کاربر:Ms.sadeghi/صفحه تمرین: تفاوت میان نسخهها
Ms.sadeghi (بحث | مشارکتها) |
Ms.sadeghi (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۶۸: | خط ۶۸: | ||
ملا محمدعلی در بخش دوم به مبانی فقهی عملیات استشهادی میپردازد. او دلایل جواز را در دو فصل بیان میکند. | ملا محمدعلی در بخش دوم به مبانی فقهی عملیات استشهادی میپردازد. او دلایل جواز را در دو فصل بیان میکند. | ||
===دلایل مستقل برای جواز عملیات استشهادی=== | ===دلایل مستقل برای جواز عملیات استشهادی=== | ||
مولف در فصل اول بخش دوم، دلایل نقلی | مولف در فصل اول بخش دوم، به بررسی دلایل نقلی و عقلی جواز عملیات استشهادی میپردازد. او با استناد به آیات قرآن از جمله آیه ۲۰۷ سوره بقره (ص۱۱۱)، آیه ۶۰ سوره انفال (ص۱۰۳) و آیات ۴۱ (ص۱۱۶)، ۱۱۱ (ص۱۰۸) و ۱۲۰ سوره توبه (ص۱۱۴)، عملیات استشهادی را از برترین نمونههای جهاد میداند. وی تأکید میکند که در این نوع عملیات، رضایت الهی (ص۱۱۳)، ایجاد رعب در دشمن (ص۱۰۸) و حمایت از دین الهی (ص۱۱۵) به وضوح دیده میشود و آن را برجستهترین شکل جهاد با جان معرفی میکند (ص۱۱۶). | ||
نویسنده | در ادامه، نویسنده ۱۳ روایت از منابع شیعه و اهل سنت را بررسی کرده (ص۱۱۷-۱۲۵) و با تحلیل سندی و محتوایی آنها نتیجه میگیرد که اهداف ذکر شده برای جهاد در این روایات، در عملیات استشهادی نیز وجود دارد. بنابراین، او حکم به جواز این نوع عملیات میدهد (ص۱۲۵-۱۲۶). | ||
مولف همچنین به سیره عملی انبیا و اولیای الهی اشاره میکند و معتقد است که شخصیتهایی مانند حضرت زکریا(ع)، حضرت یحیی(ع) (ص۱۲۶) و امام حسین (ع) (ص۱۲۸)، با جانفشانی از دین و پیروان خود دفاع کردند. او این دفاع جانانه را مشابه عملیات استشهادی میداند که در آن، افراد برای حفظ دین و مسلمانان جان خود را فدا میکنند. | |||
وی داستانهایی نظیر آرایشگر دختر فرعون (ص۱۲۸-۱۲۹) و اصحاب اخدود (ص۱۳۰) را نیز به عنوان شواهدی برای جواز عملیات استشهادی ذکر میکند. به باور او، این افراد برای بقای دین الهی، جان خود را به خطر انداختند و این امر را میتوان شاهدی بر مشروعیت چنین عملیاتی دانست (ص۱۳۲). | |||
در نهایت، مولف دلیل عقلی را به عنوان چهارمین دلیل مطرح میکند. او میگوید که در مواقع تزاحم بین حفظ جان و حفظ دین، عقل بقای دین را اولویت میدهد. به همین دلیل، در عملیات استشهادی نیز افرادی که دین را بر جان خود مقدم میدانند، عملشان از نظر عقلی موجه است. (ص۱۳۳) برخی فقهای شیعه نیز با استناد به همین دلیل عقلی، جواز عملیات استشهادی را تأیید کردهاند (ص۱۳۴). | |||
===دلایلی که قابلیت استنباط جواز عملیات استشهادی را دارند=== | ===دلایلی که قابلیت استنباط جواز عملیات استشهادی را دارند=== |
نسخهٔ ۲۴ دسامبر ۲۰۲۴، ساعت ۰۶:۵۸
- چکیده
مبانی فقهی عملیات استشهادی از دیدگاه شیعه و اهل سنت نوشته امیر ملامحمدعلی در سال ۱۳۸۵ توسط نشر زمزم منتشر شد. کتاب شامل دو بخش، هشت فصل و یک خاتمه است. در بخش اول، مفاهیمی چون جهاد، شهادت و عملیات استشهادی بررسی شده و در بخش دوم، ادله فقهی و شرایط عملیات استشهادی مطرح میشود.
مولف در فصل چهارم بخش اول، دلایل عقل، آیات، روایات و اجماع فقها را برای وجوب دفاع بیان کرده و دفاع از جان، مال، ناموس و دین را واجب میداند. او نظرات فقهای شیعه مانند شیخ طوسی و امام خمینی را درباره وجوب دفاع ذکر کرده است. فقهای شیعه سه شرط برای عملیات استشهادی بیان کردهاند: حفظ اسلام و مسلمین، اذن ولی فقیه و عدم کشتار بیگناهان. اهل سنت نیز شرایطی چون اعتلای اسلام، اذن حاکم شرع و مصلحت اسلام را مطرح کردهاند.
نویسنده در بخش دوم، دلایل نقلی مانند آیات قرآن، روایات و سیره انبیا را برای جواز عملیات استشهادی آورده است. او معتقد است عملیات استشهادی از بارزترین مصادیق جهاد با جان است. همچنین دلایل عقلی مانند مقدم شدن حفظ دین بر جان نیز مطرح شده است. مولف به فتاوای فقهای شیعه و اهل سنت درباره جهاد دفاعی و استقامت در برابر دشمن اشاره کرده و عملیات استشهادی را نوعی جهاد دفاعی میداند. او از احکام فقهی مانند جواز کشتن سپر انسانی در شرایط خاص، برای اثبات جواز عملیات استشهادی استفاده کرده است.
معرفی و گزارش ساختار
کتاب «مبانی فقهی عملیات استشهادی از دیدگاه شیعه و اهل سنت» به قلم امیر ملامحمدعلی در سال ۱۳۸۵ تألیف و همان سال توسط انتشارات زمزم در قم منتشر شد. کتاب شامل دو بخش، هشت فصل و یک خاتمه است. نویسنده در فصل اول از بخش اول، به بررسی مفاهیم جهاد، شهادت، عملیات استشهادی و انتحاری پرداخته است (ص۱۷). در فصل دوم و سوم، به ارزش شهید، مفهوم شهادتطلبی و جایگاه شهادتطلبان در صدر اسلام و دوران معاصر اشاره میکند (ص۳۰). فصل چهارم به موضوع دفاع و ادله فقهی وجوب آن اختصاص دارد (ص۷۰) و در فصل پنجم، ماهیت عملیات استشهادی، شرایط و آثار آن مورد بررسی قرار گرفته است (ص۸۵).
ملامحمدعلی در فصل اول بخش دوم کتاب به ادله فقهی عملیات استشهادی پرداخته (ص۱۰۳)، در فصل دوم دلایل جواز این عملیات را مطرح میکند (ص۱۳۵) و در فصل سوم، فتاوای فقهای معاصر شیعه و اهل سنت ذکر شده است (ص۱۷۰). نویسنده در خاتمه به شبهات مختلف پیرامون عملیات استشهادی پاسخ داده است (ص۱۹۱).
دلایل وجوب دفاع
مولف در فصل چهارمِ بخش اول، چهار دلیل اصلی شامل عقل، آیات، روایات و اجماع فقها را برای وجوب دفاع مطرح میکند. او دفاع از جان، مال، ناموس، دین و وطن را امری عقلانی و فطری میداند (ص۷۳). به عنوان دومین دلیل، به آیه ۱۹۰ سوره بقره (ص۷۴) و آیه ۳۹ سوره حج (ص۷۵) استناد میکند. همچنین، ملامحمدعلی از روایات مختلف برای اثبات جهاد دفاعی بهره میگیرد (ص۷۶-۷۷) و اجماع فقهای مسلمان را بهعنوان آخرین دلیل برای وجوب دفاع معرفی میکند (ص۷۷).
نویسنده معتقد است که فقهای شیعه بر این باورند که جهاد ابتدایی تنها در زمان حضور امام معصوم (ع) جایز است؛ اما جهاد دفاعی در هر زمانی که اسلام و مسلمانان مورد هجوم قرار گیرند، قابل اجراست (ص۷۷). او همچنین نظرات فقهای برجستهای همچون شیخ طوسی، علامه حلی، محقق حلی (ص۷۸)، شهید ثانی (ص۷۹)، صاحب جواهر (ص۸۰) و امام خمینی را درباره وجوب دفاع بررسی و بیان میکند (ص۸۴).
شرایط عملیات استشهادی از نگاه فقهای شیعه و اهل سنت
نویسنده در فصل پنجم بخش اول به بررسی شرایط عملیات استشهادی از دیدگاه فقهای شیعه و اهل سنت پرداخته است. به گفته او، فقهای شیعه سه شرط اصلی برای این نوع عملیات ذکر کردهاند: نخست، این عملیات باید در جهت دفاع و حفظ اسلام و مسلمانان باشد و انجام آن برای این هدف ضروری تلقی شود؛ دوم، انجام عملیات باید با اذن و اجازه ولی فقیه، حاکم شرع، مجتهد جامعالشرایط یا رهبری شرعی صورت گیرد؛ و سوم، در جریان عملیات، افراد بیگناه و غیرمهاجم نباید کشته شوند (ص۹۲-۹۳).
از سوی دیگر، وی شرایط عملیات شهادتطلبانه از منظر فقهای اهل سنت را اینگونه بیان میکند: نخست، هدف باید برای اعتلای اسلام باشد؛ دوم، مجری عملیات باید یقین یا ظن غالب داشته باشد که این اقدام به شکست یا تضعیف دشمن منجر خواهد شد؛ سوم، عملیات باید علیه کفاری انجام شود که علیه اسلام اعلان جنگ کرده یا در حال جنگ هستند (ص۹۵)؛ چهارم، این عملیات باید با اذن حاکم شرع صورت گیرد (ص۹۷)؛ و در نهایت، به صلاح و مصلحت اسلام و مسلمانان باشد (ص۹۸).
دلایل جواز عملیات استشهادی
ملا محمدعلی در بخش دوم به مبانی فقهی عملیات استشهادی میپردازد. او دلایل جواز را در دو فصل بیان میکند.
دلایل مستقل برای جواز عملیات استشهادی
مولف در فصل اول بخش دوم، به بررسی دلایل نقلی و عقلی جواز عملیات استشهادی میپردازد. او با استناد به آیات قرآن از جمله آیه ۲۰۷ سوره بقره (ص۱۱۱)، آیه ۶۰ سوره انفال (ص۱۰۳) و آیات ۴۱ (ص۱۱۶)، ۱۱۱ (ص۱۰۸) و ۱۲۰ سوره توبه (ص۱۱۴)، عملیات استشهادی را از برترین نمونههای جهاد میداند. وی تأکید میکند که در این نوع عملیات، رضایت الهی (ص۱۱۳)، ایجاد رعب در دشمن (ص۱۰۸) و حمایت از دین الهی (ص۱۱۵) به وضوح دیده میشود و آن را برجستهترین شکل جهاد با جان معرفی میکند (ص۱۱۶).
در ادامه، نویسنده ۱۳ روایت از منابع شیعه و اهل سنت را بررسی کرده (ص۱۱۷-۱۲۵) و با تحلیل سندی و محتوایی آنها نتیجه میگیرد که اهداف ذکر شده برای جهاد در این روایات، در عملیات استشهادی نیز وجود دارد. بنابراین، او حکم به جواز این نوع عملیات میدهد (ص۱۲۵-۱۲۶).
مولف همچنین به سیره عملی انبیا و اولیای الهی اشاره میکند و معتقد است که شخصیتهایی مانند حضرت زکریا(ع)، حضرت یحیی(ع) (ص۱۲۶) و امام حسین (ع) (ص۱۲۸)، با جانفشانی از دین و پیروان خود دفاع کردند. او این دفاع جانانه را مشابه عملیات استشهادی میداند که در آن، افراد برای حفظ دین و مسلمانان جان خود را فدا میکنند.
وی داستانهایی نظیر آرایشگر دختر فرعون (ص۱۲۸-۱۲۹) و اصحاب اخدود (ص۱۳۰) را نیز به عنوان شواهدی برای جواز عملیات استشهادی ذکر میکند. به باور او، این افراد برای بقای دین الهی، جان خود را به خطر انداختند و این امر را میتوان شاهدی بر مشروعیت چنین عملیاتی دانست (ص۱۳۲).
در نهایت، مولف دلیل عقلی را به عنوان چهارمین دلیل مطرح میکند. او میگوید که در مواقع تزاحم بین حفظ جان و حفظ دین، عقل بقای دین را اولویت میدهد. به همین دلیل، در عملیات استشهادی نیز افرادی که دین را بر جان خود مقدم میدانند، عملشان از نظر عقلی موجه است. (ص۱۳۳) برخی فقهای شیعه نیز با استناد به همین دلیل عقلی، جواز عملیات استشهادی را تأیید کردهاند (ص۱۳۴).
دلایلی که قابلیت استنباط جواز عملیات استشهادی را دارند
مولف در فصل دوم بخش دوم، دلایل و فتواهایی را ذکر میکند که قابلیت دارند از آنها حکم جواز عملیات استشهادی استنباط شود. همه دلایلی که در این فصل بیان میشود در حقیقت به دلیل عقلی و نقلی وجوب حفظ دین با جان و مال بر میگردد.
به گفته نگارنده، فقهای شیعی از قرن سوم به بعد همچون شیخ طوسی، ابن ادریس، علامه حلی، شهید اول و ثانی، صاحب جواهر، دفاع از جان، مال، ناموس، وطن و دین را واجب شمردهاند (ص۱۳۶-۱۳۷) و عملیات استشهادی نیز، نوعی جهاد دفاعی است که جایز است. (ص۱۳۸) برخی از عالمان اهل سنت نیز عملیات استشهادی را جایز میدانند (ص۱۳۹).
از دیگر ادله ای که مولف ذکر میکند، وجوب استقامت در برابر دشمن است. به فتوای فقهای شیعی و اهل سنت استقامت در برابر دشمن تا سرحد جان، واجب است. ملامحمدعلی، عملیات شهادت طلبانه را یکی از راههای استقامت و مقابله با دشمنان میداند (ص۱۴۵).
حفظ اسرار نظامی تا سرحد جان از دیگر ادله ای است که نویسنده ادعا میکند میتوان از آن، جواز عملیات استشهادی را ثابت کرد. او میگوید، به فتوای فقهای شیعی و اهل سنت اگر اسیر در زیر شکنجه، اسرار نیروهای مسلمان را در اختیار دشمنان قرار دهد و موجب شکست مسلمانان میشود، خودکشی اسیر وی جایز است. (ص۱۴۵) با توجه به این مطلب، مسلمانان میتوانند در شرایط خاص، عملیات استشهادی انجام دهند (ص۱۴۷).
چهارمین دلیلی که میتوان از آن، جواز عملیات استشهادی را اثبات کرد، حمله به قلب لشکر دشمن است. (ص۱۴۷) به گفته مولف، طبق بعضی روایات (ص۱۴۹) و فتوای برخی فقهای اهل سنت (ص۱۴۷-۱۵۰) اگر شخص، ظن قوی یا یقین دارد که اگر به قلب لشکر دشمن حمله کند کشته میشود، اگر برای رضای الهی باشد و موجب کشته شدن دشمنان شود، عمل او جایز است. (ص۱۴۹) ملامحمدعلی مینویسد در عملیات استشهادی نیز، شخص یقین دارد که با این عملیات، نیروهای دشمن نابود و خودش نیز کشته میشود. به گفته وی، فرق نمیکند عامل شهادت، نیروهای دشمن باشد یا خود شخص؛ زیرا در هر دو صورت، برای رضای خدا جنگیده و به دشمن هم ضربه و خسارت جانی و مالی وارد کرده است (ص۱۵۱).
مولف میگوید، فقها فتوا دادهاند اگر کسی در کشتی مسافرت میکرد و آتش گرفت، شخص میتواند خودش را در دریا بیندازد، با اینکه میداند در دریا هم میمیرد. (ص۱۵۲) وی مینویسد میتوان از این فتوا استفاده کرد که افرادی که عملیات استشهادی انجام میدهند راهی شهادت داوطلبانه ندارند با اینکه میدانند، شهید میشوند (ص۱۵۳).
به گفته ملامحمدعلی، فقهای شیعی همچون شیخ طوسی (ص۱۵۴)، ابن براج (ص۱۵۵)، ابن ادریس (ص۱۵۶) و علامه حلی (ص۱۵۷) فتوا دادهاند در جایی که دشمن از انسانها (خواه از زنان و مردان دشمن و یا از اسیران مسلمان) به عنوان سپر دفاعی استفاده میکنند، مسلمانان باید قصد کشتن دشمن را داشته باشند ولی اگر افراد بی گناهی که سپر شدهاند نیز کشته شود، اشکال ندارد. (ص۱۵۴) برخی دیگر از فقها همچون محقق اردبیلی (ص۱۵۸) و صاحب جواهر (ص۱۵۹)، خویی (ص۱۶۰) و امام خمینی (ص۱۶۰) گفتهاند، اگر تنها راه غلبه بر دشمن کشتن سپر انسانی باشد، کشتن آنها جایز است. عالمان اهل سنت نیز گفتهاند اگر تنها راه غلبه بر دشمن، کشتن آنها باشد جایز است؛ ولی باید به قصد کشتن دشمنان، اقدام کنند اما اگر زنان و مردان بی گناه هم کشته شدند، اشکال ندارد (ص۱۶۳).
مولف از این حکم فقهی، استفاده میکند و معتقد است در جایی که برای جلوگیری از ضرر دشمن و غلبه بر آنها، جایز است افراد بی گناه کشته شود، پس اگر تنها راه مقابله با دشمن، عملیات شهادت طلبانه باشد، پس عملیات استشهادی نیز اشکال ندارد (ص۱۶۴-۱۶۵).