کاربر:Salehi/صفحه تمرین۲: تفاوت میان نسخهها
(←پیشینه) |
|||
خط ۱۶: | خط ۱۶: | ||
==حقیقت و ماهیت افلاک== | ==حقیقت و ماهیت افلاک== | ||
بر اساس نظریات حکمای پیشین، عالم خلقت به طور کلی دارای سه مرتبه است: عالم عقول (مجردات)، عالم نفوس (واسطه میان ماده و مجردات) و عالم اجسام (عالم ماده). عالم اجسام خود بر دو قسم است: اجسام عنصری و اجسام اثیری. اجسام عنصری همان ماده ظاهری و دنیوی است که از عناصر مادی تشکیل شده و همواره در حال تغییر و تبدیل | بر اساس نظریات حکمای پیشین، عالم خلقت به طور کلی دارای سه مرتبه است: عالم عقول (مجردات)، عالم نفوس (واسطه میان ماده و مجردات) و عالم اجسام (عالم ماده). عالم اجسام خود بر دو قسم است: اجسام عنصری و اجسام اثیری. اجسام عنصری همان ماده ظاهری و دنیوی است که از عناصر مادی تشکیل شده و همواره در حال تغییر و تبدیل است؛ <ref>(شیخ اشراق، مجموعه مصنفات شیخ اشراق، 3/65، 96 و 103)</ref> اما اجسام اثیری دارای صورتی ثابت و پایدارند و از مادهای لطیف خلق شدهاند <ref>(شیخ اشراق، مجموعه مصنفات شیخ اشراق، 3/121؛ غفاری، فرهنگ اصطلاحات شیخ اشراق، 59؛ ← مقاله جسم.)</ref> این اجسام یا نورانیاند که کوکب نامیده میشوند یا غیر نورانیاند که فلک به شمار میآیند <ref>(لاهیجی، گوهر مراد، 81.)</ref> در علم هیئت، منظور از افلاک همان مدارها و دایرهها هستند؛ اما برای تسهیل در آموزش، آنها را به صورت افلاک مجسمه، یعنی آسمانهای جسمانی تصویر کردهاند <ref>(حسنزاده آملی، تعلیقه بر شرح منظومه، 4/357؛ حسنزاده آملی، دروس هیئت، 1/311.)</ref> | ||
بطلمیوس در کتاب مجسطی به طور کلی متعرض افلاک مجسم نشده و علم هیئت را مبتنی بر دایرهها و وترها بیان کرده است؛ اما بر اساس غلط مشهور، افلاک بطلمیوسی، افلاک مجسم تلقی شده است (زمانی، اخترشناسان، 4/190) | [[بطلمیوس]] در [[کتاب مجسطی]] به طور کلی متعرض افلاک مجسم نشده و علم هیئت را مبتنی بر دایرهها و وترها بیان کرده است؛ اما بر اساس غلط مشهور، افلاک بطلمیوسی، افلاک مجسم تلقی شده است <ref>(زمانی، اخترشناسان، 4/190.)</ref> اندیشمندان هیئت در مقام سهولت آموزش و اِسناد حرکات کواکب به مبادی حرکات، افلاک مجسمه را آنچنان تنظیم و ترتیب دادهاند که با هیچیک از قواعد فلسفی نظیر عدم خلأ منافاتی نداشته باشد. همخوانی این محاسبات با مشاهدات تجربی از این رویدادها آنقدر دقیق است که بُهتآور است <ref>(نراقی، تحقیق و تعلیق حسن حسنزاده آملی، 23 ـ 26؛ حسنزاده آملی، دروس هیئت، 1/307.)</ref> | ||
از دیدگاه علم هیئت عالم جسمانی به شکل کره است و از سیزده کره متصل به هم و داخل یکدیگر ترکیب و تألیف شده است (ذهنی تهرانی، 6) | از دیدگاه علم هیئت عالم جسمانی به شکل کره است و از سیزده کره متصل به هم و داخل یکدیگر ترکیب و تألیف شده است <ref>(ذهنی تهرانی، تحفة الاحباب شرح فارسی بر تشریح الافلاک، 6.)</ref> افلاک یا [[عوالم اثیری]] خود متشکل از مراتبی هستند که بر عالم [[عناصر اربعه]] احاطه دارند. بطلمیوس در کتاب مجسطی خود بر این باور است که زمین کرهای ساکن است که در مرکز عالم جای دارد و کره آب، هوا و آتش و سپس فلک قمر و مابقی افلاک بر آن احاطه دارند <ref>(صادقی تهرانی، ستارگان از دیدگاه قرآن، 171.)</ref> در هیئت بطلمیوسی هشت فلک مورد توجه بود و فیلسوفان پیشین، فلک دیگری به نام فلک محیط بر این مجموعه افزودند؛ <ref>(خواجهنصیر، شرح الاشارات، 3/212 ـ 213)</ref> البته برخی از اندیشمندان هیئت مانند ا[[بوریحان بیرونی]] با وجود فلک نهم مخالفت کردهاند <ref>(بیرونی، تحقیق ماللهند، 163 ـ 164؛ بیرونی، التفهیم، 57.)</ref> | ||
برخی از فیلسوفان برای تبیین عقلانی عقول | برخی از فیلسوفان برای تبیین عقلانی [[عقول عشره]]، فلک نهم را در آثار خود پذیرفتند <ref>(خواجهنصیر، شرح الاشارات، 3/165 ـ 167.)</ref> این فلک، تنها فلکی است که در طبیعیات فلسفی از آن استفاده و اثبات شده است. دیگر افلاک مربوط به علم هیئتاند و بیشتر از وجود آنها در کار محاسباتی نجومی استفاده میشود <ref>(حسنزاده آملی، تعلیقه بر کشف المراد، 540 ـ 546.)</ref> از اینرو وجود فلک نهم امری برهانی است و توسط فیلسوفان مطرح شده است و بیشتر براهین فلسفی بر اثبات وجود افلاک ناظر به اثبات وجود [[فلک نهم]] است <ref>(حسینی اردکانی، مرآت الأکوان، 317.)</ref> نامهای دیگر این فلک عبارتاند از: [[فلک محیط]]، [[فلک اعظم]]، [[فلک اطلس]]، [[فلک اعلی]]، [[عرض اجسام]]، [[فلک معلا]]، [[جسم کل]]، [[کرة الکل]]، [[منتهی الاشارات]]، [[فلک اقصی]] و [[عرش مجید]] <ref>(تهانوی، موسوعة کشاف اصطلاحات الفنون و العلوم، 2/1289؛ الهی قمشهای، حکمت الهی (عام و خاص)، 1/192؛ احمدنگری، دستور العلماء، 3/44 ـ 45؛ ← مقاله عرش.)</ref> | ||
امامخمینی نیز بنابر هیئت قدیم به بررسی حقیقت فلک پرداخته و با تقسیم عالم ماده به عنصری و اثیری، جسم اثیری را همان افلاک و کواکب برشمرده است (تقریرات، 2/544) | [[امامخمینی]] نیز بنابر هیئت قدیم به بررسی حقیقت فلک پرداخته و با تقسیم عالم ماده به عنصری و اثیری، [[جسم اثیری]] را همان افلاک و کواکب برشمرده است <ref>(امام خمینی، تقریرات، 2/544.)</ref> اجسام اثیری دارای صورتی ثابت و [[هیولایی|صورت هیولایی]] غیر هیولای عالم مادهاند <ref>(امام خمینی، تقریرات، 1/103 ـ 104.)</ref> بنابر نظر ایشان طبق این نظریه، اثبات [[حدوث عالم]] با دو مشکل مواجه میشود: یکی اینکه چون فلک یک هویت و هیولای ثابت دارد که در تمام مراحل صورتهای نوعیه هست و از اینروی قدیم است و دیگری اینکه خود صورتهای فلکی غیر قابل تغییرند و هیچ حالی در آنها رخ نمیدهد مگر در حرکت وضعی <ref>(امام خمینی، تقریرات، 1/108.)</ref> بر طریقه هیئت بطلمیوسی مرکز عالم زمین است و کره آب، هوا، نار و همین طور کرات سیار هفتگانه به ترتیب محیط بر یکدیگرند <ref>(امام خمینی، تقریرات، 1/107 ـ 108.)</ref> بنابر این نظریه، عالم جسمانی در مجموع از کره توپری تشکیل شده که ماورای آن خلأ و ملائی نیست <ref>(امام خمینی، تقریرات، 1/108.)</ref> | ||
امامخمینی در بیان دلیل عقلی بر اثبات وجود فلک بر این باور است که تحقق ترکیب ارکان و عناصر منوط به حرکت مکانی است و حرکت مکانی خود بر وجود جسم کروی دلالت دارد؛ زیرا حرکت مکانی باید از جهتی به جهتی باشد و چون جهات حقیقی مستلزم وجود جسم محدّد دارای وضع و شکل مستدیر است که بر ابعاد و جهات محیط است، این جسم محدد صاحب حرکتِ دوری است و چون حرکت مستقیم به واسطه تناهی ابعاد، متناهی است و از مبدئی آغاز و در نقطهای پایان مییابد، باید حادث باشد و حدوث آن در زمان معین نیازمند به مخصص است و مخصص آن باید چیزی باشد که واسطه ربط قدیم به حادث باشد و آن حرکت دوری فلک است که دارای جهت ثابت و حدوث است ( | امامخمینی در بیان دلیل عقلی بر اثبات وجود فلک بر این باور است که تحقق ترکیب ارکان و عناصر منوط به حرکت مکانی است و حرکت مکانی خود بر وجود جسم کروی دلالت دارد؛ زیرا حرکت مکانی باید از جهتی به جهتی باشد و چون جهات حقیقی مستلزم وجود جسم محدّد دارای وضع و شکل مستدیر است که بر ابعاد و جهات محیط است، این جسم محدد صاحب حرکتِ دوری است و چون حرکت مستقیم به واسطه تناهی ابعاد، متناهی است و از مبدئی آغاز و در نقطهای پایان مییابد، باید [[حادث]] باشد و حدوث آن در زمان معین نیازمند به مخصص است و مخصص آن باید چیزی باشد که واسطه ربط قدیم به حادث باشد و آن حرکت دوری فلک است که دارای جهت ثابت و حدوث است <ref>(امام خمینی، تقریرات، 2/544 ـ 545.)</ref> | ||
==تعداد افلاک== | ==تعداد افلاک== |