کاربر:S.bahrami/صفحه تمرین
فقه عفاف جنسی: فقه اجتماعی (کتاب)
چکیده
فقه عفاف جنسی (فقه اجتماعی) کتابی به زبان فارسی نوشته حسین بستان (نجفی) است. و موضوع آن بررسی احکام شرعیِ متوجه افراد، هویتها، نهادها و سازمانهای اجتماعی در زمینه رفتارهای عفیفانه یا غیرعفیفانه دیگران است. این کتاب ادامه بخش نخست از پژوهشهای نویسنده در حوزه عفاف جنسی است که با نام فقه عفاف جنسی (فقه فردی) منتشر شده است. کتاب فقه عفاف جنسی در بخش فقه اجتماعی را پژوهشگاه حوزه و دانشگاه در سال ۱۳۹۹ش منتشر کرده است.
روش مؤلف در تدوین این کتاب، روش اجتهادی متعارف در حوزههای علمیه بوده که بعد از بررسی نظر فقیهان و آیات و روایات مربوط به هر باب، نظر نهایی خود را بازگو میکند. کتاب پیشرو شامل سه بخش اصلی بوده که در بخش اول، تعلیم و تربیت و اثرگذاری آن در عفاف جنسی مورد بررسی قرار گرفته و نویسنده به طرح مسائلی همچون احکام عام و مشترک، وظایف و اختیارات خانواده، وظایف روحانیت و حکومت پرداخته است.
در بخش دوم به تأثیرگذاری رفتارهای حمایتی بر عفاف جنسی پرداخته و وظایف خانواده، والدین، فرزندان، خویشاوندان و عموم مدم را یادآور شده است.
در بخش سوم عوامل نظارتی مؤثر در عفاف جنسی همچون تأثیرگذاری امر به معروف و نهی از منکر، نظارت شوهر بر زن، نظارت زن بر شوهر و ابعاد نظارتی حکومتها مورد بررسی قرار گرفته است.
ساختار و محتوای کتاب
کتاب «فقه عفاف جنسی (فقه اجتماعی)» به دنبال بررسی احکام شرعیِ متوجه افراد، هویتها، نهادها و سازمانهای اجتماعی در زمینه رفتارهای عفیفانه یا غیرعفیفانه دیگران است. این کتاب را پژوهشگاه حوزه و دانشگاه با همکاری جبهه فرهنگی حجاب و عفاف در سال ۱۳۹۹ش منتشر کرده است. حسین بستان نجفی (زاده ۱۳۴۷ش) نویسنده کتاب، دانشآموخته دکتری در رشته جامعهشناسی است و عضویت در انجمن مطالعات اجتماعی حوزه علمیه قم و مدیریت گروه جامعه شناسی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه را در کارنامه خود دارد. تدوین چندین مقاله و کتاب همچون «فقه عفاف جنسی (فردی-اجتماعی)»، «نظریه عرفی شدن با رویکرد اجتهادی تجربی» و «خانواده در اسلام» از جمله آثار اوست.
نویسنده، مباحث فقه عفاف جنسی را در دو محور فردی و اجتماعی مورد بررسی قرار داده و مطالب مربوط به فقه فردی را در کتاب دیگری با نام فقه عفاف جنسی (فقه فردی) و مطالب عفاف اجتماعی را در این کتاب گردآورده است.
کتاب فقه عفاف جنسی (فقه اجتماعی) دارای یک مقدمه و سه بخش است. بهگفته نویسنده، مبنای شناسایی و تفکیک نهادهای اجتماعی و همچنین وظایف و اختیاراتی که برای هر یک از نهادها تعریف شده، دلالت مستقیم آیات و روایات بوده است؛ به این معنا که عناوین ذیل فصول سه گانه، ناظر به نهادهایی هستند که متون دینی به طور مشخص به بیان وظایف آنها پرداختهاند. (ص۴)
نویسنده مطالب مربوط به عفاف جنسی اجتماعی را در سه فصل بیان کرده است؛ در فصل اول به تأثیرگذاری تعلیم و تربیت در عفاف جنسی پرداخته (ص۷) و در فصل دوم نقش و تأثیرگذاری حمایت را مورد بررسی قرار داده است. (ص۵۱) فصل سوم را نیز به نظارتهای لازم در حوزه عفاف جنسی اختصاص داده است. (ص۹۹)
تعلیم و تربیت
نویسنده کتاب، اثرگذاری و بررسی تعلیم و تربیت در حوزه عفاف جنسی اجتماعی را در بخش بیان کرده است.
احکام عام و مشترک
به اعتقاد نویسنده، عمومیت برخی از احکام و اصطاحات فقهی به گونهای است که در بخشهای مختلف فقه از جمله عفاف جنسی اجتماعی راه یافته که اهم آنها عبارت است از: ارشاد جاهل، راهنمایی به خوبیها، مشاوره در جهت خوبیها، نصیحت، اصلاح ذاتالبین، پرهیز از گمراه کردن دیگران و تأسیس سنتهای نیک. (ص۷-۲۰)
وظایف و اختیارات خانواده
مؤلف با توجه به روایات، وظایف خانواده را به وظایف همسران و وظایف والدین تقسیم کرده و با استدلال به آیه ۶ سوره تحریم شوهر را موظف به راهنمایی و آموزش همسر دانسته و از باب ارشاد جاهل نیز زن را موظف به راهنمایی شوهر دانسته است.(ص ۲۰-۲۱) در ادامه به وظایف و اختیارات والدین در قبال تعلیم و تربیت پرداخته شده و بر اساس روایات سه وظیفه برای آنها تعریف شده: آموزش عفاف و حجاب، تربیت عاطفی، شیردهی مناسب. (ص۲۲-۲۹)
وظایف و اختیارات روحانیت، عموم مردم و حکومت
حسین بستان در حوزه تعلیم و تربیت نهادهایی همچون روحانیت را مسئول دانسته و آنها را با تفقه در دین، افتا، تبلیغ، پرهیز از کتمان علم، تزکیه نفوس، فعل معروف و ترک منکر ارجاعپذیر دانسته است. (۲۹-۴۴) به اعتقاد نویسنده، وظیفهای که محول به عموم مردم در حوزه عفاف جنسی شده مداخله خیرخواهانه و اصلاحگرانه آنها در تحکیم و تشکیل خانوادههاست که با آگاهیبخشی و مشورتدهی و پرهیز از اختلافافکنی میتوانند در امر تعلیم و تربیت سهیم باشند. (ص۴۴-۴۷) مؤلف کتاب با استفاده از روایات، آموزش مسائل مربوط به عفاف جنسی را از باب از بین بردن جهل و عدم آگاهی، وظیفه حکومت اسلامی دانسته (ص۴۸) و احیای سنت نبوی(ص) همچون فرهنگسازی سنت ازدواج و اتخاذ راهکارهای تشویقی و تنبیهی را به حکومتها محول کرده است. (ص۴۹)