کاربر:S.bahrami/صفحه تمرین: تفاوت میان نسخهها
خط ۳۹: | خط ۳۹: | ||
وظایف حمایتی زن و شوهر در قبال یکدیگر از حیث تأثیر بر عفاف جنسی در شش محور مورد توجه نویسنده قرار گرفته است. مؤلف با استناد به مسلّمات فقه، آیات و روایات تمکین جنسی زن از مرد را واجب دانسته و قائل است زن بایستی بدون هیچگونه محدودیت مکانی و زمانی امکان بهرهگیری جنسی را برای شوهرش فراهم سازد مگر زمانی که عذر شرعی در میان باشد. (ص۶۲-۶۳) | وظایف حمایتی زن و شوهر در قبال یکدیگر از حیث تأثیر بر عفاف جنسی در شش محور مورد توجه نویسنده قرار گرفته است. مؤلف با استناد به مسلّمات فقه، آیات و روایات تمکین جنسی زن از مرد را واجب دانسته و قائل است زن بایستی بدون هیچگونه محدودیت مکانی و زمانی امکان بهرهگیری جنسی را برای شوهرش فراهم سازد مگر زمانی که عذر شرعی در میان باشد. (ص۶۲-۶۳) | ||
مؤلف وجوب حمایت جنسی شوهر از زن را نیز مورد بررسی قرار داده و شواهد قرآنی و روایی آن را به چهار دسته ادله اجمالی، ادله خاص، قواعد فقهی و ادله آداب تقسیم کرده است. بستان با تکیه بر ادله خاص به این نتیجه رسیده که مرد حق ندارد بیش از چهار ماه هبستر شدن با همسرش را به تعویق بیندازد. همچنین از باب نفی حرج و مشقت از زن و قاعده معاشرت به | مؤلف وجوب حمایت جنسی شوهر از زن را نیز مورد بررسی قرار داده و شواهد قرآنی و روایی آن را به چهار دسته ادله اجمالی، ادله خاص، قواعد فقهی و ادله آداب تقسیم کرده است. بستان با تکیه بر ادله خاص به این نتیجه رسیده که مرد حق ندارد بیش از چهار ماه هبستر شدن با همسرش را به تعویق بیندازد. همچنین از باب نفی حرج و مشقت از زن و قاعده معاشرت به معروف، ارضای جنسی زن را وظیفه مرد دانسته است. (ص۶۴-۷۲) | ||
نویسنده حمایتهای عاطفی و معیشتی را نیز در باب وظایف همسران مورد بررسی قرار داده و تأمین نفقه زن ولو زن ثروتمند باشد را وظیفه مرد دانسته است. (ص۷۷) | نویسنده حمایتهای عاطفی و معیشتی را نیز در باب وظایف همسران مورد بررسی قرار داده و تأمین نفقه زن ولو زن ثروتمند باشد را وظیفه مرد دانسته است. (ص۷۷) |
نسخهٔ ۱۵ نوامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۲:۱۱
فقه عفاف جنسی: فقه اجتماعی (کتاب)
چکیده
فقه عفاف جنسی (فقه اجتماعی) کتابی به زبان فارسی نوشته حسین بستان (نجفی) است. موضوع آن بررسی احکام شرعیِ متوجه افراد، هویتها، نهادها و سازمانهای اجتماعی در زمینه رفتارهای عفیفانه یا غیرعفیفانه دیگران است. این کتاب ادامه بخش دیگری از پژوهشهای نویسنده در حوزه عفاف جنسی است که با نام فقه عفاف جنسی (فقه فردی) منتشر شده است. کتاب فقه عفاف جنسی در بخش فقه اجتماعی را پژوهشگاه حوزه و دانشگاه در سال ۱۳۹۹ش منتشر کرده است.
روش مؤلف در تدوین این کتاب، روش اجتهادی متعارف در حوزههای علمیه بوده که بعد از بررسی نظر فقیهان و آیات و روایات مربوط به هر باب، نظر نهایی خود را بازگو میکند. کتاب پیشرو شامل سه بخش اصلی بوده که در بخش اول، تعلیم و تربیت و اثرگذاری آن در عفاف جنسی مورد بررسی قرار گرفته و نویسنده به طرح مسائلی همچون احکام عام و مشترک، وظایف و اختیارات خانواده، وظایف روحانیت و حکومت پرداخته است.
در بخش دوم به تأثیرگذاری رفتارهای حمایتی بر عفاف جنسی پرداخته و وظایف خانواده، والدین، فرزندان، خویشاوندان و عموم مردم را یادآور شده است.
در بخش سوم عوامل نظارتی مؤثر در عفاف جنسی همچون تأثیرگذاری امر به معروف و نهی از منکر، نظارت شوهر بر زن، نظارت زن بر شوهر و ابعاد نظارتی حکومتها مورد بررسی قرار گرفته است.
ساختار و محتوای کتاب
کتاب «فقه عفاف جنسی (فقه اجتماعی)» به دنبال بررسی احکام شرعیِ متوجه افراد، هویتها، نهادها و سازمانهای اجتماعی در زمینه رفتارهای عفیفانه یا غیرعفیفانه دیگران است. این کتاب را پژوهشگاه حوزه و دانشگاه با همکاری جبهه فرهنگی حجاب و عفاف در سال ۱۳۹۹ش منتشر کرده است. حسین بستان نجفی (زاده ۱۳۴۷ش) نویسنده کتاب، دانشآموخته دکتری در رشته جامعهشناسی است و عضویت در انجمن مطالعات اجتماعی حوزه علمیه قم و مدیریت گروه جامعه شناسی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه را در کارنامه خود دارد. تدوین چندین مقاله و کتاب همچون «فقه عفاف جنسی (فردی-اجتماعی)»، «نظریه عرفی شدن با رویکرد اجتهادی تجربی» و «خانواده در اسلام» از جمله آثار اوست.
نویسنده، مباحث فقه عفاف جنسی را در دو محور فردی و اجتماعی مورد بررسی قرار داده و مطالب مربوط به فقه فردی را در کتاب دیگری با نام فقه عفاف جنسی (فقه فردی) و مطالب عفاف اجتماعی را در این کتاب گردآورده است.
کتاب فقه عفاف جنسی (فقه اجتماعی) دارای یک مقدمه و سه بخش است. بهگفته نویسنده، مبنای شناسایی و تفکیک نهادهای اجتماعی و همچنین وظایف و اختیاراتی که برای هر یک از نهادها تعریف شده به دلالت مستقیم آیات و روایات بوده است؛ به این معنا که عناوین ذیل فصول سه گانه، ناظر به نهادهایی هستند که متون دینی به طور مشخص به بیان وظایف آنها پرداختهاند. (ص۴)
نویسنده مطالب مربوط به عفاف جنسی اجتماعی را در سه فصل بیان کرده است؛ در فصل اول به تأثیرگذاری تعلیم و تربیت در عفاف جنسی پرداخته (ص۷) و در فصل دوم نقش و تأثیرگذاری حمایت را مورد بررسی قرار داده (ص۵۱) و فصل سوم را به نظارتهای لازم در حوزه عفاف جنسی اختصاص داده است. (ص۹۹)
تعلیم و تربیت
نویسنده کتاب، اثرگذاری و بررسی تعلیم و تربیت در حوزه عفاف جنسی اجتماعی را در بخش بیان کرده است:
احکام عام و مشترک
به اعتقاد نویسنده، عمومیت برخی از احکام و اصطاحات فقهی به گونهای است که در بخشهای مختلف فقه از جمله عفاف جنسی اجتماعی راه یافته که اهم آنها عبارت است از: ارشاد جاهل، راهنمایی به خوبیها، مشاوره در جهت خوبیها، نصیحت، اصلاح ذاتالبین، پرهیز از گمراه کردن دیگران و تأسیس سنتهای نیک. (ص۷-۲۰)
وظایف و اختیارات خانواده
مؤلف با توجه به روایات، وظایف خانواده را به وظایف همسران و وظایف والدین تقسیم کرده و با استدلال به آیه ۶ سوره تحریم شوهر را موظف به راهنمایی و آموزش همسر دانسته و از باب ارشاد جاهل نیز زن را موظف به راهنمایی شوهر دانسته است.(ص ۲۰-۲۱) در ادامه به وظایف و اختیارات والدین در قبال تعلیم و تربیت پرداخته شده و بر اساس روایات سه وظیفه برای آنها تعریف شده: آموزش عفاف و حجاب، تربیت عاطفی، شیردهی مناسب. (ص۲۲-۲۹)
وظایف و اختیارات روحانیت، عموم مردم و حکومت
حسین بستان در حوزه تعلیم و تربیت، نهادهایی همچون روحانیت را مسئول دانسته و آنها را با تفقه در دین، افتا، تبلیغ، پرهیز از کتمان علم، تزکیه نفوس، فعل معروف و ترک منکر ارجاعپذیر دانسته است. (۲۹-۴۴) به اعتقاد نویسنده، وظیفهای که محول به عموم مردم در حوزه عفاف جنسی شده مداخله خیرخواهانه و اصلاحگرانه آنها در تحکیم و تشکیل خانوادههاست که با آگاهیبخشی و مشورتدهی و پرهیز از اختلافافکنی میتوانند در امر تعلیم و تربیت سهیم باشند. (ص۴۴-۴۷) مؤلف با استفاده از روایات، آموزش مسائل مربوط به عفاف جنسی را از باب از بین بردن جهل و عدم آگاهی، وظیفه حکومت اسلامی دانسته (ص۴۸) و احیای سنت نبوی(ص) همچون فرهنگسازی سنت ازدواج و اتخاذ راهکارهای تشویقی و تنبیهی را به حکومتها محول کرده است. (ص۴۹)
حمایت
از دیگر عوامل مؤثر در عفاف جنسی که مورد توجه نویسنده قرار گرفته حمایتهای فردی و حکومتی است. (ص۴۹) نویسنده با بیان عناوینی همچون وجوب نصیحت، مطلوبیت برّ و احسان، صرف زکات در راه خدا، تعاون و ذاتالبین حکم شرعی حمایت افراد و نهادها از عفاف جنسی را بیان کرده (ص۵۱-۶۲) و پس از آن به بررسی وظایف خانواده، مردم و حکومتها پرداخته است.
وظایف و اختیارات خانواده
حسین بستان، وظایف حمایتی خانوادهها را در سه بخش مورد بررسی قرار داده است:
وظایف همسران
وظایف حمایتی زن و شوهر در قبال یکدیگر از حیث تأثیر بر عفاف جنسی در شش محور مورد توجه نویسنده قرار گرفته است. مؤلف با استناد به مسلّمات فقه، آیات و روایات تمکین جنسی زن از مرد را واجب دانسته و قائل است زن بایستی بدون هیچگونه محدودیت مکانی و زمانی امکان بهرهگیری جنسی را برای شوهرش فراهم سازد مگر زمانی که عذر شرعی در میان باشد. (ص۶۲-۶۳)
مؤلف وجوب حمایت جنسی شوهر از زن را نیز مورد بررسی قرار داده و شواهد قرآنی و روایی آن را به چهار دسته ادله اجمالی، ادله خاص، قواعد فقهی و ادله آداب تقسیم کرده است. بستان با تکیه بر ادله خاص به این نتیجه رسیده که مرد حق ندارد بیش از چهار ماه هبستر شدن با همسرش را به تعویق بیندازد. همچنین از باب نفی حرج و مشقت از زن و قاعده معاشرت به معروف، ارضای جنسی زن را وظیفه مرد دانسته است. (ص۶۴-۷۲)
نویسنده حمایتهای عاطفی و معیشتی را نیز در باب وظایف همسران مورد بررسی قرار داده و تأمین نفقه زن ولو زن ثروتمند باشد را وظیفه مرد دانسته است. (ص۷۷)
وظایف والدین
نویسنده اثربخشی حمایت والدین در قبال عفاف جنسی فرزندان را مورد بررسی قرار داده است؛ حمایت معیشتی را با استفاده از عنوان وجوب پرداخت نفقه به اثبات رسانده و حمایت در ازدواج را در دو بخش تزویج فرزندان و تسهیل ازدواج مطرح کرده و به استناد آیه ۳۲ سوره نور و مشهور فتوای فقها، فراهم آوردن مقدمات ازدواج فرزندان را مستحب دانسته است. (ص۷۹-۸۳)
وظایف فرزندان و خویشاوندان
نویسنده از آنجایی که پرداخت نفقه والدین در صورت نیاز بر فرزند واجب است؛ فراهم آوردن مقدمات ازدواج پدر را مستحب دانسته و از آن با عنوان (اعفاف) یاد کرده است. (ص۸۴)
در باب وظایف خویشاوندان در قبال عفاف جنسی محور اصلی بحث را بر مدار ازدواج و حمایت ازدواج مجردها قرار داده و به آیاتی همچون آیه ۳۲ سوره نور، آیه ۱۷۷ سوره بقره، آیه ۹۰ سوره نحل استناد کرده است. (ص۸۴-۸۵)
وظایف عموم مردم و حکومت
نویسنده به استناد روایات، واسطهگری در ازدواج و حمایت از خانواده را در عفاف جنسی بر عموم مردم مستحب و مطلوب دانسته (ص۸۹-۹۲) و قوّادی (واسطهگری برای ایجاد رابطه جنسی نامشروع) را به استناد ضروریات فقه و آیات نهی از منکر حرام دانسته است. (ص۹۲)
در این کتاب، حمایت حکومتها از عفاف جنسی مورد بررسی قرار گرفته و تسهیل همسریابی و حمایت از ازدواج به عنوان با اهمیتترین روش حمایتی معرفی شده است. (ص۹۵) حسین بستان وظیفه حکومتها پیرامون ازدواج موقت را نیز مورد بررسی قرار داده و نظریه فقهایی که با استفاده از حکم ثانوی ترتب فساد، ترویج ازدواج موقت را جزو وظایف حکومت اسلامی نمیدانند به نقد گذاشته و با استفاده از روایات اسلامی و جلوگیری از ترویج روابط نامشروع، آمادهسازی بستر ازدواج موقت را نیز وظیفه حکومتها دانسته است. (ص۹۷-۹۸)
نظارت
نظارتهای پیشگیرانه در نابودسازی ابزار گناه و ساماندهی محیط اجتماعی در جهت کاهش زمینههای اختلاط جنسی از دیگر بخشهایی است که حسین بستان در باب عفاف جنسی، به بررسی آن پرداخته است. (ص۹۹) نویسنده برای اجرای این نظارتها از طرف نهادهای حکومتی، احکام عام و مشترکی را بیان کرده که امر به معروف و نهی از منکر، وجوب مرابطه (مرزبانی و محافظت از رخنهگاههای دشمن) و حرمت صدّ و بازداشتن از راه خدا از جمله آنهاست. (ص۹۹-۱۴۵)
وظایف و اختیارات خانواده
مؤلف نظارت خانواده بر عفاف جنسی را تحت عناوینی همچون نظارت همسران، نظارت والدین بر فرزندان و نظارت فرزندان بر والدین مورد یررسی قرار داده است. نظارت شوهر بر زن را به استناد آیه ۶ سوره تحریم و برخی از روایات اسلامی به لزوم حفاظت خانواده از آتش دوزخ، مطلوبیت غیرتورزی، اشتراط خروج زن از منزل با اجازه شوهر و توصیه به نگهداری زن در خانه معنا کرده است. (ص۱۴۶-۱۵۸)
نظارت زن بر شوهر از دیگر مسائلی است که حسین بستان با تکیه بر ادله وجوب امر به معروف آن را بر زن جایز دانسته و اشتراط در ضمن عقذ نکاح را از راهکارهای آن معرفی کرده است. (ص۱۶۱-۱۶۷)
پنهانسازی رابطه زناشویی، تفکیک محل خواب زن و شوهر از فرزندان و کنترل نگاه فرزندان از دیگر وظایف نظارتی است به آنها پرداخته شده است. (ص۱۷۷-۱۷۸)
وظایف روحانیت و حکومت
نویسنده بنابر ادله امر به معروف و نهی از منکر، عالم بودن روحانیون با شرایط امر به معروف، موقعیت الگویی آنها در جوامع دینی و اثرپذیری توده مردم از آنها نقش روحانیت را در نظارت بر رعایت عفاف جنسی در جامعه پررنگتر دانسته است. (ص۱۷۸-۱۸۰)
وظایف نظارتی حکومت اسلامی را نیز با ادلهای همچون وجوب امر به معروف و نهی از منکر، وجوب نصیحت، ولایت حاکم و قاعده لاضرر مشروع دانسته (ص۱۸۲-۱۸۶) و ابعاد نظارتی حکومتها را در الزام افراد به پرداخت دیون، اخذ اجباری زکات و نابود کردن ابزار گناه، قانونگذاری صحیح و اجرای حدود و تعزیرات تبیین کرده است. (ص۱۸۷-۲۰۲)