پرش به محتوا

کاربر:Aliabadi/صفحه تمرین۲: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
←‏همسو با عرف: ابرابزار
جز (←‏همسو با عرف: ابرابزار)
خط ۷۹: خط ۷۹:
عناوین سیره، سیره متشرعه، سیره مسلمین، بنای عقلا و عرف مذهبی از منظر نویسنده این است که واژه سیره اگر بدون اضافه و صفت ذکر شود غالباً همان بنای عقلا اراده می‌شود ولی اگر با قیدهایی همچون متشرعه و مسلمین بیاید تنها بر تأسیساتی اطلاق می‌گردد که تدین و تعهد پدیدآورندگان به شریعت اسلام در پیدایش آنها دخالت داشته باشد. (ص ۱۲۳)
عناوین سیره، سیره متشرعه، سیره مسلمین، بنای عقلا و عرف مذهبی از منظر نویسنده این است که واژه سیره اگر بدون اضافه و صفت ذکر شود غالباً همان بنای عقلا اراده می‌شود ولی اگر با قیدهایی همچون متشرعه و مسلمین بیاید تنها بر تأسیساتی اطلاق می‌گردد که تدین و تعهد پدیدآورندگان به شریعت اسلام در پیدایش آنها دخالت داشته باشد. (ص ۱۲۳)


عنوان اجماع و ناهمسویی آن با واژه عرف و بنای عقلا با چند وجه روشن است از جمله اینکه در عرف توافق غالب مردم اعم از خواص و عوام بر یک گفتار یا کردار است در حالی که اجماع تنها از مجتهدان به منصه ظهور می‌رسد، نکته دیگر آنکه حکم عرفی با تغییر عرف دگرگون می‌شود اما حکم اجماع مثل نص تغییرپذیر نیست، همچنین عرف به فاسد و صحیح تقسیم می‌شود در حالی که اجماع فاسد نخواهد بود، علاوه اینکه تکرار از مولفه‌های عرف است ولی اجماع به مجرد اتفاق مجتهدین سامان می‌یابد. مضاف بر اینکه اجماع همیشه ناشی از مدرک و سند است ولی عرف سندی از دین نمی‌خواهد و مردم برای حرج زدایی و ایجاد مصالح آن را به وجود می‌آورند. (ص ۱۲۴)
از منظر این کتاب ناهمسویی عنوان اجماع با واژه عرف و بنای عقلا با چند وجه روشن است از جمله اینکه در عرف توافق غالب مردم اعم از خواص و عوام بر یک گفتار یا کردار است در حالی که اجماع تنها از مجتهدان به منصه ظهور می‌رسد، نکته دیگر آنکه حکم عرفی با تغییر عرف دگرگون می‌شود اما حکم اجماع مثل نص تغییرپذیر نیست، همچنین عرف به فاسد و صحیح تقسیم می‌شود در حالی که اجماع فاسد نخواهد بود، علاوه اینکه تکرار از مولفه‌های عرف است ولی اجماع به مجرد اتفاق مجتهدین سامان می‌یابد. مضاف بر اینکه اجماع همیشه ناشی از مدرک و سند است ولی عرف سندی از دین نمی‌خواهد و مردم برای حرج‌زدایی و ایجاد مصالح آن را به وجود می‌آورند. (ص ۱۲۴)


ابوالقاسم علیدوست تلقی یکسان انگاری قانون و عرف را صحیح نمی‌داند به دلیل آن که اولا عرف تعینی و بدون برنامه مشخص رقم می‌خورد ولی قانون این چنین نیست. ثانیاً آنکه در اندیشه خداسالار تقنین و توحید در تشریع، عرف بیان گر اراده گروه اجتماعی و نمودی از خواست انسان هاست در حالی که قانون صورت مبین و داده‌ای نشات گرفته از اراده الهی است! (ص ۱۲۷)
ابوالقاسم علیدوست تلقی یکسان‎انگاری قانون و عرف را صحیح نمی‌داند به دلیل آن که اولا عرف تعینی و بدون برنامه مشخص رقم می‌خورد ولی قانون این چنین نیست. ثانیاً آنکه در اندیشه خداسالار تقنین و توحید در تشریع، عرف بیان گر اراده گروه اجتماعی و نمودی از خواست انسان هاست در حالی که قانون صورت مبین و داده‌ای نشات گرفته از اراده الهی است! (ص ۱۲۷)


وی در پایان این بخش به بررسی همسویی سنت، هنجار و نُرم پرداخته و بر آن است که اگر واژه سنت بر امر شایع و روش یا گفتار مقبول نزد اکثریت یک جامعه اطلاق گردد مرادف عرف است اما اگر با تعبیر سنة الله یا سنة رسول الله صلی الله علیه و آله ذکر شود مرادف عرف نخواهد بود. (ص ۱۲۹) دو واژه هنجار و نرم نیز به واسطه ابهام در تعریف اگر معادل رفتارها، کنش‌ها و داوری‌ها باشد با عرف همسو نیستند اما در صورتی این دو اصطلاح بر خود مبنا و نمود اطلاق شود هم‌معنی عرف خواهند بود! (ص ۱۳۰)
وی در پایان این بخش به بررسی همسویی سنت، هنجار و نُرم پرداخته و بر آن است که اگر واژه سنت بر امر شایع و روش یا گفتار مقبول نزد اکثریت یک جامعه اطلاق گردد مرادف عرف است اما اگر با تعبیر سنة الله یا سنة رسول الله صلی الله علیه و آله ذکر شود مرادف عرف نخواهد بود. (ص ۱۲۹) دو واژه هنجار و نرم نیز به واسطه ابهام در تعریف اگر معادل رفتارها، کنش‌ها و داوری‌ها باشد با عرف همسو نیستند اما در صورتی این دو اصطلاح بر خود مبنا و نمود اطلاق شود هم‌معنی عرف خواهند بود! (ص ۱۳۰)
۳٬۴۱۳

ویرایش