کاربر:Ms.sadeghi/صفحه تمرین

از دانشنامه فقه معاصر
نویسنده: محمود صادقی
مبانی فقهی عملیات استشهادی از دیدگاه شیعه و اهل سنت
اطلاعات کتاب
نویسندهامیر ملا محمدعلی
تاریخ نگارش۱۳۸۵ش
موضوعفقه جهاد
سبکگزارشی- تحلیلی، فقه استدلالی
زبانفارسی
تعداد صفحات۲۵۶
اطلاعات نشر
ناشرزمزم هدایت
محل نشرقم
تاریخ نشرپاییز ۱۳۸۵ شمسی
نوبت چاپاول
  • چکیده

مبانی فقهی عملیات استشهادی از دیدگاه شیعه و اهل سنت نوشته امیر ملامحمدعلی در سال ۱۳۸۵ توسط نشر زمزم منتشر شد. کتاب شامل دو بخش، هشت فصل و یک خاتمه است. در بخش اول، مفاهیمی چون جهاد، شهادت و عملیات استشهادی بررسی شده و در بخش دوم، ادله فقهی و شرایط عملیات استشهادی مطرح می‌شود.

مولف در فصل چهارم بخش اول، دلایل عقل، آیات، روایات و اجماع فقها را برای وجوب دفاع بیان کرده و دفاع از جان، مال، ناموس و دین را واجب می‌داند. او نظرات فقهای شیعه مانند شیخ طوسی و امام خمینی را درباره وجوب دفاع ذکر کرده است. فقهای شیعه سه شرط برای عملیات استشهادی بیان کرده‌اند: حفظ اسلام و مسلمین، اذن ولی فقیه و عدم کشتار بی‌گناهان. اهل سنت نیز شرایطی چون اعتلای اسلام، اذن حاکم شرع و مصلحت اسلام را مطرح کرده‌اند.

نویسنده در بخش دوم، دلایل نقلی مانند آیات قرآن، روایات و سیره انبیا را برای جواز عملیات استشهادی آورده است. او معتقد است عملیات استشهادی از بارزترین مصادیق جهاد با جان است. همچنین دلایل عقلی مانند مقدم شدن حفظ دین بر جان نیز مطرح شده است. مولف به فتاوای فقهای شیعه و اهل سنت درباره جهاد دفاعی و استقامت در برابر دشمن اشاره کرده و عملیات استشهادی را نوعی جهاد دفاعی می‌داند. او از احکام فقهی مانند جواز کشتن سپر انسانی در شرایط خاص، برای اثبات جواز عملیات استشهادی استفاده کرده است.

معرفی و گزارش ساختار

کتاب «مبانی فقهی عملیات استشهادی از دیدگاه شیعه و اهل سنت» به قلم امیر ملامحمدعلی در سال ۱۳۸۵ تألیف و همان سال توسط انتشارات زمزم در قم منتشر شد. کتاب شامل دو بخش، هشت فصل و یک خاتمه است. نویسنده در فصل اول از بخش اول، به بررسی مفاهیم جهاد، شهادت، عملیات استشهادی و انتحاری پرداخته است (ص۱۷). در فصل دوم و سوم، به ارزش شهید، مفهوم شهادت‌طلبی و جایگاه شهادت‌طلبان در صدر اسلام و دوران معاصر اشاره می‌کند (ص۳۰). فصل چهارم به موضوع دفاع و ادله فقهی وجوب آن اختصاص دارد (ص۷۰) و در فصل پنجم، ماهیت عملیات استشهادی، شرایط و آثار آن مورد بررسی قرار گرفته است (ص۸۵).

ملامحمدعلی در فصل اول بخش دوم کتاب به ادله فقهی عملیات استشهادی پرداخته (ص۱۰۳)، در فصل دوم دلایل جواز این عملیات را مطرح می‌کند (ص۱۳۵) و در فصل سوم، فتاوای فقهای معاصر شیعه و اهل سنت ذکر شده است (ص۱۷۰). نویسنده در خاتمه به شبهات مختلف پیرامون عملیات استشهادی پاسخ داده است (ص۱۹۱).

دلایل وجوب دفاع

مولف در فصل چهارمِ بخش اول، چهار دلیل اصلی شامل عقل، آیات، روایات و اجماع فقها را برای وجوب دفاع مطرح می‌کند. او دفاع از جان، مال، ناموس، دین و وطن را امری عقلانی و فطری می‌داند (ص۷۳). به عنوان دومین دلیل، به آیه ۱۹۰ سوره بقره (ص۷۴) و آیه ۳۹ سوره حج (ص۷۵) استناد می‌کند. همچنین، ملامحمدعلی از روایات مختلف برای اثبات جهاد دفاعی بهره می‌گیرد (ص۷۶-۷۷) و اجماع فقهای مسلمان را به‌عنوان آخرین دلیل برای وجوب دفاع معرفی می‌کند (ص۷۷).

نویسنده معتقد است که فقهای شیعه بر این باورند که جهاد ابتدایی تنها در زمان حضور امام معصوم (ع) جایز است؛ اما جهاد دفاعی در هر زمانی که اسلام و مسلمانان مورد هجوم قرار گیرند، قابل اجراست (ص۷۷). او همچنین نظرات فقهای برجسته‌ای همچون شیخ طوسی، علامه حلی، محقق حلی (ص۷۸)، شهید ثانی (ص۷۹)، صاحب جواهر (ص۸۰) و امام خمینی را درباره وجوب دفاع بررسی و بیان می‌کند (ص۸۴).

شرایط عملیات استشهادی از نگاه فقهای شیعه و اهل سنت

نویسنده در فصل پنجم بخش اول به بررسی شرایط عملیات استشهادی از دیدگاه فقهای شیعه و اهل سنت پرداخته است. به گفته او، فقهای شیعه سه شرط اصلی برای این نوع عملیات ذکر کرده‌اند: نخست، این عملیات باید در جهت دفاع و حفظ اسلام و مسلمانان باشد و انجام آن برای این هدف ضروری تلقی شود؛ دوم، انجام عملیات باید با اذن و اجازه ولی فقیه، حاکم شرع، مجتهد جامع‌الشرایط یا رهبری شرعی صورت گیرد؛ و سوم، در جریان عملیات، افراد بی‌گناه و غیرمهاجم نباید کشته شوند (ص۹۲-۹۳).

از سوی دیگر، وی شرایط عملیات شهادت‌طلبانه از منظر فقهای اهل سنت را این‌گونه بیان می‌کند: نخست، هدف باید برای اعتلای اسلام باشد؛ دوم، مجری عملیات باید یقین یا ظن غالب داشته باشد که این اقدام به شکست یا تضعیف دشمن منجر خواهد شد؛ سوم، عملیات باید علیه کفاری انجام شود که علیه اسلام اعلان جنگ کرده یا در حال جنگ هستند (ص۹۵)؛ چهارم، این عملیات باید با اذن حاکم شرع صورت گیرد (ص۹۷)؛ و در نهایت، به صلاح و مصلحت اسلام و مسلمانان باشد (ص۹۸).

دلایل جواز عملیات استشهادی

ملا محمدعلی در بخش دوم به مبانی فقهی عملیات استشهادی می‌پردازد. او دلایل جواز را در دو فصل بیان می‌کند.

دلایل مستقل برای جواز عملیات استشهادی

مولف در فصل اول بخش دوم، به بررسی دلایل نقلی و عقلی جواز عملیات استشهادی می‌پردازد. او با استناد به آیات قرآن از جمله آیه ۲۰۷ سوره بقره (ص۱۱۱)، آیه ۶۰ سوره انفال (ص۱۰۳) و آیات ۴۱ (ص۱۱۶)، ۱۱۱ (ص۱۰۸) و ۱۲۰ سوره توبه (ص۱۱۴)، عملیات استشهادی را از برترین نمونه‌های جهاد می‌داند. وی تأکید می‌کند که در این نوع عملیات، رضایت الهی (ص۱۱۳)، ایجاد رعب در دشمن (ص۱۰۸) و حمایت از دین الهی (ص۱۱۵) به وضوح دیده می‌شود و آن را برجسته‌ترین شکل جهاد با جان معرفی می‌کند (ص۱۱۶).

در ادامه، نویسنده ۱۳ روایت از منابع شیعه و اهل سنت را بررسی کرده (ص۱۱۷-۱۲۵) و با تحلیل سندی و محتوایی آنها نتیجه می‌گیرد که اهداف ذکر شده برای جهاد در این روایات، در عملیات استشهادی نیز وجود دارد. بنابراین، او حکم به جواز این نوع عملیات می‌دهد (ص۱۲۵-۱۲۶).

مولف همچنین به سیره عملی انبیا و اولیای الهی اشاره می‌کند و معتقد است که شخصیت‌هایی مانند حضرت زکریا(ع)، حضرت یحیی(ع) (ص۱۲۶) و امام حسین (ع) (ص۱۲۸)، با جانفشانی از دین و پیروان خود دفاع کردند. او این دفاع جانانه را مشابه عملیات استشهادی می‌داند که در آن، افراد برای حفظ دین و مسلمانان جان خود را فدا می‌کنند.

وی داستان‌هایی نظیر آرایشگر دختر فرعون (ص۱۲۸-۱۲۹) و اصحاب اخدود (ص۱۳۰) را نیز به عنوان شواهدی برای جواز عملیات استشهادی ذکر می‌کند. به باور او، این افراد برای بقای دین الهی، جان خود را به خطر انداختند و این امر را می‌توان شاهدی بر مشروعیت چنین عملیاتی دانست (ص۱۳۲).

در نهایت، مولف دلیل عقلی را به عنوان چهارمین دلیل مطرح می‌کند. او می‌گوید که در مواقع تزاحم بین حفظ جان و حفظ دین، عقل بقای دین را اولویت می‌دهد. به همین دلیل، در عملیات استشهادی نیز افرادی که دین را بر جان خود مقدم می‌دانند، عملشان از نظر عقلی موجه است. (ص۱۳۳) برخی فقهای شیعه نیز با استناد به همین دلیل عقلی، جواز عملیات استشهادی را تأیید کرده‌اند (ص۱۳۴).

دلایلی که قابلیت استنباط جواز عملیات استشهادی را دارند

مولف در فصل دوم بخش دوم، به بررسی دلایل و فتواهایی می‌پردازد که امکان استنباط حکم جواز عملیات استشهادی از آنها وجود دارد. تمامی این دلایل، در اصل به وجوب عقلی و نقلی حفظ دین با جان و مال بازمی‌گردند.

به گفته نویسنده، فقهای شیعه از قرن سوم هجری به بعد، از جمله شیخ طوسی، ابن ادریس، علامه حلی، شهید اول و ثانی و صاحب جواهر، دفاع از جان، مال، ناموس، وطن و دین را واجب دانسته‌اند (ص۱۳۶-۱۳۷). عملیات استشهادی نیز به عنوان نوعی جهاد دفاعی، جایز شمرده شده است (ص۱۳۸). همچنین برخی از عالمان اهل سنت نیز این نوع عملیات را مجاز می‌دانند (ص۱۳۹).

یکی دیگر از دلایلی که مولف مطرح می‌کند، وجوب استقامت در برابر دشمن است. بر اساس فتوای فقهای شیعه و اهل سنت، مقاومت در برابر دشمن حتی تا مرز جان، واجب است. ملامحمدعلی عملیات شهادت‌طلبانه را یکی از روش‌های استقامت و مقابله با دشمنان معرفی می‌کند (ص۱۴۵).

حفظ اسرار نظامی تا پای جان نیز از دیگر دلایل مطرح‌شده است. نویسنده بیان می‌کند که طبق فتوای فقهای شیعه و اهل سنت، اگر اسیری زیر شکنجه، اسرار مسلمانان را افشا کرده و موجب شکست آنها شود، خودکشی او جایز است (ص۱۴۵). بر این اساس، در شرایط خاص، عملیات استشهادی نیز می‌تواند مجاز باشد (ص۱۴۷).

دلیل چهارم، حمله به قلب لشکر دشمن است (ص۱۴۷). به گفته مولف، بر اساس برخی روایات (ص۱۴۹) و فتوای برخی فقهای اهل سنت (ص۱۴۷-۱۵۰)، اگر فردی با یقین یا ظن قوی بداند که با حمله به قلب لشکر دشمن کشته می‌شود، اما این اقدام برای رضای الهی باشد و به نابودی دشمنان منجر شود، عمل او جایز است (ص۱۴۹). ملامحمدعلی توضیح می‌دهد که در عملیات استشهادی نیز فرد یقین دارد که با این اقدام، دشمنان نابود شده و خود او نیز کشته می‌شود. او معتقد است که تفاوتی ندارد عامل شهادت، دشمن باشد یا خود فرد؛ چرا که در هر دو حالت، این عمل به نیت رضای خدا و وارد کردن خسارت به دشمن انجام می‌شود (ص۱۵۱).

مولف همچنین به فتوای فقها اشاره می‌کند که اگر فردی در کشتی گرفتار آتش شود، می‌تواند خود را به دریا بیندازد، حتی اگر بداند در دریا نیز جان خود را از دست می‌دهد (ص۱۵۲). وی از این فتوا نتیجه می‌گیرد که افرادی که عملیات استشهادی انجام می‌دهند، با وجود آگاهی از شهادت خود، راهی جز این ندارند (ص۱۵۳).

ملامحمدعلی به نظرات فقهای شیعه همچون شیخ طوسی (ص۱۵۴)، ابن براج (ص۱۵۵)، ابن ادریس (ص۱۵۶) و علامه حلی (ص۱۵۷) اشاره می‌کند که فتوا داده‌اند در صورتی که دشمن از انسان‌ها (اعم از زنان و مردان دشمن یا اسیران مسلمان) به عنوان سپر دفاعی استفاده کند، مسلمانان می‌توانند به قصد کشتن دشمن اقدام کنند، حتی اگر افراد بی‌گناهی که به عنوان سپر قرار گرفته‌اند، کشته شوند (ص۱۵۴). همچنین فقهایی مانند محقق اردبیلی (ص۱۵۸)، صاحب جواهر (ص۱۵۹)، خویی (ص۱۶۰) و امام خمینی (ص۱۶۰) تصریح کرده‌اند که اگر تنها راه غلبه بر دشمن کشتن سپر انسانی باشد، این کار جایز است. عالمان اهل سنت نیز چنین نظری دارند، اما تأکید دارند که نیت باید کشتن دشمن باشد، هرچند ممکن است افراد بی‌گناه نیز کشته شوند (ص۱۶۳).

مولف از این حکم فقهی نتیجه می‌گیرد که اگر برای جلوگیری از ضرر دشمن و غلبه بر او، کشتن افراد بی‌گناه جایز باشد، پس در شرایطی که تنها راه مقابله با دشمن عملیات شهادت‌طلبانه است، این عملیات نیز اشکالی ندارد (ص۱۶۴-۱۶۵).