پرش به محتوا

کاربر:Aliabadi/صفحه تمرین۲: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
خط ۸۶: خط ۸۶:


=== کاربرد عرف در فقه ===
=== کاربرد عرف در فقه ===
مؤلف کتاب در بخش دوم و در موضوع کاربرد عرف در فقه و استنباط، دو تقسیم کاربرد استقلالی و غیر استقلالی عرف را با این بیان توضیح می‌دهد:
مؤلف کتاب در بخش دوم و در موضوع کاربرد عرف در فقه و استنباط، دو تقسیم کاربرد استقلالی و غیر استقلالی عرف را توضیح می‌دهد:
#کاربرد استقلالی به معنای منبع انگاری عرف به موازات دیگر ادله استنباط یعنی کتاب، سنت، عقل و اجماع است!
#کاربرد استقلالی به معنای منبع انگاری عرف به موازات دیگر ادله استنباط یعنی کتاب، سنت، عقل و اجماع است!
# کاربرد آلی و غیر استقلالی به معنای عاریتی بودن و به خدمت ادله بودن عرف در استنباط حکم است.
# کاربرد آلی و غیر استقلالی به معنای عاریتی بودن و به خدمت ادله بودن عرف در استنباط حکم است.
خط ۹۳: خط ۹۳:
کتاب فقه و عرف در بخشی دیگر و پس از نقل و نقد ادله طرفداران سندانگاری عرف به موازات بقیه ادله، بر آن است که این اندیشه از دو آمیخت ناصحیح (آمیخت عرف به غیر آن، آمیخت کارایی آلی به استقلالی) نشأت گرفته است. (ص ۲۰۱)
کتاب فقه و عرف در بخشی دیگر و پس از نقل و نقد ادله طرفداران سندانگاری عرف به موازات بقیه ادله، بر آن است که این اندیشه از دو آمیخت ناصحیح (آمیخت عرف به غیر آن، آمیخت کارایی آلی به استقلالی) نشأت گرفته است. (ص ۲۰۱)


این اثر پس از بررسی نظرات و آراء دربارهٔ غیر استقلالی و آلی بودن عرف، دربارهٔ برخورد تعبدی یا عرف‌مدار با مصطلاحات و تطبیقات زمان شارع، بر آن است که متصدی استنباط باید پس از تأمل جدی، در صورتی که به تعبدی در تطبیق یا اصطلاح خاص شرعی، در تفسیر واژه‌ای رسید آن را مبنا و مورد عمل قرار دهد. در غیر این صورت باید به عرف عام هر زمان مراجعه نماید. (ص ۲۳۰)
این اثر دربارهٔ برخورد تعبدی یا عرف‌مدار با اصطلاحات شرعی و تطبیقات مربوطه به آن در زمان تشریع از سوی شارع، قائل بر این نظریه است که متصدی استنباط باید پس از تأمل جدی، در صورتی که به تعبدی در تطبیق یا اصطلاح خاص شرعی، در تفسیر واژه‌ای رسید آن را مبنا و مورد عمل قرار دهد. در غیر این صورت باید به عرف عام هر زمان مراجعه نماید. (ص ۲۳۰)


علیدوست در بخش دیگر با اشاره به عناوین مصطلحی همچون مذاق شریعت، مدعی است که به واسطه بهره‌مندی از نیروی خالص عقل و توجه بیشتر به عمومات کلان، چارچوب‌ها، مقاصد قطعی و مبانی کلی بنیان‌های زیرین شریعت، فقه بی‌نیاز از مفاهیم و عناوینی از این دست است که چیزی به جز عنوان نیستند. (ص۲۴۳ و ۲۴۴)
علیدوست در بخش دیگر با اشاره به عناوین مصطلحی همچون مذاق شریعت، مدعی است که به واسطه بهره‌مندی از نیروی خالص عقل و توجه بیشتر به عمومات کلان، چارچوب‌ها، مقاصد قطعی و مبانی کلی بنیان‌های زیرین شریعت، فقه بی‌نیاز از مفاهیم و عناوینی از این دست است که چیزی به جز عنوان نیستند. (ص۲۴۳ و ۲۴۴)
۳٬۴۱۳

ویرایش