کاربر:Shamloo/صفحه تمرین۲: تفاوت میان نسخه‌ها

از دانشنامه فقه معاصر
Shamloo (بحث | مشارکت‌ها)
صفحه‌ای تازه حاوی «در کنفرانس نهم مجمع فقه اسلامی (جده) که از 1 تا 6 ذی‌القعده سال 1415 هجری قمری (1 تا 6 آوریل 1995) در ابوظبی برگزار شد، در روز آخر و در برخی از مداخلاتی که با برادران شرکت‌کننده از اعضا و کارشناسان داشتم، به طور مداوم در صحبت‌هایم از عبارت "شارع مقدس" ا...» ایجاد کرد
 
Shamloo (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۹: خط ۹:
علاوه بر این، کتابی که این موضوع را ذکر می‌کند - اگر وجود داشته باشد - برای من حجت نیست، من در مورد نظری که بر اساس دلیل مطرح کرده‌ام صحبت می‌کنم.
علاوه بر این، کتابی که این موضوع را ذکر می‌کند - اگر وجود داشته باشد - برای من حجت نیست، من در مورد نظری که بر اساس دلیل مطرح کرده‌ام صحبت می‌کنم.
سپس رئیس جلسه شروع به صحبت کرد و من به پاسخگویی پرداختم تا اینکه جو جلسه متشنج شد و اعضا و کارشناسان از من خواستند که صحبت را قطع کنم زیرا از موضوع خارج شده بودم، بنابراین به درخواست آنها صحبت را قطع کردم.
سپس رئیس جلسه شروع به صحبت کرد و من به پاسخگویی پرداختم تا اینکه جو جلسه متشنج شد و اعضا و کارشناسان از من خواستند که صحبت را قطع کنم زیرا از موضوع خارج شده بودم، بنابراین به درخواست آنها صحبت را قطع کردم.
سپس شیخ محمد علی تسخیری حفظه الله... که عضو رسمی نمایندگی جمهوری اسلامی در کنفرانس بود، زمانی برای صحبت و مداخله گرفت. وقتی نوبت او رسید، در مداخله‌اش صحبت کرد و سپس به نکته "شارع مقدس" اشاره کرد، اما رئیس اجازه نداد که به آن بپردازد. با این حال، شیخ تسخیری به طور مستقیم به او گفت: "من تو را به چالش می‌کشم، ای رئیس، که ثابت کنی شیعه امامیه می‌گوید که مشرع فقط ائمه هستند." در اینجا سکوتی بر کنفرانس حاکم شد و نه رئیس و نه دیگران و نه من چیزی نگفتیمو بعد این داستان: تصمیم گرفتم حقیقتی را که شیعه امامیه بر آن است، روشن کنم، شاید جمعیت زیادی به این اعتقاد نادرست باور داشته باشند. به همین دلیل، زمانی که برای شرکت در کنفرانس "وحدت اسلامی" هشتم در سال 1373 هجری شمسی در تهران دعوت شدم، این موضوع (امامان علیهم السلام و نقش آن‌ها در حفظ سنت نبوی) را برای آن‌ها نوشتم و نسخه‌ای از آن را به رئیس مجمع فقه اسلامی (جدّش) ارسال کردم تا نگاهی به آن بیندازد. این داستان دلیل این بود که تصمیم گرفتم این تحقیق را در مقدمه کتاب "تحقیقات در فقه معاصر" قرار دهم، هرچند که این تحقیق به معنای اصطلاحی تحقیق فقهی نیست
سپس شیخ محمد علی تسخیری حفظه الله... که عضو رسمی نمایندگی جمهوری اسلامی در کنفرانس بود، زمانی برای صحبت و مداخله گرفت. وقتی نوبت او رسید، در مداخله‌اش صحبت کرد و سپس به نکته "شارع مقدس" اشاره کرد، اما رئیس اجازه نداد که به آن بپردازد. با این حال، شیخ تسخیری به طور مستقیم به او گفت: "من تو را به چالش می‌کشم، ای رئیس، که ثابت کنی شیعه امامیه می‌گوید که مشرع فقط ائمه هستند." در اینجا سکوتی بر کنفرانس حاکم شد و نه رئیس و نه دیگران و نه من چیزی نگفتیمو بعد این داستان: تصمیم گرفتم حقیقتی را که شیعه امامیه بر آن است، روشن کنم، شاید جمعیت زیادی به این اعتقاد نادرست باور داشته باشند. به همین دلیل، زمانی که برای شرکت در کنفرانس "وحدت اسلامی" هشتم در سال 1373 هجری شمسی در تهران دعوت شدم، این موضوع (امامان علیهم السلام و نقش آن‌ها در حفظ سنت نبوی) را برای آن‌ها نوشتم و نسخه‌ای از آن را به رئیس مجمع فقه اسلامی (جدّه) ارسال کردم تا نگاهی به آن بیندازد. این داستان دلیل این بود که تصمیم گرفتم این تحقیق را در مقدمه کتاب "تحقیقات در فقه معاصر" قرار دهم، هرچند که این تحقیق به معنای اصطلاحی تحقیق فقهی نیست

نسخهٔ ‏۲۰ اکتبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۰:۵۹

در کنفرانس نهم مجمع فقه اسلامی (جده) که از 1 تا 6 ذی‌القعده سال 1415 هجری قمری (1 تا 6 آوریل 1995) در ابوظبی برگزار شد، در روز آخر و در برخی از مداخلاتی که با برادران شرکت‌کننده از اعضا و کارشناسان داشتم، به طور مداوم در صحبت‌هایم از عبارت "شارع مقدس" استفاده می‌کردم، زیرا موضوع فقهی ایجاب می‌کرد که این عبارت تکرار شود. ناگهان رئیس کنفرانس، دکتر "بکر بن عبدالله ابوزید"، صحبت مرا قطع کرد و گفت: "شیخ حسن"، من پاسخ دادم: "بله"، او ادامه داد: "کلمه مقدس را رها کن و به گفتن 'شارع' اکتفا کن" و از من خواست که به صحبت ادامه دهم.

در واقع، من به صحبت ادامه دادم، اما از آنجا که طبیعت من در صحبت و در تمام تدریس‌هایم توصیف شارع به تقدیس است، هرگاه که کلمه شارع به زبان می‌آوردم، آن را با کلمه "مقدس" همراه می‌کردم. سپس به درخواست رئیس مبنی بر ترک کلمه "مقدس" توجهی نکردم و تا پایان مداخله‌ای که در حال بیان آن بودم، این کار را ادامه دادم.

سپس رئیس به من گفت: "یا شیخ حسن، آیا می‌دانی چرا از تو خواستم که کلمه مقدس را رها کنی؟" من گفتم: "نه، و از این درخواست تو متعجبم! زیرا مقدس‌ترین چیز برای ما، تشریع عظیم است." او گفت: "شما (منظور او شیعه امامیه است) معتقدید که تنها ائمه اهل بیت هستند که تشریع می‌کنند." من به او گفتم: "و این یک اشتباه فاحش است."

ما معتقدیم که قانون‌گذار تنها خداوند متعال و رسول اوست که خداوند در کتابش به آن اشاره کرده و فرموده است: * (هر چه را که رسول به شما داد، بگیرید و از آنچه شما را نهی کرد، خودداری کنید) * رئیس با حالتی عصبانی گفت: "نه... شما معتقدید که ائمه تنها قانون‌گذاران هستند. آیا می‌خواهید کتابی را که این موضوع را بیان می‌کند، برایتان ذکر کنم؟" من به او پاسخ دادم: "من کتابی دارم که سال‌ها پیش چاپ شده و در آن توضیح داده‌ام که می‌گوید ائمه علیهم السلام که بیشتر از این نیست که حکمی از نبی اکرم صلی الله علیه وآله باشد و اینکه تشریع در زمان نبی اکرم صلی الله علیه وآله با نص قرآن کریم به پایان رسیده است، و این چیزی ضروری است که چگونه می‌تواند بر کسی پنهان باشد؟! علاوه بر این، کتابی که این موضوع را ذکر می‌کند - اگر وجود داشته باشد - برای من حجت نیست، من در مورد نظری که بر اساس دلیل مطرح کرده‌ام صحبت می‌کنم. سپس رئیس جلسه شروع به صحبت کرد و من به پاسخگویی پرداختم تا اینکه جو جلسه متشنج شد و اعضا و کارشناسان از من خواستند که صحبت را قطع کنم زیرا از موضوع خارج شده بودم، بنابراین به درخواست آنها صحبت را قطع کردم. سپس شیخ محمد علی تسخیری حفظه الله... که عضو رسمی نمایندگی جمهوری اسلامی در کنفرانس بود، زمانی برای صحبت و مداخله گرفت. وقتی نوبت او رسید، در مداخله‌اش صحبت کرد و سپس به نکته "شارع مقدس" اشاره کرد، اما رئیس اجازه نداد که به آن بپردازد. با این حال، شیخ تسخیری به طور مستقیم به او گفت: "من تو را به چالش می‌کشم، ای رئیس، که ثابت کنی شیعه امامیه می‌گوید که مشرع فقط ائمه هستند." در اینجا سکوتی بر کنفرانس حاکم شد و نه رئیس و نه دیگران و نه من چیزی نگفتیمو بعد این داستان: تصمیم گرفتم حقیقتی را که شیعه امامیه بر آن است، روشن کنم، شاید جمعیت زیادی به این اعتقاد نادرست باور داشته باشند. به همین دلیل، زمانی که برای شرکت در کنفرانس "وحدت اسلامی" هشتم در سال 1373 هجری شمسی در تهران دعوت شدم، این موضوع (امامان علیهم السلام و نقش آن‌ها در حفظ سنت نبوی) را برای آن‌ها نوشتم و نسخه‌ای از آن را به رئیس مجمع فقه اسلامی (جدّه) ارسال کردم تا نگاهی به آن بیندازد. این داستان دلیل این بود که تصمیم گرفتم این تحقیق را در مقدمه کتاب "تحقیقات در فقه معاصر" قرار دهم، هرچند که این تحقیق به معنای اصطلاحی تحقیق فقهی نیست