کاربر:Abbasi/صفحه تمرین۳: تفاوت میان نسخهها
خط ۵۲: | خط ۵۲: | ||
نویسنده در تمام مناصب این ادله را با شیوه واحد بررسی میکند. | نویسنده در تمام مناصب این ادله را با شیوه واحد بررسی میکند. | ||
۳۴ نساء: الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَی النِّسَاءِ... کیفیت استدلال: قضاوت زنان باعث سلطه و قیمومیت آنان بر مردان خواهد شد که آیه شریفه آن را نفی میکند. نویسنده در نقد بیان میکند که عموم ولایت جنس مرد بر جنس زن از آیه استفاده نمیشود و قدر متیقن آن ولایت مرد بر همسر خویش در خانواده است. | [[آیه ۳۴ سوره نساء]]: الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَی النِّسَاءِ... کیفیت استدلال: قضاوت زنان باعث سلطه و قیمومیت آنان بر مردان خواهد شد که آیه شریفه آن را نفی میکند. نویسنده در نقد بیان میکند که عموم ولایت جنس مرد بر جنس زن از آیه استفاده نمیشود و قدر متیقن آن ولایت مرد بر همسر خویش در خانواده است. | ||
۱۸ زخرف: أَ وَ مَنْ يُنَشَّؤُا فِي الْحِلْيَةِ وَ هُوَ فِي الْخِصامِ غَيْرُ مُبِينٍ. با این استدلال که زنان دستخوش احساسات هستند و مشغول آراستن درحالیکه قضاوت نیازمند قدرت تعقل است که زنان فاقد آن هستند. نویسنده در نقد میگوید: بیان قرآن اعتقاد اسلام نیست بلکه اعتقاد عرب جاهلی است. علاوه بر اینکه این خصوصیت دلیل بر ضعف در قضاوت نیست و همچنین در اثر تعلیم و تربیت قابل تغییر است. ایشان نهایتا این آیه را مکفی نمیداند. | [[آیه ۱۸ سوره زخرف]]: أَ وَ مَنْ يُنَشَّؤُا فِي الْحِلْيَةِ وَ هُوَ فِي الْخِصامِ غَيْرُ مُبِينٍ. با این استدلال که زنان دستخوش احساسات هستند و مشغول آراستن درحالیکه قضاوت نیازمند قدرت تعقل است که زنان فاقد آن هستند. نویسنده در نقد میگوید: بیان قرآن اعتقاد اسلام نیست بلکه اعتقاد عرب جاهلی است. علاوه بر اینکه این خصوصیت دلیل بر ضعف در قضاوت نیست و همچنین در اثر تعلیم و تربیت قابل تغییر است. ایشان نهایتا این آیه را مکفی نمیداند. | ||
اما ظاهرا این آیه برای اثبات شرط ذکوریت قابل استناد است با این استدلال که: قضاوت، امری اجتماعی به شمار میآید از این جهت اقناع عمومی برای قبول آن لازم است بنابراین وقتی زن توانایی تبیین نداشته باشد( طبق آیه) مسلما قضاوت او در جامعه مقبول نخواهد بود و زمینه اعتراض را به دنبال دارد. برخی به همین استدلال برای عدم حجیت علم قاضی تمسک کردهاند و داستان حضرت داوود هم مؤید این مطلب است. | اما ظاهرا این آیه برای اثبات شرط ذکوریت قابل استناد است با این استدلال که: قضاوت، امری اجتماعی به شمار میآید از این جهت اقناع عمومی برای قبول آن لازم است بنابراین وقتی زن توانایی تبیین نداشته باشد( طبق آیه) مسلما قضاوت او در جامعه مقبول نخواهد بود و زمینه اعتراض را به دنبال دارد. برخی به همین استدلال برای عدم حجیت علم قاضی تمسک کردهاند و داستان حضرت داوود هم مؤید این مطلب است. | ||
۲۲۸ بقره: ...وَلِلرِّجَالِ عَلَيْهِنَّ دَرَجَةٌ.... طریقه استدلال به این آیه و نقد آن مانند آیه ۳۴ نساء است. | [[آیه ۲۲۸ سوره بقره]]: ...وَلِلرِّجَالِ عَلَيْهِنَّ دَرَجَةٌ.... طریقه استدلال به این آیه و نقد آن مانند آیه ۳۴ نساء است. | ||
۳۳ احزاب: وَقَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِيَّةِ الْأُولَىٰ... نحوه استدلال: قضاوت زنان مستلزم خروج آنها از خانه است درحالیکه خداوند آنان را به جلوس در خانه امر کرده است. نقد نویسنده: امر در آیه مولوی نیست و اقتران در خانه مطلوبیت ذاتی ندارد. | [[آیه ۳۳ سوره احزاب]]: وَقَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِيَّةِ الْأُولَىٰ... نحوه استدلال: قضاوت زنان مستلزم خروج آنها از خانه است درحالیکه خداوند آنان را به جلوس در خانه امر کرده است. نقد نویسنده: امر در آیه مولوی نیست و اقتران در خانه مطلوبیت ذاتی ندارد. | ||
۲۸۲ بقره: ... وَامْرَأَتَانِ مِمَّنْ تَرْضَوْنَ مِنَ الشُّهَدَاءِ أَنْ تَضِلَّ إِحْدَاهُمَا فَتُذَكِّرَ إِحْدَاهُمَا الْأُخْرَىٰ.... نحوه استدلال: وقتی شهادت زنان به تنهایی پذیرفته نیست، قضاوت آنان به طریق اولویت مقبول شارع نخواهد بود. ایشان در نقد میگوید که اولویت دلیل ظنی است و قابل استناد نمیباشد. | [[آیه ۲۸۲ سوره بقره]]: ... وَامْرَأَتَانِ مِمَّنْ تَرْضَوْنَ مِنَ الشُّهَدَاءِ أَنْ تَضِلَّ إِحْدَاهُمَا فَتُذَكِّرَ إِحْدَاهُمَا الْأُخْرَىٰ.... نحوه استدلال: وقتی شهادت زنان به تنهایی پذیرفته نیست، قضاوت آنان به طریق اولویت مقبول شارع نخواهد بود. ایشان در نقد میگوید که اولویت دلیل ظنی است و قابل استناد نمیباشد. | ||
خلاصه مطلب: ایشان بعد از بررسی احتمالات در دلالت آیات در فصلهای متعدد کتاب، هیچ کدام را برای نفی جواز تصدی زنان کافی نمیداند. (صفحات ۱۰۵، ۲۳۲، ۲۷۹، ۳۴۱ و ۴۱۳) این آیات مکررا در فصلهای قضاوت، ریاستجمهوری، مرجعیت، ولایت امری و سایر مناصب آمده است و با یک شیوه واحد بررسی و در دلالت آنها بر موضوع بحث تردید شده است. | خلاصه مطلب: ایشان بعد از بررسی احتمالات در دلالت آیات در فصلهای متعدد کتاب، هیچ کدام را برای نفی جواز تصدی زنان کافی نمیداند. (صفحات ۱۰۵، ۲۳۲، ۲۷۹، ۳۴۱ و ۴۱۳) این آیات مکررا در فصلهای قضاوت، ریاستجمهوری، مرجعیت، ولایت امری و سایر مناصب آمده است و با یک شیوه واحد بررسی و در دلالت آنها بر موضوع بحث تردید شده است. |