پرش به محتوا

مرگ مغزی: پردازش فقهی-حقوقی (کتاب): تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۹ دسامبر ۲۰۲۱
جز
خط ۴۸: خط ۴۸:
از نظر نویسنده مرگ پدیده‌ای طبیعی و زیست‌شناختی است و به معنای توقف قطعی و غیرقابل برگشت اعمال قلبی-عروقی، تنفسی و حسی-حرکتی است.(ص۳۹) به باور او علائمی که در کتاب‌های فقهی برای مرگ نوشته شده علائم نعشی بوده و از اموری هستند که پس از مرگ به‌تدریج آشکار می‌شوند و در بحث مرگ مغزی کارآیی ندارند.(ص۴۰) نویسنده با نقل نظر صاحب جواهر که این نشانه‌ها را یقینی و تعبدی نمی‌داند، تصریح می‌کند که باید نشانه‌های پزشکی تعیین کننده مرگ و زندگی باشند.(ص۴۱) و سپس به تبیین پدیده مرگ از نظر علم پرشکی می‌پردازد.(ص۴۱-۴۳) مرگ مغزی نیز بر اساس تعریف ارائه شده در کتاب، چیزی نیست جز صدمه غیرقابل بازگشت قشر و ساقه مغز(ص۵۳) که در این صورت مغز دیگر هیچ کارآیی ندارد و مرگ قطعی رخ داده است.(ص۵۴)
از نظر نویسنده مرگ پدیده‌ای طبیعی و زیست‌شناختی است و به معنای توقف قطعی و غیرقابل برگشت اعمال قلبی-عروقی، تنفسی و حسی-حرکتی است.(ص۳۹) به باور او علائمی که در کتاب‌های فقهی برای مرگ نوشته شده علائم نعشی بوده و از اموری هستند که پس از مرگ به‌تدریج آشکار می‌شوند و در بحث مرگ مغزی کارآیی ندارند.(ص۴۰) نویسنده با نقل نظر صاحب جواهر که این نشانه‌ها را یقینی و تعبدی نمی‌داند، تصریح می‌کند که باید نشانه‌های پزشکی تعیین کننده مرگ و زندگی باشند.(ص۴۱) و سپس به تبیین پدیده مرگ از نظر علم پرشکی می‌پردازد.(ص۴۱-۴۳) مرگ مغزی نیز بر اساس تعریف ارائه شده در کتاب، چیزی نیست جز صدمه غیرقابل بازگشت قشر و ساقه مغز(ص۵۳) که در این صورت مغز دیگر هیچ کارآیی ندارد و مرگ قطعی رخ داده است.(ص۵۴)


نویسنده در گفتار اول از مبحث دوم تلاش کرده است با تبیین تفاوت مرگ مغزی با اغمای طولانی، حالت کُما، و مرگ ظاهری قلمرو پژوهش را مشخص کند و در گفتار دوم مرزهای مرگ مغزی با حیات غیرمستقر، زندگی جنینی، و حالت احتضار را بیان کرده است. در همین گفتار نسبت مرگ مغزی با [[اتانازی]] را نیز توضیح داده است. بر اساس باور نویسنده از آنجا که مرگ مغزی به معنای مرگ قطعی است بنابر این درمان نکردن او مشمول حکم قتل از روی ترحم نیست.(ص۶۱)
نویسنده در گفتار اول از مبحث دوم تلاش کرده است با تبیین تفاوت مرگ مغزی با اغمای طولانی، حالت کُما، و مرگ ظاهری قلمرو پژوهش را مشخص کند. در گفتار دوم مرزهای مرگ مغزی با حیات غیرمستقر، زندگی جنینی، و حالت احتضار را بیان کرده است. در همین گفتار نسبت مرگ مغزی با [[اتانازی]] را نیز توضیح داده است. بر اساس باور نویسنده از آنجا که مرگ مغزی به معنای مرگ قطعی است، بنابر این درمان نکردن او مشمول حکم قتل از روی ترحم نیست.(ص۶۱)


== نسبت مرگ با مرگ مغزی ==
== نسبت مرگ با مرگ مغزی ==