کاربر:Salehi/صفحه تمرین۴: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۱: | خط ۱۱: | ||
از دیدگاه شهید صدر، پیامبر خدا دو منصب داشت: منصب پیامآوری و تبلیغ احکام خداوند، و منصب ولایت و ریاست بر مردم. بر این اساس، اوامر و نواهی پیامبر در منصب پیامآوری، نص تشریعیِ غیرقابل تغییر است، و اوامر و نواهی وی در منصب حاکمیتی، حکمِ قابل تغییرِ تلقی میشود. بنابراین، پیامبر اکرم از حیث منصب اول، یعنی پیامآوری، احکام ثابت الهی را تبیین و تبلیغ کرده و از آن حیث که حاکم جامعه اسلامی بود، با ملاحظه مصالح و منافع جامعه، احکامی در منطقة الفراغ صادر میکرد.<ref>صدر، اقتصاد ما، ج۲، ص۴۱۴.</ref> | از دیدگاه شهید صدر، پیامبر خدا دو منصب داشت: منصب پیامآوری و تبلیغ احکام خداوند، و منصب ولایت و ریاست بر مردم. بر این اساس، اوامر و نواهی پیامبر در منصب پیامآوری، نص تشریعیِ غیرقابل تغییر است، و اوامر و نواهی وی در منصب حاکمیتی، حکمِ قابل تغییرِ تلقی میشود. بنابراین، پیامبر اکرم از حیث منصب اول، یعنی پیامآوری، احکام ثابت الهی را تبیین و تبلیغ کرده و از آن حیث که حاکم جامعه اسلامی بود، با ملاحظه مصالح و منافع جامعه، احکامی در منطقة الفراغ صادر میکرد.<ref>صدر، اقتصاد ما، ج۲، ص۴۱۴.</ref> | ||
===پیشینه=== | ===پیشینه=== | ||
خط ۲۴: | خط ۱۹: | ||
=== تفاوت با احکام ثانویه === | === تفاوت با احکام ثانویه === | ||
تفاوت میان احکام صادر شده در منطقة الفراغ با احکام ثانویه در این است که احکام ثانویه مرجعی منصوص در شریعت دارد، مانند [[قاعده لاضرر]]، اضطرار و عسر و حرج؛ ولی حکم حکومتی در منطقه الفراغ، به مورد منصوصی در شریعت بازنمیگردد و آنچه در تعیین آن نقش دارد مفهومی است که صدر آن را «سلطه تشریع اجتهادی» میخواند؛ بهمعنای اختیار حاکم برای وضع قوانین الزامی در دایره مباحات. بر اساس نظریه منطقة الفراغ، قانونگذار برای ذات موضوعات با عناوین اولیه قانون وضع میکند، نه اینکه قواعد ثانویه را در این منطقه بر موضوعات تطبیق دهد.<ref>حکمتنیا، «تبیین نظریه منطقة الفراغ»، ص۱۱۴-۱۱۵.</ref> | تفاوت میان احکام صادر شده در منطقة الفراغ با احکام ثانویه در این است که احکام ثانویه مرجعی منصوص در شریعت دارد، مانند [[قاعده لاضرر]]، اضطرار و عسر و حرج؛ ولی حکم حکومتی در منطقه الفراغ، به مورد منصوصی در شریعت بازنمیگردد و آنچه در تعیین آن نقش دارد مفهومی است که صدر آن را «سلطه تشریع اجتهادی» میخواند؛ بهمعنای اختیار حاکم برای وضع قوانین الزامی در دایره مباحات. بر اساس نظریه منطقة الفراغ، قانونگذار برای ذات موضوعات با عناوین اولیه قانون وضع میکند، نه اینکه قواعد ثانویه را در این منطقه بر موضوعات تطبیق دهد.<ref>حکمتنیا، «تبیین نظریه منطقة الفراغ»، ص۱۱۴-۱۱۵.</ref> | ||
==قانونگذاری در منطقةالفراغ== | |||
به گفته محمدباقر صدر در [[رساله لمحة فقهیة تمهیدیة عن مشروع الدستور الجمهوریة الاسلامیة فی ایران|رساله لمحة فقهیه]]، برای اموری که مشمول حکم قاطع وجوب و حرمت نباشند، قوّه مقننه بهعنوان نماینده ملت، قانونی را تصویب میکند که به مصلحت مردم باشد و معارض اساس قوانین اسلام هم نباشد. به باور او قلمرو این قانونگذاری شامل مواردی است که شرع آنها را به صلاحدیدِ خود مردم گذاشته و به مکلّف، آزادی عمل در حدّ عدم معارضه با سایر احکام اسلامی داده است.<ref>صدر، لمحة فقهیة تمهیدیة عن مشروع دستور الجمهوریة الاسلامیة فی ایران، ص۱۵ و ۱۳.</ref> شهید صدر همچنین در کتاب اقتصادنا معتقد است نظام اقتصادی اسلام دو بخش اصلی دارد؛ یک بخش که تشکیل دهنده اهداف اسلام است، بخش ثابت و تغییرناپذیر آن است و بخش دیگر، بخش منعطف این نظام است که اسلام قانونگذاری در آن را به عهده ولی امر قرار داده است.<ref>صدر، اقتصاد ما، ج۲، ص۴۱، ۴۲.</ref> صدر مدعی است که خداوند در کتاب، به مقتضای «أَطیعُوا اللّهَ وَ أَطیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی اْلأَمْرِ مِنْکُمْ» صلاحیت خاصی به ولی امر داده و فرمانهای وی را لازمالاتباع دانسته است. به باور او منطقهای که ولی امر میتواند اعمال صلاحیت کند، حوزههای گوناگونی دارد که یکی از آنها عرصهٔ قانونگذاری است. | |||
[[میرزا محمدحسین نائینی]] نیز در [[رساله تنبیه الامه و تنزیه المله]] در بحث از شیوه قانونگذاری، به احکام منصوص و غیرمنصوص اشاره کرده است. به گفته او در حوزه امور منصوص وظیفه مکلفین در شریعت مشخص شده و باید متعبد به آن بود؛ ولی در حوزه امور غیرمنصوص به دلیل عدم اندارج تحت ضابط خاصی از شریعت، این حوزه به ولی نوعی واگذار شده و قوانین مربوط به این حوزه به اقتضای مصالح و مفاسد در معرض تغییر توسط نهاد قانونگذار است.<ref>نائینی، تنبیه الامه و تنزیه الملة، ص۱۳۴-۱۳۷.</ref> | |||
== اهمیت == | == اهمیت == |