کاربر:Salehi/صفحه تمرین۲: تفاوت میان نسخه‌ها

Salehi (بحث | مشارکت‌ها)
Salehi (بحث | مشارکت‌ها)
خط ۵۴: خط ۵۴:


== حرکت افلاک==
== حرکت افلاک==
حکما بر این عقیده‌اند که حرکات افلاک برای تشبُه به عقول انجام می‌پذیرد (← ادامه مقاله)؛ زیرا در نظر آنان این مسئله مسلّم است که هر یک از طبایع، غایت دارند و غایت چیزی است که همواره از صاحب غایت اشرف و افضل است (خواجه‌نصیر، شرح الاشارات، 3/159 ـ 165؛ ملاصدرا، مفاتیح الغیب، 382). میان حکمای مشاء و اشراق اختلاف نظر وجود دارد و هر یک بر اساس اسلوب و مسلک خاص خود سخن گفته‌اند. در نظر مشاء حرکات فلکی به این منظور انجام می‌پذیرد که همه اوضاع و احوال ممکن از قوه به مقام فعل درآید و در این خروج اوضاع از قوه به فعل، تشبه به عقول حاصل می‌شود (خواجه‌نصیر، شرح الاشارات، 3/159 ـ 165؛ دینانی، 2/64)؛ اما حکمای اشراق اضافه و اشراقات عقول را اساس حرکت افلاک می‌دانند و معتقدند جرم فلک به علت اشتیاقی که به عقول دارد، در هر حرکت خود به نوعی از تشبه به عقول می‌رسد و در هر مرحله از رسیدن، به شوقی جدید و حرکتی تازه دست می‌یابد (شیخ اشراق، 2/175؛ شهرزوری، 425 ـ 426 و 443؛ دینانی، 2/64). ملاصدرا ضمن اینکه نظریه قدما و حکمای مشاء را نقد می‌کند، دیدگاه خود را به عنوان یافته‌ای نو و بر اساس فرضیه حرکت جوهری بیان می‌کند و افلاک را همانند موجودات عالم عنصری در مسیر پویایی ذاتی و رسیدن به صورت مفارقی محض می‌داند (رسالة فی الحدوث، 53 و 243 ـ 249؛ دینانی، 2/65).
حکما بر این عقیده‌اند که حرکات افلاک برای تشبُه به [[عقول]] انجام می‌پذیرد (← ادامه مقاله)؛ زیرا در نظر آنان این مسئله مسلّم است که هر یک از [[طبایع]]، غایت دارند و غایت چیزی است که همواره از صاحب غایت اشرف و افضل است <ref>(خواجه‌نصیر، شرح الاشارات، 3/159 ـ 165؛ ملاصدرا، مفاتیح الغیب، 382.)</ref> میان حکمای مشاء و اشراق اختلاف نظر وجود دارد و هر یک بر اساس اسلوب و مسلک خاص خود سخن گفته‌اند. در نظر مشاء حرکات فلکی به این منظور انجام می‌پذیرد که همه اوضاع و احوال ممکن از [[قوه]] به مقام [[فعل]] درآید و در این خروج اوضاع از قوه به فعل، تشبه به عقول حاصل می‌شود؛ <ref>(خواجه‌نصیر، شرح الاشارات، 3/159 ـ 165؛ دینانی، ماجرای فکر فلسفی در جهان اسلام، 2/64.)</ref> اما حکمای اشراق اضافه و اشراقات عقول را اساس حرکت افلاک می‌دانند و معتقدند جرم فلک به علت اشتیاقی که به عقول دارد، در هر حرکت خود به نوعی از تشبه به عقول می‌رسد و در هر مرحله از رسیدن، به شوقی جدید و حرکتی تازه دست می‌یابد <ref>(شیخ اشراق، مجموعه مصنفات شیخ اشراق، 2/175؛ شهرزوری، شرح حکمة الاشراق، 425 ـ 426 و 443؛ دینانی، ماجرای فکر فلسفی در جهان اسلام، 2/64.)</ref> [[ملاصدرا]] ضمن اینکه نظریه [[قدما]] و [[حکمای مشاء]] را نقد می‌کند، دیدگاه خود را به عنوان یافته‌ای نو و بر اساس فرضیه حرکت جوهری بیان می‌کند و افلاک را همانند موجودات عالم عنصری در مسیر پویایی ذاتی و رسیدن به صورت مفارقی محض می‌داند <ref>(ملاصدرا، رسالة فی الحدوث، 53 و 243 ـ 249؛ دینانی، ماجرای فکر فلسفی در جهان اسلام، 2/65.)</ref>


بنابر نظر امام‌خمینی، حکما (ابن‌سینا، الشفاء، الالهیات، 381 ـ 393؛ شیخ اشراق، 1/439؛ خواجه‌نصیر، شرح الاشارات، 2/414 ـ 417؛ ملاصدرا، المبدأ و المعاد، 174 ـ 178) برای هر فلکی دو نفس قائل‌اند: یکی نفس کلی مجرد که به عالم عقل متوجه است و دیگری نفس جزئی که در آن، صورت‌های جزئیات نقش بسته است (تقریرات، 2/284). بنابر این نظر، افلاک دارای نفوس ناطقه‌اند که برای هر یک از آنها معشوقی از عقول وجود دارد و این نفوس افلاک با حرکت خاص خود به آن عقول تشبه پیدا می‌کنند (همان، 2/554) و در عالم افلاک هر یک به عبادت پروردگار خود مشغول‌اند و هیچ عبادت‌کننده‌ای از عمل و رفتار خود باز نمی‌ایستد و از عبادت ساکن و واقف نیست (همان، 2/562). از طرفی عقول نیز سرادقات جلال و اشراقات جمال حق‌اند؛ بنابراین قبله همه یکی است (همان، 2/549). حرکت افلاک حرکتی ارادی است؛ زیرا حرکت اجرام آسمانی به مقتضای طبیعت آنها نیست؛ چون حرکت طبیعی نمی‌تواند هم مطلوب و هم متروک آنها باشد. همچنین حرکت فلک، قسری نیست؛ زیرا قسر از طبیعت مبدأ طبیعی لازم دارد؛ پس حرکت فلک حرکتی ارادی خواهد بود (همان، 2/52). حرکت فلک حرکت مستقیم نیست، بلکه دوری و همیشگی است که دایماً در حال حرکت است (همان، 2/385). امام‌خمینی سخن گذشتگان را که قائل بودند فلک حرکت ندارد، نقد می‌کند و قائل است که براهین محکمی بر حرکت جوهری فلک وجود دارد، به ‌گونه‌ای که فلک‌الافلاک و آنچه در درون آن هست در هر لحظه، ‌ازلاً و ابداً در حرکت جوهری است و وجودی پس از عدم است، به طوری که بین وجود سابق و لاحق آن تخلّل نیست (همان، 1/108 ـ 111).
بنابر نظر امام‌خمینی، حکما <ref>(ابن‌سینا، الشفاء، الالهیات، 381 ـ 393؛ شیخ اشراق، مجموعه مصنفات شیخ اشراق، 1/439؛ خواجه‌نصیر، شرح الاشارات، 2/414 ـ 417؛ ملاصدرا، المبدأ و المعاد، 174 ـ 178.)</ref> برای هر فلکی دو نفس قائل‌اند: یکی نفس کلی مجرد که به [[عالم عقل]] متوجه است و دیگری نفس جزئی که در آن، صورت‌های جزئیات نقش بسته است <ref>(امام‌خمینی، تقریرات، 2/284.)</ref> بنابر این نظر، افلاک دارای نفوس ناطقه‌اند که برای هر یک از آنها معشوقی از عقول وجود دارد و این نفوس افلاک با حرکت خاص خود به آن عقول تشبه پیدا می‌کنند <ref>(امام‌خمینی، تقریرات، 2/554.)</ref> و در [[عالم افلاک]] هر یک به عبادت پروردگار خود مشغول‌اند و هیچ عبادت‌کننده‌ای از عمل و رفتار خود باز نمی‌ایستد و از عبادت ساکن و واقف نیست <ref>(امام‌خمینی، تقریرات، 2/562.)</ref> از طرفی عقول نیز [[سرادقات جلال]] و [[اشراقات جمال حق‌]]اند؛ بنابراین قبله همه یکی است <ref>(امام‌خمینی، تقریرات، 2/549.)</ref> حرکت افلاک حرکتی ارادی است؛ زیرا حرکت اجرام آسمانی به مقتضای طبیعت آنها نیست؛ چون حرکت طبیعی نمی‌تواند هم مطلوب و هم متروک آنها باشد. همچنین حرکت فلک، قسری نیست؛ زیرا قسر از طبیعت مبدأ طبیعی لازم دارد؛ پس حرکت فلک حرکتی ارادی خواهد بود <ref>(امام‌خمینی، تقریرات، 2/52.)</ref> حرکت فلک حرکت مستقیم نیست، بلکه دوری و همیشگی است که دایماً در حال حرکت است <ref>(امام‌خمینی، تقریرات، 2/385.)</ref> امام‌خمینی سخن گذشتگان را که قائل بودند فلک حرکت ندارد، نقد می‌کند و قائل است که براهین محکمی بر حرکت جوهری فلک وجود دارد، به ‌گونه‌ای که [[فلک‌الافلاک]] و آنچه در درون آن هست در هر لحظه، ‌ازلاً و ابداً در [[حرکت جوهری]] است و وجودی پس از عدم است، به طوری که بین وجود سابق و لاحق آن تخلّل نیست <ref>(امام‌خمینی، تقریرات، 1/108 ـ 111.)</ref>


==احکام و ویژگی‌های افلاک==
==احکام و ویژگی‌های افلاک==