کاربر:Rezashams/صفحه تمرین: تفاوت میان نسخه‌ها

از دانشنامه فقه معاصر
Rezashams (بحث | مشارکت‌ها)
Rezashams (بحث | مشارکت‌ها)
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۶: خط ۶:
== گزارش ساختار و بیان کلیات==
== گزارش ساختار و بیان کلیات==
=== گزارش ساختار===
=== گزارش ساختار===
این کتاب در دو فصل و هر فصل در سه بخش نگاشته شده است. مولف فصل اول را به کلیاتِ بحث گذرانده است. در بخش اول مفاهیمی چون اصل، حق، حقوق، تصدی و پذیرش سمت اجرایی، ولایت، عدالت و تکلیف تبیین شده است. بخش دوم به پذیرش مسولیت در اسلام و در بخش سوم نگاه اسلام به جنسیت را مورد مطالعه قرار میدهد.(ص ۲۱-۸۰)
این کتاب در دو فصل و هر فصل در سه بخش نگاشته شده است. مولف فصل اول را به کلیاتِ بحث گذرانده است. در بخش اول مفاهیمی که در طول بحث به انها نیاز دارد را بررسی میکند. بخش دوم به پذیرش مسولیت در اسلام و در بخش سوم نگاه اسلام به جنسیت را مورد مطالعه قرار میدهد.(ص ۲۱-۸۰)


فصل دوم این کتاب به بررسی ادله موافقین و مخالفین و بیان نکاتی در باب حضور زنان در اجتماع می‌پردازد.(ص ۸۱-۲۶۱)
فصل دوم این کتاب به بررسی ادله موافقین و مخالفین و بیان نکاتی در باب حضور زنان در اجتماع می‌پردازد.(ص ۸۱-۲۶۱)
خط ۱۷: خط ۱۷:


===بیان کلیات===
===بیان کلیات===
نویسنده در ابتدا به تبیین مفاهیمی که در طول بحث به آن احتیاج پیدا میکند پرداخته است
نویسنده در بخش اول فصل یک کتاب خود، مفاهیمی چون اصل، حق، حقوق، تصدی و پذیرش سمت اجرایی، ولایت، عدالت و تکلیف را بیان میکند.
ایشان از اصل، معنای مبنای اولیه، حق را شایستگی و از حقوق معنای مجموعه امتیازهای فردی یا گروهی شناخته شده در جامعه اراده کرده است.  
ایشان از '''اصل'''، معنای مبنای اولیه، از واژه '''حق'''، شایستگی و از '''حقوق''' معنای مجموعه امتیازهای فردی یا گروهی شناخته شده در جامعه اراده کرده است.  
تصدی سمت اجرایی همان پذیرش اموری از شاخه های حکومتی است که به ولایت نیاز ندارد در واقع همه شاخه های حکومتی غیر از رهبری قضاوت و صدور حکم را شامل می‌شود.
'''تصدی سمت اجرایی''' همان پذیرش اموری از شاخه های حکومتی است که به ولایت نیاز ندارد. در واقع همه شاخه‌های حکومتی غیر از رهبری، قضاوت و صدور حکم را شامل می‌شود.
نویسنده ولایت مطرح شده در فقه را به معنای استقلال در تدبیر کار دیگری و کفایت او در زندگی و معیشت و عدالت را قرار گیری هر چیزی در جایگاه مناسب و تکلیف را التزام به خطاب شرعی می‌داند.(ص ۲۱-۳۴)
نویسنده '''ولایت''' مطرح شده در فقه را به معنای استقلال در تدبیر کار دیگری و کفایت او در زندگی و معیشت و '''عدالت''' را قرار گیری هر چیزی در جایگاه مناسب و '''تکلیف''' را التزام به خطاب شرعی می‌داند.(ص ۲۱-۳۴)
 
در بخش دوم به نگاه اسلام به پذیرش مسولیت می‌پردازد. به نظر نویسنده پذیرش مسولیت‌های اجرایی و قضایی و حکومتی، امانتی الهی و بسیار دشوار است و به حکم عقل احاله هر مسولیتی به اشخاص باید بر مبنای لیاقت و توانایی باشد. (ص ۳۴-۳۹)
در بخش دوم به نگاه اسلام به پذیرش مسولیت می‌پردازد. به نظر نویسنده پذیرش مسولیت‌های اجرایی و قضایی و حکومتی، امانتی الهی و بسیار دشوار است و به حکم عقل احاله هر مسولیتی به اشخاص باید بر مبنای لیاقت و توانایی باشد. (ص ۳۴-۳۹)
در بخش سوم و پایانی این فصل بیان میکند که گرچه زن و مرد از لحاظ جسمی و روحی تفاوتهایی دارند اما در پیشرفت و ترقی تکاملی یکسان اند. و بعد از ذکر این نکته در بیان چهار نکته یا گفتار در مورد نگاه اسلام به جنسیت پرداخته شده است.(ص ۳۹-۴۵)
 
گفتار اول در باب تساوی زن و مرد در کسب فضائل اخلاقی و معنوی است که ناشی از تساوی هویتی ایشان است. نویسنده در راستای اثبات این امر آیاتی از قرآن نظیر آیاتی که دال بر تساوی بهره‌مندی از حیات طیبه(۹۷ نحل)،  مغفرت، پاداش( احزاب ۳۵)، و تساوی وعده بهشت وجهنم است(نسا ۱۲۴) را ایراد می‌کند. (ص ۴۶-۵۳)
در بخش سوم و پایانی این فصل، بیان می‌کند که گرچه زن و مرد از لحاظ جسمی و روحی تفاوت‌هایی دارند اما در پیشرفت و ترقیِ تکاملی یکسان اند. و بعد از ذکر این نکته در چهار گفتار در مورد نگاه اسلام به جنسیت پرداخته شده است.(ص ۳۹-۴۵)
گفتار اول در باب تساوی زن و مرد در کسب فضائل اخلاقی و معنوی است که ناشی از تساوی هویتی ایشان است. نویسنده در راستای اثبات این امر آیاتی از قرآن نظیر آیاتی که دال بر تساوی بهره‌مندی از حیات طیبه(۹۷ نحل)،  مغفرت و پاداش( احزاب ۳۵)، و تساوی وعده بهشت و جهنم برای زن ومرد است(نسا ۱۲۴) را ایراد می‌کند. (ص ۴۶-۵۳)
 
در گفتار دوم این نکته را ذکر می‌کند که خانواده سالم برای عملکرد صحیح خود به تفاوت زن و مرد نیاز دارد و زن و مرد را بطور یکسان عامل تکامل می‌داند.(ص ۵۳-۵۸)
در گفتار دوم این نکته را ذکر می‌کند که خانواده سالم برای عملکرد صحیح خود به تفاوت زن و مرد نیاز دارد و زن و مرد را بطور یکسان عامل تکامل می‌داند.(ص ۵۳-۵۸)
گفتار سوم به بررسی این نکته می‌پردازد که گرچه در اسلام نگاه جنسیتی مطرح نیست لکن برخی از احکام به جنسیت افراد بستگی دارد. مانند احکام دماء، پذیرش شهادت، حضانت فرزند، حق طلاق، پرداخت مهریه و موارد دیگر. لکن از بین این موارد برخی مصادیق شهادت مورد اختلاف فقها است و بطور قاطع نمی شود گفت نظر دین بر کنار گذاشتن زنان در جمیع موارد شهادت است. نظیر شهادت در امور حدی مثل حد سحق و لواط یا امور غیر حدی مانند نکاح و طلاق.
 
همچنین در عرصه قضاوت زنان فقها چند دسته اند، فتوا به مردود بودن آن، احتیاط واجب بر این مطلب، فتوا به قبول قضاوت زنان و تفصیل بین قضاوت رسمی و غیر رسمی ازجمله اقوالی است که فقها در زمینه قضاوت زنان به خود اختصاص داده اند.(ص ۵۸-۶۸)
گفتار سوم به بررسی این نکته می‌پردازد که گرچه در اسلام نگاه جنسیتی مطرح نیست لکن برخی از احکام به جنسیت افراد بستگی دارد. مانند احکام خون‌های مربوط به زنان، پذیرش شهادت، حضانت فرزند، حق طلاق، پرداخت مهریه و موارد دیگر. لکن از بین این موارد برخی مصادیق شهادت مورد اختلاف فقها است و بطور قاطع نمی شود گفت نظر دین بر کنار گذاشتن زنان در جمیع موارد شهادت است. نظیر شهادت در امور حدی مثل حد سحق و لواط یا امور غیر حدی مانند نکاح و طلاق.
نویسنده در گفتار چهارم و پایانی فصل اول، در باب توجه ویژه به جنس مونث در اسلام و تحقیر و برخوردهای ناشایست در قبل اسلام و حکومتهای غیر اسلامی می‌‌پردازد. ایشان جایگاه ویژه‌ای را برای زنان بر می‌شمرد. برخی از این موارد عبارتند از تخفیف در وجوب شرکت در جهاد و نماز جمعه، استحباب کنیز گرفتن برای زنان، منع مرد از کتک زدن زنان، پاداشهایی که مردان به راحتی نمیتوانند به آنها برسند و سایر موارد.(ص ۶۹-۸۰)
همچنین در عرصه قضاوتِ زنان فقها چند دسته اند: فتوا به مردود بودن قاضی شدن زن، احتیاط واجب بر این مطلب، فتوا به قبول قضاوت زنان بدون هیچ قید و شرط و تفصیل بین قضاوت رسمی و غیر رسمی ازجمله اقوالی است که فقها در زمینه قضاوت زنان به خود اختصاص داده اند.(ص ۵۸-۶۸)
 
نویسنده در گفتار چهارم و پایانی بخش سوم، در باب توجه ویژه به جنس مونث در اسلام و تحقیر و برخوردهای ناشایست در قبل اسلام و حکومتهای غیر اسلامی می‌‌پردازد. ایشان جایگاه ویژه‌ای را در اسلام برای زنان بر می‌شمرد. برخی از این موارد عبارتند از تخفیف در وجوب شرکت در جهاد و نماز جمعه، استحباب کنیز گرفتن برای زنان، منع مرد از کتک زدن زنان، پاداش‌های الهی که مردان به راحتی نمی‌توانند به آنها برسند و سایر موارد.(ص ۶۹-۸۰)


==گزارش ادله موافقین ومخالفین==
==گزارش ادله موافقین ومخالفین==

نسخهٔ ‏۲۲ اوت ۲۰۲۲، ساعت ۱۵:۱۰

شناسه کتاب: معرفی و توضیحات کلی کتاب ( نویسنده نشر افتخارات )، روش شناسی، طرح مدعای نویسنده


گزارش ساختار و بیان کلیات

گزارش ساختار

این کتاب در دو فصل و هر فصل در سه بخش نگاشته شده است. مولف فصل اول را به کلیاتِ بحث گذرانده است. در بخش اول مفاهیمی که در طول بحث به انها نیاز دارد را بررسی میکند. بخش دوم به پذیرش مسولیت در اسلام و در بخش سوم نگاه اسلام به جنسیت را مورد مطالعه قرار میدهد.(ص ۲۱-۸۰)

فصل دوم این کتاب به بررسی ادله موافقین و مخالفین و بیان نکاتی در باب حضور زنان در اجتماع می‌پردازد.(ص ۸۱-۲۶۱)

ایشان بخش اول را به دلیل‌های مخالفین اختصاص داده است. استناد به چهار دلیل قرآنی، آیه قوامیت (نساء ۳۴)، آیه درجه (بقره ۲۲۸)، آیه حلیه (زخرف ۱۱۵)، آیه تبرج (احزاب ۳۱-۳۲) و تمسک به روایات شیعه و عامه ادله نقلی این بخش است. تکیه بر اجماع و شهرت، ارتکاز متشرعه و اخذ به قدر متیقن از جمله ادله لبی مخالفین است.(ص ۸۱-۱۷۸)

نویسنده در بخش دوم ادله موافقین حضور زنان در اجتماع و مسولیت‌های اجتماعی را بررسی میکند. وجوب امر به معروف و نهی از منکر، اطلاق و عموم ادله نقلی ولایت فقیه و ادله وجوب قیام به عدل ازجمله ادله نقلی و اصول اولیه عقلی تشکیل حکومت و ادله عقلی ولایت فقیه ادله عقلی موافقین است. (ص ۱۷۸-۲۵۲)

بخش سوم ملاحظاتی در حضور زنان در اجتماع است که نویسنده می‌کوشد تا با توجه به میل شخصی به مشارکت زنان توصیه‌هایی را به ایشان ابراز نماید. عدم اختلاط با مردان، توجه به مشارکت‌هایی که سازگار با کرامت انسانی و روحیه زنانگی است، محوریت زن در خانه و خانواده و اولویت مردان در اشتغال به سبب وظیفه تامین نفقه خانواده موضوعاتی است که در این بخش به آن می‌پردازد. (ص ۲۵۲-۲۶۱)

بیان کلیات

نویسنده در بخش اول فصل یک کتاب خود، مفاهیمی چون اصل، حق، حقوق، تصدی و پذیرش سمت اجرایی، ولایت، عدالت و تکلیف را بیان میکند. ایشان از اصل، معنای مبنای اولیه، از واژه حق، شایستگی و از حقوق معنای مجموعه امتیازهای فردی یا گروهی شناخته شده در جامعه اراده کرده است. تصدی سمت اجرایی همان پذیرش اموری از شاخه های حکومتی است که به ولایت نیاز ندارد. در واقع همه شاخه‌های حکومتی غیر از رهبری، قضاوت و صدور حکم را شامل می‌شود. نویسنده ولایت مطرح شده در فقه را به معنای استقلال در تدبیر کار دیگری و کفایت او در زندگی و معیشت و عدالت را قرار گیری هر چیزی در جایگاه مناسب و تکلیف را التزام به خطاب شرعی می‌داند.(ص ۲۱-۳۴)

در بخش دوم به نگاه اسلام به پذیرش مسولیت می‌پردازد. به نظر نویسنده پذیرش مسولیت‌های اجرایی و قضایی و حکومتی، امانتی الهی و بسیار دشوار است و به حکم عقل احاله هر مسولیتی به اشخاص باید بر مبنای لیاقت و توانایی باشد. (ص ۳۴-۳۹)

در بخش سوم و پایانی این فصل، بیان می‌کند که گرچه زن و مرد از لحاظ جسمی و روحی تفاوت‌هایی دارند اما در پیشرفت و ترقیِ تکاملی یکسان اند. و بعد از ذکر این نکته در چهار گفتار در مورد نگاه اسلام به جنسیت پرداخته شده است.(ص ۳۹-۴۵) گفتار اول در باب تساوی زن و مرد در کسب فضائل اخلاقی و معنوی است که ناشی از تساوی هویتی ایشان است. نویسنده در راستای اثبات این امر آیاتی از قرآن نظیر آیاتی که دال بر تساوی بهره‌مندی از حیات طیبه(۹۷ نحل)، مغفرت و پاداش( احزاب ۳۵)، و تساوی وعده بهشت و جهنم برای زن ومرد است(نسا ۱۲۴) را ایراد می‌کند. (ص ۴۶-۵۳)

در گفتار دوم این نکته را ذکر می‌کند که خانواده سالم برای عملکرد صحیح خود به تفاوت زن و مرد نیاز دارد و زن و مرد را بطور یکسان عامل تکامل می‌داند.(ص ۵۳-۵۸)

گفتار سوم به بررسی این نکته می‌پردازد که گرچه در اسلام نگاه جنسیتی مطرح نیست لکن برخی از احکام به جنسیت افراد بستگی دارد. مانند احکام خون‌های مربوط به زنان، پذیرش شهادت، حضانت فرزند، حق طلاق، پرداخت مهریه و موارد دیگر. لکن از بین این موارد برخی مصادیق شهادت مورد اختلاف فقها است و بطور قاطع نمی شود گفت نظر دین بر کنار گذاشتن زنان در جمیع موارد شهادت است. نظیر شهادت در امور حدی مثل حد سحق و لواط یا امور غیر حدی مانند نکاح و طلاق. همچنین در عرصه قضاوتِ زنان فقها چند دسته اند: فتوا به مردود بودن قاضی شدن زن، احتیاط واجب بر این مطلب، فتوا به قبول قضاوت زنان بدون هیچ قید و شرط و تفصیل بین قضاوت رسمی و غیر رسمی ازجمله اقوالی است که فقها در زمینه قضاوت زنان به خود اختصاص داده اند.(ص ۵۸-۶۸)

نویسنده در گفتار چهارم و پایانی بخش سوم، در باب توجه ویژه به جنس مونث در اسلام و تحقیر و برخوردهای ناشایست در قبل اسلام و حکومتهای غیر اسلامی می‌‌پردازد. ایشان جایگاه ویژه‌ای را در اسلام برای زنان بر می‌شمرد. برخی از این موارد عبارتند از تخفیف در وجوب شرکت در جهاد و نماز جمعه، استحباب کنیز گرفتن برای زنان، منع مرد از کتک زدن زنان، پاداش‌های الهی که مردان به راحتی نمی‌توانند به آنها برسند و سایر موارد.(ص ۶۹-۸۰)

گزارش ادله موافقین ومخالفین

نتیجه گیری و اثبات فرضیه

بررسی و ارزیابی