۵٬۲۱۷
ویرایش
خط ۳۱: | خط ۳۱: | ||
[[حکما]] درباره تعداد افلاک اختلاف نظر دارند؛ قدمای یونان تا 55 فلک قائل شدهاند؛ <ref>(ابنرشد، تفسیر ما بعد الطبیعه، 3/1669 ـ 1677.)</ref> اما مشهور حکما به نُه فلک قائلاند که از بالا به طرف زمین عبارتاند از فلک افلاک (اطلس)، فلک البروج، افلاک و سیارات سبعه (زحل، مشتری، مریخ، خورشید، زهره، عطارد و ماه) <ref>(بیرونی، تحقیق ماللهند، 357؛ خواجهنصیر، شرح الاشارات، 3/211 ـ 215.)</ref> در برابر مشهور، [[اخوانالصفاء]] قائل به یازده کوکباند (2/27 ـ 29 و 3/209). [[عارفان]] نیز در تعداد افلاک ثوابت اختلاف دارند. [[قونوی]] فلک ثوابت را در دو فلک اطلس و ثوابت محدود دانسته است؛ <ref>(← فناری، مصباح الانس بین المعقول و المشهود، 453.)</ref> اما [[ابنعربی]] فوق آسمانهای هفتگانه (که عنصری و قابل خرق و التیام هستند) چهار فلک را با ویژگی غیر عنصری قائل میشود که عبارتاند از عرش، کرسی، اطلس و فلک بروج؛ <ref>(ابنعربی، فصوص الحکم، 75.)</ref> بنابراین ابنعربی بر مبنای شهودات خود بر مجموعه افلاک نهگانه مطرحشده از جانب حکما، دو فلک عرش و کرسی را نیز میافزاید و قائل است که دسترسی به این دو فلک برای همگان میسر نیست مگر [[اولیای کامل]] <ref>(ابنعربی، عقلة المستوفز، 59.)</ref> برخی [[اهل معرفت]] بر این باورند که فلک اطلس نخستین مظهر جسمانی [[عرش]] است و فلک ثوابت هم نخستین مظهر [[کرسی]] است؛ <ref>(فرغانی، مشارق الدراری، 150 ـ 153؛ فرغانی، منتهی المدارک، 1/82 ـ 85.)</ref> از اینرو به عرش و کرسی از حیثیت تنزلشان و از آن جهت که به هیئت جسمی بسیط ظهور میکنند، فلک اطلس یا فلک بروج گویند <ref>(فرغانی، منتهی المدارک، 1/82 و 86؛ فناری، مصباح الانس بین المعقول و المشهود، 453؛ ← مقاله عرش.)</ref> | [[حکما]] درباره تعداد افلاک اختلاف نظر دارند؛ قدمای یونان تا 55 فلک قائل شدهاند؛ <ref>(ابنرشد، تفسیر ما بعد الطبیعه، 3/1669 ـ 1677.)</ref> اما مشهور حکما به نُه فلک قائلاند که از بالا به طرف زمین عبارتاند از فلک افلاک (اطلس)، فلک البروج، افلاک و سیارات سبعه (زحل، مشتری، مریخ، خورشید، زهره، عطارد و ماه) <ref>(بیرونی، تحقیق ماللهند، 357؛ خواجهنصیر، شرح الاشارات، 3/211 ـ 215.)</ref> در برابر مشهور، [[اخوانالصفاء]] قائل به یازده کوکباند (2/27 ـ 29 و 3/209). [[عارفان]] نیز در تعداد افلاک ثوابت اختلاف دارند. [[قونوی]] فلک ثوابت را در دو فلک اطلس و ثوابت محدود دانسته است؛ <ref>(← فناری، مصباح الانس بین المعقول و المشهود، 453.)</ref> اما [[ابنعربی]] فوق آسمانهای هفتگانه (که عنصری و قابل خرق و التیام هستند) چهار فلک را با ویژگی غیر عنصری قائل میشود که عبارتاند از عرش، کرسی، اطلس و فلک بروج؛ <ref>(ابنعربی، فصوص الحکم، 75.)</ref> بنابراین ابنعربی بر مبنای شهودات خود بر مجموعه افلاک نهگانه مطرحشده از جانب حکما، دو فلک عرش و کرسی را نیز میافزاید و قائل است که دسترسی به این دو فلک برای همگان میسر نیست مگر [[اولیای کامل]] <ref>(ابنعربی، عقلة المستوفز، 59.)</ref> برخی [[اهل معرفت]] بر این باورند که فلک اطلس نخستین مظهر جسمانی [[عرش]] است و فلک ثوابت هم نخستین مظهر [[کرسی]] است؛ <ref>(فرغانی، مشارق الدراری، 150 ـ 153؛ فرغانی، منتهی المدارک، 1/82 ـ 85.)</ref> از اینرو به عرش و کرسی از حیثیت تنزلشان و از آن جهت که به هیئت جسمی بسیط ظهور میکنند، فلک اطلس یا فلک بروج گویند <ref>(فرغانی، منتهی المدارک، 1/82 و 86؛ فناری، مصباح الانس بین المعقول و المشهود، 453؛ ← مقاله عرش.)</ref> | ||
امامخمینی نیز به تعداد افلاک اشاره کرده و گفته است مشهور، آنها را نُه فلک میدانند و علت حصر آن در نه فلک به جهت رصدهای بسیار دقیق برخی از ثوابت است <ref>(امامخمینی، تقریرات، 2/547.)</ref> برخی سخن [[ابنسینا]] را در تعداد افلاک مبنی بر اینکه هر یک از ثوابت یک فلک جداگانهای باشند نقد کردهاند <ref>(← امامخمینی، 2/551.)</ref> و بر این باورند که حرکت افلاک ثوابت یا بالذات است یا بالتبع در صورت اول چگونه امکان دارد برای هر یک از ثوابت که 1022 عدد از آنها کشف شده و امروزه با ترقی ابزارآلات رصدی سی میلیون از آنها کشف شده، تنها یک فلک داشته باشد؛ اما اگر حرکت آنها به تبع [[فلکالافلاک]] باشد، دیگر وجهی برای قول به این تعداد فلک باقی نمیماند <ref>(← امامخمینی، 2/551 ـ 552.)</ref> | امامخمینی نیز به تعداد افلاک اشاره کرده و گفته است مشهور، آنها را نُه فلک میدانند و علت حصر آن در نه فلک به جهت رصدهای بسیار دقیق برخی از ثوابت است <ref>(امامخمینی، تقریرات، 2/547.)</ref> برخی سخن [[ابنسینا]] را در تعداد افلاک مبنی بر اینکه هر یک از ثوابت یک فلک جداگانهای باشند نقد کردهاند <ref>(← امامخمینی، تقریرات 2/551.)</ref> و بر این باورند که حرکت افلاک ثوابت یا بالذات است یا بالتبع در صورت اول چگونه امکان دارد برای هر یک از ثوابت که 1022 عدد از آنها کشف شده و امروزه با ترقی ابزارآلات رصدی سی میلیون از آنها کشف شده، تنها یک فلک داشته باشد؛ اما اگر حرکت آنها به تبع [[فلکالافلاک]] باشد، دیگر وجهی برای قول به این تعداد فلک باقی نمیماند <ref>(← امامخمینی، تقریرات، 2/551 ـ 552.)</ref> | ||
امامخمینی مانند دیگر اندیشمندان دلیل تکثر افلاک را اختلافاتی که در سیر کواکب رخ میدهد، میداند؛ زیرا هر حرکت خاصی که در کوکب دیده میشود، بر وجود فلکی که کوکب را به آن نحو حرکت دهد، دلالت دارد؛ بنابراین هنگامی که در کوکبی چندگونه حرکت وجود دارد، بهناچار چند فلک باید قائل شد؛ <ref>(امامخمینی، 2/561.)</ref> برای مثال کوکب دارای اوج و حضیض است؛ یعنی گاهی از زمین دور و گاهی به زمین نزدیک است یا اینکه در کوکب گاهی رجعت و برگشت سریع و گاهی اقامت و استقامت دیده میشود؛ چنانکه هر یک از کواکب خمسه متحیره اینگونهاند؛ از اینرو اهل هیئت برای آنها فلک تدویر که در ثخن فلک است، قائل شدهاند <ref>(امامخمینی، 2/561.)</ref | امامخمینی مانند دیگر اندیشمندان دلیل تکثر افلاک را اختلافاتی که در سیر کواکب رخ میدهد، میداند؛ زیرا هر حرکت خاصی که در کوکب دیده میشود، بر وجود فلکی که کوکب را به آن نحو حرکت دهد، دلالت دارد؛ بنابراین هنگامی که در کوکبی چندگونه حرکت وجود دارد، بهناچار چند فلک باید قائل شد؛ <ref>(امامخمینی، تقریرات، 2/561.)</ref> برای مثال کوکب دارای اوج و حضیض است؛ یعنی گاهی از زمین دور و گاهی به زمین نزدیک است یا اینکه در کوکب گاهی رجعت و برگشت سریع و گاهی اقامت و استقامت دیده میشود؛ چنانکه هر یک از کواکب خمسه متحیره اینگونهاند؛ از اینرو اهل هیئت برای آنها فلک تدویر که در ثخن فلک است، قائل شدهاند <ref>(امامخمینی، تقریرات، 2/561.)</ref> | ||
==اقسام افلاک== | ==اقسام افلاک== |