کاربر:Hamzeahmadi/صفحه تمرین۳: تفاوت میان نسخهها
Hamzeahmadi (بحث | مشارکتها) |
Hamzeahmadi (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۴۲: | خط ۴۲: | ||
فقها برای بیان حکم شرعی مجسمهسازی به روایات و دلیل اجماع استناد کردهاند. | فقها برای بیان حکم شرعی مجسمهسازی به روایات و دلیل اجماع استناد کردهاند. | ||
====روایات==== | ====روایات==== | ||
مهمترین دلیلی که فقها برای بررسی حکم مجسمهسازی به آن استناد کردهاند، روایات است.<ref>نجفی، جواهر الکلام، | مهمترین دلیلی که فقها برای بررسی حکم مجسمهسازی به آن استناد کردهاند، روایات است.<ref>نجفی، جواهر الکلام، ج۲۲، ص۴۱.</ref> خویی روایاتی که درباره حرمت مجسمهسازی موجودات جاندار از شیعه و اهل سنت وارد شده را مستفیض دانسته است.<ref>توحیدی تبریزی، مصباح الفقاهة، ج۱، ص۳۵۹.</ref> سید محمدصادق روحانی این روایات را به چهار دسته کلی تقسیم کرده است: | ||
*روایاتی که بر حرمت تصویر به طور مطلق؛ اعم از این که مجسمه باشد یا نقاشی و مربوط به موجودات جاندار باشد یا غیر جاندار، دلالت میکنند. مانند روایت محمد بن مسلم از امام صادق(ع) که به طور مطلق از عمل تصویر (مجسمهسازی و نقاشی) نهی کرده است.<ref>روحانی، فقه الصادق، | *روایاتی که بر حرمت تصویر به طور مطلق؛ اعم از این که مجسمه باشد یا نقاشی و مربوط به موجودات جاندار باشد یا غیر جاندار، دلالت میکنند. مانند روایت محمد بن مسلم از امام صادق(ع) که به طور مطلق از عمل تصویر (مجسمهسازی و نقاشی) نهی کرده است.<ref>روحانی، فقه الصادق، ج۱۴، ص۲۱۸؛ نوری، مستدرک الوسائل، ج۱۳، ص۲۱۰.</ref> | ||
*روایاتی که فقط بر نهی از مجسمهسازی دلالت دارند؛ اعم از این که مجسمه موجودات جاندار باشد یا غیر جاندار.<ref>روحانی، فقه الصادق، | *روایاتی که فقط بر نهی از مجسمهسازی دلالت دارند؛ اعم از این که مجسمه موجودات جاندار باشد یا غیر جاندار.<ref>روحانی، فقه الصادق، ج۱۴، ص۲۱۸.</ref> | ||
*روایاتی که فقط ظهور در حرمت تصاویر موجودات جاندار دارند؛ چه مجسمه باشد و چه مجسمه نباشد. مانند روایت صدوق به نقل از امام صادق(ع) که پیامبر(ص) از مجسمهسازی و همچنین نقاشی کردن حیوان بر انگشتر نهی میکرده است.<ref>روحانی، فقه الصادق، | *روایاتی که فقط ظهور در حرمت تصاویر موجودات جاندار دارند؛ چه مجسمه باشد و چه مجسمه نباشد. مانند روایت صدوق به نقل از امام صادق(ع) که پیامبر(ص) از مجسمهسازی و همچنین نقاشی کردن حیوان بر انگشتر نهی میکرده است.<ref>روحانی، فقه الصادق، ج۱۴، ص۲۲۱؛ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۷، ص۲۹۷.</ref> | ||
*روایاتی که فقط دلالت بر حرمت مجسمهسازی موجودات جاندار دارند. مانند صحیحة محمد بن مسلم از امام صادق(ع) که در آن فقط به ساخت تمثال یا مجسمه موجودات غیر جاندار مانند درخت، خورشید و ماه و موارد شبیه آن، اجازه داده شده است.<ref>روحانی، فقه الصادق، | *روایاتی که فقط دلالت بر حرمت مجسمهسازی موجودات جاندار دارند. مانند صحیحة محمد بن مسلم از امام صادق(ع) که در آن فقط به ساخت تمثال یا مجسمه موجودات غیر جاندار مانند درخت، خورشید و ماه و موارد شبیه آن، اجازه داده شده است.<ref>روحانی، فقه الصادق، ج۱۴، ص۲۲۱؛ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۷،ص۲۹۶.</ref> | ||
البته سید روح الله خمینی دسته دیگری از روایات را برشمرده است که به جهت تناسب حکم و موضوع بر ساختن بت یا مجسمههایی که برای عبادت به کار میروند، دلالت دارند.<ref>خمینی، المکاسب المحرمه، | البته سید روح الله خمینی دسته دیگری از روایات را برشمرده است که به جهت تناسب حکم و موضوع بر ساختن بت یا مجسمههایی که برای عبادت به کار میروند، دلالت دارند.<ref>خمینی، المکاسب المحرمه، ج۱، ص۱۶۹.</ref> مانند روایاتی که مجسمهسازی را از کارهای قبیحی دانسته که برای انجامدهنده آن شدیدترین عذابها در نظر گرفته است.<ref>نوری، مستدرک الوسائل، ج۱۳، ص۲۱۰.</ref> بنا به نظر خمینی وعدههای عذاب در این روایات به اندازهای شدید است که با صرف مجسمهسازی یا نقاشی مناسبت ندارد و مجسمهسازی از نظر شدت قبح از گناهان کبیرهای نظیر کشتن انسان به ناحق و لواط و... بالاتر نیست، بنابراین به نظر میرسد، منظور از مجسمهسازی در این دسته روایات، مجسمههایی است که به عنوان بت برای پرستش استفاده میشوند.<ref>خمینی، المکاسب المحرمه، ج۱، ص۱۶۹.</ref> | ||
====اجماع==== | ====اجماع==== | ||
به گفته حسینعلی منتظری اولین کسی که برای این مسئله ادعای اجماع کرده، محقق کرکی<ref>کرکی، جامع المقاصد، ۱۴۱۴ق، ج۴، ص۲۳.</ref> بوده و از میان فقهای متقدم کسی بر این مسئله ادعای اجماع نکرده است.<ref>منتظری، دراسات فی المکاسب المحرمه، ۱۴۱۵ق، ج۲، ص۵۵۷.</ref> | به گفته حسینعلی منتظری اولین کسی که برای این مسئله ادعای اجماع کرده، محقق کرکی<ref>کرکی، جامع المقاصد، ۱۴۱۴ق، ج۴، ص۲۳.</ref> بوده و از میان فقهای متقدم کسی بر این مسئله ادعای اجماع نکرده است.<ref>منتظری، دراسات فی المکاسب المحرمه، ۱۴۱۵ق، ج۲، ص۵۵۷.</ref> |