کاربر:Khoshnudi/صفحه تمرین۶

از دانشنامه فقه معاصر

الگو:در دست ویرایش ۲

پرونده:کتابخانه رجال شیعه و اهل‌‌سنت ۲.png
نرم‌افزار کتابخانه رجال شیعه و اهل‌‌سنت ۲

علم رجال به بررسی احوال و اوصاف راویان حدیث و بیان اصول و قواعد آن می‌پرازد. ناقدان حدیث همواره به بررسی احوال راویان مذکور در سلسله اسناد احادیث پیامبر اکرم(ص) و ائمه(ع) اهتمام داشته و از آن به مثابهٔ دانشی کمکی برای علم الحدیث و در نتیجه فقه بهره برده‌اند. علمای شیعه و سنی آن را وسیله‌ای در خدمت علم حدیث و فقه دانسته و در این باب آثار بسیار آفریده‌اند و تاکنون این جریان ادامه دارد.

از علم رجال دو برداشت رایج است: نخست بیان نام و کنیه و موطن راویان و ارزیابی وثاقت یا عدم وثاقت آنها (اسماء الرجال) و دوم قواعد و ضوابط کلی‌ای که فقیهان و محققان به وسیلهٔ آنها احوال و اوصاف راویان را با جزئیات موجود در کتاب‌های رجالی می‌یابند.[۱]

اهل سنت نیز علم رجال را بر مجموعهٔ آگاهی‌هایی چون معرفة الصحابه، جرح و تعدیل، کتاب‌های تاریخ الرجال محلی و کتاب‌های اسماء الرجال اطلاق می‌کنند.

تعریف و جایگاه

علم رجال یا علم رجال الحدیث[۲] دانشی است که به معرفی راویان واقع در سند حدیث از اتصاف به عدالت و وثاقت، ممدوح و مذموم بودن، کذب و ضعف و امثال آنها می‌پردازد.[۳] در متون کهن اهل سنت نیز از علم رجال با کلماتی مانند جرح و تعدیل، تاریخ رواة الحدیث، الطبقات، طبقات رواة الحدیث و طبقات المحدثین، تعبیر شده است.[۴]

تفاوت با علوم مشابه

علوم حدیثی شاخه های متعدد دارد که یکی از آنها علم رجال است. تفاوت رجال و درایه: درایه در فهم حدیث است و رجال در سند و اعتبار حدیث است. تفاوت رجال و تراجم: تراجم در مورد صاحبان کتاب است و رجال در مورد راویان حدیث است.

نیاز به علم رجال

نیاز به علم رجال در میان علمای امامیه مسلم و بدیهی است و محدثان مقدم مانند برقی، کلینی آثاری در رجال نوشتند.[۵]فاضل تونی علم رجال را از علوم مورد نیاز مجتهد می‌داند.[۶] اما با پیدایش تفکر اخباری نیاز به این علم با چالش کشیده شد.

نفی نیاز به علم رجال توسط اخباریان

استرآبادی و اخباریان نیاز به علم رجال را رد می‌کنند و دلیل ذکر اسناد را در کتاب‌های معتبر حدیثی، تبرک و دفع ادعای مخالفان بر بی‌اساس بودن احادیث شیعه دانسته‌اند.[۷] اصولیان و به‌ویژه فاضل تونی و محمدباقر بهبهانی در برابر مدعای اخباریان ایستادند و پس از آن مباحث نظری به علم رجال راه یافت. اخباریان برای نفی علم رجال دلایلی ذکر کرده‌اند:

  • صحت احادیث کتب اربعه: استرآبادی همه احادیث کتب اربعه شیعه را صحیح می‌داند و لازمهٔ این ادعا بی‌نیازی از علم رجال است.[۸] برخی اخباریان فراتر رفته‌اند و همه روایات موجود در منابع شیعی را قطعی‌ الصدور یا دست‌کم، معتبر دانسته‌اند.[۹]
  • عدم اعتبار دیدگاه رجالیان: دیدگاه رجالیان، یا نظر اجتهادی آنان است که در این صورت برای دیگران حجتی ندارد چون تقلید در مباحث رجالی دلیل شرعی ندارد. و یا اینکه نظرشان نوعی شهادت است و از آنجا که شهادت باید حسی باشد و از طرفی اقوال رجالیون از روی دیدار و شنیدار نیست پس شهادت حدسی است و اعتبار ندارد.
  • شهادت صاحبان کتب روایی: اگر شهادت رجالیان بر وثاقت افراد معتبر باشد، شهادت صاحبان کتاب‌های معتبر درباره راویان نیز معتبر است [۱۰]و صاحبان کتاب‌ها در مقدمه بر صحت احادیث شهادت داده‌اند.[۱۱]
  • نفی غرض علم رجال: اگر غرض از علم رجال، حدس و گمان بوده،‌ از اول حاصل بوده و تحصیل حاصل است و اگر مراد علم قطعی است که محصول علم رجال جز شک و گمان چیزی نیست.[۱۲]
  • تجسس در احوال در علم رجال: اخباریان جستجوهای رجالی مستلزم بیان عیوب راویان و تجسس در احوال آنان می‌دانند[۱۳] و تجسس در این امور، گناه است.[۱۴]
  • عدم اثبات عدالت هنگام نقل در رجال: از دیدگاه اخباریان، آنگاه علم به عدالت راوی ارزش دارد که در هنگام نقل روایت نیز عادل باشد و علم رجال تنها عدالت راوی را -نه عدالت هنگام نقل را- اثبات می‌کند.[۱۵]
  • اختلاف معنای عدالت در نزد رجالیان: اختلاف رجالیان در معنای عدالت، موجب عدم اعتماد به اقوال آنان درباره عدالت و عدم‌عدالت راویان است.[۱۶]
  • نادرستی اعتماد رجالیان به آراء رجالیان متقدم غیر امامی: گاهی رجالیان به آراء متقدمان غیرامامی استناد کرده‌اند مانند ابن‌عقده زیدی و علی بن حسن بن فضال فطحی و این نادرست است.[۱۷]

ادله نیاز به علم رجال توسط اصولیان

در مقابل اخباریان، اصولیان برای اثبات نیاز به دانش رجال دلایلی ذکر کرده‌اند. این ادله برخی مستقل و برخی پاسخ به استدلال اخباریان است. محمدباقر بهبهانی نخستین بار در رسالة الاجتهاد و الاخبار «احتیاج المجتهد الی علم الرجال» را مطرح کرد.[۱۸] ادله رجالیان برای اثبات نیاز به علم رجال:

  • عدم حجیت همه اخبار آحاد: دست‌یابی به حکم قطعی در احکام شرعی اندک است. عمل به ظن مطابق آیات قرآن جایز نیست.[۱۹] منبع غالب حکم شرعی روایات است و در میان روایات خبر متواتر اندک است. همه اخبار آحاد حجیت ندارند و برای تشخیص صحت و ضعف اخبار به علم رجال نیاز است.[۲۰]
  • حرمت افتاء بدون حجت شرعی: فتوا دادن بدون حجت شرعی حرام است. ادله تنها خبر ثقه را شرعاً‌ حجت می‌دانند. برای افتاء راهی جز رجوع به اخبار ثقات نیست و احراز وثاقت نیازمند علم رجال است.[۲۱]
  • وجود اخبار جعلی و وجود جاعلان حدیث: آگاهی اجمالی دربارهٔ وجود اخبار جعلی و نیز روایات در باب اخبار مجعول، به ضرورت بررسی احوال راویان حکم می‌کند.[۲۲]
  • وجود افراد غیرامامی در سلسله سند: این امر محتمل است که امام در برابر افراد غیرامامی پاسخ‌ را بر اساس تقیه داده باشد، از این رو برای شناخت احادیثی که از سر تقیه صادر شده است، نیازمند به بررسی‌های رجالی است.[۲۳]
  • اشاره به صفات راویان در اخبار علاجیه: در روایاتی که برای رفع تعارض احادیث نقل شده‌است، بر صفات و ویژگی‌های راویان تأکید شده است.[۲۴] شناخت این اوصاف موضوع علم رجال است.[۲۵]
  • اجماع: عالمان امامیه و عالمان همه مذاهب اسلامی، بر اهمیت علم رجال اجماع داشته‌اند.[۲۶]

تفاوت رجال شیعه و اهل‌سنت

علم رجال در نزد اهل سنت، ابتدا با عنوان جرح و تعدیل مشهور بود. ابن سیرین (م۱۱۰ق) در سخن مشهوری گفته‌است: این علم (حدیث) دین شماست، مراقب باشید آن را از چه کسی اخذ می‌کنید.[۲۷] علی بن مدینی (م ۲۳۴ق) گفته است تفقه در معانی حدیث، نیمی از علم و شناخت رجال، نیم‌دیگر آن است.[۲۸] ابن‌ابی‌حاتم در لزوم علم رجال استدلال کرده است که چون کتاب و سنت از طریق نقل و روایت به دست ما رسیده‌اند و ما جز از این راه نمی‌توانیم به شناخت دقیق معانی آنها دست یابیم، ناچاریم راویان ثقه و غیرثقه را بشناسیم، تا عدالت آنها در نقل حدیث برای ما اثبات شود.[۲۹]

محتوای علم رجال

حرج و تعدیل

قواعد رجال شیعه

برخی از قواعد رجالی:

  • نقل حدیث در کتاب مشهور: طوسی در عُدّة الاصول [۳۰] یکی از این معیارها را نقل‌شدن حدیث در کتابی معروف و اصلی مشهور دانسته است. شیخ بهایی در مشرق الشمسین [۳۱] به نحو جامع‌تر و کامل‌تری به این قواعد، ملاک‌ها و قراین اعتبار اشاره کرده است، برای نمونه:
  1. وجود حدیث در بیشتر اصول اربعمأة که مؤلفانشان سلسله سند آنها را از مشایخ خود یا طرق متصل به ائمه علیهم السلام می‌رساندند، معیاری که در آن دوران نزد همه شناخته و مشهور بود؛
  2. تکرار حدیث در یک یا دو اصل یا بیشتر به طریق‌های گوناگون و اسانید فراروان و معتبر؛
  3. وجود حدیث در اصلی که انتساب آن به یکی از افرادی که بر تصدیق ایشان اجماع هست،‌ محرز باشد، افرادی مانند زرارة بن اعین، محمد بن مسلم و فضیل بن یسار، یا انتساب آن به یکی از افرادی که بر صحت آنچه ایشان صحیح دانسته اند، اجماع وجود دارد مانند صفوان بن یحیی، یونس بن عبدالراحمان، احمد بن محمد بن ابی‌نصر یا انتساب آن به کسانی چون عمار ساباطی که بر عمل به روایت آنها اجماع هست و دیگرانی که طوسی در عدة الاصول از آنها نام برده است؛
  4. مندرج بودن حدیث در یکی از کتاب‌هایی که بر ائمه علیهم السلام عرضه شده و ایشان مؤلف را ستوده اند، مانند کتاب عبدالله بن علی حلبی که بر امام صادق(ع) و کتاب‌های یونس بن عبدالرحمان و فضل بن شاذان که بر امام عسکری(ع) عرضه شدند؛
  5. وجود حدیث در یکی از کتاب‌هایی که گذشتگان به آنها اعتماد داشتند، چه مؤلفان آنها از شیعه امامیه بودند مانند کتاب الصلاة حریز بن عبدالله سجستانی و کتاب‌های حسین بن سعید اهوازی و برادرش و علی بن مهزیار و چه کتبی که مؤلفانشان غیرامامی بودند مانند کتاب حفص بن غیاث و حسین بن عبیدالله سعدی و کتاب القبلة‌ علی بن حسن طاطری.
  • توثیق ابن‌غضائری،
  • توثیق ابن‌عقده،
  • داشتن وکالت از طرف امام،
  • طلب رحمت کردن امام برای یک شخص،
  • کثرت روایت مشایخ از یک فرد،
  • اصالة العدالة،
  • ذکر روایتی ضعیف در مدح یک فرد که مشایخ نقل کرده باشند

موارد فوق، برخی از قواعد رجالی که علامه حلی از آنها استفاده کرد بدین‌قرار است:[۳۲].

محمدباقر بهبهانی [۳۳] در فایده سوم تعلیقه مجموعا چهل و یک اماره (قاعده) برای توثیق یا تضعیف راویان عرضه کرد که عمدتاً ابتکار شخص اوست.[۳۴] کیفیت و کمیت قواعد و طرق توثیقی که وحید بهبهانی وضع و عرضه کرد در تاریخ علم رجال شیعه بی‌نظیر بود و از همین رو، مدار بحث و نقد و تحلیل رجالیان بعد از او تا عصر حاضر قرار گرفت[۳۵]

از جمله امارات توثیق این‌هاست:

  • قرارداشتن در زمره مشایخ اجازه،
  • داشتن وکالت از امام معصوم،‌
  • کثرت روایت،
  • وقوع در سندی که همه یا عمده علما بر صحت آن اتفاق دارند،
  • روایت جمعی از اصحاب از او یا کتابش ،
  • روایت ثقات از یک شخص،
  • توثیق علامه حلی و سید بن طاووس و نظایر آنها،
  • توثیقات ارشاد مفید
  • قدح ابن غضائری و مشایخ قم و امثال ایشان،
  • روایت از ائمه علیهم السلام با تعبیراتی که گویی از راویان عادی روایت می‌کند
  • اینکه غالباً رأی یا روایت او موافق عامه (اهل سنت) باشد [۳۶]


در دروه‌های بعد، رجالیان بر محور تحقیقات بهبهانی قواعد توثیق را به دو دسته توثیقات خاص و توثیقات عام تقسیم کردند. مثلاً خویی [۳۷]از مجموع این قواعد و امارات برای تشخیص و اثبات وثاقت راوی، چهار مورد را به عنوان توثیق خاص معتبر شمرد که عبارت‌اند از:

  1. نص معصوم به دوشرط اول آنکه راوی محضر امام معصوم را درک باشد و دوم آنکه روایت متضمن وثاقت وی، ضعیف یا به نقل از خود راوی مورد نظر نباشد؛
  2. تصریح یکی از بزرگان متقدم مانند برقی، ابن‌قولویه، ابن‌بابویه، مفید، نجاشی و طوسی به وثاقت یک راوی زیرا سخن آنان به دلیل اعتبار گواهی و حجیت خبر ثقه پذیرفته است، به ‌ویژه که توثیق آنان از روی حدس نبوده است؛
  3. تصریح یکی از بزرگان متأخر به شرط اینکه توثیق کنند یا راوی مورد نظر، معاصر یا نزدیک به روزگار او باشد،‌ چه در غیر این صورت توثیق آنان مبتنی بر حدس و بنابراین نامعتبر است؛
  4. ادعای اجماع از سوی اقدمین (یعنی طبقه قبل از مشایخ کتب اربعه رجال و حدیث، مانند اصحاب ائمه، مؤلفان اصول متقدم و صاحبان نخستین جوامع حدیثی و فقهی)که هر چند از نوع اجماع منقول باشد، پذیرفتنی است. خویی [۳۸]

خوئی از میان توثیقات عام، توثیقات علی بن ابراهیم قمی و ابن قولویه و نجاشی را پذیرفته و در باب یازده مورد دیگر مناقشه کرده است [۳۹]

سبحانی از این مجموعه درباره شش مورد به عنوان توثیق خاص[۴۰]و درباره ده مورد به عنوان توثیقات عام [۴۱] بحث کرده است.

محسنی[۴۲]ضمن برشمردن ۴۴ قاعده/اماره توثیق و تقسیم آنها به سه دسته ضعیف،‌ صحیح کم‌فایده و صحیح پرفایده، از میان آنها تنها دو قاعده را سودمند دانسته است:

  1. نص امام معصوم بر وثاقت یا صداقت راوی و اثبات شدن آن با دلیل معتبر
  2. توثیق راوی از سوی خبرگانی مانند کشی، نجاشی، ابن‌باوبه و نظایر آنها که در میان همه آنها توثیق نجاشی و طوسی را مهم‌تر دانسته‌است. ([۴۳]

بخش دیگری از قواعد رجالی مربوط به وقتی است که دو توثیق یا جرح یا بیشتر با هم در تعارض باشند، در این موارد نیز رجالیان قواعدی برای رفع تعارض به کار می‌بندند. شیخ علی خاقانی (متوفی ۱۳۳۴) در فایده سوم رجال [۴۴] و مامقانی (متوفی ۱۳۵۱) در مقباس الهدایة به تفصیل این قواعد را بیان کرده‌اند.

علم رجال دارای قواعدی است که برخی از آنها عبارتند از

  • نقل حدیث در کتاب مشهور: طوسی در عُدّة الاصول [۴۵] یکی از این معیارها را نقل‌شدن حدیث در کتابی معروف و اصلی مشهور دانسته است. شیخ بهایی در مشرق الشمسین [۴۶] به نحو جامع‌تر و کامل‌تری به این قواعد، ملاک‌ها و قراین اعتبار اشاره کرده است،
  • توثیق ابن‌غضائری،
  • توثیق ابن‌عقده،
  • داشتن وکالت از طرف امام،
  • طلب رحمت کردن امام برای یک شخص،
  • کثرت روایت مشایخ از یک فرد،
  • اصالة العدالة،
  • ذکر روایتی ضعیف در مدح یک فرد که مشایخ نقل کرده باشند

موارد فوق، برخی از قواعد رجالی که علامه حلی از آنها استفاده کرد بدین‌قرار است:[۴۷].

از جمله امارات توثیق این‌هاست:

  • قرارداشتن در زمره مشایخ اجازه،
  • داشتن وکالت از امام معصوم،‌
  • کثرت روایت،
  • وقوع در سندی که همه یا عمده علما بر صحت آن اتفاق دارند،
  • روایت جمعی از اصحاب از او یا کتابش ،
  • روایت ثقات از یک شخص،
  • توثیق علامه حلی و سید بن طاووس و نظایر آنها،
  • توثیقات ارشاد مفید
  • قدح ابن غضائری و مشایخ قم و امثال ایشان،
  • روایت از ائمه علیهم السلام با تعبیراتی که گویی از راویان عادی روایت می‌کند
  • اینکه غالباً رأی یا روایت او موافق عامه (اهل سنت) باشد [۴۸]


در دروه‌های بعد، رجالیان بر محور تحقیقات بهبهانی قواعد توثیق را به دو دسته توثیقات خاص و توثیقات عام تقسیم کردند. مثلاً خویی [۴۹]از مجموع این قواعد و امارات برای تشخیص و اثبات وثاقت راوی، چهار مورد را به عنوان توثیق خاص معتبر شمرد که عبارت‌اند از:

  • نص معصوم به دوشرط اول آنکه راوی محضر امام معصوم را درک باشد و دوم آنکه روایت متضمن وثاقت وی، ضعیف یا به نقل از خود راوی مورد نظر نباشد؛
  • تصریح یکی از بزرگان متقدم مانند برقی، ابن‌قولویه، ابن‌بابویه، مفید، نجاشی و طوسی به وثاقت یک راوی زیرا سخن آنان به دلیل اعتبار گواهی و حجیت خبر ثقه پذیرفته است، به ‌ویژه که توثیق آنان از روی حدس نبوده است؛
  • تصریح یکی از بزرگان متأخر به شرط اینکه توثیق کنند یا راوی مورد نظر، معاصر یا نزدیک به روزگار او باشد،‌ چه در غیر این صورت توثیق آنان مبتنی بر حدس و بنابراین نامعتبر است؛
  • ادعای اجماع از سوی اقدمین (یعنی طبقه قبل از مشایخ کتب اربعه رجال و حدیث، مانند اصحاب ائمه، مؤلفان اصول متقدم و صاحبان نخستین جوامع حدیثی و فقهی)که هر چند از نوع اجماع منقول باشد، پذیرفتنی است. خویی [۵۰]

خوئی از میان توثیقات عام، توثیقات علی بن ابراهیم قمی و ابن قولویه و نجاشی را پذیرفته و در باب یازده مورد دیگر مناقشه کرده است [۵۱]



مجلسی اگرچه همه روایات کتب اربعه را معتبر می‌دانست؛ اما بررسی سند را برای حل تعارض احادیث لازم می‌دانست.[۵۲]


اولین واضع قواعد رجالی شیخ بهائی دانسته شده است.[۵۳] و پس از وی فرزند صاحب معالم، محمد بن حسن بن زین الدین (متوفی ۱۰۳۰) در استقصاء الاعتبار که شرحی است بر الاستبصار طوسی، در اثنای بررسی اسناد بعضی از روایات، پاره‌ای از قواعد رجالی را مطرح کرد[۵۴]

رجالیون مشهور شیعه

  • کشی
  • نجاشی
  • شیخ طوسی
  • علامه حلی
  • ابن‌طاوس

کتابهای رجالی شیعه

طبق یک پژوهش، تعداد کتاب‌های رجالی شیعه از قرن ۳ تا ۱۵ هجری قمری، ۶۸۸ اثر است[۵۵]. کتاب‌های رجالی به روش‌های مختلفی تألیف شده اند، برخی به ذکر نام راویان احادیث و طبقات آنها بسنده کرده و برخی دیگر احوال راویان را از جهت ثقه و ضیف بودن مشخص کرده‌اند. گروهی دیگر به ذکر کلیات و قواعد علم رجال پرداختند و از قرن ۱۴ نگارش معجم‌های رجالی آغاز شد.

مرکز تحقیقات علوم اسلامی نور، مجموعه کتاب‌های رجال شیعه و اهل‌سنت را به‌صورت نرم‌افزار و در قالب متن ۲۵۸ عنوان کتاب در ۹۴۷ جلد با عنوان کتابخانه رجال شیعه و اهل‌سنت ۲ منتشر کرده است.[۵۶]

پانویس

الگو:پانویس۲

منابع

  • ابن ابی‌الجمهور، محمد بن زین‌الدین، عوالی اللئالی العزیزیة فی الاحادیث الدینیة، تحقیق مجتبی عراقی، ج۴، قم، مطبعة سیدالشهداء، ۱۴۰۵ق.
  • ابن ابی‌حاتم، کتاب الجرح و التعدیل، حیدرآبارد، دکن، ۱۳۷۱-۱۳۷۳/۱۹۵۲-۱۹۵۳، چاپ افست، بیروت [بی‌تا].
  • ابن ابی‌شبیه، المصنف فی الاحادیث و الآثار، تحقیق سعید محمد لحام، بیروت،‌۱۴۰۹/۱۹۸۹.
  • ابن بابویه، کتاب الخصال، چاپ علی اکبر غفاری، قم ۱۳۶۲ش
  • ابن بابویه، کتاب من لایحضره الفقیه،‌ چاپ علی اکبر غفاری، قم، ۱۴۰۴
  • ابن حبان، کتاب الشقات، حیدرآباد، دکن، ۱۳۹۳-۱۴۰۳/۱۹۷۳-۱۹۸۳، چاپ افست، بیروت، [بی‌تا]
  • ابن حبان، کتاب المجروحین من المحدثین و الضعفاء و المتروکین، چاپ محمود ابراهیم زاید، حلب، ۱۳۹۵-۱۳۹۶/۱۹۷۶-۱۹۷۵
  • ابن داوود حلی، کتاب الرجال، چاپ جلال‌الدین محدث ارموی، تهران ۱۳۸۳ش
  • ابن داوود حلی، کتاب الرجال، چاپ محمدصادق‌ آل بحر العلوم،‌ نجف ۱۳۹۲/۱۹۷۲، چاپ افست قم [بی‌تا]
  • ابن شهرآشوب، مناقب آل ابی‌طالب، نجف، ۱۹۵۶
  • ابن عبدالبر، التمهید لما فی الموطأ من المعنانی و الاسانید، چاپ مصطفی بن احمد علوی و محمد عبدالکبیر بکری [رباط] ۱۴۰۸/۱۹۸۸
  • ابن عدی، الکامیل فی ضعفاء التاریخ، چاپ یحیی مختار غزنوی، بیروت، ۱۴۰۹/۱۹۸۸
  • ابن غضائری، الرجال لابن الغضائری، چاپ محمدرضا حسینی جلالی، قم ۱۴۲۲
  • ابن مبارک، کتاب الجهاد، چاپ نزیه حماد، جده، دارالمطبوعات الحدیث، [بی‌تا]
  • ابن‌بابویه، کتاب من لایحضره الفقیه، چاپ علی اکبر غفاری، قم ۱۴۰۴
  • ابن‌سعد
  • ابوالقاسم ابراهیمی، کتاب اجتهاد و تقلید،[ کرمان، ۱۳۶۲ّ
  • ابولبابة طاهر، الجرح و التعدیل، تونس،‌۱۴۳۱/۲۰۱۰
  • احمد بن حنبل، کتاب العلل و معرفة الرجال، چاپ وصی‌الله عباس، بیروت، ۱۴۰۸/۱۹۸۸
  • احمد بن عبدالله خزرجی، خلاصة تهذیب تهذیب الکمال فی اسماء الرجال،‌چاپ عبدالفتاح ابوعده حلب، ۱۴۱۱
  • احمد بن علی خطیب بغداد، الکفایة فی علم الروایة، چاپ احمد عمر هاشم، بیروت، ۱۴۰۶/۱۹۸۶
  • احمد سمین، دروس تمهیدیه فی تاریخ علم الرجال عند الامامیة، تقریرا لمحاضرات حیدر حب الله [بی‌جا] دار الفقه الاسلامی المعاصر، ۱۴۳۲/۲۰۱۲
  • احمدمحمد نورسیف، یحیی بن معین و کتابه التاریخ،‌مکه، ۱۳۹۹/۱۹۷۹
  • آقا بن عابد فاضل دربندی، الفن الثانی من القوامیس، چاپ محمدکاظم رحمان‌ستایش، در رسائل فی درایة الحدیث، چاپ ابوالفضل حافظیان، بابلی، ج۲، قم، دار الحدیث، ۱۳۸۳ش
  • آقابزرگ طهرانی، الذریعة الی تصانیف الشیعة، چاپ علی‌نقی منزوی و احمد منزوی، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳
  • آقابزرگ طهرانی، مصفی ا لمقال فی مصنفی علم الرجال، چاپ احمد منزوی، تهران ۱۳۳۷ش
  • جعفر بن حسن محقق حلی، معارج الاصول، چاپ محمدحسین رضوی، قم ۱۴۰۳
  • جعفر سبحانی، تحقیقی پیرامون رجال ابن‌غضائری، نور علم، دوره ۲، ش ۳ (اردی‌بهشت ۱۳۶۵)، دوره ۲، ش ۴ (تیر ۱۳۶۵)
  • جعفر سبحانی، کلیات فی علم الرجال، قم، ۱۴۲۱
  • حسن بن زین الدین صاحب معالم، التحریر الطاووسی، چاپ فاضل جواهری، قم، ۱۴۱۱
  • حسن بن زین الدین صاحب معالم، منتقی الجمان فی الاحادیث و الصحاح و الحسان،‌چاپ علی اکبر غفاری، قم ۱۳۶۲-۱۳۶۵ش
  • حسن بن عبدالرحمن رامهرمزی، المحدث الفاصل بین الراوی و الواعی، چاپ محمد عجاج خطیب، بیروت، ۱۴۲۰/۲۰۰
  • حسن بن یوسف علامه حلی، ایضاح الاشتباه، چاپ محمد حسون، قم ۱۴۱۵
  • حسن بن یوسف علامه حلی،‌خلاصة الاقوال فی معرفة الرجال، چاپ جواد قیومی اصفهانی،‌[قم] ۱۴۱۷
  • حسین بن شهاب الدین کرکی، کتاب هدایة الابرار الی طریق الائمة الاطهار، چاپ رؤوف جمال الدین، بغداد ۱۹۷۷
  • حسین بن محمدتقی نوری، خاتمه مستدرک الوسائل، قم ۱۴۱۵-۱۴۲۰
  • حسین ساعدی، «نشأة علم الرجال و تطوره»، الفکر الاسلامی، ش ۲۶ (شوال-ذیحجة ۱۴۲۱)
  • خویی، معجم رجال الحدیث
  • رسول طلائیان، مأخذشناسی رجال شیعه، قم ۱۳۸۱ش
  • زهیر اعرجی، تاریخ النظریة الرجالیة فی المدرسة الامامیة، تراثنا، سال ۲۳، ش ۱و۲ (محرم-جمادی الآخره ۱۴۲۸)
  • سیف الله صرامی، مبانی حجیت آرای رجالی، قم ۱۳۹۱ش
  • سیف الله صرامی، مبانی حجیت آرای رجالی، قم، ۱۳۹۱ش
  • شادی نفیسی، آغاز اسناد از دیدگاه خاورشناسان، در شمع جمع: ارج‌نامه استاد محمدعلی مهدوی‌راد، به کوشش علی راد، تهران، خانه کتاب، ۱۳۹۱
  • طبری، تاریخ
  • عبدالحمید راضی،‌ من مراجع علم الرجال عند الامامیه: کتاب الرجال لابن داوود،‌البلاغ، سال ۶، ش ۴ (۱۳۹۶)
  • عبدالرحمان بن ابی‌بکر سیوطی، کتاب المحاضرات و المحاورات، چاپ یحیی جوری، بیروت۷ ۱۴۲۴/۲۰۰۳
  • عبدالله بن صالح سماهیجی، منیة الممارسین،
  • عبدالله بن عبدالرحمان دارمی، سنن الدارمی، دمشق، ۱۳۴۹
  • عبدالله بن محمد تونی، الوافیة فی اصول الفقه، چاپ محمدحسین رضوی کشمیری، قم، ۱۴۱۲
  • عبدالله مامقانی،‌الفوائد الرجالیة من تنقیح المقال فی علم الرجال،‌چاپ محمدرضا مامقانی، قم ۱۴۳۱
  • عبدالله مامقانی،‌تنقیح المقال فی علم الرجال، چاپ سنگی نجف، ۱۳۴۹-۱۳۵۲
  • عبدالماجد غوری، علم الرجال: تعریفه و کتبه، دمشق، ۱۴۲۸/۲۰۰۷
  • عبدالهادی فضلی، اصول علم الرجال، بیروت، ۱۴۲۰
  • علی اکبر سیفی، مقیاس الرواة فی کلیات علم الرجال، قم ۱۴۲۲
  • علی بن حسن خاقانی، رجال الخاقانی، چاپ محمدصادق بحرالعلوم، [نجف ۱۳۸۸/۱۹۶۸]، چاپ افست [قم]، ۱۴۰۴
  • علی بن عبداله علیاری تبریزی، بهجة الآمال فی شرح زبدة المقال، ج۱، قم ۱۳۷۱ش
  • علی بن قربانعلی کنی، توضیح المقال فی علم الرجال، چاپ محمدحسین مولوی، قم، ۱۳۷۹ش
  • علی حسین مکی عاملی، بحوث فی فقه الرجال، محاضرات علی فانی اصفهانی، برج البراجنه،‌لبنان، ۱۴۱۴/۱۹۹۴
  • علی خامنه‌ای، چهار کتاب اصلی علم رجال، در یادنامه علامه امینی، مجموعه مقالات تحقیقی، به اهتمام جعفر شهیدی و محمدرضا حکیمی، تهران، مؤسسهٔ انجام کتاب،‌۱۳۶۱ش
  • علی دلبری، آشنایی با اصول علم رجال، مشهد ۱۳۹۱ش
  • غثمان بن سعید دارمی، تاریخ عثمان بن سعید الدارمی، چاپ احمد محمد نورسیف، دمشق [۱۴۰۰]
  • کلینی، کافی
  • محمد عمادی حائری، بازسازی متون کهن حدیث شیعه: روش، تحلیل، نمونه، تهران ۱۳۸۸ش
  • محمد آصف محسنی، بحوث فی علم الرجال، قم ۱۳۶۲ش
  • محمد بن اسماعیل بخاری، کتاب التاریخ الکبیر، دایر بکر، المکتبة الاسلامیه، [بی‌تا]
  • محمد بن اسماعیل بخاری، کتاب الضعفاء الصغیر، چاپمحمد ابراهیم زاید، بیروت، ۱۴۰۶/۱۹۸۶
  • محمد بن حسن بن زین الدین، استقصاء الاعتبار فی شرح الاستبصار،‌قم، ۱۴۱۹-
  • محمد بن حسن حر عاملی، امل الآمل، چاپ احمد حسینی، بغداد [۱۳۸۵]، چاپ افست قم، ۱۳۶۲ش
  • محمد بن حسن حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعه الی تحصیل مسائل الشریعه، قم ۱۴۱۶
  • محمد بن حسن حر عاملی، هدایة الامة الی احکام الائمة علیهم السلام،‌ مشهد ۱۴۱۲-۱۴۱۳
  • محمد بن حسن شیخ بهائی، مشرق الشمسین و اکسیر السعادتین، مع تعلیقات محمداسماعیل بن حسین مازندرانی خواجوئی، چاپ مهدی رجایی، مشهد ۱۳۷۲ش
  • محمد بن حسن طوسی، الفهرست، چاپ جواد قیومی اصفهانی،‌ قم ۱۴۱۷
  • محمد بن حسن طوسی،‌ تهذیب الاحکام، چاپ حسن موسوی خرسان، بیروت ۱۴۰۱/۱۹۸۱
  • محمد بن حسن طوسی، رجال الطوسی، چاپ جواد قیومی اصفهانی، قم ۱۴۱۵
  • محمد بن حسن طوسی، عدة الاصول، و بذیله الحاشیة الخلیلیة لخلیل بن غازی قزوینی، چاپ محمدمهدی نجف [قم] ۱۴۰۳/۱۹۸۳
  • محمد بن حسن طوسی، فهرست کتب الشیعة و اصولهم و اسماء المصنفین و اصحاب الاصول، چاپ عبدالعزیز طباطبایی، قم ۱۴۲۰
  • محمد بن حسن طوسی، کتاب الغیبة، چاپ عبادالله طهرانی و علی احمد ناصح، قم ۱۴۱۷
  • محمد بن حسین شیخ بهایی، مشرق الشمسیت و اکسیر السعادتین، مع تفلیقات محمد اسماعیل بن حسین مازندرانی خواجوئی، چاپ مهدی رجایی، مشهد ۱۳۷۲ش
  • محمد بن شاه مرتضی فیض کاشانی، کتاب الوافی، چاپ ضیاء الدین علامه اصفهانی، اصفهان ۱۳۶۵-۱۳۷۴ش
  • محمد بن عمر عقیلی، کتاب الضعفاء الکبیر، چاپ عبدالمعطی امین قلعجی، بیروت ۱۴۰۴/۱۹۸۴
  • محمد بن عمر کشی، اختیار معرفة الرجال، [تلخیص] محمد بن حسن طوسی، چاپ حسن مصطفوی، مشهد ۱۳۴۸ش
  • محمد بن عمرو عقیلی، کتاب الضعفاء الکبیر، چاپ عبدالمعطی امین قلعجی، بیروت ۱۴۱۸/۱۹۹۸
  • محمد بن عیسی ترمذی، سنن الترمذی و هو الجامع الصحیح، ج ۵، چاپ عبدالرحمان محمد عثمان، بیروت، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳
  • محمد بهاء الدین، المستشرقون و الحدیث النبوی، عمان، ۱۴۲۰/۱۹۹۹
  • محمد جعفر بن سیف الدین استرآبادی، لب اللباب فی علم الرجال، چاپ محمدحسین مولوی، در میراث حدیث شیعه، دفتر ۲، به کوشش مهدی مهریزی و علی صدرایی خویی، قم، دار الحدیث، ۱۳۷۸ش
  • محمد ضیاء الرحمان اعظمی، معجم اصطلاحات الحدیث و لطائف الاسانید، ریا، ۱۴۲۰/۱۹۹
  • محمد کاظم رحمان‌شتایش، آشنایی با کتب رجالی شیعه، تهران ۱۳۸۵ش
  • محمدامین بن محمد شریف استرآبادی ، الفوائد المدنیة، چاپ رحمة الله رحمتی اراکی، قم ۱۴۲۴
  • محمدآصف محسنی، بحوث فی علم الرجال، قم ۱۳۶۲ش
  • محمدباقر بن محمد اکمل، بهبهانی، فوائد الوحید البهبهانی،‌در علی بن حسین خاقانی،‌رجال الخاقانی، چاپ محمدصادق بحرالعلوم، [نجف ۱۳۸۸/۱۹۶۸]
  • محمدباقر بن محمداکمل بهبهانی، الرسائل الاصولیة۷ قم، ۱۴۱۶
  • محمدباقر بن محمدتقی مجلسی، مرآت العقول فی شرح اخبار آل الرسول، ج۱، چاپ هاشم رسولی محلاتی، تهران ۱۳۷۹ش
  • محمدجعفر بین سیف الدین استرآبادی، الایجاز فی علمی الرجال و الدرایة، چاپ حمید احمدی جلفایی، در میراث حدیث شیعه، دفتر ۱۵، به کوشش مهدی مهریزی و علی صدرایی خویی، قم، دار الحدیث، ۱۳۸۵ش
  • محمدحسن ربانی، دانش رجال الحدیث، مشهد، ۱۳۸۲ش
  • محمدحسن ربانی، سبک‌شناسی دانش رجال الحدیث، قم ۱۳۸۵ش
  • محمدحسین بارفروشی، نتیجة المقال فی علم الرجال، چاپ سنگی تهران [۱۲۸۴]
  • محمدکاظم رحمان ستایش، آشنایی با کتب رجالی شیعه، تهران ۱۳۸۵ش
  • محمدلقمان سلفی، اهتمام المحدثین بنقد الحدیث سندا و متنا و دحض مزاعم المستشرقین و اتباعهم، ریاض، ۱۴۲۰
  • محمدمهدی بن مرتضی بحر العلوم، رجال السید بحرالعلوم، تهران، ۱۳۶۳ش
  • محمود ابوریه، اضواء علی السنة المحمدیة، او دفاع عن الحدیث، قاهره، ۱۳۸۳./۱۹۶۳
  • مرتضی بن محمدامین انصاری، فرائد الاصول، قم ۱۴۱۹
  • مرتضی عسکری، معالم المدرستین، تهران، ۱۴۱۳/۱۹۹۳
  • مسلم بن حجاج، الجامع الصحیح، بیروت، دارالفکر، [بی‌تا]
  • مسلم بن حجاج، کتاب التمییز، در محمد مصطفی اعظمی، منهج النقد عند المحدثین، نشأته و تاریخه، [ریاض] ۱۴۱۰/۱۹۹۰
  • مصطفی بن حسین تفرشی، نقد الرجال، قم، ۱۴۱۸ق
  • مصطفی سباعی، السنة و مکانتها فی التشریع الاسلامی، بیروت، ۱۴۰۵/۱۹۸۵
  • مهدی جلالی، جستاری در باب نسبت کتاب الضعفاء به ابن‌غضائری، مطالعات اسلامی، ش ۶۸ (تابستان ۱۳۸۴)
  • مهدی کجوری شیرازی، الفوائد الرجالیه، چاپ محمدکاظم رحمان ستایش، قم، ۱۳۸۲ش
  • نجاشی
  • نعمت‌الله بن عبدالله جزائری، منبع الحیاة،‌در محمدبن شاه مرتضی فیض کاشانی،‌ الشهاب الثاقت فی وجوب صلاة الجمعه العینی، چاپ رؤوف جمال الدین* قم ۱۴۰۱
  • یوسف ابن احمد بحرانی، لؤلؤة البحرین، چاپ محمدصادق بحرا لعلوم، قم [بی‌تا]
  • یوسف بن احمد بحرانی، الحدائق الناضرة فی احکام العترة الطاهرة، قم ۱۳۶۳-۱۳۶۷ش
  • یوسف بن عبدالرحمان مزی، تهذیب الکمال فی اسماء الرجال، چاپ بشار عواد معروف، بیروت ۱۴۲۲/۲۰۰۲
  • یوسف مرعشلی، علم الجرح و التعدیل و اهمیته فی دراسة الاسانید و الحکم علی الحدیث، بیروت ۱۴۳۰/۲۰۰۹

پیوند به بیرون

الگو:حوزه علمیه الگو:رجالیان شیعه الگو:کتاب های رجالی شیعه الگو:علوم حدیث

الگو:درجه‌بندی

en:Rijal es:Riyal

  1. فضلی، اصول علم الرجال، ۱۴۲۰ق، ص۱۸-۱۹.
  2. فضلی، اصول علم الرجال، ۱۴۲۰ق، ص۲۷؛ علی نمازی شاهرودی در عنوان کتاب خود: مستدرک علم رجال الحدیث.
  3. الایجاز فی علمی الرجال و الدرایة، ص۳۰۷؛ کجوری شیرازی،ص۳۵؛ کنی، ص۲۹.
  4. عبدالماجد غوری، ص۲۵۲-۲۵۴، ۲۸۶-۲۹۱.
  5. نجاشی، ص۷۶، ۳۷۷.
  6. فاضل تونی، ص۲۶۰-۲۶۱.
  7. محمدامین استرآبادی، ص۱۱۸؛ بحرانی، لؤلؤة البحرین، ص۵؛ نوری، ج۳، ص۵، ۱۰-۱۱.
  8. استرآبادی، ص۱۲۸-۱۲۹، ۱۳۱،۱۷۸،۳۷۱؛ کرکی، ص۱۷؛ حر عاملی، ۱۴۱۶، ج۳، ص۱۹۱-۱۹۸؛ حرعاملی، ۱۴۱۲، ج۸، ص۵۶۴، سماهیجی، ص۳۶؛ بحرانی، لؤلؤة البحرین، ص۵.
  9. حرعاملی، ۱۴۱۶، ج۳۰، ص۱۵۳-۱۶۵، ۲۴۹-۲۶۵؛ جزایری، ص۶۴؛ بحرانی، الحدائق الناضرة، ج۱، ص۲۵-۲۶؛ نیز مامقانی، ج۱، ص۹۹.
  10. بحرانی، الحدیث الناضرة، ج۱، ص۲۲-۲۳؛ نیز: کنی، ص۴۶؛ سبحانی، ص۴۰-۴۱؛ صرامی، ص۱۷۲.
  11. برای نمونه: کلینی، ج۱، ص۸؛ ابن‌بابویه، ج۱، ص۲-۳.
  12. ابراهیمی، ص۱۲۷.
  13. کنی، ص۲۴.
  14. بحرانی، الحدائق الناضرة، ج۱، ص۲۴، پانویس ۱؛ نیز: خاقانی، ص۸۴.
  15. مامقانی، ج۱، ص۸۰.
  16. مامقانی، ج۱، ص۸۸؛ کنی، ص۴۵؛ سبحانی، ص۳۸.
  17. مامقانی، ج۱، ص۸۸.
  18. وحید بهبهانی، الرسائل الاصولیة، ص۱۱۲-۲۲۹.
  19. یونس، آیه ۳۶، ۵۹؛ اسراء، آیه ۳۶؛ دیگر ادله: انصاری، رسائل، ج۱، ص۱۳۱-۱۳۳؛ خویی، ج۱،ص۱۹.
  20. خویی،‌ج۱، ص۲۰-۲۱.
  21. سیفی، ص۱۳.
  22. کشی، ص۲۲۳-۲۲۸؛ محمدجعفر استرآبادی، ص۴۲۶؛ مامقانی، ج۱، ص۶۴-۶۷؛ نیز: سبحانی، ص۲۵-۲۸.
  23. سبحانی، ص۲۸.
  24. کلینی، ج۱، ص۶۷-۶۸، ج۷،ص ۴۱۲؛ طوسی، ج۶، ص۲۱۸، ۳۰۱-۳۰۳.
  25. مامقانی، ج۱، ص۵۹-۶۲؛ سبحانی، ص۲۵.
  26. کنی، ص۳۷؛ مامقانی، ج۱،ص۷۴-۷۶؛ سبحانی، ص۲۸-۲۹.
  27. مزی، ج۱، ص۱۶۰-۱۶۱.
  28. رامهرمزی، ص۳۲۰؛ مزی، ج۱، ص۱۶۵.
  29. ابن‌ابی‌حاتم، ج۱، ص۲-۵،۳-۶.
  30. عدة الاصول، ج۱،ص ۳۳۸.
  31. بهایی، مشرق الشمسین، ص۲۶-۲۹.
  32. برای تفصیل←فضلی، اصول علم الرجال، ۱۴۲۰ق، ص۷۶-۷۷؛ علامه حلی، قمدمه قیومی اصفهانی، ص۲۵-۲۹؛ رحمان ستایش، ص۱۵۵-۱۵۶.
  33. سمین، ص۳۳۹-۳۴۰.
  34. بهبهانی، ص۱.
  35. سمین، ص۳۴۰-۳۴۲.
  36. ←ص۴۴-۶۳.
  37. ج۱، ص۳۹-۴۶.
  38. ج۱، ص۵۰-۵۲.
  39. ج۱، ص۵۷-۸۳.
  40. ص۱۵۱-۱۵۷.
  41. ص۱۶۱-۳۵۰.
  42. ص۱۴-۲۸.
  43. همان، ص۲۷-۲۸؛ برای مجموع قراین و قواعد توثیقات عام و نقد و بررسی آنها←دلبری، ص۸۶-۹۶.
  44. ص۱۳-۲۲.
  45. عدة الاصول، ج۱،ص ۳۳۸.
  46. بهایی، مشرق الشمسین، ص۲۶-۲۹.
  47. برای تفصیل←فضلی، اصول علم الرجال، ۱۴۲۰ق، ص۷۶-۷۷؛ علامه حلی، قمدمه قیومی اصفهانی، ص۲۵-۲۹؛ رحمان ستایش، ص۱۵۵-۱۵۶.
  48. ←ص۴۴-۶۳.
  49. ج۱، ص۳۹-۴۶.
  50. ج۱، ص۵۰-۵۲.
  51. ج۱، ص۵۷-۸۳.
  52. مجلسی، ج۱، ص۲۱-۲۲؛ نیز فیض کاشانی، ج۱، ص۲۵.
  53. سمین، ص۲۸۳-۲۸۴؛ برای فواید رجالی وی←مامقانی، ج۱،ص ۱۷۰-۱۷۱.
  54. برای نمونه←ج۱، ص۴۸،۱۱؛ برای مجموعه این قواعد، همان، ج۱، مقدمه، ص۳۵-۳۶.
  55. طلائیان،مأخذشناسی رجال شیعه، ص۱۳.
  56. کتابخانه رجال شیعه و اهل‌سنت ۲، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی.