کاربر:Khoshnudi/صفحه تمرین۷: تفاوت میان نسخه‌ها

از دانشنامه فقه معاصر
بدون خلاصۀ ویرایش
(ابرابزار)
خط ۱: خط ۱:
{{ جعبه اطلاعات روایت
'''نزول قرآن''' فرستاده شدن [[آیه |آیات قرآن]] از طریق [[وحی]] بر [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|حضرت محمد(ص)]] است. استفاده از واژه نزول در معنای مادی آن را درباره [[قرآن]] صحیح ندانسته‌اند؛ به همین دلیل اندیشمندان اسلامی واژه‌های نزول روحانی، نزول حقیقی و نزول مقامی را درباره قرآن به کار برده‌اند.
| عنوان        = خطبه شقشقیه
| تصویر      =
| اندازه تصویر  =
| عرض تصویر  =
| نام‌های دیگر  = مُقَمّصه
| موضوع        = نقد عملکرد [[خلفای سه‌گانه|خلفا]]، اشاره به سه گروه [[ناکثین]]، [[قاسطین]] و [[مارقین]]
| صادره از    = [[امام علی(ع)]]
| راوی اصلی    = [[ابن عباس]]
| راویان      =
| اعتبار سند  = معتبر
| منابع شیعه  = [[نهج البلاغه]]
| منابع سنی    =
| مؤید قرآنی  =


}}
در آیات قرآن از واژه‌هایی مانند «انزلنا»، «نزلنا»، «اوحینا»، «سنلقی»، «سنقرؤک»، «نتلوها» و «رتلناه» برای اشاره به نزول قرآن استفاده شده است.  
'''خطبه شِقشِقیّه''' یا '''مُقَمّصه''' از معروف‌ترین [[خطبه]]‌های [[نهج البلاغه]] است. [[امام علی علیه‌السلام|امام علی(ع)]] در این [[خطبه]] عملکرد [[خلفای سه‌گانه|خلفا]]  را نقد می‌کند و اصل [[خلافت]] هر یک از آنان را زیر سؤال می‌برد. وی همچنین به هجوم مردم برای [[بیعت]] با او و نیز سه گروه [[ناکثین]]، [[قاسطین]] و [[مارقین]] اشاره و سرانجام وجه پذیرش حکومت توسط خویش را بیان می‌کند. این خطبه طبق ترتیب اکثر نسخه‌های مختلف نهج البلاغه، سومین خطبه است.


راوی مستقیم این خطبه (<small>که خود آن را از امام علی(ع) شنیده است</small>)، [[عبدالله بن عباس|ابن عباس]] است که روایت وی نزد [[اهل سنت و جماعت|اهل سنت]] معتبر است.
صعود ملکوتی روح پیامبر(ص) از عالم ظاهر به عالم باطن و نزول [[فرشته]] حامل وحی از عالم باطن به عالم ظاهر با تبدیل به حالت بشری، دو نوع ارتباط پیامبر(ص) با عالم قدس ربوبی جهت دریافت قرآن است. درباره همزمانی نزول قرآن با بعثت حضرت محمد(ص) یا تأخیر نزول قرآن از ابتدای [[بعثت]] چند دیدگاه ارائه شده که تاخیر سه ساله نزول قرآن از زمان بعثت و همزمانی بعثت و نزول قرآن در [[رمضان|ماه رمضان]] از جمله این دیدگاه‌ها است.


این خطبه بارها به زبان فارسی ترجمه و از سوی بسیاری از دانشمندان از جمله [[سید مرتضی]] شرح شده است. برخی از اهل سنت در [[اسناد|سند]] و مضمون آن تردید کرده‌اند و برخی آن را قطعی و [[حدیث صحیح|صحیح]] می‌دانند. بعضی از پژوهشگران  معاصر گفته‌اند این سخنان امام(عخطبه عمومی نبوده و تنها برای [[عبدالله بن عباس|ابن عباس]] بیان شده است.
نزول قرآن در دو مرحله دفعی و تدریجی یا نزول آن صرفا به صورت تدریجی از مباحث مورد اختلاف در علوم قرآنی است؛ محققانی همچون [[محمدهادی معرفت]] فقط به نزول تدریجی قرآن باور دارند؛ ولی در مقابل، افرادی چون [[سید محمدحسین طباطبائی|علامه طباطبایی]] قائل به دو [[نزول تدریجی]] و [[نزول دفعی]] برای قرآن هستند.
==جایگاه بحث نزول قرآن==
بحث درباره نزول قرآن به معنای فرستادن [[آیه|آیات قرآن]] توسط [[وحی]] از سوی خدا بر پیامبر اسلام(ص<ref>حکیم، علوم القرآن، ۱۴۱۷ق، ص۲۵.</ref> آغاز نزول، چگونگی نزول، مدت نزول، یکباره یا تدریجی بودن نزول قرآن و مباحثی دیگر در این رابطه به لحاظ دانشی در حوزه [[علوم قرآن]] قرار می‌گیرد.<ref>معرفت، علوم قرآنی، ۱۳۸۸ش، ص۹؛ میرمحمدی، تاریخ و علوم قرآن،  ۱۳۷۵ش، ص۵.</ref> [[عبدالله جوادی آملی|جوادی آملی]] مفسر شیعه نزول قرآن را ناظر به ظاهر آن می‌داند، زیرا بر این باور است که [[باطن قرآن]] قابل نزول و تنزّل نیست و پیامبر با ترقی روحی به مقامی می‌رسد که می‌تواند باطن قرآن را درک کند.<ref>جوادی آملی، قرآن در قرآن، ۱۳۸۶ش، ص۴۴.</ref>


== زمان و مکان خطبه ==
[[محمدهادی معرفت]] قرآن‌پژوه و فقیه، در کتاب‌های علوم قرآنی خود مباحثی مثل آغاز نزول، مدت نزول، اولین و آخرین آیه و سوره نازل شده، تفاوت [[سوره‌های مکی و مدنی]]، ترتیب نزول، [[اسباب نزول]]، مانند آن را جزو مباحث پیوسته نزول قرآن آورده است.<ref>معرفت، علوم قرآنی، ۱۳۸۸ش، ص۴.</ref>
به قرینه نکات تاریخی [[خطبه]] از جمله: سخن گفتن امام از [[ناکثین]] (اصحاب [[جنگ جمل|جمل]]، جمادی [[سال ۳۶ هجری قمری|سال ۳۶ قمری]]) و [[قاسطین]] ([[معاویة بن ابی‌سفیان|معاویه]] و یارانش در [[صفین|صفّین]]، اواخر سال ۳۶ و اوایل سال ۳۷) و [[مارقین]] ([[خوارج]] [[جنگ نهروان|نهروان]]، اواخر سال ۳۷ یا در سال ۳۸)، و به قرینه حضور [[عبدالله بن عباس|ابن عباس]] در [[کوفه]]، می‌توان حدس زد این خطبه را امام در اواخر سال ۳۸ یا اوایل سال ۳۹ خوانده است.<ref>طالقانی، پرتوی از نهج البلاغه، ص۱۲۸.</ref>
=== مفهوم‌شناسی ===
از آنجا که  قرآن جسم نیست که از مکانی بالا به مکانی پایین‌تر حرکت کند، نزول به معنای لغوی یا مادی آن را درباره [[قرآن]] صحیح نمی‌دانند. زیرا مبدا نزول آن خداوند است که منزه از مکان و جسم است و محل نزول آن هم طبق آیات ۱۹۴و ۱۹۵ [[سوره شعراء]] <ref>«نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمِينُ *عَلَىٰ قَلْبِكَ لِتَكُونَ مِنَ الْمُنذِرِ‌ينَ». روح الامین آن(قرآن) را نازل کرده است *بر قلب تو، تا از انذارکنندگان باشی!</ref> قلب پیامبر بوده است؛<ref>احمدی، قرآن در قرآن، ۱۳۷۴ش، ص۱۱۵.</ref> طبق این نظر مراد از نزول قرآن، ظهور وحی بر پیامبر(ص) است و چون آن حضرت وحی را از جانب خداوند دریافت می‌کرده، طبق عرف اهل زبان به نزول تعبیر شده است؛<ref>حکیم، علوم القرآن، ۱۴۱۷ق، ص۲۵.</ref> به همین دلیل برخی از باب تشبیه معقول به محسوس استفاده از واژه نزول درباره قرآن را به معنای مجازی آن صحیح دانسته‌اند.<ref>عابدینی، «معناشناسی نزول در قرآن ...»، ص۹۸-۹۹.</ref>


[[شیخ مفید]]<ref>مفید، ارشاد، ج۱، ص۲۸۷.</ref> و [[قطب‌الدین راوندی|قطب الدین راوندی]]<ref>الراوندی، منهاج البراعة فی شرح نهج البلاغة، ج۱، ص۱۳۳.</ref> مکان ایراد خطبه را در «رحبه» دانسته‌اند. هرچند رحبه می‌تواند مصادیق گوناگونی داشته باشد، به نظر می‌رسد در اینجا مقصود، جایی در وسط صحن (حیاط) [[مسجد کوفه]] است که امام علی(ع) معمولاً برای قضاوت یا موعظه کردن در آنجا می‌نشسته است؛ چندان که گفته‌اند در زمان [[زیاد بن ابیه]] [[محدث|محدثان]] از ترس، به جای نام امام(ع)، «صاحب الرحبة» می‌گفتند.<ref>مدنی، الطراز الأول، ج۲، ص۶۱.</ref>
نزول روحانی، نزول مقامی و نزول حقیقی تعابیری است که اندیشمندان اسلامی برای اشاره به نزول قرآن از آنها استفاده کرده‌اند؛ [[حسن مصطفوی]] در [[التحقیق فی کلمات القرآن الکریم (کتاب)|التحقیق فی کلمات القرآن]] از تعبیر نزول روحانی،<ref>مصطفوی، التحقیق، ۱۳۶۸ش، ج۱۲، ص۸۸.</ref> [[سید محمدحسین طباطبائی|علامه طباطبایی]] با اشاره به عُلوّ مقام [[خدا]] و پایین بودن مقام بندگان،  از تعبیر نزول مقامی،<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۳، ص۸.</ref> و [[محمدتقی مصباح یزدی|مصباح یزدی]] نیز در مقابل دو واژه نزول مادی و نزول اعتباری از واژه نزول حقیقی درباره قرآن استفاده کرده‌اند.<ref>مصباح یزدی، قرآن‌شناسی، ۱۳۸۵ش، ج۱، ص۳۲.</ref> طبق این نظر در امور حقیقی غیرحسی مانند قرآن که از مقام [[علم الهی]] به مرحله الفاظ و مفاهیم بشری تنزّل یافته، استفاده از تعبیر نزول حقیقی مناسب خواهد بود.<ref>مصباح یزدی، قرآن‌شناسی، ۱۳۸۵ش، ج۱، ص۳۲.</ref>
چنانکه مطرزی (متوفای ۶۱۰ق.) می‌گوید، «رحبه کوفه،» سکویی وسط مسجد کوفه بوده است که امام علی(ع) در آنجا می‌نشسته و موعظه می‌کرده است و وقتی گفته می‌شود حضرت، غنائم خوارج را در «رحبه» ریخت، مقصود همین جاست.<ref>مطرزی، المغرب، ج‌۱، ص۳۲۴.</ref>
{| class="wikitable" style="float:left"
|-
! نام نسخه !! شماره خطبه<ref>به نقل: محمدی، المعجم المفهرس لالفاظ نهج البلاغه، جدول اختلاف نسخ، ص ۲۳۵.</ref>
|-
| المعجم المفهرس و دیگر نسخه‌ها<ref>نسخه صبحی صالح، فیض الاسلام، ابن میثم، فی ظلال، خویی، ابن ابی الحدید، عبده، ملاصالح.</ref>|| ۳
|-
| ملافتح الله|| ۴
|}


== نامگذاری خطبه ==
در [[آیه|آیات]] قرآن برای نزول قرآن گاه از مشتقات کلمه نزول مانند «انزلنا» و «نزلنا» و در دیگر آیات از واژگانی چون «اوحینا»، «سنلقی»، «سنقرؤک»، «نتلوها»، «رتلناه» و ... استفاده شده است.<ref>عابدینی، «معناشناسی نزول در قرآن ...»، ص۱۱۲.</ref>
این خطبه را به اعتبار جمله نخستین آن یعنی «واللّهِ لَقَدْ تَقَمَّصَها فلان»، «مُقَمّصه» نامیده‌اند، تقمّص یعنی «لباس پوشید» که امام، خلافت را به لباسی تشبیه کرده است که ابوبکر با آگاهی از اینکه برازنده‌اش نیست آن را بر تن کرده است.<ref>طالقانی، پرتوی از نهج‌البلاغه، ۱۳۷۴ش، ص۱۳۰-۱۳۵.</ref> اما نام مشهور این خطبه، «شقشقیه» است که به اعتبار جمله‌ای است که پس از پایان خطبه و درخواست [[عبدالله بن عباس|ابن عباس]] از امام برای ادامه دادن آن، توسط امام بیان شده است: «هیهاتَ یا ابنَ عباس تلک شِقشِقَةٌ هَدَرَت ثُم قَرَّت.» شقشقه، چنانکه از مجموع سخنان لغویون و شارحان خطبه استفاده می‌شود، چیزی است مانند شش که هنگام هیجان یا غضب از دهان شتر بیرون می‌آید که با چرخیدن صدا در گلوی شتر همراه است و سپس در جای خود آرام می‌گیرد، در مواقع عادی چنین چیزی پیش نمی‌آید. امام در اینجا حالت خود را به حالت هیجان شتر تشبیه کرده است که گویا لحظه‌ای از خود بی‌خود شده و آن خطبه چون شعله‌ای از دل او زبانه کشیده و اکنون دیگر در حال عادی خود است و  به همین سبب دیگر آن را ادامه نخواهد داد.<ref>طالقانی، پرتوی از نهج‌البلاغه، ۱۳۷۴ش، ص۱۳۰. </ref> بدین طریق، امام به درخواست ابن عباس، که راوی این خطبه است، برای ادامه دادن خطبه، پاسخ منفی داد. از این رو، ابن عباس می‌گوید: بر ناتمام ماندن هیچ سخنی مانند این، دریغ نخوردم.<ref>طالقانی، پرتوی از نهج‌البلاغه، ۱۳۷۴ش، ص۱۳۰. </ref>{{یادداشت| در باره تأثیر این خطبه و افشاگرانه بودنش [[ابن ابی‌الحدید]] از استادش مُصدّق بن شبيب واسطی ( در تاریخ ۶۰۳ هجری قمری) نقل کرده که او این خطبه را برای استاد خودش «عبد الله بن أحمد معروف به ابن خشّاب» ( که شخص شوخ طبعی بوده ) خوانده است؛ و چون به این سخن [[عبدالله بن عباس|ابن عباس]] رسیده که گفته [بر ناتمام ماندن هیچ سخنی مانند این، دریغ و افسوس نخوردم.] ابن خشاب گفت: اگر من بودم و این سخن را از ابن عباس می‌شنیدم به او می گفتم آیا در دل پسر عمویت( [[امام علی علیه‌السلام|امام علی]]) چیزی ماند که نگوید که تو بر آن تأسف می خوری؟! [[سوگند]] به [[خدا]] که او [جز [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|رسول خدا(ص)]]] در باره هر کسی هر چه در دل داشت بیان کرد. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ناشر: مکتبة آیة الله العظمی المرعشي النجفي (ره)، ج۱، ص۲۰۵}}
{{جعبه نقل قول | عنوان = نکات عمده خطبه شقشقیه| نقل‌قول =
#آگاهی [[ابوبکر]] از برتری امام علی(ع) نسبت به خودش در امر خلافت.
#غصب خلافت توسّط [[خلیفه اول|خلیفه اوّل]].
#صبر طاقت‌فرسای امام بر شرائط دشوار زمان [[خلفای سه‌گانه]].
#شگفتی امام از نفس تعیین جانشین توسط ابوبکر.
#نقد امام بر تعیین شخصی خشونت‌گرا [یعنی [[عمر بن خطاب|عمر]]] برای جانشینی توسط ابوبکر.
# غیر قابل کنترل بودن عمر و گرفتاری مردم در زمان او.
#قیاس‌ناپذیری امام با سایر اعضای [[شورای شش نفره|شورا]] و نقد تشکیل شورا به همین جهت.
#نقد چینش [[شورای شش نفره]] چنانکه نتیجه از ابتدا روشن بوده است.
#چپاول [[بیت المال]] در زمان [[عثمان بن عفان|عثمان]] چنانکه منجر به قتلش شد.
#هجوم مردم برای [[بیعت]] با حضرت علی(ع).
#اشارتی به [[ناکثین]]، [[مارقین]]، و [[قاسطین]]، و اینکه دنیاطلبی آنها باعث مخالفتشان بود.
#وجه پذیرش خلافت توسط امام.|تاریخ بایگانی | منبع = | تراز = چپ| عرض = ۲۳۰px | اندازه خط = ۱۲px|رنگ پس‌زمینه =#ffeebb| گیومه نقل‌قول = | تراز منبع = چپ}}


== اسناد شقشقیه قبل از سید رضی ==
==چگونگی نزول قرآن==
با توجه به انتقادات صریح از خلفای سه گانه در این خطبه، نه تنها سند خود این خطبه مورد تردید برخی از علمای اهل سنت قرار گرفته، بلکه گفته‌اند یکی از بزرگترین اسباب تردید در اسناد کل نهج البلاغه توسط اهل سنت نیز، همین خطبه است.<ref>الحسینی الخطیب، مصادر نهج البلاغة وأسانیده، ج۱، ص۳۳۶.</ref> برخی از علمای [[اهل سنت و جماعت|اهل سنت]] معتقدند که از [[امام علی علیه‌السلام|امام علی(ع)]] بعید است چنین انتقادات و سخنانی را نسبت به خلفای سه گانه بیان کند، از این‌رو آنها بر این باورند که اگر کل نهج‌البلاغه ساخته سید رضی نباشد لا اقل این خطبه را [[سید رضی]] نوشته و به امام علی(ع) نسبت داده است.<ref>بحرانی، شرح نهج‌البلاغه، ۱۳۶۳ش، ج۱، ص۲۵۱؛ قرن هشتم، شرح نهج البلاغه، ۱۳۷۵ش، ص۱۵؛ شهرستانی و دیگران، مقالاتی پیرامون نهج‌البلاغه، ۱۳۸۷ش، ص۱۲۶-۱۲۷.</ref>
اندیشمندان اسلامی درباره چگونگی یا کیفیت نزول قرآن بر حضرت محمد(ص) (با توجه به نزول قرآن از عالم قدسی و ماوراییِ دارای بساطت و تجرد بر پیامبر(ص) که در حیات مادی حضور داشت) و نوع ارتباط آن حضرت با عالم غیب دو حالت ذکر کرده‌اند؛ ۱. صعود ملکوتی روح پیامبر از عالم ظاهر به عالم باطن و ۲. نزول فرشته از عالم باطن به عالم ظاهر با تبدیل به حالت بشری.<ref>سیوطی، الاتقان، ۱۴۲۱ق، ج۱، ص۱۶۵؛ حلبی، السیرة الحلبیة، ۱۴۲۷ق، ج۱، ص۳۶۵.</ref>


اما این تردید باطل است و این خطبه در آثار قبل از تألیف [[نهج البلاغه]] موجود بوده است و سند آن تا امام علی(ع) نیز نقل شده است. علاوه بر این برخی از محققین عنوان کرده‌اند؛ هیچ کدام از علمای معروف و معتبر شیعه چنین ادعایی را صحیح ندانسته‌اند.<ref>بحرانی، شرح نهج‌البلاغه، ۱۳۶۳ش، ج۱، ص۲۵۱.</ref> [[عبدالحسین امینی|امینی]] در [[الغدیر فی الکتاب و السنة و الادب (کتاب)|الغدیر]] ۲۸ طریق بدون [[سید رضی]] را برای این خطبه یاد کرده است.<ref>الامینی، الغدیر، ج۷، ۸۵ و صص۱۰۹-۱۱۵.</ref> در کتاب «پرتوی از نهج البلاغه» مجموعاً ۲۲ سند برای این خطبه ذکر شده است که ۸ تا از آنها مربوط به منابع پیش از [[سید رضی]]، ۵ تا مربوط به معاصران سید رضی و ۹ تا منابعی است که بعد از تألیف نهج البلاغه یا در قرن‌های بعد از قرن پنجم هجری قمری این [[خطبه]] را نقل کرده‌اند، لیکن از منبع یا منابعی مستقل از نهج البلاغه یا متفاوت با آنها.<ref>رجوع کنید به: طالقانی، پرتوی از نهج البلاغه، صص۱۲۴-۱۲۸.</ref> قطعاتی از این خطبه به عنوان شاهد لغوی و مثال در کتب ادبی و فرهنگ‌هایی مانند: النهایه ابن اثیر، قاموس فیروزآبادی، لسان العرب ابن منظور و مجمع الامثال میدانی آمده است.<ref>طالقانی، پرتوی از نهج البلاغه، ص۱۲۸.</ref> در ذیل به برخی از اسناد این خطبه اشاره شده است.
[[ملاصدرا]] فیلسوف شیعه [[قرن یازدهم هجری قمری]] درباره کیفیت نزول قرآن در [[کتاب مفاتیح الغیب]] خود بر این باور است که وقتی روح پیامبر(ص) به عالم وحی ربانی صعود می‌کند، کلام خدا را یا از مقام «قاب قوسین او ادنی» دریافت می‌کند و یا صدای قلم و القای کلام [[فرشته|ملائکه]] را می‌شنود. وی درباره نوع  دوم ارتباط پیامبر(ص) با عالم وحی نیز معتقد است؛ هنگام وحی، فرشته حامل وحی صورتی محسوس برای پیامبر(ص) پیدا می‌کند تا تاب تحمل مشاهده آن را داشته باشد و فرشته صورتی غیر صورت واقعی خود خواهد داشت.<ref>ملاصدرا، مفاتیح الغیب، ۱۳۶۳ش، ج۱، ص۳۳-۳۶.</ref>
#[[ابن ابی‌الحدید|ابن ابی الحدید]]، سنّی معتزلی (متوفای ۶۵۶ق.) پس از شرح خطبه شقشقیه، می‌گوید: در سال ۶۰۳ق. از شیخ واستادم [[مصدق بن شبیب واسطی]] شنیدم که می‌گفت: این خطبه (یعنی خطبه شقشقیه) را بر عبدالله بن احمد معروف به [[ابن خشاب]] خواندم،... پس بدو گفتم: آیا نسبت این خطبه [به امام علی] را ساختگی می‌دانی؟ گفت: بخدا سوگند، من می‌دانم که سخن اوست همچنانکه می‌دانم که تو «مُصدِّق» هستی. پس بدو گفتم: بسیاری از مردم می‌گویند که این خطبه، سخن رضی، رحمه الله تعالی، است. گفت: رضی و جز رضی کجا و این اسلوب سخن کجا؟ ما رسائل رضی را دیده‌ایم و روش و سبک او را در سخن نثر می‌شناسیم؛ او بدین خطبه، خوب و بدی نیافزوده است. سپس ادامه داد: بخدا سوگند این خطبه را در کتاب‌هایی که ۲۰۰ سال پیش از تولد رضی نوشته شده، دیده‌ام، و خط نویسنده آنها را می‌شناسم و می‌دانم خط کدام یک از علما و ادیبان است قبل از اینکه ابواحمد، پدر رضی، زاده شود.<ref>ابن أبی الحدید، شرح نهج البلاغة، ج۱، ص۲۰۵.</ref> ابن ابی الحدید در ادامه می‌گوید: «من بسیاری از این خطبه را در نوشته‌های شیخمان [[ابوالقاسم بلخی]]، امام [[معتزله]] بغداد، دیدم. او قبل از تولد رضی، در دولت [[مقتدر]] می‌زیست. همچنین بسیاری از آن را در کتاب مشهور [[ابن قبه رازی|ابوجعفر بن قبه]]، یکی از متکلمان [[امامیه]]، معروف به کتاب [[الانصاف]] دیدم. این ابوجعفر از شاگردان شیخ ابوالقاسم بلخی رحمه‌الله تعالی بود و همان روزگار مرد قبل از اینکه رضی، رحمه‌الله تعالی، زاده شود.»<ref>ابن أبی الحدید، شرح نهج البلاغة، ج۱، صص۲۰۵-۲۰۶.</ref>
#یکی از کسانی که قبل از سید رضی، خطبه شقشقیه را در آثارش به نحو مستند از امام علی(ع) روایت کرده است، [[شیخ صدوق]] (متوفای ۳۸۱ق.) است. وی یکبار در [[علل الشرائع (کتاب)|علل الشرائع]]، این خطبه را ذکر می‌کند؛<ref>الصدوق، علل الشرائع، منشورات المكتبة الحيدرية ومطبعتها في النجف، ج۱، ص۱۵۰.</ref> بار دیگر، در [[معانی الاخبار (کتاب)|معانی الاخبار]].<ref>الصدوق، معانی الاخبار، الناشر
دار المعرفة للطباعة والنشر، ص۳۶۱.</ref> در هر دو کتاب، شیخ صدوق به دو سند خطبه را ذکر می‌کند و پس از پایان خطبه، الفاظ دشوار آن را توضیح می‌دهد.
#[[شیخ مفید]] (متوفای ۴۱۳ق.)، استاد [[سید رضی]]، در کتاب الارشاد، خطبه را نقل می‌کند و می‌گوید عده‌ای از راویان با اسناد گوناگون آن را نقل کرده‌اند.<ref>المفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ص۲۸۷.</ref> همو در [[المسألتان فی النص علی علی(ع)]]، از این خطبه به خطبه‌ای معروف یاد می‌کند<ref>المفید، المسألتان فی النص علی علی(ع)، ص۲۸.</ref> و این حاکی از این است که در عصر وی نه تنها تردیدی در سند خطبه نبوده؛ بلکه خطبه‌ای معروف و شناخته شده، بوده است. باز خود شیخ مفید در کتاب [[الجمل (کتاب)|الجمل]]، این خطبه را مشهورتر از این می‌داند که راجع به آن توضیحی دهد.<ref>المفید، الجمل، مطبعه حیدریه، ص۶۲.</ref>


== غصب خلافت ==
== آغاز و مدت نزول قرآن ==
غصب خلافت مطرح شده در شقشقیه و نقد امام از خلفا، امور عجیبی نیست که باعث انکار صدور خطبه شود چه اینکه خواه در کلام امام علی(ع) در غیر این خطبه و خواه در کلام غیر [[شیعه]] به سهولت می‌توان این موارد را مشاهده کرد. در ذیل جهت تقریب به ذهن نمودن این امور صرفاً به بعضی از موارد اشاره می‌شود.
درباره همزمانی نزول قرآن با بعثت حضرت محمد(ص) یا تأخیر نزول قرآن از ابتدای بعثت چند دیدگاه ارائه شده است:
* [[محمدهادی معرفت]] پژوهشگر علوم قرآنی با استناد به روایاتی از جمله روایت [[امام صادق علیه‌السلام|امام صادق(ع)]] در [[الکافی (کتاب)|کتاب کافی]]، بر این باور است نزول قرآن بعد از [[انقطاع وحی|فترتی سه ساله]] از ابتدای زمان بعثت، شروع شد و تا آخرین سال حیات پیامبر ادامه داشت.<ref>معرفت، التمهید، ۱۴۲۸ق، ج۱، ص۱۱۱.</ref> به نظر وی در سه سال اول بعثت، دعوت پیامبر به صورت سرّی بود و هنوز برای اسلام کتابی نازل نشده بود، تا آنکه آیه ۹۴ [[سوره حجر]] «فَاصْدَعْ بِما تُؤْمَرُ؛ پس آنچه را بدان مأمورى آشكار كن‏» نازل گردید و پیامبر دعوت علنی خود را آغاز کرد و نزول قرآن نیز آغاز شد.<ref>معرفت، علوم قرآنی، ۱۳۸۸ش، ص۶۳-۶۴.</ref>
* همزمانی [[بعثت]] و نزول قرآن در [[رمضان|ماه رمضان]]، نظر دیگری است که باورکنندگان به آن با استناد به روایات و سخن مورخان می‌گویند؛ در روز هفدم یا شب قدر، جبرئیل بر پیامبر(ص) نازل شد، در حالی که او چهل ساله بود.<ref>علوی مهر، «آغاز نبوت و چگونگی نزول قرآن»، ص۱۰۱-۱۰۳.</ref>
* عده‌ای معتقدند آغاز بعثت نبوی در قالب وحی قرآنی نبوده است و نزول چند آیه در ماه رجب بر پیامبر به مفهوم نزول قرآن نیست. بر اساس این نظر پیامبر دو بعثت داشته است؛ بعثت اول در [[رجب|ماه رجب]] بدون وحی قرآنی و بعثت دوم توأم با دستور به دعوت عمومی و نزول آیاتی از قرآن در [[شب قدر]] در ماه رمضان.<ref>علوی مهر، «آغاز نبوت و چگونگی نزول قرآن»، ص۱۰۳-۱۰۴.</ref>


=== موضع امام(ع) نسبت به خلفا در غیر از شقشقیه ===
==نزول دفعی یا تدریجی==
در خطبه‌ای که [[جاحظ]] (متوفای ۲۵۵ق. یعنی حدود یک قرن و نیم قبل از تدوین نهج البلاغه) در [[البیان و التبیین]] از امیرالمؤمنین(ع) نقل می‌کند چنین آمده است: «...آن دو [خلفای اول و دوم] گذشتند و سومی [خلیفه سوم] بپاخاست چون کلاغ، همتش شکمش بود؛ وای بر او، اگر دو بالش کنده می‌شد و سرش جدا، بهترش بود.»<ref>الجاحظ، البیان والتبیین، ص۲۳۸.</ref> [[ابن ابی‌الحدید|ابن ابی الحدید]] نیز همین خطبه را از جاحظ، نقل می‌کند.<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱، ص۲۷۶.</ref>
{{اصلی|نزول دفعی|نزول تدریجی}}
نزول قرآن در دو مرحله دفعی و تدریجی یا نزول آن صرفا به صورت تدریجی از مباحث مورد اختلاف در علوم قرآنی است.<ref>ناصحیان، «کاوشی نو در چگونگی نزول قرآن»، ص۵۹-۶۰.</ref> در این باره چند نظر ارائه شده است:
* [[محمدهادی معرفت]] در کتاب [[التمهید فی علوم القرآن (کتاب)|التمهید فی علوم القرآن]] معتقد است؛ نزول قرآن از [[شب قدر]] آغاز و در طول مدت [[نبوت|نبوت پیامبر اسلام(ص)]] به مناسبت‌های گوناگون برای حل مشکلات و سوالات [[مسلمان|مسلمانان]] و همچنین دلگرمی پیامبر(ص) و مسلمانان ادامه داشته است.<ref>معرفت، التمهید، ۱۴۲۸ق، ج۱، ص۱۱۴.</ref> به باور وی این نظر را بیشتر محققان پذیرفته‌اند<ref>معرفت، علوم قرآن، ۱۳۸۸ش، ص۶۵.</ref> و با بیان دیگر نظرات و رد دلائل آنها معتقد است قرآن نزول دفعی نداشته است.<ref>معرفت، التمهید، ۱۴۲۸ق، ج۱، ص۱۱۳-۱۲۴.</ref>
* مفسران و اندیشمندانی چون [[سید محمدحسین طباطبائی|علامه طباطبایی]]،<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۲، ص۱۵-۱۸.</ref> [[ابن عربی]]<ref>ابن‌عربی، الفتوحات، دار صادر، ج۴، ص۴۰۲.</ref> و [[عبدالله جوادی آملی|جوادی آملی]]<ref>جوادی آملی، قرآن در قرآن، ۱۳۸۶ش، ص۷۱.</ref> بر این باورند که قرآن در دو مرحله دفعی و تدریجی نازل شده است؛ بر اساس این نظر نزول قرآن به صورت ظاهری و در قالب الفاظ به واسطه جبرئیل در طول مدت نبوت پیامبر(ص) صورت گرفته است، ولی قبل از این مرحله حقیقت، باطن و تأویل قرآن و به عبارتی ام‌الکتاب بدون واسطه از سوی خداوند بر قلب پیامبر(ص) نازل شده است.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۲، ص۱۵-۱۸.</ref> به باور جوادی آملی دریافت باطن و تأویل قرآن برای پیامبر خدا(ص) بدون ترقی به [[عالم غیب]] ممکن نیست و نزول دفعی قرآن جنبه‌ای فوق نزول تدریجی دارد.<ref>جوادی آملی، قرآن در قرآن، ۱۳۸۶ش، ص۴۸.</ref>
* [[شیخ صدوق]] از علمای متقدم [[شیعه]]  معتقد است کل قرآن در [[شب قدر]] در بیت المعمور به [[ودیعه]] نهاده شد و از آنجا در طول مدت نبوت پیامبر(ص) بر اساس شرایط مکانی و زمانی به تدریج بر پیامبر اسلام(ص) نازل گردید.<ref>صدوق، الاعتقادات، ۱۴۱۴ق، ص۸۲.</ref> به نقل سیوطی این نظر در میان اندیشمندان متعددی از [[اهل سنت و جماعت|اهل سنت]] صحیح دانسته شده و به باور آنها قرآن در شب قدر به بیت المعمور در آسمان چهارم یا بیت العزة در آسمان اول نازل شده است و از آنجا در طول مدت [[نبوت]] [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر(ص)]] نازل شد.<ref>سیوطی، الاتقان، ۱۴۲۱ق، ج۱، ص۱۵۶.</ref> برخی محققین حوزه علوم قرآن با تضعیف مستندات این نظر از جمله سند روایات، بر این باورند نزول دفعی قرآن در شب قدر به [[بیت المعمور]] کاملا ساخته ذهن [[صحابه]] است و قرآن چنین نزول نداشته است.<ref>معرفت، التمهید، ۱۴۲۸ق، ج۱، ص۱۱۷-۱۲۱؛ صالحی نجف آبادی، «نظریه‌ای درباره کیفیت نزول قرآن» ص۸۲.</ref>


[[ابن عبد ربه]] (متوفای ۳۲۸ق.) نیز که قبل از [[سید رضی]] زیسته است در [[العقد الفرید]] همین را با اندک اختلافی نقل می‌کند.<ref>ابن عبد ربه، العقد الفرید، ج۴، ص۱۵۷.</ref>
==جستارهای وابسته==
 
{{ستون|۲}}
=== غصب خلافت توسط ابوبکر و عمر در کلام معاویه ===
* [[اسباب نزول]]
[[معاویة بن ابی‌سفیان|معاویه]] در نامه‌ای خطاب به [[محمد بن ابی‌بکر|محمد بن ابی بکر]] می‌گوید که پس از وفات [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر(ص)]]، «پدر تو [یعنی ابوبکر] و فاروقش [یعنی عمر] نخستین کسانی بودند که حق او [یعنی علی(ع)] را از او سلب کردند و در حکومت با او مخالفت کردند. آن دو [یعنی ابوبکر و عمر] بر این کار متحد شدند...»<ref>المسعودی، مروج الذهب ومعادن الجوهر، ج۳، صص۱۲-۱۳.</ref>
* [[سوره‌های مکی و مدنی]]
 
== ترجمه‌ها ==
این خطبه علاوه بر اینکه در ترجمه‌های صورت گرفته از کل [[نهج البلاغه#ترجمه ها|نهج البلاغه]]، آمده است، ترجمه‌های مستقلی نیز دارد که برخی از آنها در ذیل ذکر شده‌اند:
{{ستون-شروع}}
#ترجمه خطبه شقشقیه. فارسی. از علی انصاری. در سال ۱۳۵۴ش در ۱۴ صفحه چاپ شده است.<ref>استادی، کتابنامه نهج البلاغه، ص۱۳.</ref>
#ترجمه خطبه شقشقیه به نظم قصیده در ترجمه... از سیدمحمدتقی بن امیرمحمد مؤمن حسینی قزوینی درگذشته ۱۲۷۰.<ref>استادی، کتابنامه نهج البلاغه، ص۱۳.</ref>
#ترجمه خطبه شقشقیه. فارسی. مترجم و نام کتاب ناشناخته. نسخه آن در کتابخانه آستان قدس موجود است.<ref>استادی، کتابنامه نهج البلاغه، ص۱۳.</ref>
{{پایان}}
 
== شرح‌ها ==
{{ستون-شروع|۲}}
#تفسیر الخطبة الشقشقیة، شرح الخطبة الشقشقیة. عربی. از [[سید مرتضی |سید مرتضی]] درگذشته ۴۳۶.<ref>استادی، کتابنامه نهج البلاغه، ص۲۱.</ref> چاپ شده در مجموعه رسائل الشریف المرتضی. ج۲.<ref>http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/531991</ref>
#الشقشقیة‬: دراسة موضوعیة لشخصیات تصدت للخلافة الاسلامیه‬‫، عبدالرسول الغفاری.<ref>http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/28ff1ii099</ref>
#آهی سوزان از امیر مؤمنان(ع) (شرحی بر خطبه شقشقیه)، علی اصغر رضوانی.‬<ref>http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/2000653</ref>
#سایبان سیاه (شرح خطبه شقشقیه امیرمؤمنانعلی علیه‌السلام)، نادر فضلی.<ref>http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/593117</ref>
#الشذرات العلویه فی شرح الخطبه الشقشقیه للامام علی علیه‌السلام، ابوذر الغفاری.<ref>http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/2620809</ref>
#شرح خطبه شقشقیه (نسخه خطی).<ref>http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/807165</ref>
#شرح خطبه شقشقیه (نسخه خطی).<ref>http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/807300</ref>
#شرح خطبه شقشقیه، مرتضی قاسمی کاشانی.<ref>http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/577339</ref>
#شرح خطبه شقشقیه (نسخه خطی).<ref>http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/1804ff1ii2</ref>
#خطبه شقشقیه از نهج البلاغه، ترجمه و شرح از محمدباقر رشاد زنجانی.<ref>http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/2994093</ref>
#عقیده شیعه در خطبه شقشقیه، محمد اسدی گرمارودی.<ref>http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/771346</ref>
#‫المسائل التطبیقیه علی الخطبة الشقشقیه، علی التبریزی.‬<ref>http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/2091715</ref>
#التوضیحات التحقیقیة فی شرح الخطبة الشقشقیة. از سید علی اکبر بن سید محمد بن سید دلدار علی درگذشته ۱۳۲۶.<ref>استادی، کتابنامه نهج البلاغه، صص۲۲-۲۳.</ref>
#شرح خطبه شقشقیه. از ملا ابراهیم گیلانی از علمای سده یازدهم نسخه اصل آن در قم بوده است.<ref>استادی، کتابنامه نهج البلاغه، ص۳۲.</ref>
#شرح خطبه شقشقیه. از میرزا ابوالمعالی کلباسی درگذشته ۱۳۱۵.<ref>استادی، کتابنامه نهج البلاغه، ص۳۲.</ref>
#شرح خطبه شقشقیه. از تاج العلماء لکهنوی متوفای ۱۳۱۲ ق.<ref>استادی، کتابنامه نهج البلاغه، ص۳۲.</ref>
#شرح خطبه شقشقیه. فارسی. منظومه‌ای است در شرح خطبه شقشقیه از سیدمحمدتقی قزوینی درگذشته ۱۲۷۰. نسخه آن در کتابخانه مدرسه سپهسالار و دانشگاه تهران موجود است.<ref>استادی، کتابنامه نهج البلاغه، ص۳۲.</ref>
#شرح الخطبة الشقشقیة. عربی. از سید جعفر بن صادق العابد.<ref>استادی، کتابنامه نهج البلاغه، ص۳۲.</ref>
#شرح خطبه شقشقیه. از سید علاء الدین گلستانه مؤلف کتاب حدائق الحقائق که پیشتر یاد شد نسخه آن را صاحب ذریعه در نجف نزد سید محمد باقر یزدی دیده است.<ref>استادی، کتابنامه نهج البلاغه، صص۳۲-۳۳.</ref>
#شرح الخطبة الشقشقیة. عربی. از خطیب معروف سید علی هاشمی.<ref>استادی، کتابنامه نهج البلاغه، ص۳۳.</ref>
#شرح خطبه شقشقیه. از شیخ هادی بنانی مؤلف شرح الخطبة الزینبیة معاصر شیخ انصاری.<ref>استادی، کتابنامه نهج البلاغه، ص۳۳.</ref>
#شرح خطبه شقشقیه. عربی. مؤلف نسخه مورخ سده سیزدهم آن در کتابخانه ملی موجود است.<ref>استادی، کتابنامه نهج البلاغه، ص۳۳.</ref>
#شرح خطبه شقشقیه. عربی. مؤلف نسخه مورخ سده سیزدهم آن در کتابخانه ملی موجود است.<ref>استادی، کتابنامه نهج البلاغه، ص۳۳.</ref>
#النقد السدید شرح الخطبة الشقشقیة لابن ابی الحدید. عربی. از شیخ محسن کریم در دو جلد جلد اول آن در ۱۳۸۳ در نجف چاپ شده است.<ref>استادی، کتابنامه نهج البلاغه، ص۳۸.</ref>
#کشف السحاب فی شرح الخطبة الشقشقیة. از ملا حبیب إله کاشانی متوفای ۱۳۴۰ق.<ref>استادی، کتابنامه نهج البلاغه، ص۵۵.</ref>
{{پایان}}
{{پایان}}


== متن و ترجمه خطبه ==
==پانویس==
{{نقل قول دوقلو طبقاتی تاشو
|شکل بندی عنوان=
|شکل بندی عنوان ستون راست=
|شکل بندی عنوان ستون چپ=
|شکل بندی ستون راست=
|شکل بندی ستون چپ=
|رنگ حاشیه=
|تراز=
|عرض=
|عنوان=وَ مِنْ خُطْبَةٍ لَهُ علیه‌السلام وَ هِی الْمَعْرُوفَةُ بِالشِّقْشِقِیة
|عنوان ستون راست=
|عنوان ستون چپ= ترجمه [[حسین انصاریان]]
|اَما وَالل‍هِ لَقَدْ تَقَمَّصَهَا ابْنُ اَبی قُحافَةَ (فی بعضُ النّسخ: فُلانٌ) وَ اِنَّهُ لَیعْلَمُ اَنَّ مَحَلّی مِنْها مَحَلُّ الْقُطْبِ مِنَ الرَّحی، ینْحَدِرُ عَنِّی السَّیلُ، وَ لایرْقی اِلَی الطَّیرُ.
|هان! به خدا قسم ابوبكر پسر ابوقحافه (برخی نسخه‌ها: فلانی) جامه خلافت را پوشید در حالی كه می‌دانست جایگاه من در خلافت چون محور سنگ آسیا به آسیاست، سیل دانش از وجودم همچون سیل سرازیر می‌شود، و مرغ اندیشه به قلّه منزلتم نمی‌رسد.
|فَسَدَلْتُ دُونَها ثَوْباً، وَطَوَیتُ عَنْها كَشْحاً،
| اما از خلافت چشم پوشیدم، و روی از آن برتافتم،
|وَ طَفِقْتُ اَرْتَأی بَینَ اَنْ اَصُولَ بِید جَذّاءَ، اَوْ اَصْبِرَ عَلی طِخْیة عَمْیاءَ، یهْرَمُ فیهَا الْكَبیرُ، وَ یشیبُ فیهَا الصَّغیرُ، وَ یكْدَحُ فیها مُؤْمِنٌ حَتّی یلْقی رَبَّهُ!
|و عمیقاً اندیشه كردم كه با دست بریده و بدون یاور بجنگم، یا آن عرصه گاه ظلمت كور را تحمل نمایم، فضایی كه پیران در آن فرسوده، و كم سالان پیر، و مؤمن تا دیدار حق دچار مشقت می‌شود!
|فَرَاَیتُ اَنَّ الصَّبْرَ عَلی هاتا اَحْجی، فَصَبَرْتُ وَ فِی الْعَینِ قَذًی، وَ فِی الْحَلْقِ شَجاً!
|دیدم خویشتنداری در این امر عاقلانه‌تر است، پس صبر كردم در حالی كه گویی در دیده‌ام خاشاك بود، و غصه راه گلویم را بسته بود!
|اَری تُراثی نَهْباً. حَتّی مَضَی الاَوَّلُ لِسَبیلِهِ، فَاَدْلی بِها اِلَی ابْنِ الْخَطّابِ بَعْدَهُ. [ثُمِّ تَمَثَّلَ بِقَوْلِ الاَعْشی:]
|می دیدم كه میراثم به غارت می‌رود. تا نوبت اولی سپری شد و خلافت را پس از خود به پسر خطّاب واگذارد. [سپس امام وضع خود را به شعر شاعر عرب، اَعشی، مثل زد:]
|شَتّانَ ما یوْمی عَلی كُورِها *** وَ یوْمُ حَیانَ اَخی جابِرِ
|«چه تفاوت فاحشی است بین امروز من با این همه مشكلات، و روز حیان برادر جابر كه غرق خوشی است».
|فَیا عَجَباً بَینا هُوَ یسْتَقیلُها فی حَیاتِهِ، اِذْ عَقَدَها لاِخَرَ بَعْدَ وَفاتِهِ.
|شگفتا! اولی بااینكه در زمان حیاتش می‌خواست حكومت را واگذارد، ولی برای بعد از خود عقد خلافت را جهت دیگری بست.
|لَشَدَّ ما تَشَطَّرا ضَرْعَیها! فَصَیرَها فی حَوْزَة خَشْناءَ، یغْلُظُ كَلْمُها، وَ یخْشُنُ مَسُّها، وَ یكْثُرُ الْعِثارُ فیها، وَ الْاِعْتِذارُ مِنْها.
|چه سخت هر كدام به یكی از دو پستان حكومت چسبیدند! حكومت را به فضایی خشن كشانیده، و به كسی رسید كه كلامش درشت، و همراهی با او دشوار، و لغزشهایش فراوان، و معذرت خواهیش زیاد بود.
|فَصاحِبُها كَراكِبِ الصَّعْبَةِ، اِنْ اَشْنَقَ لَها خَرَمَ، وَ اِنْ اَسْلَسَ لَها تَقَحَّمَ!
|بودن با حكومت او كسی را می‌ماند كه بر شتر چموش سوار است، كه اگر مهارش را بكِشد بینی اش زخم شود، و اگر رهایش كند خود و راكب را به هلاكت اندازد!
|فَمُنِی النَّاسُ لَعَمْرُ الل‍هِ بِخَبْطٍ وَ شِماس، وَ تَلَوُّنٍ وَ اعْتِراض.
|به خدا قسم امت در زمان اودچاراشتباه و ناآرامی، و تلوّن مزاج و انحراف از راه خدا شدند.
|فَصَبَرْتُ عَلی طُولِ الْمُدَّةِ، وَ شِدَّةِ الْمِحْنَةِ. حَتّی اِذا مَضی لِسَبیلِهِ، جَعَلَها فی جَماعَة زَعَمَ اَنِّی اَحَدُهُمْ.
|آن مدت طولانی را نیز صبر كردم، و بار سنگین هر بلایی را به دوش كشیدم. تا زمان او هم سپری شد، و امر حكومت را به شورایی سپرد كه به گمانش من هم (با این منزلت خدایی) یكی از آنانم!
|فَیالَلّهِ وَ لِلشُّوری! مَتَی اعْتَرَضَ الرَّیبُ فِی مَعَ الْاَوَّلِ مِنْهُمْ حَتّی صِرْتُ اُقْرَنُ اِلی هذِهِ النَّظائِرِ؟!
|خداوندا چه شورایی! من چه زمانی در برابر اولین آنها در برتری و شایستگی مورد شك بودم كه امروز همپایه این اعضای شورا قرار گیرم؟!
|لكِنّی اَسْفَفْتُ اِذْ اَسَفُّوا، وَ طِرْتُ اِذْ طارُوا. فَصَغی رَجُلٌ مِنْهُمْ لِضِغْنِهِ، وَ مالَ الاْخَرُ لِصِهْرِهِ، مَعَ هَن وَ هَن.
| ولی (به خاطر احقاق حق) در نشیب و فراز شورا با آنان هماهنگ شدم، در آنجا یكی به خاطر كینه‌اش به من رأی نداد، و دیگری برای بیعت به دامادش تمایل كرد،
و مسائلی دیگر كه ذكرش مناسب نیست.
|اِلی اَنْ قامَ ثالِثُ الْقَوْمِ نافِجاً حِضْنَیهِ بَینَ نَثیلِهِ وَ مُعْتَلَفِهِ، وَ قامَ مَعَهُ بَنُو اَبیهِ یخْضِمُونَ مالَ الل‍هِ خِضْمَ الاِبِلِ نِبْتَةَ الرَّبیعِ،
|تا سومی به حكومت رسید كه برنامه‌ای جز انباشتن شكم و تخلیه آن نداشت، و دودمان پدری او (بنی امیه) به همراهی او برخاستند و چون شتری كه گیاه تازه بهار را با ولع می‌خورد به غارت بیت المال دست زدند،
|اِلی اَنِ انْتَكَثَ فَتْلُهُ، وَ اَجْهَزَ عَلَیهِ عَمَلُهُ، وَ كَبَتْ بِهِ بِطْنَتُهُ.
| در نتیجه این اوضاع رشته‌اش پنبه شد، و اعمالش كار او را تمام ساخت، و شكمبارگی سرگونش نمود.
|فَما راعَنی اِلاّ وَالنَّاسُ كَعُرْفِ الضَّبُع ِ اِلَی، ینْثالُونَ عَلَی مِنْ كُلِّ جانِب، حَتّی لَقَدْ وُطِئَ الْحَسَنانِ، وَ شُقَّ عِطْفای، مُجْتَمِعینَ حَوْلی كَرَبیضَةِ الْغَنَمِ.
|آن گاه چیزی مرا به وحشت نینداخت جز اینكه مردم همانند یال كفتار بر سرم ریختند، و از هر طرف به من هجوم آورند، به طوری كه دو فرزندم در آن ازدحام كوبیده شدند، و ردایم از دو جانب پاره شد، مردم چونان گله گوسپند محاصره‌ام كردند.
| فَلَمّا نَهَضْتُ بِالْاَمْرِنَكَثَتْ طائِفَةٌ، وَ مَرَقَتْ اُخْری، وَ قَسَطَ آخَرُونَ، كَاَنَّهُمْ لَمْ یسْمَعُوا كَلامَ الل‍هِ حَیثُ یقُولُ: «تِلْكَ الدّارُ الاْخِرَةُ نَجْعَلُها لِلَّذینَ لایریدُونَ عُلُوًّا فِی الْاَرْضِ وَ لافَساداً وَالْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقینَ.»
|اما همین كه به امر خلافت اقدام نمودم گروهی پیمان شكستند، و عده‌ای از مدار دین بیرون رفتند، و جمعی دیگر سر به راه طغیان نهادند، گویی هر سه طایفه این سخن خدا را نشنیده بودند كه می‌فرماید: «این سرای آخرت را برای كسانی قرار داده ایم كه خواهان برتری و فساد در زمین نیستند، و عاقبت خوش از پرهیزكاران است.»
|بَلی وَ الل‍هِ لَقَدْ سَمِعُوها وَ وَعَوْها، وَلكِنَّهُمْ حَلِیتِ الدُّنْیا فی اَعْینِهِمْ، وَ راقَهُمْ زِبْرِجُها.
|چرا، به خدا قسم شنیده بودند و آن را از حفظ داشتند، امّا زرق و برق دنیا چشمشان را پر كرد، و زیور و زینتش آنان را فریفت.
|اَما وَ الَّذی فَلَقَ الْحَبَّةَ، وَ بَرَاَ النَّسَمَةَ، لَوْلا حُضُورُ الْحاضِرِ، وَ قیامُ الْحُجَّةِ بِوُجُودِ النّاصِرِ، وَ ما اَخَذَ الل‍هُ عَلَی الْعُلَماءِ اَنْ لایقارُّوا عَلی كِظَّةِ ظالِم وَ لاسَغَبِ مَظْلُوم، لاََلْقَیتُ حَبْلَها عَلی غارِبِها، وَ لَسَقَیتُ آخِرَها بِكَاْسِ اَوَّلِها،
|هان! به خدایی كه دانه را شكافت، و انسان را بهوجود آورد، اگر حضور حاضر، و تمام بودن حجت بر من به خاطر وجود یاور نبود، و اگر نبود عهدی كه خداوند از دانشمندان گرفته كه در برابر شكمبارگی هیچ ستمگر و گرسنگی هیچ مظلومی سكوت ننمایند، دهنه شتر حكومت را بر كوهانش می‌انداختم، و پایان خلافت را با پیمانه خالی اولش سیراب می‌كردم،
|وَ لَاَلْفَیتُمْ دُنْیاكُمْ هذِهِ اَزْهَدَ عِنْدی مِنْ عَفْطَةِ عَنْز!
|آنوقت می‌دیدید كه ارزش دنیای شما نزد من از اخلاط دماغ بز كمتر است!
|فصل
| چون سخن مولا به اینجا رسید مردی از اهل عراق برخاست و نامه‌ای به او داد، حضرت سرگرم خواندن شد، پس از خواندن، ابن عباس گفت: ای امیرالمؤمنین، كاش سخنت را از همان جا كه بریدی ادامه می‌دادی! حضرت فرمود:
| هَیهاتَ یا ابْنَ عَبّاس، تِلْكَ شِقْشِقَةٌ هَدَرَتْ ثُمَّ قَرَّتْ.
| هیهات ای پسر عباس، این آتش درونی بود كه شعله كشید سپس فرو نشست!
|فصل
| ابن عباس می‌گوید: به خدا قسم بر هیچ سخنی به مانند این كلام ناتمام امیرالمؤمنین غصه نخوردم كه آن انسان والا، درد دلش را با این سخنرانی به پایان نبرد.
}}
{{پاک کن}}
 
== پانویس ==
{{پانویس۲}}
{{پانویس۲}}


== منابع ==
==منابع==
{{منابع}}
{{منابع}}
* نهج البلاغه، ترجمه سیدجعفر شهیدی، تهران: علمی و فرهنگی، ۱۳۷۷.
{{ستون|۲}}
* ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، تحقیق: محمد ابوالفضل ابراهیم، ج۱،‌دار احیاء الکتب العربیة، ۱۳۷۸/۱۹۵۹م. (نسخه موجود در لوح فشرده کتابخانه اهل بیت(ع)، نسخه دوم).
* ابن‌عربی، محمد بن علی، الفتوحات المکیة، بیروت، دار صادر، بی تا.
* ابن عبد ربه، احمد بن محمد، العقد الفرید، تحقیق: مفید محمد قمیحه، بیروت:‌دار الکتب العلمیة، بی‌تا.
* احمدی، مهدی، قرآن در قرآن، قم، انتشارات شرق، ۱۳۷۴ش.
* استادی، رضا، کتابنامه نهج البلاغه، تهران: بنیاد نهج البلاغه، ۱۳۵۹ش.
* الحلبی، علی بن ابراهیم، السیرة الحلبیة، بیروت، دارالکتب العلمیة، ۱۴۲۷ق.
* الامینی، عبدالحسین، الغدیر|الغدیر فی الکتاب والسنة والادب، قم: مرکز الغدیر للدراسات الاسلامیة، ۱۴۱۶ق-۱۹۹۵م.
* جوادی آملی، عبدالله، قرآن در قرآن از مجموعه تفسیر موضوعی قرآن کریم، قم، انتشارات اسراء، ۱۳۸۶ش.
* الجاحظ، البیان والتبیین، مصر: المکتبة التجاریة الکبری لصاحبها مصطفی محمد، ۱۳۴۵ق./۱۹۲۶م. (نسخه موجود در لوح فشرده کتابخانه اهل بیت(ع)، نسخه دوم).
* حکیم، محمدباقر، علوم القرآن، قم، مجمع الفکر الاسلامی، ۱۴۱۷ق.
* الحسینی الخطیب، السید عبد الزهراء، مصادر نهج البلاغة وأسانیده، ج۱، بیروت:‌دار الزهراء، ۱۴۰۹ق.-۱۹۸۸م.
* دهخدا، علی اکبر، لغت نامه دهخدا، تهران، دانشگاه تهران، ۱۳۷۷ش.
* الراوندی، قطب الدین، منهاج البراعة فی شرح نهج البلاغة، تحقیق: السید عبد اللطیف الکوهکمری، قم: مکتبة آیة الله المرعشی العامة، ۱۴۰۶. (نسخه موجود در لوح فشرده کتابخانه اهل بیت(ع)، نسخه دوم).
* رجبی، محمود، «اهداف قرآن و موانع بهره‌برداری از آن» در مجله معرفت، شماره ۲۴، ۱۳۷۷ش.
* الصدوق، علل الشرائع، ج۱، نجف: منشورات المکتبة الحیدریة و مطبعتها، ۱۳۸۵/۱۹۶۶م. نسخه موجود در لوح فشرده کتابخانه اهل بیت(ع)، نسخه دوم).
* رضایی اصفهانی، محمدعلی، تفسیر قرآن مهر، قم، نشر پژوهش‌هاى تفسير و علوم قرآن‏، ۱۳۸۷ش.
* الصدوق، معانی الاخبار، تصحیح و تحقیق: علی اکبر الغفاری، قم: مؤسسة النشر الاسلامی التابعة لجماعة المدرسین، ۱۳۷۹/۱۳۳۸ش. (نسخه موجود در لوح فشرده کتابخانه اهل بیت(ع)، نسخه دوم).
* رهبری، حسن، «آغاز نبوت و چگونگی نزول قرآن»، در مجله پژوهش‌های قرآنی، شماره ۴۶-۴۷، ۱۳۸۵ش.
* المسعودی، مروج الذهب ومعادن الجوهر، قم: دارالهجرة، ۱۴۰۴ق.-۱۳۶۳ش.-۱۹۸۴م. (نسخه موجود در لوح فشرده کتابخانه اهل بیت(عنسخه دوم).
* سیوطی، عبدالرحمن، الاتقان فی علوم القرآن، بیروت، دارالکتب العربی، ۱۴۲۱ق.
* المفید، الارشاد، قم: مؤسسة آل البیت لتحقیق التراث، ۱۴۱۴/۱۹۹۳م. (نسخه موجود در لوح فشرده کتابخانه اهل بیت(ع)، نسخه دوم).
* صالحی نجف‌آبادی، نعمت الله، «نظریه‌ای درباره کیفیت نزول قرآن»، در مجله کیهان اندیشه، شماره ۳۲، ۱۳۶۹ش.
* المفید، الجمل، قم: مکتبة الداوری، بی‌تا.(نسخه موجود در لوح فشرده کتابخانه اهل بیت(ع)، نسخه دوم).
* صدوق، محمد بن علی، الاعتقادات فی دین الامامیة، بیروت، دار المفید، ۱۴۱۴ق.
* المفید، المسألتان فی النص علی علی(ع)، تحقیق: محمدرضا الانصاری، ج۲، بیروت: ۱۴۱۴/۱۹۹۳م. (نسخه موجود در لوح فشرده کتابخانه اهل بیت(ع)، نسخه دوم).
* طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، بیروت، موسسه الاعلمی للمطبوعات، ۱۳۹۰ق.
* بحرانی، میثم‌بن علی‌بن میثم، شرح نهج‌البلاغه، دفتر نشر الکتاب، ۱۳۶۲ش.
* عابدینی، ناصر، «معناشناسی نزول در قرآن با تاکید بر واژگان بیانگر نزول قرآن»، در مجله حسنا (فصلنامه تخصصی تفسیر، علوم قرآن و حدیثشماره ۲۱، ۱۳۹۳ش.
* شهرستانی، سیدهبه‌الدین و دیگران، مقالاتی پیرامون نهج‌البلاغه، تهران، بنیاد نهج البلاغه، ۱۳۸۷ش.
* علوی مهر، حسین، «نزول قرآن کریم»، در مجله معرفت، شماره ۸۳، ۱۳۸۳ش.
* طالقانی، محمود، پرتوی از نهج البلاغه، مصحّح: سیدمحمدمهدی جعفری، تهران: سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۳۷۴.
* مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ق.
* قرن هشتم، شرح نهج‌البلاغه، مصحح عزیز‌الله عطاردی، تهران، بنیاد نهج‌البلاغه، ۱۳۷۵ش.
* مصباح یزدی، محمدتقی، قرآن شناسی، تحقیق محمود رجبی، جلد اول، قم، انتشارات موسسه امام خمینی، ۱۳۸۵ش.
* محمدی، سیدکاظم، دشتی، محمد، المعجم المفهرس لالفاظ نهج البلاغه، قم: نشر امام علی(ع)، ۱۳۶۹ش.
* مصباح یزدی، محمدتقی، قرآن‌شناسی، تحقیق غلامعلی عزیزی کیا، جلد دوم، قم، انتشارات موسسه امام خمینی، ۱۳۹۲ش.
* مدنی، علی خان بن احمد، الطراز الأول، مشهد: مؤسسة آل البیت علیهم السلام لاحیاء التراث، ۱۳۸۴ ه. ش. (نسخه موجود در لوح فشرده قاموس النور (۲.
* مصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن، تهران، نشر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۳۶۸ش.
* مطرزی، ناصر بن عبدالسید، المغرب، محقق/ مصحح: فاخوری، محمود/ مختار، عبدالحمید، حلب: مکتبه اسامه بن زید، ۱۹۷۹ م.
* معرفت، محمدهادی، التمهید فی علوم القرآن، قم، موسسه فرهنگی التمهید، ۱۴۲۸ق.
* معرفت، محمدهادی، علوم قرآنی، قم، موسسه فرهنگی تمهید، ۱۳۸۸ش.
* ملاصدرا، محمد بن ابراهیم، مفاتیح الغیب، تهران، وزارت فرهنگ و انجمن اسلام حکمت و موسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، ۱۳۶۳ش.
* میرمحمدی، سید ابوالفضل، تاریخ و علوم قرآن، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۳۷۵ش.
* ناصحیان، علی اصغر، «کاوشی نو در چگونگی نزول قرآن»، در نشریه علوم و معارف قرآنی، شماره ۶و۷، ۱۳۷۷ش.
{{پایان}}
{{پایان}}


==پیوند به بیرون==
{{ستون|۲}}
* [http://ensani.ir/file/download/article/20101208145345-330.pdf نظریه‌ای درباره کیفیت نزول قرآن، نعمت الله صالحی نجف آبادی]
* [http://ensani.ir/file/download/article/20160306143239-9807-96.pdf معناشناسی نزول در قرآن، ناصر عابدینی]
* [http://marifat.nashriyat.ir/node/1922#_7 نزول قرآن كريم، حسین علوی مهر]
* [http://ensani.ir/file/download/article/20101113165233-45.pdf کاوشی نو در چگونگی نزول قرآن، بخش اول، علی اصغر ناصحیان]
* [http://ensani.ir/file/download/article/20101113170521-55.pdf کاوشی نو در چگونگی نزول قرآن، بخش دوم، علی اصغر ناصحیان]
* [https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/162031/%D8%A2%D8%BA%D8%A7%D8%B2-%D9%86%D8%A8%D9%88%D8%AA-%D9%88-%DA%86%DA%AF%D9%88%D9%86%DA%AF%DB%8C-%D9%86%D8%B2%D9%88%D9%84-%D9%82%D8%B1%D8%A2%D9%86 آغاز نبوت و چگونگی نزول قرآن، حسین رهبری]
{{پایان}}
{{پایان}}
{{قرآن کریم}}


== پیوند به بیرون ==
* [http://rch.ac.ir/article/Details?id=8649 دانشنامه جهان اسلام]
* [http://www.ensani.ir/storage/Files/20101027184243-74.pdf تأملی در خطبه شقشقیه و فرجام آن]


{{نهج البلاغه}}
{{امام علی (ع)}}
{{خطبه‌های اهل بیت}}
<onlyinclude>{{درجه‌بندی
<onlyinclude>{{درجه‌بندی
  | پیوند = <!--ندارد، ناقص، کامل-->کامل
  | پیوند = <!--ندارد، ناقص، کامل-->کامل
  | رده = <!--ندارد، ناقص، کامل-->ناقص
  | رده = <!--ندارد، ناقص، کامل-->کامل
  | جعبه اطلاعات = <!--نمی‌خواهد، ندارد، دارد-->دارد
  | جعبه اطلاعات = <!--نمی‌خواهد، ندارد، دارد-->نمی‌خواهد
  | عکس = <!--نمی‌خواهد، ندارد، دارد-->نمی‌خواهد
  | عکس = <!--نمی‌خواهد، ندارد، دارد-->نمی‌خواهد
  | ناوبری = <!--ندارد، دارد-->دارد
  | ناوبری = <!--ندارد، دارد-->دارد
  | رعایت شیوه‌نامه ارجاع = <!--ندارد، دارد-->ندارد
  | رعایت شیوه‌نامه ارجاع = <!--ندارد، دارد-->دارد
  | کپی‌کاری = <!--از منبع مردود، از منبع خوب، ندارد-->ندارد
  | کپی‌کاری = <!--از منبع مردود، از منبع خوب، ندارد-->ندارد
  | استناد به منابع مناسب = <!--ندارد، ناقص، کامل-->کامل
  | استناد به منابع مناسب = <!--ندارد، ناقص، کامل-->کامل
  | جانبداری = <!--دارد، ندارد-->ندارد
  | جانبداری = <!--دارد، ندارد-->ندارد
| شناسه = <!--ناقص، کامل-->کامل
  | رسا بودن = <!--ندارد، دارد-->دارد
  | رسا بودن = <!--ندارد، دارد-->دارد
  | جامعیت = <!--ندارد، دارد-->دارد
  | جامعیت = <!--ندارد، دارد-->دارد
  | زیاده‌نویسی = <!--دارد، ندارد-->دارد
  | زیاده‌نویسی = <!--دارد، ندارد-->ندارد
  | تاریخ خوبیدگی =<!--{{subst:#time:xij xiF xiY}}-->
  | تاریخ خوبیدگی =<!--{{subst:#time:xij xiF xiY}}-->
  | تاریخ برتر شدن =<!--{{subst:#time:xij xiF xiY}}-->
  | تاریخ برتر شدن =<!--{{subst:#time:xij xiF xiY}}-->
خط ۲۲۵: خط ۱۰۵:
}}</onlyinclude>
}}</onlyinclude>


[[رده:خطبه‌های نهج البلاغه]]
[[رده:مقاله‌های با درجه اهمیت ب]]
[[رده:مقاله‌های با درجه اهمیت الف]]
[[رده:علوم قرآن]]
[[رده:اصطلاحات قرآنی]]

نسخهٔ ‏۱۲ آوریل ۲۰۲۳، ساعت ۰۳:۰۱

نزول قرآن فرستاده شدن آیات قرآن از طریق وحی بر حضرت محمد(ص) است. استفاده از واژه نزول در معنای مادی آن را درباره قرآن صحیح ندانسته‌اند؛ به همین دلیل اندیشمندان اسلامی واژه‌های نزول روحانی، نزول حقیقی و نزول مقامی را درباره قرآن به کار برده‌اند.

در آیات قرآن از واژه‌هایی مانند «انزلنا»، «نزلنا»، «اوحینا»، «سنلقی»، «سنقرؤک»، «نتلوها» و «رتلناه» برای اشاره به نزول قرآن استفاده شده است.

صعود ملکوتی روح پیامبر(ص) از عالم ظاهر به عالم باطن و نزول فرشته حامل وحی از عالم باطن به عالم ظاهر با تبدیل به حالت بشری، دو نوع ارتباط پیامبر(ص) با عالم قدس ربوبی جهت دریافت قرآن است. درباره همزمانی نزول قرآن با بعثت حضرت محمد(ص) یا تأخیر نزول قرآن از ابتدای بعثت چند دیدگاه ارائه شده که تاخیر سه ساله نزول قرآن از زمان بعثت و همزمانی بعثت و نزول قرآن در ماه رمضان از جمله این دیدگاه‌ها است.

نزول قرآن در دو مرحله دفعی و تدریجی یا نزول آن صرفا به صورت تدریجی از مباحث مورد اختلاف در علوم قرآنی است؛ محققانی همچون محمدهادی معرفت فقط به نزول تدریجی قرآن باور دارند؛ ولی در مقابل، افرادی چون علامه طباطبایی قائل به دو نزول تدریجی و نزول دفعی برای قرآن هستند.

جایگاه بحث نزول قرآن

بحث درباره نزول قرآن به معنای فرستادن آیات قرآن توسط وحی از سوی خدا بر پیامبر اسلام(ص)،[۱] آغاز نزول، چگونگی نزول، مدت نزول، یکباره یا تدریجی بودن نزول قرآن و مباحثی دیگر در این رابطه به لحاظ دانشی در حوزه علوم قرآن قرار می‌گیرد.[۲] جوادی آملی مفسر شیعه نزول قرآن را ناظر به ظاهر آن می‌داند، زیرا بر این باور است که باطن قرآن قابل نزول و تنزّل نیست و پیامبر با ترقی روحی به مقامی می‌رسد که می‌تواند باطن قرآن را درک کند.[۳]

محمدهادی معرفت قرآن‌پژوه و فقیه، در کتاب‌های علوم قرآنی خود مباحثی مثل آغاز نزول، مدت نزول، اولین و آخرین آیه و سوره نازل شده، تفاوت سوره‌های مکی و مدنی، ترتیب نزول، اسباب نزول، مانند آن را جزو مباحث پیوسته نزول قرآن آورده است.[۴]

مفهوم‌شناسی

از آنجا که قرآن جسم نیست که از مکانی بالا به مکانی پایین‌تر حرکت کند، نزول به معنای لغوی یا مادی آن را درباره قرآن صحیح نمی‌دانند. زیرا مبدا نزول آن خداوند است که منزه از مکان و جسم است و محل نزول آن هم طبق آیات ۱۹۴و ۱۹۵ سوره شعراء [۵] قلب پیامبر بوده است؛[۶] طبق این نظر مراد از نزول قرآن، ظهور وحی بر پیامبر(ص) است و چون آن حضرت وحی را از جانب خداوند دریافت می‌کرده، طبق عرف اهل زبان به نزول تعبیر شده است؛[۷] به همین دلیل برخی از باب تشبیه معقول به محسوس استفاده از واژه نزول درباره قرآن را به معنای مجازی آن صحیح دانسته‌اند.[۸]

نزول روحانی، نزول مقامی و نزول حقیقی تعابیری است که اندیشمندان اسلامی برای اشاره به نزول قرآن از آنها استفاده کرده‌اند؛ حسن مصطفوی در التحقیق فی کلمات القرآن از تعبیر نزول روحانی،[۹] علامه طباطبایی با اشاره به عُلوّ مقام خدا و پایین بودن مقام بندگان، از تعبیر نزول مقامی،[۱۰] و مصباح یزدی نیز در مقابل دو واژه نزول مادی و نزول اعتباری از واژه نزول حقیقی درباره قرآن استفاده کرده‌اند.[۱۱] طبق این نظر در امور حقیقی غیرحسی مانند قرآن که از مقام علم الهی به مرحله الفاظ و مفاهیم بشری تنزّل یافته، استفاده از تعبیر نزول حقیقی مناسب خواهد بود.[۱۲]

در آیات قرآن برای نزول قرآن گاه از مشتقات کلمه نزول مانند «انزلنا» و «نزلنا» و در دیگر آیات از واژگانی چون «اوحینا»، «سنلقی»، «سنقرؤک»، «نتلوها»، «رتلناه» و ... استفاده شده است.[۱۳]

چگونگی نزول قرآن

اندیشمندان اسلامی درباره چگونگی یا کیفیت نزول قرآن بر حضرت محمد(ص) (با توجه به نزول قرآن از عالم قدسی و ماوراییِ دارای بساطت و تجرد بر پیامبر(ص) که در حیات مادی حضور داشت) و نوع ارتباط آن حضرت با عالم غیب دو حالت ذکر کرده‌اند؛ ۱. صعود ملکوتی روح پیامبر از عالم ظاهر به عالم باطن و ۲. نزول فرشته از عالم باطن به عالم ظاهر با تبدیل به حالت بشری.[۱۴]

ملاصدرا فیلسوف شیعه قرن یازدهم هجری قمری درباره کیفیت نزول قرآن در کتاب مفاتیح الغیب خود بر این باور است که وقتی روح پیامبر(ص) به عالم وحی ربانی صعود می‌کند، کلام خدا را یا از مقام «قاب قوسین او ادنی» دریافت می‌کند و یا صدای قلم و القای کلام ملائکه را می‌شنود. وی درباره نوع دوم ارتباط پیامبر(ص) با عالم وحی نیز معتقد است؛ هنگام وحی، فرشته حامل وحی صورتی محسوس برای پیامبر(ص) پیدا می‌کند تا تاب تحمل مشاهده آن را داشته باشد و فرشته صورتی غیر صورت واقعی خود خواهد داشت.[۱۵]

آغاز و مدت نزول قرآن

درباره همزمانی نزول قرآن با بعثت حضرت محمد(ص) یا تأخیر نزول قرآن از ابتدای بعثت چند دیدگاه ارائه شده است:

  • محمدهادی معرفت پژوهشگر علوم قرآنی با استناد به روایاتی از جمله روایت امام صادق(ع) در کتاب کافی، بر این باور است نزول قرآن بعد از فترتی سه ساله از ابتدای زمان بعثت، شروع شد و تا آخرین سال حیات پیامبر ادامه داشت.[۱۶] به نظر وی در سه سال اول بعثت، دعوت پیامبر به صورت سرّی بود و هنوز برای اسلام کتابی نازل نشده بود، تا آنکه آیه ۹۴ سوره حجر «فَاصْدَعْ بِما تُؤْمَرُ؛ پس آنچه را بدان مأمورى آشكار كن‏» نازل گردید و پیامبر دعوت علنی خود را آغاز کرد و نزول قرآن نیز آغاز شد.[۱۷]
  • همزمانی بعثت و نزول قرآن در ماه رمضان، نظر دیگری است که باورکنندگان به آن با استناد به روایات و سخن مورخان می‌گویند؛ در روز هفدم یا شب قدر، جبرئیل بر پیامبر(ص) نازل شد، در حالی که او چهل ساله بود.[۱۸]
  • عده‌ای معتقدند آغاز بعثت نبوی در قالب وحی قرآنی نبوده است و نزول چند آیه در ماه رجب بر پیامبر به مفهوم نزول قرآن نیست. بر اساس این نظر پیامبر دو بعثت داشته است؛ بعثت اول در ماه رجب بدون وحی قرآنی و بعثت دوم توأم با دستور به دعوت عمومی و نزول آیاتی از قرآن در شب قدر در ماه رمضان.[۱۹]

نزول دفعی یا تدریجی

نزول قرآن در دو مرحله دفعی و تدریجی یا نزول آن صرفا به صورت تدریجی از مباحث مورد اختلاف در علوم قرآنی است.[۲۰] در این باره چند نظر ارائه شده است:

  • محمدهادی معرفت در کتاب التمهید فی علوم القرآن معتقد است؛ نزول قرآن از شب قدر آغاز و در طول مدت نبوت پیامبر اسلام(ص) به مناسبت‌های گوناگون برای حل مشکلات و سوالات مسلمانان و همچنین دلگرمی پیامبر(ص) و مسلمانان ادامه داشته است.[۲۱] به باور وی این نظر را بیشتر محققان پذیرفته‌اند[۲۲] و با بیان دیگر نظرات و رد دلائل آنها معتقد است قرآن نزول دفعی نداشته است.[۲۳]
  • مفسران و اندیشمندانی چون علامه طباطبایی،[۲۴] ابن عربی[۲۵] و جوادی آملی[۲۶] بر این باورند که قرآن در دو مرحله دفعی و تدریجی نازل شده است؛ بر اساس این نظر نزول قرآن به صورت ظاهری و در قالب الفاظ به واسطه جبرئیل در طول مدت نبوت پیامبر(ص) صورت گرفته است، ولی قبل از این مرحله حقیقت، باطن و تأویل قرآن و به عبارتی ام‌الکتاب بدون واسطه از سوی خداوند بر قلب پیامبر(ص) نازل شده است.[۲۷] به باور جوادی آملی دریافت باطن و تأویل قرآن برای پیامبر خدا(ص) بدون ترقی به عالم غیب ممکن نیست و نزول دفعی قرآن جنبه‌ای فوق نزول تدریجی دارد.[۲۸]
  • شیخ صدوق از علمای متقدم شیعه معتقد است کل قرآن در شب قدر در بیت المعمور به ودیعه نهاده شد و از آنجا در طول مدت نبوت پیامبر(ص) بر اساس شرایط مکانی و زمانی به تدریج بر پیامبر اسلام(ص) نازل گردید.[۲۹] به نقل سیوطی این نظر در میان اندیشمندان متعددی از اهل سنت صحیح دانسته شده و به باور آنها قرآن در شب قدر به بیت المعمور در آسمان چهارم یا بیت العزة در آسمان اول نازل شده است و از آنجا در طول مدت نبوت پیامبر(ص) نازل شد.[۳۰] برخی محققین حوزه علوم قرآن با تضعیف مستندات این نظر از جمله سند روایات، بر این باورند نزول دفعی قرآن در شب قدر به بیت المعمور کاملا ساخته ذهن صحابه است و قرآن چنین نزول نداشته است.[۳۱]

جستارهای وابسته

پانویس

الگو:پانویس۲

منابع

  • ابن‌عربی، محمد بن علی، الفتوحات المکیة، بیروت، دار صادر، بی تا.
  • احمدی، مهدی، قرآن در قرآن، قم، انتشارات شرق، ۱۳۷۴ش.
  • الحلبی، علی بن ابراهیم، السیرة الحلبیة، بیروت، دارالکتب العلمیة، ۱۴۲۷ق.
  • جوادی آملی، عبدالله، قرآن در قرآن از مجموعه تفسیر موضوعی قرآن کریم، قم، انتشارات اسراء، ۱۳۸۶ش.
  • حکیم، محمدباقر، علوم القرآن، قم، مجمع الفکر الاسلامی، ۱۴۱۷ق.
  • دهخدا، علی اکبر، لغت نامه دهخدا، تهران، دانشگاه تهران، ۱۳۷۷ش.
  • رجبی، محمود، «اهداف قرآن و موانع بهره‌برداری از آن» در مجله معرفت، شماره ۲۴، ۱۳۷۷ش.
  • رضایی اصفهانی، محمدعلی، تفسیر قرآن مهر، قم، نشر پژوهش‌هاى تفسير و علوم قرآن‏، ۱۳۸۷ش.
  • رهبری، حسن، «آغاز نبوت و چگونگی نزول قرآن»، در مجله پژوهش‌های قرآنی، شماره ۴۶-۴۷، ۱۳۸۵ش.
  • سیوطی، عبدالرحمن، الاتقان فی علوم القرآن، بیروت، دارالکتب العربی، ۱۴۲۱ق.
  • صالحی نجف‌آبادی، نعمت الله، «نظریه‌ای درباره کیفیت نزول قرآن»، در مجله کیهان اندیشه، شماره ۳۲، ۱۳۶۹ش.
  • صدوق، محمد بن علی، الاعتقادات فی دین الامامیة، بیروت، دار المفید، ۱۴۱۴ق.
  • طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، بیروت، موسسه الاعلمی للمطبوعات، ۱۳۹۰ق.
  • عابدینی، ناصر، «معناشناسی نزول در قرآن با تاکید بر واژگان بیانگر نزول قرآن»، در مجله حسنا (فصلنامه تخصصی تفسیر، علوم قرآن و حدیث)، شماره ۲۱، ۱۳۹۳ش.
  • علوی مهر، حسین، «نزول قرآن کریم»، در مجله معرفت، شماره ۸۳، ۱۳۸۳ش.
  • مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ق.
  • مصباح یزدی، محمدتقی، قرآن شناسی، تحقیق محمود رجبی، جلد اول، قم، انتشارات موسسه امام خمینی، ۱۳۸۵ش.
  • مصباح یزدی، محمدتقی، قرآن‌شناسی، تحقیق غلامعلی عزیزی کیا، جلد دوم، قم، انتشارات موسسه امام خمینی، ۱۳۹۲ش.
  • مصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن، تهران، نشر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۳۶۸ش.
  • معرفت، محمدهادی، التمهید فی علوم القرآن، قم، موسسه فرهنگی التمهید، ۱۴۲۸ق.
  • معرفت، محمدهادی، علوم قرآنی، قم، موسسه فرهنگی تمهید، ۱۳۸۸ش.
  • ملاصدرا، محمد بن ابراهیم، مفاتیح الغیب، تهران، وزارت فرهنگ و انجمن اسلام حکمت و موسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، ۱۳۶۳ش.
  • میرمحمدی، سید ابوالفضل، تاریخ و علوم قرآن، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۳۷۵ش.
  • ناصحیان، علی اصغر، «کاوشی نو در چگونگی نزول قرآن»، در نشریه علوم و معارف قرآنی، شماره ۶و۷، ۱۳۷۷ش.

پیوند به بیرون

الگو:قرآن کریم


الگو:درجه‌بندی

  1. حکیم، علوم القرآن، ۱۴۱۷ق، ص۲۵.
  2. معرفت، علوم قرآنی، ۱۳۸۸ش، ص۹؛ میرمحمدی، تاریخ و علوم قرآن، ۱۳۷۵ش، ص۵.
  3. جوادی آملی، قرآن در قرآن، ۱۳۸۶ش، ص۴۴.
  4. معرفت، علوم قرآنی، ۱۳۸۸ش، ص۴.
  5. «نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمِينُ *عَلَىٰ قَلْبِكَ لِتَكُونَ مِنَ الْمُنذِرِ‌ينَ». روح الامین آن(قرآن) را نازل کرده است *بر قلب تو، تا از انذارکنندگان باشی!
  6. احمدی، قرآن در قرآن، ۱۳۷۴ش، ص۱۱۵.
  7. حکیم، علوم القرآن، ۱۴۱۷ق، ص۲۵.
  8. عابدینی، «معناشناسی نزول در قرآن ...»، ص۹۸-۹۹.
  9. مصطفوی، التحقیق، ۱۳۶۸ش، ج۱۲، ص۸۸.
  10. طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۳، ص۸.
  11. مصباح یزدی، قرآن‌شناسی، ۱۳۸۵ش، ج۱، ص۳۲.
  12. مصباح یزدی، قرآن‌شناسی، ۱۳۸۵ش، ج۱، ص۳۲.
  13. عابدینی، «معناشناسی نزول در قرآن ...»، ص۱۱۲.
  14. سیوطی، الاتقان، ۱۴۲۱ق، ج۱، ص۱۶۵؛ حلبی، السیرة الحلبیة، ۱۴۲۷ق، ج۱، ص۳۶۵.
  15. ملاصدرا، مفاتیح الغیب، ۱۳۶۳ش، ج۱، ص۳۳-۳۶.
  16. معرفت، التمهید، ۱۴۲۸ق، ج۱، ص۱۱۱.
  17. معرفت، علوم قرآنی، ۱۳۸۸ش، ص۶۳-۶۴.
  18. علوی مهر، «آغاز نبوت و چگونگی نزول قرآن»، ص۱۰۱-۱۰۳.
  19. علوی مهر، «آغاز نبوت و چگونگی نزول قرآن»، ص۱۰۳-۱۰۴.
  20. ناصحیان، «کاوشی نو در چگونگی نزول قرآن»، ص۵۹-۶۰.
  21. معرفت، التمهید، ۱۴۲۸ق، ج۱، ص۱۱۴.
  22. معرفت، علوم قرآن، ۱۳۸۸ش، ص۶۵.
  23. معرفت، التمهید، ۱۴۲۸ق، ج۱، ص۱۱۳-۱۲۴.
  24. طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۲، ص۱۵-۱۸.
  25. ابن‌عربی، الفتوحات، دار صادر، ج۴، ص۴۰۲.
  26. جوادی آملی، قرآن در قرآن، ۱۳۸۶ش، ص۷۱.
  27. طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۲، ص۱۵-۱۸.
  28. جوادی آملی، قرآن در قرآن، ۱۳۸۶ش، ص۴۸.
  29. صدوق، الاعتقادات، ۱۴۱۴ق، ص۸۲.
  30. سیوطی، الاتقان، ۱۴۲۱ق، ج۱، ص۱۵۶.
  31. معرفت، التمهید، ۱۴۲۸ق، ج۱، ص۱۱۷-۱۲۱؛ صالحی نجف آبادی، «نظریه‌ای درباره کیفیت نزول قرآن» ص۸۲.