خودافشایی (منابع مطالعاتی): تفاوت میان نسخهها
Nazarzadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش برچسب: برگرداندهشده |
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
(۴ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
[[خودافشایی]] (Self-disclosure) عبارت است از بیان اطلاعات شخصی یا احساسات پنهان، در مقابل کسی که از آن آگاهی ندارد. این مفهوم عمدتا در روانشناسی و در خصوص افشای اسرار شخصی در فرایند مشاوره و رواندرمانگری مطرح شده است. این اسرار ممکن است طیف وسیعی از مسائل، اعم از مشکلات عاطفی، جنسی، معنوی و حتی گناهانی که فرد مرتکب شده یا در حال ارتکاب است را شامل شود. تفاوت اقرار با خودافشایی در آن است که اقرار معمولا در دادگاه و تحت تاثیر عوامل بیرونی مانند استفهام قاضی یا بازپرس محقق میشود اما خودافشایی با اختیار گوینده و خارج از روند حقوقی انجام میپذیرد. روانشناسان معتقد به لزوم خودافشایی در فرایند مشاوره و رواندرمانی هستند اما به لحاظ فقهی این مساله به دلیل همسویی با اعتراف به گناه یا اذلال نفس مورد بحث و بررسی فقیهان و پژوهشگران معاصر قرار گرفته است. از نگاه برخی پژوهشگران میتوان خودافشایی را از باب رفع عسر و حرج جایز دانست. مبنای این نظریه به شمول قاعده لاحرج بستگی دارد؛ برخی فقیهان مانند کاشف الغطا قاعده لاحرج را برای تمام احکام الزامی اعم از واجب و حرام جاری دانسته و در مقابل برخی دیگر مانند سید محسن حکیم برآنند که قاعده لاحرج نمیتواند مجوز ارتکاب محرمات باشد بلکه مفاد آن تنها ترخیص در ترک واجبات را بیان میکند. | {{موضوعات فاقد منبع مطالعاتی}} | ||
[[خودافشایی]] (Self-disclosure) عبارت است از بیان اطلاعات شخصی یا احساسات پنهان، در مقابل کسی که از آن آگاهی ندارد. این مفهوم عمدتا در روانشناسی و در خصوص افشای اسرار شخصی در فرایند مشاوره و رواندرمانگری مطرح شده است. این اسرار ممکن است طیف وسیعی از مسائل، اعم از مشکلات عاطفی، جنسی، معنوی و حتی گناهانی که فرد مرتکب شده یا در حال ارتکاب است را شامل شود. تفاوت اقرار با خودافشایی در آن است که اقرار معمولا در دادگاه و تحت تاثیر عوامل بیرونی مانند استفهام قاضی یا بازپرس محقق میشود اما خودافشایی با اختیار گوینده و خارج از روند حقوقی انجام میپذیرد. روانشناسان معتقد به لزوم خودافشایی در فرایند مشاوره و رواندرمانی هستند اما به لحاظ فقهی این مساله به دلیل همسویی با اعتراف به گناه یا اذلال نفس مورد بحث و بررسی فقیهان و پژوهشگران معاصر قرار گرفته است. از نگاه برخی پژوهشگران میتوان خودافشایی را از باب رفع عسر و حرج جایز دانست. مبنای این نظریه به شمول [[قاعده لاحرج]] بستگی دارد؛ برخی فقیهان مانند کاشف الغطا قاعده لاحرج را برای تمام احکام الزامی اعم از واجب و حرام جاری دانسته و در مقابل برخی دیگر مانند [[سید محسن حکیم]] برآنند که قاعده لاحرج نمیتواند مجوز ارتکاب محرمات باشد بلکه مفاد آن تنها ترخیص در ترک واجبات را بیان میکند. | |||
در بررسی فقهی خودافشایی پرسشهای پیش روی پژوهشگران از این قبیلاند: حکم فقهی خودافشایی مراجعان برای مشاور و درمانگر چیست؟ در صورت جواز، آیا خودافشایی حد خاصی دارد یا فرد در مقام مشاوره و رواندرمانی میتواند به طور مطلق از همه اسرار با مشاور سخن بگوید؟ تشخیص محدوده جواز خودافشایی به عهده چه کسی است؟ خودافشایی در فرایندهای غیر درمانی مانند نکاح و معاملات، چه حکمی دارد؟ | در بررسی فقهی خودافشایی پرسشهای پیش روی پژوهشگران از این قبیلاند: حکم فقهی خودافشایی مراجعان برای مشاور و درمانگر چیست؟ در صورت جواز، آیا خودافشایی حد خاصی دارد یا فرد در مقام مشاوره و رواندرمانی میتواند به طور مطلق از همه اسرار با مشاور سخن بگوید؟ تشخیص محدوده جواز خودافشایی به عهده چه کسی است؟ خودافشایی در فرایندهای غیر درمانی مانند نکاح و معاملات، چه حکمی دارد؟ |
نسخهٔ کنونی تا ۱۰ اکتبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۴:۲۷
خودافشایی (Self-disclosure) عبارت است از بیان اطلاعات شخصی یا احساسات پنهان، در مقابل کسی که از آن آگاهی ندارد. این مفهوم عمدتا در روانشناسی و در خصوص افشای اسرار شخصی در فرایند مشاوره و رواندرمانگری مطرح شده است. این اسرار ممکن است طیف وسیعی از مسائل، اعم از مشکلات عاطفی، جنسی، معنوی و حتی گناهانی که فرد مرتکب شده یا در حال ارتکاب است را شامل شود. تفاوت اقرار با خودافشایی در آن است که اقرار معمولا در دادگاه و تحت تاثیر عوامل بیرونی مانند استفهام قاضی یا بازپرس محقق میشود اما خودافشایی با اختیار گوینده و خارج از روند حقوقی انجام میپذیرد. روانشناسان معتقد به لزوم خودافشایی در فرایند مشاوره و رواندرمانی هستند اما به لحاظ فقهی این مساله به دلیل همسویی با اعتراف به گناه یا اذلال نفس مورد بحث و بررسی فقیهان و پژوهشگران معاصر قرار گرفته است. از نگاه برخی پژوهشگران میتوان خودافشایی را از باب رفع عسر و حرج جایز دانست. مبنای این نظریه به شمول قاعده لاحرج بستگی دارد؛ برخی فقیهان مانند کاشف الغطا قاعده لاحرج را برای تمام احکام الزامی اعم از واجب و حرام جاری دانسته و در مقابل برخی دیگر مانند سید محسن حکیم برآنند که قاعده لاحرج نمیتواند مجوز ارتکاب محرمات باشد بلکه مفاد آن تنها ترخیص در ترک واجبات را بیان میکند.
در بررسی فقهی خودافشایی پرسشهای پیش روی پژوهشگران از این قبیلاند: حکم فقهی خودافشایی مراجعان برای مشاور و درمانگر چیست؟ در صورت جواز، آیا خودافشایی حد خاصی دارد یا فرد در مقام مشاوره و رواندرمانی میتواند به طور مطلق از همه اسرار با مشاور سخن بگوید؟ تشخیص محدوده جواز خودافشایی به عهده چه کسی است؟ خودافشایی در فرایندهای غیر درمانی مانند نکاح و معاملات، چه حکمی دارد؟ خودافشایی از مسائل نوپدید بهشمار میرود و منابع اندکی به بررسی ابعاد فقهی آن پرداختهاند و این مساله نیازمند پژوهش بیشتر است.
مقالهها
- بررسی استدلالی حکم فقهی خودافشایی مراجعان در جلسه مشاوره و درمان، احمدرضا فامیل دردشتی و سید علی سیدموسوی، دوفصلنامه پژوهشهای روانشناسی اسلامی، دوره ۲، شماره ۱، ۱۳۹۸ش. مقاله را اینجا ببینید
- تداعی آزاد در روان تحلیلگری و حکم تکلیفی بازگویی گناه، احمد مروارید و محمدصادق علمی سولا و مرتضی مدرس غروی، فصلنامه جستارهای فقهی و اصولی، دوره ۴، شماره ۲، ۱۳۹۷ش. مقاله را اینجا ببینید
- مهارت خودافشایی از منظر قرآن کریم و روایات، نسیبه علمایی و مهدی مطیع، دوفصلنامه کتاب قیم، دوره ۳، شماره ۸، ۱۳۹۲ش. مقاله را اینجا ببینید
پایاننامهها
- بررسی احکام تعامل میان روانتحلیلگر و درمانجو از منظر فقه امامیه، احمد مروارید، رساله دکتری، دانشکده الهیات و معارف اسلامی، دانشگاه فردوسی مشهد، ۱۳۹۸ش. پایاننامه را اینجا ببینید
منابع دیگر
- درس فقه مشاوره، هادی عباسی خراسانی، ۱۴۰۰ش. گزارش درس
- نشست علمی اصول رواندرمانی از منظر اسلامی فقهی، احمد مروارید، ۱۳۹۶ش. گزارش نشست