کاربر:Reyhani/صفحه تمرین

از دانشنامه فقه معاصر
عرصه عمومی و خصوصی در فقه شیعه
تصویر روی جلد
اطلاعات کتاب
نویسندهمحمد پزشگی
موضوعفقه اجتماعی
زبانفارسی
تعداد جلد۱
تعداد صفحات۲۵۰
اطلاعات نشر
ناشرپژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی
محل نشرقم
تاریخ نشر۱۳۹۳ش
نوبت چاپاول
شمارگان۱۲۰۰

عرصه عمومی و خصوصی در فقه شیعه کتابی است نوشته محمد پزشکی، که در یازده فصل به بررسی تمایز احکام فقهی در عرصه عمومی و خصوصی، و امکان‌سنجی تفکیک این دو عرصه از منظر قواعد فقه سیاسی، پرداخته است.

نگاهی گذرا به کتاب

کتاب عرصه عمومی و خصوصی در فقه شیعه، نوشته محمد پزشکی، کتابی است در حوزه فقه اجتماعی و سیاسی که توسط پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی منتشر شده است. هدف مؤلف کتاب تبیین تمایز احکام فردی و اجتماعی در فقه شیعه و بررسی آن از منظر قواعد فقه اجتماعی و سیاسی است.

محتوای کتاب

نویسنده در کتاب حاضر مطابق با شیوه رایج پژوهش ابتدا به طور خلاصه به بیان مساله، پرسش‌های اصلی و فرعی، پیشینه پژوهش و روش آن پرداخته است.

مفهوم شناسی

در مفهوم شناسی به این مساله پرداخته می‌شود که عرصه عمومی و خصوصی به لحاظ مفهومی چه معنایی دارد و خاستگاه معنایی آن چیست؟. این دو واژه برخاسته از فرهنگ اروپایی است و برای مفهوم شناسی باید از صاحبنطران اروپایی بهره جست. هابرماس سه معنا برای عرصه عمومی و خصوصی ارائه نموده است:1. عرصه خصوصی مربوط به فعالیت‌های افراد برای تهیه ضروریات زندگی فردی و عرصه عمومی حوزه مشترک شهروندان در فعالیت های جمعی است. 2.عمومیت به عنوان منزلتی خاص برای پادشاهان قرون وسطا در مقابل عرصه خصوصی مختص به هر فرد. 3. عمومی بودن به معنای دولتی بودن که برای مشاغل و اماکن به کار می‌رود و در مقابل مشاغل و اماکن مختص به افراد است.

موضوع شناسی

در موضوع‌شناسی نویسنده ابتدا این پرسش را مطرح می کند که آیا عرصه عمومی و عرصه خصوصی در فقه شیعه سابقه تاریخی داشته و در تاریخ فقه به آن پرداخته شده است یا اینها دو موضوع نوپدید هستند که از مسائل مسحدثه به شمار می روند؟. وی سپس با اشاره به نظر هابرماس جامعه‌شناس و نظریه‌پرداز آلمانی، بیان می‌دارد که عرصه عمومی مفهومی جدید است که در قرن سیزدهم میلادی و به سبب پیدایش سرمایه‌داری تجاری به وجود آمده است و با توجه به تغییر شرایط زمانی آن دوران با دوران کنونی می‌توان گفت عرصه خصوصی و عرصه عمومی، دو مفهوم جدید به شمار می‌روند.(ص54و 66) به نظر می‌رسد نگارنده در این اعتقاد میان مصداق و مفهوم خلط نموده است؛ زیرا هرچند در دوران کنونی برای اشاره به اموری که در عرصه عمومی قرار دارد از واژگان جدید و نوپدید استفاده می‌شود اما مصادیق این مفاهیم اختصاصی به دوران جدید ندارد و این امر باعث نمی‌شود این دو مفهوم در زمره موضوعات مستحدثه تلقی گردند. برای مثال نمی‌توان از جدید بودن واژه حکمرانی نتیجه گرفت که حکمرانی امری نوپدید است و امر اداره جامعه از موضوعات مستحدثه و جدید به شمار می‌رود.