پرش به محتوا

کاربر:Mahjoor60/صفحه تمرین: تفاوت میان نسخه‌ها

اصلاح ارقام
بدون خلاصۀ ویرایش
(اصلاح ارقام)
خط ۳۰: خط ۳۰:
دلیل ۵: طبق نصوص تاریخی، پیامبر (ص) حکم بن‌ابی‌عاص را از مدینه به طائف تبعید کرد. درباره علت تبعید اختلاف است، اما جاسوسی قوی‌تر است. اگر ثابت شود که علت این تبعید جاسوسی بوده، می توان تبعید را از موارد تعزیر دانست؛ نظر شیخ طوسی و علامه حلی این است.<br>
دلیل ۵: طبق نصوص تاریخی، پیامبر (ص) حکم بن‌ابی‌عاص را از مدینه به طائف تبعید کرد. درباره علت تبعید اختلاف است، اما جاسوسی قوی‌تر است. اگر ثابت شود که علت این تبعید جاسوسی بوده، می توان تبعید را از موارد تعزیر دانست؛ نظر شیخ طوسی و علامه حلی این است.<br>
حکم به زندان، رأی عامه است.<br>
حکم به زندان، رأی عامه است.<br>
۲. حکم جاسوس غیرمسلمان<br>
==== ۲. حکم جاسوس غیرمسلمان ====
در آثار شیعه صراحتی به حکم جاسوس غیرمسلمان  نشده است؛ اما در تواریخ و کتاب‌های مغازی عامه روایاتی آمده که از آنها فهمیده می شود پیامبر دستور قتل جاسوس غیرمسلمان را داده است. این روایات حجت نیستند و فقط برای تکمیل بحث در کتاب آمده‌اند. نویسنده در ادامه دو روایت از واقدی مطرح می‌کند که بر اساس یکی از آنها، تهدید و کتک زدن جاسوس برای اقرار نیز جایز است.<br>
در آثار شیعه صراحتی به حکم جاسوس غیرمسلمان  نشده است؛ اما در تواریخ و کتاب‌های مغازی عامه روایاتی آمده که از آنها فهمیده می شود پیامبر دستور قتل جاسوس غیرمسلمان را داده است. این روایات حجت نیستند و فقط برای تکمیل بحث در کتاب آمده‌اند. نویسنده در ادامه دو روایت از واقدی مطرح می‌کند که بر اساس یکی از آنها، تهدید و کتک زدن جاسوس برای اقرار نیز جایز است.<br>
دو فرع فقهی<br>
دو فرع فقهی<br>
خط ۵۲: خط ۵۲:
نتیجه نهایی<br>
نتیجه نهایی<br>
شکنجه کسی که حقیقت را پنهان می‌کند با هدف اقرار گرفتن نامشروع است و این گونه تصرف، تسلط یا ولایت بر دیگری است که مقتضای اصل، عدم ولایت فردی بر دیگری است، مگر با دلیل (مصلحت).<br>
شکنجه کسی که حقیقت را پنهان می‌کند با هدف اقرار گرفتن نامشروع است و این گونه تصرف، تسلط یا ولایت بر دیگری است که مقتضای اصل، عدم ولایت فردی بر دیگری است، مگر با دلیل (مصلحت).<br>
فصل دوم: تجسس به مصلحت اسلام و نظام اسلامی<br>
==== ۲. تجسس به مصلحت اسلام و نظام اسلامی ====
در این بخش به سه آیه استناد شده است:<br>
در این بخش به سه آیه استناد شده است:<br>
۱. يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا كَثِيرًا مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ وَلَا تَجَسَّسُوا وَلَا يَغْتَبْ بَعْضُكُمْ بَعْضًا أَيُحِبُّ أَحَدُكُمْ أَنْ يَأْكُلَ لَحْمَ أَخِيهِ مَيْتًا فَكَرِهْتُمُوهُ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ رَحِيمٌ (سوره حجرات، آیه ۱۲)<br>
۱. يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا كَثِيرًا مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ وَلَا تَجَسَّسُوا وَلَا يَغْتَبْ بَعْضُكُمْ بَعْضًا أَيُحِبُّ أَحَدُكُمْ أَنْ يَأْكُلَ لَحْمَ أَخِيهِ مَيْتًا فَكَرِهْتُمُوهُ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ رَحِيمٌ (سوره حجرات، آیه ۱۲)<br>
خط ۷۷: خط ۷۷:
روایات عامه درباره مسائل نظامی در زمان پیامبر<br>
روایات عامه درباره مسائل نظامی در زمان پیامبر<br>
در این بخش نویسنده پانزده روایت را نقل می‌کند که طبق هر یک از آنها رسول خدا در جنگ‌ها، جریان‌ها و شرایط مختلف و متفاوت از اطلاعاتی که دیگران درباره دشمنان به ایشان می‌رساندند بهره گرفته یا خود ایشان دستور به تجسس داده است. از نظر نویسنده روایت ابن‌هشام (وقتی قریش از محاصره مدینه دست برداشتند و به سوی مکه بازگشتند پیامبر جهت اطمینان علی (ع) را به تجسس از آنان فرستاد  و گفت: آنان را تعقیب کن اگر سوار بر شتر بودند و اسب هایشان آزاد بود قصد رفتن به مکه دارند و اگر برعکس بود قصد بازگشت و حمله دارند...) مهم‌ترین نص در دلالت بر مدعا است؛ زیرا معصوم (پیامبر) دستور به تجسس می‌دهد و معصوم دیگر (امام علی) مأمور جاسوسی می‌شود. همچنین به باور وی روایت ابن‌سعد (در سریه اسامه بن زید بن حارثه، رسول خدا به اسامه فرمود: .... راهنمایان را همراهت ببر و جاسوسان را پیش بفرست) معنایی بالاتر از مشروعیت تجسس دارد و وجوب آن را می فهماند.<br>
در این بخش نویسنده پانزده روایت را نقل می‌کند که طبق هر یک از آنها رسول خدا در جنگ‌ها، جریان‌ها و شرایط مختلف و متفاوت از اطلاعاتی که دیگران درباره دشمنان به ایشان می‌رساندند بهره گرفته یا خود ایشان دستور به تجسس داده است. از نظر نویسنده روایت ابن‌هشام (وقتی قریش از محاصره مدینه دست برداشتند و به سوی مکه بازگشتند پیامبر جهت اطمینان علی (ع) را به تجسس از آنان فرستاد  و گفت: آنان را تعقیب کن اگر سوار بر شتر بودند و اسب هایشان آزاد بود قصد رفتن به مکه دارند و اگر برعکس بود قصد بازگشت و حمله دارند...) مهم‌ترین نص در دلالت بر مدعا است؛ زیرا معصوم (پیامبر) دستور به تجسس می‌دهد و معصوم دیگر (امام علی) مأمور جاسوسی می‌شود. همچنین به باور وی روایت ابن‌سعد (در سریه اسامه بن زید بن حارثه، رسول خدا به اسامه فرمود: .... راهنمایان را همراهت ببر و جاسوسان را پیش بفرست) معنایی بالاتر از مشروعیت تجسس دارد و وجوب آن را می فهماند.<br>
مقام چهارم: درباره عریف و نقیب<br>
=== مقام چهارم: درباره عریف و نقیب ===
نقیب قوم مانند کفیل و ضامن است. نقب یعنی کاوش و پرس و جو از اسرار و اخبار پوشیده. به بزرگ قوم نقیب گفته‌اند چون امور قوم را می‌داند و به راه شناسایی آن آگاه است. پیامبر شب عقبه دوازده نقیب برگزید.<br>
نقیب قوم مانند کفیل و ضامن است. نقب یعنی کاوش و پرس و جو از اسرار و اخبار پوشیده. به بزرگ قوم نقیب گفته‌اند چون امور قوم را می‌داند و به راه شناسایی آن آگاه است. پیامبر شب عقبه دوازده نقیب برگزید.<br>
عریف یعنی قیم امور قبیله و گروهی از مردم که امورشان را بر عهده دارد و آگاه به حال و روزشان است اما از رئیس پایین‌تر است.  البته در حدیثی از امام علی (ع) عراف با تشدید به معنای منجم و کاهن است. طریحی عرافه را به معنایی غیر از قیم امور قبیله معنا کرده، یعنی منجم و کاهن.<br>
عریف یعنی قیم امور قبیله و گروهی از مردم که امورشان را بر عهده دارد و آگاه به حال و روزشان است اما از رئیس پایین‌تر است.  البته در حدیثی از امام علی (ع) عراف با تشدید به معنای منجم و کاهن است. طریحی عرافه را به معنایی غیر از قیم امور قبیله معنا کرده، یعنی منجم و کاهن.<br>
خط ۸۴: خط ۸۴:
ـ عریف به معنای قیم است و بر تفتیش و تجسس دلالت ندارد.<br>
ـ عریف به معنای قیم است و بر تفتیش و تجسس دلالت ندارد.<br>
ـ استدلال به روایات قابل تأمل است. در روایات نکوهش‌گر (۵ روایت) نهی از عهده‌دار شدن این مسئولیت نیست، بلکه خطیر بودن آن را گوشزد می‌کند. همچنین شاید مراد از عرافت و عریف نهی‌شده، منجم یا کاهن باشد. از روایات مشوق (۶ روایت) نیز نمی‌توان ادعای آیت الله خرازی را برداشت کرد. اگر ادله روشنی داشته باشیم که مفادشان ترغیب به نقابت باشد استدلال به آنها برای اثبات مشروعیت تجسس و تفتیش پذیرفته است.<br>
ـ استدلال به روایات قابل تأمل است. در روایات نکوهش‌گر (۵ روایت) نهی از عهده‌دار شدن این مسئولیت نیست، بلکه خطیر بودن آن را گوشزد می‌کند. همچنین شاید مراد از عرافت و عریف نهی‌شده، منجم یا کاهن باشد. از روایات مشوق (۶ روایت) نیز نمی‌توان ادعای آیت الله خرازی را برداشت کرد. اگر ادله روشنی داشته باشیم که مفادشان ترغیب به نقابت باشد استدلال به آنها برای اثبات مشروعیت تجسس و تفتیش پذیرفته است.<br>
ارتکاب حرام هنگام تجسس<br>
=== مقام پنجم: ارتکاب حرام هنگام تجسس ===
اگر تجسس نیازمند مقدمات حرام باشد، آیا ارتکاب مقدمات حرام جایز است؟ اگر راه منحصر به مقدمه حرام باشد، ارتکاب محرمات به استناد بعضی شواهد و نصوص جایز است. نویسنده شواهد را می‌آورد و نقد می‌کند. وی درباره داستان حاطب (امام علی به زنی که حامل نامه برای مشرکان بود گفت: «تو را برهنه و بازرسی بدنی می‌کنم») می‌نویسد: این سخن فقط تهدید بود؛ شاید حکم خاص در واقعه بوده؛ شاید مقدمه انجام واجب منحصر در این کار بوده؛ شاید زن کافر حربی بوده که حرمتی ندارد. درباره روایت دیگر (امیرمؤمنان قابله احضار کرد تا برای کشف بکارت یا عدم آن به عورت زن بنگرد و نیز به قنبر دستور داد زن نامحرمی را بازرسی بدنی کند) نیز معتقد است که دلیل اخص از مدعا است و شاید قنبر از زن یا محرمی کمک گرفته باشد؛ ضمن اینکه سند روایت مرسل است، اگرچه قوت متن ما را از بررسی سند بی‌نیاز می‌کند.<br>
اگر تجسس نیازمند مقدمات حرام باشد، آیا ارتکاب مقدمات حرام جایز است؟ اگر راه منحصر به مقدمه حرام باشد، ارتکاب محرمات به استناد بعضی شواهد و نصوص جایز است. نویسنده شواهد را می‌آورد و نقد می‌کند. وی درباره داستان حاطب (امام علی به زنی که حامل نامه برای مشرکان بود گفت: «تو را برهنه و بازرسی بدنی می‌کنم») می‌نویسد: این سخن فقط تهدید بود؛ شاید حکم خاص در واقعه بوده؛ شاید مقدمه انجام واجب منحصر در این کار بوده؛ شاید زن کافر حربی بوده که حرمتی ندارد. درباره روایت دیگر (امیرمؤمنان قابله احضار کرد تا برای کشف بکارت یا عدم آن به عورت زن بنگرد و نیز به قنبر دستور داد زن نامحرمی را بازرسی بدنی کند) نیز معتقد است که دلیل اخص از مدعا است و شاید قنبر از زن یا محرمی کمک گرفته باشد؛ ضمن اینکه سند روایت مرسل است، اگرچه قوت متن ما را از بررسی سند بی‌نیاز می‌کند.<br>


۵۳۸

ویرایش