فقه معاصر:پیشنویس پیوند اعضا از دیدگاه فقه (کتاب): تفاوت میان نسخهها
Mkhaghanif (بحث | مشارکتها) |
Mkhaghanif (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۷۸: | خط ۷۸: | ||
نویسنده در فصل اول بعد از بررسی معنای لغوی «زرع» و «نبت» معنای زرع در مسئله کاشت اعضاء را وصل و پیوست اندام قطع شده به ماده حیات آن بیان میکند. در ادامه با اشاره به تعریف اصطلاحی پیوند، به ادلهی دیدگاه جواز در مسئله پیوند میپردازد. مهمترین ادلهی دیدگاه جواز عبارتند از: [[آیه ۳۲ سوره مائده|آیه ۳۲ از سورهی مائده]] «مَن أحیاها فکأنّما أحیا الناسَ جمیعاً»، روایت اسحاق بن عمار از امام باقر(ع) دال بر عدم مبغوضیت پیوند عضو جداشده از بدن<ref>شیخ طوسی، تهذیب، ج۱۰، ص۲۷۹، حدیث ۱۰۹۳.</ref> و در پایان حکم عقل مبنی بر وجوب حفظ حیات و سلامتی انسان و اولویت آن در صورت تزاحم. | نویسنده در فصل اول بعد از بررسی معنای لغوی «زرع» و «نبت» معنای زرع در مسئله کاشت اعضاء را وصل و پیوست اندام قطع شده به ماده حیات آن بیان میکند. در ادامه با اشاره به تعریف اصطلاحی پیوند، به ادلهی دیدگاه جواز در مسئله پیوند میپردازد. مهمترین ادلهی دیدگاه جواز عبارتند از: [[آیه ۳۲ سوره مائده|آیه ۳۲ از سورهی مائده]] «مَن أحیاها فکأنّما أحیا الناسَ جمیعاً»، روایت اسحاق بن عمار از امام باقر(ع) دال بر عدم مبغوضیت پیوند عضو جداشده از بدن<ref>شیخ طوسی، تهذیب، ج۱۰، ص۲۷۹، حدیث ۱۰۹۳.</ref> و در پایان حکم عقل مبنی بر وجوب حفظ حیات و سلامتی انسان و اولویت آن در صورت تزاحم. | ||
===فصل دوم: احکام مترتب بر پیوند=== | ===فصل دوم: احکام مترتب بر پیوند=== | ||
نویسنده در | نویسنده در فصل دوم با عنوان احکام مترتب بر پیوند، ادلهی دیدگاه عدم جواز پیوند را در سه عنوان گزارش میکند که عبارتند از: الف)پیوند، تصرف بدون اذن در ملک غیر است، ب) بطلان نماز با نجاست عضو قطعشده، ج) وجوب دفن اعضای مرده و حرمت تأخیر دفن (ص۱۰۵_۱۰۷). | ||
===فروش اعضای بدن=== | ===فروش اعضای بدن=== | ||
در ادامهی این فصل نویسنده به اشکالاتی که در خصوص خرید و فروش اعضای بدن ذکر شده میپردازد | در ادامهی این فصل نویسنده به اشکالاتی که در خصوص خرید و فروش اعضای بدن ذکر شده میپردازد که عبارتند از: بطلان بیع میته، روایاتی که ثمن میته را سحت میداند،<ref>برای نمونه: حر عاملی، وسائل الشیعة، ج۲، ص۴۷۷.</ref> اجماع<ref>شرف الدین، الرویة الاسلامیة لبعض الممارسات الطبیة،ص۳۰۸_۳۰۹.</ref> و دلیل عقل که میگوید مال باید خارج از جسم انسان باشد، و قیمت بازاری داشته باشد و هر دو در مورد جسم انسان منتفی است (ص۱۰۸_۱۱۶). | ||
۳ | بطلان بیع میته ناشی از عموم موجود در [[آیه ۳ سوره مائده]] است و نیز این که بر اساس آیات [[آیه ۲۶ سوره آلعمران|۲۶ آل عمران]] و [[آیه ۱۲ سوره انعام|۱۲ انعام]]، مالک حقیقی جسم انسان خداوند است فلذا انسان حق تصرف در آن را ندارد. به علاوه که عرفاً بر جسم انسان عنوان مال صدق نمیکند و اعضای بدن نیز مال نیست چون جزئی از کل بدن هستند که کل بدن در فقه اسلامی مالیت ندارد. | ||
==فصل سوم: وصیت به جداسازی اعضای بدن پس از فوت == | ==فصل سوم: وصیت به جداسازی اعضای بدن پس از فوت == | ||
مولف فصل سوم درباره وصیت میت به جداسازی اعضای بدنش بحث کرده | مولف در فصل سوم از بخش دوم درباره وصیت میت به جداسازی اعضای بدنش بحث کرده و دو دیدگاه جواز و عدم جواز را بررسی مینماید. | ||
آیت الله خامنهای برداشت و پیوند را اگر مستلزم مُثله نباشد جایز میداند.<ref>روحانی، استفتائات سید علی خامنهای، ص۱۴۵.</ref> چنان که نوری همدانی، صانعی، حائری، مکارم شیرازی<ref>دیدگاههای فقهی، مرکز تحقیقات قوه قضاییه، اطلاع رسانی، ص۸۰.</ref> نیز حکم به جواز وصیت دادهاند. | آیت الله خامنهای برداشت و پیوند را اگر مستلزم مُثله نباشد جایز میداند.<ref>روحانی، استفتائات سید علی خامنهای، ص۱۴۵.</ref> چنان که نوری همدانی، صانعی، حائری، مکارم شیرازی<ref>دیدگاههای فقهی، مرکز تحقیقات قوه قضاییه، اطلاع رسانی، ص۸۰.</ref> نیز حکم به جواز وصیت دادهاند. |
نسخهٔ کنونی تا ۱۹ نوامبر ۲۰۲۴، ساعت ۰۸:۰۲
پیوند اعضاء از دیدگاه فقه | |
---|---|
اطلاعات کتاب | |
نویسنده | معصومهسادات هاشمی |
تعداد جلد | ۱ |
تعداد صفحات | ۱۵۰ |
اطلاعات نشر | |
ناشر | نسیم رضوان |
محل نشر | مشهد |
تاریخ نشر | ۱۳۹۴ |
- چکیده
پیوند اعضاء از دیدگاه فقه کتابی است فارسی نوشتهی معصومه سادات هاشمی در موضوع پیوند اعضاء که جزو مهمترین مباحث فقهی در اعصار جدید به شمار میرود. مولف درصدد است مسئلهی پیوند اعضاء را از منظر فقه مورد بررسی قرار دهد و استدلالات پیرامون مسئله را بررسی نماید. بدین منظور حالات متصوَر از برداشت عضو را بیان کرده و دیدگاه و ادلهی موافقان و مخالفان جداسازی و پیوند اعضاء را ارزیابی کرده است. مولف مشروعترین حالت برداشت عضو را برداشت عضو از میت به مرگ مغزی میداند و با تکیه بر اصالة الإباحة، اصل تزاحم، وجود منفعت عقلایی و... به ادلهی مخالفان پاسخ میدهد. کتاب انسجام و انتظام اصولی ندارد و مباحث یک فصل گاهاً با عناوین دیگر فصول هم پوشانی دارد. همچنین در برخی موارد مباحث لُغوی مطرح شده به دلیل بیان مبهم، غیر ضروری جلوه مینماید.
معرفی و گزارش ساختار
کتاب پیوند اعضاء از دیدگاه فقه نوشتهی معصومه سادات هاشمی کتابی است با موضوع پیوند اعضاء که انتشارات نسیم رضوان آن را به چاپ رسانده است. کتاب در دو بخش و هفت فصل سامان یافته است؛ بخش اول کتاب با عنوان جداسازی اعضاء مشتمل بر سه فصل است. فصل اول به کلیات موضوع پیوند اعضاء اختصاص دارد. فصل دوم در باب جداسازی اعضاء از بدن انسان زنده و فصل سوم در باب جداسازی اعضاء از بدن میت است.
بخش دوم کتاب با عنوان پیوند اعضاء در چهار فصل گردآوری شده است. در فصل اول دیدگاه جواز پیوند و ادله آن مورد بررسی قرار گرفته است. فصل دوم به نظرگاه قائلین به حرمت پیوند و ادلهی آنان و نیز بیع اعضای بدن اختصاص دارد. مولف در فصل سوم مسئله وصیت به اهدای عضو پس از مرگ را بررسی کرده و به ادله جواز و حرمت میپردازد. در نهایت، آخرین فصل کتاب را به ذکر احکام مهم پیوند اختصاص داده است.
جداسازی اعضا
مولف در فصل اول پس از ذکر معنای لغوی و اصطلاحی پیوند تاریخچهی مختصری از پیوند در جهان، کشورهای اسلامی و ایران را تقریر مینماید (ص۲۰-۲۴). در خلال ذکر تاریخچهی پیوند در کشورهای اسلامی منظر فقیهان و حقوقدانان دانشگاه الازهر مصر و نیز دیدگاههای علمای عامه در مجمع فقهی اسلامی مِنا سال ۱۴۰۵ق که به صورت یک قطعنامهی فقهی تدوین گردید نیز بیان شده است (ص۲۱-۲۲).
عمدهی استدلال علمای اهلسنت بر جواز و مشروعیت عمل پیوند حول چهار استدلال واقع است ۱. عدم وجود مانع بر جواز در منابع ۲. لزوم مشروعیت قوانینی که ممنوع نشده است ۳. منفعت مشروع از این عمل ۴. اصل نوعدوستی در اسلام. همچنین در این قطعنامهی فقهی شروطی برای عمل پیوند بیان شده است که نویسنده به آنها نیز اشاره میکند (ص۲۲).
جداسازی اعضاء بدن فرد زنده
در فصل دوم از بخش دوم که مفصلترین فصل کتاب است، مؤلف به ادلهی نقلی و عقلی مخالفان و موافقان جداسازی اعضاء از فرد زنده میپردازد.
قائلان به حرمت، تصرف در بدن به نحو جداسازی اعضاء از بدن فرد زنده و لو با اذن وی را جایز نمیدانند و برای اثبات مدعای خود ادلهای را که شامل آیات «وَ لا تُلقوا بِأیدیکم إلی التّهلُکة» (بقره، ۱۹۵) و «فَلَیُغَیِرَنَّ خَلقَ الله» (نساء، ۱۱۹) و روایات حرمت اضرار به نفس،[۱] حرمت مُثله،[۲] حرمت ذلت،[۳] هتک حرمت و... بیان نمودهاند (ص۲۷_۵۶).
در دیدگاه دوم، قائلان به جوازِ جداسازی اعضای بدن فرد زنده به آیاتی از قرآن کریم از جمله آیه ۱۴۸ سوره بقره «فاستَبِقوا الخَیرات» و آیاتی که بر سلطنت انسان بر خود دلالت دارند(همچون آیه ۲۵ سوره مائده) و برخی روایات، از جمله قاعدهی تفویض کارهای مومن به خود او،[۴] روایات اهمیت نیکوکاری و رساندن معروف به مومن[۵] و... استدلال نمودهاند.
نویسنده در ادامه تبیین میکند که عقل به لزوم حفظ نفس از خطر و ضرر حکم کرده و به انسان اجازه نمیدهد کاری کند که باعث ضرردیدن و یا به خطر افتادن جان او شود و بهترین راه تأمین عضو مورد نیاز، جداسازی آن از مردگان است (ص۵۷_۷۵).
جداسازی اعضاء بدن مردگان
نویسندهی کتاب در فصل سوم از بخش اول، بعد از بررسی معنای واژه «موت» و مفهوم متناقض آن یعنی حیات، به صورت گذرا به مسئلهی موت در قرآن پرداخته است. در ادامه با تعریف مرگ طبیعی و مرگ مغزی، امکان پیوند اعضاء از میت به مرگ طبیعی را (جز در پیوند قرنیه آن هم در شرایط خاص) نفی نموده و تنها راه پیوند از میت را منحصراً در میت به مرگ مغزی میداند و در پی آن به شروط احراز مرگ مغزی از دیدگاه متخصصین نیز میپردازد (ص۷۷_۸۲).
در مهمترین قسمت از این فصل مولف طبق سیاق قبلی به ذکر ادلهی مخالفان و موافقان جداسازی اعضاء بدن میت پرداخته و به ادلهی مخالفان پاسخ داده و رای آنان را مردود شمرده است. به گزارش او زبدهی استدلال مخالفان بدین شرح است:
- حرمت انتفاع از میته با استناد به آیاتی همچون آیه ۵ سوره مائده «حُرمت علیکم المیتة و الدم»؛
- نداشتن منفعت حلال با تکیه بر آیه ۱۸۸ از سورهی بقره «لا تاکلو اموالکم بینکم بالباطل» با این بیان که اعضای بدن مردگان، مردار و نجس است و به دلیل نداشتن منفعت حلال، مالیت هم ندارد؛
- روایات هتک حرمت میت مسلمان، همچون صحیحه عبدالله بن سنان به سند صدوق از امام صادق(ع) که دربارهی مردی که سر میتی را قطع کرده بود فرمود: «علیه الدیة لأنّ حرمته میتاً کحُرمته و هو حیّ»[۶]
- حرمت مُثله کردن
- روایات عدم جواز تاخیر دفن[۷]
- حرمت اُتانازی (ص۸۲_۹۳).
نویسنده ادلهی موافقان برداشت عضو از مردگان را در دو دلیل خلاصه کرده است: نخست روایاتی که در آنها به شکافتن بدن مادری که مرده و نجات جنین او امر شده و نیز روایات دال بر امر به قطعه قطعه کردن جنین مرده در شکم مادر است.[۸] دیگر آن که بر فرض اینکه برداشت عضو منهیٌعنه شارع باشد، ضرورت آن را مباح میکند و اباحه تا زمان باقیبودن ضرورت، معتبر است.
خلاصه اینکه با جمعبندی ادلهی مخالفان و موافقان برداشت عضو در مورد انسان زنده تا زمانی که حیات وی در خطر نیفتد برای حفظ و نجات نفس محترم به شرطی که ضرورت به مرحله فعلیت رسیده باشد، برداشت عضو جایز است، اما در مورد میت خطری در میان نیست و فقط شبهه هتک حرمت میت است، که آن نیز با توجه به هدف عقلایی احیاء نفس، منتفی شده و قطع عضو جایز است (ص۹۴_۹۶).
پیوند و احکام مترتب بر آن
بخش دوم کتاب پیوند اعضاء از دیدگاه فقه، با عنوان پیوند و احکام مترتب بر آن در چهار فصل تنظیم شده است.
پیوند اعضا
نویسنده در فصل اول بعد از بررسی معنای لغوی «زرع» و «نبت» معنای زرع در مسئله کاشت اعضاء را وصل و پیوست اندام قطع شده به ماده حیات آن بیان میکند. در ادامه با اشاره به تعریف اصطلاحی پیوند، به ادلهی دیدگاه جواز در مسئله پیوند میپردازد. مهمترین ادلهی دیدگاه جواز عبارتند از: آیه ۳۲ از سورهی مائده «مَن أحیاها فکأنّما أحیا الناسَ جمیعاً»، روایت اسحاق بن عمار از امام باقر(ع) دال بر عدم مبغوضیت پیوند عضو جداشده از بدن[۹] و در پایان حکم عقل مبنی بر وجوب حفظ حیات و سلامتی انسان و اولویت آن در صورت تزاحم.
فصل دوم: احکام مترتب بر پیوند
نویسنده در فصل دوم با عنوان احکام مترتب بر پیوند، ادلهی دیدگاه عدم جواز پیوند را در سه عنوان گزارش میکند که عبارتند از: الف)پیوند، تصرف بدون اذن در ملک غیر است، ب) بطلان نماز با نجاست عضو قطعشده، ج) وجوب دفن اعضای مرده و حرمت تأخیر دفن (ص۱۰۵_۱۰۷).
فروش اعضای بدن
در ادامهی این فصل نویسنده به اشکالاتی که در خصوص خرید و فروش اعضای بدن ذکر شده میپردازد که عبارتند از: بطلان بیع میته، روایاتی که ثمن میته را سحت میداند،[۱۰] اجماع[۱۱] و دلیل عقل که میگوید مال باید خارج از جسم انسان باشد، و قیمت بازاری داشته باشد و هر دو در مورد جسم انسان منتفی است (ص۱۰۸_۱۱۶).
بطلان بیع میته ناشی از عموم موجود در آیه ۳ سوره مائده است و نیز این که بر اساس آیات ۲۶ آل عمران و ۱۲ انعام، مالک حقیقی جسم انسان خداوند است فلذا انسان حق تصرف در آن را ندارد. به علاوه که عرفاً بر جسم انسان عنوان مال صدق نمیکند و اعضای بدن نیز مال نیست چون جزئی از کل بدن هستند که کل بدن در فقه اسلامی مالیت ندارد.
فصل سوم: وصیت به جداسازی اعضای بدن پس از فوت
مولف در فصل سوم از بخش دوم درباره وصیت میت به جداسازی اعضای بدنش بحث کرده و دو دیدگاه جواز و عدم جواز را بررسی مینماید.
آیت الله خامنهای برداشت و پیوند را اگر مستلزم مُثله نباشد جایز میداند.[۱۲] چنان که نوری همدانی، صانعی، حائری، مکارم شیرازی[۱۳] نیز حکم به جواز وصیت دادهاند.
از سوی دیگر فقیهانی مثل امام خمینی و آیتالله گلپایگانی نافذبودن چنین وصیتی را مشکل دانستهاند.[۱۴] تبریزی قطع عضو از حی و میت را جایز ندانسته و برای وصیت در این باره اثری قائل نیست.[۱۵] سیستانی،[۱۶] صافی گلپایگانی،[۱۷] بهجت و فاضل لنکرانی[۱۸] فقط در صورت توقف حفظ جان مسلمان و با ذکر شرایطی این عمل را جایز میدانند اما در غیر آن صحت و جواز وصیت را مشکل میدانند.
مولف در پایان این فصل نقش اذن و رضایت ولی شرعی میت را بررسی کرده به این بیان که آیا اذن و رضایت ولی شرعی همانند صاحب عضو موضوعیت دارد؟ نگارنده در چند صفحه دیدگاه جواز و عدم جواز و ادلهی ایشان را ذکر کرده است و به ادله مخالفان پاسخ داده است.
فصل چهارم: حکم طهارت و نماز با اعضای پیوندی
فصل نهایی کتاب پیوند اعضاء از دیدگاه فقه به احکام طهارت و نماز با اعضای پیوندی اختصاص دارد؛ مولف در این فصل به چهار مسئله زیر پرداخته است.
الف: طهارت اعضای پیوندی ب: حکم پیوند اعضای مسلمان به مسلمان ج: حکم پیوند اعضای کافر به مسلمان د: حکم پیوند اعضای میت مسلمان به کافر ه: نماز با عضو پیوندی
پانویس
- ↑ همچون حر عاملی، وسایل الشیعة، ج۱۷، ص۳۴۱، حدیث۳
- ↑ شیخ طوسی، تهذیب، ج۶، ص۱۳۸؛ کلینی، الکافی، ج۵، ص۲۹؛ حر عاملی، وسائل الشیعة، ج۱۹، ص۹۶، ابواب جهاد العدو.
- ↑ حر عاملی، وسائل الشیعة، ج۱۱، باب۱۲ حدیث ۱و۲، ص۴۲۴
- ↑ حر عاملی، وسائل الشیعة، باب ۱۲ از ابواب امر و نهی، ج۱۱، ص۴۲۴.
- ↑ برای نمونه: کلینی، الکافی، ج۴، ص۲۷.
- ↑ حر عاملی، وسائل الشیعة، ابواب دیات الاعضاء، باب۲۴، حدیث۴، ص۲۴۸.
- ↑ به عنوان نمونه: حر عاملی، وسائل الشیعة، ج۲، ابواب الاحتضار، باب۴۷، حدیث ۱، ص۲۴۸.
- ↑ حر عاملی، وسائل الشیعة، ج۲، ابواب الاحتضار، باب۴۶، حدیث ۶، علامه حلی، تذکرة الفقهاء، ج۱، ص۴۰.
- ↑ شیخ طوسی، تهذیب، ج۱۰، ص۲۷۹، حدیث ۱۰۹۳.
- ↑ برای نمونه: حر عاملی، وسائل الشیعة، ج۲، ص۴۷۷.
- ↑ شرف الدین، الرویة الاسلامیة لبعض الممارسات الطبیة،ص۳۰۸_۳۰۹.
- ↑ روحانی، استفتائات سید علی خامنهای، ص۱۴۵.
- ↑ دیدگاههای فقهی، مرکز تحقیقات قوه قضاییه، اطلاع رسانی، ص۸۰.
- ↑ آزاد قزوینی، المسائل المستحدثة، ص۱۳۶_۱۳۷ و ۱۷۱_۱۷۲.
- ↑ خوئی، صراط النجاة فی اجوبة الاستفتائات با حاشیه آقای تبریزی، ج۱، ص۳۵۳.
- ↑ سیستانی، منهاج الصالحین، ج۱، ص۴۶۰.
- ↑ صافی گلپایگانی، استفتائات، ص۱۵۴.
- ↑ دیدگاههای فقهی۲، مرکز تحقیقات قوه قضاییه، اطلاع رسانی، ص_۸۰_۸۳.