کاربر:Salehi/صفحه تمرین۲: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۶: خط ۶:


==پیشینه==
==پیشینه==
بحث از افلاک، بحث از چگونگی حرکت ستارگان و خورشید است؛ زیرا طلوع و غروب خورشید، به‌وجودآمدن روز و شب، تفسیر نظم و حرکت عالم ازجمله اموری‌اند که اهل تحقیق در طول تاریخ به آن توجه داشته‌اند (فلکی، 3 ـ 4؛ ایمان‌پور، 89 ـ 90). اهمیت بحث از افلاک علاوه بر مسائل هیئت و نجوم و تعیین سال، ماه، روز و زمان، در تطبیق مباحث دینی با نظریه افلاک مورد توجه بوده است؛ چنان‌که بحث از جایگاه کتاب محو و اثبات، چگونگی معراج جسمانی پیامبر اکرم(ص)، معاد جسمانی، جایگاه برخی از پیامبران مانند عیسی(ع) و ادریس(ع) در فلک دوم و پنجم از جمله این امورند (قیصری، 98 و 1052 ـ 1053؛ ← فناری، 484؛ ایمان‌پور، 93 ـ 94) (← ادامه مقاله). ادریس(ع) نخستین کسی بود که دانش نجوم را آشکار کرد و ‌اندازه مسیر کواکب را مشخص و معین ساخت و تأثیر آنها را کشف و بازگو کرد (ابن‌طاووس، الاقبال، 3/205؛ همو، فرج المهموم، 22؛ مجلسی، 5/275؛ زمانی، هیئت و نجوم، 1/22). پیشینیان پیش از اسلام، مانند آشوریان، کلدانیان، مصریان و ایرانیان همه از نامداران هیئت و نجوم به ‌شمار می‌روند (زمانی، هیئت و نجوم، 1/23). فیثاغورث نیز در پانصد سال پیش از میلاد در رم، معلم رسمی این دانش بوده است. همچنین بطلمیوس در اسکندریه مصر به این دانش اشتغال داشت و اصول و قواعد آن را در کتاب مجسطی به نگارش در آورد (همان).
بحث از افلاک، بحث از چگونگی حرکت ستارگان و خورشید است؛ زیرا طلوع و غروب خورشید، به‌وجودآمدن روز و شب، تفسیر نظم و حرکت عالم ازجمله اموری‌اند که اهل تحقیق در طول تاریخ به آن توجه داشته‌اند <ref>(فلکی، الدرر التوفیقیة فی تقریب علم الفلک و الجیودیزیه، 3 ـ 4؛ ایمان‌پور، نقش نظریه افلاک در آراء فلسفی فیلسوفان اسلامی، 89 ـ 90.)</ref> اهمیت بحث از افلاک علاوه بر مسائل هیئت و نجوم و تعیین سال، ماه، روز و زمان، در تطبیق مباحث دینی با نظریه افلاک مورد توجه بوده است؛ چنان‌که بحث از جایگاه کتاب محو و اثبات، چگونگی [[معراج جسمانی پیامبر اکرم(ص)]]، [[معاد جسمانی]]، جایگاه برخی از پیامبران مانند [[عیسی(ع)]] و [[ادریس(ع)]] در فلک دوم و پنجم از جمله این امورند <ref>(قیصری، شرح فصوص الحکم، 98 و 1052 ـ 1053؛ ← فناری، مصباح الانس بین المعقول و المشهود، 484؛ ایمان‌پور، نقش نظریه افلاک در آراء فلسفی فیلسوفان اسلامی، 93 ـ 94؛ ← ادامه مقاله.)</ref> ادریس(ع) نخستین کسی بود که دانش نجوم را آشکار کرد و ‌اندازه مسیر کواکب را مشخص و معین ساخت و تأثیر آنها را کشف و بازگو کرد <ref>(ابن‌طاووس، الاقبال، 3/205؛ همو، فرج المهموم، 22؛ مجلسی، بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار(ع)، 5/275؛ زمانی، هیئت و نجوم، 1/22.)</ref> پیشینیان پیش از اسلام، مانند آشوریان، کلدانیان، مصریان و ایرانیان همه از نامداران هیئت و نجوم به ‌شمار می‌روند <ref>(زمانی، هیئت و نجوم، 1/23.)</ref> فیثاغورث نیز در پانصد سال پیش از میلاد در رم، معلم رسمی این دانش بوده است. همچنین بطلمیوس در اسکندریه مصر به این دانش اشتغال داشت و اصول و قواعد آن را در کتاب مجسطی به نگارش در آورد.<ref>(زمانی، هیئت و نجوم، 1/23.)</ref>


با ظهور اسلام دانش نجوم و هیئت به‌سرعت شکوفا شد و بعدها هزینه‌های زیادی صرف احداث و ساخت رصدخانه‌های بزرگ گردید؛ همچنین راهکارها و اکتشافات جدید نصیب منجمان مسلمان گردید و تألیفات آنان به شرق و غرب جهان رسید (همان، 1/24). ابراهیم‌بن‌حبیب فزاری منجم بزرگ شیعی، نخستین شخصیتی است که در جهان اسلام اسطرلاب ساخت (همان، 1/24 ـ 25). بعدها فیلسوفان اسلامی نیز در حوزه کیهان‌شناسی بر مبنای مرکزیت زمین به این امر توجه داشته‌اند؛ چنان‌که فارابی نظریه یونانیان را مبنی بر اینکه جهان از نه فلک متداخل تشکیل شده که همگی آنها به صورت ابدی دور زمین می‌چرخند، پذیرفته است (52 ـ 56). بوعلی سینا نیز در بحث کیهان‌شناسی و جهان‌شناختی، متأثر از فلسفه و هیئت‌شناسی ارسطویی و بطلمیوسی و نظریه نوافلاطونی است؛ اما این مباحث را گسترش داده است (نصر، 153). ابوریحان بیرونی نیز در کتاب الاسئلة و الاجوبه پرسش‌هایی از افلاک و اعتراض‌هایی به هیئت ارسطویی مطرح کرده است (همان، 179 ـ 180). شیخ اشراق نیز مسائلی چون رؤیا و حشر نفوس اشقیا و بُله را بر مبنای افلاک توجیه کرده است (1/68 ـ 95؛ 2/236 و 4/85)؛ اما بر اساس مبانی خود از طرح کلی ارسطو و ابن‌سینا درباره افلاک، ‌اندکی فاصله گرفته و در مسئله عقول و تطبیق آنها با افلاک بطلمیوسی عدول کرده است (نصر، 227). وی در مواردی حرکت افلاک سماوی را نتیجه اشراق انفسی افلاک به نور الهی دانسته است (شیخ اشراق، 2/172 ـ 177 و 183 ـ 186).
با ظهور اسلام دانش نجوم و هیئت به‌سرعت شکوفا شد و بعدها هزینه‌های زیادی صرف احداث و ساخت رصدخانه‌های بزرگ گردید؛ همچنین راهکارها و اکتشافات جدید نصیب منجمان مسلمان گردید و تألیفات آنان به شرق و غرب جهان رسید <ref>(زمانی، هیئت و نجوم، 1/24.)</ref> [[ابراهیم‌بن‌حبیب فزاری]] منجم بزرگ شیعی، نخستین شخصیتی است که در جهان اسلام [[اسطرلاب]] ساخت <ref>(زمانی، هیئت و نجوم، 1/24 ـ 25.)</ref> بعدها فیلسوفان اسلامی نیز در حوزه کیهان‌شناسی بر مبنای مرکزیت زمین به این امر توجه داشته‌اند؛ چنان‌که [[فارابی]] نظریه یونانیان را مبنی بر اینکه جهان از نه فلک متداخل تشکیل شده که همگی آنها به صورت ابدی دور زمین می‌چرخند، پذیرفته است (52 ـ 56). بوعلی سینا نیز در بحث کیهان‌شناسی و جهان‌شناختی، متأثر از فلسفه و [[هیئت‌شناسی ارسطویی]] و ب[[طلمیوسی]] و ن[[ظریه نوافلاطونی]] است؛ اما این مباحث را گسترش داده است <ref>(نصر، سنت‌ عقلانی اسلامی در ایران، 153.)</ref> [[ابوریحان بیرونی]] نیز در [[کتاب الاسئلة و الاجوبه]] پرسش‌هایی از افلاک و اعتراض‌هایی به هیئت ارسطویی مطرح کرده است <ref>(نصر، سنت‌ عقلانی اسلامی در ایران، 179 ـ 180.)</ref> [[شیخ اشراق]] نیز مسائلی چون رؤیا و [[حشر نفوس اشقیا]] و [[بُله]] را بر مبنای افلاک توجیه کرده است (1/68 ـ 95؛ 2/236 و 4/85)؛ اما بر اساس مبانی خود از طرح کلی ارسطو و ابن‌سینا درباره افلاک، ‌اندکی فاصله گرفته و در مسئله عقول و تطبیق آنها با افلاک بطلمیوسی عدول کرده است <ref>(نصر، سنت‌ عقلانی اسلامی در ایران، 227.)</ref> وی در مواردی حرکت افلاک سماوی را نتیجه [[اشراق انفسی افلاک]] به نور الهی دانسته است <ref>(شیخ اشراق، مجموعه مصنفات شیخ اشراق، 2/172 ـ 177 و 183 ـ 186.)</ref>
عرفا نیز به مباحث افلاک توجه داشته‌اند؛ چنان‌که ابن‌عربی در مشاهدات خود از افلاک یاد می‌کند و بر مبنای شهودات خود بر مجموعه افلاک دو فلک افزوده است (ابن‌عربی، عقلة المستوفز، 59). ملاصدرا نیز درباره افلاک نظریه قدما را نقد و بررسی کرده و نظریه خود را به عنوان یافته‌ای نو و بر اساس حرکت جوهری مطرح کرده و افلاک را موجوداتی در مسیر پویای ذاتی و رسیدن به صورت مفارق محض دانسته است (رسالة فی الحدوث، 234 ـ 250؛ ← موسویان، 53؛ دینانی، 2/65)؛ البته در جهان‌شناسی ملاصدرا نقش افلاک به کمترین حد خود رسیده است، به ‌طوری که فلسفه او در آغاز راهِ حذف افلاک از نظام صدور قرار گرفته است. هرچند او در اسفار اشاره کرده که رساله‌ای در باب افلاک نوشته و اشکالات را حل کرده است (الحکمة المتعالیه، 2/261 ـ 263)، اما این رساله موجود نیست (سبزواری، تعلیقات، 2/261 ـ 263).
[[عرفا]] نیز به مباحث افلاک توجه داشته‌اند؛ چنان‌که ا[[بن‌عربی]] در مشاهدات خود از افلاک یاد می‌کند و بر مبنای شهودات خود بر مجموعه افلاک دو فلک افزوده است <ref>(ابن‌عربی، عقلة المستوفز، 59.)</ref> [[ملاصدرا]] نیز درباره افلاک [[نظریه قدما]] را نقد و بررسی کرده و نظریه خود را به عنوان یافته‌ای نو و بر اساس [[حرکت جوهری]] مطرح کرده و افلاک را موجوداتی در مسیر پویای ذاتی و رسیدن به صورت مفارق محض دانسته است؛ <ref>(ملاصدرا، رسالة فی الحدوث، 234 ـ 250؛ ← موسویان، مقدمه کتاب رسالة فی الحدوث، 53؛ دینانی، ماجرای فکر فلسفی در جهان اسلام، 2/65)</ref> البته در جهان‌شناسی ملاصدرا نقش افلاک به کمترین حد خود رسیده است، به ‌طوری که فلسفه او در آغاز راهِ حذف افلاک از نظام صدور قرار گرفته است. هرچند او در [[اسفار|اسفارملاصدرا]] اشاره کرده که رساله‌ای در باب افلاک نوشته و اشکالات را حل کرده است، <ref>(ملاصدرا، الحکمة المتعالیه، 2/261 ـ 263)</ref> اما این رساله موجود نیست <ref>(سبزواری، تعلیقات، 2/261 ـ 263.)</ref>


نظریه افلاک با همه لوازمش یکی از اصول مورد قبول بود که قرن‌ها از مسلمات فیلسوفان اسلامی شمرده می‌شد و نقش مهمی در برخی از مباحث اساسی فلسفه اسلامی ایفا کرد. اگرچه امروزه برخی از فلاسفه به بطلان نظریه افلاک بطلمیوسی اشاره کرده‌اند (طباطبایی، 326؛ ایمان‌پور، 83 ـ 84)، با این حال، هنوز مباحثی در الهیات فلسفه وجود دارد که به کمک نظریه افلاک تبیین می‌شود (← ادامه مقاله)؛ چنان‌که در فلسفه اسلامی وجود افلاک و نفوس آنها جزو مسلمات شمرده شده و در اثبات وجود عقل (← ملاصدرا، الحکمة المتعالیه، 7/268 ـ 269) و تعیین تعداد آنها به نحو مؤثر از نظریه افلاک استفاده شده است (همو، شرح الهدایة الاثیریه، 414 ـ 416).
نظریه افلاک با همه لوازمش یکی از اصول مورد قبول بود که قرن‌ها از مسلمات فیلسوفان اسلامی شمرده می‌شد و نقش مهمی در برخی از مباحث اساسی فلسفه اسلامی ایفا کرد. اگرچه امروزه برخی از فلاسفه به بطلان [[نظریه افلاک بطلمیوسی]] اشاره کرده‌اند، <ref>(طباطبایی، نهایة الحکمه، 326؛ ایمان‌پور، نقش نظریه افلاک در آراء فلسفی فیلسوفان اسلامی، 83 ـ 84)</ref> با این حال، هنوز مباحثی در الهیات فلسفه وجود دارد که به کمک نظریه افلاک تبیین می‌شود (← ادامه مقاله)؛ چنان‌که در فلسفه اسلامی وجود افلاک و نفوس آنها جزو مسلمات شمرده شده و در اثبات وجود عقل <ref>(← ملاصدرا، الحکمة المتعالیه، 7/268 ـ 269.)</ref> و تعیین تعداد آنها به نحو مؤثر از نظریه افلاک استفاده شده است <ref>(ملاصدرا، شرح الهدایة الاثیریه، 414 ـ 416.)</ref>


امام‌خمینی نیز به بحث از افلاک به عنوان هیئت قدیم برای تعلیم هیئت و نجوم توجه کرده و در آثار خود به مباحثی، چون حقیقت فلک، اقسام ویژگی‌های آنها و علت تکثر افلاک سخن به میان آورده (تقریرات، 2/543 ـ 567) و آرای فیلسوفان مشاء و اشراق را درباره حقیقت و مراتب افلاک نقد و بررسی کرده است (همان، 2/401 ـ 402). ایشان فیلسوفان متقدم را در پیروی بدون دلیل و برهان از هیئت بطلمیوسی و اینکه این نظریه را مسلم دانسته‌اند و هر جا آیه و روایتی که برخلاف آن بوده به تأویل برده‌اند، نکوهش کرده (همان، 1/107) و افلاک بطلمیوسی را باطل دانسته است (همان، 2/381). ایشان در تدریس شرح منظومه سبزواری نیز بخش فلکیات را با این تعبیر که «اباطیل» است و با فلکیات جدید قابل مقایسه نیست رها کرد و درس نداده است (همان، پاورقی، 1/14، حائری، 104)؛ اما به صورت اصل موضوعی در برخی مسائل فلسفی برای تبیین دیدگاه‌های گذشتگان، از این مباحث استفاده کرده است (← ادامه مقاله).
امام‌خمینی نیز به بحث از افلاک به عنوان هیئت قدیم برای تعلیم هیئت و نجوم توجه کرده و در آثار خود به مباحثی، چون حقیقت فلک، اقسام ویژگی‌های آنها و علت تکثر افلاک سخن به میان آورده <ref>(امام‌خمینی، تقریرات، 2/543 ـ 567)</ref> و آرای فیلسوفان [[مشاء]] و [[اشراق]] را درباره حقیقت و مراتب افلاک نقد و بررسی کرده است <ref>(امام‌خمینی، تقریرات، 2/401 ـ 402.)</ref> ایشان فیلسوفان متقدم را در پیروی بدون دلیل و برهان از [[هیئت بطلمیوسی]] و اینکه این نظریه را مسلم دانسته‌اند و هر جا آیه و روایتی که برخلاف آن بوده به تأویل برده‌اند، نکوهش کرده <ref>(امام‌خمینی، تقریرات، 1/107)</ref> و [[افلاک بطلمیوسی]] را باطل دانسته است <ref>(امام‌خمینی، تقریرات، 2/381.)</ref> ایشان در تدریس [[شرح منظومه سبزواری]] نیز بخش فلکیات را با این تعبیر که «اباطیل» است و با فلکیات جدید قابل مقایسه نیست رها کرد و درس نداده است؛ <ref>(امام‌خمینی، تقریرات، پاورقی، 1/14، حائری، گفتگو، فلسفه پی‌جویی حقیقت و هستی، 104)</ref> اما به صورت اصل موضوعی در برخی مسائل فلسفی برای تبیین دیدگاه‌های گذشتگان، از این مباحث استفاده کرده است (← ادامه مقاله).


==حقیقت و ماهیت افلاک==
==حقیقت و ماهیت افلاک==