فقه معاصر:پیش‌نویس رقص: تفاوت میان نسخه‌ها

از دانشنامه فقه معاصر
Hasanejraei (بحث | مشارکت‌ها)
 
(۱۶ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
===مقدمه ===
==چکیده==
رقص و حرکات نمایشی بعنوان یکی از هنرهای هفت گانه مطرح است. درباره حكم فقهى و فروعات آن در منابع متقدم كمتر بحث شده است. طبق آنچه در کتب فقهی آمده، بسیاری از فقها حکم به حرمت مطلق رقص داده و عده‌ای نیز موارد محدودی از آن را استثنا کرده‌اند. به دنبال تحولات صورت گرفته در این عرصه در دوران معاصر، سوالات جدیدی پیش‌روی فقه معاصر مطرح می‌شود از جمله: آیا مطلق رقص حکم حرمت دارد یا می‌توان مواردی را استثنا کرد؟ امروزه برخی از رشته‌های ورزشی همراه با نوعی رقص انجام می‌گیرد که دارای غرض عقلایی است، آیا چنین رقص‌هایی نیز حرام است؟ حکم رقص‌های محلی و آئینی یا رقص‌درمانی چیست؟ آیا می‌توان فقط رقص‌هایی که به قصد افساد انجام می‌شود را حرام دانست و غیر آن را از این حکم استثنا کرد؟ آیا می¬توان رقص را به طور کلی موضوع حکم شرعی ندانست و حکم به اباحه اصلیه آن کرد و فقط بر اساس عناوین منطبق بر آن حکم کرد؟
'''رقص'''، به حرکت درآوردن بدن با حرکات خاص و با هدف لعب، از سوی گروهی از فقیهان شیعه به‌طور کلی حرام خوانده شده و گروهی دیگر تنها با وجود شرایطی آن را حرام دانسته‌اند. در منابع متقدم کمتر به موضوع رقص پرداخته شده و ابن‌ادریس در قرن ششم هجری اولین فقیه شیعه است که در کتاب سرائر به‌اختصار آن را بیان کرده است. روایت‌ها درباره رقص نیز در میان شیعیان و اهل‌سنت بسیار محدود است.


به گفته برخی فقیهان، هنر مدرن با «فقه نمایش»، در تعارض است و درک مشترک میان هنرمندان و فقه‌پژوهان نسبت به موضوعات هنری وجود ندارد<ref>نورمفیدی، [https://riicj.com/news/961/ هنر مدرن با فقه نمایش در تعارض است.]</ref>  بسیاری از مراجع معاصر از جمله آیت الله حسینعلی منتظری و آیت الله سیستانی، رقص را به طور کلی حرام می‌دانند. برخی دیگر همچون آیت الله خویی و آیت الله خامنه ای، قائل به حرمت مطلق رقص نیستند و محرک شهوت بودن یا وجود مفسده را در حرمت برخی از انواع رقص، دخیل می دانند.
از میان فقیهان شیعه، حسینعلی منتظری و سید علی سیستانی، رقص را به‌طور کلی حرام دانسته و از سوی دیگر، سید ابوالقاسم خویی و سید علی خامنه‌ای، تنها در صورتی آن را حرام می‌دانند که محرک شهوت باشد یا مفسده‌ای را ایجاد کند.
 
===تعریف لغوی رقص===
سید علی خامنه‌ای به نسبی بودن تحقق عنوان لهو در رقص توجه کرده و برآن است که پاره‌ای از رقص‌ها لهو تلقی نمی‌شود؛ همانطور که پاره‌ای دیگر مصداق لهو است. همچنین محمدرضا نکونام، دید تحقیرآمیز به رقص و رقصندگان در سرزمین‌های اسلامی را حاصل سلطه جبهه باطل بر این حیطه خوانده و بر آن است که رقص و امثال آن مفسده ذاتی ندارد.  
ماده «رقص» در کتب لغت به حرکت، ارتفاع و انخفاض، غلیان و اضطراب معنا شده است.<ref>لسان العرب، ج‌7، ص: 42. مجمع البحرين، ج‌4، ص: 172‌.</ref>  عبدالرحمن محمود می نویسد: معنی این واژه حول «الإسراع في الحركة» و «الاضطراب» و «الارتفاع و الانخفاض» می چرخد.<ref>عجم المصطلحات و الألفاظ الفقهية، ج‌2، ص: 168‌</ref>
===تعریف اصطلاحی رقص===
در تعریف رقص مصطلح گفته اند: رقص « تحریک الجسم بحرکات خاصة علی سبیل اللعب»: یعنی به حرکت در آوردن اندام، با حرکات خاص با هدف «لعب». با این تعریف هر گونه حرکاتی که با هدف و غایت مشخصی انجام میشود مثل ورزش و امثال آن از دایره مفهومی رقص خارج میشود.<ref>خامنه‌ای، درسنامه غنا و موسیقی، ص۵۱۱.</ref> 


قید «موزون بودن» به معنی مصطلح که در تعریف های معاصرین آمده، در هیچ یک از کتب لغت عربی قدیم یافت نشد. تنها «المنجد» و برخی از لغتنامه های فارسی مانند «فرهنگ عمید»، واژه رقص را به «جنبیدن، پا کوفتن، حرکات موزون با آهنگ موسیقی» معنا کرده اند.<ref>فرهنگ عمید، واژه رقص. و  المنجد، ص275.</ref>  که آن هم ناشی از رواج نوع خاصی از رقص در زمان مولف کتاب بوده است.
==جایگاه و مفهوم‌شناسی==
===تفاوت مفهومی رقص مصطلح و رقص لغوی===
موضوع رقص کمتر در منابع متقدم فقهی مورد بحث قرار گرفته است. طبق آنچه در کتب فقهی آمده، بسیاری از فقها حکم به حرمت مطلق رقص داده و عده‌ای نیز موارد محدودی از آن را استثنا کرده‌اند. به دنبال تحولات صورت گرفته در این عرصه در دوران معاصر، سؤالات جدیدی طرح می‌شود؛ از جمله آنکه آیا رقص مطلقاً حکم حرمت دارد یا می‌توان مواردی را استثنا کرد. امروزه برخی از رشته‌های ورزشی همراه با نوعی رقص انجام می‌گیرد که دارای غرض عقلایی است، آیا چنین رقص‌هایی نیز حرام است؟ حکم رقص‌های محلی و آیینی یا رقص‌درمانی چیست؟ آیا می‌توان فقط رقص‌هایی را حرام دانست که به قصد افساد انجام می‌شود و غیر آن را از این حکم استثنا کرد؟ آیا می‌توان رقص را به‌طور کلی از موضوع حکم شرعی خارج سازیم، آن را مباح بدانیم و فقط بر اساس عناوین منطبق بر آن حکم کنیم؟
احتمال می رود اصولا واژه رقص در میان زباندانان عرب، ناظر به رفتار مصطلح امروزی نبوده باشد. زیرا تنها واژه ای که برای رقص انسان بکار رفته است واژه «انخفاض و ارتفاع»<ref>«قال أَبو بكر: و الرَّقَصُ في اللغة الارتفاع و الانخفاض. و قد أَرْقَصَ القومُ في سَيْرِهم إِذا كانوا يَرْتَفِعُون و يَنْخَفِضُون» لسان العرب، ج۷، ص۴۳.</ref>  است که در مورد راه رفتن سریع و هیجانی انسان بکار می رفته. این تعریف در کنار استعمال رقص در «تکان دادنِ» کودکان، «سرعت» در حرکت شتر و «غلیان و اضطراب» در شراب<ref>لسان العرب، ج‌7، ص: 42.</ref>  و عدم ذکر معنایی دیگر برای رقص احتمال حصول این نتیجه را می دهد که حوزه معنایی آن زمان، متفاوت با این زمان بوده و «رقص» امروزی، موضوعی مغایر از «رقص» زمان صدور روایات بوده است.


اختصاص تعریف اول و اصلی رقص به «غیر انسان» (خبب ابل)<ref>لسان العرب، ج‌7، ص: 42.</ref>  و یا به «صِرف بازی»<ref>تاج العروس من جواهر القاموس، ج۱۸، ص۲۹۱ ؛ معجم مقائيس اللغة، ج‌۲، ص۴۲۹.</ref>  و یا به «غلیان و اضطراب»<ref>مجمع البحرين، ج‌4، ص: 172‌.</ref>  ادعای تغایر مفهومی رقص روایی با رقص مصطلح امروزی را تقویت می کند. این نکته در کلمات برخی از فقیهان نیز تایید شده و ذکر کرده اند که تنها قید «علی سبیل اللعب» قید مقوّم در تعریف رقص است.<ref>خامنه‌ای غنا و موسیقی، ص۵۱۱.</ref>  لسان العرب و دیگران هم می نویسند: «رقص گفته نمیشود مگر برای لاعب و شتر. و به غیر از آن حرکت و جنبش گفته می شود».<ref>لسان العرب، ج۷، ص۴۲.</ref>
بسیاری از مراجع تقلید معاصر، از جمله [[حسینعلی منتظری]] و [[سید علی سیستانی]]، رقص را به‌طور کلی حرام می‌دانند. برخی دیگر همچون [[سید ابوالقاسم خویی]] و [[سید علی خامنه‌ای]]، قائل به حرمت مطلق رقص نیستند و محرک شهوت بودن یا وجود مفسده را در حرمت برخی از انواع رقص، دخیل می‌دانند.{{مدرک}}
===پیشینه فقهی رقص===
در فقه اسلامى به مسائلى چون غِناء يا كاربرد آلات لهو همواره پرداخته شده، اما درباره حكم فقهى رقص و فروعات آن به ويژه در منابع متقدم كمتر بحث شده است. در بین قدمای شیعه، اولین و تنها اثری که در آن عنوان «رقص» ذکر شده است، کتاب «السرائر» ابن ادریس است،<ref>حلی، السرائر، جلد۲، ص۲۱۵.</ref> (در ذیل مكاسب حرام، آن هم به اختصار و بدون ذكر ادّله فقهى). در بقیه کتب قدما اثری از این عنوان وجود ندارد. بعد از ابن ادریس، علامه حلی در کتاب فتوایی خود «نهایة الاحکام»<ref>علامه حلی، نهاية الاحکام، ج۲، ص۵۲۹.</ref> در مورد «رقص» فتوا داده است.<ref>خامنه‌ای، غنا و موسیقی، ص۵۱۲.</ref>  
===تعریف رقص===
در تعریف رقص گفته شده: «تحریک الجسم بحرکات خاصة علی سبیل اللعب»؛ یعنی به حرکت در آوردن اندام، با حرکات خاص با هدف «لعب». با این تعریف، هر گونه حرکاتی که با هدف و غایت مشخصی انجام می‌شود، مثل ورزش و امثال آن از دایره مفهومی رقص خارج می‌شود.<ref>خامنه‌ای، درسنامه غنا و موسیقی، ص۵۱۱.</ref>


موضوع رقص در فقه عامه پررنگ تر از شیعه مطرح شده و همگی قائل به کراهت آن شده اند.<ref>سبحانی، درس خارج فقه، 97/11/06</ref> ولى در غالب موارد بحث آنها ناظر به سماع (حركات آميخته با وجد و خلسه عرفانی) است، نه رقص به معناى عام.<ref>مهربانی و احمدی جلفایی، «رقص».</ref>  
قید «موزون بودن» به‌معنای مصطلح که در تعریف‌های معاصران آمده، در هیچ‌یک از کتب لغت عربی قدیم یافت نشد. تنها «المنجد» و برخی از لغتنامه‌های فارسی مانند «فرهنگ عمید»، واژه رقص را به «جنبیدن، پا کوفتن، حرکات موزون با آهنگ موسیقی» معنا کرده‌اند.<ref>فرهنگ عمید، واژه رقص. و  المنجد، ص۲۷۵.</ref> که آن هم احتمالاً ناشی از رواج نوع خاصی از رقص در زمان مؤلف کتاب بوده است.


به عقیده برخی، يكى از علل كمبود نگاشته هاى اسلامى درباره رقص، نگاه تحقيرآميز غالب به رقص و رقصندگان در سرزمينهاى اسلامى، و غافل بودن این نگاه از مفهوم هنری و حرفه ای رقص بوده است.<ref>مهربانی و احمدی جلفایی، «رقص».</ref>
رقص از حیث ساختار به سه نوع تقسیم شده است: ۱. کلاسیک: حرکات موزون که از گذشته در محافل شاهان و مراسم رسمی اجرا می‌شده، ۲. مدرن: رقص صحنه‌ای به‌همراه حرکات آزاد و افزایش برهنگی، موسیقی الکترونیک و اجرا در محیط‌های باز از جمله خیابان،<ref>رضایی آدریانی، موضوع‌شناسی رقص بر اساس فقه جعفری، ص۳۱۵.</ref> و ۳. پست‌مدرن: رقص صحنه‌ای با تفاوت‌هایی مانند حرکات انتزاعی، استقلال رقص از موسیقی و حرکات غیرقابل پیش‌بینی.<ref>رضایی آدریانی، موضوع‌شناسی رقص بر اساس فقه جعفری، ص۳۳۳.</ref> از منظر محتوا نیز می‌توان رقص محلی را نشانگر عادات و آداب مردم و فرهنگ‌های مختلف دانست که تنها تفریح و تفنن نیستند و حامل معانی‌اند.<ref>رضایی آدریانی، موضوع‌شناسی رقص بر اساس فقه جعفری، ص۳۱۲.</ref> رقص درمانی نیز دارای محتوای دیگری است که به فرد کمک می‌کند با انجام برخی حرکات، بر سلامت خود بیفزاید.<ref>ذاكری، «سير هنر در روان»،</ref>{{مدرک}}


به سبب رواج آشكار رقص در سده هاى اخير در كشورهاى اسلامى، كه عمدتآ ناشى از حضور فعال غربيان در اين جوامع و مراوده مسلمانان با جهان غرب بود، اندك اندك موضوع رقص دغدغه ذهنى متديّنان شد و به تبع، فقیهان بيشتر به آن پرداختند.<ref>مهربانی و احمدی جلفایی، «رقص».</ref>  
===پیشینه فقهی===
===پیشینه اجتماعى رقص ===
در فقه اسلامى به مسائلى چون غِناء يا كاربرد آلات لهو همواره پرداخته شده، اما درباره حكم فقهى رقص و فروعات آن، به‌ويژه در منابع متقدم، كمتر بحث شده است. در بین قدمای شیعه، اولین و تنها اثری که در آن عنوان «رقص» ذکر شده، کتاب «السرائر» ابن‌ادریس (۵۴۳-۵۹۸ق) است که در ذیل مکاسب محرمه، آن هم به‌اختصار و بدون ذکر دلایل فقهی، بیان شده است.<ref>حلی، السرائر، ج۲، ص۲۱۵.</ref> بعد از ابن‌ادریس، علامه حلی (۶۴۸-۷۲۶ق) در کتاب فتوایی خود «نهایة الاحکام»<ref>علامه حلی، نهاية الاحکام، ج۲، ص۵۲۹.</ref> درباره «رقص» فتوا داده است.<ref>خامنه‌ای، غنا و موسیقی، ص۵۱۲.</ref>
پیشینه اجتماعی رقص.<ref>مهربانی و احمدی جلفایی، «رقص».</ref> رقص در ایران، پیشینه‌ای طولانی دارد. رقصهاى رايج در قبل از اسلامى، غالباً هنگام برگزارى آيينها و مراسم اجرا مى شده اند. در بسيارى از اين رقصها، تفريح و سرگرمى يا صِرف خلاقيت هنرى منظور نبوده و اهداف و كاركردهايى آيينى و مذهبى مراد شده است.
اما در مواردی دیگر، رقصها توأم با حركاتى شهوت انگيز و طنزى ركيك بوده و مجالس رقص شامل شرب خمر و ديگر مناهى مى شده است. اين گونه رقصها حتى در حضور شاه نيز رايج بوده است. چنين مسائلى باعث مى شد كه اهل ديانت در برابر رقص و مجالس آن موضع گيرى کنند. در بسيارى از گزارشها، رقصندگان هم تراز روسپيان دانسته شده اند.


اما پس از مواجهه با فرهنگ غربى، بعضى خانواده ها از سويى رقص را هنرى مايه فخر دختران آماده ازدواجشان مى دانسته اند و از سوى ديگر، بنا به نگرش سنّتى، آموختنش را مغاير عفاف مى پنداشتند.  
موضوع رقص در فقه اهل‌سنت پررنگ‌تر از شیعه مطرح شده و همگی قائل به کراهت آن شده‌اند،<ref>سبحانی، درس خارج فقه، ۶ بهمن ۱۳۹۷.</ref> ولى در غالب موارد بحث آنها ناظر به سماع (حركات آميخته با وجد و خلسه عرفانی) است، نه رقص به‌معناى عام.<ref>مهربانی و احمدی جلفایی، «رقص».</ref> در مقاله‌ای پژوهشی گفته شده که يكى از علل كمبود نگاشته‌هاى اسلامى درباره رقص، نگاه تحقيرآميز غالب به رقص و رقصندگان در سرزمين‌هاى اسلامى، و غافل بودن این نگاه از مفهوم هنری و حرفه‌ای رقص بوده است.<ref>مهربانی و احمدی جلفایی، «رقص».</ref> بدین ترتیب با رواج آشكار رقص در سده‌هاى اخير در كشورهاى اسلامى، به‌تدریج موضوع رقص دغدغه ذهنى متديّنان شد و به‌تبع، فقیهان بيشتر به آن پرداختند.<ref>مهربانی و احمدی جلفایی، «رقص».</ref>  
سفرنامه نویسان زمانی که از رقاصان در دربارها سخن می‌گویند بیشتر به جنبه غیر اخلاقی آنان و شادی افراطی شاهان اشاره می‌کنند و زمانی که به عامه مردم و رقص زنان و دختران در جامعه روستایی صحبت می‌کنند، نگاه مثبت دارند و آنرا مطابق شادی‌های اخلاقی می دانند.<ref>چیت‌سازیان، غنا و موسیقی و رقص در اسلام، ص۲۰۶.</ref>  


==پیشینه روایی رقص==
==پیشینه روایی رقص==
در متون روایی شیعه، روایتی مبنی بر تأیید رقص توسط هیچ یک از پيشوايان دين به چشم نمی خورد. در منابع حديثى اهل سنّت مواردى از سيره پيامبر اكرم (ص) ــ غالباً از طريق عايشه ــ گزارش شده كه برپايه آنها، آن حضرت به رقص مصطلح آن زمان، توسط برخى مردان كه در مقابل ديدگان ايشان انجام شده است، اعتراضى نكرده اند و افزون بر آنكه رقص دسته جمعىِ گروهى از حبشيان را نظاره كرده اند، به عايشه نيز اجازه ديدن آن را داده اند.<ref>بخاری، صحیح البخاری، ج۱، ص۹۸ ، ج۲، ص۱۶ و ج۴، ص۳۹. نیشابوری، صحیح مسلم، ج۲، ص۶۰۹.</ref>   
در متون روایی شیعه، روایتی مبنی بر تأیید رقص توسط هیچ‌یک از پيشوايان دين به چشم نمی‌خورد. در منابع حديثى اهل‌سنّت مواردى از سيره پيامبر اكرم(ص) -غالباً از طريق عايشه- گزارش شده كه بر پايه آنها، آن حضرت به رقص مصطلح آن زمان، توسط برخى مردان كه در مقابل ديدگان ايشان انجام شده است، اعتراضى نكرده‌اند و افزون بر آنكه رقص دسته‌جمعىِ گروهى از حبشيان را نظاره كرده‌اند، به عايشه نيز اجازه ديدن آن را داده‌اند.<ref>بخاری، صحیح البخاری، ج۱، ص۹۸؛ ج۲، ص۱۶؛ ج۴، ص۳۹؛ نیشابوری، صحیح مسلم، ج۲، ص۶۰۹.</ref>   


همچنین ابن ابی الحدید نقل کرده که پیامبر بر قومی گذر کرد که مشغول بازی و رقص بودند حضرت به آنها فرمودند به این کار خود جدی ادامه دهید تا یهود و نصاری بدانند در این خصوص در دین ما فسحه و مجال هست.<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۶، ص۳۳۱.</ref>   
همچنین ابن‌ابی‌الحدید نقل کرده که پیامبر بر قومی گذر کرد که مشغول بازی و رقص بودند و حضرت به آنها فرمودند به این کار خود جدی ادامه دهید تا یهود و نصاری بدانند در دین ما مجال چنین اموری هست.<ref>ابن‌ابی‌الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۶، ص۳۳۱.</ref>   


گفتنى است برپايه برخى گزارشهاى منقول در برخى منابع حديثى شيعه و اهل سنّت، پيشوايان دين كودكان خود را مى رقصاندند (تکان دادن) و همراه با آن اشعارى رَجَزگونه مى خواندند.<ref>مجلسى، بحارالانوار، ج۴۳، ص۲۸۶ـ۲۸۷؛ ابن حنبل، مسند، ج۶، ص۲۸۳؛ عسقلانى، فتح البارى، ج۷، ص۷۵.</ref> برخی به اين گونه روايات براى استنباط حكمِ فقهى رقص استناد جسته است.<ref>طالقانى، رسالة فى الغناء، ص۸۶۸ـ۸۷۰.</ref> مطابق برخی نظرها، آنچه در حضور پيامبر اكرم روى داده، رقص به معناى متداول نبوده است تا تقرير پيامبر مجوز شرعى آن باشد، بلکه نوعى نمايش رزمى براى حفظ و اعلان آمادگىِ مبارزه بوده است.<ref>قرطبى، الجامع لاحكام القرآن؛، ج۱۵، ص ۲۱۵؛ نَوَوى، شرح صحیح مسلم، ج۶، ص۱۸۴ـ۱۸۶.</ref>
بر پايه برخى گزارش‌هاى منقول در برخى منابع حديثى شيعه و اهل‌سنّت، پيشوايان دين كودكان خود را مى‌رقصاندند (تکان دادن) و همراه با آن اشعارى رَجَزگونه مى‌خواندند.<ref>مجلسى، بحارالانوار، ج۴۳، ص۲۸۶-۲۸۷؛ ابن‌حنبل، مسند، ج۶، ص۲۸۳؛ عسقلانى، فتح البارى، ج۷، ص۷۵.</ref> ملانظرعلی طالقانی به اينگونه روايات براى استنباط حكمِ فقهى رقص استناد جسته‌ است.<ref>طالقانى، رسالة فى الغناء، ص۸۶۸-۸۷۰.</ref> با این حال گفته شده که آنچه در حضور پيامبر اكرم روى داده، رقص به‌معناى متداول نبوده است تا تقرير پيامبر مجوز شرعى آن باشد، بلکه نوعى نمايش رزمى براى حفظ و اعلان آمادگى مبارزه بوده است.<ref>قرطبى، الجامع لاحكام القرآن، ج۱۵، ص۲۱۵؛ نَوَوى، شرح صحیح مسلم، ج۶، ص۱۸۴-۱۸۶.</ref>


==انواع رقص==
شاید بتوان رقص را بر اساس دو مبنا تقسیم بندی نمود. این تقسیم بندی از این حیث اهمیت دارد که رقص را گاهی از جهت ساختار می توان بررسی کرد و گاهی از جهت محتوا. بدیهی است از جهت مصادیق ممکن است یک رقص در هر دو نوع آن وجود داشته باشد.
تقسیم بندی از جهت ساختار
رقص بر اساس ساختار به کلاسیک، مدرن و پست مدرن تقسیم می شود.
===رقص های کلاسیک===
رقص کلاسیک، گونه حرکات موزون رسمی در جوامع بشری است. در گذشته در محافل درباری و رسمی اجرا می گردید و اکنون رقص رسمی محافل عمومی و صحنه ای است. رقص های کلاسیک را به دو دسته محلی و غربی تقسیم می کنند.
===رقص مدرن===
در قرن بیستم گونه های رقص صحنه ای آزاد به وجود آمد که به «رقص مدرن» معروف گردید. رقص مدرن سه ویژگی اصلی دارد:
الف) حرکات آزاد، پاهای برهنه، موهای آزاد و پریشان، پوشش های آزاد و راحت و تلفیق شوخی با بیان عاطفی.
ب) موسیقی الکترونیک: این گونه موسیقی در ابتدا برای استفاده در باشگاه شبانه به وجود آمد مانند اسید جاز یا کلاب جَز.
ج) خیابانی بودن: رقص مدرن از صحنه های مصنوعی به سوی سطوح باز و طبیعی، مانند ،چمن ،خاک، آب، خیابان ها، مهمانی ها ،پارک ها حیاط مدرسه ها و حتی هوا کشیده شد.<ref>رضایی آدریانی، موضوع‌شناسی رقص بر اساس فقه جعفری، ص۳۱۵.</ref>
===رقص پست مدرن===
رقص پست مدرن یا معاصر، رقص صحنه ای است که در میانه قرن بیستم توسعه یافت.<ref>گزیده ای از تاریخچه رقص معاصر"، ترجمه: محمد عباسی، سایت <nowiki>https://www.saliss.com/</nowiki></ref>  تفاوت های اصلی رقص مدرن و پست مدرن عبارتند از:
• حرکات انتزاعی که لزوماً داستانی را روایت نمی کند.
• رفتارهای چندگانه و هم زمان
• استقلال رقص از موسیقی
• جدایی خطوط و تقارن در چارچوب حرکت باله نظیر جلو ایستادن، عدم تقارن و رعایت سلسله مراتب حرکتی
• حرکت غیر قابل پیش بینی با سرعت عالی و تغییر ریتم مسیر حرکت.<ref>رضایی آدریانی، موضوع شناسی رقص بر اساس فقه جعفری ، ص333</ref>
==تقسیم بندی از جهت محتوا==
پژوهشگران، رقص را از جهت محتوا، نوعی زبان، فلسفه و تفکر در ارتباطات اجتماعی انسان می دانند.<ref>مظاهری سیف، نشست علمی «موضوع شناسی رقص و حرکات موزون».</ref>  که اینگونه قابل تقسیم بندی است:
===رقص محلی===
رقص محلی، از آن نظر دارای محتواست که نشان گر عادت ها و فرهنگ ساکنان یک منطقه جغرافیائی است. تنوع الگوهای رقص سنتی، به اندازه تنوع فرهنگ ها متغیر است.<ref>مظاهری سیف، نشست علمی «موضوع شناسی رقص و حرکات موزون».</ref>  مسعودی در قرن سوم هجری و زمانی که خراسان به پایگاه معتبر اسلامی تبدیل شده، از رقص ها و بازی های رایج در میان مردم این خطه سخن می گوید.<ref>چیت‌سازیان، مرتضی، غنا و موسیقی و رقص در اسلام، ص۲۰۶.</ref>  گفته شده است: رقص‌های آئینی به عنوان نوعی رقص محلی، صرف تفریح و تفنن نیستند بلکه حامل معانی هستند که منتقل می‌شود.<ref>مظاهری سیف، نشست علمی «موضوع شناسی رقص و حرکات موزون». </ref>
رقص محلی به رقص های عروسی، جنگی، اعتراضی، عاشقانه، کار، مذهبی و رقص های روزهای تعطیل، دسته بندی می شوند
ویژگی های مشترک رقص های محلی جهان عبارتند از:
- حرکات موزون محلی به شکل فردی، دو یا سه نفره و بیش تر با آرایش های دایره، چهارگوش و خطی.
- دارای الگوهای حرکتی کوتاه و تکرار شونده که مدام با پاکوفتن ها و حرکت های دیگر پیچیده و تزئین می شوند.
- استفاده از یک دستمال توسط رهبر در یک سر صف برای هدایت گروه رقصندگان.<ref>رضایی آدریانی، موضوع‌شناسی رقص بر اساس فقه جعفری ، ص۳۱۲.</ref>
==رقص‌درمانی==
رقص درماني نوعي از درمان است كه به فرد كمك مي كند تا با انجام برخي حركت قادر باشد تا به سطح مناسبي از ادغام رفتار عاطفي ، DMT
شناختي، تنظيم حركات فيزيكي با آنها و نوعي رفتار مناسب اجتماعي دست پيدا كند. از مزیت‌های رقص درمانی، کاهش استرس، افزایش خودکنترلی و مدیریت رفتار، پویایی بدن و جلوگیری از بیماری‌های جسمی نام برده شده است.<ref>ذاكري، «سير هنر در روان»، </ref> 
در این روش درمانگر، یک زبانِ بدن منحصر به فرد را برای بیمار ایجاد می‌کند، که به او کمک می‌کند احساسات عواطف افکار و هیجاناتش را بدون بیان کلمات بروز دهد. او از طریق آن زبانِ بدن و بررسی احساسات او، پاسخ و درمان مناسبش را ارائه می‌کند. به عنوان مثال برای افراد افسرده، حرکات پرشی متناسب با ریتم آهنگ توصیه می‌کند چرا که طبق تحقیقات، افراد افسرده تحرک عمودی زیادی ندارند و پریدن می‌تواند به بهبود آنها کمک کند.
به عنوان نمونه،Biodanza  گونه ای رقص اسپانیایی است که با استفاده از حرکت و احساسات مثبت، به تعمیق خودآگاهی انسان کمک می کند.
==حکم رقص==
==حکم رقص==
در زمینه حکم فقهی رقص، فارغ از انواع آن، دو دیدگاه کلی وجود دارد: دیدگاه نخست بر آنست که رقص فعلیست به نفسه فاقد حکم و در صورت ترتب عنوان حرام بر آن، مثل لهویت حرام می شود. در غیر اینصورت حرام است<ref>خویی، صراط‌ النجاة، ۱۴۱۶ق، ج۱، ص۳۷۲. خامنه‌ای، اجوبةالاستفتائات، ص۲۵۶.</ref> اما برپایه دیدگاه دوم، رقص به‌خودی‌خود حرام است.<ref>برای نمونه نگاه کنید به گلپایگانی، ارشادالسائل، ص۱۵۶؛ منتظری، رساله استفتائات، ج۱، ص۱۴۴؛ سیستانی، الفتاوی المیسره، ص۴۳۶و۴۳۷؛ مکارم شیرازی، استفتائات جدید، ج۱، ص۱۵۵.</ref>
در زمینه حکم فقهی رقص، دو دیدگاه کلی وجود دارد: بنابر دیدگاه نخست، رقص به‌خودی‌خود فاقد حکم است و در صورتی حرام می‌شود که عنوان حرام دیگری، مثل لهو بودن، بر آن مترتب شود.<ref>خویی، صراط‌ النجاة، ج۱، ص۳۷۲؛ خامنه‌ای، اجوبة الاستفتائات، ص۲۵۶.</ref> اما بر پایه دیدگاه دیگر، رقص به‌خودی‌خود حرام است.<ref>برای نمونه نگاه کنید به: گلپایگانی، ارشاد السائل، ص۱۵۶؛ منتظری، رساله استفتائات، ج۱، ص۱۴۴؛ سیستانی، الفتاوی المیسره، ص۴۳۶و۴۳۷؛ مکارم شیرازی، استفتائات جدید، ج۱، ص۱۵۵.</ref>  
 
در میان فقیهان گروه دوم، برخی استثنائاتی قائل شده اند، از جمله رقصیدن زن برای شوهرش.<ref>نگاه کنید به تبریزی، صراط‌ النجاة، ج۵، ص۳۸۵؛ شیرازی، استفتائات‌ الغنا، ص۴۸؛ مکارم شیرازی، استفتائات جدید، ج۱، ص۱۵۵.</ref>  یا بالعکس<ref>تبریزی، صراط‌ النجاة، ج۵، ص۳۸۵؛ شیرازی، استفتائات‌ الغنا، ص۴۸.</ref>  یا رقصیدن زن برای زن.<ref>فاضل لنکرانی، اجوبة السائلین، ص۱۴۸؛ تبریزی، استفتائات جدید، ج۲، ص۲۱۹.</ref> 
 
در میان گروه نخست، محمدرضا نکونام رقص را به سه گونه حرام، جایز و لازم تقسیم می کند که اولی را شامل رقص های انضمامی و اختلاطی و مهیج به حرام و یا در پی دارنده گناه یا اشاعه کننده عنوان باطل، میداند و گونه دوم را شامل رقص هایی که از آن به عنوان رقص سالم و طراوت بخش نام می برد، می داند و گونه لازم رقص را رقص زن و شوهر برای یکدیگر که سبب افزایش مودت و علقه بین آنها می شود، می داند.<ref>نکونام، پژوهشی نو در احکام : رقص، کف زدن، سوت و بشکن، ص۵۲.</ref>
 
عناوین حرامی که مطابق دیدگاه اول، ممکن است بر رقص مترتب گردد، عبارت است از لهویّت، برانگیختن نیروی جنسی، و کاهش اعتبار اجتماعی (وهن)<ref>رضایی آدریانی، موضوع شناسی رقص بر اساس فقه جعفری ، ص334.</ref>  و یا زوال «حیا».<ref>فاضل لنکرانی، جامع‌المسائل، ج۱، ص۵۴۶.</ref> چنانچه رقصى، برپايه مبانى فقهى، مصداق رقص حرام باشد، ديگر نوع آن (سنّتى يا نوبودن، شرقى يا غربى بودن) در حكم شرعى رقص تغييرى به وجود نمى آورد؛ همچنان كه تغييرنام رقص (مثلا به حركات ورزشى) موجب تغيير حكم آن نمى شود.<ref>صافى، جامع الاحكام، قم ۱۳۹۲ش؛ ج ۱، ص ۳۰۵؛ ناصر مكارم شيرازى، استفتائات جديد، ج ۳، ص ۱۵۸؛ جعفر '''سبحانى'''، ''استفتائات''، قم ۱۳۸۹ـ۱۳۹۱ش؛ ، ج ۲، ص ۵۱۳؛</ref>
 
به گواه برخی صاحبنظران، برخی رقص ها رویکرد زنانه و جنسی دارند. مثلا رقصهایی که توسط دو جنس مخالف اجرا می شود، نقش مهمی در برانگیختگی جنسی دارد. همچنین رقص های گروهی یا دو نفره غربی مانند «والس»، «تانگو»، «فاکس تروت» و «سامبا» که در آن شریک رقص (راهبر و پیرو) وجود دارد و توسط زن و مرد، حرکات تند و سریعی در برابر دیگران اجرا می کنند. برخی گونه های رقص (به ویژه مدرن) نیز به دلیل نوع حرکات تند یا شهرت سبک رقص (شهوانی یا برهنه) اعتبار اجتماعی رقصنده را زیر سوال می برد.<ref>رضایی آدریانی، موضوع شناسی رقص بر اساس فقه جعفری ، ص334 و 335.</ref>  مصداق بارز حیازدایی و فسادزایی که در فتاوای برخی مراجع<ref>فاضل لنکرانی، جامع‌المسائل، ۱۴۲۵ق، ج1 ص 456</ref>  ذکر شده را شاید بتوان در چنین رقصهایی پیدا کرد.
 
البته رقص، از اين جهت كه بروز عينىِ وجد و طرب است، با موضوع غناء ارتباطى وثيق دارد. به تصريح برخى فقهاى امامى، نشانه تشخيص غناى حرام، رقص آوربودن غناء و مناسب بودن آن براى مجالس لهو و رقص است.<ref>مهربانی و احمدی جلفایی، «رقص».</ref>
 
==مبانی نظری ==
در استنباط حکم رقص، توجه به نسبیت لهو به عنوان دلیل اصلی، می تواند تعیین کننده مبنای فقیه باشد. برخی از فقیهان به این مسأله تصریح نموده اند که نسبیت به معنای تحقق عنوان لهو در برخی و عدم تحقق آن در برخی اشخاص دیگر، می تواند در حکم رقص تاثیر بگذارد و آنرا تحت الشعاع قرار دهد.<ref>«یکون محرما علی من یکون لهویا و باطلا بالاضافة الیه و غیر محرم علی غیره» خامنه ای، غنا و موسیقی، ص 466.</ref>  اما در کنار این نگاه، در بسیاری از متون استدلالی اشاره ای به این مقوله نشده است.<ref>ر.ک. كتاب المكاسب (للشيخ الأنصاري، ط - الحديثة)، ج‌2، ص: 41 -51.</ref>
 
برخی نظریه پردازان قائل به لزوم هماهنگی بین شریعت وعقل عرفی اند و تفسیری زمان مند از عقل ارائه می دهند. یعنی احکام دینی در زمان تشریع آنها هماهنگ با عقل عرفی توصیف می شوند و اگر زمانی، عقل عرفی، حکمی را برنتافت، شرعی بودن آن مورد پرسش جدی است.<ref>خزایی، «مضامین اساسی در رویکرد نواندیشی دینی به مسائل زنان» ص 22-23. به نقل از محسن کدیور.</ref>  بدین ترتیب، حکم رقص به عنوان یک موضوع فراگیر اجتماعی، تابع عقل منفعت گراست و تخصصا از شمول دلالی روایات خارج خواهد بود.
 
محمدرضا نکونام به رقص نگاه تاریخی داشته و نگاه تحقيرآميز غالب به رقص و رقصندگان در سرزمينهاى اسلامى را حاصل سلطه جبهه باطل بر این حوزه می داند و معتقدست اگر میدان داری جبهه حق بر پدیده های اجتماعی وجود داشت، شاهد رویکرد منصفانه تری نسبت به آن بودیم، چرا که رقص و امثال آن مفسده ذاتی ندارد.<ref>نکونام، پژوهشی نو در احکام : رقص، کف زدن، سوت و بشکن، ص۴۸.</ref>  و نگاه تحقيرآميز غالب، به رقص در سرزمينهاى اسلامى، باعث شده است كه رقص، در معناى حرفه اى آن، كمتر كاركردى هنرى بيابد.<ref>مهربانی و احمدی جلفایی، «رقص»</ref>  


محمد مجتهد شبستری معتقدست احکام اجتماعی سیاسی (نه اخلاقی) برای یک «گروه انسانی»<ref>Gemeinschaft  </ref>  معین و مشخص صادر شده است که در سرزمینی مشخص و در زمان و مکان معین و با عرف‌ها و قواعد مشخصی زندگی می‌کنند. تردیدی نیست که آن مجتمع انسانی، سده‌ها پیش از میان رفته است و در عصر حاضر آنچه در کشورهای اسلامی وجود دارد «جامعه‌هائی»<ref>Geselschafts</ref>  هستند به کلی متفاوت. امروز جامعه مصر یا ایران یا ترکیه یا اندونزی و یا …. ادامه آن مجتمع مخاطب قرآن نیست.<ref>مجتهد شبستری، «تنقیح محل نزاع با فقیهان (بخش دوم و پایانی) – مدعای فقیهان مبنای علمی ندارد»، </ref>  
در میان گروه نخست، محمدرضا نکونام رقص را به سه گونهٔ حرام، جایز و لازم تقسیم می کند؛ ۱. حرام: رقص‌های انضمامی و اختلاطی و مهیج، یا درپی‌دارنده گناه یا اشاعه‌کننده عنوان باطل، ۲. جایز: رقص‌هایی که از آن به‌عنوان رقص سالم و طراوت‌بخش نام می برد، و ۳. لازم: رقص زن و شوهر برای یکدیگر که سبب افزایش مودت و علقه بین آنها می‌شود.<ref>نکونام، پژوهشی نو در احکام: رقص، کف زدن، سوت و بشکن، ص۵۲.</ref>  


عبدالکریم سروش هم درک دینی را در هر عصر، متغیر دانسته و می‌گوید: "عالمان دینی در هر عرصه، فهم خود از دین را با معارف مقبول روزگار خویش تناسب و تلائم می‌بخشند. هیچ عالمی نمی‌تواند با ذهن خالی و بدون منظر و رأی به سراغ متون دینی برود و به فهم مراد شارع نزدیک گردد.<ref>سروش، قبض ‌و بسط تئوریک شریعت، ص۴۸۷.</ref> او معتقدست فهم انسانها از شریعت تحت تاثیر معلومات و مفروضات برون دینی آنها تعریف شده و آن را امری پیوسته در حال تغییر و تحول توصیف می کند.<ref>سروش، قبض ‌و بسط تئوریک شریعت، ص۱۸۲ و ۳۴۲.</ref>
عناوین حرامی که مطابق دیدگاه اول ممکن است بر رقص مترتب گردد، عبارت است از لهویّت، برانگیختن نیروی جنسی، و کاهش اعتبار اجتماعی (وهن)<ref>رضایی آدریانی، موضوع‌شناسی رقص بر اساس فقه جعفری، ص۳۳۴.</ref> یا زوال حیا.<ref>فاضل لنکرانی، جامع‌المسائل، ج۱، ص۵۴۶.</ref> بر این اساس، اگر رقصى بر پايه مبانى فقهى مصداق رقص حرام باشد، ديگر نوع آن (سنّتى يا نو بودن، شرقى يا غربى بودن) در حكم شرعى رقص تغييرى به وجود نمى‌آورد؛ چنانكه تغيير نام رقص (مثلاً به حركات ورزشى) موجب تغيير حكم آن نمى‌شود.<ref>صافى، جامع الاحكام، ج۱، ص۳۰۵؛ مكارم شيرازى، استفتائات جديد، ج۳، ص۱۵۸؛ جعفر سبحانى، استفتائات، ج۲، ص۵۱۳.</ref>  


در نقطه مقابل برخی فقیهان معتقدند همچنانکه اصل شریعت، خالص، کامل و ثابت است؛ فهم از شریعت و احکام دین نیز ثابت و مستند به ادله قطعیه ای است که شامل معدومین در زمان صدور نیز میشود.<ref>شهیدی، درس خارج اصول، 1401/09/12،</ref>
در میان فقیهان گروه دوم، استثنائاتی برای حرمت رقص بیان شده است؛ از جمله رقص زن برای شوهرش.<ref>نگاه کنید به: تبریزی، صراط‌ النجاة، ج۵، ص۳۸۵؛ شیرازی، استفتائات‌ الغنا، ص۴۸؛ مکارم شیرازی، استفتائات جدید، ج۱، ص۱۵۵.</ref> یا بالعکس<ref>تبریزی، صراط‌ النجاة، ج۵، ص۳۸۵؛ شیرازی، استفتائات‌ الغنا، ص۴۸.</ref> یا رقصیدن زن برای زن.<ref>فاضل لنکرانی، اجوبة السائلین، ص۱۴۸؛ تبریزی، استفتائات جدید، ج۲، ص۲۱۹.</ref> از منظری دیگر، بنابر نظر برخى فقهاى امامى، نشانه تشخيص غناى حرام، رقص‌آور بودن غناء و مناسب بودن آن براى مجالس لهو و رقص است.<ref>مهربانی و احمدی جلفایی، «رقص».</ref>  


==ادله حرمت رقص==
==ادله حرمت رقص==
در نوشته‌های فقهی دلایلی که برای حرام‌بودن رقص ذکر شده، عبارتست از: 
در نوشته‌های فقهی، لهو و لعب بودن رقص و نیز استناد به روایت سکونی، به‌عنوان دو دلیل حرمت آن بیان شده است. علاوه بر این، به دنبال داشتن مفاسد دیگری از جمله طغیان شهوت،<ref>خامنه‌ای، اجوبة الاستفتائات، ص۲۵۶.</ref> کاهش و زوال حیا،<ref>فاضل لنکرانی، جامع‌ المسائل، ج۱، ص۴۵۶.</ref> و لمس بدن نامحرم،{{مدرک}} به‌عنوان مفاسدی بیان شده است که منجر به حرمت رقص می‌شود.


الف. لهو و لعب بودن رقص<ref>كتاب المكاسب (للشيخ الأنصاري، ط - الحديثة)، ج‌2، ص: 47‌</ref>
===لهو و لعب بودن===
شیخ انصاری در کتاب مکاسب، رقص را به‌دلیل لهو و لعب بودن حرام دانسته است.<ref>شیخ انصاری، كتاب المكاسب، ج‌۲، ص۴۷.</ref> سید علی خامنه‌ای در کتاب درسنامه غنا و موسیقی، بر آن است که در مرحله تشخیص مصداق، ممکن است مصداقی برای شخصی لهو محسوب شود و برای شخص دیگری نه.<ref>خامنه‌ای، درس‌نامه غنا و موسیقی، ص۴۶۶.</ref> راغب اصفهانی لهو را به آنچه تعریف کرده که انسان را از امر مهمّی بازدارد.<ref>راغب اصفهانی، مفردات ألفاظ القرآن، ص۷۴۸.</ref> فراهیدی لهو را به هرچه که انسان را به خود مشغول سازد، مانند هوی و طرب، تعریف می‌کند.<ref>فراهیدی، كتاب العين، ج‌۴، ص۸۷.</ref>


===تبیین لهویت رقص===
از سوی دیگر، واژه «لعب» در کتب لغوی، به رفتار غیرمفید و فاقد منفعت تعریف شده است.<ref>تاج العروس من جواهر القاموس، ج‌۲، ص۴۰۳؛ ‌مجمع البحرين، ج‌۲، ص۱۶۶؛ لسان العرب، ج‌۱، ص۷۳۹؛ النهاية في غريب الحديث والأثر، ج‌۴، ص۲۵۳.</ref> طبق این معنا، رقص در صورتی که منفعت عقلائیه داشته باشد از دائره لعب خارج شده و تعریف رقص حرام بر آن صدق نمی‌کند. حسينى عاملى، رقصِ گروهىِ خاص زنان به غرض تشويق و تحريک مردان به جهاد و مبارزه (كه ظاهراً در ميان اعراب مرسوم بوده) را حلال می‌داند.<ref>حسينى عاملى، مفتاح الكرامة فى شرح قواعد العلامة، ج۱۲، ص۱۷۹-۱۸۰.</ref>  
راغب اصفهانی «لهو» را به آن چه که انسان را از امر مهمّی باز دارد، تعریف کرده است.<ref>راغب اصفهانی، مفردات ألفاظ القرآن، ص۷۴۸.</ref>  فراهیدی لهو را به هرچه که انسان را به خود مشغول سازد مانند هوی و طرب تعریف می کند.<ref>فراهیدی، كتاب العين، ج‌۴، ص۸۷.</ref>  آیت الله خامنه ای در کتاب درسنامه غنا و موسیقی می نویسد: در مرحله تشخیص مصداق، ممکن است مصداقی برای شخصی لهو محسوب شود و برای شخص دیگری نه.<ref>خامنه‌ای، درس‌نامه غنا و موسیقی، ص۴۶۶.</ref> 
===تبیین لعبیت رقص===
واژه «لعب» در کتب لغوی، به رفتار غیرمفید و فاقد منفعت تعریف شده است.<ref>،تاج العروس من جواهر القاموس، ج‌2، ص: 403. ‌مجمع البحرين، ج‌2، ص: 166 . لسان العرب، ج‌1، ص: 739 . النهاية في غريب الحديث و الأثر، ج‌4، ص: 253.</ref> طبق این معنا رقص در صورتی که منفعت عقلائیه داشته باشد از دائره لعب خارج شده و تعریف رقص حرام بر آن صدق نمی کند. حسينى عاملى، رقصِ گروهىِ خاص زنان به غرض تشويق و تحريك مردان به جهاد و مبارزه (كه ظاهراً در ميان اعراب مرسوم بوده) را حلال می داند.<ref>حسينى عاملى، مفتاح الكرامة فى شرح قواعد العلامة، ج ۱۲، ص ۱۷۹ـ۱۸۰.</ref>  


به گفته ابن جوزى، همراه كردن شعر با رقصاندن بچه ها موجب تسريع رشد ذهنى آنها مى شود.<ref>ابن جوزى، كشف المشكل من حديث الصحيحين، ج ۱، ص ۴۲.</ref>  لغویون از این گونه رقصاندن، به «نزز» (تحرک) تعبیر کرده اند.<ref>ابن منظور، لسان العرب، ج‌7، ص: 42.</ref>  
گفته شده که رقص در مواردی می‌تواند از مصادیق لعب و در نتیجه حرام باشد: غفلت از وظایف مهم، انصراف توجه از یاد خدا و وظایف بندگی، افزایش استعداد برای سوق‌یابی به فساد و انحراف، اخلال در روند عادی زندگی.<ref>شرف الدین، «سرگرمی و لهو در قرآن کریم»، ص۱۲۰.</ref>  


برخی روانشناسان در نوشته های خود، تقویت عملکرد و قدرت مغز، کاهش افسردگی و تقویت حافظه را افزون بر فواید فیزیکی رقص، از فوائد مثبت آن برشمرده اند.<ref>Punkanen، M.، و همکاران، (2017). احساسات در حرکت: افسردگی در رقص-حرکت و رقص-حرکت در درمان افسردگی. آکسفورد هندبوک آنلاین. به نقل از مجله پزشکی اینترنتی  News Medical</ref> کتاب «رقص در زمین: داستان های زنان از شفا و رقص» به گفته های زنانی می پردازد که به مشکلات جسمی و روانی خود پرداخته که آنها را به وسیله رقص برطرف کرده اند.<ref>Dancing on the Earth: Women's Stories of Healing and Dance Paperback – June 1, 2011 - by Johanna Leseho (Editor), Sandra McMaster (Editor)</ref>  
===روایت سکونی===
در منابع روایی، تنها روایتی که در آن عنوان و حکم رقص ذکر شده و صریح‌ترین بیان در منع رقص را دارد روایت سکونی است.<ref>نکونام، «پژوهشی نو در احکام: رقص، کف زدن، سوت و بشکن، ص۴۰.</ref> در این روایت از پیامبر(ص) نقل شده است: «أنها کم عن الزّفن والمزمار والکوبات والکبرات»؛ شما را از رقص و نی و طبل کوچک و بزرگ نهی می‌کنم.<ref>عاملی، وسايل الشيعه، ج۱۷، ص۳۱۳.</ref> در کتاب روایی الجعفریات، به جای «زفن» کلمه «زمر» آمده است.<ref>الجعفريات، ص۱۵۸؛ مستدرك الوسائل، ج۱۳، ص۲۱۵، ح۱۵۱۶۰.</ref> این روایت در کتب فقهی قدما برای استدلال در موضوع رقص ذکر نشده<ref>در کتب قدما جستجو شده و یافت نشد: ر.ک: المقنعه، المراسم، الکافی فی الفقه، المبسوط ، نهایه، مهذب، الوسیله، غنیه، سرائر، شرایع.</ref> و تنها در تعداد کمی از کتب متأخران، به‌عنوان دلیل حکم رقص بیان شده است.<ref>به‌عنوان نمونه: غاية الآمال في شرح كتاب المكاسب، ج‌۱، ص۱۲۴. عوالي اللئالي العزيزية، ج‌۱، ص۲۶۰؛ سداد العباد ورشاد العباد، ص۴۲۴؛ رياض المسائل، ج‌۱۵، ص۲۶۴.</ref>


در کنار آن، صاحبنظران با اشاره به آفاتی، من جمله؛ غفلت از وظایف مهم، انصراف توجه از یاد خدا و وظایف بندگی، افزایش استعداد برای سوق‌یابی به فساد و انحراف، اخلال در روند عادی زندگی ، رقص را فعلی ذوجهات دانسته اند که در صورت وجود این آفات، از مصادیق لعب و حرام خواهد بود.<ref>شرف الدین، «سرگرمی و لهو در قرآن کریم»، ص۱۲۰.</ref>  
برخی صاحبنظران، اطلاق روایت سکونی برای حرمت مطلق رقص را نمی‌پذیرند.<ref>درس خارج فقه جعفر سبحانی، ۶ بهمن ۱۳۹۷؛ علیدوست، درس خارج فقه هنر، ۹ بهمن ۱۴۰۱؛ نقیبی، درس خارج فقه، ۸ اسفند ۱۴۰۱.</ref> برخی نیز به تغییر «موضوع» رقص معتقدند و رقص در این روایت را منطبق بر همه انواع رقص موجود نمی‌دانند.<ref>نکونام، «پژوهشی نو در احکام: رقص، کف زدن، سوت و بشکن، ص۴۰.</ref> برخی نیز گفته‌اند رقص ممنوعه در روایت نبوی، رقصی بوده که در دوره جاهلیت رواج داشته، و در دوره امام صادق(ع) نیز از آن جهت نهی شده که در دوره خلفای اموی و عباسی، مورد بهره‌برداری باطل قرار می گرفته و مورد استقبال اعیان و درباریان بوده است و بنای حکومت بر تربیت کنیزکان آوازه‌خوان و رقاص بوده است.<ref>چیت‌سازیان، غنا و موسیقی و رقص در اسلام، ص۲۵۱.</ref>   
===ب. روایت سکونی===
در منابع دینی، تنها روایتی که در آن عنوان و حکم رقص ذکر شده و صریح‌ترین بیان در منع رقص را دارد روایت سکونی است.<ref>نکونام، «پژوهشی نو در احکام : رقص، کف زدن، سوت و بشکن، ص۴۰.</ref> در این روایت پیامبر (ص) می فرماید: «أنها کم عن الزّفن و المزمار و الکوبات و الکبرات؛ شما را از رقص و نی و طبل کوچک و بزرگ نهی می کنم.»<ref>عاملي، وسايل الشيعه، ج17، ص313.</ref> در جعفریات بجای «زفن»، کلمه «زمر» دارد.<ref>الجعفريات: 158; مستدرك الوسائل 13: 215 ح15160.</ref>  این روایت در کتب فقهی قدما برای استدلال در موضوع رقص ذکر نشده<ref>در کتب قدما جستجو شده و یافت نشد: ر ک : المقنعه، المراسم، الکافی فی الفقه، مبسوط ، نهایه، مهذب، الوسیله، غنیه، سرائر، شرایع.</ref>  و تنها در تعداد کمی از کتب متاخرین، به عنوان دلیل حکم رقص، بیان شده است.<ref>به عنوان نمونه: غاية الآمال في شرح كتاب المكاسب، ج‌1، ص: 124‌. عوالي اللئالي العزيزية، ج‌1، ص: 260‌. سداد العباد و رشاد العباد، ص: 424‌. رياض المسائل (ط - الحديثة)، ج‌15، ص: 264‌</ref>   


برخی صاحبنظران، اطلاق روایت سکونی برای حرمت مطلق رقص را نمی پذیرند.<ref>درس خارج فقه آیت الله سبحانی 97/11/06 - علیدوست، ابوالقاسم، درس خارج فقه هنر، ۹ بهمن ۱۴۰۱ – نقیبی، سیدمهدی، درس خارج فقه 1401/12/08</ref>  برخی نیز به تغییر «موضوع» رقص معتقدند و رقص در این روایت را منطبق بر همه انواع رقص موجود نمی دانند.<ref>نکونام، «پژوهشی نو در احکام : رقص، کف زدن، سوت و بشکن، ص۴۰.</ref> برخی نیز گفته‌اند رقص ممنوعه در روایت نبوی، رقصی بوده که در دوره جاهلیت رواج داشته است و در دوره امام صادق علیه السلام نیز از آن جهت نهی شده که در دوره خلفای اموی و عباسی، مورد بهره برداری باطل قرار می گرفته و مورد استقبال اعیان و درباریان بوده است و بنای حکومت بر تربیت کنیزکان آوازه‌خوان و رقاص بوده است.<ref>چیت‌سازیان، غنا و موسیقی و رقص در اسلام، ص۲۵۱.</ref>
در کنار استناد برخی از فقیهان به این روایت، علامه مجلسی و برخی دیگر، سند روايت را مطابق قول مشهور، ضعيف می‌دانند.<ref>مجلسى، مرآة العقول فى شرح اخبار آل الرسول، ج۲۲، ص۳۰۲؛ طباطبائى قمى، مبانى منهاج الصالحين، ج۱، ص۹۹.</ref>


در کنار استناد برخی از فقیهان به این روایت، علامه مجلسی و برخی دیگر سند روايت را مطابق قول مشهور، ضعيف می داند.<ref>مجلسى، مرآة العقول فى شرح اخبار آل الرسول؛  ج ۲۲، ص ۳۰۲. طباطبائى قمى، مبانى منهاج الصالحين، ج ۱، ص۹۹؛</ref> 
===ادله دیگر===
ترتب مفاسدی مانند طغیان شهوت،<ref>[1] خامنه‌ای، اجوبةالاستفتائات، ۱۴۲۴ق، ص۲۵۶.</ref> کاهش و زوال حیا،<ref>فاضل لنکرانی، جامع‌المسائل، ۱۴۲۵ق، ج1 ص 456</ref>  و لمس بدن نامحرم<ref>مثلا در رقص باله. حکم حرمت لمس ر. ک به العروة الوثقى (المحشى)، ج‌5، ص: 499</ref>  از جمله علل دیگر منع شرعی رقص در کتب فتوایی برشمرده شده است.
==ادله جواز رقص==
==ادله جواز رقص==
قائلین به اباحه اولیه، به عدم الدلیل تمسک جسته زیرا رقص را نوعی سرگرمی می دانند که فی‌نفسه و عاری از هر وصف دیگر، موضوع هیچ‌یک از احکام ترجیحی چهارگانه تکلیفی نیست؛ یعنی از جمله موضوعاتی نیست که حکم شرعی به طبیعت عریان آن، قطع نظر از هر عارضه و ویژگی، تعلق گرفته باشد. ازاین‌رو، ترتب هر حکم بر عنوان سرگرمی، تابع عوارض، ویژگی‌ها، مقارنات، ملزومات، اغراض، احوال، نتایج و آثار و تحقق عناوین ثانوی است، که بالطبع احکام متناسب را اقتضا می‌کند.
فقیهانی که رقص را حرام نمی‌دانند، به عدم وجود دلیل اتکا کرده‌اند؛ چرا که رقص را نوعی سرگرمی می‌دانند که به‌خودی‌خود موضوع هیچ‌یک از احکام چهارگانه تکلیفی نیست. ازاین‌رو، ترتب هر حکم بر عنوان سرگرمی، تابع عوارض، ویژگی‌ها، مقارنات، ملزومات، اغراض، احوال، نتایج و آثار و تحقق عناوین ثانوی است که بالطبع احکام متناسب را اقتضا می‌کند.


بر این اساس، سرگرمی و تفریح، در صورتی که مقترن با مفسده شرعی یا عقلی، همچون نقض حریم‌های اخلاقی، اضرار به نفس، بازماندن از وظایف واجب، تعدی به حریم و حقوق دیگران، تضییع عمر، تحمیل هزینه‌های مسرفانه و امثال آن باشد، حرام خواهد بود؛ و در صورت عاری بودن از مفسده، یا بالا‌تر از آن، تأمین منافع و مصالح شرعی و عقلی و تولید آثار و نتایج قابل توجه، همچون درمان بیماری، تجدید قوا، تمدد اعصاب، کسب نشاط روحی، انصراف توجه از اشتغالات فرساینده، تقویت قوای جسمی، حصول آمادگی برای انجام امور مهم و امثال آن، مستحب، و بلکه در مواردی واجب خواهد بود. ازاین‌رو، سرگرمی و تفریح به اعتبارات مختلف، مشمول احکام پنجگانه تکلیفی است.<ref>شرف الدین، «سرگرمی و لهو در قرآن کریم»، ص۱۲۳.</ref>  
بر این اساس، سرگرمی و تفریح، در صورتی که همراه با مفسده شرعی یا عقلی، همچون نقض حریم‌های اخلاقی، اضرار به نفس، بازماندن از وظایف واجب، تعدی به حریم و حقوق دیگران، تضییع عمر، تحمیل هزینه‌های مسرفانه و امثال آن باشد، حرام خواهد بود؛ و در صورت عاری بودن از مفسده، یا بالا‌تر از آن، تأمین منافع و مصالح شرعی و عقلی و تولید آثار و نتایج قابل توجه، همچون درمان بیماری، تجدید قوا، تمدد اعصاب، کسب نشاط روحی، انصراف توجه از اشتغالات فرساینده، تقویت قوای جسمی، حصول آمادگی برای انجام امور مهم و امثال آن، مستحب، و بلکه در مواردی واجب خواهد بود. ازاین‌رو، سرگرمی و تفریح به اعتبارات مختلف، مشمول احکام پنج‌گانه تکلیفی است.<ref>شرف الدین، «سرگرمی و لهو در قرآن کریم»، ص۱۲۳.</ref>


==منابع مطالعاتی==
==مبانی نسبیت حکم رقص ==
موضوع‌شناسی رقص بر اساس فقه جعفری، علی رضایی‌ آدریانی، قم، اسماعیلیان، ۱۴۰۰ش.
گفته شده که در استنباط حکم رقص، توجه به نسبیت لهو به‌عنوان دلیل اصلی، می‌تواند تعیین‌کننده مبنای فقیه باشد. برخی از فقیهان به این مسئله تصریح نموده‌اند که نسبیت به‌معنای تحقق عنوان لهو در برخی و عدم تحقق آن در برخی اشخاص دیگر، می‌تواند در حکم رقص تأثیر بگذارد و آن را تحت‌الشعاع قرار دهد.<ref>خامنه‌ای، غنا و موسیقی، ص۴۶۶ (یکون محرما علی من یکون لهویا وباطلا بالاضافة الیه وغیر محرم علی غیره).</ref> اما در کنار این نگاه، در بسیاری از متون استدلالی اشاره‌ای به این مقوله نشده است.<ref>ر.ک: شیخ انصاری، كتاب المكاسب، ج‌۲، ص۴۱-۵۱.</ref>


حکم رقص از دیدگاه فقه مذاهب خمسه، مجتبی پورشیخی، تهران، نسیم دانش کهن، ۱۳۹۷ش.
[[محمدرضا نکونام]] نگاهی تاریخی به موضوع رقص داشته و رویکرد تحقيرآميز غالب به رقص و رقصندگان در سرزمين‌هاى اسلامى را حاصل سلطه جبهه باطل بر این حیطه می‌داند و معتقد است اگر میدان‌داری جبهه حق بر پدیده‌های اجتماعی وجود داشت، شاهد رویکرد منصفانه‌تری نسبت به آن بودیم؛ چرا که رقص و امثال آن مفسده ذاتی ندارد<ref>نکونام، پژوهشی نو در احکام: رقص، کف زدن، سوت و بشکن، ص۴۸.</ref> و بدین ترتیب معتقد بر آن است که نگاه تحقيرآميز غالب به رقص در سرزمين‌هاى اسلامى، باعث شده است كه رقص در معناى حرفه‌اى آن كمتر كاركردى هنرى بيابد.<ref>مهربانی و احمدی جلفایی، «رقص»</ref>


غنا و موسیقی و رقص در اسلام، مرتضی چیت‌سازیان و مژده کرمی، تهران، چتر دانش، ۱۳۹۹ش.
در همین راستا، [[محسن کدیور]]، قائل به لزوم هماهنگی بین شریعت و عقل عرفی است و تفسیری زمان‌مند از عقل ارائه می‌دهد؛ یعنی احکام دینی در زمان تشریع آنها هماهنگ با عقل عرفی توصیف می‌شود و اگر زمانی، عقل عرفی، حکمی را برنتافت، شرعی بودن آن مورد پرسش جدی است.<ref>خزایی، «مضامین اساسی در رویکرد نواندیشی دینی به مسائل زنان» ص۲۲-۲۳، به نقل از محسن کدیور.</ref> در نقطه مقابل، به‌گفتهٔ [[محمدتقی شهیدی‌پور]]، همچنانکه اصل شریعت خالص، کامل و ثابت است، فهم از شریعت و احکام دین نیز ثابت و مستند به ادله قطعی‌ای است که شامل آیندگان نیز می‌شود.<ref>شهیدی، درس خارج اصول، ۱۲ آذر ۱۴۰۱ش.</ref>


پژوهشی نو در احکام :رقص، کف زدن، سوت و بشکن، محمدرضا نکونام، اسلام‌شهر، صبح فردا، ۱۳۹۳ش.
از سوی دیگر، [[محمد مجتهد شبستری]] با بیان اینکه احکام اجتماعی و سیاسی، برای گروه‌های انسانی خاص و معینی صادر شده، بر تفاوت احکام در دوره‌های مختلف تأکید کرده است.<ref>مجتهد شبستری، «تنقیح محل نزاع با فقیهان (بخش دوم و پایانی) – مدعای فقیهان مبنای علمی ندارد».</ref> همچنین عبدالکریم سروش، در [[نظریه قبض و بسط تئوریک شریعت]]، درک دینی در هر عصری را متغیر و مبتنی بر معلومات و مفروضات برون‌دینی انسان‌ها می‌داند که همواره در حال تغییر و تحول است.<ref>سروش، قبض ‌و بسط تئوریک شریعت، ص۱۸۲ و ۳۴۲.</ref>


شرع و شادی: دیدگاه‌های فقهی درباره رقص، دست‌زدن و شادی، ابوالفضل طریقه‌دار، قم، همسایه، ۱۳۷۷ش.
==منابع مطالعاتی==
{{اصلی|منابع مطالعاتی رقص}}
اطلاعات نشر پاره‌ای از منابع مطالعاتی درباره رقص که در قالب کتاب یا پایان‌نامه نگاشته شده‌اند، در ادامه آورده شده است:
* رضایی آدریانی، علی، موضوع‌شناسی رقص بر اساس فقه جعفری، قم، اسماعیلیان، ۱۴۰۰ش.
* چیت‌سازیان، مرتضی؛ کرمی، مژده، غنا و موسیقی و رقص در اسلام، تهران، چتر دانش، ۱۳۹۹ش.
* پورشیخی، مجتبی، حکم رقص از دیدگاه فقه مذاهب خمسه، تهران، نسیم دانش کهن، ۱۳۹۷ش.
* نکونام، محمدرضا، پژوهشی نو در احکام: رقص، کف زدن، سوت و بشکن، اسلام‌شهر، صبح فردا، ۱۳۹۳ش.
* ناصری، علی، الغناء و الرقص علی المذاهب الخمسه، پایان‌نامه کارشناسی ارشد، جامعة المصطفی العالمیة، ۱۳۸۶ش.
* طریقه‌دار، ابوالفضل، شرع و شادی: دیدگاه‌های فقهی درباره رقص، دست‌زدن و شادی، قم، همسایه، ۱۳۷۷ش.


پایان‌نامه‌؛ الغناء و الرقص علی المذاهب الخمسه، علی ناصری، جامعة المصطفی العالمیة، کارشناسی ارشد، ۱۳۸۶ش.
==پانویس==
==پانویس==
{{پانویس}}
{{پانویس}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۸ ژوئیهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۴:۲۶

چکیده

رقص، به حرکت درآوردن بدن با حرکات خاص و با هدف لعب، از سوی گروهی از فقیهان شیعه به‌طور کلی حرام خوانده شده و گروهی دیگر تنها با وجود شرایطی آن را حرام دانسته‌اند. در منابع متقدم کمتر به موضوع رقص پرداخته شده و ابن‌ادریس در قرن ششم هجری اولین فقیه شیعه است که در کتاب سرائر به‌اختصار آن را بیان کرده است. روایت‌ها درباره رقص نیز در میان شیعیان و اهل‌سنت بسیار محدود است.

از میان فقیهان شیعه، حسینعلی منتظری و سید علی سیستانی، رقص را به‌طور کلی حرام دانسته و از سوی دیگر، سید ابوالقاسم خویی و سید علی خامنه‌ای، تنها در صورتی آن را حرام می‌دانند که محرک شهوت باشد یا مفسده‌ای را ایجاد کند.

سید علی خامنه‌ای به نسبی بودن تحقق عنوان لهو در رقص توجه کرده و برآن است که پاره‌ای از رقص‌ها لهو تلقی نمی‌شود؛ همانطور که پاره‌ای دیگر مصداق لهو است. همچنین محمدرضا نکونام، دید تحقیرآمیز به رقص و رقصندگان در سرزمین‌های اسلامی را حاصل سلطه جبهه باطل بر این حیطه خوانده و بر آن است که رقص و امثال آن مفسده ذاتی ندارد.

جایگاه و مفهوم‌شناسی

موضوع رقص کمتر در منابع متقدم فقهی مورد بحث قرار گرفته است. طبق آنچه در کتب فقهی آمده، بسیاری از فقها حکم به حرمت مطلق رقص داده و عده‌ای نیز موارد محدودی از آن را استثنا کرده‌اند. به دنبال تحولات صورت گرفته در این عرصه در دوران معاصر، سؤالات جدیدی طرح می‌شود؛ از جمله آنکه آیا رقص مطلقاً حکم حرمت دارد یا می‌توان مواردی را استثنا کرد. امروزه برخی از رشته‌های ورزشی همراه با نوعی رقص انجام می‌گیرد که دارای غرض عقلایی است، آیا چنین رقص‌هایی نیز حرام است؟ حکم رقص‌های محلی و آیینی یا رقص‌درمانی چیست؟ آیا می‌توان فقط رقص‌هایی را حرام دانست که به قصد افساد انجام می‌شود و غیر آن را از این حکم استثنا کرد؟ آیا می‌توان رقص را به‌طور کلی از موضوع حکم شرعی خارج سازیم، آن را مباح بدانیم و فقط بر اساس عناوین منطبق بر آن حکم کنیم؟

بسیاری از مراجع تقلید معاصر، از جمله حسینعلی منتظری و سید علی سیستانی، رقص را به‌طور کلی حرام می‌دانند. برخی دیگر همچون سید ابوالقاسم خویی و سید علی خامنه‌ای، قائل به حرمت مطلق رقص نیستند و محرک شهوت بودن یا وجود مفسده را در حرمت برخی از انواع رقص، دخیل می‌دانند.[نیازمند منبع]

تعریف رقص

در تعریف رقص گفته شده: «تحریک الجسم بحرکات خاصة علی سبیل اللعب»؛ یعنی به حرکت در آوردن اندام، با حرکات خاص با هدف «لعب». با این تعریف، هر گونه حرکاتی که با هدف و غایت مشخصی انجام می‌شود، مثل ورزش و امثال آن از دایره مفهومی رقص خارج می‌شود.[۱]

قید «موزون بودن» به‌معنای مصطلح که در تعریف‌های معاصران آمده، در هیچ‌یک از کتب لغت عربی قدیم یافت نشد. تنها «المنجد» و برخی از لغتنامه‌های فارسی مانند «فرهنگ عمید»، واژه رقص را به «جنبیدن، پا کوفتن، حرکات موزون با آهنگ موسیقی» معنا کرده‌اند.[۲] که آن هم احتمالاً ناشی از رواج نوع خاصی از رقص در زمان مؤلف کتاب بوده است.

رقص از حیث ساختار به سه نوع تقسیم شده است: ۱. کلاسیک: حرکات موزون که از گذشته در محافل شاهان و مراسم رسمی اجرا می‌شده، ۲. مدرن: رقص صحنه‌ای به‌همراه حرکات آزاد و افزایش برهنگی، موسیقی الکترونیک و اجرا در محیط‌های باز از جمله خیابان،[۳] و ۳. پست‌مدرن: رقص صحنه‌ای با تفاوت‌هایی مانند حرکات انتزاعی، استقلال رقص از موسیقی و حرکات غیرقابل پیش‌بینی.[۴] از منظر محتوا نیز می‌توان رقص محلی را نشانگر عادات و آداب مردم و فرهنگ‌های مختلف دانست که تنها تفریح و تفنن نیستند و حامل معانی‌اند.[۵] رقص درمانی نیز دارای محتوای دیگری است که به فرد کمک می‌کند با انجام برخی حرکات، بر سلامت خود بیفزاید.[۶][نیازمند منبع]

پیشینه فقهی

در فقه اسلامى به مسائلى چون غِناء يا كاربرد آلات لهو همواره پرداخته شده، اما درباره حكم فقهى رقص و فروعات آن، به‌ويژه در منابع متقدم، كمتر بحث شده است. در بین قدمای شیعه، اولین و تنها اثری که در آن عنوان «رقص» ذکر شده، کتاب «السرائر» ابن‌ادریس (۵۴۳-۵۹۸ق) است که در ذیل مکاسب محرمه، آن هم به‌اختصار و بدون ذکر دلایل فقهی، بیان شده است.[۷] بعد از ابن‌ادریس، علامه حلی (۶۴۸-۷۲۶ق) در کتاب فتوایی خود «نهایة الاحکام»[۸] درباره «رقص» فتوا داده است.[۹]

موضوع رقص در فقه اهل‌سنت پررنگ‌تر از شیعه مطرح شده و همگی قائل به کراهت آن شده‌اند،[۱۰] ولى در غالب موارد بحث آنها ناظر به سماع (حركات آميخته با وجد و خلسه عرفانی) است، نه رقص به‌معناى عام.[۱۱] در مقاله‌ای پژوهشی گفته شده که يكى از علل كمبود نگاشته‌هاى اسلامى درباره رقص، نگاه تحقيرآميز غالب به رقص و رقصندگان در سرزمين‌هاى اسلامى، و غافل بودن این نگاه از مفهوم هنری و حرفه‌ای رقص بوده است.[۱۲] بدین ترتیب با رواج آشكار رقص در سده‌هاى اخير در كشورهاى اسلامى، به‌تدریج موضوع رقص دغدغه ذهنى متديّنان شد و به‌تبع، فقیهان بيشتر به آن پرداختند.[۱۳]

پیشینه روایی رقص

در متون روایی شیعه، روایتی مبنی بر تأیید رقص توسط هیچ‌یک از پيشوايان دين به چشم نمی‌خورد. در منابع حديثى اهل‌سنّت مواردى از سيره پيامبر اكرم(ص) -غالباً از طريق عايشه- گزارش شده كه بر پايه آنها، آن حضرت به رقص مصطلح آن زمان، توسط برخى مردان كه در مقابل ديدگان ايشان انجام شده است، اعتراضى نكرده‌اند و افزون بر آنكه رقص دسته‌جمعىِ گروهى از حبشيان را نظاره كرده‌اند، به عايشه نيز اجازه ديدن آن را داده‌اند.[۱۴]

همچنین ابن‌ابی‌الحدید نقل کرده که پیامبر بر قومی گذر کرد که مشغول بازی و رقص بودند و حضرت به آنها فرمودند به این کار خود جدی ادامه دهید تا یهود و نصاری بدانند در دین ما مجال چنین اموری هست.[۱۵]

بر پايه برخى گزارش‌هاى منقول در برخى منابع حديثى شيعه و اهل‌سنّت، پيشوايان دين كودكان خود را مى‌رقصاندند (تکان دادن) و همراه با آن اشعارى رَجَزگونه مى‌خواندند.[۱۶] ملانظرعلی طالقانی به اينگونه روايات براى استنباط حكمِ فقهى رقص استناد جسته‌ است.[۱۷] با این حال گفته شده که آنچه در حضور پيامبر اكرم روى داده، رقص به‌معناى متداول نبوده است تا تقرير پيامبر مجوز شرعى آن باشد، بلکه نوعى نمايش رزمى براى حفظ و اعلان آمادگى مبارزه بوده است.[۱۸]

حکم رقص

در زمینه حکم فقهی رقص، دو دیدگاه کلی وجود دارد: بنابر دیدگاه نخست، رقص به‌خودی‌خود فاقد حکم است و در صورتی حرام می‌شود که عنوان حرام دیگری، مثل لهو بودن، بر آن مترتب شود.[۱۹] اما بر پایه دیدگاه دیگر، رقص به‌خودی‌خود حرام است.[۲۰]

در میان گروه نخست، محمدرضا نکونام رقص را به سه گونهٔ حرام، جایز و لازم تقسیم می کند؛ ۱. حرام: رقص‌های انضمامی و اختلاطی و مهیج، یا درپی‌دارنده گناه یا اشاعه‌کننده عنوان باطل، ۲. جایز: رقص‌هایی که از آن به‌عنوان رقص سالم و طراوت‌بخش نام می برد، و ۳. لازم: رقص زن و شوهر برای یکدیگر که سبب افزایش مودت و علقه بین آنها می‌شود.[۲۱]

عناوین حرامی که مطابق دیدگاه اول ممکن است بر رقص مترتب گردد، عبارت است از لهویّت، برانگیختن نیروی جنسی، و کاهش اعتبار اجتماعی (وهن)[۲۲] یا زوال حیا.[۲۳] بر این اساس، اگر رقصى بر پايه مبانى فقهى مصداق رقص حرام باشد، ديگر نوع آن (سنّتى يا نو بودن، شرقى يا غربى بودن) در حكم شرعى رقص تغييرى به وجود نمى‌آورد؛ چنانكه تغيير نام رقص (مثلاً به حركات ورزشى) موجب تغيير حكم آن نمى‌شود.[۲۴]

در میان فقیهان گروه دوم، استثنائاتی برای حرمت رقص بیان شده است؛ از جمله رقص زن برای شوهرش.[۲۵] یا بالعکس[۲۶] یا رقصیدن زن برای زن.[۲۷] از منظری دیگر، بنابر نظر برخى فقهاى امامى، نشانه تشخيص غناى حرام، رقص‌آور بودن غناء و مناسب بودن آن براى مجالس لهو و رقص است.[۲۸]

ادله حرمت رقص

در نوشته‌های فقهی، لهو و لعب بودن رقص و نیز استناد به روایت سکونی، به‌عنوان دو دلیل حرمت آن بیان شده است. علاوه بر این، به دنبال داشتن مفاسد دیگری از جمله طغیان شهوت،[۲۹] کاهش و زوال حیا،[۳۰] و لمس بدن نامحرم،[نیازمند منبع] به‌عنوان مفاسدی بیان شده است که منجر به حرمت رقص می‌شود.

لهو و لعب بودن

شیخ انصاری در کتاب مکاسب، رقص را به‌دلیل لهو و لعب بودن حرام دانسته است.[۳۱] سید علی خامنه‌ای در کتاب درسنامه غنا و موسیقی، بر آن است که در مرحله تشخیص مصداق، ممکن است مصداقی برای شخصی لهو محسوب شود و برای شخص دیگری نه.[۳۲] راغب اصفهانی لهو را به آنچه تعریف کرده که انسان را از امر مهمّی بازدارد.[۳۳] فراهیدی لهو را به هرچه که انسان را به خود مشغول سازد، مانند هوی و طرب، تعریف می‌کند.[۳۴]

از سوی دیگر، واژه «لعب» در کتب لغوی، به رفتار غیرمفید و فاقد منفعت تعریف شده است.[۳۵] طبق این معنا، رقص در صورتی که منفعت عقلائیه داشته باشد از دائره لعب خارج شده و تعریف رقص حرام بر آن صدق نمی‌کند. حسينى عاملى، رقصِ گروهىِ خاص زنان به غرض تشويق و تحريک مردان به جهاد و مبارزه (كه ظاهراً در ميان اعراب مرسوم بوده) را حلال می‌داند.[۳۶]

گفته شده که رقص در مواردی می‌تواند از مصادیق لعب و در نتیجه حرام باشد: غفلت از وظایف مهم، انصراف توجه از یاد خدا و وظایف بندگی، افزایش استعداد برای سوق‌یابی به فساد و انحراف، اخلال در روند عادی زندگی.[۳۷]

روایت سکونی

در منابع روایی، تنها روایتی که در آن عنوان و حکم رقص ذکر شده و صریح‌ترین بیان در منع رقص را دارد روایت سکونی است.[۳۸] در این روایت از پیامبر(ص) نقل شده است: «أنها کم عن الزّفن والمزمار والکوبات والکبرات»؛ شما را از رقص و نی و طبل کوچک و بزرگ نهی می‌کنم.[۳۹] در کتاب روایی الجعفریات، به جای «زفن» کلمه «زمر» آمده است.[۴۰] این روایت در کتب فقهی قدما برای استدلال در موضوع رقص ذکر نشده[۴۱] و تنها در تعداد کمی از کتب متأخران، به‌عنوان دلیل حکم رقص بیان شده است.[۴۲]

برخی صاحبنظران، اطلاق روایت سکونی برای حرمت مطلق رقص را نمی‌پذیرند.[۴۳] برخی نیز به تغییر «موضوع» رقص معتقدند و رقص در این روایت را منطبق بر همه انواع رقص موجود نمی‌دانند.[۴۴] برخی نیز گفته‌اند رقص ممنوعه در روایت نبوی، رقصی بوده که در دوره جاهلیت رواج داشته، و در دوره امام صادق(ع) نیز از آن جهت نهی شده که در دوره خلفای اموی و عباسی، مورد بهره‌برداری باطل قرار می گرفته و مورد استقبال اعیان و درباریان بوده است و بنای حکومت بر تربیت کنیزکان آوازه‌خوان و رقاص بوده است.[۴۵]

در کنار استناد برخی از فقیهان به این روایت، علامه مجلسی و برخی دیگر، سند روايت را مطابق قول مشهور، ضعيف می‌دانند.[۴۶]

ادله جواز رقص

فقیهانی که رقص را حرام نمی‌دانند، به عدم وجود دلیل اتکا کرده‌اند؛ چرا که رقص را نوعی سرگرمی می‌دانند که به‌خودی‌خود موضوع هیچ‌یک از احکام چهارگانه تکلیفی نیست. ازاین‌رو، ترتب هر حکم بر عنوان سرگرمی، تابع عوارض، ویژگی‌ها، مقارنات، ملزومات، اغراض، احوال، نتایج و آثار و تحقق عناوین ثانوی است که بالطبع احکام متناسب را اقتضا می‌کند.

بر این اساس، سرگرمی و تفریح، در صورتی که همراه با مفسده شرعی یا عقلی، همچون نقض حریم‌های اخلاقی، اضرار به نفس، بازماندن از وظایف واجب، تعدی به حریم و حقوق دیگران، تضییع عمر، تحمیل هزینه‌های مسرفانه و امثال آن باشد، حرام خواهد بود؛ و در صورت عاری بودن از مفسده، یا بالا‌تر از آن، تأمین منافع و مصالح شرعی و عقلی و تولید آثار و نتایج قابل توجه، همچون درمان بیماری، تجدید قوا، تمدد اعصاب، کسب نشاط روحی، انصراف توجه از اشتغالات فرساینده، تقویت قوای جسمی، حصول آمادگی برای انجام امور مهم و امثال آن، مستحب، و بلکه در مواردی واجب خواهد بود. ازاین‌رو، سرگرمی و تفریح به اعتبارات مختلف، مشمول احکام پنج‌گانه تکلیفی است.[۴۷]

مبانی نسبیت حکم رقص

گفته شده که در استنباط حکم رقص، توجه به نسبیت لهو به‌عنوان دلیل اصلی، می‌تواند تعیین‌کننده مبنای فقیه باشد. برخی از فقیهان به این مسئله تصریح نموده‌اند که نسبیت به‌معنای تحقق عنوان لهو در برخی و عدم تحقق آن در برخی اشخاص دیگر، می‌تواند در حکم رقص تأثیر بگذارد و آن را تحت‌الشعاع قرار دهد.[۴۸] اما در کنار این نگاه، در بسیاری از متون استدلالی اشاره‌ای به این مقوله نشده است.[۴۹]

محمدرضا نکونام نگاهی تاریخی به موضوع رقص داشته و رویکرد تحقيرآميز غالب به رقص و رقصندگان در سرزمين‌هاى اسلامى را حاصل سلطه جبهه باطل بر این حیطه می‌داند و معتقد است اگر میدان‌داری جبهه حق بر پدیده‌های اجتماعی وجود داشت، شاهد رویکرد منصفانه‌تری نسبت به آن بودیم؛ چرا که رقص و امثال آن مفسده ذاتی ندارد[۵۰] و بدین ترتیب معتقد بر آن است که نگاه تحقيرآميز غالب به رقص در سرزمين‌هاى اسلامى، باعث شده است كه رقص در معناى حرفه‌اى آن كمتر كاركردى هنرى بيابد.[۵۱]

در همین راستا، محسن کدیور، قائل به لزوم هماهنگی بین شریعت و عقل عرفی است و تفسیری زمان‌مند از عقل ارائه می‌دهد؛ یعنی احکام دینی در زمان تشریع آنها هماهنگ با عقل عرفی توصیف می‌شود و اگر زمانی، عقل عرفی، حکمی را برنتافت، شرعی بودن آن مورد پرسش جدی است.[۵۲] در نقطه مقابل، به‌گفتهٔ محمدتقی شهیدی‌پور، همچنانکه اصل شریعت خالص، کامل و ثابت است، فهم از شریعت و احکام دین نیز ثابت و مستند به ادله قطعی‌ای است که شامل آیندگان نیز می‌شود.[۵۳]

از سوی دیگر، محمد مجتهد شبستری با بیان اینکه احکام اجتماعی و سیاسی، برای گروه‌های انسانی خاص و معینی صادر شده، بر تفاوت احکام در دوره‌های مختلف تأکید کرده است.[۵۴] همچنین عبدالکریم سروش، در نظریه قبض و بسط تئوریک شریعت، درک دینی در هر عصری را متغیر و مبتنی بر معلومات و مفروضات برون‌دینی انسان‌ها می‌داند که همواره در حال تغییر و تحول است.[۵۵]

منابع مطالعاتی

اطلاعات نشر پاره‌ای از منابع مطالعاتی درباره رقص که در قالب کتاب یا پایان‌نامه نگاشته شده‌اند، در ادامه آورده شده است:

  • رضایی آدریانی، علی، موضوع‌شناسی رقص بر اساس فقه جعفری، قم، اسماعیلیان، ۱۴۰۰ش.
  • چیت‌سازیان، مرتضی؛ کرمی، مژده، غنا و موسیقی و رقص در اسلام، تهران، چتر دانش، ۱۳۹۹ش.
  • پورشیخی، مجتبی، حکم رقص از دیدگاه فقه مذاهب خمسه، تهران، نسیم دانش کهن، ۱۳۹۷ش.
  • نکونام، محمدرضا، پژوهشی نو در احکام: رقص، کف زدن، سوت و بشکن، اسلام‌شهر، صبح فردا، ۱۳۹۳ش.
  • ناصری، علی، الغناء و الرقص علی المذاهب الخمسه، پایان‌نامه کارشناسی ارشد، جامعة المصطفی العالمیة، ۱۳۸۶ش.
  • طریقه‌دار، ابوالفضل، شرع و شادی: دیدگاه‌های فقهی درباره رقص، دست‌زدن و شادی، قم، همسایه، ۱۳۷۷ش.

پانویس

  1. خامنه‌ای، درسنامه غنا و موسیقی، ص۵۱۱.
  2. فرهنگ عمید، واژه رقص. و  المنجد، ص۲۷۵.
  3. رضایی آدریانی، موضوع‌شناسی رقص بر اساس فقه جعفری، ص۳۱۵.
  4. رضایی آدریانی، موضوع‌شناسی رقص بر اساس فقه جعفری، ص۳۳۳.
  5. رضایی آدریانی، موضوع‌شناسی رقص بر اساس فقه جعفری، ص۳۱۲.
  6. ذاكری، «سير هنر در روان»،
  7. حلی، السرائر، ج۲، ص۲۱۵.
  8. علامه حلی، نهاية الاحکام، ج۲، ص۵۲۹.
  9. خامنه‌ای، غنا و موسیقی، ص۵۱۲.
  10. سبحانی، درس خارج فقه، ۶ بهمن ۱۳۹۷.
  11. مهربانی و احمدی جلفایی، «رقص».
  12. مهربانی و احمدی جلفایی، «رقص».
  13. مهربانی و احمدی جلفایی، «رقص».
  14. بخاری، صحیح البخاری، ج۱، ص۹۸؛ ج۲، ص۱۶؛ ج۴، ص۳۹؛ نیشابوری، صحیح مسلم، ج۲، ص۶۰۹.
  15. ابن‌ابی‌الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۶، ص۳۳۱.
  16. مجلسى، بحارالانوار، ج۴۳، ص۲۸۶-۲۸۷؛ ابن‌حنبل، مسند، ج۶، ص۲۸۳؛ عسقلانى، فتح البارى، ج۷، ص۷۵.
  17. طالقانى، رسالة فى الغناء، ص۸۶۸-۸۷۰.
  18. قرطبى، الجامع لاحكام القرآن، ج۱۵، ص۲۱۵؛ نَوَوى، شرح صحیح مسلم، ج۶، ص۱۸۴-۱۸۶.
  19. خویی، صراط‌ النجاة، ج۱، ص۳۷۲؛ خامنه‌ای، اجوبة الاستفتائات، ص۲۵۶.
  20. برای نمونه نگاه کنید به: گلپایگانی، ارشاد السائل، ص۱۵۶؛ منتظری، رساله استفتائات، ج۱، ص۱۴۴؛ سیستانی، الفتاوی المیسره، ص۴۳۶و۴۳۷؛ مکارم شیرازی، استفتائات جدید، ج۱، ص۱۵۵.
  21. نکونام، پژوهشی نو در احکام: رقص، کف زدن، سوت و بشکن، ص۵۲.
  22. رضایی آدریانی، موضوع‌شناسی رقص بر اساس فقه جعفری، ص۳۳۴.
  23. فاضل لنکرانی، جامع‌المسائل، ج۱، ص۵۴۶.
  24. صافى، جامع الاحكام، ج۱، ص۳۰۵؛ مكارم شيرازى، استفتائات جديد، ج۳، ص۱۵۸؛ جعفر سبحانى، استفتائات، ج۲، ص۵۱۳.
  25. نگاه کنید به: تبریزی، صراط‌ النجاة، ج۵، ص۳۸۵؛ شیرازی، استفتائات‌ الغنا، ص۴۸؛ مکارم شیرازی، استفتائات جدید، ج۱، ص۱۵۵.
  26. تبریزی، صراط‌ النجاة، ج۵، ص۳۸۵؛ شیرازی، استفتائات‌ الغنا، ص۴۸.
  27. فاضل لنکرانی، اجوبة السائلین، ص۱۴۸؛ تبریزی، استفتائات جدید، ج۲، ص۲۱۹.
  28. مهربانی و احمدی جلفایی، «رقص».
  29. خامنه‌ای، اجوبة الاستفتائات، ص۲۵۶.
  30. فاضل لنکرانی، جامع‌ المسائل، ج۱، ص۴۵۶.
  31. شیخ انصاری، كتاب المكاسب، ج‌۲، ص۴۷.
  32. خامنه‌ای، درس‌نامه غنا و موسیقی، ص۴۶۶.
  33. راغب اصفهانی، مفردات ألفاظ القرآن، ص۷۴۸.
  34. فراهیدی، كتاب العين، ج‌۴، ص۸۷.
  35. تاج العروس من جواهر القاموس، ج‌۲، ص۴۰۳؛ ‌مجمع البحرين، ج‌۲، ص۱۶۶؛ لسان العرب، ج‌۱، ص۷۳۹؛ النهاية في غريب الحديث والأثر، ج‌۴، ص۲۵۳.
  36. حسينى عاملى، مفتاح الكرامة فى شرح قواعد العلامة، ج۱۲، ص۱۷۹-۱۸۰.
  37. شرف الدین، «سرگرمی و لهو در قرآن کریم»، ص۱۲۰.
  38. نکونام، «پژوهشی نو در احکام: رقص، کف زدن، سوت و بشکن، ص۴۰.
  39. عاملی، وسايل الشيعه، ج۱۷، ص۳۱۳.
  40. الجعفريات، ص۱۵۸؛ مستدرك الوسائل، ج۱۳، ص۲۱۵، ح۱۵۱۶۰.
  41. در کتب قدما جستجو شده و یافت نشد: ر.ک: المقنعه، المراسم، الکافی فی الفقه، المبسوط ، نهایه، مهذب، الوسیله، غنیه، سرائر، شرایع.
  42. به‌عنوان نمونه: غاية الآمال في شرح كتاب المكاسب، ج‌۱، ص۱۲۴. عوالي اللئالي العزيزية، ج‌۱، ص۲۶۰؛ سداد العباد ورشاد العباد، ص۴۲۴؛ رياض المسائل، ج‌۱۵، ص۲۶۴.
  43. درس خارج فقه جعفر سبحانی، ۶ بهمن ۱۳۹۷؛ علیدوست، درس خارج فقه هنر، ۹ بهمن ۱۴۰۱؛ نقیبی، درس خارج فقه، ۸ اسفند ۱۴۰۱.
  44. نکونام، «پژوهشی نو در احکام: رقص، کف زدن، سوت و بشکن، ص۴۰.
  45. چیت‌سازیان، غنا و موسیقی و رقص در اسلام، ص۲۵۱.
  46. مجلسى، مرآة العقول فى شرح اخبار آل الرسول، ج۲۲، ص۳۰۲؛ طباطبائى قمى، مبانى منهاج الصالحين، ج۱، ص۹۹.
  47. شرف الدین، «سرگرمی و لهو در قرآن کریم»، ص۱۲۳.
  48. خامنه‌ای، غنا و موسیقی، ص۴۶۶ (یکون محرما علی من یکون لهویا وباطلا بالاضافة الیه وغیر محرم علی غیره).
  49. ر.ک: شیخ انصاری، كتاب المكاسب، ج‌۲، ص۴۱-۵۱.
  50. نکونام، پژوهشی نو در احکام: رقص، کف زدن، سوت و بشکن، ص۴۸.
  51. مهربانی و احمدی جلفایی، «رقص»
  52. خزایی، «مضامین اساسی در رویکرد نواندیشی دینی به مسائل زنان» ص۲۲-۲۳، به نقل از محسن کدیور.
  53. شهیدی، درس خارج اصول، ۱۲ آذر ۱۴۰۱ش.
  54. مجتهد شبستری، «تنقیح محل نزاع با فقیهان (بخش دوم و پایانی) – مدعای فقیهان مبنای علمی ندارد».
  55. سروش، قبض ‌و بسط تئوریک شریعت، ص۱۸۲ و ۳۴۲.

منابع