کاربر:Reyhani/صفحه تمرین: تفاوت میان نسخهها
خط ۳۹: | خط ۳۹: | ||
== محتوای کتاب == | == محتوای کتاب == | ||
نویسنده در کتاب حاضر مطابق با شیوه رایج پژوهش ابتدا به طور خلاصه به بیان مساله، پرسشهای اصلی و فرعی، پیشینه پژوهش و روش آن پرداخته است. | نویسنده در کتاب حاضر مطابق با شیوه رایج پژوهش ابتدا به طور خلاصه به بیان مساله، پرسشهای اصلی و فرعی، پیشینه پژوهش و روش آن پرداخته است. | ||
===موضوع شناسی=== | ===موضوع شناسی=== | ||
در موضوعشناسی نویسنده ابتدا این پرسش را مطرح می کند که آیا عرصه عمومی و عرصه خصوصی در فقه شیعه سابقه تاریخی داشته و در تاریخ فقه به آن پرداخته شده است یا این مفاهیم دو موضوع نوپدید هستند و از مسائل مسحدثه به شمار می روند؟. وی سپس با اشاره به نظر هابرماس جامعهشناس و نظریهپرداز آلمانی، بیان میدارد که عرصه عمومی مفهومی جدید است که در قرن سیزدهم میلادی و به سبب پیدایش سرمایهداری تجاری به وجود آمده است و با توجه به تغییر شرایط زمانی آن دوران با دوران کنونی میتوان گفت عرصه خصوصی و عرصه عمومی، دو مفهوم جدید به شمار میروند.(ص54و 66) به نظر میرسد نگارنده در این اعتقاد میان مصداق و مفهوم خلط نموده است؛ زیرا هرچند در دوران کنونی برای اشاره به اموری که در عرصه عمومی قرار دارد از واژگان جدید و نوپدید استفاده میشود اما مصادیق این مفاهیم اختصاصی به دوران جدید ندارد و این امر باعث نمیشود این دو مفهوم در زمره موضوعات مستحدثه تلقی گردند. برای مثال نمیتوان از جدید بودن واژه حکمرانی نتیجه گرفت که حکمرانی امری نوپدید است و امر اداره جامعه از موضوعات مستحدثه و جدید به شمار میرود. | در موضوعشناسی نویسنده ابتدا این پرسش را مطرح می کند که آیا عرصه عمومی و عرصه خصوصی در فقه شیعه سابقه تاریخی داشته و در تاریخ فقه به آن پرداخته شده است یا این مفاهیم دو موضوع نوپدید هستند و از مسائل مسحدثه به شمار می روند؟. وی سپس با اشاره به نظر هابرماس جامعهشناس و نظریهپرداز آلمانی، بیان میدارد که عرصه عمومی مفهومی جدید است که در قرن سیزدهم میلادی و به سبب پیدایش سرمایهداری تجاری به وجود آمده است و با توجه به تغییر شرایط زمانی آن دوران با دوران کنونی میتوان گفت عرصه خصوصی و عرصه عمومی، دو مفهوم جدید به شمار میروند.(ص54و 66) به نظر میرسد نگارنده در این اعتقاد میان مصداق و مفهوم خلط نموده است؛ زیرا هرچند در دوران کنونی برای اشاره به اموری که در عرصه عمومی قرار دارد از واژگان جدید و نوپدید استفاده میشود اما مصادیق این مفاهیم اختصاصی به دوران جدید ندارد و این امر باعث نمیشود این دو مفهوم در زمره موضوعات مستحدثه تلقی گردند. برای مثال نمیتوان از جدید بودن واژه حکمرانی نتیجه گرفت که حکمرانی امری نوپدید است و امر اداره جامعه از موضوعات مستحدثه و جدید به شمار میرود. |
نسخهٔ ۳۰ نوامبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۷:۱۸
عرصه عمومی و خصوصی در فقه شیعه | |
---|---|
اطلاعات کتاب | |
نویسنده | محمد پزشگی |
موضوع | فقه اجتماعی |
زبان | فارسی |
تعداد جلد | ۱ |
تعداد صفحات | ۲۵۰ |
اطلاعات نشر | |
ناشر | پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی |
محل نشر | قم |
تاریخ نشر | ۱۳۹۳ش |
نوبت چاپ | اول |
شمارگان | ۱۲۰۰ |
عرصه عمومی و خصوصی در فقه شیعه کتابی است نوشته محمد پزشکی، که در یازده فصل به بررسی تمایز احکام فقهی در عرصه عمومی و خصوصی، و امکانسنجی تفکیک این دو عرصه از منظر قواعد فقه سیاسی، پرداخته است.
نگاهی گذرا به کتاب
کتاب عرصه عمومی و خصوصی در فقه شیعه، نوشته محمد پزشکی، کتابی است در حوزه فقه اجتماعی و سیاسی که توسط پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی منتشر شده است. هدف مؤلف کتاب تبیین تمایز احکام فردی و اجتماعی در فقه شیعه و بررسی آن از منظر قواعد فقه اجتماعی و سیاسی است.
محتوای کتاب
نویسنده در کتاب حاضر مطابق با شیوه رایج پژوهش ابتدا به طور خلاصه به بیان مساله، پرسشهای اصلی و فرعی، پیشینه پژوهش و روش آن پرداخته است.
موضوع شناسی
در موضوعشناسی نویسنده ابتدا این پرسش را مطرح می کند که آیا عرصه عمومی و عرصه خصوصی در فقه شیعه سابقه تاریخی داشته و در تاریخ فقه به آن پرداخته شده است یا این مفاهیم دو موضوع نوپدید هستند و از مسائل مسحدثه به شمار می روند؟. وی سپس با اشاره به نظر هابرماس جامعهشناس و نظریهپرداز آلمانی، بیان میدارد که عرصه عمومی مفهومی جدید است که در قرن سیزدهم میلادی و به سبب پیدایش سرمایهداری تجاری به وجود آمده است و با توجه به تغییر شرایط زمانی آن دوران با دوران کنونی میتوان گفت عرصه خصوصی و عرصه عمومی، دو مفهوم جدید به شمار میروند.(ص54و 66) به نظر میرسد نگارنده در این اعتقاد میان مصداق و مفهوم خلط نموده است؛ زیرا هرچند در دوران کنونی برای اشاره به اموری که در عرصه عمومی قرار دارد از واژگان جدید و نوپدید استفاده میشود اما مصادیق این مفاهیم اختصاصی به دوران جدید ندارد و این امر باعث نمیشود این دو مفهوم در زمره موضوعات مستحدثه تلقی گردند. برای مثال نمیتوان از جدید بودن واژه حکمرانی نتیجه گرفت که حکمرانی امری نوپدید است و امر اداره جامعه از موضوعات مستحدثه و جدید به شمار میرود.