۵٬۲۱۷
ویرایش
خط ۵۹: | خط ۵۹: | ||
==احکام و ویژگیهای افلاک== | ==احکام و ویژگیهای افلاک== | ||
امامخمینی به تبع حکما و اهل هیئت (خواجهنصیر، شرح الاشارات، 3/168، 212 و 220؛ جرجانی، شرح المواقف، 7/87 ـ 108؛ لاهیجی، شوارق الالهام، 3/280 ـ 301) احکام و ویژگیهای متعددی برای افلاک بیان کرده است، ازجمله: | [[امامخمینی]] به تبع [[حکما]] و [[اهل هیئت]] <ref>(خواجهنصیر، شرح الاشارات، 3/168، 212 و 220؛ جرجانی، شرح المواقف، 7/87 ـ 108؛ لاهیجی، شوارق الالهام، 3/280 ـ 301.)</ref> احکام و ویژگیهای متعددی برای افلاک بیان کرده است، ازجمله: | ||
1. عدم کون و فساد: بنابر نظر مشهور فلک کون و فساد قبول نمیکند و به چیزی متبدل نمیشود؛ یعنی از صورت فلکی خارج و به صورت دیگری تبدیل | 1. عدم کون و فساد: بنابر نظر مشهور فلک کون و فساد قبول نمیکند و به چیزی متبدل نمیشود؛ یعنی از صورت فلکی خارج و به صورت دیگری تبدیل نمیشود؛ <ref>(امامخمینی، تقریرات، 2/545.)</ref> اما کون به معنای انشا از عدم محض و فساد به معنای فنا، در افلاک وجود دارد؛ زیرا خداوند بنابر آیه «کلُّ شَیءٍ هالِکٌ إِلاَّ وَجْهَهُ» (قصص، 88) آنها را ایجاد و فانی میکند <ref>(امامخمینی، تقریرات، 2/562.)</ref> | ||
2. عدم خرق و التیام: صورت نوعیه فلک قابل خرق و التیام نیست؛ هرچند از حیث صورت جسمیه خرق و التیام ممتنع نیست ( | 2. عدم خرق و التیام: صورت نوعیه فلک قابل [[خرق]] و التیام نیست؛ هرچند از حیث صورت جسمیه خرق و التیام [[ممتنع]] نیست <ref>(امامخمینی، تقریرات، 2/426.)</ref> | ||
3. طبیعت پنجم بودن: فلک از عناصر چهارگانه، خاک، آب، هوا، آتش و لوازم آن خالی است ( | 3. طبیعت پنجم بودن: فلک از عناصر چهارگانه، خاک، آب، هوا، آتش و لوازم آن خالی است <ref>(امامخمینی، تقریرات، 2/545.)</ref> و طبیعت فلک یک طبیعت پنجم است؛ یعنی حرارت، برودت، رطوبت، یبوست، سبکی و سنگینی و چیزهایی که موجب قبول حرکت مستقیم میشود، در فلک نیست <ref>(امامخمینی، تقریرات، 2/545.)</ref> همچنین هیولای فلک غیر از هیولای عنصریات است؛ زیرا هیولای فلک تنها قابل یک صورت است؛ ولی هیولای این عالم ماده قابل صورتهای متعدد است <ref>(امامخمینی، تقریرات، 2/465.)</ref> | ||
4. دَوریبودن حرکت افلاک: حرکت افلاک حرکتی واحد، دوری، همیشگی و ثابت است و از ازل تا ابد ادامه دارد؛ زیرا با توجه به اینکه عالم اجسام متناهی است، اگر حرکت مستقیم باشد، دارای دو نقطه ابتدا و انتها است و همین امر سبب توقف و سکون حرکت میشود و دوری و دایمی نخواهد بود ( | 4. دَوریبودن حرکت افلاک: حرکت افلاک حرکتی واحد، دوری، همیشگی و ثابت است و از ازل تا ابد ادامه دارد؛ زیرا با توجه به اینکه عالم اجسام متناهی است، اگر حرکت مستقیم باشد، دارای دو نقطه ابتدا و انتها است و همین امر سبب توقف و سکون حرکت میشود و دوری و دایمی نخواهد بود <ref>(امامخمینی، تقریرات، 2/385.)</ref> | ||
5. حی و ناطقبودن: آنچه در عالم افلاک هست، حی و ناطق است؛ زیرا افلاک دارای نفوس | 5. حی و ناطقبودن: آنچه در عالم افلاک هست، حی و ناطق است؛ زیرا افلاک دارای نفوس [[ناطقه|ناطق]]اند و برای هر یک از آنها معشوقی از [[عقول]] است که [[سرادقات جلال]] و [[اشراقات جمال]] حقاند <ref>(امامخمینی، تقریرات، 2/549.)</ref> | ||
6. حافظ زمان بودن: فلک دارای قوه فعاله نسبت به حرکت وضعیه و حافظ زمان است و برای این قوه انتهایی نیست؛ زیرا فلک دارای نفس مجرده است و همیشه از ناحیه عقل مفارق به آن مدد | 6. حافظ زمان بودن: فلک دارای قوه فعاله نسبت به حرکت وضعیه و حافظ زمان است و برای این قوه انتهایی نیست؛ زیرا فلک دارای نفس مجرده است و همیشه از ناحیه عقل مفارق به آن مدد میرسد؛ <ref>(امامخمینی، تقریرات، 2/545.)</ref> البته هر فلکی منحصر در فرد خود است <ref>(امامخمینی، تقریرات، 1/267 و 2/562؛ ← مقاله زمان.)</ref> | ||
7. مبرابودن از قسر و شرّ: در افلاک قسر و شر نیست و همه آنها مظهر سلام و بِرّ و خیر محضاند ( | 7. مبرابودن از قسر و شرّ: در افلاک قسر و شر نیست و همه آنها مظهر سلام و بِرّ و خیر محضاند <ref>(امامخمینی، تقریرات، 2/562.)</ref> | ||
==تأثیر نظریه افلاک بر فلسفه== | ==تأثیر نظریه افلاک بر فلسفه== |