کاربر:Aliabadi/صفحه تمرین۲: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
خط ۴۷: خط ۴۷:
در تعریف عرفِ مصطلح در دانش فقه، حقوق و اصول نیز بر آن است که منظور از عرف، فهم یا بنا یا داوری مستمر و ارادی مردم است که به صورت یک قانون مجعول(قرارداد) و مشروعِ نزد آن‌ها درنیامده باشد. (ص ۶۱)
در تعریف عرفِ مصطلح در دانش فقه، حقوق و اصول نیز بر آن است که منظور از عرف، فهم یا بنا یا داوری مستمر و ارادی مردم است که به صورت یک قانون مجعول(قرارداد) و مشروعِ نزد آن‌ها درنیامده باشد. (ص ۶۱)


مؤلف کتاب در تقسیم عرف به دقیق و متسامح سه نکته را مدعی می‌شود. اول آن که تقسیم عرف به دقیق و غیر دقیق به اعتبار کارایی آن در تطبیق مفاهیم و همچنین تطبیق عناوین بر مصادیق و معنونات آن‌هاست.
مؤلف کتاب در تقسیم عرف به دقیق و متسامح سه نکته را مدعی می‌شود. اول آن که تقسیم عرف به دقیق و غیر دقیق به اعتبار کارایی آن در تطبیق مفاهیم، تطبیق عناوین بر مصادیق و معنونات آن‌هاست.
دوم اینکه تقسیم عرف به دقیق و متسامح موضوعش داوری مردم عالم در مورد موضوع است. سوم اینکه در نتیجه داوری عقل و عرف دقیق، گاهی همگونی و وحدت و گاهی ناهمگونی و تفاوت رخ می‌دهد. (ص۷۲)
دوم اینکه تقسیم عرف به دقیق و متسامح در واقع موضوعش داوری مردم عالم در مورد موضوع است. سوم اینکه در نتیجه داوری عقل و عرف دقیق، گاهی همگونی و وحدت و گاهی ناهمگونی و تفاوت رخ می‌دهد. مثلا در موضوع فرسخ و سال عرف و عقل نگرشی همگون و یکسان دارند اما در موضوع خون و زوال نجاست این همگونی وجود ندارد.(ص۷۲)


وی در ادامه در تقسیم عرف کارشناس و غیر کارشناس، بر آن است که تفکیک این دو عرف از یکدیگر و استفاده به جا از هر کدام در جایگاه خویش کاری ضروری در اجتهاد است. (ص ۷۳)
وی در ادامه در تقسیم عرف کارشناس و غیر کارشناس، بر آن است که تفکیک این دو عرف از یکدیگر و استفاده به جا از هر کدام در جایگاه خویش کاری ضروری در اجتهاد است. (ص ۷۳)
۳٬۴۱۳

ویرایش