تنبیه الامة و تنزیه الملة (کتاب): تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۳۴: خط ۳۴:
==مدعیات==
==مدعیات==
منسجم‌ترین دفاعیه فقهی و اصولی از حکومت مشروطه، فرآیندهای قانون‌گذاری، مجلس شورای ملی، آزادی، مساوات، شورا، [[تفکیک قوا]]، [[رأی اکثریت]] و ... در عصر مشروطه در کتاب تنبیه الامه توسط میرزای نائینی صورت گرفت.  
منسجم‌ترین دفاعیه فقهی و اصولی از حکومت مشروطه، فرآیندهای قانون‌گذاری، مجلس شورای ملی، آزادی، مساوات، شورا، [[تفکیک قوا]]، [[رأی اکثریت]] و ... در عصر مشروطه در کتاب تنبیه الامه توسط میرزای نائینی صورت گرفت.  
* '''حکومت مشروطه'''
===تقسیم‌بندی انواع حکومت===
میرزای نائینی با تقسیم حکومت به ولایتیه{{یادداشت| نائینی نوعی از سلطنت را ترسیم می‌کند که هم در دوران حضور امام معصوم و هم در زمان غیبت، تنها سیستم مشروع قلمداد می‌شود. این سیستم که آن را «دولت یا سلطنت ولایتیه» نام نهاده، به دور از تحکم و استبداد و بر مصالح و رضایت عموم استوار است. در این نظام حکومتی، اساس سلطنت بر اقامه وظایف و مصالح نوعیه قائم و استیلای سلطان نیز به همان اندازه محدود و تصرفش به عدم تجاوز از آن حد مقید و مشروط شده است. (نائینی، تنبیه الامه، ۱۳۸۲ش، ص۴۳)}} و تَمَلُّکیه،{{یادداشت|نائینی در توصیف سلطنت تملکیه با توجه به تاریخ پادشاهی ایران، معتقد است مصالح مردم در این سیستم حکومتی تابعی از مصلحت و اراده حاکم یا حاکمان خواهند بود و توده مردم هیچ نقشی جز خدمت‌گزاری صرف برای حکمران ندارند؛ ولی در مقابل، حاکم هرگونه تصرف دلبخواهانه را در سرنوشت مردم، حق خود می‌داند و در مقابل هیچ کسی پاسخ‌گو نیست و تا جایی ممکن است پیش رود که ادعای خدایی و الوهیت کند. وی مردم را در این سیستم حکومتی به دلیل جهل و بی‌علمی نسبت به‌ وظائف‌ سلطنت‌ و حقوق‌ خود، تشبیه به گیاهان می‌کند. نائینی این نوع رابطه را در سطح جامعه نیز جاری می‌داند؛ به صورتی که هر شخصی نسبت به زیردستان خود رفتاری خودسرانه در پیش می‌گیرد و نتیجه این وضعیت همه‌گیر شدن روحیه استبداد در تمام جامعه خواهد بود. ( نائینی، تنبیه الامه، ۱۳۸۲ش، ص۴۱-۴۳)}} ولایتیه بودن حکومت را منحصر به زمان حضور معصوم نمی‌داند و معتقد است در دوره غیبت نیز در حد توان به شرط نظارت بیرونی، حکومت ولایتیه  قابل تحقق است.<ref> نائینی، تنبیه الامه، ۱۳۸۲ش، ص۱۴۳؛ فیرحی، فقه و سیاست، ۱۳۹۰ش، ج۱، ص۲۹۱.</ref> در اندیشه نائینی در زمان حضور امام معصوم، مقام عمصت، عالی‌ترین ضمانت ولایتیه بودن قدرت سیاسی محسوب می‌شود؛ ولی در دوران غیبت چاره‌ای جز سازوکار نظارت بیرونی (نظارت و مشارکت شهروندان) وجود نخواهد داشت، نظارتی که مبتنی بر دو امر اساسی تدوین [[قانون اساسی]] و تشکیل مجلس شورای ملی است.<ref>نائینی، تنبیه الامه، ۱۳۸۲ش، ص۴۵-۴۸ و ۸۷-۸۸.</ref>
میرزای نائینی با تقسیم حکومت به ولایتیه{{یادداشت| نائینی نوعی از سلطنت را ترسیم می‌کند که هم در دوران حضور امام معصوم و هم در زمان غیبت، تنها سیستم مشروع قلمداد می‌شود. این سیستم که آن را «دولت یا سلطنت ولایتیه» نام نهاده، به دور از تحکم و استبداد و بر مصالح و رضایت عموم استوار است. در این نظام حکومتی، اساس سلطنت بر اقامه وظایف و مصالح نوعیه قائم و استیلای سلطان نیز به همان اندازه محدود و تصرفش به عدم تجاوز از آن حد مقید و مشروط شده است. (نائینی، تنبیه الامه، ۱۳۸۲ش، ص۴۳)}} و تَمَلُّکیه،{{یادداشت|نائینی در توصیف سلطنت تملکیه با توجه به تاریخ پادشاهی ایران، معتقد است مصالح مردم در این سیستم حکومتی تابعی از مصلحت و اراده حاکم یا حاکمان خواهند بود و توده مردم هیچ نقشی جز خدمت‌گزاری صرف برای حکمران ندارند؛ ولی در مقابل، حاکم هرگونه تصرف دلبخواهانه را در سرنوشت مردم، حق خود می‌داند و در مقابل هیچ کسی پاسخ‌گو نیست و تا جایی ممکن است پیش رود که ادعای خدایی و الوهیت کند. وی مردم را در این سیستم حکومتی به دلیل جهل و بی‌علمی نسبت به‌ وظائف‌ سلطنت‌ و حقوق‌ خود، تشبیه به گیاهان می‌کند. نائینی این نوع رابطه را در سطح جامعه نیز جاری می‌داند؛ به صورتی که هر شخصی نسبت به زیردستان خود رفتاری خودسرانه در پیش می‌گیرد و نتیجه این وضعیت همه‌گیر شدن روحیه استبداد در تمام جامعه خواهد بود. ( نائینی، تنبیه الامه، ۱۳۸۲ش، ص۴۱-۴۳)}} ولایتیه بودن حکومت را منحصر به زمان حضور معصوم نمی‌داند و معتقد است در دوره غیبت نیز در حد توان به شرط نظارت بیرونی، حکومت ولایتیه  قابل تحقق است.<ref> نائینی، تنبیه الامه، ۱۳۸۲ش، ص۱۴۳؛ فیرحی، فقه و سیاست، ۱۳۹۰ش، ج۱، ص۲۹۱.</ref> در اندیشه نائینی در زمان حضور امام معصوم، مقام عمصت، عالی‌ترین ضمانت ولایتیه بودن قدرت سیاسی محسوب می‌شود؛ ولی در دوران غیبت چاره‌ای جز سازوکار نظارت بیرونی (نظارت و مشارکت شهروندان) وجود نخواهد داشت، نظارتی که مبتنی بر دو امر اساسی تدوین [[قانون اساسی]] و تشکیل مجلس شورای ملی است.<ref>نائینی، تنبیه الامه، ۱۳۸۲ش، ص۴۵-۴۸ و ۸۷-۸۸.</ref>


مرحوم نائینی دفاع از [[حکومت مشروطه]] را ضروری دین قلمداد می‌کند. به نظر او در سلطنت تملُّکیه به دلیل غضب حق خدا، معصوم و مردم به صورت یک‌جا، خروج حداکثری از اصل اولیه عدم جواز تأسیس حکومت در زمان غیبت صورت گرفته است؛ ولی در سلطنت ولایتیه که سلطنت مشروطه نیز جزیی از آن است، غصب حق مردم وجود نخواهد داشت؛ بنابراین تحدید سلطنت چون باعث کاهش ظلم و تعدی خواهد شد از نظر شرعی امری مطلوب و دفاع از آن نیز از باب [[امر به معروف و نهی از منکر]] واجب است<ref>نائینی، تنبیه الامه، ۱۳۸۲ش، ص۷۵-۷۹ و ۱۶۷.</ref>
مرحوم نائینی دفاع از [[حکومت مشروطه]] را ضروری دین قلمداد می‌کند. به نظر او در سلطنت تملُّکیه به دلیل غضب حق خدا، معصوم و مردم به صورت یک‌جا، خروج حداکثری از اصل اولیه عدم جواز تأسیس حکومت در زمان غیبت صورت گرفته است؛ ولی در سلطنت ولایتیه که سلطنت مشروطه نیز جزیی از آن است، غصب حق مردم وجود نخواهد داشت؛ بنابراین تحدید سلطنت چون باعث کاهش ظلم و تعدی خواهد شد از نظر شرعی امری مطلوب و دفاع از آن نیز از باب [[امر به معروف و نهی از منکر]] واجب است<ref>نائینی، تنبیه الامه، ۱۳۸۲ش، ص۷۵-۷۹ و ۱۶۷.</ref>
* '''آزادی و مساوات'''
===دفاع از آزادی و مساوات===
نائینی در مقابل دیدگاه مخالفان مشروطه، نه تنها نظر منفی نسبت به دو کلمه [[آزادی]] و [[مساوات]] نداشت؛ بلکه این دو واژه را مبارک و مقدس و منشا همه کمالات انسانی می‌دانست.<ref>نائینی، تنبیه الامه، ۱۳۸۲ش، ص۴۹-۵۰ و ۸۶</ref> به عقیده او پایه و اساس سلطنت استبدادی و مطلقه در نبود آزادی و مساوات است (نائینی ۱۳۸۲، ۴۹-۵۰) و رابطه‌ای مستقیم بین این دو اصل و ترقی جوامع اسلامی می‌بیند.<ref>نائینی، تنبیه الامه، ۱۳۸۲ش، ص۵۰</ref> او ریشه اسارت ملت و عدم آزادی آنها در دست جبابره تاریخ را ناشی از جهل به حقوق خود و وظایف سلطنت می‌داند و معتقد است آزادی و مساوات دو موهبت الهی برای انسان است که فراموش شده‌اند و همین فراموشی باعث افتادن طوق رقیت بر گردن آنها و بروز تمام مصائب تاریخ از جمله قتل اولیا و اوصیا به ویژه امام حسین (ع) شده است.<ref>نائینی، تنبیه الامه، ۱۳۸۲ش، ص۱۴۱-۱۴۲.</ref>
نائینی در مقابل دیدگاه مخالفان مشروطه، نه تنها نظر منفی نسبت به دو کلمه [[آزادی]] و [[مساوات]] نداشت؛ بلکه این دو واژه را مبارک و مقدس و منشا همه کمالات انسانی می‌دانست.<ref>نائینی، تنبیه الامه، ۱۳۸۲ش، ص۴۹-۵۰ و ۸۶</ref> به عقیده او پایه و اساس سلطنت استبدادی و مطلقه در نبود آزادی و مساوات است (نائینی ۱۳۸۲، ۴۹-۵۰) و رابطه‌ای مستقیم بین این دو اصل و ترقی جوامع اسلامی می‌بیند.<ref>نائینی، تنبیه الامه، ۱۳۸۲ش، ص۵۰</ref> او ریشه اسارت ملت و عدم آزادی آنها در دست جبابره تاریخ را ناشی از جهل به حقوق خود و وظایف سلطنت می‌داند و معتقد است آزادی و مساوات دو موهبت الهی برای انسان است که فراموش شده‌اند و همین فراموشی باعث افتادن طوق رقیت بر گردن آنها و بروز تمام مصائب تاریخ از جمله قتل اولیا و اوصیا به ویژه امام حسین (ع) شده است.<ref>نائینی، تنبیه الامه، ۱۳۸۲ش، ص۱۴۱-۱۴۲.</ref>
* '''شورا و مشورت'''
===ترسیم جایگاه شورا و مشورت در نظام اسلامی===
نائینی با اشاره به سیره پیامبر گرامی اسلام (ص) و حضرت علی (ع) و استناد به آیه ۱۵۹ سوره آل عمران، بر وجوب شرعی [[شورا]] و مشورت در امور سیاسی تأکید دارد و معتقد است، تشکیل دولت‌های مستبد در محدوده جغرافیایی جهان اسلام و انحطاط مسلمین به دلیل نادیده گرفتن اصول اولیه اسلام یعنی آزادی، مساوات و شوری است.<ref>نائینی، تنبیه الامه، ۱۳۸۲ش، ص۸۶؛ فیرحی، فقه و سیاست، ۱۳۹۰ش، ج۱، ص۲۹۷-۲۹۹.</ref> وی برای ترسیم جایگاه شوری در نظام اندیشه‌ای اسلام و مشروعیت‌بخشی به مشورت در امور سیاسی و اجتماعی، امور نوعی اولیه مربوط به تکالیف و وظایف مکلفین و امور نوعی ثانویه را به دو حوزه احکام منصوص و حوزه احکام غیرمنصوص و متغیر تقسیم می‌کند. بر اساس نظر او مشورت فقط در حوزه احکام غیر منصوص و متغیر مشروع است و در این حوزه امکان تدوین قوانین خواهد بود، قوانینی که بر اساس مصالح و مقتضیات زمان و مکان توسط ولی نوعی اتخاذ خواهد شد و الزام آور خواهد بود.<ref>نائینی، تنبیه الامه، ۱۳۸۲ش، ص۱۳۵-۱۳۸.</ref>
نائینی با اشاره به سیره پیامبر گرامی اسلام (ص) و حضرت علی (ع) و استناد به آیه ۱۵۹ سوره آل عمران، بر وجوب شرعی [[شورا]] و مشورت در امور سیاسی تأکید دارد و معتقد است، تشکیل دولت‌های مستبد در محدوده جغرافیایی جهان اسلام و انحطاط مسلمین به دلیل نادیده گرفتن اصول اولیه اسلام یعنی آزادی، مساوات و شوری است.<ref>نائینی، تنبیه الامه، ۱۳۸۲ش، ص۸۶؛ فیرحی، فقه و سیاست، ۱۳۹۰ش، ج۱، ص۲۹۷-۲۹۹.</ref> وی برای ترسیم جایگاه شوری در نظام اندیشه‌ای اسلام و مشروعیت‌بخشی به مشورت در امور سیاسی و اجتماعی، امور نوعی اولیه مربوط به تکالیف و وظایف مکلفین و امور نوعی ثانویه را به دو حوزه احکام منصوص و حوزه احکام غیرمنصوص و متغیر تقسیم می‌کند. بر اساس نظر او مشورت فقط در حوزه احکام غیر منصوص و متغیر مشروع است و در این حوزه امکان تدوین قوانین خواهد بود، قوانینی که بر اساس مصالح و مقتضیات زمان و مکان توسط ولی نوعی اتخاذ خواهد شد و الزام آور خواهد بود.<ref>نائینی، تنبیه الامه، ۱۳۸۲ش، ص۱۳۵-۱۳۸.</ref>
* '''تفکیک قوا'''
===مشروعیت‌بخشی به  مسأله تفکیک قوا===
میرزای نائینی برای مشروعیت‌بخشی به مقوله [[تفکیک قوا]] با مستند قرار دادن عهدنامه مالک اشتر که در آن امام علی(ع) با تفکیک و تقسیم جامعه به طبقاتی از جمله سپاهیان، کارگزاران، قضات و ... که جدای از هم ولی در ارتباط با یکدیگرند و نیازهای آنها به وسیله همدیگر تامین می‌شود،<ref>نهج البلاغه، نامه ۵۳، ص۴۳۱.</ref> معتقد است: ‌«از‌ وظايف‌ لازمه سياسيه‌ تجزيه قوای‌ مملكت‌ ‌است‌ ‌كه‌ هر يك‌ ‌از‌ شعب‌، وظائف‌ نوعيه‌ ‌را‌ ‌در‌ تحت‌ ضابط و قانون‌ صحيح‌ علمی‌ منضبط نموده‌، اقامه ‌آن‌ ‌را‌ با مراقبت‌ كامله‌ ‌در‌ ‌عدم‌ تجاوز ‌از‌ وظيفه مقرره‌ ‌به‌ عهده كفايت‌ و درايت‌ مجريين‌ ‌در‌ ‌آن‌ شعبه‌ سپارند...»<ref>نائینی، ننبیه الامه، ۱۳۸۲ش، ص۱۳۸-۱۴۰</ref>
میرزای نائینی برای مشروعیت‌بخشی به مقوله [[تفکیک قوا]] با مستند قرار دادن عهدنامه مالک اشتر که در آن امام علی(ع) با تفکیک و تقسیم جامعه به طبقاتی از جمله سپاهیان، کارگزاران، قضات و ... که جدای از هم ولی در ارتباط با یکدیگرند و نیازهای آنها به وسیله همدیگر تامین می‌شود،<ref>نهج البلاغه، نامه ۵۳، ص۴۳۱.</ref> معتقد است: ‌«از‌ وظايف‌ لازمه سياسيه‌ تجزيه قوای‌ مملكت‌ ‌است‌ ‌كه‌ هر يك‌ ‌از‌ شعب‌، وظائف‌ نوعيه‌ ‌را‌ ‌در‌ تحت‌ ضابط و قانون‌ صحيح‌ علمی‌ منضبط نموده‌، اقامه ‌آن‌ ‌را‌ با مراقبت‌ كامله‌ ‌در‌ ‌عدم‌ تجاوز ‌از‌ وظيفه مقرره‌ ‌به‌ عهده كفايت‌ و درايت‌ مجريين‌ ‌در‌ ‌آن‌ شعبه‌ سپارند...»<ref>نائینی، ننبیه الامه، ۱۳۸۲ش، ص۱۳۸-۱۴۰</ref>
* '''مجلس شورای ملی'''
===حمایت از مجلس شورای ملی===
نائینی برای ایجاد مستند شرعی برای کارکرد [[مجلس شورای ملی]] با نگاهی متفاوت به متصدی امور حسبیه، قائل به عدم لزوم تصدی شخص مجتهد و کفایت اذن او در صحت و مشروعیت تصدی غیرمجتهد در امور حسبه است. وی با چنین دیدگاهی، کار مجلس شورای ملی را منحصر در امور ولایتیه نمی‌داند؛ بلکه فلسفه وجودی آن را بیشتر ناظر به جهات مشترکه عمومیه و خارجه از باب ولایات می‌داند که به انتخاب نوع ملت مدیریت مالیات و دخل و خرج عمومی مملکت را به عهده می‌گیرند و برای جهات ولایتیه نیز تنفیذ قانون‌گذاری‌های مجلس توسط یکی از مجتهدین ذی صلاح را کافی می‌داند.<ref>نائینی، تنبیه الامه، ۱۳۸۲ش، ص۱۱۳- ۱۱۴.</ref>
نائینی برای ایجاد مستند شرعی برای کارکرد [[مجلس شورای ملی]] با نگاهی متفاوت به متصدی امور حسبیه، قائل به عدم لزوم تصدی شخص مجتهد و کفایت اذن او در صحت و مشروعیت تصدی غیرمجتهد در امور حسبه است. وی با چنین دیدگاهی، کار مجلس شورای ملی را منحصر در امور ولایتیه نمی‌داند؛ بلکه فلسفه وجودی آن را بیشتر ناظر به جهات مشترکه عمومیه و خارجه از باب ولایات می‌داند که به انتخاب نوع ملت مدیریت مالیات و دخل و خرج عمومی مملکت را به عهده می‌گیرند و برای جهات ولایتیه نیز تنفیذ قانون‌گذاری‌های مجلس توسط یکی از مجتهدین ذی صلاح را کافی می‌داند.<ref>نائینی، تنبیه الامه، ۱۳۸۲ش، ص۱۱۳- ۱۱۴.</ref>
* '''رأی اکثریت'''
===وجوب تبعیت از رأی اکثریت===
او با استناد به قاعده اصولی «اخذ به ترجیحات عند التعارض»، [[رأی اکثریت]] را یکی از مرجحات در زمان ایجاد تعارض معرفی می‌کند؛ اصلی که به نظر او یک حکم عقلایی است. وی با استناد به سیره پیامبر(ص) و حضرت علی(ع) و همچنین [[مقبوله عمر بن حنظله]] و ایجاد پیوند میان رأی اکثریت و مفهوم شوری که به نص قرآن مشروعیت آن ثابت شده، معتقد است، در صورت ایجاد اختلاف آرا در امور نوعی و با فرض تساوی مشروعیت طرفین، از باب ضرورت [[حفظ نظام]] لازم است که بر رأی اکثریت تکیه شود و دلیل شرعی وجوب تبعیت از رأی کثریت را در این موارد همان ادله ناظر به وجوب حفظ نظام قرار می‌دهد.<ref>نائینی، تنبیه الامه، ۱۳۸۲ش، ص۱۱۵-۱۱۶؛ فیرحی، فقه و سیاست، ۱۳۹۰ش، ج۱، ص۳۱۷.</ref>
او با استناد به قاعده اصولی «اخذ به ترجیحات عند التعارض»، [[رأی اکثریت]] را یکی از مرجحات در زمان ایجاد تعارض معرفی می‌کند؛ اصلی که به نظر او یک حکم عقلایی است. وی با استناد به سیره پیامبر(ص) و حضرت علی(ع) و همچنین [[مقبوله عمر بن حنظله]] و ایجاد پیوند میان رأی اکثریت و مفهوم شوری که به نص قرآن مشروعیت آن ثابت شده، معتقد است، در صورت ایجاد اختلاف آرا در امور نوعی و با فرض تساوی مشروعیت طرفین، از باب ضرورت [[حفظ نظام]] لازم است که بر رأی اکثریت تکیه شود و دلیل شرعی وجوب تبعیت از رأی کثریت را در این موارد همان ادله ناظر به وجوب حفظ نظام قرار می‌دهد.<ref>نائینی، تنبیه الامه، ۱۳۸۲ش، ص۱۱۵-۱۱۶؛ فیرحی، فقه و سیاست، ۱۳۹۰ش، ج۱، ص۳۱۷.</ref>


۵٬۲۴۶

ویرایش