فقه معاصر:پیش‌نویس فقه عفاف جنسی (کتاب)

از دانشنامه فقه معاصر

معرفی کتاب

فقه عفاف جنسی (فقه فردی) کتابی به زبان فارسی نوشته حسین بستان (نجفی) است. این کتاب در سال ۱۳۹۹ش توسط پژوهشگاه حوزه و دانشگاه و جبهه فرهنگی حجاب و عفاف به چاپ رسید.

نویسنده در این کتاب به دنبال بررسی احکام شرعیِ متوجه فرد مکلف در زمینه‌ رفتارهای عفیفانه یا غیر عفیفانه بوده و انگیزه اصلی خود از تدوین این کتاب را توجه به ضرورت و اهمیت وجود اثری مبتنی بر مبنای استدلالی متقن در حوزه عفاف جنسی به ویژه به زبان فارسی معرفی کرده است. نویسنده به دنبال جمع‌آوری مطالب مربوط به حوزه عفاف و حجاب در رساله واحدی بوده تا مباحث از حالت پراکنده‌واری که در ابواب مختلف فقه دارد درآید.

نویسنده کتاب مباحث فقه عفاف جنسی را در دو محور فردی و اجتماعی مورد بررسی قرار داده و مطالب مربوط به فقه اجتماعی را در کتاب دیگری با نام فقه عفاف جنسی (فقه اجتماعی) ارائه داده است.

روش مؤلف در تدوین این کتاب، روش اجتهادی متعارف در حوزه‌های علمیه بوده که بعد از بررسی نظر فقیهان و آیات و روایات مربوط به هر باب، نظر نهایی خود را بازگو می‌کند. کتاب پیش‌رو شامل دو بخش اصلی بوده که مؤلف در آن به عوامل مؤثر در عفاف و حجاب پرداخته و افعال و عوامل دخیل در عفت فردی همچون ازدواج و نحوه ارتباط با نامحرم را مورد بحث و بررسی قرار داده است.

نویسنده

حسین بستان نجفی (زاده ۱۳۴۷ش) دارای مدرک دکتری در رشته جامعه شناسی بوده و عضویت در انجمن مطالعات اجتماعی حوزه علمیه قم و مدیریت گروه جامعه شناسی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه را در کارنامه خود دارد. تدوین چندین مقاله و کتاب همچون «فقه عفاف جنسی (فردی-اجتماعی)»، «نظریه عرفی شدن با رویکرد اجتهادی تجربی» و «خانواده در اسلام» از جمله آثار اوست.

ساختار و محتوای کتاب

کتاب «فقه عفاف جنسی (فقه فردی)» دارای یک مقدمه و دو بخش است. نویسنده، عفاف را به معنای اجتناب ورزیدن از گناه یا هر امر ناپسندی دانسته و بر اساس آن آیات و روایات و عواملی که در عفاف جنسی تأثیر ایجابی یا سلبی داشته است را مورد بررسی قرار داده است.(مقدمه)

حسین بستان، فقه عفاف جنسی را شاخه‌ای از علم فقه دانسته که می‌توان با استفاده از آن به بررسی احکام شرعیِ اجتناب از امور جنسی نامطلوب پرداخت.(مقدمه)

بخش اول کتاب مربوط به عوامل مؤثر در عفاف جنسی بوده و نویسنده در سه محورِ اخلاق جنسی، ازدواج و سایر عوامل به ارائه مطلب پرداخته است.(مقدمه)

بخش دوم کتاب مربوط به افعال عفیفانه و غیر عفیفانه است که نویسنده آن را در دو محورِ افعال انفرادی و افعال ارتباطی مورد بررسی قرار داده است. (مقدمه)

به اعتقاد نویسنده افعال انفرادی افعالی بوده که از فرد به عنوان یک فرد سر می‌زند و به حضور فرد دیگری وابسته نخواهد بود؛ به خلاف افعال ارتباطی که فرد در ارتباط با فرد یا افراد دیگری به انجام می‌رساند که می‌تواند بدون واسطه یا با واسطه باشد مثل رسانه‌های صوتی و تصویری. (مقدمه)

عوامل مؤثر در عفاف جنسی

بخش نخست پیرامون عوامل مؤثر در عفاف جنسی بوده و نویسنده در فصل اول به اخلاق جنسی و تأثیرات ممدوح و مذموم در رفتارهای عفیفانه و غیرعفیفانه پرداخته و در فصل دوم سنت ازدواج را مورد بررسی قرار داده و در فصل سوم سایر عوامل مؤثر در عفاف جنسی همچون نماز و دعا و یاد خدا را مورد بحث قرار داده است.


اخلاق جنسی

حسین بستان معتقد است اخلاقیات ممدوح و مذموم تأثیر بسزایی در رفتارهای عفیفانه و غیر عفیفانه داشته و با استفاده از روایات، آن را به دو دسته تقسیم کرده است: اخلاقیات عام و اخلاقیات خاص (صفحه ۱۱)

صفاتی همچون خوف و خشیت الهی، زهد و کرامت نفس از جمله اخلاقیات عام به‌شمار رفته و صفاتی همچون حیا، غیرت، صبر، عشق، رهبانیت، تکبر زنانه وهراس زنانه را از جمله اخلاقیات خاص معرفی کرده است.(ص۱۲)

نویسنده به ویژه اخلاقیات خاص را که همان اخلاق جنسی باشد را مورد بررسی قرار داده و روایات مربوط به هر خصلت را بیان کرده است.(صفحه۱۲-۲۵)

ازدواج

در این فصل به مسئله ازدواج پرداخته و به دلیل امکان ارضای مشروع نیازهای عاطفی و جنسی، آن را یکی از عوامل و راهکارهای اصلی تحقق عفاف جنسی در فرد و جامعه معرفی کرده است(صفحه۲۷).

نویسنده کتاب با توجه به شواهد قرآنی و روایی محورهای مورد بررسی در این فصل را بر ارزشمندی ازدواج، کراهت تجرد، استقلال دوشیزه رشیده در ازدواج، ارزشمندی روابط جنسی همسران، تعدد زوجات ازدواج موقت، ازدواج مسیار قرار داده است.(صفحه۲۷)

استقلال دوشیزه رشیده در ازدواج از این جهت با موضوع عفاف جنسی مرتبط دانسته شده که طبق فتوای برخی از فقها، اجازه پدر برای ازدواج چنین فردی لازم دانسته شده است؛ به گفته نویسنده کتاب، ممکن است دختری که به ازدواج نیاز دارد و نمی‌تواند موافقت پدر را جلب کند دچار مشکل و گناه شود.(صفحه ۳۲) از این رو نویسنده احادیث مرتبط با اجازه پدر را به چهار دسته تقسیم کرده است (صفحه۳۲-۳۶)

  • احادیث استقلال دختر دوشیزه در ازدواج،
  • احادیث اشتراط صحت ازدواج به رضایت دختر،
  • احادیث اشتراط صحت از دواج دختر به اذن پدر
  • احادیث استقلال پدر در تزویج دختر دوشیزه.

و بعد از بحث و بررسی به این نتیجه رسیده است که احادیث دسته اول و دوم منافاتی با آزادی دختر در انتخاب همسر نداشته و تنها احادیث دسته سوم و چهارم هستند که استقلال را از دختر گرفته است.(صفحه۳۲)

نویسنده با بیان توجیهاتی در ارتباط با احادیث دسته سوم و چهارم به جمع عرفی تمسک کرده و گفته است: دختران دوشیزه رشیده‌ای که در سایر فعالیت‌های اجتماعی و مالی، مستقل عمل می‌کنند برای ازدواج و انتخاب همسر نیازی به اجازه پدر ندارند.(صفحه۳۷) تعدد زوجات از جهت فراهم کردن امکان تأمین نیاز عاطفی و جنسی برای تعداد بیشتری از زنان و تأمین نیاز مردانی که با اکتفا به یک همسر نیازشان بر آورده نمی‌شود، مورد توجه نویسنده قرار گرفته است.(ص۴۱)

ازدواج موقت

ازدواج موقت از دیگر موضوعاتی است که به اعتقاد نویسنده ارتباط وثیقی با مسئله عفاف جنسی داشته است. نویسنده با استفاده از روایات مربوط به این باب مباحث خود را با تأکید بر دو محورِ مشروعیت و مطلوبیت ازدواج موقت و ازدواج موقت با دختر دوشیزه مطرح کرده است. (صفحه ۴۴)

مشروعیت و مطلوبیت ازدواج موقت

مؤلف بعد از بیان ادله اهل سنت، دیدگاه شیعه را مطرح و آیات و روایات مورد استناد هر دو دسته را نقد و بررسی کرده و در جمع‌بندی می‌نویسد: «اصل در اسلام ازدواج دائم است؛ در فرض تزاحم باید ازدواج دائم بر موقت ترجیح داده شود. روایاتی مانند صحیحه بکر و هشام بن سالم ظاهرا به طور مطلق بر استحباب ازدواج موقت دلالت دارند ولی در روایات متعدد شرایطی برای استحباب مطرح شده است که می‌توان آن‌ها را در سه عنوان خلاصه کرد: نیاز جنسی(روایت عبدالله بن مسعودوروایت فتح بن یزید)، احیای عملی سنت رسول الله (ص)(صحیحه محمد بن مسلم وروایت اسماعیل بن فضل هاشمی) و نیت احیای سنت و مخالفت با بدعت (روایت عقبه بن قیس وبشر بن حمزه)»(ص۵۱)

ازدواج موقت با دختر دوشیزه

نویسنده در این بخش با مرور روایات مربوطه به این جمع‌بندی می‌رسد که ازدواج موقت با دختر دوشیزه، به شرط آنکه کم سن و سال و در معرض فریب خوردن نباشد؛ جایز است. ولی با توجه به هشدارهایی که در این خصوص داده شده، نشان می‌دهد به دلیل مفاسد احتمالی، نگاه مثبتی به آن وجود ندارد. (صفحه ۵۵)

ازدواج مسیار

(نمونه‌ای از ازدواج دائم، با این تفاوت که زن از مطالبه حقوق خود در زمینه نفقه، مسکن، پوشاک و هم‌خوابگی می‌گذرد و مرد نیز از مطالبه حق تمکین کامل زن چشم‌پوشی می‌کند.) مؤلف بعد از بررسی ادله و فتوای علما شیعه و اهل سنت می‌نویسد: اگر اسقاط حقوق با احکام الهی در تعارض نباشد، مقتضای عقد صحت است.(ص۵۷)

سایر عوامل

مؤلف در این فصل با بیان آیات و روایات به بررسی عوامل دیگری که در عفاف جنسی مؤثرند پرداخته که نماز، یاد خدا، دعا، توبه، اختصا (اخته کردن انسان یا حیوان که در مورد انسان حرام دانسته شده)، تضعیف شهوت (همچون روزه گرفتن)، نشستن مرد در جای زن نامحرم، موسیقی، شراب خواری از جمله آن‌هاست.(ص۵۹-۶۶)

افعال عفیفانه /غیر عفیفانه

بخش دوم کتاب پیرامون «رفتارهای عفیفانه و غیرعفیفانه» بوده که نویسنده در دو فصل به توضیح و تبیین مطالب آن پرداخته است؛ فصل اول پیرامون افعال انفرادی بوده و به بررسی افعال غیر عفیفانه‌ای همچون استمنا، نزدیکی با حیوان، خواندن مطالب عفیفانه و غیر عفیفانه و تشبه به جنس مخالف پرداخته شده است. (صفحه ۶۹ ۸۰)

نویسنده در فصل دوم به بررسی افعال ارتباطی در حوزه عفاف جنسی پرداخته و عناوینی همچون وجوب پوشش و حجاب، کنترل ارتباط با همجنس و غیر همجنس (بصری، لمسی، سمعی، شمّی، مصاحبتی، عاطفی و جنسی) را مورد توجه قرار داده است.

عفاف در افعال انفرادی

در این فصل مجموعه‌ای از افعال غیر عفیفانه که مربوط به فرد است و عفاف جنسی او را از بین می‌برد مورد بحث و بررسی نویسنده قرار گرفته است.(صفحه ۶۹)

استمنا

مؤلف با بیان اینکه استمنا فی‌الجمله حرام است و حکم آن تفاوتی بین زن و مرد ندارد (صفحه ۷۰) به بیان برخی از احکام مربوط به استمنا پرداخته و با بررسی آیات، روایات و فتوای فقها، نظر نهایی خود را اعلام کرده است: (صفحه ۷۳-۷۷)

  • با صدق عنوان اضطرار می‌شود این عمل را در بعضی از موارد همچون معالجه و درمان جایز دانست.
  • اذیت شدن در سفر به دلیل نیاز جنسی مجوز استمنا نمی‌شود.
  • در حرمت استمنا تفاوتی میان جلب شهوت و تسکین شهوت نیست.
  • در فرض دوران بین استمنا و زنا، استمنا واجب است.
  • حرمت استمنا مشروط به انزال منی است.
  • استمنا با استفاده از آلات تناسلی مصنوعی حرام است.
  • اخراج منی با روش علمی در صورتی حرام است که با تلذذ همراه باشد.
  • تخیل امور جنسی به قصد استمنا و به شرط انزال منی حرام است.

نزدیکی با حیوان

حرمت نزدیکی با حیوان، نزد فقهای شیعه و اهل سنت امر مسلم دانسته شده و به‌گفته مؤلف روایاتی که بر انجام این عمل حد یا تعزیر اثبات کرده، مؤید بر این مدعاست. (صفحه ۷۷-۷۹)

خواندن مطالب عفیفانه و غیر عفیفانه

به اعتقاد نویسنده در مورد حکم خواندن متون مشتمل بر آموزش‌های جنسی، اشعار و رمان‌های جنسی نیازی به روایات خاص نیست و می‌توان به ادله عام استناد کرد به طور مثال اگر خواندن متن آموزشی یا رمان جنسی منجر به تهییج شهوت جنسی حرام شود، خواندن آن متن حرام خواهد بود. (صفحه۷۹)


تشبه به جنس مخالف (شبیه شدن مرد به زن و به‌عکس)

به‌گفته مؤلف، هر چند در تعیین محدوده تشبه به جنس مخالف اختلافاتی وجود دارد ولی فقها حرمت فی‌الجمله این عمل را پذیرفته‌اند. (صفحه ۸۰) نویسنده روایات مربوط به این باب را ذکر کرده و به بررسی سند روایات، موضوع شناسی تشبه و بررسی حکم تشبه از منظر روایات پرداخته (صفحه ۸۱-۹۰) و در نتیجه‌گیری مطالب چنین می‌نویسد:

«نمی‌توان حرمت تشبه در پوشش و مانند آن را به واسطه روایات اثبات کرد، چنانچه در برخی از استفتائات فقیهان شیعه نیز فتوا به حرمت داده نشده و برای منع از تشبه به احتیاط واجب اکتفا کرده‌اند. همچنین مطرح کرده و مورد متیقن از حرمت تشبه را رفتارهای همجنس بازانه معرفی کرده و غیر از آن را عملی مکروه دانسته است.» (صفحه۹۰-۹۱)

عفاف در افعال ارتباطی

نویسنده در این فصل به بررسی مسائلی می‌پردازد که در آن‌ها فعل عفیفانه یا غیر عفیفانه در قالب ارتباط دست کم دو نفر صورت می‌پذیرد که هم شامل مسائل مربوط به همجنس‌ها و هم غیر همجنس‌ها می‌شود. در ارتباط با افعال عفیفانه و غیر عفیفانه مربوط به غیر همجنس‌ها مسائلی همچون پوشش، نگاه به جنس مخالف، خودآرایی، لمس، رقص، مصاحفه، تقبیل، گفت‌وگو، اختلاط با نامحرم، خلوت با نامحرم پرداخته است.

پوشش

مؤلف واجبات پوشش زنان و ادله مربوط به آن را مطرح کرده و ادله جواز اظهار صورت و دست‌ها و برخی از مستحبات پوشش را بیان نموده است. (صفحه۹۳-۱۱۰)

نگاه به جنس مخالف

نگاه مرد به زن در پنج محور: ویژگی نگاه، مواضع نگاه، شرایط ناظر، شرایط منظور الیها و استثناهای حرمت نگاه همراه با ادله مورد بررسی قرار گرفته است.(ص۱۱۱)

در ویژگی نگاه، نگاه با ریبه، نگاه با قصد تلذذ، تکرر نگاه و نگاه منجر به تلذذ مورد توجه مؤلف قرار گرفته است. با آنکه در حرمت نگاه باریبه به صورت و دست‌های زن نامحرم ادعای اجماع شده و برای اثبات آن به برخی از آیات قرآن کریم استدلال شده؛ نویسنده کتاب معتقد است در مواردی که عنوان طمع صدق نمی‌کند نمی‌توان به آیه ۳۲ سوره احزاب استدلال کرد. (صفحه۱۱۲-۱۱۳)

برای اثبات حرمت نگاه به زن نامحرم با قصد تلذذ، افزون بر ادعای اجماع، دلایل قرآنی و روایی دیگری نیز مطرح شده که به اعتقاد نویسنده، دلیل اجماع برای اثبات حرمت نگاه شهوانی کفایت می‌کند و اثبات کراهت و مبغوضیت به ویژه از منظر سیاست گذاری اجتماعی بسیار اهمیت داشته که می‌توان برای ارائه آن به ادله کافی همچون کشف مذاق شارع از آیات و روایات مختلف استناد کرد.(صفحه۱۱۳-۱۱۶)

برداشت نویسنده پیرامون تکرر نگاه آن است که نگاه اول به دلیل آنکه معمولا جنبه شهوانی نداشته و صرفا برای شناسایی زن است تجویز شده ولی اگر همراه با لذت باشد، حرام است؛ اما نگاه دوم از آن جهت که معمولا در معرض تحریک شهوت است، مورد نهی ارشادی قرار گرفته است. (صفحه۱۱۸)

مؤلف پیرامون نگاهی که منجر به تلذذ شود معتقد است فقها بین نگاهی که با قصد تلذذ باشد و نگاهی که بدون قصد تلذذ بوده ولی عملا به تلذذ منجر می‌شود تفاوتی قائل نشده و هر دو را حرام دانسته‌اند. (صفحه۱۱۸-۱۲۰)

از دیگر مباحثی که نویسنده در این بخش مطرح می‌کند، مواضع نگاه بوده که شامل نگاه به عورت، نگاه به غیر صورت و دست‌ها و نگاه به صورت و دست‌ها می‌شود. (صفحه ۱۲۰) نویسنده نگاه به عورت دیگران (حتی همجنس) را به استناد نظر فقها حرام دانسته و پوشاندن آن را واجب دانسته است. (صفحه۱۲۰-۱۲۲) مؤلف کتاب برای اثبات حرمت نگاه مرد به غیر صورت و دست‌ها از اجزای بدن زن نامحرم (موی سر، ساعد، ساق پا، قدم و پشت) به دو دسته ادله استناد کرده: ادله‌ای که بر حرمت نگاه به کل بدن دلالت می‌کند و ادله‌ای که مربوط به اجزای مشخصی از بدن هستند. (صفحه۱۲۲-۱۴۰)

نگاه به صورت و دست‌های نامحرم نیز از مباحثی است که مورد توجه نویسنده بوده و از آنجایی که نگاه عادی و غیرالتذاذی مرد به صورت و دست زن نامحرم مورد اختلاف فقها بوده؛ مؤلف به بررسی ادله جواز، بررسی ادله حرمت و بررسی مقتضای اصل عملی در فرض شک و فقدان دلیل پرداخته (صفحه۱۴۱-۱۴۸) و بعد از آن به این نتیجه رسیده است که اگر دستمان از ادله شرعی کوتاه باشد به اصل عملی احتیاط رجوع می‌کنیم نه برائت؛ چون ملاک مفسده محرز است؛ یعنی وجود مفسده در نگاه به صورت و دست‌های زن را باالوجدان درک می‌کنیم و حکم عقل نیز این حرمت را ثابت می‌داند. (صفحه۱۴۹) در ادامه مباحث نگاه، شرایطی را برای زن و مرد بیان می‌کند که با وجود این شرایط نگاه حرام محقق می‌شود؛ شرایط مرد عبارت است از: بلوغ، عقل، نامحرم بودن و نیاز جنسی. (صفحه۱۴۹)

شرایط زن نگاه شونده نیز عبارت است از: بلوغ، عقل، اسلام، سالخورده نبودن، محجبه بودن، تامه بودن (عضوی که از بدن جدا شده باشد)(صفحه۱۷۰-۱۷۲)

نویسنده در پایان بحث نگاه مرد به زن، با استناد به روایات و نظرات فقها، استثناهای حرمت نگاه و اظهار را بیان می‌کند که عبارت است از: قصد ازدواج، درمان، شهادت، ضرورت و تزاحم (حرمت نگاه با تکلیف الزامی دیگری تزاحم پیدا کند).(ص۱۷۳-۱۸۶)

نگاه زن به مرد نیز در پنج محورِ مورد بررسی قرار گرفته و به اعتقاد نویسنده، در مورد ویژگی نگاه، حرمت نگاه زن به مرد از روی تلذذ یا ریبه، اجماعی بوده و قدر متیقن آن حرمت نگاه با تلذذ و ریبه حتی به صورت و دست‌های مرد است. درباره نگاهی که بدون قصد تلذذ باشد و به تلذذ منجر شود را نیز حرام دانسته است. (صفحه۱۹۲-۱۹۳) نویسنده در مورد مواضع نگاه، بعد از بحث حرمت نگاه به عورت، اقوال مطرح شده در خصوص نگاه زن به سایر مواضع بدن مرد را مورد بررسی قرار داده و تصریح می‌کند که به موجب اصل برائت، باید نگاه زن به تمام بدن مرد غیر از عورتین را جایز دانست؛ لکن به تعبیر برخی از فقها، از آنجایی که هیچ فقیهی را نیافته‌ایم که به جواز نگاه تصریح کرده باشد، مقتضای احتیاط آن است که زن به غیر از اعضای یاد شده به مرد نگاه نکند. بنابراین در این مورد صرفا یک منع احتیاطی وجود دارد. (صفحه۱۹۳-۱۹۵)

نویسنده در بحث نگاه زن به مرد نیز مباحثی همچون شرایط نگاه‌کننده، شرایط نگاه‌شونده و استثناهای نگاه و اظهار را ذکر کرده است که مشابه آن در مباحث قبل آورده شده است. (صفحه۱۹۵-۱۹۸)

خودآرایی

یکی از موارد وجوب پوشش بر زن و حرمت نگاه بر مرد، خودارآیی زن است که علاوه بر آرایش صورت شامل پوشیدن لباس‌های زیبا و جلب توجه‌کننده نیز می‌شود؛ نویسنده دلیل حرمت را آیات حرمت تبرج و جلوه‌گری (آیه ۶۰ نور- آیه ۳۳ احزاب) دانسته و مواردی همچون آرایش خفیف و استفاده از لنز مصنوعی را نمونه جلوه‌گری نمی‌داند. (صفحه۲۰۱) نویسنده قائل است، مواردی که در آن‌ها عناوینی همچون «ترتب مفسده» یا «تهییج شهوت» رخ دهد، نیز حرام است. (صفحه۲۰۱)

رقص

رقص شامل فروض مختلف همچون رقص انفرادی، رقص زن یا مرد در برابر همجنس یا غیر همجنس می‌شود. حرمت رقص در بعضی فروض، متیقن و در بعضی فروض محل بحث است. به‌گفته مؤلف، آنچه متیقن است، رقص زن در مقابل مردان نامحرم یا محرم به جز شوهر است که هیچ فقیهی آن را جایز ندانسته است؛ رقص انفرادی و رقص در برابر همجنس مورد اختلاف بوده که نویسنده کتاب با استناد به ملاک ترتب مفسده چنین مواردی را نیز حرام دانسته زیرا جنبه تحریک‌کنندگی رقص، قطعا مفسده‌آور است. (صفحه۲۰۳-۲۰۴)

لمس

مؤلف قیاس اواویت را از دلایل مهم حرمت لمس معرفی کرده و قائل است وقتی نگاه به نامحرم حرام است، به طریق اولی لمس نامحرم به جهت تحریک‌گنندگیِ بیشتر حرام خواهد بود. (صفحه۲۰۵)

نویسنده ذیل حرام دانستن ارتباط لمسی و تماس بدنی با نامحرم؛ مصافحه (دست دادن) با نامحرم را حرام دانسته و گفته است: در صورتی که از روی لباس (مثلاْ دستکش) و بدون فشار باشد، جایز است. (صفحه۲۰۷) پیرامون حرمت بوسیدن نامحرم بالغ تردید نکرده و علاوه بر روایات از قیاس اولویت که در حرمت لمس آمده نیز استفاده کرده است. نویسنده پیرامون حرمت لمس بدن و بوسیدن نامحرم نابالغ به روایاتی استناد کرده و در نهایت با ارشادی دانستن روایات، احتیاط را در ترک این عمل بهتر می‌داند. (صفحه۲۱۱-۲۱۲) در پایان این بحث به استثناهای حرمت لمس پرداخته و آن را مشابه استثنای حرمت نگاه می‌داند. (صفحه ۲۱۲)

سمعی

نویسنده شنیدن صدای نامحرم به همراه تلذذ و رییبه را حرام دانسته و گفت‌وگو زن و مرد نامحرم را با استناد به آیات و روایات جایز می‌داند، سلام کردن به نامحرم را نیز با توجه به روایات وارد شده مورد بررسی قرار داده و تعارض بین روایات را با حمل روایات منع بر کراهت طریقی برطرف کرده و گفته است: هرگاه سلام کردن موجب تلذذ شود کراهت دارد و اگر تلذذی در کار نباشد کراهتی ندارد. (صفحه۲۱۸-۲۲۰)

شمی (بوییدن)

در این بخش ارتباط زن و مرد از طریق حس بویایی که مصداق بارز آن عطر زدن است مورد بررسی قرار گرفته و نویسنده در جمع‌بندی روایات به این نتیجه رسیده که اگر زنی خود را برای جلب توجه مردی غیر شوهرش خوشبو کند مرتکب عملی حرام شده ولی اگر بدون نیت جلب توجه این عمل را انجام دهد، مرتکب عملی مکروه شده است. (صفحه۲۲۲-۲۲۴)

مصاحبتی

در این بخش حکم شرعی انواع ارتباطات مصاحبتی زن و مرد مورد بررسی قرار گرفته؛ نویسنده، وجوب اجازه گرفتن برای دخول به حریم خصوصی محارم را با توجه به تحلیلی که از آیات و روایات داشته را مربوط خلوت زن و شوهر و برهنه بودن شخص می‌داند. (صفحه۲۲۶)

از مجموع روایات و آیات، اختلاط صِرف نامحرمان با یکدیگر را مکروه و در صورت وجود مفسده حرام دانسته (صفحه۲۳۰) و خلوت با نامحرم در فرض علم به وقوع مفسده و فرض ریبه را حرام می‌داند. (صفحه۲۳۳) در ادامه نیز دخول به منزل نامحرم، هم سفر شدن بانامحرم و مضاجعت (هم‌خوابگی) با نامحرم را مورد بررسی قرار داده و با استفاده از قاعده اولویت (وقتی هم‌خوابگی مرد با دختر و مادرش حرام است به طریق اولی هم‌خوابگی زن و مرد نامحرم حرام خواهد بود) و روایاتی که حد شرعی بر این عمل تعیین کرده به حرمت آن تمایل پیدا کرده است. (صفحه۲۳۸)

عاطفی

نویسنده ارتباط عاطفی با نامحرم را در سه حالت مورد بررسی قرار داده: رابطه دوستی مشتمل بر فعل حرام از قبیل نگاه شهوانی، لمس و بوسیدن را حرام دانسته و رابطه دوستی و رفاقت را به استناد آیه ۲۵ نساء و آیه ۵ مائده حرام می‌داند و رابطه گذرا در قالب خنده و شوخی را به سبب روایاتی همچون موثقه ابوبصیر که امام باقر(ع) او را بواسطه شوخی با نامحرم توبیخ می‌کند، حرام دانسته است. (صفحه۲۳۸-۲۳۹)

جنسی

نویسنده حرمت زنا را از احکام ضروری دین اسلام معرفی کرده و قائل است همه ادیان الهی بر حرمت آن اتفاق نظر دارند؛ مؤلف از میان شواهد قرآنی و حدیثی به چند نمونه اشاره کرده و علاوه بر آن از ادله‌ای همچون قیاس اولویت (وقتی نگاه و لمس نامحرم حرام است به طریق اولی ارتباط جنسی نامشروع حرام خواهد بود.) نیز استفاده کرده است. (صفحه۲۴۰-۲۴۱)

باواسطه

نویسنده در این بخش حکم انواع ارتباطات زن و مرد در فرض با واسطه بودن را مورد بررسی قرار داده و نگاه با واسطه به نامحرم همچون نگاه به نامحرم در آیینه را به استناد ادعای فیزیک جدید بر عدم تفاوت بین نگاه مستقیم و با واسطه، الغای خصوصیت در فهم عرفی و حکم عقل بر وحدت ملاک و مفسده حرام دانسته است.(صفحه۲۴۳) لمس با واسطه که شامل لمس عکس یا مجسمه نامحرم باشد را به استناد فتوای فقها حرام نداسته (صفحه۲۴۶) و شنیدن صدای نامحرم از قبیل تماس صوتی را در صورتی که قصد تلذذ و ریبه در آن نباشد را حلال دانسته است. (صفحه۲۴۷) نویسنده، اختلاط و خلوت کردن زن و مرد نامحرم در فضای مجازی را مکروه و با خوف وقوع گناه و قصد ریبه آن را حرام دانسته است.(صفحه۲۴۷) مؤلف ارتباط عاطفی را به طور کلی حرام دانسته و قائل به تفاوتی بین باواسطه و بی‌واسطه بودن آن نیست و ادله مربوط به حرمت را در بخش رابطه عاطفی بی واسطه بیان کرد. (صفحه۲۴۸)

همجنس‌ها

نویسنده بعد از بررسی احکام ارتباط غیر همجنس‌‌ها، احکام مربوط به ارتباط همجنس‌ها را مورد بررسی قرار داده است:

ارتباط مرد با مرد

نویسنده پیرامون ارتباط مرد با مرد، هفت محور (بصری، لمسی، سمعی، شمّی، مصاحبتی، عاطفی و جنسی) را مورد بررسی قرار داده: نگاه به عورت را به استناد ضرورت فقه و روایات حرام دانسته (صفحه۲۴۸) و نگاه به غیر عورت، لمس بدن، شنیدن صدا و استشمام بو را در صورت وجود قصد ریبه و تلذذ، حرام دانسته است. (صفحه۲۵۲-۲۵۴) خوابیدن دو مرد در یک رختخواب را به استناد روایات مربوط به این باب و روایاتی که برای این کار حد مشخص کرده، ممنوع و حرام دانسته (صفحه۲۵۴-۲۵۵) و رابطه عاطفی مرد با مرد را در صورتی که منجر به فعل حرام شود را حرام معرفی کرده است. (صفحه۲۵۵) رابطه جنسی دو مرد که با عنوان لولط از آن یاد شده را به حکم قرآن، ضرورت فقه و روایات حرام دانسته است. (ص۲۵۵-۲۵۷)

ارتباط زن با زن

مؤلف کتاب پیرامون ارتباط زن با زن همان هفت محوری که درباره ارتباط مرد با مرد مطرح کرده بود را تکرار کرده و به بیان برخی از تفاوت‌ها همچون عنوان مساحقه پرداخته است.(ص۲۵۹-۲۶۲)

باواسطه

برخی از مواردی که در ارتباطات با واسطه دو همجنس حرام معرفی شده و نویسنده آن‌ها را بیان کرده عبارت است از: (صفحه۲۶۳) • نگاه به عورت همجنس از طریق وسایل ارتباطی؛ • نگاه به صورت یا بدن همجنس به شرط تلذذ؛ • شنیدن صدای همجنس از طریق وسایل ارتباطی به شرط تلذذ وریبه؛ • رابطه دوستی با همجنس اگر مشتمل بر فعل حرام باشد؛ • اختلاط و خلوت کردن با همجنس اگر با گناه دیگر و یا ریبه توأم شود.