فقه معاصر:پیش‌نویس فقه و عرف (کتاب): تفاوت میان نسخه‌ها

(←‏نگارش مجدد: ابرابزار)
خط ۱۸۵: خط ۱۸۵:
=نگارش مجدد=
=نگارش مجدد=
== بخش اول ==
== بخش اول ==
یادآوری


با ختم بحث از مفاهیم و واژه‌ها بایسته است بدانیم ما هر چند محور مباحث را فقه و عرف قرار داده‌ایم و از فرق عرف و عادت، عرف و سیره عرف و بنای عقلا و امثال آن صحبت کردیم در متون فقهی نیز مکرر از عرف سخن به میان می‌آید لیک قصد اصلی به ویژه در مباحث آینده بیان رابطه فقه بارفی واژه‌های کلیدی همسو و مرتبط با مفاهیم تحقیق عرف، عادت، بنای عقلا و امثال آن است و به جز مثل اجماع و قانون - که بحث خاص خود را دارند - همه این مفاهیم در حریم بحث داخل اند و واژه «عرف» نماینده آنهاست.
=== یادآوری ===
با ختم بحث از مفاهیم و واژه‌ها، بایسته است بدانیم ما هر چند محور مباحث را فقه و عرف قرار داده‌ایم و از فرق عرف و عادت، عرف و سیره، عرف و بنای عقلا و امثال آن صحبت کردیم، در متون فقهی نیز مکرر از عرف سخن به میان می‌آید. لیک قصد اصلی به ویژه در مباحث آینده، بیان رابطه فقه با عرف، واژه‌های کلیدی همسو و مرتبط با مفاهیم تحقیق مانند عرف، عادت، بنای عقلا و امثال آن است. به جز مواردی مانند اجماع و قانون - که بحث خاص خود را دارند - همه این مفاهیم در حریم بحث داخل‌اند و واژه «عرف» نماینده آنهاست.


چکیده بخش یکم
=== چکیده بخش یکم ===
«فقه» در لغت و قرآن کریم به معنای مطلق فهم یا فهم با دقت و تأمل است، لکن در بستر تاریخ دینی خویش چندین بار با تضییق روبه‌رو گردیده است. «فقه» در این تحقیق به مجموعه مسائلی گفته می‌شود که کاشف از حلال و حرام و اعتبارات الاهی است.


ا. «فقه» در لغت و قرآن کریم به معنای مطلق فهم یا فهم با دقت و تأمل است، لکن در بستر تاریخ دینی خویش چندین بار با تضییق روبه رو گردیده است. «فقه» در این تحقیق به مجموعه مسائلی گفته می‌شود که کاشف از حلال و حرام و اعتبارات الاهی است.
«عرف» یعنی فهم، بنا یا داوری مستمر و ارادی مردم که صورت قانون مشروع نزد آنها به خود نگرفته باشد.


ب. «عرف» یعنی فهم یا بنا یا داوری مستمر و ارادی مردم که صورت قانون مشروع نزد آنها به خود نگرفته باشد.
«شریعت» به معنای مجموعه دین و به معنای احکام دینی می‌آید و مراد از آن در این نوشته، معنای دوم است؛ بر این پایه، رابطه شریعت و فقه رابطه مکشوف و کاشف است.


ج «شریعت» به معنای مجموعه دین و به معنای احکام دینی می‌آید و مراد از آن در این نوشته معنای دوم است؛ بر این پایه، رابطه شریعت و فقه رابطه
«اجتهاد» عملی است که به انگیزه استخراج شریعت از مستندات آن صورت می‌گیرد.


مکشوف و کاشف است.
«مبنا» بر بنیان‌های حکم، ملاک و مناط بر علت غایی آن؛ «محور» بر نیروی الزام‌آور؛ «منبع» بر اراده الاهی و سرچشمه حکم و مدرک، دلیل و سند اطلاق می‌گردد. و اجتهاد به اقسام ملاک‌زدا، ملاک‌گرا و مدرک‌گرا تقسیم می‌گردد.


د. «اجتهاد» عملی است که به انگیزه استخراج شریعت از مستندات آن صورت می‌گیرد.
«عادت» در استعمال معروفش بر امور نهاده شده در نفوس آدمیان که بر اساس آن زیست می‌کنند و از اقبال اندیشه‌ها و فطرت‌های سالم برخوردار است، اطلاق می‌گردد.


ه. «مبنا» بر بنیان‌های حکم ملاک و مناط بر علت غایی آن؛ «محور» بر نیروی الزام‌آور؛ «منبع» بر اراده الاهی و سرچشمه حکم و مدرک، دلیل و سنده
بنای عقلا تأسیسات و نهادهای عقلایی است و مبادی آن تحلیل نهاد به گزاره درک مصلحت و عوامل متفاوت دیگر است؛ سزاوار است تأسیسی را بنای عقلا دانست که منشأ عقلانی داشته و بقیه بناها را به «عرف» و «عادت» موسوم کرد.


بر آنچه فقیه در استنباط باید بدان مراجعه نماید، اطلاق می‌گردد. و اجتهاد به اقسام ملاک زدا، ملاک را ملاک گرا و مدرک گرا، تقسیم می‌گردد.
رابطه المتصلون اولا عرف و بنای عقلا، تباین در مفهوم و عام و خاص من وجه در مصداق است.


ز «عادت» در استعمال معروفش بر امور نهاده شده در نفوس آدمیان که بر اساس آن زیست می‌کنند و از اقبال اندیشه‌ها و فطرت‌های سالم برخوردار
«سیره» همان بنای عقلاست و با اضافه یا وصف تخصیص می‌خورد.


است اطلاق می‌گردد. ح بنای عقلا تأسیسات و نهادهای عقلایی است و مبادی آن تحلیل نهاد.
«اجماع» به اتفاق من یعتبر قوله من الامة فی الفتاوی الشرعیة علی امر من الامور الدینیة تعریف شده است و به وجوهی از عرف و بنای عقلا جدا می‌گردد.


به گزاره درک مصلحت و عوامل متفاوت دیگر است؛ سزاوار است تأسیسی را بنای عقلا دانست که منشأ عقلانی داشته بقیه بناها را به «عرف» و «عادت»
«قانون» بیشتر بر عرف غیر مدون و در اندیشه خدا سالاری در تقنین، بر صورت مبین و داده نشأت گرفته از اراده الاهی اطلاق می‌گردد.


موسوم کرد.
«سنت»، «هنجار» و «نرم» از واژه‌هایی هستند که گاه همسان با عرف به کار می‌روند.
 
ط رابطه المتصلون أولا عرف و بنای عقلا تباین در مفهوم و عام و خاص من وجه در مصداق است.
 
محورشضی معیة
 
ی «سیره» همان بنای عقلاست و با اضافه یا وصف تخصیص می‌خورد. ک اجماع» به اتفاق من یعتبر قوله من الامة فی الفتاوی الشرعیة علی امر من الامور الدینیة تعریف شده است و به وجوهی از عرف» و «بنای عقلا جدا می‌گردد.
 
ل. «قانون» بیشتر بر عرف غیر مدون و در اندیشه خدا سالاری در تقنین بر صورت مبین و داده نشأت گرفته از اراده الاهی اطلاق می‌گردد.
 
م. «سنت، هنجار و نرم از واژه‌هایی هستند که گاه همسان با عرف به کار روند، شعری فامیل دولو پیدا نبود هنجاری سرم است


== بخش دوم ==
== بخش دوم ==
۶٬۸۸۸

ویرایش