|
|
(۱۰۹ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) |
خط ۱: |
خط ۱: |
| {{نویسنده| رضا شمس}}
| |
| {{جعبه اطلاعات کتاب
| |
| | عنوان = حق الناس (اسلام و حقوق بشر)
| |
| | تصویر =،حق الناس اسلام وحقوق بشر.jpg
| |
| | نویسنده = محسن کدیور
| |
| | موضوع = [[سازگاری میان اسلام و مدرنیته]]
| |
| | سبک = تحلیلی انتقادی
| |
| | زبان = فارسی
| |
| | تعداد جلد = ۱
| |
| | تعداد صفحات = ۴۳۶
| |
| | قطع = شومیز
| |
| | ناشر = انتشارات کویر
| |
| | محل نشر = تهران
| |
| | تاریخ نشر = ۱۳۸۷ش
| |
| | نوبت چاپ = اول
| |
| |نسخه الکترونیکی= [https://kadivar.com/7319/ متن کتاب حق الناس (اسلام و حقوق بشر)]
| |
| }}
| |
|
| |
|
| '''حق الناس (اسلام و حقوق بشر)'''، کتاب به زبان فارسی نوشته [[محسن کدیور]]. این کتاب دربردارنده روایتی نواندیشانه یا روشنفکرانه از اسلام است. به باور او قرائت رایج از اسلام در تعارض با مدرنیته و قواعد بینالمللی و [[حقوق بشر]] است. کدیور با راهحلی از جانب روشنفکران دینی با عنوان اسلام معنوی یا غایتمدار، تقریری از اسلام ارائه میدهد که به اعتقاد او نهتنها با دنیای مدرن هیچ گونه تعارضی ندارد بلکه در هر عصری بهترین راهحل ممکن است. وی معتقد است حق الناس همان حقوق بشر است و اسلام سنتی در چند محور نظیر عدم تساوی حقوقی زنان با مردان، مسلمانان با غیرمسلمانان، بردگان با انسانهای آزاد و مسائلی نظیر عدم آزادی در عقیده و مذهب با اندیشه حقوق بشر ناسازگار است.
| |
|
| |
| کدیور معتقد است احکام حیطه فقه معاملات در زمان پیامبر(ص)، حاوی سه ویژگی عاقلانه، عادلانه و بهترین راهحل بوده است. و اگر حکمی امروزه فاقد این سه شرط باشد از احکام متغیر اسلام، منسوخ و محکوم به بطلان است. بنابراین برای حل تعارض فقه سنتی با دنیای مدرن باید سه شرط مذکور در احکام لحاظ شود.
| |
|
| |
| ==معرفی کتاب و گزارش ساختار==
| |
| کتاب «حق الناس، اسلام و حقوق بشر» نوشته [[محسن کدیور]]، مجموع چهارده مقاله در زمینه اسلام و حقوق بشر است که نویسنده در آن با رویکرد تحلیلی انتقادی قرائت سنتی از اسلام در نسبت با حقوق بشر را مورد کاوش قرار میدهد. او میکوشد تا بیان کند ایمان به خدا، باور به آخرت و پیروی از تعالیم پیامبر اسلام(ص) در ذات خود هیچ تعارضی با رویکرد انسانی حقوق بشر ندارد. نویسنده کتاب را در پنج بخش موضوعی تنظیم کرده است. وی بخش اول را به «مبادی بحث اسلام و حقوق بشر» اختصاص داده. سه مقاله «از اسلام تاریخی به اسلام معنوی»، «اصول سازگاری اسلام و مدرنیته» و «پیش درآمدی بر بحث عمومی و خصوصی در فرهنگ اسلامی» زمینه گستر بحث اصلی است. در مقاله نخست مشخصات قرائتی از اسلام در مقایسه با قرائت سنتی ارائه شده است. در مقاله دوم «نسبت اسلام و مدرنیته» به مثابه مجموعهای که حقوق بشر جزئی از آن است، و در مقاله سوم، مطالعه اجمالی حوزه عمومی و خصوصی از امور مرتبط با حقوق بشر بیان شده است. موضوع بخش دوم «اسلام و حقوق بشر» است. نخستین مقاله این بخش «امام سجاد(ع) و حقوق مردم» تحقیقی درباره رساله حقوق امام سجاد(ع) و معنای حق در متون دینی است. دومین نوشتار این بخش مصاحبه مکتوب «حقوق بشر و روشنفکری دینی» است که حاوی تأملی درباره نسبت اسلام سنتی با اعلامیه جهانی حقوق بشر، میثاقهای وابسته و راهحلی برای سازگاری اسلام و اندیشه حقوق بشر است. آخرین مقاله این بخش «حقوق بشر، لائیسیته و دین»، نسبت حقوق بشر را با دو اندیشه رقیب معاصر یعنی اندیشه دینی و اندیشه لائیک بررسی میکند. در بخش سوم «آزادی عقیدتی دینی و سیاسی» مورد مطالعه واقع شده است. «آزادی عقیده و مذهب در اسلام و اسناد حقوق بشر» نخستین مقاله این بخش است که به طور موردی مجازات ارتداد را مورد بحث و بررسی قرار داده است. مقاله دوم این بخش «حقوق مخالف سیاسی در جامعه دینی» است که در آن نویسنده با مطالعه موردی نهضت عاشورا و تمسک به سیره علوی، آزادیهای سیاسی را به عنوان لوازم لاینفک حضور اسلام در عرصه عمومی اثبات کرده است. این مقاله ضمیمهای فقهی دارد که احکام بغی و محاربه به شیوه فقه سنتی مورد استنباط اجتهادی واقع شده است. نویسنده بخش چهارم را به «حقوق زنان» اختصاص داده است. در نخستین مقاله این بخش «روشنفکری دینی و حقوق زنان» محورهای چالش اسلام سنتی با اندیشه حقوق بشر در حوزه زنان را مورد تحلیل سنتی قرار داده و با تأکید بر آموزههای سنتی به ارائه راهحل پرداخته است. «حقوق زنان در آخرت» تأملی دیگر در بخشی از تعالیم دینی از زاویه حقوق بشر است. آخرین بخش کتاب به «دیگر مباحث حقوق بشر» پرداخته شده است. «معضل بردهداری در اسلام معاصر»، نخستین مقاله این بخش، و در مقاله دوم «حقوق غیر مسلمانان در اسلام معاصر» مورد بحث قرار گرفته است و بالاخره «تأمین اجتماعی از منظر تعالیم اسلامی» آخرین مقاله کتاب است.
| |
|
| |
| نویسنده این مقالات را در فاصله سالهای ۱۳۷۷ تا ۱۳۸۵ش نوشته، و بهصورت جداگانه منتشر کرده است. لکن این مجموعه مقالات برای اولین بار بهصورت یک کتاب مستقل توسط انتشارات کویر در سال ۱۳۸۷ش به چاپ رسیده است. از نویسنده ۱۲ مقاله مرتبط با مباحث حقوق بشر در [[دغدغههای حکومت دینی (کتاب)|کتاب دغدغههای حکومت دینی]] آمده است. این کتاب در سال ۱۳۷۹ش توسط نشر نی منتشر شده است.
| |
|
| |
| ==بررسی و حل تعارض میان اسلام سنتی و مدرنیته==
| |
| به باور کدیور مسلمان معاصر در متن دین دو اندیشه را در کنار هم مشاهده میکند اول اندیشه سازگار با حقوق بشر که شامل گزارههایی است که به صراحت دلالت بر حقوق ذاتی انسان از آن جهت که انسان است دارند. این گزارهها در قالب عمومات، اطلاقات، و سیره اولیای دین است. و دوم اندیشه ناسازگار با حقوق بشر و صریح در تبعیض حقوقی بین انسانها. اسلام سنتی در مواجهه با دو اندیشه فوق دلالت دسته دوم را قویتر میداند و با آن به تخصیص و تقیید و تبیین گزارههای دسته اول میپردازد. نویسنده تلقی رایج و مشهور از احکام اسلام را سنتی و تاریخی میداند و با ناکارآمد دانستن نظریاتی که در راستای توجیه سازگاری بین این دو آمده بود؛ نظیر رویکرد ثابت و متغیر به مدرنیته که حاصل سه تقریر مختلف از [[محمدحسین طباطبایی]]، [[محمدحسین غروی نائینی|میرزای نایینی]] و [[محمدباقر صدر]]، و همچنین مدل فقه حکومتی از [[امام خمینی(ره)]]، مدل سومی را بهعنوان اسلام معنوی یا اسلام غایتانگار از ناحیه روشنفکران دینی ارائه میدهد.(ص۱۷-۳۴)
| |
|
| |
| === مبانی نظری اسلام سنتی و اسلام غایتمدار ===
| |
| نویسنده معتقد است در مبانی معرفتی، دین شناختی و انسانشناختیِ اسلام سنتی اولین بنیاد نبود بحثی از حقوق واقعی انسانها است چرا که این حقوق فراتر از درک انسانی است. لذا صرفا آنچه در دسترس است احکام شرعی است که گرچه عادلانه تلقی میشود اما نسبت به دین، جنسیت، حریت و فقاهت بین انسانها تفاوت است. نکته دوم ناتوانی درک عقل انسانی از امور است. سومین مسئله بهمثابه قانون ثابت بودن تمام یا بیشتر احکام شرعی است.(ص۱۲۰-۱۲۲)
| |
|
| |
| همچنین به باور کدیور از پیشفرضهای نظریه اسلام غایتمدار پذیرش ذاتی بودن حسن و قبح و فهم مفاهیم اخلاقی چون عدل، در خارج از بستر دین است.(ص۱۵۲و۱۵۳) از دیگر مبانی او پذیرفتن عقل به عنوان یک منبع دینی، تعبدی و توقیفی نبودن احکام غیرعبادی و تکلیف عام بودن احکام شریعت است. نویسنده همانند اعلامیه جهانی حقوق بشر معتقد به اهمیت عقل جمعی آدمی است، که در پس تجارب مستمر جوامع انسانی به کشف میپردازد و یافتههای خود را نهایی نمیداند. همچنین این نکته را نیکو میدارد که اندیشه حقوق بشر (ضمن احترام به تمام ادیان در حوزه خصوصی)، این حقوق را در حوزه عمومی و برای انسان بدون در نظر داشتن مذهبِ شخص، بدون قواعد الحاد و توحید، تنظیم کرده است.(ص۱۲۲-۱۲۳)
| |
| ===تبیین نظریه اسلام غایتمدار===
| |
| محسن کدیور مجموعه تعالیم اسلام را چهار بخش میداند: ۱.امور ایمانی و اعتقادی ۲.امور اخلاقی ۳.امور عبادی ۴.احکام شرعی غیر عبادی که به آن فقه معاملات میگویند. بیش از ۹۸ درصد آیات قرآن به تبیین سه بخش اول اختصاص داده شده است. لکن در اسلام سنتی دو درصد باقیمانده اهمیت زیادی یافته تا آنجا که سایر اجزا را تحت تاثیر قرار میدهد. کدیور معتقد است احکام شرعی غیرعبادی در عصر نزول سه ویژگی داشتند: ۱.مطابق عرف آن روز عقلایی، ۲.عادلانه، ۳.برترین راهحل نسبت به سایر مکاتب و ادیان بودند.(ص۱۳۸-۱۴۰) وی باور دارد همانگونه که احکام دین در زمان نزول عقلایی و عادلانه بوده است امروز نیز احکامی که به دین نسبت داده میشود باید مطابق عرف امروز، عقلایی و عادلانه محسوب شود و همان گونه که کتاب و سنت میتوانند ناسخ احکام پیشین باشند عقل نیز شأن ناسخیت دارد.(ص۴۱) البته لازم به ذکر است این احکام به هیچ وجه به دین نسبت داده نمیشود. بنابراین کماکان تشریع به دست شارع باقی میماند.(ص۳۲)
| |
|
| |
| === تفاوتهای روشنفکری دینی و غیردینی ===
| |
| محسن کدیور روشنفکران دینی را حداقل در سه مورد با روشنفکران غیردینی متفاوت میداند: ۱.روشنفکران دینی در عرصه خصوصی خود مؤمنانه زندگی میکنند. ۲.روشنفکر دینی در عرصه عمومی و ارتباط با دیگران به اخلاق دینی متعهدند.۳.در چنین جامعهای خطمشیگذاری عمومی متأثر از ضوابط دینی است و مؤمنان میکوشند کرامت انسانی و عدالت و اخلاق را فراتر از قانون رعایت کنند. ۴.روشنفکران غیردینی قانونگذاری و محوریت اخلاق در مواضع اجتماعی عموم مردم مبتنی بر ارزشهای دینی را نمیپذیرند و به دلیل پایمالی حقوق اقلیت مخالف دین، سکولاری را برای مدرنیته مناسب میدانند و دین را منحصر در لایههای خصوصی افراد میدانند؛ اما روشنفکر دینی با در نظر داشتن امکان تبدیل به اکثر شدن اقلیت و محفوظ بودن حقوق پایه از قبیل حیات، آزادی و ابراز عقیده، اصل امکان قانونگذاری و خط و مشیگذاری عمومی براساس ارزشهای دینی را میپذیرد.(ص۴۴-۴۶)
| |
|
| |
| ==تطبیق نظریه اسلام غایتمدار بر موارد تعارض==
| |
| محسن کدیور احکام شرعی از دیدگاه اسلام سنتی را مطابق آرای مشهور فقیهان(ص۱۱۵) و مستند به قرآن و احادیث معتبر میداند. او ناسازگاری با حقوق بشر را در چند محور پیشرو میبیند: ۱.عدم تساوی حقوقی غیر مسلمانان با مسلمانان ۲.عدم تساوی حقوقی زنان با مردان ۳.عدم تساوی حقوق بردگان با انسانهای آزاد ۴.عدم تساوی عوام با فقیهان در حوزه امور عمومی ۵.آزادی عقیده و مذهب و مجازات ارتداد ۶.مجازاتهای خودسرانه، مجازاتهای خشن و شکنجه(ص۹۶-۱۱۴)در ادامه برخی از موارد را بررسی خواهیم کرد:
| |
|
| |
| === آزادی عقیده و مذهب ===
| |
| نویسنده معتقد است آزادی عقیده و مذهب دارای حسن و مطلوبیت عقلی است.(ص۱۸۲) وی بدین باور است که هفت دسته از آیات قرآن کریم به آزادی عقیده و اختیار در انتخاب مذهب دلالت دارند و هیچ مجازات دنیوی را بر اختیار دین و عقیده باطل تعیین نکرده اگرچه منکران را به عذاب اخروی وعده داده است: ۱.آیاتی که به بیان نفی اکراه و اجبار در دین میپردازند. مانند آیه ۲۵۶ بقره. او معتقد است رد اجبار در این آیه، مساوی پذیرش آزادی در امر دین است و لازمهاش آزادی در دو امر است: آزادی در ورود در دین و آزادی در خروج از آن. ۲.آیاتی که دال بر آزادی در انتخاب هدایت و ضلالت در دنیا و اختصاص مجازات به سرای آخرت است مانند آیه ۲۹ کهف و ۴۱ زمر. ۳.آیاتی که وظیفه پیامبر را ابلاغ حق میداند نه اجبار حق و سلب آزادی. مانند آیات ۲۱ و ۲۲ سوره غاشیه و ۵۶ تا ۵۸ سوره فرقان. ۴.آیاتی که دال بر مذمت مجازات بر تغییر دین است. مانند آیه ۸۸ اعراف و ۲۶ سوره غافر. این آیات بیانگر این است که خداوند روش مستکبران را در قبال پدیده ارتداد و تغییر دین مذمت کرده است. ۵.آیاتی که بیانگر عدم تعلق اراده خداوند به خلق اندیشه یکسان است. مانند آیه ۱۸۸ و ۱۹۹ هود و ۶ کافرون. ۶.آیاتی که مجازات مرتد را صرفا در آخرت میدانند. مانند ۲۱۷ بقره و ۸۵-۹۰ آلعمران. ۷.آیاتی که منطق قرآن در دعوت مردم به دین را در شیوههای مسالمتآمیز میداند مانند ۱۲۵ نحل. نتیجه این است که گرچه قرآن صریحا دینی غیر از اسلام را نمیپذیرد اما مردم در انتخاب دین و عقیده آزاد هستند و مجازات دنیوی برای دین و عقیده باطل پیشبینی نشده است.(ص۲۰۵-۲۰۶)
| |
|
| |
| ==== ارتداد ====
| |
| به عقیده نویسنده با تأمل در آیات قرآن مییابیم تبدیل ایمان به کفر امری ناپسند است. لکن کدیور باتوجه به تقسیم ارتداد به ارتداد به واسطه تحقیق ولو به غلط و ارتداد به سبب شهوت عملی و دنیا پرستی معتقد است در قرآن برای ارتداد علمی هیچ گونه مجازاتی در دنیا و آخرت بیان نشده است و صرفا ارتداد عملی و سیاسی عذاب اخروی در پی دارد. حدودی که برای مرتد در روایات آمده است معارض با امور ذیل است: ۱.بنابر قول مشهور اقامه حد مختص زمان حضور معصوم(ع) است. ۲.عقلا در امور مهم مانند حفظ جان به خبر واحد ولو ثقه اعتماد نمیکنند. ۳.تهدید مرتد به مرگ معارض با نص قرآن در نبود اجبار در دین است.(ص۲۰۴-۲۰۸)
| |
|
| |
| === حقوق مخالف سیاسی ===
| |
|
| |
| نویسنده مدعی است بر مخالف سیاسی یکی از عناوین ناهی از منکر، محارب و یا باغی منطبق است و در هر صورت دارای این حقوق است:(ص۲۲۲) ۱.حق آزادی بیان و اظهار نظر در راستای اصلاح برنامههای سیاسی حاکمان یا در راستای اصلاح ساختار سیاسی نظام و یا در راستای تغییر نظام سیاسی که این حق مستند به کلمات امیر المومنین ع در نامه ۵۳ و خطبه ۲۱۶ و ۳۴ است.(ص۲۶۶و۲۶۷) ۲.حق فعالیت تشکیلاتی و اقدام سیاسی همه افراد جامعه که مستند به آیات ۴۱ حج، ۲۵ حدید و آیات بیانگر امر به معروف و لزوم سرپیچی از حاکمان فاسد است.(ص۲۶۷و۲۶۸) ۳.حق اطلاع از تصمیمهای حاکمیت اعم از سیاسی فرهنگی، اقتصادی و غیره ۴.حفظ حیثیت و کرامت انسانی مخالفان سیاسی.(ص۲۷۰) ۵.حق مصونیت جان و مال و آبرو و مصونیت از تعرض قضایی.(ص۲۷۰و۲۷۱)
| |
| ===== بغی و محاربه =====
| |
| به نظر نویسنده باغی کسی است که: ۱.بنابر یک تئوری خاص با حاکمیت مخالفت میکند. ۲.دارای محلی خارج از دسترس حاکمیت است که نظام به سادگی نتواند به آنجا دست یابد. ۳.ضمن افراد متعدد و گروه و تشکیلات شکل میگیرد و مسلحانه علیه حاکمیت خروج میکند. ۴.علیه امام معصوم(ع) قیام کرده باشد و به همین جهت حکم بغی در زمان غیبت معصوم(ع) در کتب فقهی نیامده است و در فقه امامیه به رسمیت شناخته نشده است.(ص۲۲۹-۲۳۶) کدیور محارب را کسی میداند که به قصد ترساندن مردم با بکارگیری سلاح، آرامش، آزادی و امنیت عمومی را سلب کند و به نظر میرسد حتی عنوان سلاح موضوعیت ندارد بلکه اشاره به ابزار نیرو و قدرتی است که موجب ترساندن مردم میشود.(ص۲۴۶) بغی و محاربه از عناوین قصدیه میباشد و صدق احراز هرکدام، بر احراز قصد شخص متوقف است .
| |
|
| |
| با توجه به تعریف فوق فعالیتهای سیاسی مسالمتآمیز، سخنرانی یا انتقاد کتبی و حتی قصد براندازی، قابل انطباق بر بغی و محاربه نیست مگر اینکه با سلاح دست به عملی زنند.(ص۲۵۴) لازم به ذکر است باغی بخلاف محارب، نوعی مجرم ساسی محسوب میشود که در صورت اثبات بغی صرفا باید تشکیلات بغات پاشیده شود. اموالشان به غارت نمیرود، از مالیت نمیافتد، کودکان و زنانشان به اسارت و کنیزی نمیروند و برای آنها حکم اعدام خارج از میدان نبرد به عنوان حد شرعی صادر نمیشود.(ص۲۲۹و۲۳۷)
| |
|
| |
| === حقوق زنان ===
| |
| نویسنده بر این باور است که در ادبیات دینی دو سیما از زن وجود دارد. در سیمای اول زن انسانی متفاوت، اما همپای مرد است بدون اینکه فرودستی در این سیما نسبت به زن مشاهده شود. مانند آیه ۷۱ توبه و ۳۵ احزاب و سیمای دیگر که مبتنی بر تفاوت و تبعیض حقوقی و نگاه درجه دوم به زن است، سیمایی شرعی و فقهی از زن دربردارد.(ص۲۹۸_۲۹۹) نویسنده معتقد است این تبعیضها در زمان نزول قرآن و عصر پیامبر(ص) دارای سه ویژگی عقلایی، عادلانه و برتر بودن نسبت به راهحلهای سایر مکاتب بوده است. اما اکنون با قرینه عقل مییابیم که این احکام از احکام متغیر است.(ص۳۰۵)
| |
|
| |
| در ادامه نویسنده به بحث تبعیضهای حقوق زنان در آخرت پرداخته است و مدعی است جنسیت دنیوی در حیات اخروی تأثیری ندارد. وی قائل است با توجه به آیه ۵۷ یس و ۱۰۲ انبیا میشود قاعدهای کلی از قرآن بدست آورد که «در بهشت برای مومنان آنچه اراده شود و نفس بخواهد فراهم است.» این قاعده هم از ناحیه خواهنده یعنی نفس بهشتی (اعم از مرد و زن) و هم از ناحیه خواسته شده یعنی مطلوب بهشتی اطلاق دارد.(ص۳۲۳) لکن به خاطر شرایط عصر نزول، قرآن در مقام بیانِ نعمتها به جزئیات و تفاصیل نعمتهای مردان اکتفا کرده است و از نعمتهای اختصاصی زنان سخنی به میان نیاورده است.(ص۳۳۶)
| |
|
| |
| === حقوق بشر و بردهداری ===
| |
| نویسنده باور دارد قرآن کریم گرچه انقسام آدمیان به برده و آزاد را پذیرفته(ص۳۶۸) و نسبت به آن احکامی صادر کرده است(ص۳۴۲-۳۵۲) و در همین حد مخالف صریح با میثاق حقوق بشر است.(ص۳۵۶) اما هیچ یک از اسباب به بردگی کشیدن دیگران را امضا یا تایید نکرده است و اصولا از مبدا بردگی نفیا و اثباتا صحبتی نکرده است.(ص۳۶۴) و از طرف دیگر در چهار محور پیشرو، زوال بردهداری را به رسمیت شناخته است: ۱.تشویق به عتق بلد ۱۱و۱۲ ۲.تشویق به مکاتبه نور۳۳ ۳.آزادی بردگان از طریق زکات توبه۶۰ و ۴.آزادی به عنوان خصال کفارات مائده ۸۹ نسا۹۲ و مجادله ۳. (ص۳۶۵) در نهایت با زوال سیره عقلا که مبنای اصلی حکم امضایی رقیت و مملوکیت در اسلام بوده است طبیعی است که این حکم نیز به عنوان حکم موقت و موسمی شرعی شناخته شود. هیچ دلیلی بر امضای ثابت رقیت در دست نیست و همه احکام عقلایی مشروط به تداوم عدالت و عقلایی بودن است.(ص۳۷۵)
| |
|
| |
| === حقوق غیرمسلمین ===
| |
| محسن کدیور اصول و مبانی حقوق غیر مسلمانان را در امور ذیل خلاصه کرده است: ۱.اصل کرامت ذاتی انسان که شامل غیرمسلمین نیز است بنابر آیه ۷۰ اسراء ۲.اصل تکثر ادیان و اختلاف مردم در دین که به مشیت خداوند روی داده است. به استناد آیه ۱۱۸ هود. ۳.مکلف نبودن مسلمانان به محاسبه و بازخواست از دین دیگران آیه ۱۵ شوری. ۴.همزیستی مسالمتآمیز و احترام متقابل که قائل است مسلمانان موظفند با دیگران در صلح و آرامش باشند، نیکی ورزند و به انصاف عمل کنند.آیه ۸و۹ ممتحنه. ۵.تمام روابط مسلمانان با غیرمسلمانان بر مبنای یکی از قراردادهای ذمه معاهده و استیمان است که قراردادهایی بین مسلمانان و اهل کتاب یا کافران غیراهل کتاب است. این در حالی است که وفای به عهد از ضروریات اسلام است. ۶.اصل مقابله به مثل با رعایت عدالت نیز بیانگر این است که مسلمانان باید همانگونه که غیرمسلمین برخورد کردهاند برخورد کنند ۱۹۴ بقره. بلکه مسلمانان باید از چارچوب عدالت فراتر نروند. کدیور باور دارد هیچ قالب از پیش تعیین شدهای برای همه زمانها و مکانها نیست و طبیعی است که شرایط مسلمین در تمام زمانها و مکانها یکسان نیست بنابراین مقرراتی از قبیل جزیه و کم و کیف آن و دیگر جزئیات قراردادها جزو احکام ثابت نیستند و این احکام اجتماعی اسلامی صرفا با شرایط سیاسی آن زمان مرتبط است.(ص ۳۸۲-۳۸۶)
| |
|
| |
| == بحث عمومی و خصوصی در فرهنگ اسلامی ==
| |
| کدیور در ارائه دیدگاه اسلامی در مورد ممنوعیت تجسس و آزادی عمل، حوزه خصوصی هر فرد را تحقق دو ضابطه پیش رو یا یکی از این دو میداند: ۱.حوزهای که فرد آن را از دیگران مخفی نگه میدارد. ۲.حوزهای که فرد صلاحیت تصمیمگیری آن را منحصر به خود میداند. و حوزه عمومی نقطه مقابل این امر است.(ص۵۱-۵۲) با توجه به تسلط هر شخص بر شئون و سرنوشت خود (اصل عدم ولایت)، تجسس، تصرف و تصمیم برای امور شخصی هر فرد بدون اجازه آن شخص جز برای معصومین(ع) مجاز نیست و حتی حق معصیت نیز داراست.(ص۵۵-۶۰)
| |
|
| |
| کدیور رابطه من-دیگری را توأم با اختیار و آزادی، و استفاده از زور و خشونت را ممنوع میداند. صرفا با اقناع دیگری باید او را به سمت مطلوب خود ببریم و در این پرتو، امر به معروف و نهی از منکر معنایی جز «وجوب ایجاد شرایط فرهنگی لازم برای امور نیک و ایجاد حداکثر موانع قانونی و فرهنگی برای ارتکاب امور شر» ندارد. بنابراین اسلام اقناعی مطلوب روشنفکران دینی است و تنها قانون عادلانه است که این آزادی را میتواند محدود کند قانونی که تکتک آحاد جامعه در وضع آن مشارکت داشته باشند.(ص۴۳)
| |
|
| |
| == ارزیابی کتاب ==
| |
| در مقام نقد مطالب کتاب حق الناس چند نکته قابل عرض است:
| |
|
| |
| *نویسنده نقشی برای مصالح شریعت در نظریه اسلام غایتانگار قائل نیست. او بدین باور است که حقوق واقعی انسانها قابل دسترسی نیست و در عصر امروز باید اندیشهها را بر اساس عقلانیت خود تنظیم کرد. گویا در عصر پیامبر(ص) تمام مصالح یک حکم برای مردم مکشوف بوده است و با عقل مردم محک زده میشده است.
| |
| *متن کتاب، مدعیات کدیور و استدلالهای او بگونهای است که گویا شان مفسر برای معصومین قائل نیست. او از نقاط مبهم یا دارای سکوت قرآن بدون توجه به روایات انتظار فهم تمام زوایای دین را دارد.
| |
| *اسلام آزادى عقیده و تفکر را بر اساس آیه «لااکراه فى الدین» پذیرفته است، ولى آزادى در ابراز و اظهار هر عقیدهاى به صورت مطلق نپذیرفته است. البته در اسلام اظهار عقیده مخالف توحید، آزاد است مشروط به این که این عقیده در مجراى صحیح و مناسب خود یعنى در مجامع علمى و تخصصى و نزد اهل فن با انگیزه کشف حقیقت مطرح شود. بنابراین مجازات ارتداد بر مبناى سنت، با آیه شریفه «لااکراه فى الدین» اساسا منافاتى ندارد و روایات ارتداد در مقام تخصیص این آیه نیستند. چرا که آیه «لااکراه» مربوط به یک «فعل قلبى» و ارتداد، «اظهار» یک فعل قلبى که از سنخ عمل است.
| |