کاربر:Salehi/صفحه تمرین: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۸۵: | خط ۸۵: | ||
* امینیپژوه، حسین، کعبی، عباس، [http://www.rcipt.ir/index.aspx?fkeyid=&siteid=1&pageid=142&p=1&g=241&showitem=1049 «مباني كلامي قانونگذاري و آثار فقهی و حقوقی آن در حكومت اسلامي (مبتنی بر آرای برخی از علمای معاصر)»]، فصلنامه حکومت اسلامی، سال ۲۳، شماره ۲، ۱۳۹۷ش. | * امینیپژوه، حسین، کعبی، عباس، [http://www.rcipt.ir/index.aspx?fkeyid=&siteid=1&pageid=142&p=1&g=241&showitem=1049 «مباني كلامي قانونگذاري و آثار فقهی و حقوقی آن در حكومت اسلامي (مبتنی بر آرای برخی از علمای معاصر)»]، فصلنامه حکومت اسلامی، سال ۲۳، شماره ۲، ۱۳۹۷ش. | ||
* فاضل لنکرانی، محمدجواد، [http://www.keramat.info/«متن-نشست-چهاردهم؛-نسبت-فقه-و-قانون/ نسبت فقه و قانون»]، مندرج در سایت مفتاح کرامت، ۱۳۹۶ش..</ref> | * فاضل لنکرانی، محمدجواد، [http://www.keramat.info/«متن-نشست-چهاردهم؛-نسبت-فقه-و-قانون/ نسبت فقه و قانون»]، مندرج در سایت مفتاح کرامت، ۱۳۹۶ش..</ref> | ||
* جوادی آملی، عبدالله، ولایت در قرآن، قم، نشر اسراء، ۱۳۸۷ش. | |||
{{پایان}} | {{پایان}} |
نسخهٔ ۳۰ دسامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۳:۰۸
قانونگذاری
تبیین مسئله و جایگاه آن
رواج اندیشه تشکیل نهادهای قانونگذار و تدوین قوانین اساسی و عادی توسط آنها در جوامع اسلامی بهویژه در ایران پیش از مشروطه،[۱] واکنش سلبی و ایجابی اندیشمندان مذهبی و فقها را در پی داشت. برخی با رویکردی مثبت نسبت به این اندیشه که از کشورهای غربی وارد فضای دانایی مسلمانان و ایران شد، به درونیسازی آن در نظام فقهی شیعه پرداختند.[۲] در مقابل، عدهای با رویکرد تردیدآمیز و گاه منفی،[۳] تشکیل نهادهای قانونگذار و استفاده از واژه قانون را رد کرده،[۴] وارد جدال با گروه نخست شدند.[۵]
مفهومشناسی
قانونگذاری بهمعنای وضع قانون،[۶] عملی حاکمیتی است که دولت یا مقامات صلاحیتدار یک کشور برای تنظیم روابط اجتماعی و روابط خود با مردم، اقدام به وضع قواعد و مقرراتی میکند و همه مردم مکلف به تبعیت از آن هستند.[۷] قانونگذاری در احکام شرعی به تشریع نامگذاری شده است که فقط از سوی خدا انجام میگیرد و توسط انبیا، امامان و نائبان آنان به مردم منتقل میشود.[۸]
مسئله قانونگذاری در فقه شیعه را در پیوند با مسئله حقوق مشترک نوعی و در درون آموزه غیبت مطرح کردهاند.[۹] نظریههای مبتنی بر آموزه غیبت، هر نوع حکومت را در زمان غیبت جور و غصب میدانند؛[۱۰] ولی اداره امور عمومی و ضرورتهای زندگی نیاز به حکومت را برطرف نمیکند؛ بههمیندلیل سلطان یا مردم باید اداره امور عمومی را به عهده بگیرند. در نظریههای مشروطه زمانی که اداره امور از دست سلطان خارج و به مردم منتقل شد،[یادداشت ۱] به دنبال خود مسئله چگونگی اداره جامعه را نیز در پی داشت و نیاز به قانون و واضع آن احساس شد.
جایگاه در فقه معاصر
مشروعیت یا عدم مشروعیت قانونگذاری به مفهوم مدرن آن در امور سیاسی-اجتماعی، توسط نهادهای قانونگذار مانند مجلس شورا، از مسائل چالشبرانگیز در جهان اسلام است. موافقین و مخالفین ایجاد فرآیندهای قانونگذاری در جامعه اسلامی، با استناد به آیات، روایات و سیره عقلا به اثبات مدعای خود پرداختهاند. مسئله قانونگذاری در کتابهای فقهی شیعی ذیل مباحث مربوط به حکومت اسلامی، وظایف حاکم اسلامی، قوه مقننه و نسبت قانون با شریعت بررسی شده است.[۱۱]
اندیشمندان اسلامی و شیعی هنگام سخن از مفهوم قانونگذاری و همچنین نهادهای قانونگذار مانند مجلس شورا با چند پرسش مواجه هستند. مثلا با وجود قانون اسلامی چه نیازی به قانونگذاری جدید هست؟ مبدأ مشروعیت قوانین تصویب شده توسط نهادهای قانونگذار چیست؟ شرایط صحت قوانین مصوب چیست؟ آیا قوانین باید با موازین یا مقررات دینی مطابقت داشته باشند یا صرف عدم مخالفت کافی است؟ در موارد تعارض فقه و قانون، کدام مقدم است؟ در حکومتهای اسلامی آیا فقه را باید به صورت قانون عرضه کرد؟ ازجمله این پرسشها است.[۱۲]
فقه شیعه
فقهای شیعه درباره مشروعیت یا عدم مشروعیت قانونگذاری در حکومت اسلامی چند نظر ارائه دادهاند. عدهای از فقها با منحصر دانستن حق قانونگذاری برای شارع، تشکیل نهادهای قانونگذار ازجمله مجلس شورا را مخالف آموزههای دینی قلمداد کردهاند.[۱۳] در مقابل، برخی از فقها با اذعان به اختصاص حق قانونگذاری برای شارع در امور شرعی، تشکیل نهادهای قانونگذار را برای تصمیمسازی درباره امور عمومی[۱۴] و حوزه امور غیرمنصوص (منطقة الفراغ) و احکام شرعی اختلافی[۱۵] ضروری میدانند. عدهای دیگر از فقها بهویژه پس از انقلاب اسلامی ایران در میانه دو نظریه فوق، با اعتقاد به اختصاص حق قانونگذاری برای شارع، استقلال در قانونگذاری را رد کرده؛ ولی بهدلیل نیاز حکومت به قانون، وجود نهادهای قانونگذار مانند مجلس را تحت عناوینی چون مجلس برنامهریزی،[۱۶] و مشاوره[۱۷] پذیرفتهاند.
عدم مشروعیت قانونگذاری در حکومت اسلامی
فقهای مخالف قانونگذاری در حکومت اسلامی به دلائلی چون ایجاد بدعت در دین، عدم نیاز مسلمانان به قانونگذاری جدید با وجود قانون الهی و مباینت قانونگذاری با نبوت و خاتمیت پیامبر اسلام(ص) استناد کردهاند. آنان همچنین به دلیل محظورات شرعی که مجلس شورا بهعنوان نهاد قانونگذار در پی دارد، مانند تسلط غیر مسلمانان بر مسلمانان، عدم مشروعیت دخالت نمایندگان مجلس در امور عمومی و بدعت بودن رأی اکثریت، تشکلیل مجلس را مخالف شریعت قلمداد میکنند.
ادله
- بدعت بودن نوشتن قانون و رأی اکثریت: نخستین ایراد به فرآیند قانونگذاری را این دانستهاند که نوشتن قانون در حوزه امور مباحةٌ بالاصل [یادداشت ۲] صورت میگیرد، درحالیکه این امور نسبت به انجام و عدم مساوی است و نمیتوان کسی را مجبور به انجام یا عدم انجام آن کرد؛ بر این اساس زمانی که قانونی در این حوزه تصویب شود و بر انجام آن الزام آید و شهروندان را به دلیل عدم انجام آن مجازات کنند، این امر مساوی تشریع در دین و بدعت خواهد بود.[۱۸] به گفته این گروه فقها، اکثریت آرا بهعنوان ابزار نهادهای قانونگذار برای تصویب قوانین، راه ورود قوانین غیرشرعی را به حوزه قانونگذاری باز میکند؛ بنابراین اساس مجلس شورا بدعت خواهد بود.[۱۹]
- عدم نیاز مسلمانان به قانونگذاری جدید: به گفته محمدحسین تبریزی از فقهای عصر مشروطه، وجود قانون جامع الهی برای سامان دادن به زندگی انسانها کافی است و نیازی به قانون جدید نخواهد بود و در مسائل مستحدثه بر اساس مفاد توقیع امام زمان(عج)، باید به عالمان دین مراجعه کرد.[۲۰] به باور مرندی نجفی از دیگر فقهای عصر مشروطه، با توجه به نسخ ادیان گذشته بهوسیله اسلام و همچنین نزول آیه اکمال دین، دیگر نیازی به تدوین قانون جدید وجود نخواهد بود و اگر کسی به غیر این معتقد شود تکذیب خدا و پیامبر کرده است.[۲۱]
- مباینت قانونگذاری با نبوت و خاتمیت پیامبر اسلام(ص): به عقیده نویسند رسال تذکرة الغافل، دلیل عقلی بر نبوت، نیاز به قانون و جهل انسان از تعیین آن بوده است و اگر خود را قادر بر تدوین قانون بدانیم دیگر دلیل عقلی بر نبوت وجود نخواهد داشت و این مساوی با تکذیب پیامبر اسلام خواهد بود. همچنین به نظر او اگر کسی معتقد باشد مقتضیات عصر، تغییردهنده برخی مواد قانون الهی است، چنین شخصی نیز خارج از دایره مسلمانی است؛ زیرا خاتمیت پیامبر اسلام(ص) را زیر سوال برده است.[۲۲]
- عدم مشروعیت تصرف نمایندگان در امور عمومی: به گفته مخالفان، تصمیمگیری در امور عمومی از باب ولایت است نه از باب وکالت، و اعمال ولایت در زمان غیبت بر عهده فقها است؛ بنابراین تصمیمسازی وکلای مجلس به غصب مَسند پیامبر(ص) و ائمه(ع) و نواب عام آنها منجر خواهد شد. آنان با تفکیک میان امور عمومی و امور شرعی، مداخله در امور شرعی را مختص به فقها و تصمیمگیری در امور عمومی را مربوط به حاکم و کارگزاران او میدانند که با تنظیم دستورالعملهایی متصدی انجام آن خواهند شد؛ بنابراین نیاز به قانونگذاری و ایجاد نهادهای قانونگذار وجود نخواهد داشت.[۲۳]
- تسلط غیرمسلمان بر مسلمان: از دیگر اشکالات بر نهادهای قانونگذار، امکان ورود غیرمسلمانان بهوسیله سازوکار انتخابات به مجلس شورا و افتادن امور مسلمانان به دست آنها خواهد بود؛ درحالیکه بر اساس قاعده نفی سبیل، هیچ راهی برای تسلط کافران بر مسلمانان وجود نخواهد داشت.[۲۴]
مشروعیت قانونگذاری در حکومت اسلامی
مشروعیتبخشی به فرآیندهای قانونگذاری طبق آموزههای دینی و مذهبی و همچنین پاسخ به دلائل مخالفان، عمده فعالیت قائلان به جواز قانونگذاری در حکومت اسلامی است. به باور این گروه از فقها، علیرغم وجود قوانین جامع و کامل الهی، نوعی نهاد قانونگذاری در جامعه ضروری است زیرا در قلمرو وسیعی از مباحات و در تبیین احکام ثانوی، مسئولیت تصمیمگیری به انسان واگذار شده است.[۲۵] آنان همچنین قانونگذاری در حکومت اسلامی را ناظر بر فرآیندهای اجرای قانون شریعت و کیفیت اجرای احکام میدانند[۲۶] و معتقدند قانونگذاریِ نهادهای قانونگذار در حوزه امور عرفی و عمومی و همچنین احکام شرعی اختلافی جایز و حتی لازم است.[۲۷] به گفته محمدباقر صدر در کتاب الاسلام یقود الحیاة، تشکیل نهاد قانونگذار، مستقیما توسط مردم صورت میگیرد.[۲۸]
ادله
- قانونگذاری در حوزه امور غیرمنصوص: قائلین به مشروعیت قانونگذاری در حکومت اسلامی، با تقسیم امور مکلفین به دو حوزه نص و ما لا نص فیه اعتقاد دارند اگر در اموری حکم شارع استخراج شد، هیچگونه اختیار و رأیی در آن وارد نیست و باید مطابق با آن عمل شود؛ ولی در حوزه احکام غیرمنصوص (منطقة الفراغ) و احکام شرعی اختلافی به مقتضای آیه «و امرهم شورا بینهم»، خداوند تصدی این امور را به مشورت عموم ارجاع داده است و بسته به شرایط زمان و مکان و اختلاف مصالح، احکام آن تغییر خواهد کرد.[۲۹] محمداسماعیل محلاتی از فقهای عصر مشروطه، در مقابل سخن مخالفان که قانونگذاری مجلس را به جایگزینی قانون عرف با قانون شرع تعبیر میکردند، معتقد به جدایی دو حوزه شرع و امور عرفی از یکدیگر بود و وظیفه وکلای مجلس را تصمیمسازی در حوزه امور عرفی میداند که خارج از ابواب فقهی است و منجر به دخالت در وظایف فقها نمیشود.[۳۰]
- وجوب تدوین قانون بهعنوان مقدمه واجب: میرزای نائینی حفظ دولت اسلامی از شر استبداد را یکی از واجبات مورد اجماع شیعه و اهل سنت میداند که بدون ارکان نظارتی امکانپذیر نخواهد بود.[۳۱] به گفته او، نظارت در دوران غیبت منوط بهوجود قانون و نهادهای قانونگذار است؛ بنابراین قانونگذاری از باب مقدمه واجب، واجب خواهد بود.[۳۲]
- مشروعیت قانونگذاری در حوزه امور مباح: نائینی همچنین برای مشروعیتبخشی به تدوین قانون و لزوم تبعیت از آن، در مقابل شبهه مخالفان مبنی بر بدعت بودن قانونگذاری در حوزه امور مباحه بالاصل، به تشبیه قانون با امور غیرواجبی میپردازد که با تعلق نذر، عهد، سوگند، اشتراط در ضمن عقد لازم و...، واجب میشود.[۳۳] او با تفاوت گذاشتن میان بدیع و بدعت، تحقق بدعت را زمانی میداند که غیرمجعول شرعی بهعنوان مجعول شرعی ارائه شود و بر آن الزام آورده شود و معتقد است بدون این عنوان بدعتی متصور نخواهد بود.[۳۴]
- مشروعیت قانونگذاری مجلس با تأیید مراجع ذی صلاح: تایید عدم تعارض قوانین مصوب توسط نهاد قانونگذار با موازین و مقررات اسلامی، با حضور عدهای از مجتهدین در فرآیند قانونگذاری (هیأت نظار) یا نهادهای فرادستی مانند نهاد مرجعیت رشیده، راهکاری است که فقها برای مشروعیت قانونگذاری در حکومت اسلامی ارائه دادهاند.[۳۵]
- امضای سیره عقلاء توسط شارع: به گفته محمدجواد فاضل لنکرانی، اصل قانونگذاری برای تأمین نیازهای جامعه یک سیره عقلایی است و شارع هم آن را ردع نکرده؛ بنابراین اصل قانونگذاری در اسلام مشروعیت دارد. به باور او در صورت عدم قانونگذاری ممکن است هرج و مرج و اختلال نظام ایجاد شود و شارع اختلال را اجازه نداده است.[۳۶]
مشروعیت قانونگذاری بهصورت غیرمستقل
پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، فقهای بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران با اذعان به نیاز حکومت و جامعه اسلامی به قانون،[۳۷] وجود فرآیندهای قانونگذاری را بهدلیل گسترش حکومتها و تعدد حوادث نوپدید و همچنین ضرورت ترسیم خطوط اساسی برای اداره جامعه، در نهایت وضوح و روشنی میدیدند.[۳۸] آنان تبعیت از قانون مصوب را لازم میدانستند اگرچه بر خلاف رأی شخص باشد.[۳۹]
این گروه از فقها، ماهیت قانونگذاری در حکومت اسلامی را متفاوت از قانونگذاری در دیگر حکومتهای میدانند.[۴۰] بر اساس این نظر، قانونگذاری در اسلام شامل سه مرتبه تشریع، تشخیص و برنامهریزی است.[۴۱] به باور آنها حق تشریع و قانونگذاری در اسلام مختص به خداوند است و حتی پیامبر اسلام(ص) نیز با او در این کار شریک نیست.[۴۲] بعد از تشریع و ابلاع آن توسط پیامبر(ص)، مرتبه استخراج و تشخیص احکام الهی از منابع دین است که توسط ائمه(ع) با نقل از پیامبر(ص) و اجتهاد فقیهان صورت میگیرد.[۴۳] طبق این نظر، قانونگذاری عرفی در حکومت اسلامی، تطبیق حوادث نوپدید بر اساس موازین و مقررات اسلامی است.[۴۴] این گروه از فقها با استناد به برخی گزارههای کلامی مانند خاتمیت، جامعیت و جهانشمولی شریعت اسلام،[۴۵] معتقدند مجلس در حکومت اسلامی حق تقنین ندارد و تنها کار آن مشاوره و برنامهریزی برای اجرای شریعت است.[۴۶]
در تبیین دیگری از این نظریه، محمدتقی مصباح یزدی، اعتبار قانونگذاری در حکومت اسلامی را به صورت سلسله مراتب به خداوند بر میگرداند. به گفته او، هر كسى كه خدا به او اعتبار دهد، مثل پیغمبر، كلامش معتبر است و نیز كلام هر كس كه پیغمبر او را نصب كند، مثل امیرالمؤمنین، براى ما معتبر است و همچنین هر كس كه از طرف معصوم به نصب خاص و یا به نصب عام منصوب گردد؛ بنابراین مقررات و قوانینى كه از سوى سلسله مراتب فوق صادر مىگردد خدایى و اسلامى است. به باور مصباح یزدی، در حكومت اسلامى، گاه این تأیید با چند واسطه صورت مىگیرد: اعتبار امضاى ولىفقیه به امضا و تأیید امام معصوم است و اعتبار تصمیمات و امضاى امام معصوم به امضا و تأیید پیامبر است؛ و در نهایت اعتبار امضاى پیغمبر است كه بر اساس نصّ قرآن[یادداشت ۳] ثابت شده است.[۴۷]
مشروعیت قانونگذاری توسط ولی امر
محمد مؤمن از فقهای معاصر، اداره جامعه اسلامی را مستلزم وضع قوانین در مواردی میداند که حکم شرعی وجود ندارد.[۴۸] به گفته او در اداره جامعه اسلامی مصالح و مفاسدی به نظر ولی امر میرسد که بر اساس آنها به وضع قوانین و احکام الزامی میپردازد که اثری از آنها در احکام دین مشاهده نمیشود و بر تمامی افراد جامعه اسلامی لازم است از آن قوانین اطاعت کنند.[۴۹] به باور مؤمن چون خداوند متعال، ولی امر را رهبر امت اسلامی قرار داده است، به اقتضای ولایت الهی، وضع قوانین در امور مربوط به اداره امت در اختیار اوست[۵۰] و ولی امر میتواند با تأسیس مؤسسات و نهادهایی به وضع قانون بپردازد.[۵۱]
منابع مطالعاتی مهم
پانویس
- ↑ طباطبایی، حکومت قانون، ۱۳۸۶ش، ص۸۸.
- ↑ نائینی، تنبیه الامة، ۱۳۸۲ش، ص۴۷؛ زرگرینژاد، رسائل مشروطیت، ۱۳۷۴ش، ص۳۱۰.
- ↑ کرمانی، تاریخ بیداری ایرانیان، ۱۳۵۷ش، ص۳۲۲.
- ↑ طباطبایی، حکومت قانون، ۱۳۸۶ش، ۳۷۳-۳۷۴.
- ↑ نوری، لوایح، ۱۳۶۲ش، ص۳۱-۳۲؛ ترکمان، رسائل، مکتوبات، ...، ۱۳۶۲ش، ج۱، ص۱۹۴.
- ↑ دهخدا، لغتنامه دهخدا، ذیل واژه
- ↑ دبیرنیا و نقوی، مبانی قانونگذاری در مکتب لیبرالیسم و مذهب امامیه»، ص۶۰.
- ↑ سبحانی، الهیات علی هدی الکتاب و السنة و العقل، ۱۴۱۱ق، ج۲، ص۸۱؛ حائری، نیکونهاد و امینی پژوه، «مفهوم قانونگذاری در آرای فقهی و حقوقی سید محمدباقر صدر»، ص۴۰-۴۱.
- ↑ نائینی، تنبیه الامة، ۱۳۸۲ش، ص۷۱؛ فیرحی، «آخوند خراسانی و امکانات فقه مشروطه»
- ↑ کدیور، سیاستنامه خراسانی، ۱۳۸۷ش، ص۲۱۴؛ نائینی، تنبیه الامة، ۱۳۸۲ش، ص۷۵-۷۹.
- ↑ نائینی، تنبیه الامة، ۱۳۸۲ش، ص۴۵-۴۸ و ۸۷-۸۸؛ منتظری، دراسات فی ولایة الفقیه، ۱۴۰۹ق، ج۲، ص۵۹-۱۰۹؛ حسینی شیرازی، الفقه، القانون، ۱۴۱۹ق، ص۲۶۳-۲۸۱.
- ↑ فاضل لنکرانی، «نسبت فقه و قانون، سایت مفتاح کرامت.
- ↑ رساله تذکره الغافل، ج۱، ۶۴-۶۵؛ نوری، رساله حرمت مشروطه، ج۱، ص۱۰۳- ۱۰۴.
- ↑ نائینی، تنبیه الامة، ۱۳۸۲ش، ص۱۳۴؛ نجفی اصفهانی، «رساله مکالمات مقیم و مسافر»، ص۴۲۹؛ محلاتی، «رساله اللئالی مربوطه فی وجوب المشروطه»، ص۵۳۹.
- ↑ صدر، الاسلام یقود الحیاة، ۱۴۰۳ق، ص۱۰-۱۲.
- ↑ امام خمینی، ولایت فقیه، ۱۳۷۹ش، ص۴۳-۴۴؛
- ↑ منتظری، دراسات فی ولایة الفقیه، ۱۴۰۹ق، ج۲، ص۵۹-۶۰.
- ↑ نوری، «رساله حرمت مشروطه»، ج۱، ص۱۰۶-۱۰۷.
- ↑ رساله تذکره الغافل، ج۱، ۶۴-۶۵.
- ↑ تبریزی، «رساله کشف المراد»، ص۱۳۱.
- ↑ نجفی مرندی، رساله دلائل براهین الفرقان»، ص۱۹۷-۲۰۰.
- ↑ «رساله تذکرة الغافل و تنبیه الجاهل»، ج۱، ص۵۷.
- ↑ نوری، رساله حرمت مشروطه، ج۱، ص۱۰۳- ۱۰۴؛ حسینی تهرانی، ولایت فقیه در حکومت اسلامی، ۱۴۲۱ق، ج۳، ص۱۷۲-۱۷۳.
- ↑ نجفی مرندی، رساله دلائل براهین الفرقان، ص۲۲۳.
- ↑ عمیدزنجانی، فقه سیاسی، ۱۴۲۱ق، ج۱، ص۱۲۱-۱۲۲.
- ↑ نجفی اصفهانی، «رساله مکالمات مقیم و مسافر»، ص۴۲۷.
- ↑ محلاتی، «رساله اللئالی مربوطه فی وجوب المشروطه»، ص۵۳۹؛ صدر، الاسلام یقود الحیاة، ۱۴۰۳ق، ص۱۰-۱۱.
- ↑ صدر، الاسلام یقود الحیاة، ۱۴۰۳ق، ص۱۱-۱۲.
- ↑ نائینی، تنبیه الامة، ۱۳۸۲ش، ص۱۳۴؛ نجفی اصفهانی، «رساله مکالمات مقیم و مسافر»، ص۴۲۹؛ صدر، الاسلام یقود الحیاة، ۱۴۰۳ق، ص۱۲.
- ↑ محلاتی، «رساله اللئالی مربوطه فی وجوب المشروطه»، ص۵۳۹.
- ↑ نائینی، تنبیه الامة، ۱۳۸۲ش، ص۸۸-۹۰.
- ↑ نائینی، تنبیه الامة، ۱۳۸۲ش، ص۴۵-۴۸ و ۸۷-۸۸ و ۱۰۸.
- ↑ نائینی، تنبیه الامة، ۱۳۸۲ش، ص۱۰۸.
- ↑ نائینی، تنبیه الامة، ۱۳۸۲ش، ص۱۰۷.
- ↑ نجفی اصفهانی، «رساله مکالمات مقیم و مسافر»، ص۴۲۷؛ نائینی، تنبیه الامة، ۱۳۸۲ش، ص۱۲۳؛ صدر، الاسلام یقود الحیاة، ۱۴۰۳ق، ص۱۲-۱۳.
- ↑ فاضل لنکرانی، «نسبت فقه و قانون، سایت مفتاح کرامت.
- ↑ امام خمینی، ولایت فقیه، ۱۳۷۹ش، ص۴۳-۴۵.
- ↑ منتظری، دراسات فی ولایة الفقیه، ۱۴۰۹ق، ج۲، ص۵۹.
- ↑ امام خمینی، صحیفه امام، ۱۳۷۸ش، ج۱۴، ص۳۷۷.
- ↑ منتظری، دراسات فی ولایة الفقیه، ۱۴۰۹ق، ج۲، ص۵۹.
- ↑ منتظری، دراسات فی ولایة الفقیه، ۱۴۰۹ق، ج۲، ص۶۰-۶۱.
- ↑ امام خمینی، ولایت فقیه، ۱۳۷۹ش، ص۴۴؛ منتظری، دراسات فی ولایة الفقیه، ۱۴۰۹ق، ج۲، ص۶۰؛ جوادی آملی، ولایت در قرآن، ۱۳۸۷ش، ص۱۴۴؛ سبحانی، الهیات علی هدی الکتاب و السنة و العقل، ۱۴۱۱ق، ج۲، ص۸۱.
- ↑ منتظری، دراسات فی ولایة الفقیه، ۱۴۰۹ق، ج۲، ص۵۹-۶۰.
- ↑ منتظری، دراسات فی ولایة الفقیه، ۱۴۰۹ق، ج۲، ص۵۹-۶۰.
- ↑ امینیپژوه و کعبی، «مبانی کلامی قانونگذاری و آثار فقهی و حقوقی آن در حکومت اسلامی»، ص۹-۲۳.
- ↑ منتظری، دراسات فی ولایة الفقیه، ۱۴۰۹ق، ج۲، ص۵۹؛ سبحانی، «التقنین فی الحکومة الاسلامیة»، ص۲۳۸۰۲۵۸.
- ↑ مصباح یزدی، نظریه سیاسی اسلام، ۱۳۹۱ش، ج۱، ص۱۱۲.
- ↑ مؤمن، «اختیار ولی امر در قانونگذاری»، ص۸۰.
- ↑ مؤمن، «اختیار ولی امر در قانونگذاری»، ص۸۱.
- ↑ مؤمن، «اختیار ولی امر در قانونگذاری»، ص۸۱-۸۲.
- ↑ مؤمن، «اختیار ولی امر در قانونگذاری»، ص۸۵.
- ↑ در دستخط مشروطیت و در اصل اول قانون اساسی مشروطه آمده است: پادشاه این حقوق را به مردم داده است. (کاتوزیان، تاریخ انقلاب مشروطیت ایران، ۱۳۷۹ش، ص۲۰۰)
- ↑ اموری که در شریعت نه امری برای انجام آن وارد شده و نه بر ترک آن تاکید شده باشد. (طوسی، المبسوط فی الفقه الامامیه، ج۶، ص۲۷۸؛ بحرانی، الحدائق الناظرة، ج۱، ص۱۴۰.)
- ↑ یَا أَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُوا أَطِیعُوااللَّهَ وَ أَطِیعُوا الرَّسُولَ وَ أُوْلِى الأمْرِ مِنْكُمْ؛ ای کسانی که ایمان آوردهاید! اطاعت کنید خدا را! و اطاعت کنید پیامبر خدا و اولو الأمر [= اوصیای پیامبر] را. (سوره نساء، آیه ۵۹.)
منابع
- طباطبایی، سید جواد، نظریه حکومت قانون در ایران، تبریز، نشر ستوده، ۱۳۸۶ش.
- کرمانی، ناظم الاسلام، تاریخ بیداری ایرانیان، تهران، نشر آگاه، ۱۳۵۷ش.
- نائینی، محمدحسین، تنبیه الامة و تنزیه الملة، قم، بوستان کتاب، ۱۳۸۲ش.
- منتظری، حسینعلی، دراسات فی ولایة الفقیه و فقه الدولة الاسلامیة، قم، نشر تفکر، ۱۴۰۹ق.
- زرگرینژاد، غلامحسین، رسائل مشروطیت، تهران، نشر کویر، ۱۳۷۴ش.
- کدیور، محسن، سیاستنامه خراسانی، تهران، نشر کویر، ۱۳۸۷ش.
- ترکمان، محمد، رسائل، مکتوبات، اعلامیهها و روزنامه شیخ شهیدفضلالله نوری، تهران، خدمات فرهنگی رسا، ۱۳۶۳ش.
- نوری، فضلالله، لوایح، به کوشش هما رضوانی، تهران، پیام تاریخی ایران، ۱۳۶۲ش.
- دهخدا، علیاکبر، لغتنامه دهخدا، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۷۷ش.
- کاتوزیان، محمدعلی، تاریخ انقلاب مشروطیت ایران، تهران، شرکت سهامی انتشار، ۱۳۷۹ش.
- حسینی شیرازی، سید محمد، الفقه، القانون، بیروت، مركز الرسول الأعظم(ص) للتحقيق و النشر، ۱۴۱۹ق.
- فیرحی، داوود، «آخوند خراسانی و امکانات فقه مشروطه»، کنگره بین المللی آخوند خراسانی، ۱۳۹۰ش.
- سبحانی، جعفر، الهیات علی هدی الکتاب و السنة و العقل، قم، المرکز العالمی للدراسات الاسلامیة، ۱۴۱۱ق.
- حائری، سید علیرضا، نیکونهاد، حامد، امینیپژوه، حسین، «مفهوم قانونگذاری در آرای فقهی و حقوقی سید محمدباقر صدر»، فصلنامه دانش حقوق عمومی، شماره ۲۰، ۱۳۹۷ش.
- دبیرنیا، علیرضا، سادات نقوی، فاطمه سادات، «مبانی قانونگذاری در مکتب لیبرالیسم و مذهب امامیه»، فصلنامه پژوهش تطبیقی حقوق اسلام و غرب، سال چهارم، شماره اول، ۱۳۹۶ش.
- صدر، سید محمدباقر، الاسلام یقود الحیاة، تهران، وزارت ارشاد اسلامی، ۱۴۰۳ق.
- امام خمینی، سید روحالله، ولایت فقیه، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س)، ۱۳۷۹ش.
- امام خمینی، سید روحالله، صحیفه امام، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۷۸ش.
- محلاتی، محمداسماعیل، «رساله اللئالی مربوطه فی وجوب المشروطه»، در رسائل مشروطیت به کوشش غلامحسین زرگرینژاد، تهران، نشر کویر، ۱۳۷۴ش.
- نوری، فضلالله، «رساله حرمت مشروطه»، در رسائل، مکتوبات، اعلامیهها و روزنامه شیخ شهیدفضلالله نوری به کوشش محمد ترکمان، تهران، نشر خدمات فرهنگی رسا، ۱۳۶۳ش.
- نامعلوم، «رساله تذکرة الغافل و ارشاد الجاهل»، در رسائل، مکتوبات، اعلامیهها و روزنامه شیخ شهیدفضلالله نوری به کوشش محمد ترکمان، تهران، نشر خدمات فرهنگی رسا، ۱۳۶۳ش.
- تبریزی، محمدحسین، «رساله کشف المراد من المشروطه و الاستبداد»، در رسائل مشروطیت به کوشش غلامحسین زرگرینژاد، تهران، نشر کویر، ۱۳۷۴ش.
- نجفی مرندی، ابوالحسن، «دلايل براهين الفرقان في بطلان قوانين نواسخ محکمات القرآن»، در رسائل مشروطیت به کوشش غلامحسین زرگرینژاد، تهران، نشر کویر، ۱۳۷۴ش.
- طوسی، محمد بن حسن، المبسوط فی الفقه الامامیه، تهران، المكتبة المرتضوية لإحياء الآثار الجعفرية، ۱۳۸۷ق.
- بحرانی، یوسف بن احمد، الحدائق الناظرة، قم، انتشارات اسلامی، ۱۴۰۵ق.
- عمید زنجانی، عباسعلی، فقه سیاسی، تهران، امیرکبیر، ۱۴۲۱ق.
- نجفی اصفهانی، آقا روحالله، «رساله مکالمات مقیم و مسافر»، در رسائل مشروطیت به کوشش غلامحسین زرگرینژاد، تهران، نشر کویر، ۱۳۷۴ش.
- مؤمن، محمد، «اختیار ولی امر در قانونگذاری»، مجله فقه اهل بیت، شماره ۵۵، بی تا.
- حسینی تهرانی، سید محمدحسین، ولایت فقیه در حکومت اسلامی، مشهد، انتشارات علامه طباطبایی، ۱۴۲۱ق.
- سبحانی، جعفر، «التقنین فی الحکومة الاسلامیة»، در کتاب الاجتهاد و الحیاه: حوار علی الورق، موسسه دایرة المعارف فقه الاسلامی، ۱۳۸۴ش.
- امینیپژوه، حسین، کعبی، عباس، «مباني كلامي قانونگذاري و آثار فقهی و حقوقی آن در حكومت اسلامي (مبتنی بر آرای برخی از علمای معاصر)»، فصلنامه حکومت اسلامی، سال ۲۳، شماره ۲، ۱۳۹۷ش.
- فاضل لنکرانی، محمدجواد، نسبت فقه و قانون»، مندرج در سایت مفتاح کرامت، ۱۳۹۶ش..</ref>
- جوادی آملی، عبدالله، ولایت در قرآن، قم، نشر اسراء، ۱۳۸۷ش.