کاربر:Ma.sultanmoradi/صفحه تمرین۲: تفاوت میان نسخه‌ها

از دانشنامه فقه معاصر
(←‏مدعیات: اصلاح ارقام)
(←‏گزارش محتوا: اصلاح ارقام)
خط ۴۳: خط ۴۳:
*# روایات حفظِ حرمت بدن میت مسلمان دلالت بر حرمت قطع اعضای او دارد.
*# روایات حفظِ حرمت بدن میت مسلمان دلالت بر حرمت قطع اعضای او دارد.
*# اصل وجوب دفن میت مسلمان که امری اجماعی است، با پیوند اعضای میت منافات دارد.
*# اصل وجوب دفن میت مسلمان که امری اجماعی است، با پیوند اعضای میت منافات دارد.
*# مثله کردن (بریدن اعضای بدن) میت، اصلی اجماعی است. در حالی که پیوند اعضای میت مستلزم مثله کردن آن است (ص28)
*# مثله کردن (بریدن اعضای بدن) میت، اصلی اجماعی است. در حالی که پیوند اعضای میت مستلزم مثله کردن آن است (ص۲۸)


* پیوند اعضای میت کافر  
* پیوند اعضای میت کافر  
*#قطع اعضای بدن کافر حربی برای پیوند، شرعاً جایز است، زیرا بدن میت کافر حربی حرمت ندارد(ص33).
*#قطع اعضای بدن کافر حربی برای پیوند، شرعاً جایز است، زیرا بدن میت کافر حربی حرمت ندارد(ص۳۳).
*#طبق تعهدی که میان کافر ذمی و معاهد با مسلمانان وجود دارد، ایشان در زمان حیاتشان محترمند؛ اما از آنجا که طبق ادلۀ شرعی تعهد میان مسلمانان و کفار معاهد یا ذمی با مرگ ایشان به پایان می‌رسد. بنابراین پیوند اعضای ایشان جایز است. البته به عقیدۀ نویسنده این در شرایطی جایز است که قرارداد میان آنها و مسلمانان فقط محدود به دوران حیاطشان باشد (ص34-35).
*#طبق تعهدی که میان کافر ذمی و معاهد با مسلمانان وجود دارد، ایشان در زمان حیاتشان محترمند؛ اما از آنجا که طبق ادلۀ شرعی تعهد میان مسلمانان و کفار معاهد یا ذمی با مرگ ایشان به پایان می‌رسد. بنابراین پیوند اعضای ایشان جایز است. البته به عقیدۀ نویسنده این در شرایطی جایز است که قرارداد میان آنها و مسلمانان فقط محدود به دوران حیاطشان باشد (ص۳۴-۳۵).


* قطع و پیوند اعضای انسان زنده
* قطع و پیوند اعضای انسان زنده
*#اگر قطع عضو برای پیوند به دیگران باشد، بایستی بررسی کرد که آن عضو جزو اعضای رئیسه (اعضایی که فقدانشان موجب مرگ یا نقص جبران‌ناپذیر می‌شود، مثل چشم، دست، پا و...) است یا غیر رئیسه (اعضایی که نقص جدی به همراه ندارد و ترمیم می‌گردد، مثل تکه‌ای از پوست). به بیان نویسنده، فقه شیعی قطع اعضای رئیسه را حرام می‌داند؛ زیرا یا موجب خطر مرگ می‌شود (مثل قلب)، یا موجب ذلت و هتک مومن می‌شود (مثل بینی یا گوش)، یا اگرچه موجب هیچ یک از این دو نیست، مصداق جنایت بر نفس است.  
*#اگر قطع عضو برای پیوند به دیگران باشد، بایستی بررسی کرد که آن عضو جزو اعضای رئیسه (اعضایی که فقدانشان موجب مرگ یا نقص جبران‌ناپذیر می‌شود، مثل چشم، دست، پا و...) است یا غیر رئیسه (اعضایی که نقص جدی به همراه ندارد و ترمیم می‌گردد، مثل تکه‌ای از پوست). به بیان نویسنده، فقه شیعی قطع اعضای رئیسه را حرام می‌داند؛ زیرا یا موجب خطر مرگ می‌شود (مثل قلب)، یا موجب ذلت و هتک مومن می‌شود (مثل بینی یا گوش)، یا اگرچه موجب هیچ یک از این دو نیست، مصداق جنایت بر نفس است.  
*#درباره قطع اعضای غیررئیسه، دو دیدگاه حرمت و جواز بیان می‌شود. حرمت اضرار به نفس و اینکه آیا قطع عضو به‌قصد پیوند مصداق اضرار است ا خیر.  
*#درباره قطع اعضای غیررئیسه، دو دیدگاه حرمت و جواز بیان می‌شود. حرمت اضرار به نفس و اینکه آیا قطع عضو به‌قصد پیوند مصداق اضرار است یا خیر.  
*#
*#


* پیوند اعضای میت کافر
* پیوند اعضای مرگ مغزی
##
##پرسش اساسی این است که مرگ با توقف قلب حاصل می‌شود یا توقف مغز. مدعای نویسنده این است که با مرگ مغزی، زدگی انسان خاتمه نمی‌یابد و قطع اعضای او جایز نیست. (ص۹۶)
##
##پیود عضو مصنوعی - مثل کاشت ناخن - در صورتی که از اجزای حیوان نجس العین و حرامگوشت ساخته نشده باشد جایز است. (ص۱۱۴)
##
##
* پیوند اعضای میت کافر
* پیوند اعضای میت کافر
*#
*#


== مدعیات ==
== مدعیات ==
مرتضوی معتقد است که بر اساس مقتضای قواعد فقهی بایستی قطع عضو را بایستی مصداق وارد کردن نقص بر بدن دانست. حال فرقی نمیکند که با اجازه باشد و غرضی عقلایی (مثل پیوند) برای آن وجود داشته باشد یا هیچ یک از این موارد وجود نداشته باشد. اما از جهت کبرای حکم فقهی، به نظر نویسنده دلیلی بر  حرمت بی‌قید و شرط اضرار وجود ندارد. همچنین قطع اعضا برای پیوند، از قد متیقن حرمت تغییر خلقِ الهی خارج است و این نیز نمی‌تواند دلیل بر حرمت باشد. روایات حرمت «به هلاکت انداختن نفس» هم فقط شامل پیوند اعضای رئیسه می‌شود. قطع هر عضوی نیز مایۀ خواری و اذلال نفس یا ظلم به نفس نیست. بنا بر این، از نظر نویسنده دلیل معتبری برای قطع اعضای غیر رئیسه برای پیوند به دیگران وجود ندارد. از نظر نویسنده، قطع عضو انسان زنده برای پیوند خودش نیز جایز است (ص۵۲-۷۰).
مرتضوی معتقد است که بر اساس مقتضای قواعد فقهی بایستی قطع عضو را بایستی مصداق وارد کردن نقص بر بدن دانست. حال فرقی نمیکند که با اجازه باشد و غرضی عقلایی (مثل پیوند) برای آن وجود داشته باشد یا هیچ یک از این موارد وجود نداشته باشد. اما از جهت کبرای حکم فقهی، به نظر نویسنده دلیلی بر  حرمت بی‌قید و شرط اضرار وجود ندارد. همچنین قطع اعضا برای پیوند، از قد متیقن حرمت تغییر خلقِ الهی خارج است و این نیز نمی‌تواند دلیل بر حرمت باشد. روایات حرمت «به هلاکت انداختن نفس» هم فقط شامل پیوند اعضای رئیسه می‌شود. قطع هر عضوی نیز مایۀ خواری و اذلال نفس یا ظلم به نفس نیست. بنا بر این، از نظر نویسنده دلیل معتبری برای قطع اعضای غیر رئیسه برای پیوند به دیگران وجود ندارد. از نظر نویسنده، قطع عضو انسان زنده برای پیوند خودش نیز جایز است (ص۵۲-۷۰).

نسخهٔ ‏۱۰ اوت ۲۰۲۳، ساعت ۱۴:۵۰

Peyvandeaeza.jpg
اطلاعات کتاب
نویسندهسیدمحسن مرتضوی
زبانفارسی
تعداد صفحات۲۸۰ص
قطعرقعی
اطلاعات نشر
ناشرنسیم رضوان
محل نشرمشهد
تاریخ نشر1398
نوبت چاپدوم

"پیوند اعضا و مرگ مغزی در آینه فقه" کتابی است به قلم سیدمحسن مرتضوی.

معرفی

گزارش محتوا

  • قطع اعضای بدن مسلمان برای پیوند به دیگران به لحاظ حکم اولی حرام است. دلایل آن را اینگونه برمی‌شمرند:
    1. روایات حفظِ حرمت بدن میت مسلمان دلالت بر حرمت قطع اعضای او دارد.
    2. اصل وجوب دفن میت مسلمان که امری اجماعی است، با پیوند اعضای میت منافات دارد.
    3. مثله کردن (بریدن اعضای بدن) میت، اصلی اجماعی است. در حالی که پیوند اعضای میت مستلزم مثله کردن آن است (ص۲۸)
  • پیوند اعضای میت کافر
    1. قطع اعضای بدن کافر حربی برای پیوند، شرعاً جایز است، زیرا بدن میت کافر حربی حرمت ندارد(ص۳۳).
    2. طبق تعهدی که میان کافر ذمی و معاهد با مسلمانان وجود دارد، ایشان در زمان حیاتشان محترمند؛ اما از آنجا که طبق ادلۀ شرعی تعهد میان مسلمانان و کفار معاهد یا ذمی با مرگ ایشان به پایان می‌رسد. بنابراین پیوند اعضای ایشان جایز است. البته به عقیدۀ نویسنده این در شرایطی جایز است که قرارداد میان آنها و مسلمانان فقط محدود به دوران حیاطشان باشد (ص۳۴-۳۵).
  • قطع و پیوند اعضای انسان زنده
    1. اگر قطع عضو برای پیوند به دیگران باشد، بایستی بررسی کرد که آن عضو جزو اعضای رئیسه (اعضایی که فقدانشان موجب مرگ یا نقص جبران‌ناپذیر می‌شود، مثل چشم، دست، پا و...) است یا غیر رئیسه (اعضایی که نقص جدی به همراه ندارد و ترمیم می‌گردد، مثل تکه‌ای از پوست). به بیان نویسنده، فقه شیعی قطع اعضای رئیسه را حرام می‌داند؛ زیرا یا موجب خطر مرگ می‌شود (مثل قلب)، یا موجب ذلت و هتک مومن می‌شود (مثل بینی یا گوش)، یا اگرچه موجب هیچ یک از این دو نیست، مصداق جنایت بر نفس است.
    2. درباره قطع اعضای غیررئیسه، دو دیدگاه حرمت و جواز بیان می‌شود. حرمت اضرار به نفس و اینکه آیا قطع عضو به‌قصد پیوند مصداق اضرار است یا خیر.
  • پیوند اعضای مرگ مغزی
    1. پرسش اساسی این است که مرگ با توقف قلب حاصل می‌شود یا توقف مغز. مدعای نویسنده این است که با مرگ مغزی، زدگی انسان خاتمه نمی‌یابد و قطع اعضای او جایز نیست. (ص۹۶)
    2. پیود عضو مصنوعی - مثل کاشت ناخن - در صورتی که از اجزای حیوان نجس العین و حرامگوشت ساخته نشده باشد جایز است. (ص۱۱۴)
  • پیوند اعضای میت کافر

مدعیات

مرتضوی معتقد است که بر اساس مقتضای قواعد فقهی بایستی قطع عضو را بایستی مصداق وارد کردن نقص بر بدن دانست. حال فرقی نمیکند که با اجازه باشد و غرضی عقلایی (مثل پیوند) برای آن وجود داشته باشد یا هیچ یک از این موارد وجود نداشته باشد. اما از جهت کبرای حکم فقهی، به نظر نویسنده دلیلی بر حرمت بی‌قید و شرط اضرار وجود ندارد. همچنین قطع اعضا برای پیوند، از قد متیقن حرمت تغییر خلقِ الهی خارج است و این نیز نمی‌تواند دلیل بر حرمت باشد. روایات حرمت «به هلاکت انداختن نفس» هم فقط شامل پیوند اعضای رئیسه می‌شود. قطع هر عضوی نیز مایۀ خواری و اذلال نفس یا ظلم به نفس نیست. بنا بر این، از نظر نویسنده دلیل معتبری برای قطع اعضای غیر رئیسه برای پیوند به دیگران وجود ندارد. از نظر نویسنده، قطع عضو انسان زنده برای پیوند خودش نیز جایز است (ص۵۲-۷۰).