کاربر:Khoshnudi/صفحه تمرین
جلسه یکم 29/6/1402
کتاب الصلاة
فصل 21 في النية
مسأله 4
بحث در مساله 4 نیت الصلاة است. مرحوم سید فرموده:
4 مسألة: لا يجب في ابتداء العمل حين النية تصور الصلاة تفصيلابل يكفي الإجمال. نعم يجب نية المجموع من الأفعال جملة أو الأجزاء على وجه يرجع إليها و لا يجوز تفريق النية على الأجزاء على وجه لا يرجع إلى قصد الجملة كأن يقصد كلا منها على وجه الاستقلال من غير لحاظ الجزئية.
لازم نیست مکلف هنگام شروع نماز، تفصیلا یک نماز چهار رکعتی مشتمل بر رکوع و سجود و بقیه ارکان در ذهنش باشد و بعد بگوید قربة الی الله. سیره مومنان نیز بر این نبود که نماز را به نحو مفصل در ذهن احضار کنند. مضافاً که دلیلی نداریم که نماز باید قربة الی الله باشد کیف به اینکه اجزاء را به صورت تفصیلی نیت کند. دو چیز نیاز است، یکی قصد نماز ولو اجمالا، دیگری قصد القربة.
سید در ادامه فرموده بله، باید قصد همه افعال را داشته باشد یا اینکه نیت اجزاء داشته باشد به نحوی که به افعال جملگی برگردد و جایز نیست که مکلف اجزاء نماز را به صورت جداگانه نیت کند. نماز یک مرکب است و نیت آن به صورتی باید باشد که نیت آن نیز اجزاء متصل به هم باشد. لذا اگر نیت مستقل برای هر جزء لا بما هو جزء برای نماز داشته باشد، عرفا نماز محسوب نمیشود. مثلا مکلف میخواهد تکبیر بگوید ولی به نیت شعار دادن بگوید الله اکبر.
مساله 5
5 مسألة: لا ينافي نية الوجوب اشتمال الصلاة على الأجزاء المندوبة و لا يجب ملاحظتها في ابتداء الصلاة و لا تجديد النية على وجه الندب حين الإتيان بها.
مکلف که در ابتدا نیت نماز واجب دارد، در حالیکه است که این نماز قنوت و استعاذه و دیگر مستحبات دارد و اینها واجب نیستند. سید فرموده این نیت واجب برای نماز، منافاتی با وجود و همراه بودن اجزاء مندوبه ندارد. در واقع اگر این اجزاء مستحب یا مندوب اتیان نشود، به هر حال واجب اتیان شده است.
در ابتدای علم اصول بحث شده که آیا جزء مستحب برای عمل واجب داریم یا نه؟ مرحوم خوئی فرموده این تناقض است که هم واجب باشد هم جزء مستحب باشد. در مقابل بعضی گفتند مشکلی ندارد. همین مجموعه با همین مستحباتش، مصداق واجب باشد. مثلا خانه یک مرکب است و یکی از خصوصیات آن این است که حوض داشته باشد. اگر این خانه حوض نداشت، باز هم این مجموعه مصداق خانه است و اگر حوض داشت نیز مصداق خانه بود.
به نظر ما نیز عرفیت ندارد و بعید نیست که سید از کسانی باشد گفته جزء مستحب برای واجب معنا دارد.
حال اگر گفتیم جزء مستحب واجب معنا دارد، پس الان مکلف این نماز که مصداق واجب است و اجزاء مستحب دارد، اتیان میکند قربة الله و مشکلی ندارد. حال اگر کسی مثل مرحوم خوئی فرمود جزء مستحب برای واجب معنا ندارد، اوضح است که مکلف میگوید چهار رکعت نماز واجب اتیان میکند که ظرف مستحب نیز واقع میشود. اینکه مکلف میگوید نماز واجب میخوانم نه به این معناست که هر چه میخوانم واجب است بلکه ممکن است مستحب نیز داخل آن نیز هست.
سید در ادامه فرموده لازم نیست که مکلف در ابتدا نیت جداگانه داشته باشد که هم واجب هم مستحب را اتیان میکند. حتی اگر جزء مستحب را اتیان کرد، لازم نیست نیت آن را تجدید کند.
مرحوم نائینی تعلیقه زده که درست است که نه حین شروع نماز و نه حین انجام عمل مستحب، نیت مستحب لازم نیست ولی نباید برای مستحب اصلا نیت وجوب نیز داشته باشد که در این صورت کل نماز باطل میشود. ظاهر کلام ایشان این است که هم تشریع حرام و هم بطلان را در پی دارد. چون نماز 12 جزئی به نیت 13 جزء واجب اتیان شده و این تشریع است.
مرحوم حکیم این بحث را مطرح کرده که اگر نیت وجوب نیز داشته باشد، عملش صحیح است چون امر تشریعی، مبطل عمل میشود و عمل به قصد امر تشریعی، باطل است، در جایی صادق است که همان امر تشریعی، محرک مکلف باشد اما اینجا امر تشریعی محرک نیست هرچند ادعای وجوب آن جزء را کرده، ولی اگر امر تشریعی نبود نیز آن عمل را در ضمن عمل واجب اتیان میکرد.
تفصیل این بحث سیأتی.
مسأله 6
6 مسألة: الأحوط ترك التلفظ بالنية في الصلاة خصوصا في صلاة الاحتياط للشكوك و إن كان الأقوى معه الصحة.
احوط این است که نیت را تلفظ نکند بر خلاف نیت در احرام که مستحب، تلفظ آن است. خصوصا که نماز احتیاط میخواند. نماز احتیاطی که برای شکوک اتیان میشود باید بلافاصله بعد از سلام باشد و تکلمی میان آن دو نباشد البته اگر تکلم کند، اقوی صحت است.
وجه اول کلام سید
سید فرموده اقامه احتیاط واجب است و از طرف دیگر، تکلم بعد از اقامه مبطل است پس احوط این است که تکلم نکند. ولی بعد فرموده اقوی صحت است چون دلیل مبطلیت تکلم شامل اینجا نمیشود. تکلم بعد از اقامه، مبطل است الا تکلمی که مربوط به نماز باشد و این تلفظ نیت مربوط به نماز است.
استاد
اما در کلام سید فرض بیان اقامه نشده که مرحوم خوئی بفرماید وجهش بطلان اقامه است. کسی که اقامه نگفته باشد نیز این احتیاط در موردش جاری است.
وجه دوم کلام سید
نیت یکی از افعال نماز است و این احتمال جزئیت سبب میشود بگوییم تکلم نکند و کلام آدمی در اثنا نماز مبطل نماز است نه مبطل اقامه. اما سید دیده که این مطلب که نیت جزء نماز باشد، دلیل محکمی ندارد بلکه نیت شرط است، گفته احتیاط مستحب این است که تکلم نکند. لذا گفته خصوصا نماز احتیاط که مشکلش این است که نباید تکلم کند.
استاد
مطلب ایشان در مورد نماز احتیاط صحیح است ولی اینکه فرموده لکن الاقوی الصحة، ظاهرش صحت حتی در مورد نماز احتیاط است که این مطلب صحیح نیست. چون در نماز احتیاط شبهه جزئیت وجود دارد و باید جهت جزئیت مراعات شود و یکی از جهات جزئیت عدم تکلم است.
پس تا اینجا احتمال صحیحی برای کلام مرحوم سید پیدا نشد.
اللهم که کسی بگوید این و ان کان الاقوی به صدر مساله بازمیگردد. شاید کسانی غیر از مرحوم خوئی که بر کلام سید تعلیقه نزدند، همین را متوجه شدند.
اینکه بعضی تعلیقه زدند اقوی، یعنی مجزی نیست نه اینکه بطلان واقعی باشد.