پرش به محتوا

کاربر:Ma.sultanmoradi/صفحه تمرین: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۷۲: خط ۷۲:


===قبض و بسط شریعت===
===قبض و بسط شریعت===
نویسنده در پی آراء عبدالکریم سروش، به دنبال پاسخ دادن به این مسئله است که آیا فهم دینی همواره در حال تغییر است و این تغییر فرایندی تکاملی دارد یا خیر. طبق توضیح هادوی، این نظریه «دین» را همچون طبیعت، ثابت پنداشته و قبض و بسط را به معرفت ما از آن (همچون معرفتمان از طبیعت) نسبت داده؛ اما از آنجا که این نظریه «دین» برابر با «کتاب و سنت» می‌داند، دایره آن در پرتو باورهای توسعه یا تضییق پیدا می‌کند. مثلاً اینکه کسی قائل به تحریف قرآن باشد باید بپذیرد که قرآن همه دین نیست. همچنین طبق این نظر، دایره دین با دیدگاه‌های مختلفی که در علم کلام، اصول و ... مطرح شده است، قبض و بسط پیدا می‌کند. بنا بر این نظریه مذکور، قبض و بسط را به خود دین سرایت می‌دهد و محدود به معرفت ما از دین نمی‌ماند. این در صورتی است که اگر دین همچون طبیعت می‌بود، دایره‌اش با باورهای ما تغییری نمی‌کرد (ص ۳۴۰ - ۳۴۲).
نویسنده در پی آراء عبدالکریم سروش، به دنبال پاسخ دادن به این مسئله است که آیا فهم دینی همواره در حال تغییر است و این تغییر فرایندی تکاملی دارد یا خیر. هادوی منکر تحول معارف بشری به معنای واقعی کلمه است. از نظر او دانش را در دو معنای مجزا به کار می‌برد: اول مجوعه گزاره‌هایی که در کنار هم کلیت یک علم را تشکیل می‌دهند و دوم هر گزاره یا به تعبیر نویسنده هر دانسته مجزا. او رویکردی انباشتی به دانش دارد و تحول را فقط از طریق افزایش دانسته‌ها و رفع خطاهای گذشته درون کلیت علوم ممکن می‌داند. بنابراین آنچه درباره مجموعه یک علم می‌توان گفت، درباره گزاره‌های آن صادق نیست. علم به شکل انباشتی پیشرفت می‌کند؛ اما خودِ هر «دانسته» تکامل پیدا نمی‌کند. بنابراین اگر «تکامل دانسته» به معنای نزدیک شدن هر دانسته به حقیقت باشد، امری باطل است؛ چرا که دانسته فقط یا صادق است و یا کاذب و امری مشکک نیست. همچنین اگر منظور این نظریه تحولی کیفی در فهم بشری از موضوعاتی چون دین باشد، بیانی مبهم از آن دارد و به درستی قابل فهم یا نقد نیست. بنابراین از نظر او پیشرفت معرفت بشری در نظریه قبض و بسط شریعت - علاوه بر این که بیانی مبهم دارد - قابل قبول نیست (ص ۳۵۰ - ۳۷۰).
 
همچنین، هادوی نمی‌پذیرد که خصلت‌های بشری ضرورتاً علم را تحت تأثیر قرار می‌دهند؛ چرا که بدیهیاتی عقلی و تجربی هستند که هیچ‌گاه مورد تردید قرار می‌گیرند. از نظر او، وجود خطا در برخی معارف بشری باعث نمی‌شود در همه حوزه‌های دانش از یقین ناامید باشیم. همچنین ارتباط علوم با یکدیگر، نمی‌تواند به این شکل باشد که یکایک گزاره‌های یک علم با همه گزاره‌ای علمی دیگر ارتباط برقرار کند. اگر نیز منظور از این ارتباط، نوعی ارتباط مجموعی (ارتباط دو علم در کلیت خود) باشد، فقط از طریق ارتباط روش‌شناختی باشد (ص ۳۴۱ - ۳۴۹).
 
هادوی منکر تحول معارف بشری به معنای واقعی کلمه است. از نظر او دانش را در دو معنای مجزا به کار می‌برد: اول مجوعه گزاره‌هایی که در کنار هم کلیت یک علم را تشکیل می‌دهند و دوم هر گزاره یا به تعبیر نویسنده هر دانسته مجزا. او رویکردی انباشتی به دانش دارد و تحول را فقط از طریق افزایش دانسته‌ها و رفع خطاهای گذشته درون کلیت علوم ممکن می‌داند. بنا بر این آنچه درباره مجموعه یک علم می‌توان گفت، درباره گزاره‌های آن صادق نیست. علم پیشرفت انباشتی می‌کند؛ اما خودِ هر «دانسته» تکامل پیدا نمی‌کند. بنا بر این اگر «تکامل دانسته» به معنای نزدیک شدن هر دانسته به حقیقت باشد، امری باطل است؛ چرا که دانسته فقط یا صادق است و یا کاذب و امری مشکک نیست. همچنین اگر منظور این نظریه تحولی کیفی در فهم بشری از موضوعاتی چون دین باشد، بیانی مبهم از آن دارد و به درستی قابل فهم یا نقد نیست. بنا بر این از نظر او پیشرفت معرفت بشری در نظریه قبض و بسط شریعت - علاوه بر این که بیانی مبهم دارد - قابل قبول نیست (ص ۳۵۰ - ۳۷۰).


==ارزیابی==
==ارزیابی==
هادوی تهرانی در این اثر با دقت نظر بالایی به طرح مباحث کلامی پرداخته است. این دقت نظر در کنار، دسته‌بندی منطقی کتاب و همچنین توضیحات مفصل و بیان روشن نویسنده در هر بخش، باعث شده تا اثری قابل استفاده در این حوزه شکل بگیرد و با گذشت ۲۵ سال از نخستین انتشار (تا زمان انتشار این معرفی) همچنان قابل استفاده باشد.
هادوی تهرانی در این اثر با دقت نظر بالایی به طرح مباحث کلامی پرداخته است. این دقت نظر در کنار، دسته‌بندی منطقی کتاب و همچنین توضیحات مفصل و بیان روشن نویسنده در هر بخش، باعث شده تا اثری قابل استفاده در این حوزه شکل بگیرد و با گذشت ۲۵ سال از نخستین انتشار (تا زمان انتشار این معرفی) همچنان قابل استفاده باشد.


در هر حال، به نظر می‌رسد ورود هادوی به حوزه غیر تخصصی خود یعنی هرمنوتیک، از نکات مثبت کتاب نباشد. ورود به مباحث شش هرمنوتیست و پدیدارشناس باعث شده تا - علی‌رغم اینکه هرمنوتیک تقریبا نیمی از کتاب را به خود اختصاص داده - توضیحاتی کافی و دقیق ارائه نگردد. ارجاع به منابع دست دوم نیز بر این مسئله افزوده است. با این حال، نوشتن کتابی با این موضوع و با ارجاعت فراوان به آثار پژوهش‌گران انگلیسی‌زبان نشان از زحمت فراوان نویسنده دارد. بنا بر این، در زمان انتشار کتاب (دهه هفتاد شمسی)، توضیحات کتاب درباره هرمنوتیک می‌توانسته دریچه آشنایی بسیاری از طلاب، دانشجویان و دانش‌پژوهان حوزه فقه و کلام با این مباحث باشد؛ اما با مرور زمان و پدید آمدن تحقیقات گسترده در این موضوع و حتی پدید آمدن درآمدهای فراوان هرمنوتیک در زبان فارسی، به نظر می‌رسد بخش قابل‌ توجهی از کتاب اهمیت علمی خود را از دست داده است. امری که می‌توانست با ارائه ویراست‌های جدیدی از اثر تا حدود زیادی برطرف گردد.
در هر حال، به نظر می‌رسد ورود هادوی به مباحث شش هرمنوتیست و پدیدارشناس باعث شده تا - علی‌رغم اینکه هرمنوتیک تقریبا نیمی از کتاب را به خود اختصاص داده - توضیحاتی کافی و دقیق ارائه نگردد. ارجاع به منابع دست دوم نیز بر این مسئله افزوده است. با این حال، نوشتن کتابی با این موضوع و با ارجاعت فراوان به آثار پژوهش‌گران انگلیسی‌زبان نشان از زحمت فراوان نویسنده دارد. بنا بر این، در زمان انتشار کتاب (دهه هفتاد شمسی)، توضیحات کتاب درباره هرمنوتیک می‌توانسته دریچه آشنایی بسیاری از طلاب، دانشجویان و دانش‌پژوهان حوزه فقه و کلام با این مباحث باشد؛ اما با مرور زمان و پدید آمدن تحقیقات گسترده در این موضوع و حتی پدید آمدن درآمدهای فراوان هرمنوتیک در زبان فارسی، به نظر می‌رسد بخش قابل‌ توجهی از کتاب اهمیت علمی خود را از دست داده است. امری که می‌توانست با ارائه ویراست‌های جدیدی از اثر تا حدود زیادی برطرف گردد.


ماهنامه کتاب ماه دین نیز در شماره اردیبهشت ۱۳۸۹ش خود به معرفی این اثر پرداخته است.<ref>نگاهی به کتاب مبانی کلامی اجتهاد در برداشت از قرآن کریم، رضا غلامی، کتاب ماه دین، ۱۳۸۹/۰۲/۰۶ش. [https://quran.isca.ac.ir/fa/Attachment/ArticleFile/16622.pdf لینک مقاله] </ref>
ماهنامه کتاب ماه دین نیز در شماره اردیبهشت ۱۳۸۹ش خود به معرفی این اثر پرداخته است.<ref>نگاهی به کتاب مبانی کلامی اجتهاد در برداشت از قرآن کریم، رضا غلامی، کتاب ماه دین، ۱۳۸۹/۰۲/۰۶ش. [https://quran.isca.ac.ir/fa/Attachment/ArticleFile/16622.pdf لینک مقاله] </ref>
۴٬۹۴۳

ویرایش