کاربر:Abbasi/صفحه تمرین: تفاوت میان نسخه‌ها

از دانشنامه فقه معاصر
Abbasi (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
Abbasi (بحث | مشارکت‌ها)
 
(۲۸۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
[[مجازات تکمیلی و تبعی]] به هدف اصلاح مجرمین و پیشگیری از ارتکاب مجدد جرم وضع شده است. اگرچه موضوع در هر دو عنوان، محرومیت از برخی حقوق اجتماعی است اما مجازات تکمیلی در اختیار دادگاه و تابع اصل قانونی بودن مجازات است اما مجازات تبعی به صورت قهری است و نیازی به تصریح دادگاه ندارد. مبنای تقسیم‌بندی مجازات در فقه امامیه [[حدود]]، [[قصاص]]، [[دیه]] و [[تعزیر]] است و اشاره‌ای به مجازات تکمیلی و تبعی نشده است؛ از این‌رو فقه معاصر در پی این است که بررسی کند آیا این عناوین تحت عنوان تعزیر در فقه قرار می‌گیرد؟ علاوه بر این، تطبیق اینگونه مجازات‌ها و محرومیت‌های اجتماعی با اصل کرامت انسان و به طور کلی با حقوق بشر و شهروندی چگونه است؟ مبنای شرعی مجازات ‌های تکمیلی و تبعی چیست؟
== مقاله در دولت انتخابی اسلامی با محوریت نظریه ولایت امت ==


== کتاب‌ها ==
== مقدمه ==
=== فارسی ===
به طور کلی سه  نظریه عمده در موضوع تشکیل حکومت در بین متفکران اسلامی شیعی وجود دارد:
# بررسی مجازات های اصلی، تکمیلی و تبعی، هومن صادقی، ناشر سخنکده، تهران، ۱۴۰۰ش.[https://ketab.ir/book/6aca7046-7ea8-4df1-8d59-b473ff678eed لینک اطلاعات]
۱. کسانی که تشکیل حکومت را در زمان غیبت نامشروع می‌دانند بنابراین برای مومنین در زمان غیبت وظیفه خاصی  قائل نیستند.
# مجازات اصلی تکمیلی و تبعی، محمدرضا غفاری نیا، ناشر کهکشان علم، تهران، ۱۳۹۸ش.[https://pic.ketab.ir/DataBase/bookpdf/98/98c17062.pdf لینک صفحات ابتدایی کتاب]
۲.کسانی که ضمن مشروع دانستن حکومت در عصر غیبت، آن را حق و وظیفه فقیه می‌دانند و مومنین را به پیروی از فقیه مکلف می‌کنند.
# بررسی مجازات‌های اصلی تکمیلی و تبعی از منظر فقه و حقوق، رضا نیازمند و اسماعیل صمیمی‌پور، ناشر آذرین مهر، بجنورد، ۱۳۹۸ش.[https://pic.ketab.ir/DataBase/bookpdf/98/98821056.pdf لینک صفحات ابتدایی کتاب]
۳.کسانی که با مشروع دانستن حکومت در عصر غیبت معتقدند امر حکومت با رعایت ضوابط کلی به مردم واگذار شده است و فقها حق ویژه‌ای ندارند.<ref> کمالی اردکانی و کدیور، مردم سالاری در آرای شیخ [[محمدمهدی شمس‌الدین]] و دکتر مهدی حائری یزدی و مقایسه آن با مدل دموکراسی تکاملی (آرای روسو _ میل)، صفحه ۶۲.
# بررسی فقهی حقوقی مجازات‌های تکمیلی و تبعی، علیرضا محمدبیگی، نشر میزان، تهران، ۱۳۹۷ش.[https://www.mizan-law.ir/Book/Details/21106 لینک قسمتی از کتاب]
</ref>
# مجازات‌های تبعی در حقوق جزای ایران، سعید حسین‌زاده سورشجانی، ناشر مجد، تهران، ۱۳۹۵ش.[https://pic.ketab.ir/DataBase/bookpdf/95/95613202.pdf لینک صفحات ابتدایی کتاب]
== مقالات ==
=== فارسی ===
# امکان‌سنجی فردی‌کردن مجازات‌ها‌ی تبعی، مهدی صبوری‌پور و روژین ابراهیمی و مهرنوش ایمانی، [[فصلنامه مطالعات حقوق و فقه اسلامی]]، شماره ۲۹ سال ۱۴، ۱۴۰۱ش.[https://feqh.semnan.ac.ir/article_7386_bc1d8e9357045e96d49004bfeb835ccf.pdf لینک مقاله]
# مجازات تبعی اشخاص حقوقی و اعاده حیثیت از آن، افشین عبداللهی و نادیا بیابانی، [[دوفصلنامه پژوهشنامه حقوق کیفری]]، شماره ۲۵ سال ۱۳، ۱۴۰۱ش.[https://jol.guilan.ac.ir/article_5500_64f103e3ffbf33ed694fb27e2711b253.pdf لینک مقاله]
# تأملی در مجازات های تبعی در حقوق کیفری ایران، بابک پورقهرمانی و مهرداد تیموری، دوفصلنامه مطالعات فقه اسلامی و مبانی حقوق،شماره ۴۴ سال ۱۵، 1400ش.[http://ensani.ir/file/download/article/1658295826-10577-1400-132.pdf لینک مقاله]
# تحلیلی بر مجازات تبعی ارتداد از دیدگاه فقه اسلام و قوانین کیفری ایران، مرضیه ناصری و داوود داداش‌نژاد دلشاد و مرتضی براتی، [[فصلنامه پژوهشنامه حقوق اسلامی]]، شماره ۵۳ دوره ۲۲، ۱۴۰۰ش.[https://www.sid.ir/paper/960086/fa لینک چکیده]
# بررسی کرامت ذاتی انسان در مجازات های محرومیت از حقوق اجتماعی، پیمان همایی چراغی و حسین حبیبی تبار و محمود قیوم زاده، [[فصلنامه تعالی حقوق]]، شماره ۳ دوره ۵، ۱۳۹۸ش.[http://www.thdad.ir/article_241065.html لینک چکیده]
# چالش‌های فقهی تحمیل مجازات‌های تبعی و تکمیلی بر مرتکبان جرائم حدی و قصاص در قانون مجازات اسلامی مصوب 1392، مهدی صالحی مقدم و شهربانو حسینی و عبدالرضا اصغری، [[دوفصلنامه آموزه‌های حقوق کیفری]]، شماره ۱۶ دوره ۱۵، ۱۳۹۷ش.[https://cld.razavi.ac.ir/article_165_d96c3f6ebd02011e6dcfa976c25a311f.pdf لینک مقاله]
# جایگاه مجازات های تبعی در نظام کیفری اسلام، جواد واحدی زاده و سید محمد جباری، فصلنامه تعالی حقوق، شماره ۴ سال ۵، ۱۳۹۲ش.[https://www.magiran.com/paper/1249036 لینک دریافت مقاله]
# مجازات تبعی در فقه امامیه، امید رستمی غازانی و رضا واعظی، [[فصلنامه دیدگاه‌های حقوق قضایی]]، شماره ۵۵ دوره ۱۶، ۱۳۹۰ش.[https://jlviews.ujsas.ac.ir/files/site1/files/x_266.pdf لینک مقاله]
# اقدامات تأمینی و تربیتی از نظر قرآن و سنت، [[محسن رهامی]]، مجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران، پاییز ۱۳۷۹ش.[https://iranjournals.nlai.ir/bitstream/handle/123456789/267810/E569B771DC8818982A92873686AACCE5.pdf?sequence=1&isAllowed=y لینک مقاله]


=== عربی ===
[[محمدمهدی شمس‌الدین]]، [[شهید صدر]]، [[شیخ مغنیه]] و [[مهدی حائری یزدی]] از دسته سوم قلمداد می‌شوند.
# مبدأ جبّ العقوبة الانضباطية، فاضل جبير لفتة، مجلة الكوفة للعلوم القانونية والسياسية، شماره ۳۵ جلد 11، جامعة الكوفة كلية القانون العراق، العراق، ۲۰۱۸م.[http://search.mandumah.com/Record/999603/Description#tabnav لینک چکیده]
[[محسن کدیور]] نظریات این گروه را تحت دو عنوان دولت انتخاب اسلامی و وکالت مالکان شخصی مشاع  آورده است و می گوید: در چهار دهه اخیر سه متفکر شیعه عراقی و لبنانی به طور جداگانه نظریه‌ای را ابراز کرده‌اند که می‌توان آن را دولت انتخابی اسلامی نامید و با توجه به نقاط مشترک فراوان آرای آنها، آن را سه تقریر مختلف از یک نظریه به حساب آورد نه سه نظریه مجزا.<ref>محسن کدیور، نظریه‌های دولت در فقه شیعه، صفحه ۱۵۹.</ref> در بین متفکران ایرانی هم نظریه مالکیت جمعی مشاع که مهدی حائری ارائه کرده بسیار شبیه تقریرات سه گانه فوق است اما با توجه به برخی ملاحظات اساسی از نظریه دولت انتخابی اسلامی متمایز می‌شود.<ref>محسن کدیور، نظریات دولت در فقه شیعه، صفحه ۱۷۵.</ref>
# عقوبة الحرمان من الحق وتطبیقاتھا في الأنظمة الجزائیة السعودیة دراسة مقارنة تطبیقیة، فواز بن خلف اللويحق المطيري، مجلة كلية الشريعة والقانون بتفهنا الأشراف، شماره 19 جلد 3، جامعة الأزهر، مصر، ۲۰۱۷م.[http://search.mandumah.com/Record/987128/Description#tabnav لینک چکیده]
# إعجاز التشريع الإسلامي في توقيع العقوبة الجنائية، محمد وفيق زین العابدین، الإعجاز العلمي، شماره ۴۸، السعودية، ۲۰۱۴م.[http://search.mandumah.com/Record/597400/Description#tabnav لینک چکیده]
# الحرمان من ممارسة الحقوق السياسية كعقوبة تعزيرية في الفقه الإسلامي والقانون الكويتي، إبراهيم عبدالله البديوي السبيعي، مجلة الحقوق، شماره 4 جلد 38، جامعة الكويت مجلس النشر العلمي، الكويت، ۲۰۱۴م.[http://search.mandumah.com/Record/670368/Description#tabnav لینک چکیده]


== پایان‌نامه‌ها ==
==توضیح نظریه==
=== فارسی ===
بر اساس  این نظریه برپایی دولت در عصر غیبت بر اساس ولایت امت بر خویش، امری ضروری است و مشروعیت نظام سیاسی در عصر غیبت بر پایه اراده ملت استوار است. فقیه لبنانی معاصر محمدمهدی شمس‌الدین از مبتکران این نظریه است. شمس‌الدین مدعی است که تا قبل از او کسی چنین نظریه‌ای را مطرح نکرده است.<ref>نظریات السلطه فی الفکر السیاسی الشیعی المعاصر، علی فیاض، بیروت، ۲۰۰۸م. صفحه ۲۷۶.</ref> او این نظریه را در خلال مباحث مطرح می‌کند و فصل مجزایی به این امر اختصاص نداده است.  
# بررسی مجازات های تکمیلی وتبعی در قانون مجازات اسلامی ایران، رشید حسین شهیان، کارشناسی ارشد، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه ارومیه، ۱۴۰۰ش.[https://ganj.irandoc.ac.ir/#/articles/13dd3f33e15e6cff5d040971ac0e20c7 لینک چکیده]
# بررسی فقهی ادله قائلان به تسری و عدم تسری مجازات های تکمیلی و تبعی در حدود و قصاص با نگرشی بر قانون مجازات اسلامی مصوب 1392، رضا بهرامی اصلی، کارشناسی ارشد، دانشکده علوم انسانی، دانشگاه آزاد اسلامی انزلی، ۱۳۹۹ش.[https://ganj.irandoc.ac.ir/#/articles/b8e0e52e92877eebd48860ca80bce961 لینک چکیده]
# بررسی فقهی و حقوقی مجازات محرومیت های اجتماعی ناشی از جرم با رویکردی بر قانون مجازات مصوب 92، مهدی داستان، کارشناسی ارشد، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد مرکزی تهران، ۱۳۹۸ش.[https://ganj.irandoc.ac.ir/#/articles/826bcdf316199b9c7c37eadc00b9b7fd لینک چکیده]
# مجازات های تکمیلی و تبعی در جرایم مستوجب حد، سیدمحمد گلشن تفتی، کارشناسی ارشد، دانشگاه آزاد اسلامی واحد تفت، ۱۳۹۷ش.[https://ganj.irandoc.ac.ir/#/articles/944c1c4186b38d60202bc759650c8df3 لینک چکیده]
# قلمرو اعمال مجازات‌های تکمیلی و تبعی از منظر فقه اسلامی، محمد مهدی عبدی، دکتری تخصصی، دانشکده الهیات و معارف اسلامی، دانشگاه قم، ۱۳۹۷ش.[https://ganj.irandoc.ac.ir/#/articles/372236463d50354aad66ec878b8cfa35 لینک چکیده]
# مقایسه مجازات های تکمیلی و تبعی و جایگاه آنها در حدود، سودابه ابراهیمی، کارشناسی ارشد، دانشگاه علامه محدث نوری، ۱۳۹۵ش.[https://ganj.irandoc.ac.ir/#/articles/387053b22a2e23e3f55adbcf83ab9bc6 لینک چکیده]
# مبانی فقهی وحقوقی مجازات های تکمیلی وتبعی درکیفرهای شرعی، مریم داوری، کارشناسی ارشد، دانشکده الهیات و علوم اسلامی، دانشگاه تبریز، ۱۳۹۵ش.[https://ganj.irandoc.ac.ir/#/articles/6a11109ee4a63b94e9b905116b914bf1 لینک چکیده]
# مبانی فقهی مجازات تکمیلی و تبعی، نرجس شهریاری، کارشناسی ارشد، مدرسه عالی شهید مطهری، ۱۳۹۵ش.[https://ganj.irandoc.ac.ir/#/articles/29431455d794e788ad6f6d0212d7b354 لینک چکیده]
# بررسی تطبیقی مجازات تبعی و تکمیلی طبق قانون قدیم و جدید مصوب ۱۳۹۲، فاطمه عطایی، کارشناسی ارشد، دانشکده حقوق، دانشگاه آزاد اسلامی سمنان، ۱۳۹۴ش.
# مجازات‌های تکمیلی و تبعی در قانون مجازات اسلامی جدید، علی نیک‌کار، کارشناسی ارشد، دانشکده حقوق، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد مرکزی تهران، ۱۳۹۳ش.[https://ganj.irandoc.ac.ir/#/articles/b1dec1c9aa8e800c0e2413bfa69d274d لینک چکیده]
# بررسی محرومیت‌های اجتماعی در حقوق کیفری ایران و فقه امامیه، نفیسه پایدار پویا، کارشناسی ارشد، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد مرکزی تهران، ۱۳۸۹ش.[https://ganj.irandoc.ac.ir/#/articles/93bba9e8cbfb2e314781b5763f686d6c لینک چکیده]
# جایگاه مجازات های تکمیلی وتبعی در حقوق کیفری ایران، عقیل نوری فر، کارشناسی ارشد، پردیس فارابی، دانشگاه تهران، ۱۳۸۹ش.[https://noordoc.ir/thesis/44100 لینک چکیده]


=== عربی ===
ایشان در کتاب نظام الحکم و الاداره صفحه ۲۳۵ می‌گوید: {و بین فطرة ما بعد الغیبة الکبری قلنا فی المسألة رأی اخر یرتکز علی مبنانا الفقهی فی مسألة( ولایة الامة علی نفسها)، و هو مبنی لا مجال لعرضه هنا، و قد خصصنا له کتابا مستقلا فی جملة ابحاثنا فی الفقه السیاسی الاسلامی واطروحة الحکم الاسلامی فی عصر الغیبة.} با این وجود کتابی با این عنوان از ایشان منتشر نشده است.
# أحكام العقوبة التبعية والتكميلية في الفقه الإسلامي والقانون الكويتي دراسة مقارنة، حسين مسعود هادي المطيري، کارشناسی ارشد، جامعة المنيا، كلية دار العلوم الشريعة الإسلامية، مصر، ۲۰۱۷م.[http://www.eulc.edu.eg/eulc_v5/Libraries/Thesis/BrowseThesisPages.aspx?fn=ThesisPicBody&BibID=12561105&TotalNoOfRecord=318&PageNo=2&PageDirection=previous لینک  صفحات ابتدایی پایان نامه]
# معيار ونطاق العقوبة المالية دراسة مقارنة بين الفقه والقانون، محمد فهد سمحان العجمي، کارشناسی ارشد، جامعة المنيا. كلية دار العلوم الشريعة الإسلامية، ۲۰۱۰م.[http://www.eulc.edu.eg/eulc_v5/libraries/Start.aspx?ScopeID=1.&fn=ApplySearch&SearchIdForm=&ScopeIDSelect=1.&ItemType=24.2.5.&SearchText1=عقوبة+تبعیة+و+تکمیلیة&criteria1=1.&opr1=and&SearchText2=&criteria2=1.&opr2=and&SearchText3=&criteria3=1.&SearchTextFT=&Generation_Term=&BibID=&PublishYear=&OrderKey=&PageSize=10 لینک چکیده]


== سایر ==
در نظریه ولایت امت با استفاده از مجموعه‌ای از مبانی فقهی و کلامی سعی شده که اثبات شود: ولایت سیاسی در دوره غیبت، حق انحصاری «امت» است و فقیه تنها ازآنرو که عضوی از امت است، حق مشارکت دارد و دارای حق ویژه‌ای نیست.<ref>بررسی و نقد مبانی نظریه سیاسی ولایت امت بر خویش، مجید مرادی رودپشتی، ص۱۶۷</ref> ایشان احکام شریعت را به دو بخش ثابت و متغیر تقسیم می‌کند و اوامر حکومت در شریعت را از دسته دوم قلمداد می‌کند بنابراین آن احکام صرفا برای تنظیم روابط و به اقتضای مصلحت آن زمان وضع شده و در زمان‌های دیگر ثابت نیست. <ref>محسن کدیور، نظریه‌های دولت در فقه شیعه، صفحه ۱۷۱.</ref>
# درس خارج فقه، [[ابوالقاسم علیدوست]]، جلسه ۹۵، ۲۲|۳|۱۴۰۱ش.[http://a-alidoost.ir/persian/lessons/27383/ لینک چکیده]
 
شیخ مغنیه، شهید صدر و مهدی حائری یزدی از فقها و اندیشمندان معاصر هم در این باب صاحب نظر هستند که با نظریه ولایت امت قرابت دارد.
 
 
 
=== تقریر نظریه شیخ مغنیه ===
نظریه ایشان در مبانی زیر خلاصه می‌شود.
# نیاز جامعه به حکومت امری طبیعی و غیر قابل وضع است.
# در زمان حضور حکومت با معصوم و در زمان غیبت، ولایت در امور حسبیه، فتوا و قضاوت با فقیه است.
# برای اجرای بسیاری از احکام اسلام تشکیل حکومت لازم است و معیار اسلامی بودن حکومت نه این است که فقیه متصدی آن باشد بلکه ملاک این است که شریعت مبنا برای وضع قوانین باشد.
# رئیس دولت را مردم معین می‌کنند و مادامی که او بر اساس شریعت حکمرانی کند پیروی از او بر همه لازم است.
# وظیفه فقیهان استنباط احکام شرع، قضاوت و اصلاح و دعوت به خیر است و در امر حکومت با دیگران همسان هستند.<ref> محسن کدیور، نظریه‌های دولت در فقه شیعه، صفحات ۱۶۷-۱۷۰.</ref>
 
روشن است که ایشان وظیفه امت اسلامی برای تشکیل حکومت را از لزوم اجرای بسیاری از احکام اسلامی ناشی می‌داند. ولایت در این نظریه جایگاهی ندارد. طبق این مبنا اگر حکومتی صرفا احکام اسلام را اجرا کند و مبنای وضع قوانین احکام شریعت باشد حکومت اسلامی خواهد بود.
 
=== تقریر نظریه شهید صدر ===
محمدباقر صدر در نظریه اول خود که در لابه‌لای مباحث کتاب الاسس الاسلامیة مطرح شده است بر این باور است که:
 
# دولت به دو شکل الهی و حکومت شورایی تقسیم می‌شود.
# شکل الهی فقط در زمان حضور معصوم متصور است که همه مسلمانان باید از ایشان پیروی کنند.
# در زمان غیبت، امت اسلامی باید برای حکومت، محدوده و روشی را انتخاب کند تا بیشترین سازگاری را با مصلحت اسلام داشته باشد. بر مبنای آیه شریفه « و امرهم شوری بینهم» <ref>سوره شوری آیه ۳۸</ref> شارع مقدس طریقه شورایی را مطرح کرده است. بنابراین تنها روشی که می‌توان به دین نسبت داد شورایی بودن حکومت است و تا زمانی که منع خاصی از عمل به آن نرسیده باشد برای شکل حکومت اعمال می‌شود.
# شرایطی در تشکیل حکومت شورایی باید لحاظ شود از جمله عدم تعارض با احکام ثابت و تطابق با مصالح مسلمانان.<ref> محسن کدیور، نظریه‌های دولت در فقه شیعه، صفحات ۱۶۰-۱۶۷.</ref>
 
فرق این نظریه با ولایت امت این است که شهید صدر برای امت ولایتی را متصور نیست. بنابراین حدود احکام در امر حکومت دائر مدار امر تشریعی به مشورت است نه اینکه ولایتی در کار باشد. به عبارت دیگر حکومت به روش شورایی بواسطه امر تشریعی بر مشورت است. ظاهرا طبق این نظریه اگر امر به مشورت نبود امت اسلامی در باب حکومت وظیفه‌ای نداشت.
 
البته شهیدر صدر در نظریه اخیر خود به انتخاب مردم با نظارت مجتهدین رسیده است.
 
=== تقریر  نظریه حائری یزدی ===
 
قبل از ورود به تقریر نظریه، از باب مقدمه باید گفت که: حائری یزدی در کتاب حکمت و حکومت بعد از تبیین معنای حکومت و فلسفه وجودی آن و بیان دیدگاه فیلسوفان از افلاطون تا سده اخیر در مورد حکومت، اساس حکومت را قرارداد اجتماعی می‌داند که روسو آن را مطرح کرده است. اما در جواب این سؤال که چگونه امكانپذير اسـت كـه افراد هركدام به تنهايی در ميان جامعه با حفظ آزادی و استقلال فـردی خـود، عضـو بلاارادة جامعه گرديده و از اراده و دستورات جمعی پيروی كنند؟ جوابی متفاوت از دیگر فیلسوفان می‌دهد که به نظریه مالکیت شخصی مشاع مشهور شده است:
 
# حکومت امری عقلایی و تجربی به شمار می‌آید نه امری ماورایی. حکومت به معنای حکمت و تدبیر امور مملکتی است و ولایت و حاکمیت به طور کلی در معنای حکومت جایگاهی ندارد. علاوه بر این، جامعه در تز مالكيت شخصی مشاع به معنای جميع افراد شهروندان است نه به معنای يك واحد جمعی. همچنین كشور عبـارت از آن فضـای بـاز و آزادی اسـت كـه انسان‌های معدودی به صورت مشـاع بـرای زيسـت طبيعـی خـود از روی ضـرورت برگزيده و آن را قلمرو تداوم زندگی خود و خانواده خود قرار داده‌اند.
 
# به واسطه سبقت افراد در سکنی گزیدن در منطقه‌ای، آن افراد حق اختصاصی و مالکیت طبیعی به آن مکان پیدا می‌کنند. حکومت در آن منطقه را نمی‌توان بر اساس قرارداد اجتماعی دانست به این دلیل که اولا از لحاظ تاریخی دلیلی بر این قرارداد وجود ندارد و در ثانی افراد فعلی لزوما به رعایت قرارداد نیاکان خود مکلف نیستند. بنابراین حکومت بر اساس مالکیت است آن هم مالکیت طبیعی نه اعتباری. مالکیت انسان بر محیط زیست خود مالکیت خصوصی است و به دو نحو قابل تصور است یکی انحصاری مثل مالکیت بر زمین که مکان خصوصی است و دیگری مالکیت خصوصی غیر انحصاری مانند مکان‌های خصوصی مشترک بین انسان‌ها.
 
# اشاعه و غیر انحصاری بودن مالکیت به معنای مالکیت جمعی نیست بلکه به معنای نفوذ مالکیت‌های شخصی بر یکدیگر است.
 
# این مالکان شخصی مشاع که در محدوده‌ای خاص در حال زندگی هستند برای اداره امور به هیئت یا شخصی وکالت می‌دهند. اگر مالکان در گزینش به توافق نرسیدند بهترین گزینه اعتبار امر اکثرین بر اقلیت است. و روشن است که حاکم وقتی وکیل باشد علاوه بر اینکه باید طبق قرارداد عمل کند و مصالح و مفاسد شهروندان را منظور کند، مردم می‌توانند هر لحظه اراده کردند وکالت را منحل و او را از مقام حکومت خلع کنند.<ref>محسن کدیور، نظریه‌های دولت در فقه شیعه، صفحات ۱۷۹-۱۸۳.</ref>
 
===تشابه‌ها===
با بررسی این نظریات می‌توان ادعا کرد که تفاوت عمده در روش استدلال است و  اشتراک آنها در موارد ذیل است:
 
* قابلیت مشروع خواندن حکومت در زمان غیبت
* عدم ولایت خاص و ویژه برای فقیه در امر حکومت
* وظیفه امت اسلامی برای برپایی حکومت اسلامی
 
==مبانی و دلایل ولایت امت==
مرادی رودپشتی در مقاله‌ای با عنوان بررسی و نقد مبانی نظریه سیاسی ولایت امت بر خویش، استدلال برای ولایت امت بر خویش را اینچنین بیان می‌کند:
=== اصل عدم ولایت ===
اصل اولی عدم الولایة، اصلی فقهی است که اکثر فقها در ابواب مختلف به آن استناد می‌کنند. بر اساس این اصل هیچ شخص یا گروهی بر دیگران ولایت ندارد مگر اینکه با دلیلی قاطع بتوان آن ولایت را اثبات کرد که بر این اساس ولایت خدا و رسول و اهل بیت ثابت است و در صورت شک در دیگر موارد به اصل اولی رجوع می شود. بر اساس این اصل هر گونه اعمال قدرت از سوی افراد یا گروهی بر افراد و گروهی دیگر مشروع نخواهد بود مگر اینکه این اعمال قدرت بر اساس مبنایی قوی ایجاد شده باشد که بنابر نظریه ولایت امت تنها ولایت انبیاء و اولیاء قابل اثبات است و در دیگر موارد همان اصل اولی عمل می‌شود. <ref> مرادی رودپشتی، بررسی و نقد مبانی نظریه سیاسی ولایت امت بر خویش، صفحه ۱۷۲.</ref>
 
=== اصل آزادی ===
پس از نفی ولایت بر اساس اصل عدم ولایت، این نتیجه حاصل می‌شود که هر انسانی در برابر انسان دیگر آزاد است و هیچ انسانی حق ندارد آزادی انسان دیگر را مقید کند و این بدان معناست که انسان، خود ولی و صاحب اختیار امر خویش است. این معنا از آنجا نشأت می‌گیرد که انسان طبق حکم خداوند مسؤولیت دارد و مسئول بودن بدون ولایت بر خود داشتن محقق نمی‌شود. شمس‌الدین در این زمینه می‌گوید: «انسان بر خویش ولایت دارد و از این حیث اصل در وضعیت انسان نسبت به خویش در هستی، آزادی است و اصل اولی در رابطه انسان با انسان دیگر نیز، آزادی است و این به معنای آن است که انسان به وسیله انسان دیگر مقید نمی‌شود؛ زیرا هرگاه معتقد شدیم اصل در ولایت انسان بر انسان دیگر عدم ولایت است، نتیجه‌اش این خواهد بود که هر انسانی در برابر انسان دیگر آزاد است و هیچ انسانی حق ندارد آزادی انسان دیگر را مقید کند.» <ref>مرادی رودپشتی، بررسی و نقد مبانی نظریه سیاسی ولایت امت بر خویش، صفحه ۱۷۴.</ref>
 
=== معطوف بودن امر و تکلیف حکومت به امت ===
امت به عنوان واحد سیاسی اسلام  احکامی متفاوت از احکام فردی دارد. بر این اساس پاره‌ای از احکام و به ویژه واجبات کفایی متوجه امت بما هو امت است، نه افراد. از جمله این تکالیف، تکلیف تشکیل حکومت است که متوجه امت است، نه متوجه فقیه؛ زیرا فقیه ازآنرو که جزئی از امت است، مشمول این تکلیف است، نه بما هو فقیه. بنابراین اگر وظایف عمومی جامعه متوجه جماعت و امت است، معنایش این است که امت بر خود ولایت دارد. <ref>مرادی رودپشتی، بررسی و نقد مبانی نظریه سیاسی ولایت امت بر خویش، صفحه ۱۷۴.</ref>
 
=== عرفی بودن حکومت حتی در زمان حضور معصوم ===
نفوذ احکام ولایی در زمان حضور معصوم نه از باب وحی بوده بلکه از جهت ولایت و قدرت سیاسی معصوم در زمانه خود بوده است از این‌رو در زمان غیبت برای تعیین تکلیف در مواردی که حکمی از سمت شارع وارد نشده است دو نهاد وجود دارد. یکی فقیه که تنها حیطه ولایت او در امور فردی است و یکی خود امت که در روابط بین انسان‌ها و دولت و حکومت نقش دارد. شمس‌الدین در این باب می‌گوید: «بنابر نظریه ولایت امت، همانند نظریه ولایت عامه فقیه، ظواهر از ادله ولایت در عصر غیبت آن است که فقها، مرجع تشریع در منطقة الفراغ هستند؛ اما ولایت فقیه تنها در حد حکم بر موضوعات خارجی و تصرف در نفس و البته مقید به رجوع به اهل خبره است، ولی در مسائل روابط بین انسان‌ها و دولت‌ها و سازمان سیاسی، اجتماعی و اقتصادی جامعه و آنچه در حیطه تدبیر زندگی و جامعه می‌گنجد، ظاهر این است که در این امور، ولایت از آن امت است که از طریق نمایندگان امت در هیئت‌های شورایی اعمال می‌شود.» <ref>مرادی رودپشتی، بررسی و نقد مبانی نظریه سیاسی ولایت امت بر خویش، صفحه ۱۷۵.</ref>
 
به عبارت دیگر بداهت امر حکومت در اسلام به معنای تعبدی بودن امر حکومت نیست بلکه امری عرفی است که اسلام‌گرایان به آن پوستین تعبد پوشانده‌اند. بر این اساس گزاره‌های حکومتی در اسلام نه از باب تعبد بلکه از باب تأکید بر بنای عقلا است. شمس‌الدین بر این باور است که اسلام‌گرایان در روش‌شناسی باب حکومت دچار  فهم غلط شده‌اند و وقایع تاریخی بعد از رحلت پیامبر را به اشتباه دلیل بر دینی بودن حکومت می‌دانند. <ref>مرادی رودپشتی، بررسی و نقد مبانی نظریه سیاسی ولایت امت بر خویش، صفحه ۱۷۵.</ref>
 
=== امر حکومت با شوری ===
امت و حاکم هر دو ملزم به شورا هستند. امت مکلف است در شورا شرکت کند و حاکم هم ملزم است تن به رأی شورا دهد. طبق این دیدگاه در تبیین استدلال در آیه شریفه "و امرهم شوری بینهم" <ref>سوره شوری آیه ۳۸</ref> می‌توان چنین گفت که: شور و مشورت وصف مؤمنان نیست، بلکه حکمی شرعی و وضعی و تنظیمی است که بر مسلمانان تکلیف می‌کند آن را در زندگی عمومیشان اجرا کنند تا اسلام و ایمانشان کامل شود و اگر در این امر اخلال کنند، اسلام و ایمانشان ناقص است؛ همانگونه که اگر نماز نخوانند یا از آنچه خدا روزیشان کرده، انفاق نکنند، ایمانشان ناقص خواهد بود. در مورد آیه "و شاورهم فی الامر" نیز شبیه این مطلب می‌تواند بیان شود که : خداوند در این آیه به پیامبر دستور می‌دهد با مسلمانان در امور حکومت و سیاست مشورت کند. این آیه پس از جنگ احد نازل شد که در آن مسلمانان شکست خوردند و علت شکست نیز تن دادن پیامبر به نتیجه شورا بود. نظر اکثر مسلمانان این بود که برای مقابله با مشرکان از شهر خارج شوند؛ درحالیکه نظر پیامبر و گروهی از اصحاب این بود که در شهر بمانند و دفاع کنند. با اینکه نتیجه جنگ، خطای نظر شورا و درستی رأی اقلیت را به لحاظ نظامی اثبات کرد، در این آیه بر الزام پیامبر به پیروی از نظر شورا تأکید شده است. از منظر او تنها تفاوت حاکم معصوم و غیرمعصوم در موضوع شورا آن است که معصوم (امام یا پیامبر) به حکم عصمت خویش حق حکومت را هم دارد، ولی سازوکار حکومتش باید بر مبنای شورا باشد؛ اما غیرمعصوم باید منبع مشروعیت قدرتش را نیز از شورا بگیرد و سازوکار دیگری برای مشروعیت حاکم سیاسی در عصر حاضر وجود ندارد. <ref>مرادی رودپشتی، بررسی و نقد مبانی نظریه سیاسی ولایت امت بر خویش، صفحه ۱۷۶.</ref>
 
==نقد==
۱. وجود اوامر جمعی در خطابات شارع یکی از مبانی و مقدمات ولایت امت است که همان نظریه مغنیه است. اگرچه مغنیه به صراحت ولایت را مطرح نمی‌کند اما اینکه جامعه و اجتماع برای اجرای بعضی احکام مکلف هستند، ولایت جامعه را به همراه دارد همانطور که آیه شریفه والمؤمنین و المؤمنات بعضهم اولیاء بعض دلالت بر این ولایت دارد. بنابراین ادعای شمس‌الدین بر ابتکار این نظریه با وجود نظریه مغنیه قابل دفاع نیست. نهایت چیزی که ایشان مبتکر آن بوده است استدلال و عنوان دادن به این نظریه است.
 
۲. دور خفی در استدلال بر ولایت امت وجود دارد. لزوم اجرای اوامر جمعی دلیل بر لزوم تشکیل حکومت است و تشکیل حکومت دلیل اجرای آن احکام است.( این نقد جای کار دارد)
 
۴. این نظریه حق انتخاب را به مردم می‌دهد اما این استدلال لزوما به معنای محق نبودن فقیه بر حکومت نیست. به عبارت دیگر از این استدلال ولایت فقیه انتخابی نیز قابل استنتاج خواهد بود.
==پانویس==
{{پانویس}}
 
== فهرست منابع ==
{{منابع}}
* قرآن کریم
* فیاض، علی، نظریات السلطة فی الفکر السیاسی الشیعی المعاصر، مرکز الحضارة لتنمیة الفکر الاسلامی، بیروت، لبنان، ۲۰۰۸م.
* کدیور، محسن، نظریه‌های دولت در فقه شیعه، تهران، نشر نی، ۱۳۷۶ش.
* کمالی اردکانی ، علی اکبر  و کدیور، محسن، مردم سالاری در آرای شیخ محمدمهدی شمس‌الدین و دکتر مهدی حائری یزدی و مقایسه آن با مدل دموکراسی تکاملی (آرای روسو _ میل)،، دو‌فصلنامه هستی و شناخت، شماره ۴۴، ۱۳۸۳ش.[https://philosophy.mofidu.ac.ir/article_240130.html?lang=fa لینک چکیده]
* مرادی رودپشتی، مجید، مبانی نظریه سیاسی ولایت امت بر خویش، فصلنامه علوم سیاسی، شماره ۸۱ دوره ۲۱، ۱۳۹۷ش.[http://psq.bou.ac.ir/article_65877_293b2972c25ab2d15b54a1d728aa30dd.pdf لینک مقاله]

نسخهٔ کنونی تا ‏۹ اکتبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۰:۴۸

مقاله در دولت انتخابی اسلامی با محوریت نظریه ولایت امت

مقدمه

به طور کلی سه نظریه عمده در موضوع تشکیل حکومت در بین متفکران اسلامی شیعی وجود دارد: ۱. کسانی که تشکیل حکومت را در زمان غیبت نامشروع می‌دانند بنابراین برای مومنین در زمان غیبت وظیفه خاصی قائل نیستند. ۲.کسانی که ضمن مشروع دانستن حکومت در عصر غیبت، آن را حق و وظیفه فقیه می‌دانند و مومنین را به پیروی از فقیه مکلف می‌کنند. ۳.کسانی که با مشروع دانستن حکومت در عصر غیبت معتقدند امر حکومت با رعایت ضوابط کلی به مردم واگذار شده است و فقها حق ویژه‌ای ندارند.[۱]

محمدمهدی شمس‌الدین، شهید صدر، شیخ مغنیه و مهدی حائری یزدی از دسته سوم قلمداد می‌شوند. محسن کدیور نظریات این گروه را تحت دو عنوان دولت انتخاب اسلامی و وکالت مالکان شخصی مشاع آورده است و می گوید: در چهار دهه اخیر سه متفکر شیعه عراقی و لبنانی به طور جداگانه نظریه‌ای را ابراز کرده‌اند که می‌توان آن را دولت انتخابی اسلامی نامید و با توجه به نقاط مشترک فراوان آرای آنها، آن را سه تقریر مختلف از یک نظریه به حساب آورد نه سه نظریه مجزا.[۲] در بین متفکران ایرانی هم نظریه مالکیت جمعی مشاع که مهدی حائری ارائه کرده بسیار شبیه تقریرات سه گانه فوق است اما با توجه به برخی ملاحظات اساسی از نظریه دولت انتخابی اسلامی متمایز می‌شود.[۳]

توضیح نظریه

بر اساس این نظریه برپایی دولت در عصر غیبت بر اساس ولایت امت بر خویش، امری ضروری است و مشروعیت نظام سیاسی در عصر غیبت بر پایه اراده ملت استوار است. فقیه لبنانی معاصر محمدمهدی شمس‌الدین از مبتکران این نظریه است. شمس‌الدین مدعی است که تا قبل از او کسی چنین نظریه‌ای را مطرح نکرده است.[۴] او این نظریه را در خلال مباحث مطرح می‌کند و فصل مجزایی به این امر اختصاص نداده است.

ایشان در کتاب نظام الحکم و الاداره صفحه ۲۳۵ می‌گوید: {و بین فطرة ما بعد الغیبة الکبری قلنا فی المسألة رأی اخر یرتکز علی مبنانا الفقهی فی مسألة( ولایة الامة علی نفسها)، و هو مبنی لا مجال لعرضه هنا، و قد خصصنا له کتابا مستقلا فی جملة ابحاثنا فی الفقه السیاسی الاسلامی واطروحة الحکم الاسلامی فی عصر الغیبة.} با این وجود کتابی با این عنوان از ایشان منتشر نشده است.

در نظریه ولایت امت با استفاده از مجموعه‌ای از مبانی فقهی و کلامی سعی شده که اثبات شود: ولایت سیاسی در دوره غیبت، حق انحصاری «امت» است و فقیه تنها ازآنرو که عضوی از امت است، حق مشارکت دارد و دارای حق ویژه‌ای نیست.[۵] ایشان احکام شریعت را به دو بخش ثابت و متغیر تقسیم می‌کند و اوامر حکومت در شریعت را از دسته دوم قلمداد می‌کند بنابراین آن احکام صرفا برای تنظیم روابط و به اقتضای مصلحت آن زمان وضع شده و در زمان‌های دیگر ثابت نیست. [۶]

شیخ مغنیه، شهید صدر و مهدی حائری یزدی از فقها و اندیشمندان معاصر هم در این باب صاحب نظر هستند که با نظریه ولایت امت قرابت دارد.


تقریر نظریه شیخ مغنیه

نظریه ایشان در مبانی زیر خلاصه می‌شود.

  1. نیاز جامعه به حکومت امری طبیعی و غیر قابل وضع است.
  2. در زمان حضور حکومت با معصوم و در زمان غیبت، ولایت در امور حسبیه، فتوا و قضاوت با فقیه است.
  3. برای اجرای بسیاری از احکام اسلام تشکیل حکومت لازم است و معیار اسلامی بودن حکومت نه این است که فقیه متصدی آن باشد بلکه ملاک این است که شریعت مبنا برای وضع قوانین باشد.
  4. رئیس دولت را مردم معین می‌کنند و مادامی که او بر اساس شریعت حکمرانی کند پیروی از او بر همه لازم است.
  5. وظیفه فقیهان استنباط احکام شرع، قضاوت و اصلاح و دعوت به خیر است و در امر حکومت با دیگران همسان هستند.[۷]

روشن است که ایشان وظیفه امت اسلامی برای تشکیل حکومت را از لزوم اجرای بسیاری از احکام اسلامی ناشی می‌داند. ولایت در این نظریه جایگاهی ندارد. طبق این مبنا اگر حکومتی صرفا احکام اسلام را اجرا کند و مبنای وضع قوانین احکام شریعت باشد حکومت اسلامی خواهد بود.

تقریر نظریه شهید صدر

محمدباقر صدر در نظریه اول خود که در لابه‌لای مباحث کتاب الاسس الاسلامیة مطرح شده است بر این باور است که:

  1. دولت به دو شکل الهی و حکومت شورایی تقسیم می‌شود.
  2. شکل الهی فقط در زمان حضور معصوم متصور است که همه مسلمانان باید از ایشان پیروی کنند.
  3. در زمان غیبت، امت اسلامی باید برای حکومت، محدوده و روشی را انتخاب کند تا بیشترین سازگاری را با مصلحت اسلام داشته باشد. بر مبنای آیه شریفه « و امرهم شوری بینهم» [۸] شارع مقدس طریقه شورایی را مطرح کرده است. بنابراین تنها روشی که می‌توان به دین نسبت داد شورایی بودن حکومت است و تا زمانی که منع خاصی از عمل به آن نرسیده باشد برای شکل حکومت اعمال می‌شود.
  4. شرایطی در تشکیل حکومت شورایی باید لحاظ شود از جمله عدم تعارض با احکام ثابت و تطابق با مصالح مسلمانان.[۹]

فرق این نظریه با ولایت امت این است که شهید صدر برای امت ولایتی را متصور نیست. بنابراین حدود احکام در امر حکومت دائر مدار امر تشریعی به مشورت است نه اینکه ولایتی در کار باشد. به عبارت دیگر حکومت به روش شورایی بواسطه امر تشریعی بر مشورت است. ظاهرا طبق این نظریه اگر امر به مشورت نبود امت اسلامی در باب حکومت وظیفه‌ای نداشت.

البته شهیدر صدر در نظریه اخیر خود به انتخاب مردم با نظارت مجتهدین رسیده است.

تقریر نظریه حائری یزدی

قبل از ورود به تقریر نظریه، از باب مقدمه باید گفت که: حائری یزدی در کتاب حکمت و حکومت بعد از تبیین معنای حکومت و فلسفه وجودی آن و بیان دیدگاه فیلسوفان از افلاطون تا سده اخیر در مورد حکومت، اساس حکومت را قرارداد اجتماعی می‌داند که روسو آن را مطرح کرده است. اما در جواب این سؤال که چگونه امكانپذير اسـت كـه افراد هركدام به تنهايی در ميان جامعه با حفظ آزادی و استقلال فـردی خـود، عضـو بلاارادة جامعه گرديده و از اراده و دستورات جمعی پيروی كنند؟ جوابی متفاوت از دیگر فیلسوفان می‌دهد که به نظریه مالکیت شخصی مشاع مشهور شده است:

  1. حکومت امری عقلایی و تجربی به شمار می‌آید نه امری ماورایی. حکومت به معنای حکمت و تدبیر امور مملکتی است و ولایت و حاکمیت به طور کلی در معنای حکومت جایگاهی ندارد. علاوه بر این، جامعه در تز مالكيت شخصی مشاع به معنای جميع افراد شهروندان است نه به معنای يك واحد جمعی. همچنین كشور عبـارت از آن فضـای بـاز و آزادی اسـت كـه انسان‌های معدودی به صورت مشـاع بـرای زيسـت طبيعـی خـود از روی ضـرورت برگزيده و آن را قلمرو تداوم زندگی خود و خانواده خود قرار داده‌اند.
  1. به واسطه سبقت افراد در سکنی گزیدن در منطقه‌ای، آن افراد حق اختصاصی و مالکیت طبیعی به آن مکان پیدا می‌کنند. حکومت در آن منطقه را نمی‌توان بر اساس قرارداد اجتماعی دانست به این دلیل که اولا از لحاظ تاریخی دلیلی بر این قرارداد وجود ندارد و در ثانی افراد فعلی لزوما به رعایت قرارداد نیاکان خود مکلف نیستند. بنابراین حکومت بر اساس مالکیت است آن هم مالکیت طبیعی نه اعتباری. مالکیت انسان بر محیط زیست خود مالکیت خصوصی است و به دو نحو قابل تصور است یکی انحصاری مثل مالکیت بر زمین که مکان خصوصی است و دیگری مالکیت خصوصی غیر انحصاری مانند مکان‌های خصوصی مشترک بین انسان‌ها.
  1. اشاعه و غیر انحصاری بودن مالکیت به معنای مالکیت جمعی نیست بلکه به معنای نفوذ مالکیت‌های شخصی بر یکدیگر است.
  1. این مالکان شخصی مشاع که در محدوده‌ای خاص در حال زندگی هستند برای اداره امور به هیئت یا شخصی وکالت می‌دهند. اگر مالکان در گزینش به توافق نرسیدند بهترین گزینه اعتبار امر اکثرین بر اقلیت است. و روشن است که حاکم وقتی وکیل باشد علاوه بر اینکه باید طبق قرارداد عمل کند و مصالح و مفاسد شهروندان را منظور کند، مردم می‌توانند هر لحظه اراده کردند وکالت را منحل و او را از مقام حکومت خلع کنند.[۱۰]

تشابه‌ها

با بررسی این نظریات می‌توان ادعا کرد که تفاوت عمده در روش استدلال است و اشتراک آنها در موارد ذیل است:

  • قابلیت مشروع خواندن حکومت در زمان غیبت
  • عدم ولایت خاص و ویژه برای فقیه در امر حکومت
  • وظیفه امت اسلامی برای برپایی حکومت اسلامی

مبانی و دلایل ولایت امت

مرادی رودپشتی در مقاله‌ای با عنوان بررسی و نقد مبانی نظریه سیاسی ولایت امت بر خویش، استدلال برای ولایت امت بر خویش را اینچنین بیان می‌کند:

اصل عدم ولایت

اصل اولی عدم الولایة، اصلی فقهی است که اکثر فقها در ابواب مختلف به آن استناد می‌کنند. بر اساس این اصل هیچ شخص یا گروهی بر دیگران ولایت ندارد مگر اینکه با دلیلی قاطع بتوان آن ولایت را اثبات کرد که بر این اساس ولایت خدا و رسول و اهل بیت ثابت است و در صورت شک در دیگر موارد به اصل اولی رجوع می شود. بر اساس این اصل هر گونه اعمال قدرت از سوی افراد یا گروهی بر افراد و گروهی دیگر مشروع نخواهد بود مگر اینکه این اعمال قدرت بر اساس مبنایی قوی ایجاد شده باشد که بنابر نظریه ولایت امت تنها ولایت انبیاء و اولیاء قابل اثبات است و در دیگر موارد همان اصل اولی عمل می‌شود. [۱۱]

اصل آزادی

پس از نفی ولایت بر اساس اصل عدم ولایت، این نتیجه حاصل می‌شود که هر انسانی در برابر انسان دیگر آزاد است و هیچ انسانی حق ندارد آزادی انسان دیگر را مقید کند و این بدان معناست که انسان، خود ولی و صاحب اختیار امر خویش است. این معنا از آنجا نشأت می‌گیرد که انسان طبق حکم خداوند مسؤولیت دارد و مسئول بودن بدون ولایت بر خود داشتن محقق نمی‌شود. شمس‌الدین در این زمینه می‌گوید: «انسان بر خویش ولایت دارد و از این حیث اصل در وضعیت انسان نسبت به خویش در هستی، آزادی است و اصل اولی در رابطه انسان با انسان دیگر نیز، آزادی است و این به معنای آن است که انسان به وسیله انسان دیگر مقید نمی‌شود؛ زیرا هرگاه معتقد شدیم اصل در ولایت انسان بر انسان دیگر عدم ولایت است، نتیجه‌اش این خواهد بود که هر انسانی در برابر انسان دیگر آزاد است و هیچ انسانی حق ندارد آزادی انسان دیگر را مقید کند.» [۱۲]

معطوف بودن امر و تکلیف حکومت به امت

امت به عنوان واحد سیاسی اسلام احکامی متفاوت از احکام فردی دارد. بر این اساس پاره‌ای از احکام و به ویژه واجبات کفایی متوجه امت بما هو امت است، نه افراد. از جمله این تکالیف، تکلیف تشکیل حکومت است که متوجه امت است، نه متوجه فقیه؛ زیرا فقیه ازآنرو که جزئی از امت است، مشمول این تکلیف است، نه بما هو فقیه. بنابراین اگر وظایف عمومی جامعه متوجه جماعت و امت است، معنایش این است که امت بر خود ولایت دارد. [۱۳]

عرفی بودن حکومت حتی در زمان حضور معصوم

نفوذ احکام ولایی در زمان حضور معصوم نه از باب وحی بوده بلکه از جهت ولایت و قدرت سیاسی معصوم در زمانه خود بوده است از این‌رو در زمان غیبت برای تعیین تکلیف در مواردی که حکمی از سمت شارع وارد نشده است دو نهاد وجود دارد. یکی فقیه که تنها حیطه ولایت او در امور فردی است و یکی خود امت که در روابط بین انسان‌ها و دولت و حکومت نقش دارد. شمس‌الدین در این باب می‌گوید: «بنابر نظریه ولایت امت، همانند نظریه ولایت عامه فقیه، ظواهر از ادله ولایت در عصر غیبت آن است که فقها، مرجع تشریع در منطقة الفراغ هستند؛ اما ولایت فقیه تنها در حد حکم بر موضوعات خارجی و تصرف در نفس و البته مقید به رجوع به اهل خبره است، ولی در مسائل روابط بین انسان‌ها و دولت‌ها و سازمان سیاسی، اجتماعی و اقتصادی جامعه و آنچه در حیطه تدبیر زندگی و جامعه می‌گنجد، ظاهر این است که در این امور، ولایت از آن امت است که از طریق نمایندگان امت در هیئت‌های شورایی اعمال می‌شود.» [۱۴]

به عبارت دیگر بداهت امر حکومت در اسلام به معنای تعبدی بودن امر حکومت نیست بلکه امری عرفی است که اسلام‌گرایان به آن پوستین تعبد پوشانده‌اند. بر این اساس گزاره‌های حکومتی در اسلام نه از باب تعبد بلکه از باب تأکید بر بنای عقلا است. شمس‌الدین بر این باور است که اسلام‌گرایان در روش‌شناسی باب حکومت دچار فهم غلط شده‌اند و وقایع تاریخی بعد از رحلت پیامبر را به اشتباه دلیل بر دینی بودن حکومت می‌دانند. [۱۵]

امر حکومت با شوری

امت و حاکم هر دو ملزم به شورا هستند. امت مکلف است در شورا شرکت کند و حاکم هم ملزم است تن به رأی شورا دهد. طبق این دیدگاه در تبیین استدلال در آیه شریفه "و امرهم شوری بینهم" [۱۶] می‌توان چنین گفت که: شور و مشورت وصف مؤمنان نیست، بلکه حکمی شرعی و وضعی و تنظیمی است که بر مسلمانان تکلیف می‌کند آن را در زندگی عمومیشان اجرا کنند تا اسلام و ایمانشان کامل شود و اگر در این امر اخلال کنند، اسلام و ایمانشان ناقص است؛ همانگونه که اگر نماز نخوانند یا از آنچه خدا روزیشان کرده، انفاق نکنند، ایمانشان ناقص خواهد بود. در مورد آیه "و شاورهم فی الامر" نیز شبیه این مطلب می‌تواند بیان شود که : خداوند در این آیه به پیامبر دستور می‌دهد با مسلمانان در امور حکومت و سیاست مشورت کند. این آیه پس از جنگ احد نازل شد که در آن مسلمانان شکست خوردند و علت شکست نیز تن دادن پیامبر به نتیجه شورا بود. نظر اکثر مسلمانان این بود که برای مقابله با مشرکان از شهر خارج شوند؛ درحالیکه نظر پیامبر و گروهی از اصحاب این بود که در شهر بمانند و دفاع کنند. با اینکه نتیجه جنگ، خطای نظر شورا و درستی رأی اقلیت را به لحاظ نظامی اثبات کرد، در این آیه بر الزام پیامبر به پیروی از نظر شورا تأکید شده است. از منظر او تنها تفاوت حاکم معصوم و غیرمعصوم در موضوع شورا آن است که معصوم (امام یا پیامبر) به حکم عصمت خویش حق حکومت را هم دارد، ولی سازوکار حکومتش باید بر مبنای شورا باشد؛ اما غیرمعصوم باید منبع مشروعیت قدرتش را نیز از شورا بگیرد و سازوکار دیگری برای مشروعیت حاکم سیاسی در عصر حاضر وجود ندارد. [۱۷]

نقد

۱. وجود اوامر جمعی در خطابات شارع یکی از مبانی و مقدمات ولایت امت است که همان نظریه مغنیه است. اگرچه مغنیه به صراحت ولایت را مطرح نمی‌کند اما اینکه جامعه و اجتماع برای اجرای بعضی احکام مکلف هستند، ولایت جامعه را به همراه دارد همانطور که آیه شریفه والمؤمنین و المؤمنات بعضهم اولیاء بعض دلالت بر این ولایت دارد. بنابراین ادعای شمس‌الدین بر ابتکار این نظریه با وجود نظریه مغنیه قابل دفاع نیست. نهایت چیزی که ایشان مبتکر آن بوده است استدلال و عنوان دادن به این نظریه است.

۲. دور خفی در استدلال بر ولایت امت وجود دارد. لزوم اجرای اوامر جمعی دلیل بر لزوم تشکیل حکومت است و تشکیل حکومت دلیل اجرای آن احکام است.( این نقد جای کار دارد)

۴. این نظریه حق انتخاب را به مردم می‌دهد اما این استدلال لزوما به معنای محق نبودن فقیه بر حکومت نیست. به عبارت دیگر از این استدلال ولایت فقیه انتخابی نیز قابل استنتاج خواهد بود.

پانویس

  1. کمالی اردکانی و کدیور، مردم سالاری در آرای شیخ محمدمهدی شمس‌الدین و دکتر مهدی حائری یزدی و مقایسه آن با مدل دموکراسی تکاملی (آرای روسو _ میل)، صفحه ۶۲.
  2. محسن کدیور، نظریه‌های دولت در فقه شیعه، صفحه ۱۵۹.
  3. محسن کدیور، نظریات دولت در فقه شیعه، صفحه ۱۷۵.
  4. نظریات السلطه فی الفکر السیاسی الشیعی المعاصر، علی فیاض، بیروت، ۲۰۰۸م. صفحه ۲۷۶.
  5. بررسی و نقد مبانی نظریه سیاسی ولایت امت بر خویش، مجید مرادی رودپشتی، ص۱۶۷
  6. محسن کدیور، نظریه‌های دولت در فقه شیعه، صفحه ۱۷۱.
  7. محسن کدیور، نظریه‌های دولت در فقه شیعه، صفحات ۱۶۷-۱۷۰.
  8. سوره شوری آیه ۳۸
  9. محسن کدیور، نظریه‌های دولت در فقه شیعه، صفحات ۱۶۰-۱۶۷.
  10. محسن کدیور، نظریه‌های دولت در فقه شیعه، صفحات ۱۷۹-۱۸۳.
  11. مرادی رودپشتی، بررسی و نقد مبانی نظریه سیاسی ولایت امت بر خویش، صفحه ۱۷۲.
  12. مرادی رودپشتی، بررسی و نقد مبانی نظریه سیاسی ولایت امت بر خویش، صفحه ۱۷۴.
  13. مرادی رودپشتی، بررسی و نقد مبانی نظریه سیاسی ولایت امت بر خویش، صفحه ۱۷۴.
  14. مرادی رودپشتی، بررسی و نقد مبانی نظریه سیاسی ولایت امت بر خویش، صفحه ۱۷۵.
  15. مرادی رودپشتی، بررسی و نقد مبانی نظریه سیاسی ولایت امت بر خویش، صفحه ۱۷۵.
  16. سوره شوری آیه ۳۸
  17. مرادی رودپشتی، بررسی و نقد مبانی نظریه سیاسی ولایت امت بر خویش، صفحه ۱۷۶.

فهرست منابع

  • قرآن کریم
  • فیاض، علی، نظریات السلطة فی الفکر السیاسی الشیعی المعاصر، مرکز الحضارة لتنمیة الفکر الاسلامی، بیروت، لبنان، ۲۰۰۸م.
  • کدیور، محسن، نظریه‌های دولت در فقه شیعه، تهران، نشر نی، ۱۳۷۶ش.
  • کمالی اردکانی ، علی اکبر و کدیور، محسن، مردم سالاری در آرای شیخ محمدمهدی شمس‌الدین و دکتر مهدی حائری یزدی و مقایسه آن با مدل دموکراسی تکاملی (آرای روسو _ میل)،، دو‌فصلنامه هستی و شناخت، شماره ۴۴، ۱۳۸۳ش.لینک چکیده
  • مرادی رودپشتی، مجید، مبانی نظریه سیاسی ولایت امت بر خویش، فصلنامه علوم سیاسی، شماره ۸۱ دوره ۲۱، ۱۳۹۷ش.لینک مقاله