کاربر:Abbasi/صفحه تمرین۳: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۶۳: خط ۶۳:


== نقد و ارزیابی ==
== نقد و ارزیابی ==
اگرچه نگارنده بر این باور است که کتاب فوق به جهات متعدد قابلیت نقد ندارد اما با توجه به رسالت دانشنامه فقه معاصر مبنی بر ارائه و معرفی کتاب با محوریت نقد و بررسی، نقد این کتاب در سه بخش ذیل ارائه می‌گردد. توجه به این نکته ضروری است که در هر بخش تنها تعداد معدودی از انتقادات مطرح می‌شود اما سراسر کتاب پر است از مصادیق قابل نقد که طالب آن با تورقی کوتاه به آن واقف می‌شود.
کتاب فوق به جهات متعدد قابلیت نقد ندارد اما با توجه به رسالت دانشنامه فقه معاصر مبنی بر ارائه و معرفی کتاب با محوریت نقد و بررسی، نقد این کتاب در سه بخش ذیل ارائه می‌گردد. توجه به این نکته ضروری است که در هر بخش تنها تعداد معدودی از انتقادات مطرح می‌شود اما سراسر کتاب پر است از مصادیق قابل نقد که طالب آن با تورقی کوتاه به آن واقف می‌شود.
=== ادبی ===
=== ادبی ===
منظور از نقد ادبی، حفظ حرمت قلم و اجرای صحیح قواعد نگارش زبان فارسی است. متأسفانه با وجود گسترش فرهنگ ویراستاری در حوزه‌های علمیه هنوز معدود مراکز عریض و طویل هستند که با صرف بیت‌المال به دنبال بالا بردن کمیت بدون توجه به کیفیت هستند. اگر کتاب حاضر را ویراستار نه چندان حاذق ویراستاری می‌کرد علاوه بر کم شدن حجم کتاب، خوش‌خوان‌تر و بی غلط می‌شد. اگرچه نگارنده در هر صفحه از کتاب غلط‌های متعدد دیده است اما تنها به ذکر چند مورد اشاره می‌شود:
منظور از نقد ادبی، حفظ حرمت قلم و اجرای صحیح قواعد نگارش زبان فارسی است. متأسفانه با وجود گسترش فرهنگ ویراستاری در حوزه‌های علمیه هنوز معدود مراکز عریض و طویل هستند که با صرف بیت‌المال به دنبال بالا بردن کمیت بدون توجه به کیفیت هستند. اگر کتاب حاضر را ویراستار نه چندان حاذق ویراستاری می‌کرد علاوه بر کم شدن حجم کتاب، خوش‌خوان‌تر و بی غلط می‌شد. تنها به ذکر چند مورد اشاره می‌شود:


۱). جمله ذیل رابنگرید: '''در این روایت به طور کلی بیان شده است که حوا از آدم آفریده شده است. این سخن می‌تواند به این معنا باشد که از اضافه گل آدم آفریده شده است، همان‌گونه در روایات دیگری به این مطلب تصریح شده است. البته می‌تواند به این معنا هم باشد که از دنده چپ مرد آفریده شده است.'''(صفحه ۱۳۳) در دو خط پنج بار '''شده است''' آمده که از لحاظ ادبی غلط است.
۱). تکرار کلمات در جملات کوتاه (صفحه ۱۳۳) در دو خط پنج بار '''شده است''' آمده که از لحاظ ادبی غلط است.


۲). عبارت ذیل را بخوانید : '''اگر در مسئله‌ای هیچ دلیلی جز یک روایت مورد بحث و چند روایت دیگر ضعیف‌السند نباشد باز هم می‌توان شهرت عملیه اصحاب را مستند به این روایات و جبران‌کننده ضعیف سند دانست....'''(ص ۱۲۵) اگرچه معنی و مفهوم روشن است اما خواننده با چند بار خواندن متوجه مقصود نویسنده می‌شود.
۲). در بیان مطالب ابهام و اجمال زیاد است.(ص ۱۲۵)


۳). در نقل آیات و روایات دو شیوه متفاوت در کتاب وجود دارد. گاهی اعراب‌گذاری شده و گاهی بدون اعراب، که این دوگانگی خلاف اصول نگارش است.
۳). در نقل آیات و روایات دو شیوه متفاوت در کتاب وجود دارد. گاهی اعراب‌گذاری شده و گاهی بدون اعراب، که این دوگانگی خلاف اصول نگارش است.
خط ۷۶: خط ۷۶:


=== ساختاری ===
=== ساختاری ===
منظور از نقد ساختاری، فصل‌بندی منطقی و ذکر مطالب مرتبط با عناوین فصول و عنوان کتاب است. نگارنده معتقد است یک سوم از حجم کتاب مطالبی است که هیچ ربطی به موضوع ندارد به عنوان مثال: جایگاه زن در اسلام، تاریخچه ارتباط و تأثیر متقابل عرب جاهلی با یهود، بررسی انتساب کتاب اختصاص به شیخ مفید، تعاریف متعدد واژگان و اصطلاحات از منابع مختلف و........
منظور از نقد ساختاری، فصل‌بندی منطقی و ذکر مطالب مرتبط با عناوین فصول و عنوان کتاب است. یک سوم از حجم کتاب مطالبی است که هیچ ربطی به موضوع ندارد به عنوان مثال: جایگاه زن در اسلام، تاریخچه ارتباط و تأثیر متقابل عرب جاهلی با یهود، بررسی انتساب کتاب اختصاص به شیخ مفید، تعاریف متعدد واژگان و اصطلاحات از منابع مختلف و........
از سوی دیگر نویسنده کتاب با فصل‌بندی غیر منطقی تقریبا در تمام فصول مطالب را تکرار کرده است. اگر این اشتباه انجام نمی‌شد، کتاب ۴۵۰ صفحه‌ای در ۱۰۰ صفحه به چاپ می‌رسید. نکته جالب اینجاست که کتاب ۸ فصل دارد اما نویسنده در معرفی کتاب آن را به ۷ فصل کاهش می‌دهد.( ص ۲۸) علاوه بر اینکه خواننده با توجه به یکسان نبودن ادبیات در بخش‌های متعدد این گمان را دارد که نویسندگان متعددی در جمع‌آوری مطالب نقش داشته‌اند. نگارنده مقاله بر این باور است که '''فصل‌بندی صحیح''' اینچنین است:
از سوی دیگر نویسنده کتاب با فصل‌بندی غیر منطقی تقریبا در تمام فصول مطالب را تکرار کرده است. اگر این اشتباه انجام نمی‌شد، کتاب ۴۵۰ صفحه‌ای در ۱۰۰ صفحه به چاپ می‌رسید. نکته جالب اینجاست که کتاب ۸ فصل دارد اما نویسنده در معرفی کتاب آن را به ۷ فصل کاهش می‌دهد.( ص ۲۸) علاوه بر اینکه خواننده با توجه به یکسان نبودن ادبیات در بخش‌های متعدد این گمان را دارد که نویسندگان متعددی در جمع‌آوری مطالب نقش داشته‌اند.
'''مقدمه''': که شامل تعریف، اهمیت مسئله، هدف و ......
'''فصل اول''': آیات مربوط به موضوع و تطبیق و دلالت یا عدم آن بر مناصب
'''فصل دوم''': روایات و تطبیق و دلالت یا عدم آن بر مناصب
'''فصل سوم''': ادله غیر نقلی و تطبیق یا عدم آن بر مناصب


=== محتوایی ===
=== محتوایی ===
منظور از نقد محتوایی، نقد استدلالات و طریقه تطبیق آن بر مدعا است. نگارنده تنها به ذکر چند مورد اکتفا می‌کند و التفصیل موکول الی محله.
منظور از نقد محتوایی، نقد استدلالات و طریقه تطبیق آن بر مدعا است. اجمالا مواردی مطرح می‌شود و التفصیل موکول الی محله.


۱). نویسنده در صفحه ۹۰ آیه ۱۸ سوره زخرف را بیان می‌کند و بعد از بررسی می‌گوید: '''زنان در تببیین و ابانه مخاصمات دارای ضعف هستند و از منطق ضعیف‌تری برخوردارند اما در قضاوت نیز آیا ضعیف هستند؟''' و در نهایت این آیه و البته آیات دیگر را اثبات کننده شرط ذکوریت نمی‌داند. اما نگارنده بر این باور است که از قضا این آیه برای اثبات شرط فوق بسیار راه‌گشا است با این استدلال که: قضاوت، امری اجتماعی به شمار می‌آید از این جهت اقناع عمومی برای قبول آن لازم است بنابراین وقتی زن توانایی تبیین نداشته باشد( طبق آیه) مسلما قضاوت او در جامعه مقبول نخواهد بود و زمینه اعتراض را به دنبال دارد.  برخی به همین استدلال برای عدم حجیت علم قاضی تمسک کرده‌اند و داستان حضرت داوود هم مؤید این مطلب است.
۱). نویسنده در صفحه ۹۰ آیه ۱۸ سوره زخرف را بیان می‌کند و بعد از بررسی می‌گوید: '''زنان در تببیین و ابانه مخاصمات دارای ضعف هستند و از منطق ضعیف‌تری برخوردارند اما در قضاوت نیز آیا ضعیف هستند؟''' و در نهایت این آیه و البته آیات دیگر را اثبات کننده شرط ذکوریت نمی‌داند.  


۲). نویسنده در صفحه ۹۲ به مناسبت بحث از حجیت خطابات وارده در قرآن از زبان غیر معصوم را مطرح و در این باره قلم‌فرسایی می‌کند. نگارنده بر این باور است که ایشان بین مقام انشاء و اخبار خلط کرده است و در نتیجه حجیت در فقه را با حجیت در مقام‌های دیگر به یک معنا گرفته است. حجیت در اصول به این معنا است که در مقام شک به آن رجوع شود. اما اینکه در قرآن کلامی از غیر معصوم اخبار شده باشد، حجت است یا نیست چه ربطی به حجیت در مقام انشاء دارد؟ اگر اشکالی به این نوع از استدلال وارد باشد این است که جواز قضاوت زن امری انشایی است و اینکه زن در خلقت و یا در اقناع خصم از مردان کمتر است اخبار به حساب می‌آید و از اخبار حداقل بدون واسطه مقدمات دیگر نمی‌توان انشاء استنباط کرد.
اما ظاهرا این آیه برای اثبات شرط فوق بسیار راه‌گشا است با این استدلال که: قضاوت، امری اجتماعی به شمار می‌آید از این جهت اقناع عمومی برای قبول آن لازم است بنابراین وقتی زن توانایی تبیین نداشته باشد( طبق آیه) مسلما قضاوت او در جامعه مقبول نخواهد بود و زمینه اعتراض را به دنبال دارد.  برخی به همین استدلال برای عدم حجیت علم قاضی تمسک کرده‌اند و داستان حضرت داوود هم مؤید این مطلب است.
 
۲). نویسنده در صفحه ۹۲ به مناسبت بحث از حجیت خطابات وارده در قرآن از زبان غیر معصوم را مطرح و در این باره قلم‌فرسایی می‌کند.
ظاهرا ایشان بین مقام انشاء و اخبار خلط کرده است و در نتیجه حجیت در فقه و اصول را با حجیت در مقام‌های دیگر به یک معنا گرفته است. حجیت در فقه و اصول به این معنا است که در مقام شک به آن رجوع شود. اما اینکه در قرآن کلامی از غیر معصوم اخبار شده باشد، حجت است یا نیست چه ربطی به حجیت در مقام انشاء دارد؟ اگر اشکالی به این نوع از استدلال وارد باشد این است که جواز قضاوت زن امری انشایی است و اینکه زن در خلقت و یا در اقناع خصم از مردان کمتر است اخبار به حساب می‌آید و از اخبار حداقل بدون واسطه مقدمات دیگر نمی‌توان انشاء استنباط کرد.


۳). نویسنده در صفحه ۱۳۱ در استدلال به روایت ابن عباس در زمینه خلقت حوا از آدم، روایت را ترجمه می‌کند. آیا ترجمه روایت استدلال است؟
۳). نویسنده در صفحه ۱۳۱ در استدلال به روایت ابن عباس در زمینه خلقت حوا از آدم، روایت را ترجمه می‌کند. آیا ترجمه روایت استدلال است؟
۲٬۶۴۵

ویرایش