کاربر:Hamzeahmadi/صفحه تمرین: تفاوت میان نسخهها
Hasanejraei (بحث | مشارکتها) (خلاصهسازی و ویکیسازی) |
Hasanejraei (بحث | مشارکتها) (خلاصهسازی) |
||
خط ۱۲: | خط ۱۲: | ||
===جایگاه مسئله در فقه معاصر=== | ===جایگاه مسئله در فقه معاصر=== | ||
جراحی زیبایی از شاخههای نوظهور در پزشکی است که | جراحی زیبایی از شاخههای نوظهور در پزشکی است که فقیهان در بعضی کتب فقهی معاصر و در پاسخ به استفتائات، از احکام آن سخن گفتهاند.<ref>مؤسسه دایره المعارف الفقه الاسلامی، فرهنگ فقه فارسی، ج۳، ص۶۹.</ref> باب مستقلی در متون فقهی به جراحی زیبایی اختصاص ندارد، اما موضوعات مرتبط به این مسئله در چند باب مثل نکاح،<ref>صفاتی و کاظمی، «جراحی زیبایی از منظر فقه»، ص۲۲.</ref> یا در مباحث وضو و غسل مربوط به عضو جراحیشده،<ref>تبریزی، صراط النجاة فی اجوبة الاستفتائات، ج۷، ص۲۱۸.</ref> و مباحث مرتبط با احکام نظر و لمس نامحرم مطرح شده است.<ref>مکارم شیرازی، استفتائات جدید، ج۱، ص۴۷۹.</ref> | ||
===تاریخچه و زمینه شکلگیری=== | ===تاریخچه و زمینه شکلگیری=== | ||
خط ۲۱: | خط ۲۱: | ||
===نظریه جواز بهعنوان حکم اولی=== | ===نظریه جواز بهعنوان حکم اولی=== | ||
بهگفته بیشتر فقهای معاصر شیعه، جراحی زیبایی بهخودیخود و با صرفنظر از عناوین دیگر جایز است.<ref>برای نمونه نگاه کنید به خویی و تبریزی، احکام جامع مسایل پزشکی، ص۳۶۸؛ منتظری، رساله استفتائات، ج۲، ص۳۵۲؛ صافی گلپایگانی، استفتائات پزشکی، ص ۲۶۵؛ خامنهای، اجوبة الاستفتائات، ج۲، ص۷۸؛ روحانی، | بهگفته بیشتر فقهای معاصر شیعه، جراحی زیبایی بهخودیخود و با صرفنظر از عناوین دیگر جایز است.<ref>برای نمونه نگاه کنید به خویی و تبریزی، احکام جامع مسایل پزشکی، ص۳۶۸؛ منتظری، رساله استفتائات، ج۲، ص۳۵۲؛ صافی گلپایگانی، استفتائات پزشکی، ص ۲۶۵؛ خامنهای، اجوبة الاستفتائات، ج۲، ص۷۸؛ روحانی، استفتائات، ج۴، ص۲۳۴؛ مظاهری، مسائل متفرقه پزشکی، ص۱۵.</ref> با این حال فقیهانی چون گلپایگانی،<ref>گلپایگانی، ارشاد السائل، ص۱۷.</ref> منتظری،<ref>منتظری، احکام پزشکی، ص۱۳۸.</ref> فاضل لنکرانی،<ref>لنکرانی، احکام بیماران و پزشکان، ص۱۳۴.</ref> صافی گلپایگانی،<ref>صافی گلپایگانی، استفتائات پزشکی، ص۲۶۵-۲۶۹.</ref> صانعی<ref>صانعی، استفتائات پزشکی، ص۴۵.</ref> و نوری همدانی<ref>نوری همدانی، هزار و یک مسئله، ج۱، ص۲۴۱.</ref> بر این نظرند که جراحی زیبایی بهشرطی که برای اغراض عقلایی باشد، جایز است. منتظری، فاضل لنکرانی و صانعی، تأمین زیبایی را از اغراض و مقاصد عقلایی دانستهاند.<ref>منتظری، احکام پزشکی، ص۱۳۸؛ فاضل لنکرانی، احکام بیمان و پزشکان، ص۱۳۴؛ صانعی، استفتائات پزشکی، ص۴۵.</ref> بنابراین اگر فردی برای شهرتطلبی و خودنمایی یا بهدلیل چشم و همچشمی اقدام به جراحی زیبایی کند، عملش مشمول حکم جواز نخواهد شد.<ref>صفاتی و کاظمی، «جراحی زیبایی از منظر فقه»، ص۲۹.</ref> برخی از پژوهشگران جواز جراحی زیبایی را به ادله زیر مستند کردهاند:<ref>صفاتی و کاظمی، «جراحی زیبایی از منظر فقه»، ص۲۶.</ref> | ||
====اصالة الاباحه==== | ====اصالة الاباحه==== | ||
خط ۲۷: | خط ۲۷: | ||
====قاعده تسلط==== | ====قاعده تسلط==== | ||
مطابق قاعده تسلط (که فقها اعتبار آن را با استناد به قرآن، روایات، سیره عقلا و اجماع ثابت میدانند)، هر مالکی به مال خود تسلط کامل دارد | مطابق قاعده تسلط (که فقها اعتبار آن را با استناد به قرآن، روایات، سیره عقلا و اجماع ثابت میدانند)، هر مالکی به مال خود تسلط کامل دارد<ref>محقق داماد، قواعد فقه، ج۱، ص۲۲۷.</ref> و برخی فقها مانند امام خمینی و مؤمن قمی این قاعده را به حقوق و نفوس نیز تسری دادهاند و تسلط انسان بر خود و اعضای بدنش را نیز مشمول این قاعده دانستهاند.<ref>خمینی، کتاب البیع، ج۱، ص۴۱-۴۲؛ مؤمن قمی، کلمات سدیدة، ص۱۶۳-۱۶۴.</ref> بر این اساس فرد در صورت عدم منع شرعی میتواند در بدنش تصرف کرده و به جراحی زیبایی برای خود اقدام کند.<ref>صفاتی و کاظمی، «جراحی زیبایی از منظر فقه»، ص۲۷-۲۸.</ref> | ||
===نظریه حرمت بهعنوان حکم اولی=== | ===نظریه حرمت بهعنوان حکم اولی=== | ||
محمدتقی بهجت از فقهای معاصر، بر آن است که جراحی زیبایی اگر صرفاً برای زیبایی باشد احتیاط واجب در ترک آن است.<ref>قاسمی، دانشنامه فقه پزشکی، ج۲، ص۱۹۵.</ref> محمدعلی علوی گرگانی نیز در جواب استفتائی درباره حکم شرعی جراحی بینی بهمنظور | محمدتقی بهجت از فقهای معاصر، بر آن است که جراحی زیبایی اگر صرفاً برای زیبایی باشد احتیاط واجب در ترک آن است.<ref>قاسمی، دانشنامه فقه پزشکی، ج۲، ص۱۹۵.</ref> محمدعلی علوی گرگانی نیز در جواب استفتائی درباره حکم شرعی جراحی بینی بهمنظور زیبایی، جواز آن را بهطور کلی رد کرده است.<ref>علوی گرگانی، استفتائات پزشکی، ص۱۱۷.</ref> برخی از پژوهشگران ادله زیر را برای فتوای حرمت بیان کردهاند:<ref>صفاتی و کاظمی، «جراحی زیبایی از منظر فقه»، ص۳۰-۳۲.</ref> | ||
====آیه تغییر خلقت==== | ====آیه تغییر خلقت==== | ||
خط ۴۰: | خط ۴۰: | ||
یکی از ادله حرمت جراحی زیبایی روایاتی است که ایجاد تغییر در ظاهر انسان را منع میکنند؛ مانند روایتی که شیخ صدوق از امام صادق(ع) نقل کرده است که در آن پیامبر چند گروه از زنان را لعن کرده است؛ از جمله زنانی که موی صورت زن دیگری را میکَنند، دندانهای زن دیگری را میتراشند، موی سر زنی را به سر زن دیگر وصل میکنند، بر صورت و بدن زن دیگری خالکوبی میکنند و همچنین زنانی که این کارها بر روی آنها انجام میپذیرد.<ref>شیخ صدوق، معانی الاخبار، ص۲۵۰.</ref> با این حال برخی فقهای معاصر شیعه مانند سید ابوالقاسم خویی و سید تقی طباطبایی قمی، این روایت را بهلحاظ سندی ضعیف دانستهاند.<ref>توحیدی، مصباح الفقاهة، ج۱، ص۲۰۴؛ طباطبایی قمی، عمدة المطالب فی التعلیق علی المکاسب، ج۱، ص۱۵۷.</ref> | یکی از ادله حرمت جراحی زیبایی روایاتی است که ایجاد تغییر در ظاهر انسان را منع میکنند؛ مانند روایتی که شیخ صدوق از امام صادق(ع) نقل کرده است که در آن پیامبر چند گروه از زنان را لعن کرده است؛ از جمله زنانی که موی صورت زن دیگری را میکَنند، دندانهای زن دیگری را میتراشند، موی سر زنی را به سر زن دیگر وصل میکنند، بر صورت و بدن زن دیگری خالکوبی میکنند و همچنین زنانی که این کارها بر روی آنها انجام میپذیرد.<ref>شیخ صدوق، معانی الاخبار، ص۲۵۰.</ref> با این حال برخی فقهای معاصر شیعه مانند سید ابوالقاسم خویی و سید تقی طباطبایی قمی، این روایت را بهلحاظ سندی ضعیف دانستهاند.<ref>توحیدی، مصباح الفقاهة، ج۱، ص۲۰۴؛ طباطبایی قمی، عمدة المطالب فی التعلیق علی المکاسب، ج۱، ص۱۵۷.</ref> | ||
از نظر شیخ انصاری و خویی، اطلاق برخی روایات<ref>برای نمونه نگاه کنید به حر عاملی، وسائل الشیعة، ج۱۷، ص۱۳۲.</ref> بر جواز وصل کردن موی سر زن به سر زن دیگری دلالت دارد<ref>توحیدی، مصباح الفقاهة، ج۱، ص۲۰۲.</ref> و مقتضای جمع بین این دو دسته روایات، کراهت چنین کاری است، نه حرمت آن.<ref>شیخ انصاری، کتاب المکاسب، ج۱، ص۱۶۸-۱۶۹؛ توحیدی، مصباح الفقاهة، ج۱، ص۲۰۳؛ یعقوبی اصفهانی، المواهب فی تحریر احکام المکاسب، ص۳۱۱.</ref> سایر موارد مذکور در روایت نیز بنابر نظر شیخ انصاری با توجه به وحدت سیاق و همچنین با توجه به روایاتی که مطلق زینت برای زن را جایز شمردهاند، محکوم به کراهت هستند.<ref>شیخ انصاری، کتاب المکاسب، ج۱، ص۱۶۹ | از نظر شیخ انصاری و خویی، اطلاق برخی روایات<ref>برای نمونه نگاه کنید به حر عاملی، وسائل الشیعة، ج۱۷، ص۱۳۲.</ref> بر جواز وصل کردن موی سر زن به سر زن دیگری دلالت دارد<ref>توحیدی، مصباح الفقاهة، ج۱، ص۲۰۲.</ref> و مقتضای جمع بین این دو دسته روایات، کراهت چنین کاری است، نه حرمت آن.<ref>شیخ انصاری، کتاب المکاسب، ج۱، ص۱۶۸-۱۶۹؛ توحیدی، مصباح الفقاهة، ج۱، ص۲۰۳؛ یعقوبی اصفهانی، المواهب فی تحریر احکام المکاسب، ص۳۱۱.</ref> سایر موارد مذکور در روایت نیز بنابر نظر شیخ انصاری با توجه به وحدت سیاق و همچنین با توجه به روایاتی که مطلق زینت برای زن را جایز شمردهاند، محکوم به کراهت هستند.<ref>شیخ انصاری، کتاب المکاسب، ج۱، ص۱۶۹.</ref> | ||
====اصالة الحظر==== | ====اصالة الحظر==== | ||
ناصر مکارم شیرازی، با اشاره به اینکه ممکن است گمان شود جراحی زیبایی با استناد به مجاز نبودن تصرف در ملک خداوند دارای اشکال است، به نقد آن پرداخته است. بر اساس نظر مذکور، از یک طرف، جراحی زیبایی نوعی تصرف در بدن -که ملک خدا است- به شمار میرود و از طرف دیگر هیچ اذنی برای این نوع تصرف داده نشده است، بنابراین جراحی زیبایی جایز نیست.<ref>مکارم شیرازی، کتاب النکاح، ج۲، ص۱۳۲.</ref> | ناصر مکارم شیرازی، با اشاره به اینکه ممکن است گمان شود جراحی زیبایی با استناد به مجاز نبودن تصرف در ملک خداوند دارای اشکال است، به نقد آن پرداخته است. بر اساس نظر مذکور، از یک طرف، جراحی زیبایی نوعی تصرف در بدن -که ملک خدا است- به شمار میرود و از طرف دیگر هیچ اذنی برای این نوع تصرف داده نشده است، بنابراین جراحی زیبایی جایز نیست.<ref>مکارم شیرازی، کتاب النکاح، ج۲، ص۱۳۲.</ref> | ||
از نظر مکارم شیرازی، اولاً با توجه به آیه ۲۹ سوره بقره،{{یادداشت|«هو الذی خلق لکم ما فی الارض جمیعاً؛ او خدایی است که همه موجودات زمین را برای شما خلق کرده است.»}} خداوند همه موجودات زمین را برای انسان آفریده است و انسان میتواند در آن تصرف کند، مگر آنکه دلیل شرعی برای منع در این تصرف وارد شده باشد.<ref>مکارم شیرازی، کتاب النکاح، ج۲، ص۱۳۲.</ref> ثانیاً بهفرض پذیرش اینکه همه چیز و حتی بدن انسان ملک خداوند است و نباید بدون اذن او در آن تصرف کرد، | از نظر مکارم شیرازی، اولاً با توجه به آیه ۲۹ سوره بقره،{{یادداشت|«هو الذی خلق لکم ما فی الارض جمیعاً؛ او خدایی است که همه موجودات زمین را برای شما خلق کرده است.»}} خداوند همه موجودات زمین را برای انسان آفریده است و انسان میتواند در آن تصرف کند، مگر آنکه دلیل شرعی برای منع در این تصرف وارد شده باشد.<ref>مکارم شیرازی، کتاب النکاح، ج۲، ص۱۳۲.</ref> ثانیاً بهفرض پذیرش اینکه همه چیز و حتی بدن انسان ملک خداوند است و نباید بدون اذن او در آن تصرف کرد، برای این تصرف با توجه به قاعده شرعی «کل شئ هو لک حلال حتی تعلم أنه حرام بعینه؛ هر چیزی بر تو حلال است تا اینکه بدانی آن چیز عیناً حرام است»<ref>کلینی، الکافی، ج۱۰، ص۵۴۲.</ref> از طرف شارع اذن وارد شده است.<ref>مکارم شیرازی، کتاب النکاح، ج۲، ص۱۳۲؛ رجایی الموسوی، منهاج الاصول، ج۲، ص۳۷.</ref> با توجه به این قاعده، از آنجا که ما هیچ علمی به حرمت جراحی زیبایی نداریم، پس این عمل محکوم به حلیت و جواز است. | ||
==جراحی زیبایی از منظر حکم ثانوی== | ==جراحی زیبایی از منظر حکم ثانوی== | ||
خط ۶۸: | خط ۶۸: | ||
====وجود مانع بر روی اعضای وضو و غسل==== | ====وجود مانع بر روی اعضای وضو و غسل==== | ||
بنابر نظر سید ابوالقاسم خویی، جراحی زیبایی در انسانی که هیچ نقص یا زشتی در صورت ندارد و برای زیباتر شدن اقدام به جراحی میکند جایز است، اما نباید از موادی استفاده شود که بر روی پوست چسبیده و مانع از رسیدن آب به بدن در وضو و غسل است.<ref>خویی، تبریزی، احکام شرعی بانوان، ص۳۸۸.</ref> بهگفته حسینعلی | بنابر نظر سید ابوالقاسم خویی، جراحی زیبایی در انسانی که هیچ نقص یا زشتی در صورت ندارد و برای زیباتر شدن اقدام به جراحی میکند جایز است، اما نباید از موادی استفاده شود که بر روی پوست چسبیده و مانع از رسیدن آب به بدن در وضو و غسل است.<ref>خویی، تبریزی، احکام شرعی بانوان، ص۳۸۸.</ref> بهگفته حسینعلی منتظری و شیخ جواد تبریزی، اگر جراحی زیبایی مستلزم صحیح انجام ندادن اعمال واجب از قبیل وضو و غسل شود، باید از آن پرهیز شود.<ref>منتظری، رساله استفتائات، ج۲، ص۳۵۲؛ تبریزی، صراط النجاة، ج۷، ص۲۱۸.</ref> | ||
====وضو و غسل عضو جراحی شده==== | ====وضو و غسل عضو جراحی شده==== | ||
خط ۷۶: | خط ۷۶: | ||
فقهای شیعه با توجه به روایات، اموری مثل خالکوبی صورت و سرخ کردن گونههای زن، ایجاد نقش و نگار در دست و پاهای او، وصل کردن موی زنان دیگر به موی سر او و مانند آن را موجب حصول تدلیس دانستهاند.<ref>حلی، السرائر الحاوی لتحریر الفتاوی، ج۲، ص۲۱۶.</ref> بنابراین بهگفته برخی محققان چنانچه یکی از زوجین در ازدواج بهقصد فریب طرف مقابل و بدون اطلاع او برای پوشاندن عیب ظاهریاش دست به عمل جراحی زیبایی بزند، تدلیس حاصل میشود.<ref>شریعتی سرابی، بررسی فقهی حقوقی حکم اعمال جراحی زیبایی در نکاح، ص۹۵.</ref> | فقهای شیعه با توجه به روایات، اموری مثل خالکوبی صورت و سرخ کردن گونههای زن، ایجاد نقش و نگار در دست و پاهای او، وصل کردن موی زنان دیگر به موی سر او و مانند آن را موجب حصول تدلیس دانستهاند.<ref>حلی، السرائر الحاوی لتحریر الفتاوی، ج۲، ص۲۱۶.</ref> بنابراین بهگفته برخی محققان چنانچه یکی از زوجین در ازدواج بهقصد فریب طرف مقابل و بدون اطلاع او برای پوشاندن عیب ظاهریاش دست به عمل جراحی زیبایی بزند، تدلیس حاصل میشود.<ref>شریعتی سرابی، بررسی فقهی حقوقی حکم اعمال جراحی زیبایی در نکاح، ص۹۵.</ref> | ||
گروهی از فقیهان بین زیباسازیهای ماندگار، و موارد | گروهی از فقیهان با تفکیک بین زیباسازیهای ماندگار، و موارد سریعالزوال،<ref>سبزواری، مهذب الاحکام، ج۲۵، ص۱۴۳؛ مشکینی، مصطلحات الفقه، ص۱۳۳.</ref> فقط آنچه که موجب زیبایی غیرماندگار میشود را موجب تدلیس دانستهاند.<ref>مشکینی، مصطلحات الفقه، ص۱۳۳.</ref> برخی پژوهشگران چنین تفکیکی را درباره جراحی زیبایی نیز بیان کردهاند و برآنند که تنها آن دسته از جراحیهای زیبایی مصداق تدلیس است که اثر موقت و غیرماندگار داشته باشد.<ref>رحیمی و محبپور، «مصادیق تدلیس در جراحیها...»، ص۷۵-۷۷.</ref> | ||
==فقه اهلسنت== | ==فقه اهلسنت== | ||
بسیاری از فقیهان اهلسنت میان دو نوع جراحی تفاوت گذاشتهاند؛ جراحی صرفاً برای زیبایی، و یا جراحی زیبایی در راستای علاج یا ترمیم.<ref>رشید عودة، «عملیات تجمیل الوجه التحسینیة»، ص۸.</ref> | بسیاری از فقیهان اهلسنت میان دو نوع جراحی تفاوت گذاشتهاند؛ جراحی صرفاً برای زیبایی، و یا جراحی زیبایی در راستای علاج یا ترمیم.<ref>رشید عودة، «عملیات تجمیل الوجه التحسینیة»، ص۸.</ref> | ||
=== جراحی زیبایی علاجی=== | === جراحی زیبایی علاجی=== | ||
تقریباً همه فقهای اهلسنت، جراحی زیبایی علاجی-ترمیمی که برای سلامت شخص ضرورت دارد را جایز دانستهاند.<ref>نووی، شرح صحیح مسلم، ج۱۴، ص۱۰۷؛ الفوزان، الجراحة التجمیلیة، ص۹۶.</ref> این فقیهان همچنین برای جواز این عمل در چنین شرایطی به قاعده لاضرر تمسک کردهاند؛ با این بیان که بقای عیب یا عضو معیوب در بدن موجب ضرر است، پس بنابر مفاد «لاضرر و لاضرار» رفع آن جایز است.<ref>المحامید، «اذن الزوج العملیات التجمیلیة التحسینیة»، ص۳۱۷.</ref> | تقریباً همه فقهای اهلسنت، جراحی زیبایی علاجی-ترمیمی که برای سلامت شخص ضرورت دارد را جایز دانستهاند.<ref>نووی، شرح صحیح مسلم، ج۱۴، ص۱۰۷؛ الفوزان، الجراحة التجمیلیة، ص۹۶.</ref> این فقیهان همچنین برای جواز این عمل در چنین شرایطی به قاعده لاضرر تمسک کردهاند؛ با این بیان که بقای عیب یا عضو معیوب در بدن موجب ضرر است، پس بنابر مفاد «لاضرر و لاضرار» رفع آن جایز است.<ref>المحامید، «اذن الزوج العملیات التجمیلیة التحسینیة»، ص۳۱۷.</ref> |