کاربر:Rezashams/صفحه تمرین۳: تفاوت میان نسخه‌ها

از دانشنامه فقه معاصر
Rezashams (بحث | مشارکت‌ها)
Rezashams (بحث | مشارکت‌ها)
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:


{{جعبه اطلاعات آیه|عنوان=آیه ۶۳ سوره شعراء|تصویر=تصویر متن آیه ۶۳ سوره شعراء.png|توضیح تصویر=|اندازه تصویر=|نام آیه=|واقع در سوره=[[سوره شعراء]]|شماره آیه=۶۳|جزء=۱۹|شأن نزول=|مکان نزول=مکه|موضوع=[[معجزه شکافتن دریا توسط موسی(ع)]]|درباره=|سایر=|آیات مرتبط=}}
'''کلام جدید'''


'''آیه ۶۳ سوره شعراء''' اشاره به وحی الهی به حضرت موسی(ع) و نشان دادن راه نجات به او و بنی‌اسرائیل از دست فرعونیان دارد.<ref>مکارم شیرازی، ترجمه قرآن، 1373ش، ص370.</ref> به نقل از تفسیر نمونه بعد از ماجرای ایمان آوردن ساحران به موسی(ع) و خدای او، زمینه مساعدی برای تبلیغ دین فراهم شد و موسی(ع) سالیان متمادی تبلیغ آیین خود کرد. او با آوردن معجزات متعدد با بنی‌اسرائیل اتمام حجت نمود. بعد از مشخص شدن مومنان از کافران شبی دستور الهی بر کوچ از مصر رسید و خدا خبر از تعقیب شدن موسی توسط فرعونیان را به او داد.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، 1371ش، ص224-244.</ref>
== تعریف و فایده ==
کلام جدید از جمله رشته های دین‌پژوهی دانسته میشود<ref>خسروپناه، کلام جدید با رویکرد اسلامی، 1388ش، ص24-33.</ref> که با استفاده از روشهایی نظیر عقلی، نقلی، تجربی و شهودی به دفاع عقلانی از تمام گزاره‌های اعتقادی می‌پردازد.<ref>خسروپناه، کلام جدید با رویکرد اسلامی، 1388ش، ص37و38.</ref> این  رشته در ادامه [[کلام اسلامی|کلام قدیم]] قرار دارد و به‌خاطر مواجه شدن با شبهات و مسائل جدید و همواره در حال تغییر، با نوعی نوگرایی همراه است.<ref>نویسنده: شفیعی، احمد ؛ کلام قدیم و کلام جدید ص30</ref> برخی پژوهشگران نوگرایی در کلام را در بخشهایی چون مبادی کلام، روش، مسائل، هویت و زبان برشمردند.<ref>نویسنده: شفیعی، احمد ؛ کلام قدیم و کلام جدید ص30-32</ref> و برخی دیگر تمام این موارد را تنها یک بعد تجدد و نوگرایی کلام میدانند و برای علم کلام ابعادی دیگر نظیر تجدد ناشی از تحول معارف بشری، تجدد ناشی از تغییر تجربه دینی، تجدد به جهت تحول در علوم و فضای فرهنگی برمیشمارند.<ref>حجت خواه  بررسی و نقد نظریه های کلام جدید و نسبت آن با کلام قدیم ص19-27</ref>


[[ناصر مکارم شیرازی|مکارم شیرازی]] بنابر آیات دیگر این دستور را یک نقشه الهی برای نابودی و عذاب کافران دانسته است.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، 1371ش، ص236.</ref> همچنین خداوند در [[آیه 24 سوره دخان]] وعده هلاکت فرعونیان را در کنار امر به کوچ شبانه آنها بیان کرده است.<ref>سوره دخان، آیه 24.</ref> نتیجه این تعقیب محاصره شدن بنی‌اسرائیل میان فرعونیان و دریا بود و بنی‌اسرائیل مضطرب و وحشت‌زده، مطمئن به غلبه فرعونیان بر آنها بودند.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۱۵، ص۲۴۴.</ref> به گفته مکارم شیرازی در تفسیر [[آیه ۶۲ سوره شعراء]] موسی تشویش و اضطراب آنها را بی‌جا دانست و وعده هدایت الهی را داد.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۱۵، ص۲۴۴.</ref> با توجه به آیه ۶۳ سوره شعراء در این میان وحی به موسی(ع) نازل شد که عصایت را به دریا بزن. دریا شکافت و آبها با روی هم قرار گرفتن مانند کوهی بزرگ گشتند و در میان دریا راهی نمایان شد.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۱۵، ص۲۴۴.</ref>
قائلین به کلام جدید معتقد در واقع، در سنجش و قیاس کلام گذشته با کلام معاصر نه تنها آن را ناکافى، بلکه غیر کارآمدى مى‏بینند تفاوت‏این دو صرفا در کمیت‏ مسائل و طرح پرسشهاى نوین نیست; بلکه نو شدن انسان و فرهنگ و تمدن او از یک سو و تحولات عمیقى که در شاخه‏هاى مختلف معرفت‏بشرى رخ داده است از سوى دیگر، موجب مى‏شوند که کلام سنتى و دستاورد متکلمان گذشته براى عصر حاضر به هیچ رو مفید نباشد و شالوده کلام و الهیاتى نو پى ریخته شود.<ref>واعظی، «ماهیت کلام جدید».</ref>


بنابر روایات هنگامی که عصای موسی به دریا برخورد کرد و آن را شکافت ۱۲ راه در میان دریا پدیدار شد و هر گروهی از بنی‌اسرائیل از راهی رفتند.<ref>البرهان ج۴ ص۱۷۱.</ref> خداوند در [[آیه ۷۷ سوره طه]] از خشک بودن این مسیرها خبر داده است.<ref>آیه۷۷، سوره طه.</ref> به گفته مغنیه هنگامی که دریا شکافت فرعون این اتفاق را برای اطرافیانش به نفع خود تفسیر کرد و به آنها گفت دریا به فرمان من شکافته شده و دشمنانم را غرق خواهد کرد اما خود گرفتار شد.<ref>مغنیه، تفسیر الکاشف، 1424ق،  ج۵، ص۴۹۹.</ref> [[فضل بن حسن طبرسی|طبرسی]] معتقد است این دریا، دریای نیل مابین ایله و مصر بوده باشد و برخی معتقدند دریایی میان یمن و عربستان تا مصر به‌نام دریای قلزم است.<ref>طبرسی، مجمع البیان، 1372ش، ج۷، ص۳۰۱.</ref>
=== تاریخچه ===
تاریخچه کلام جدید به الهیات مسیحی برمیگردد. کلام مترادف آن چیزی است که امروزه به آن الهیات میگویند.<ref>قنبری، درآمدی بر چیستی کلام جدید، ص95.</ref> الهیات مسیحی در دوره مدرنیته با چالشهای جدی مواجه شد الهی دانان با استفاده از مبانی و اصول برگرفته از تفکر مدرن به حا آن پرداخته اند. در این میان نقش اصلی و تعیین کننده را الهی دانان پروتستان  و بخصوص شلایر ماخر که به عنوان پدر الهیات جدید نام گرفت عهده دار شد. در واقع شلایر ماخر سعی در ارائه تصویر جدیدی از مسیحیت کرد اما اصل کار او با کار قدما متفاوت نبود لذا اورا یک الهی دان میدانند.<ref>قنبری، درآمدی بر چیستی کلام جدید، ص99.</ref> پس از وی دیگر الهی دانان مسیحی کار اورا تداوم بخشیدند و این جریان تا امروز به الهیات جدید مسیحی ادامه داردو الهیات جدید مسیحی همان دفاع از هویت مسیحیت در برابر مدرنیته است.<ref>قنبری، درآمدی بر چیستی کلام جدید، ص99.</ref>


{{گفت و گو|و بدنبال آن به موسی وحی کردیم: «عصایت را به دریا بزن!» [عصایش را به دریا زد] و دریا از هم شکافته شد، و هر بخشی همچون کوه عظیمی بود.<ref>مکارم شیرازی، ترجمه قرآن، ۱۳۷۳ش، ص۳۷۰.</ref>|عرض=۱۰۰|شکل بندی عنوان=line-height:200%; font-size:150%; font-weight: normal;|شکل بندی ستون راست=text-align:center; line-height:170%|شکل بندی آدرس=font-size:75%;|تورفتگی=۰|تراز=وسط|عنوان={{عربی|اندازه=۱۵۰%|فَأَوْحَيْنَا إِلَىٰ مُوسَىٰ أَنِ اضْرِبْ بِعَصَاكَ الْبَحْرَ فَانْفَلَقَ فَكَانَ كُلُّ فِرْقٍ كَالطَّوْدِ الْعَظِيمِ
به گفته خسرو پناه نخستین اثر به زبان فارسی ترجمه جلد دوم کتاب شبلی نعمانی عالم هندی است که با عنوان علم کلام جدید به قلم سید محمدتقی فخر داعی گیلانی بود که در سال 1329ش به چاپ رسید. و قبل از او سرسید احمدخان هندی در یکی از سخنرانی هایش حوالی 1286ق به نیازمندی امروزمان به کلام جدید اشاره میکند. اما در ایران اولین نفر مرتضی مطهری بوده است که از حقانیت شیعه یاد کرده است.<ref>عبداللهی، خسروپناه، پژوهشی در ماهیت کلام جدید، ص10.</ref>
}}|آدرس=سوره شعراء، آیه۶۳}}
 
یوسفیان معتقد است عالم هندی شبلی نعمانی(1857-1914م) از اولین کسانی است که کلام جدید را به کار برد است و جلد دوم کتاب تاریخ علم کلام را علم کلام جدید نامگذاری کرده است.<ref>یوسفیان، تبار شناسی کلام جدید، 66.</ref> و قبل از ان اندیشمندان مسیحی برای اشاره به چهره جدید الهیات مسیحی  از تعبیر modern theology به معنای کلام جدید استفاده <ref>یوسفیان، تبار شناسی کلام جدید، 66.</ref>
 
برخی میان کلام جدید و الهیات جدید قائل به تفاوت هستند و این دو لفظ را مترادف نمیدانند. در الهیات جدید بیشتر به مباحثی از قبیل تجربه دینی ، مسیح شناسی اسطوره زدایی از کتاب مقدس، وحی، نجات و تثلیث میپردازد اما آنچه در میان جهان اسلام به کلام جدید می پردازد بیشتر ناظر به مسائلی است که در غرب به عنوان فلسفه دین شناخته میشود. بنابر این کلام جدید معادل الهیات دید نیست.<ref>محمدرضایی، محمد ؛ حجت خواه، حسینبررسی و نقد نظریه های کلام جدید و نسبت آن با کلام قدیم ص 10</ref>
 
اصطلاح کلام دینی در جامعه ایران به عنوان یک نیاز مبرم توسط شهید مطهری مطرح شده است.<ref>ربانی گلپایگانی، تحلیلی از کلام جدید و قدیم»، ص1.</ref>
 
== مسائل علم کلام جدید ==
[https://ensani.ir/file/download/article/20101212151401-930.pdf نمونه هایی از مسائل جدید کلامی ص129]
 
=== مسائل پر اهمیت ===
 
== دیدگاه‌ها در مورد کلام جدید ==
معرفت دینى و علم کلام از ویژگى خاصى برخوردار است. علم کلام نسبت‏به بسیارى از علوم، مصرف‏کننده است. متکلم تا مبانى انسان‏شناسى و جهان‏شناختى خود را تنقیح نکند، نمى‏تواند درک روشنى از معارف و عقاید دینى داشته باشد و این مبانى در خارج از معرفت دینى و به واسطه علوم انسانى و فلسفه و سایر شاخه‏هاى دانش فراهم مى‏شوند. تغییر در این مبانى بر اثر تحول و تطور علوم و معارف بشرى، موجب تحول و دگرگونى فهم متکلم از دین مى‏شود.
 
برخی منکر وجود علمی جداگانه بنام کلام جدید هستند . اینان در واقع تغییر و تحول مسائل کلام را میپذیرنداما این تغییرات را موجب تغییر ماهیت علم کلام و پیدایش کلامى نوین نمى‏شمارند. این نظریه با سه تقریر گزارش شده است:
 
* تقریر اولتمایز علوم از یکدیگر، بیش از هر امر دیگرى، مرهون اغراض آن علوم است غرض از علم کلام در گذشته و حال تفاوتى نکرده است از آنجا که مسائل در تمام علوم به طور طبیعى تغییر مى‏کنند، تفکیک میان کلام جدید و قدیم وجه روشنى ندارد و هیچ دلیلى بر قطع پیوستگى میان کلام در گذشته و حال در دست نیست; بلکه مقوم کلام قدیم و جدید امرى است که موجب نوعى پیوستگى میان آنها شده است و این امر همان غرض و هدف علم کلام است که باعث گرد آمدن مسائل این علم شده استطبق این تقریر محتوا ومسائل کلام است که دستخوش تغییر شده است.<ref>واعظی، «ماهیت کلام جدید».</ref>
* تقریر دوم. در این تقریر  اگر علاوه بر تغییر محتوا، در روش و مبانى نیز میان کلام گذشته و حال تفاوت حاصل شود، دلیلى وجود ندارد که کلام را به قدیم و جدید تقسیم کنیم. آشنایان با فقه مى‏دانند که فقها در تحقیقات و تالیفات فقهى خود نه فقط در مسائل و محتوا، بلکه در مبانى و روش استنباط و حتى در منابع فقه با یکدیگر اختلاف دارند. اما این اختلافات باعث تقسیم فقه به قدیم و جدید نمى‏شود. بلکه فقها را به فقهاى متقدم و متاخر تقسیم مى‏کند، و نه علم فقه را. مشکل اصلى در تقسیم کلام به کهنه و نو، مشکل ضابطه است; یعنى با چه ضابطه‏اى چنین تقسیمى را صورت دهیم؟ با توجه به امکان تغییر محتوا و روش و مبانى در میان متکلمین در هر زمان مفروض، در کدام مرز زمانى مى‏توان به آغاز کلام جدید و اتمام کلام سنتى و قدیم فتوا داد؟ و از چه زمان و تاریخى این کلام «جدید» نامیده شده، کهنه قلمداد خواهد شد؟<ref>واعظی، «ماهیت کلام جدید».</ref>
* تقریر سوم کلام جدید اگر خالی از مباحث فلسفه دین که حاوی پیشفرض های کلامی است بشود علم کلام پیشفرضهایى دارد که در فلسفه دین مورد بررسى واقع مى‏شود. لذا مباحث فلسفه دین بر مباحث کلامى تقدم منطقى دارد. اگر مباحث «فلسفه دین‏» را از «کلام‏» ممتاز کنیم، میان کلام قدیم و جدید تفاوتى از ناحیه موضوع و روش و غایت وجود ندارد. از ناحیه جهت مسائل و انگیزه‏هاى متکلمان تفاوتهایى به چشم مى‏خورد، لیکن این امور به خودى خود، علم جدیدى را موجب نمى‏شوند.<ref>واعظی، «ماهیت کلام جدید».</ref>
 
به گفته قنبری ماهیت کلام جدید یکی از سه مورد زیر است:
 
* میان کلام جدید و قدیم وجه اشتراکی نیست و این دو در دو فضای متفاوت رشد کرده اند.
* در کلام قدیم بیشتر به گزاره های ناظر به واقع و در کلام جدید بیشتر گزاره ها ناظر به ارزش هستند.
* جدید بودن وصف خود مسائل کلامی است که در قدیم در باره ذات خدا و معاد بود و جدید بیشتر انسان شناسی و دین شناسی است.
 
اشخاصی مانند سروش میان کلام جدید و قدیم تفاوت ماهوی قائل نیستند و میشود گفت حتی اگر در کلام جدید رویکرد دین شناسی هم وارد کلام شده است این دین شناسی جانبدارانه است و دین شناسی بدون رویکرد دفاعی جایگاهش فلسفه است.<ref>قنبری، درآمدی بر چیستی کلام جدید، ص101.</ref>
 
==== ابعاد تجدد در علم کلام ====
تجدد در مسائل به دلیل تجدد در شبهات و تکامل در معرفت متکلم
 
تجدد در روش: باید روش متکلم به تبع تجدد در فهم مخاطبان و همچنین نو شدن شبهات نو شود.
 
تجدد در زبان که علم کلام بر خلاف علوم تجربی و برهانی زبان دقیقی ندارد و با مخاطب با زبان خودش همراه میشود
 
تجدد در نبانی و مبادی مثلا مبادی معرفت شناسی مورد توجه متککلم است اما مبادی زبان شناسی اینگونه نیست.
 
=== مقایسه کلام جدید با کلام قدیم و فلسفه دین ===
به گفته یوسفیان این دو از نظر غایت ، روش و مسائل با همدیگر متفاوت هستند.
 
هدف متکلم دینی اثبات مدعیات دینی و دفاع از حقانیت آنهاست  اما فیلسوف دین در پی شناخت درستس یا نادرستی آموزه های دینی است یعنی فیلسف دین حقانیت دین را پیشفرض خود نمیداندو در آغز فلسفه ورزی خود حتی وجود خدا را مسلم نمیانگارد لذا ممکن است استدلال های قلی خود را به نحو دین خاص سازمان نمیدهد.
 
روش متکلم علاوه بر ادله عقلی به روش نقلی نیز تمسک میکند اما فیلسوف دین به دلیل برنگیزدن دینی خاص روش نقلی را در دست ندارد.<ref>یوسفیان، تبار شناسی کلام جدید، 67.</ref>
 
جان هیک همچنین پلانتینگا  فلسفه دین را تامل فلسفی در باره دین میدانند روش کراردر فلسفه دین تحقیق بدون دلبستگی پیشین به دین و تنها با رویکرد عقلی و فلسفی انجام میشود. در حقیقت فلسفه دین تفکر فلسفی درباره دین است نه دفاع فلسفی از آن.<ref>قنبری، درآمدی بر چیستی کلام جدید، ص102.</ref> پس تفاوت این دو نه در روش است و نه در مسائل و موضوع بلکله در رویکرد و نگاه به مساله است یعنی اگز با هدف دفاع از باورهای دینی بحث میکند و پیشفرض خود را صحت داده ها گرفته و تمام تلاشهایش ولو با استدلال های عقلی در جهت توجیه موجودیت فعلی است متکلم است و اگر تمام پیشفرض های ذهنی خود راکنار گذاشته باشد و در جهت یافتن حقیقت است نه دفاع فیلسوف دین است. <ref>قنبری، درآمدی بر چیستی کلام جدید، ص102.</ref>


== پانویس ==
== پانویس ==
{{پانویس}}
{{پانوشت}}


== منابع ==
== منابع ==
{{منابع}}
{{منابع}}
* بحرانی، هاشم بن سلیمان، البرهان فی تفسیر القرآن، قم، موسسة البعثة، ۱۴۱۵ق.
* واعظی، احمد، [https://ensani.ir/fa/article/67843/ماهیت-کلام-جدید «ماهیت کلام جدید»]، ماهنامه نقد و نظر، شماره ۱، ۱۳۷۵ش.
* شیخ طوسی، محمد بن حسن، التبیان فی تفسیر القرآن، تحقیق: احمد قصیر عاملی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، بی‌تا.
* یوسفیان، حسن، [https://ensani.ir/fa/article/download/276484 «تبارشناسی کلام جدید»]، معارف عقلی، شماره ۱۱، ۱۳۸۷ش.
* طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، تهران، ناصر خسرو، چاپ سوم، ۱۳۷۲ش.
* عبداللهی، خسروپناه، [https://ensani.ir/file/download/article/20120329113016-2117-29.pdf «پژوهشی در ماهیت کلام جدید»]، فصلنامه اندیشه نوین دینی، سال 4، شماره 15، 1387ش.
* مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الإسلامیة، چاپ دهم، ۱۳۷۱ش.
 
{{پایان}}

نسخهٔ ‏۱۶ ژانویهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۰:۵۲

کلام جدید

تعریف و فایده

کلام جدید از جمله رشته های دین‌پژوهی دانسته میشود[۱] که با استفاده از روشهایی نظیر عقلی، نقلی، تجربی و شهودی به دفاع عقلانی از تمام گزاره‌های اعتقادی می‌پردازد.[۲] این رشته در ادامه کلام قدیم قرار دارد و به‌خاطر مواجه شدن با شبهات و مسائل جدید و همواره در حال تغییر، با نوعی نوگرایی همراه است.[۳] برخی پژوهشگران نوگرایی در کلام را در بخشهایی چون مبادی کلام، روش، مسائل، هویت و زبان برشمردند.[۴] و برخی دیگر تمام این موارد را تنها یک بعد تجدد و نوگرایی کلام میدانند و برای علم کلام ابعادی دیگر نظیر تجدد ناشی از تحول معارف بشری، تجدد ناشی از تغییر تجربه دینی، تجدد به جهت تحول در علوم و فضای فرهنگی برمیشمارند.[۵]

قائلین به کلام جدید معتقد در واقع، در سنجش و قیاس کلام گذشته با کلام معاصر نه تنها آن را ناکافى، بلکه غیر کارآمدى مى‏بینند تفاوت‏این دو صرفا در کمیت‏ مسائل و طرح پرسشهاى نوین نیست; بلکه نو شدن انسان و فرهنگ و تمدن او از یک سو و تحولات عمیقى که در شاخه‏هاى مختلف معرفت‏بشرى رخ داده است از سوى دیگر، موجب مى‏شوند که کلام سنتى و دستاورد متکلمان گذشته براى عصر حاضر به هیچ رو مفید نباشد و شالوده کلام و الهیاتى نو پى ریخته شود.[۶]

تاریخچه

تاریخچه کلام جدید به الهیات مسیحی برمیگردد. کلام مترادف آن چیزی است که امروزه به آن الهیات میگویند.[۷] الهیات مسیحی در دوره مدرنیته با چالشهای جدی مواجه شد الهی دانان با استفاده از مبانی و اصول برگرفته از تفکر مدرن به حا آن پرداخته اند. در این میان نقش اصلی و تعیین کننده را الهی دانان پروتستان و بخصوص شلایر ماخر که به عنوان پدر الهیات جدید نام گرفت عهده دار شد. در واقع شلایر ماخر سعی در ارائه تصویر جدیدی از مسیحیت کرد اما اصل کار او با کار قدما متفاوت نبود لذا اورا یک الهی دان میدانند.[۸] پس از وی دیگر الهی دانان مسیحی کار اورا تداوم بخشیدند و این جریان تا امروز به الهیات جدید مسیحی ادامه داردو الهیات جدید مسیحی همان دفاع از هویت مسیحیت در برابر مدرنیته است.[۹]

به گفته خسرو پناه نخستین اثر به زبان فارسی ترجمه جلد دوم کتاب شبلی نعمانی عالم هندی است که با عنوان علم کلام جدید به قلم سید محمدتقی فخر داعی گیلانی بود که در سال 1329ش به چاپ رسید. و قبل از او سرسید احمدخان هندی در یکی از سخنرانی هایش حوالی 1286ق به نیازمندی امروزمان به کلام جدید اشاره میکند. اما در ایران اولین نفر مرتضی مطهری بوده است که از حقانیت شیعه یاد کرده است.[۱۰]

یوسفیان معتقد است عالم هندی شبلی نعمانی(1857-1914م) از اولین کسانی است که کلام جدید را به کار برد است و جلد دوم کتاب تاریخ علم کلام را علم کلام جدید نامگذاری کرده است.[۱۱] و قبل از ان اندیشمندان مسیحی برای اشاره به چهره جدید الهیات مسیحی از تعبیر modern theology به معنای کلام جدید استفاده [۱۲]

برخی میان کلام جدید و الهیات جدید قائل به تفاوت هستند و این دو لفظ را مترادف نمیدانند. در الهیات جدید بیشتر به مباحثی از قبیل تجربه دینی ، مسیح شناسی اسطوره زدایی از کتاب مقدس، وحی، نجات و تثلیث میپردازد اما آنچه در میان جهان اسلام به کلام جدید می پردازد بیشتر ناظر به مسائلی است که در غرب به عنوان فلسفه دین شناخته میشود. بنابر این کلام جدید معادل الهیات دید نیست.[۱۳]

اصطلاح کلام دینی در جامعه ایران به عنوان یک نیاز مبرم توسط شهید مطهری مطرح شده است.[۱۴]

مسائل علم کلام جدید

نمونه هایی از مسائل جدید کلامی ص129

مسائل پر اهمیت

دیدگاه‌ها در مورد کلام جدید

معرفت دینى و علم کلام از ویژگى خاصى برخوردار است. علم کلام نسبت‏به بسیارى از علوم، مصرف‏کننده است. متکلم تا مبانى انسان‏شناسى و جهان‏شناختى خود را تنقیح نکند، نمى‏تواند درک روشنى از معارف و عقاید دینى داشته باشد و این مبانى در خارج از معرفت دینى و به واسطه علوم انسانى و فلسفه و سایر شاخه‏هاى دانش فراهم مى‏شوند. تغییر در این مبانى بر اثر تحول و تطور علوم و معارف بشرى، موجب تحول و دگرگونى فهم متکلم از دین مى‏شود.

برخی منکر وجود علمی جداگانه بنام کلام جدید هستند . اینان در واقع تغییر و تحول مسائل کلام را میپذیرنداما این تغییرات را موجب تغییر ماهیت علم کلام و پیدایش کلامى نوین نمى‏شمارند. این نظریه با سه تقریر گزارش شده است:

  • تقریر اولتمایز علوم از یکدیگر، بیش از هر امر دیگرى، مرهون اغراض آن علوم است غرض از علم کلام در گذشته و حال تفاوتى نکرده است از آنجا که مسائل در تمام علوم به طور طبیعى تغییر مى‏کنند، تفکیک میان کلام جدید و قدیم وجه روشنى ندارد و هیچ دلیلى بر قطع پیوستگى میان کلام در گذشته و حال در دست نیست; بلکه مقوم کلام قدیم و جدید امرى است که موجب نوعى پیوستگى میان آنها شده است و این امر همان غرض و هدف علم کلام است که باعث گرد آمدن مسائل این علم شده استطبق این تقریر محتوا ومسائل کلام است که دستخوش تغییر شده است.[۱۵]
  • تقریر دوم. در این تقریر اگر علاوه بر تغییر محتوا، در روش و مبانى نیز میان کلام گذشته و حال تفاوت حاصل شود، دلیلى وجود ندارد که کلام را به قدیم و جدید تقسیم کنیم. آشنایان با فقه مى‏دانند که فقها در تحقیقات و تالیفات فقهى خود نه فقط در مسائل و محتوا، بلکه در مبانى و روش استنباط و حتى در منابع فقه با یکدیگر اختلاف دارند. اما این اختلافات باعث تقسیم فقه به قدیم و جدید نمى‏شود. بلکه فقها را به فقهاى متقدم و متاخر تقسیم مى‏کند، و نه علم فقه را. مشکل اصلى در تقسیم کلام به کهنه و نو، مشکل ضابطه است; یعنى با چه ضابطه‏اى چنین تقسیمى را صورت دهیم؟ با توجه به امکان تغییر محتوا و روش و مبانى در میان متکلمین در هر زمان مفروض، در کدام مرز زمانى مى‏توان به آغاز کلام جدید و اتمام کلام سنتى و قدیم فتوا داد؟ و از چه زمان و تاریخى این کلام «جدید» نامیده شده، کهنه قلمداد خواهد شد؟[۱۶]
  • تقریر سوم کلام جدید اگر خالی از مباحث فلسفه دین که حاوی پیشفرض های کلامی است بشود علم کلام پیشفرضهایى دارد که در فلسفه دین مورد بررسى واقع مى‏شود. لذا مباحث فلسفه دین بر مباحث کلامى تقدم منطقى دارد. اگر مباحث «فلسفه دین‏» را از «کلام‏» ممتاز کنیم، میان کلام قدیم و جدید تفاوتى از ناحیه موضوع و روش و غایت وجود ندارد. از ناحیه جهت مسائل و انگیزه‏هاى متکلمان تفاوتهایى به چشم مى‏خورد، لیکن این امور به خودى خود، علم جدیدى را موجب نمى‏شوند.[۱۷]

به گفته قنبری ماهیت کلام جدید یکی از سه مورد زیر است:

  • میان کلام جدید و قدیم وجه اشتراکی نیست و این دو در دو فضای متفاوت رشد کرده اند.
  • در کلام قدیم بیشتر به گزاره های ناظر به واقع و در کلام جدید بیشتر گزاره ها ناظر به ارزش هستند.
  • جدید بودن وصف خود مسائل کلامی است که در قدیم در باره ذات خدا و معاد بود و جدید بیشتر انسان شناسی و دین شناسی است.

اشخاصی مانند سروش میان کلام جدید و قدیم تفاوت ماهوی قائل نیستند و میشود گفت حتی اگر در کلام جدید رویکرد دین شناسی هم وارد کلام شده است این دین شناسی جانبدارانه است و دین شناسی بدون رویکرد دفاعی جایگاهش فلسفه است.[۱۸]

ابعاد تجدد در علم کلام

تجدد در مسائل به دلیل تجدد در شبهات و تکامل در معرفت متکلم

تجدد در روش: باید روش متکلم به تبع تجدد در فهم مخاطبان و همچنین نو شدن شبهات نو شود.

تجدد در زبان که علم کلام بر خلاف علوم تجربی و برهانی زبان دقیقی ندارد و با مخاطب با زبان خودش همراه میشود

تجدد در نبانی و مبادی مثلا مبادی معرفت شناسی مورد توجه متککلم است اما مبادی زبان شناسی اینگونه نیست.

مقایسه کلام جدید با کلام قدیم و فلسفه دین

به گفته یوسفیان این دو از نظر غایت ، روش و مسائل با همدیگر متفاوت هستند.

هدف متکلم دینی اثبات مدعیات دینی و دفاع از حقانیت آنهاست اما فیلسوف دین در پی شناخت درستس یا نادرستی آموزه های دینی است یعنی فیلسف دین حقانیت دین را پیشفرض خود نمیداندو در آغز فلسفه ورزی خود حتی وجود خدا را مسلم نمیانگارد لذا ممکن است استدلال های قلی خود را به نحو دین خاص سازمان نمیدهد.

روش متکلم علاوه بر ادله عقلی به روش نقلی نیز تمسک میکند اما فیلسوف دین به دلیل برنگیزدن دینی خاص روش نقلی را در دست ندارد.[۱۹]

جان هیک همچنین پلانتینگا فلسفه دین را تامل فلسفی در باره دین میدانند روش کراردر فلسفه دین تحقیق بدون دلبستگی پیشین به دین و تنها با رویکرد عقلی و فلسفی انجام میشود. در حقیقت فلسفه دین تفکر فلسفی درباره دین است نه دفاع فلسفی از آن.[۲۰] پس تفاوت این دو نه در روش است و نه در مسائل و موضوع بلکله در رویکرد و نگاه به مساله است یعنی اگز با هدف دفاع از باورهای دینی بحث میکند و پیشفرض خود را صحت داده ها گرفته و تمام تلاشهایش ولو با استدلال های عقلی در جهت توجیه موجودیت فعلی است متکلم است و اگر تمام پیشفرض های ذهنی خود راکنار گذاشته باشد و در جهت یافتن حقیقت است نه دفاع فیلسوف دین است. [۲۱]

پانویس

الگو:پانوشت

منابع

  1. خسروپناه، کلام جدید با رویکرد اسلامی، 1388ش، ص24-33.
  2. خسروپناه، کلام جدید با رویکرد اسلامی، 1388ش، ص37و38.
  3. نویسنده: شفیعی، احمد ؛ کلام قدیم و کلام جدید ص30
  4. نویسنده: شفیعی، احمد ؛ کلام قدیم و کلام جدید ص30-32
  5. حجت خواه بررسی و نقد نظریه های کلام جدید و نسبت آن با کلام قدیم ص19-27
  6. واعظی، «ماهیت کلام جدید».
  7. قنبری، درآمدی بر چیستی کلام جدید، ص95.
  8. قنبری، درآمدی بر چیستی کلام جدید، ص99.
  9. قنبری، درآمدی بر چیستی کلام جدید، ص99.
  10. عبداللهی، خسروپناه، پژوهشی در ماهیت کلام جدید، ص10.
  11. یوسفیان، تبار شناسی کلام جدید، 66.
  12. یوسفیان، تبار شناسی کلام جدید، 66.
  13. محمدرضایی، محمد ؛ حجت خواه، حسینبررسی و نقد نظریه های کلام جدید و نسبت آن با کلام قدیم ص 10
  14. ربانی گلپایگانی، تحلیلی از کلام جدید و قدیم»، ص1.
  15. واعظی، «ماهیت کلام جدید».
  16. واعظی، «ماهیت کلام جدید».
  17. واعظی، «ماهیت کلام جدید».
  18. قنبری، درآمدی بر چیستی کلام جدید، ص101.
  19. یوسفیان، تبار شناسی کلام جدید، 67.
  20. قنبری، درآمدی بر چیستی کلام جدید، ص102.
  21. قنبری، درآمدی بر چیستی کلام جدید، ص102.