباره‌ی استناد به آیات سوره نور اشکالاتی را مطرح می‌سازد از جمله این که علت حذف متعلق وضوح متعلق نزد مخاطب است و لذا افاده‌ی عموم نمی‌کند. علاوه بر این، در زمان نزول قرآن انتقال منی به رحم محدود به مقاربت جنسی بوده است و حتی امرزوه نیز به دلیل کثرت استعمال ظهور در مقاربت جنسی دارد و حمل آن بر فرد خفی یعنی اهداء جنین دشوار است. اشکال دیگر بر استدلال به این آیه روایت امام صادق است که مقصود از حفظ در همه‌ی آیات قرآن را حفظ از زنا می‌داند، مگر آیه سوره نور که مقصود از حفظ، حفظ از نگاه است(صدوق، من لایحضره‌الفقیه، ج۱،ص۱۱۴). آخرین اشکال به استدلال به این آیه این است که نوعی مصادره به مطلوب در استدلال فوق مطرح است(ص۷۳-۷۹). یا مثلاً روایات طرح شده برای اثبات حرمت اهداء جنین، علاوه بر اشکالات دیگری که مولف در کتاب ذکر کرده، اکثرشان ضعف سندی دارند(ص۸۱-۸۵). نگارنده در نقد استدلال به ارتکاز متشرعی منشا این قبح را تعصبات اجتماعی می‌داند، همان‌طور که در ازدواج موقت نیز چنین است(ص۸۵). مولف در نقد استدلال به تغییر خلق با ارائه‎‌ی نظر مفسرین بیان می‌کند که مقصود تغییر دین الهی است. علاوه بر این کارهایی مثل پیوند زدن درختان با هم و درمان بیماری که طبق استدلال قائلین به حرمت نوعی تغییر در خلق محسوب می‌شوند، باید طبق این نگاه حرام باشند که موجب عسر و حرج می‌شود(ص۸۶-۸۹). نویسنده باقی ادله را نیز نقد و بررسی کرده و اشکالاتی بر استدلال مستدلین وارد می‌کند(۸۹-۹۶).

جواز اهداء جنین

طبق گزارش مولف سید علی خامنه‌ای و محمد یزدی قائل به جواز مطلق اهداء جنین هستند. یوسف صانعی نیز وارد نمودن اسپرم مرد اجنبی را در رحم زن مسلمان حرام می‌داند، اما معتقد است حرمت عمل با رضایت شوهر برطرف می‌شود، زیرا موجب حرج زن و شوهر شده و حرج رافع این‌گونه حرمت‌هاست(ص۹۹). البته همه‌ی علمایی که بر جواز اهداء حکم کرده‌اند، بر رضایت زوجین اهداء‌کننده تاکید کرده‌اند(ص۱۰۰). طبق گزارش نگارنده دلیل قائلین به جواز اصالت اباحه است و علاوه بر این، هیچ کدام از دلایل قائلین به حرمت وافی و کافی نیستند. مولف مهم‌ترین دلیل قائلین به جواز اهداء جنین را «اصالت برائت» معرفی می‌کند.

نویسنده می‌گوید اگر در بحث اهداء جنین برائت جاری کنیم، حکم حرمت منتفی است، زیرا در تمام اقسام شک در تکلیف اصالت برائت جاری است واگر بحث اهداء جنین را تحت مساله احتیاط در فروج قرار دهیم، باید اصل احتیاط را جاری کنیم، زیرا در هر دو مساله احتیاط در توالد و تناسل مطرح است.(ص۱۰۳-۱۰۴).

نگارنده با طرح دو روایت و بررسی آن‌ها در نهایت به این نتیجه می‌رسد که در بحث اهداء جنین اصالت برائت جاری می‌کنیم و رعایت احتیاط لازم نیست، زیرا تمام ادله‌ی قائلین به حرمت رد شد و به دلیل نبود روایات و آیات در باب این مساله به اصل عملی(اصالت برائت) تمسک می‌جوییم و حکم به جواز می‌کنیم. البته اخباریون در این مساله قائل به احتیاط هستند. نویسنده معتقد است دو حساسیت مهم در اهداء اسپرم(اختلاط میاه و تماس مستقیم اسپرم با رحم بیگانه) در اهداء جنین وجود ندارد، لذا نباید حکم اولی را به دومی تسری داد(ص۱۰۴-۱۱۱).

مولف در اواخر فصل دوم نظر علمای اهل سنت را در خصوص موارد حرمت چنین مطرح می‌کند: ۱. تلقیح نطفه زوج و تخمک زن اجنبی که در رحم زوجه قرار گیرد ۲. تلقیح نطفه مرد اجنبی و تخمک زوجه که در رحم زوجه قرار گیرد ۳. تلقیح خارجی بین اسپرم و تخمکزوجین که در رحم استیجاری قرار گیرد ۴. تلقیح خارجی بین اسپرم مرد اجنبی و تخمکزن اجنبیه که در رحم زوجه قرار گیرد ۵. تلقیح خارجی بین اسپرم و تخمک زوجین که در حم همسر دوم قرار گیرد(ص۱۱۲-۱۱۳).

نظر برگزیده‌ی مولف همان‌طور که در متن هویدا بود جواز این عمل است و معتقد است در مسائلی که اهمیت اجتماعی دارند وظیفه‌ی ما مراجعه به فتوای ولی‌فقیه است که در این مورد نظر آقای خامنه‌ای بر جواز اهداء جنین است(ص۱۱۵).

قالب حقوقی اهداء جنین

نگارنده انطباق اهداء جنین با پنج عقد(صلح، بیع، هبه، وکالت و قراداد خصوصی) و دو غیر عقد(اعراض و اذن) بررسی می‌کند:

در صورتی که اهداء جنین را در قالب صلح بدانیم، اهداء‌کننده حق رجوع نخواهد داشت، زیرا صلح عقدی لازم است. اما طبق گفته مولف، مشکل صلح این است که بر امر غیر شرعی(مثل واگذاری حق پدر و مادری از اشخاص اهداء‌کننده به اشخاص اهداء‌گیرنده) نافذ نیست و حق وتکلیف شرعی و قانونی قابل اسقاط و نقل و انتقال نیست، لذا نمی‌توان اهداء جنین را در قالب عقد صلح قرار داد(ص۱۲۰-۱۲۱).

نگارنده در بحث بیع بودن اهداء جنین بیان می‌کند که طبق نظر فقهایی همچون سید عبدالکریم موسوی اردبیلی، سیدعلی خامنه‌ای، یوسف صانعی و سید علی سیستانی دریافت وجه اشکالی ندارد. البته دو تن از این فقها(موسوی اردبیلی و خامنه‌ای) این قید را اضافه کرده‌اند که دریافت وجه برای رضایت‌دادن جایز است، نه معامله، لذا نمی‌توان اهداء جنین را بیع دانست(ص۱۲۲-۱۲۴).

نویسنده کتاب با استناد به دلایلی بیان می‌کند که نمی‌توان اهداء جنین را در قالب وکالت و هبه نیز قرار داد(ص۱۲۵-۱۲۷).

در صورتی که اهداء جنین قراردادی خصوصی باشد شامل مراحلی است. در مرحله نخست که صاحبان اسپرم و تخمک می‌توانند سلول‌های جنسی خود را به مراکز درمان ناباروری تحت عقد بیع بفروشند، با فرض این که نازایی بیماری است و اهداء جنین مداوای آن است. مرحله دوم انتقال جنین به رحم است. طبق گفته نگارنده در این مرحله چون معارض با کرامت انسانی است نباید تحت هیچ عقدی درآید، ولی اهداء‌کنندگان به دلیل مشارکت در فرایند درمان استحقاق دریافت عوض را دارند(ص۱۲۷-۱۲۹). مولف در نتیجه‌ی بحث همین احتمال را می‌پذیرد(ص۱۳۳).

مولف اهداء جنین را در قالب اعراض نیز قلمداد نمی‌کند، زیرا اعراض سبب قطع رابطه نسبیت اهداء‌کننده با کودک حاصل از جنین نمی‌شود(ص۱۳۱). همچین اهداء جنین را نمی‌توان تحت اذن قرار داد، زیرا اذن عملی یک‌جانبه است و اهداء عملی است دو جانبه بین اهداء‌کننده و موسسات یا شخص گیرنده (ص۱۳۱).

مولف در پایان به نتیجه‌گیری پرداخته و پیشنهاداتی را مطرح می‌سازد. در بخش پایانی کتاب تحت عنوان ضمائم نگارنده مواد قانونی در باب بحث اهداء جنین را ذکر می‌کند(ص۱۳۳-۱۴۰).