کاربر:Salehi/صفحه تمرین۲: تفاوت میان نسخهها
خط ۳۶: | خط ۳۶: | ||
==اقسام افلاک== | ==اقسام افلاک== | ||
حکما برای افلاک اقسامی قائلاند که هر یک از اقسام را به طور مفصل بررسی و تحلیل | حکما برای افلاک اقسامی قائلاند که هر یک از اقسام را به طور مفصل بررسی و تحلیل کردهاند؛ <ref>(حلی، کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، 156 ـ 159؛ حسینی اردکانی، مرآت الأکوان، 330 ـ 333.)</ref> از آن جمله تقسیم به فلک کلی و جزئی است که امامخمینی نیز آن را بازگو کرده است و مراد از آن کلی و جزئی منطقی نیست، بلکه [[سعه]] و عدم سعه است <ref>(امام خمینی، تقریرات، 2/549.)</ref> | ||
الف) اقسام فلک کلی: فلک کلی آن است که با حرکت آن یکی از حرکات نهگانه منضبط میشود ( | الف) اقسام فلک کلی: فلک کلی آن است که با حرکت آن یکی از حرکات نهگانه منضبط میشود <ref>(امام خمینی، تقریرات، 2/556.)</ref> نخستین فلک از افلاک کلیه، چنانکه امامخمینی بازگو کرده است، فلک اطلس است که همان فلکالافلاک است و سیر شبانهروز مربوط به آن است <ref>(امام خمینی، تقریرات، 2/546.)</ref> فلکالافلاک محیط بر دیگر افلاک و عالم عناصر است. این فلک، بدون کوکب است و تنها سطح مقعّر آن نزد بشر معلوم است و سطح محدّب آن و اندازه ضخامت آن را جز خداوند نمیداند <ref>(امام خمینی، تقریرات، 1/108 و 2/401.)</ref> و دیگر افلاک و موجودات طبیعی در داخل فلک اطلساند <ref>(امام خمینی، تقریرات، 2/271 و 401.)</ref> گاهی به فلک اطلس فلک بروج گفته میشود؛ هرچند که در اصطلاح اصحاب هیئت درست نیست <ref>(امام خمینی، تعلیقات فصوص، 99 ـ 100.)</ref> | ||
امامخمینی در تبیین دیدگاه گذشتگان آورده است که فلکالافلاک از مشرق به مغرب حرکت میکند و آنچه در درون آن است نیز به تبع آن حرکت میکند و در مدت 24 ساعت و چند دقیقه، یک دور میچرخد ( | امامخمینی در تبیین دیدگاه گذشتگان آورده است که فلکالافلاک از مشرق به مغرب حرکت میکند و آنچه در درون آن است نیز به تبع آن حرکت میکند و در مدت 24 ساعت و چند دقیقه، یک دور میچرخد <ref>(امام خمینی، تقریرات، 2/401.)</ref> این گردش به اندازهای تند و سریع است که در هر لحظه چندین هزار میل حرکت میکند <ref>(امام خمینی، تقریرات، 2/402.)</ref> ایشان در چگونگی تقسیم فلک اطلس به بروج یادآور شده است که در فلکالافلاک (فلک اطلس) چهار نقطه اعتبار شده است: نقطه اعتدال بهاری (ربیعی)، نقطه اعتدال پاییزی (خریفی)، انقلاب تابستانی (صیفی) و انقلاب زمستانی (شتوی). دایره این فلک به دوازده برج تقسیم میشود که به تبع آن دوایر افلاک نیز به دوازده قسم تقسیم میشود و در این صورت هر بُرجی به جهت شبیهبودن ستارگان در آن به شکل حیوانات، به نام یکی از حیوانات نامیده شدهاند <ref>(امام خمینی، تقریرات، 2/402 ـ 403.)</ref> اما فلک دوم که همان فلک بروج با فلک مکوکب یا ثوابت است، [[منجمان]] بر آن 22 هزار حکم نجومی بار کردهاند. حرکت این فلک به گونهای کُند است که شاید در هر هفتاد سال یک درجه طی مسافت کند و از اینرو به آن فلک ثوابت گویند <ref>(امام خمینی، تقریرات، 2/402 ـ 546.)</ref> و چون فلک هشتم حرکت کندی دارد، در چندین هزار سال گاهی صورت عقرب از برج عقرب جلوتر میافتد؛ از اینرو در تقویم گاهی نوشته شده قمر از صورت عقرب خارج شده، ولی هنوز در برج عقرب است یا قمر به صورت عقرب داخل شده، اما هنوز در برج عقرب داخل نشده است. این امور به جهت آن است که در فلکالافلاک کوکب نیست؛ اما در فلک هشتم که دارای کواکب است، از چند کوکب کنار هم توهم صورت عقرب به دست میآید و برابر آن را از فلک اطلس که به بروج تقسیم شده بود، به برج عقرب تعبیر میکنند؛ چنانکه از چند کوکب که با هم هستند، توهم صورت حَمل، بقر یا اسد لازم میآید و قسمت مقابل آن در فلکالافلاک را به برج حمل یا بقر یا اسد نامیدهاند <ref>(امام خمینی، تقریرات، 2/403.)</ref> پس از کره ثوابت، کرات کواکب سبعه سیارهاند که عبارتاند از فلک زحل، مشتری، مریخ، شمس، زهره، عطارد و قمر که در هر کدام تنها یک ستاره وجود دارد <ref>(امام خمینی، تقریرات، 2/546 ـ 547.)</ref> | ||
فلک جزئی آن است که با آن بهتنهایی یکی از حرکات نهگانه منضبط نمیشود، بلکه باید غیر آن به آن منضم شود تا یکی از حرکات نُهگانه با آن منضبط گردد ( | فلک جزئی آن است که با آن بهتنهایی یکی از حرکات نهگانه منضبط نمیشود، بلکه باید غیر آن به آن منضم شود تا یکی از حرکات نُهگانه با آن منضبط گردد <ref>(امام خمینی، تقریرات، 2/556.)</ref> و فلک جزئی دارای اقسامی است. | ||
ب) اقسام فلک جزئی: 1. فلک آفتاب: جرمی است که دارای دو سطح متوازی است. مرکز این فلک مرکز عالم است و منطقه آن در سطح منطقةالبروج و دو قطبش مسامت (همسمت) با دو قطب منطقة البروج است و در داخل و ضخامت این فلک، فلک دیگری است که همچون آن دارای دو سطح متوازیالسطحین است؛ ولی مرکز فلک داخل، خارج از مرکز فلک یادشده است. سطح محدّب فلک خارج مرکز با محدّب فلک اول بر نقطهای با نقطه اوج مماس میشود و سطح مقعرش بر مقعّر فلک اول، بر نقطهای موسوم به نقطه حضیض مماس میگردد؛ در نتیجه فلک خارجالمرکز «فلک داخل» به واسطه دو متمم از فلک اول جدا میشود. کره آفتاب در ضخامت فلک خارج مرکز ثابت و مرکوز است و با دو سطح محدّب و مقعّر فلک خارج از مرکز مماس است (بیرونی، التفهیم، 116 ـ 118؛ ذهنی تهرانی، 47 ـ 48؛ حسنزاده آملی، دروس هیئت، 1/323 ـ 325) | ب) اقسام فلک جزئی: 1. فلک آفتاب: جرمی است که دارای دو سطح متوازی است. مرکز این فلک مرکز عالم است و منطقه آن در سطح [[منطقةالبروج]] و دو قطبش مسامت (همسمت) با دو قطب منطقة البروج است و در داخل و ضخامت این فلک، فلک دیگری است که همچون آن دارای دو سطح متوازیالسطحین است؛ ولی مرکز فلک داخل، خارج از مرکز فلک یادشده است. سطح محدّب فلک خارج مرکز با محدّب فلک اول بر نقطهای با نقطه اوج مماس میشود و سطح مقعرش بر مقعّر فلک اول، بر نقطهای موسوم به نقطه حضیض مماس میگردد؛ در نتیجه فلک خارجالمرکز «فلک داخل» به واسطه دو متمم از فلک اول جدا میشود. کره آفتاب در ضخامت فلک خارج مرکز ثابت و مرکوز است و با دو سطح محدّب و مقعّر فلک خارج از مرکز مماس است <ref>(بیرونی، التفهیم، 116 ـ 118؛ ذهنی تهرانی، تحفة الاحباب شرح فارسی بر تشریح الافلاک، 47 ـ 48؛ حسنزاده آملی، دروس هیئت، 1/323 ـ 325.)</ref> | ||
امامخمینی در تبیین هیئت قدیم برای خورشید دو فلک جزئی ذکر کرده است: یکی ممثَل و دیگری خارج از مرکز (تقریرات، 2/556) که گاهی دور و گاهی نزدیک میشوند؛ نظیر کره کوچکی که در درون کره بزرگی است که هر کدام حرکت دارند و خورشید که همراه با حرکت آن، دور میزند و هنگامی که به طرف بالا میرود و دور میشود آن را اوج و گاهی پایین آمده و نزدیک میشود و آن را حضیض گویند؛ بنابراین با گردش کره مذکور، خورشید گاهی به زمین نزدیک (حضیض) و گاهی از آن دور (اوج) میشود ( | امامخمینی در تبیین هیئت قدیم برای خورشید دو فلک جزئی ذکر کرده است: یکی ممثَل و دیگری خارج از مرکز <ref>(امام خمینی، تقریرات، 2/556.)</ref> که گاهی دور و گاهی نزدیک میشوند؛ نظیر کره کوچکی که در درون کره بزرگی است که هر کدام حرکت دارند و خورشید که همراه با حرکت آن، دور میزند و هنگامی که به طرف بالا میرود و دور میشود آن را اوج و گاهی پایین آمده و نزدیک میشود و آن را حضیض گویند؛ بنابراین با گردش کره مذکور، خورشید گاهی به زمین نزدیک (حضیض) و گاهی از آن دور (اوج) میشود <ref>(امام خمینی، تقریرات، 2/556 ـ 557.)</ref> ایشان بر همین مبنا افزوده است که مسیر خورشید دایماً روی منطقةالبروج است، یعنی منطقه فلک شمس با منطقةالبروج منطبق است، خورشید با سیر خود چهار فصل را ایجاد میکند؛ زیرا دایره منطقةالبروج که از دو قطب عالم میگذرد با دایره معدلالنهار که به دور عالم کشیده شده، تقاطع پیدا میکند و دایره منطقةالبروج، دایره معدل را نصف میکند و در این صورت عالم به دو قسم شمالی و جنوبی تقسیم میشود و همچنین [[معدلالنهار]] هم منطقةالبروج را نصف میکند و شش برج در طرف شمال و شش برج در طرف جنوب واقع میشود و چون فلک خورشید با منطقةالبروج منطبق است، خورشید شش ماه در بروج شمالی و شش ماه در بروج جنوبی خواهد بود. دو نقطهای که محل تقاطع معدلالنهار و منطقةالبروج است، یکی نقطه اعتدال ربیعی و دیگری نقطه اعتدال خریفی است. خورشید با طی نود درجه رو به بالا از نصف بالایی دایره منطقه به نقطه اعتدال ربیعی که اول بهار است، میرسد و با طی نود درجه رو به پایین از آن به نقطه انقلاب صیفی که اول تابستان است، میرسد و به این ترتیب فصلهای چهارگانه پدید میآید (همان، 2/557). | ||
2. فلک زهره و افلاک علویه (مریخ، مشتری و زحل): این افلاک همچون فلک شمساند، با این فرق که منطقه خارج از مرکز اینها با منطقةالبروج بر دو نقطه همقطر تقاطع میکنند. این افلاک دارای تداویریاند که در ثخن خارج از مرکز آنها مرکوز و ثابت است. به فلک خارج مرکز این کرات فلک حامل میگویند و سطح هر یک از این کرات با سطح تدویرش بر نقطهای مماس است (ذهنی تهرانی، 50؛ حسنزاده آملی، دروس هیئت، 1/332 ـ 333). امامخمینی در شرح این افلاک بازگو کرده است که هر یک از کواکب علویه و زهره نیز سه فلک دارند؛ زیرا دارای سه نحو حرکت خاصاند و این سه فلک ممثل، حامل و تدویر است و فلک تدویر فلکی است که کوکب منیری در آن مرکوز است. در این صورت این چهار کواکب دارای دوازده فلکاند (تقریرات، 2/557 ـ 558). | 2. فلک زهره و افلاک علویه (مریخ، مشتری و زحل): این افلاک همچون فلک شمساند، با این فرق که منطقه خارج از مرکز اینها با منطقةالبروج بر دو نقطه همقطر تقاطع میکنند. این افلاک دارای تداویریاند که در ثخن خارج از مرکز آنها مرکوز و ثابت است. به فلک خارج مرکز این کرات فلک حامل میگویند و سطح هر یک از این کرات با سطح تدویرش بر نقطهای مماس است (ذهنی تهرانی، 50؛ حسنزاده آملی، دروس هیئت، 1/332 ـ 333). امامخمینی در شرح این افلاک بازگو کرده است که هر یک از کواکب علویه و زهره نیز سه فلک دارند؛ زیرا دارای سه نحو حرکت خاصاند و این سه فلک ممثل، حامل و تدویر است و فلک تدویر فلکی است که کوکب منیری در آن مرکوز است. در این صورت این چهار کواکب دارای دوازده فلکاند (تقریرات، 2/557 ـ 558). |