کاربر:Hamzeahmadi/صفحه تمرین۳: تفاوت میان نسخه‌ها

از دانشنامه فقه معاصر
Hasanejraei (بحث | مشارکت‌ها)
Hamzeahmadi (بحث | مشارکت‌ها)
 
(۱۱ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
'''اُتانازی''' به‌معنای پایان دادن به زندگی فرد به درخواست یا بدون درخواست خودش و به دست دیگری، و با نیت رهایی از درد و رنج طاقت‌فرسا یا بیماری لاعلاج. این کار ممکن است به‌وسیله به کار بردن ماده‌ای کشنده یا ترک مراقبت‌های لازم و ضروری انجام شود. اتانازی یا توسط بیمار اتفاق می‌افتد که از نظر فقها خودکشی محسوب می‌شود و یا از طرف پزشک یا شخص دیگری، که به دو قسم فعال یا منفعل تقسیم می‌شود.
'''اُتانازی''' به‌معنای پایان دادن به زندگی فرد به درخواست یا بدون درخواست خودش و به دست دیگری، و با نیت رهایی از درد و رنج طاقت‌فرسا یا بیماری لاعلاج. این کار ممکن است با استفاده از ماده‌ای کشنده یا ترک مراقبت‌های ضروری انجام شود. اتانازی یا توسط بیمار اتفاق می‌افتد که از نظر فقیهان خودکشی محسوب می‌شود و یا از طرف پزشک یا شخص دیگری انجام می‌شود که به دو قسم فعال یا منفعل تقسیم می‌شود.


منظور از اتانازی فعال این است که پزشک یا شخص دیگری اقدام به قتل بیماری کند که از بیماری رنج می‌برد و امیدی به درمان وی نیست. به نظر فقهای معاصر، این نوع اتانازی حرام است و با انجام آن حق قصاص یا دیه برای وارث متوفی ثابت می‌شود. اتانازی منفعل به‌معنای ترک درمان بیماری است که امیدی به درمان او نیست. از نظر بسیاری از فقها این نوع اتانازی نیز حرام است، اما درباره لزوم قصاص یا پرداخت دیه، میان فقها اختلاف‌نظر است.
در اتانازی فعال، پزشک یا شخص دیگری اقدام به قتل بیماری می‌کند که از بیماری رنج می‌برد و امیدی به درمان وی نیست. به نظر فقیهان معاصر، اتانازی فعال حرام است و با انجام آن حق قصاص یا دیه برای وارث متوفی ثابت می‌شود. اتانازی منفعل به‌معنای ترک درمان بیمار لاعلاج نیز حرام است، اما درباره لزوم قصاص یا پرداخت دیه، میان فقیهان اختلاف‌نظر است.


فقها برآنند که رضایت بیمار به فعل اتانازی حرمت آن را رفع نمی‌کند، اما درباره اینکه اگر بیمار اجازه اتانازی را بدهد، قصاص یا دیه به‌دنبال دارد یا نه، اختلاف‌نظر وجود دارد.
به‌گفته فقیهان، رضایت بیمار به فعل اتانازی حرمت آن را رفع نمی‌کند، اما درباره اینکه اگر بیمار اجازه اتانازی بدهد، قصاص یا دیه به‌دنبال دارد یا نه، اختلاف‌نظر وجود دارد.


==تبیین مسئله و جایگاه آن==
==تبیین مسئله و جایگاه آن==
«اُتانازی» با تلفظ‌های گوناگون ریشه‌ای یونانی دارد<ref>Biggs, Euthanasia: Death with dignity and the Law, 2001, p12</ref> و در زبان فارسی به «مرگ خوب»، «مرگ آسان»، «بهْ‌مرگی»، «قتل از روی ترحم»، و مانند آن ترجمه شده است.<ref>خسروی، بازاندیشی قتل ترحم‌آمیز...، ص۱۷.</ref> این عبارت در اصطلاح به‌معنای پایان دادن به زندگی فرد با نیت رهایی او از درد و رنج طاقت‌فرسا یا بیماری لاعلاج است. این عمل می‌تواند به دست خود فرد یا به‌درخواست خودش و به دست دیگری باشد. همچنین ممکن است دیگری از روی دلسوزی و ترحم اقدام به کشتن بیمار کند، یا مراقبت‌های لازم و ضروری را ترک کند تا فرد از دنیا برود.<ref>خسروی، بازاندیشی قتل ترحم‌آمیز...، ص۲۰.</ref>
«اُتانازی» به‌معنای پایان دادن به زندگی فرد با نیت رهایی او از درد و رنج طاقت‌فرسا یا بیماری لاعلاج است. این عمل ممکن است به دست خود فرد یا به‌درخواست وی و به دست دیگری باشد. همچنین ممکن است دیگری از روی دلسوزی و ترحم اقدام به کشتن بیمار کند، یا مراقبت‌های لازم و ضروری را ترک کند تا فرد از دنیا برود.<ref>خسروی، بازاندیشی قتل ترحم‌آمیز...، ص۲۰.</ref> اتانازی با تلفظ‌های گوناگون ریشه‌ای یونانی دارد<ref>Biggs, Euthanasia: Death with dignity and the Law, 2001, p12</ref> و در زبان فارسی به «مرگ خوب»، «مرگ آسان»، «بهْ‌مرگی»، و «قتل از روی ترحم» ترجمه شده است.<ref>خسروی، بازاندیشی قتل ترحم‌آمیز...، ص۱۷.</ref>


===اقسام اتانازی===
===اقسام اتانازی===
اتانازی از منظر شیوه انجام آن به دو دسته تقسیم می‌شود:
اتانازی از منظر شیوه انجام آن به دو دسته تقسیم می‌شود:
*'''اتانازی مستقیم:''' با اقدام شخص دیگری غیر از خود بیمار -مانند پزشک- است<ref>صادقی، «بررسی فقهی و حقوقی اتانازی، ص۱۰۳.</ref> و این خود به دو نوع مستقیم فعال و منفعل تقسیم می‌شود:
*'''اتانازی مستقیم:''' با اقدام شخص دیگری غیر از خود بیمار -مانند پزشک- است<ref>صادقی، «بررسی فقهی و حقوقی اتانازی، ص۱۰۳.</ref> و این خود به دو نوع مستقیم فعال و منفعل تقسیم می‌شود که هر کدام یا با تقاضای صریح بیمار است، و یا به‌صورت غیرداوطلبانه و بدون تقاضای بیمار، به‌سبب عدم صلاحیت او در تصمیم‌گیری بر اثر عواملی چون بیهوشی و کما:<ref>پارساپور و دیگران، «اتانازی، تبیین و تحلیل اخلاقی»، ص۳.</ref>
# '''اتانازی مستقیم فعال:''' شخصی مانند پزشک با آمپول یا داروی کشنده به زندگی پر درد و رنج بیمار پایان می‌دهد.<ref>قاسمی، دانشنامه فقه پزشکی، ۱۳۹۵ش، ج۳، ص۳۲۳.</ref>
# '''اتانازی مستقیم فعال:''' شخصی مانند پزشک با آمپول یا داروی کشنده به زندگی پر درد و رنج بیمار پایان می‌دهد.<ref>قاسمی، دانشنامه فقه پزشکی، ۱۳۹۵ش، ج۳، ص۳۲۳.</ref>
# '''اتانازی مستقیم منفعل:''' از ادامه معالجه و زنده نگه داشتن بیمار لاعلاجی که درد می‌کشد خودداری می‌شود؛ یعنی صرف‌نظر کردن از درمان‌هایی که برای حفظ حیات بیمار لازم و ضروری است.<ref>قاسمی، دانشنامه فقه پزشکی، ۱۳۹۵ش، ج۳، ص۳۲۳.</ref>
# '''اتانازی مستقیم منفعل:''' از ادامه معالجه و زنده نگه داشتن بیمار لاعلاجی که درد می‌کشد خودداری می‌شود.؛ یعنی صرف‌نظر کردن از درمان‌هایی که برای حفظ حیات بیمار لازم و ضروری است.<ref>قاسمی، دانشنامه فقه پزشکی، ۱۳۹۵ش، ج۳، ص۳۲۳.</ref>
*'''اتانازی غیرمستقیم:''' داروهایی در دسترس بیمار لاعلاج گذاشته می‌شود تا به دست خود به زندگی‌اش پایان بدهد<ref>قاسمی، دانشنامه فقه پزشکی، ۱۳۹۵ش، ج۳، ص۳۲۳.</ref> و یا داروهایی به او تجویز می‌شود که پیامد آن مرگ وی است.<ref>پارساپور و دیگران، «اتانازی، تبیین و تحلیل اخلاقی»، ص۳.</ref>
*'''اتانازی غیرمستقیم:''' داروهایی در دسترس بیمار لاعلاج گذاشته می‌شود تا به دست خود به زندگی‌اش پایان بدهد<ref>قاسمی، دانشنامه فقه پزشکی، ۱۳۹۵ش، ج۳، ص۳۲۳.</ref> و یا داروهایی به او تجویز می‌شود که پیامد آن مرگ است.<ref>پارساپور و دیگران، «اتانازی، تبیین و تحلیل اخلاقی»، ص۳.</ref>
 
هر کدام از اقسام پیش‌گفته، یا با تقاضای صریح بیمار است، و یا به‌صورت غیرداوطلبانه و بدون تقاضای بیمار، به‌سبب عدم صلاحیت او در تصمیم‌گیری بر اثر عواملی چون بیهوشی و کما.<ref>پارساپور و دیگران، «اتانازی، تبیین و تحلیل اخلاقی»، ص۳.</ref>


بحث فقهی درباره اتانازی خارج از موضوع بیماران مرگ مغزی است؛ بدین ترتیب فقیه ممکن است جدا کردن دستگاه از بیمار مرگ مغزی یا بیماری که به کما رفته و امیدی به علاج وی نیست را جایز بداند، اما همان فقیه اتانازی منفعل، یعنی ترک درمان از روی ترحم را حرام بداند.<ref>برای نمونه نگاه کنید به مکارم شیرازی، ناصر، استفتائات جدید، ج۱، ص۴۷۹-۴۸۰؛ خویی تبریزی، احکام جامع مسائل پزشکی، ص۲۸۰؛ خویی، فقه الاعذار الشرعیة و المسائل الطبیة، ص۱۹۸.</ref>
بحث فقهی درباره اتانازی خارج از موضوع بیماران مرگ مغزی است؛ بدین ترتیب فقیه ممکن است جدا کردن دستگاه از بیمار مرگ مغزی یا بیماری که به کما رفته و امیدی به علاج وی نیست را جایز بداند، اما همان فقیه اتانازی منفعل، یعنی ترک درمان از روی ترحم را حرام بداند.<ref>برای نمونه نگاه کنید به مکارم شیرازی، ناصر، استفتائات جدید، ج۱، ص۴۷۹-۴۸۰؛ خویی تبریزی، احکام جامع مسائل پزشکی، ص۲۸۰؛ خویی، فقه الاعذار الشرعیة و المسائل الطبیة، ص۱۹۸.</ref>


===تاریخچه و جایگاه===
===تاریخچه و جایگاه===
گفته می‌شود واژه اتانازی برای اولین بار از سوی فرانسیس بیکن، فیلسوف انگلیسی قرن ۱۶ میلادی، در مقاله‌ای با عنوان «پیشرفت دانش» با مطرح کردن مرگ بدون رنج، وارد فرهنگ پزشکی شد.<ref>Vecchio and other, Brief history of Euthanasia and the contribution of medical and surgical ethics to the cultural debat, P 185.</ref> در نیمه اول قرن بیستم، توماس مور، حقوق‌دان و فیلسوف انگلیسی، در کتابش با عنوان «آرمانشهر»، انجام این فعل را در بیماران صعب‌العلاجی که رنج می‌برند، مشروط به اجازه قضات و کشیش‌ها، مشروع دانست.<ref>Vecchio and other, Brief history of Euthanasia and the contribution of medical and surgical ethics to the cultural debat, P 185.</ref> از آن پس و به‌ویژه پس از جنگ جهانی دوم بحث‌ها و تألیفات در این زمینه اوج گرفت و امروزه یکی از مباحث مهم و چالش‌برانگیز در حوزه اخلاق و حقوق پزشکی است.<ref>افضلی، مرزبندی، «اتانازی در تاریخ پزشکی»، ص۶۷.</ref>
گفته می‌شود واژه اتانازی برای اولین بار از سوی فرانسیس بیکن، فیلسوف انگلیسی قرن ۱۶ میلادی، در مقاله‌ای با عنوان «پیشرفت دانش» با مطرح کردن مرگ بدون رنج، وارد فرهنگ پزشکی شد.<ref>Vecchio and other, Brief history of Euthanasia and the contribution of medical and surgical ethics to the cultural debat, P 185.</ref> در نیمه اول قرن بیستم، توماس مور، حقوق‌دان و فیلسوف انگلیسی، در کتاب «آرمانشهر»، انجام این فعل را در بیماران صعب‌العلاجی که رنج می‌برند، مشروط به اجازه قضات و کشیش‌ها، مشروع دانست.<ref>Vecchio and other, Brief history of Euthanasia and the contribution of medical and surgical ethics to the cultural debat, P 185.</ref> از آن پس و به‌ویژه پس از جنگ جهانی دوم بحث‌ها و تألیفات در این زمینه اوج گرفت و امروزه یکی از مباحث مهم و چالش‌برانگیز در حوزه اخلاق و حقوق پزشکی است.<ref>افضلی و مرزبندی، «اتانازی در تاریخ پزشکی»، ص۶۷.</ref>


اگرچه درباره مباحث مرتبط با این موضوع در آثار فقهی گذشته، در ابواب فقهی قصاص و دیه و در ضمن مسائلی مانند «ممنوع بودن قتل نفس»<ref>محقق حلی، شرایع الاسلام، ج۴، ص۱۸۰.</ref> و «جایز نبودن کشتن کسی که خودش رضایت به آن داشته باشد»،<ref>محقق حلی، شرایع الاسلام، ج۴، ص۱۸۵.</ref> و مسئله اجهاز{{یادداشت|تیر خلاص زدن به مجروح دشمن کافر که پیش از اتمام جنگ به دست مسلمانان اسیر شده است. (جمعی از نویسندگان، فرهنگ فقه فارسی، ج۱، ص۲۸۴)}} که در باب جهاد از آن سخن رفته<ref>جمعی از نویسندگان، فرهنگ فقه فارسی، ج۱، ص۲۸۴.</ref> مورد توجه بوده، اما درباره احکام اتانازی بحثی صورت نگرفته و این مسئله از مسائل نوظهور در حیطه فقه پزشکی است که امروزه مورد توجه فقهای معاصر قرار گرفته و در پاسخ به استفتائات مختلف، به بررسی آن پرداخته‌اند.<ref>العماری، بن حمی، القتل الرحیم: دراسة مقارنة بین الشریعة الاسلامیة و القانون الوضعی، ص۹.</ref>
اگرچه درباره مباحث مرتبط با این موضوع در آثار فقهی گذشته، در ابواب فقهی قصاص و دیه و در ضمن مسائلی مانند «ممنوع بودن قتل نفس»<ref>محقق حلی، شرایع الاسلام، ج۴، ص۱۸۰.</ref> و «جایز نبودن کشتن کسی که خودش رضایت به آن داشته باشد»،<ref>محقق حلی، شرایع الاسلام، ج۴، ص۱۸۵.</ref> و مسئله اجهاز{{یادداشت|تیر خلاص زدن به مجروح دشمن کافر که پیش از اتمام جنگ به دست مسلمانان اسیر شده است. (جمعی از نویسندگان، فرهنگ فقه فارسی، ج۱، ص۲۸۴.)}} که در باب جهاد از آن سخن رفته<ref>جمعی از نویسندگان، فرهنگ فقه فارسی، ج۱، ص۲۸۴.</ref> مورد توجه بوده، اما درباره احکام اتانازی بحثی صورت نگرفته و این مسئله از مسائل نوظهور در حیطه فقه پزشکی است که امروزه مورد توجه فقهای معاصر قرار گرفته و در پاسخ به استفتائات مختلف، به بررسی آن پرداخته شده است.<ref>العماری، بن حمی، القتل الرحیم: دراسة مقارنة بین الشریعة الاسلامیة و القانون الوضعی، ص۹.</ref>


==حکم تکلیفی و دلایل آن==
==حکم تکلیفی و دلایل آن==
===دیدگاه فقهای شیعه===
===دیدگاه فقهای شیعه===
دیدگاه فقهای شیعه درباره حکم تکلیفی اتانازی براساس تقسیم آن به فعال، منفعل و غیر مستقیم مختلف است:
دیدگاه فقهای شیعه درباره حکم تکلیفی اتانازی براساس تقسیم آن به فعال، منفعل و غیر مستقیم مختلف است. با این حال در همه موارد، بنابر نظر فقها، اذن و رضایت بیمار به انجام اتانازی، اثری در تغییر حکم تکلیفی، یعنی حکم حرمت ایجاد نمی‌کند:<ref>فاضل لنکرانی، احکام بیماران و پزشکان، ص۱۵۲؛ مکارم شیرازی، استفتائات جدید، ج۱، ص۴۷۹.</ref>
*'''حکم اتانازی فعال:''' گفته می‌شود فقهای معاصر شیعه در حرمت اتانازی فعال؛ یعنی نوعی مرگ ترحم‌آمیز که با اقدام پزشک انجام می‌پذیرد، اتفاق نظر دارند.<ref>منتظری، احکام پزشکی، ص۱۲۲؛ فاضل لنکرانی، احکام ببیماران و پزشکان، ص۱۵۲؛ مکارم شیرازی، استفتائات جدید، ج۱، ص۴۷۹؛ مکارم شیرازی، احکام پزشکی، ص۱۱۶؛ خویی، تبریزی، احکام جامع مسایل پزشکی، ص۲۸۰-۲۸۱، صافی گلپایگانی، استفتائات پزشکی، ص۱۰۰؛ علوی گرگانی، استفتائات پزشکی، ص۴۰؛ قاسمی، دانشنامه فقه پزشکی، ج۳، ص۳۰۵.</ref>
*'''حکم اتانازی منفعل:''' بسیاری از فقها همچنین اتانازی منفعل؛ یعنی ترک و خودداری از معالجه بیمار لاعلاجی که از بیماریش رنج می‌کشد را حرام دانسته‌اند.<ref>صافی گلپایگانی، استفتائات پزشکی، ص۱۰۰؛ مکارم شیرازی، استفتائات جدید، ج۱، ص۴۷۹؛ منتظری، احکام پزشکی، ص۱۲۲.</ref> میرزاجواد تبریزی ادامه درمان در این شرایط را واجب ندانسته است.<ref>خویی، تبریزی، احکام جامع مسایل پزشکی، ص۲۸۱.</ref> برخی فقها در شرایط خاصی ترک و خودداری از معالجه را جایز دانسته‌اند: به عنوان نمونه ناصر مکارم شیرازی در جواب به استفتائی که در آن فردی بر اثر تصادف ۱۲ سال است که به کما رفته و یا بیماری که پس از عمل جراحی مدت طولانی است که به هوش نیامده، گفته است: اگر بازگشت بیمار به حال طبیعی عادتاً امکان نداشته باشد، دست کشیدن از معالجه وی جایز است.<ref>[https://makarem.ir/main.aspx?lid=0&typeinfo=21&catid=46873 «پایان دادن به زندگی بیمارانی که سال‌ها بیهوش هستند»، پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر آیت الله العظمی مکارم شیرازی.]</ref> سیدعلی خامنه‌ای حفظ بیمار محتضری که امیدی به درمانش نیست و تأخیر در مرگ او را واجب ندانسته و لذا بنا به نظر او خودداری از مداوای این بیمار حرام نیست و مانعی ندارد.<ref>[https://www.leader.ir/fa/book/64/%D8%A7%D8%AD%DA%A9%D8%A7%D9%85-%D9%BE%D8%B2%D8%B4%DA%A9%DB%8C «احکام اتانازی (قتل از روی ترحم)»، پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر مقام معظم رهبری.]</ref> سید ابوالقاسم خویی نیز ادامه درمان و زنده نگه داشتن بیماری که مرگ مغزی شده و پزشکان از ادامه حیات او بدون کمک دستگا‌ه‌های احیا، ناامید شده‌اند را واجب ندانسته است.<ref>خویی، فقه الاعذار الشرعیة و المسائل الطبیة، ص۱۹۸.</ref> ممکن است گفته شود که جواز ترک درمان از سوی پزشکان در جواب‌هایی که به این استفتائات داده شده، به سبب این باشد که در همه این موارد بیمار دارای حیات غیر مستقر بوده است و اگر بیمار دارای حیات مستقر باشد، ترک درمان جایز نیست.
*'''حکم اتانازی غیر مستقیم:''' بنا به نظر فقیهانی چون: حسینعلی منتظری و محمد فاضل لنکرانی تسریع در مرگ بیمار اگر به دست خود بیمار انجام شود، خودکشی محسوب شده و حرام است.<ref>منتظری، احکام پزشکی، ص۱۲۳؛ قاسمی، دانشنامه فقه پزشکی، ج۳، ص۳۰۳.</ref>


گفتنی است که در همه موارد مذکور، بنا به نظر فقها اذن و رضایت بیمار به انجام اتانازی، اثری در تغییر حکم تکلیفی؛ یعنی حکم حرمت ایجاد نمی‌کند.<ref>فاضل لنکرانی، احکام بیماران و پزشکان، ص۱۵۲؛ مکارم شیرازی، استفتائات جدید، ج۱، ص۴۷۹.
*'''حکم اتانازی فعال:''' بیشتر فقیهان معاصر شیعه در حرمت اتانازی فعال (قتل ترحم‌آمیز با اقدام پزشک) اتفاق‌نظر دارند.<ref>منتظری، احکام پزشکی، ص۱۲۲؛ فاضل لنکرانی، احکام ببیماران و پزشکان، ص۱۵۲؛ مکارم شیرازی، استفتائات جدید، ج۱، ص۴۷۹؛ مکارم شیرازی، احکام پزشکی، ص۱۱۶؛ خویی، تبریزی، احکام جامع مسایل پزشکی، ص۲۸۰-۲۸۱، صافی گلپایگانی، استفتائات پزشکی، ص۱۰۰؛ علوی گرگانی، استفتائات پزشکی، ص۴۰؛ قاسمی، دانشنامه فقه پزشکی، ج۳، ص۳۰۵.</ref>
</ref>
*'''حکم اتانازی منفعل:''' بسیاری از فقها اتانازی منفعل (ترک و خودداری از معالجه بیمار لاعلاجی که از بیماریش رنج می‌کشد) حرام دانسته‌اند.<ref>صافی گلپایگانی، استفتائات پزشکی، ص۱۰۰؛ مکارم شیرازی، استفتائات جدید، ج۱، ص۴۷۹؛ منتظری، احکام پزشکی، ص۱۲۲.</ref> میرزاجواد تبریزی ادامه درمان در این شرایط را واجب ندانسته است.<ref>خویی، تبریزی، احکام جامع مسایل پزشکی، ص۲۸۱.</ref> برخی فقها در شرایط خاصی ترک و خودداری از معالجه را جایز دانسته‌اند؛ از جمله ناصر مکارم شیرازی در جواب به استفتائی درباره فردی که  ۱۲ سال است که به کما رفته و یا بیماری که پس از عمل جراحی مدت طولانی است که به هوش نیامده، گفته است: اگر بازگشت بیمار به حال طبیعی عادتاً امکان نداشته باشد، دست کشیدن از معالجه جایز است.<ref>[https://makarem.ir/main.aspx?lid=0&typeinfo=21&catid=46873 «پایان دادن به زندگی بیمارانی که سال‌ها بیهوش هستند»، پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر آیت الله العظمی مکارم شیرازی.]</ref> سید علی خامنه‌ای و سید ابوالقاسم خویی، حفظ بیمار محتضری که امیدی به درمانش نیست را واجب ندانسته و لذا بنا به نظر او خودداری از مداوای این بیمار حرام نیست.<ref>[https://www.leader.ir/fa/book/64/احکام-پزشکی «احکام اتانازی (قتل از روی ترحم)»، پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر مقام معظم رهبری.]؛ خویی، فقه الاعذار الشرعیة و المسائل الطبیة، ص۱۹۸.</ref> می‌توان گفت جواز ترک درمان از سوی پزشکان در جواب‌هایی که به این استفتائات داده شده، به سبب این باشد که در همه این موارد بیمار دارای حیات غیرمستقر بوده است و اگر بیمار دارای حیات مستقر باشد، ترک درمان جایز نیست.  
*'''حکم اتانازی غیرمستقیم:''' بنابر نظر فقیهانی چون حسینعلی منتظری و محمد فاضل لنکرانی، تسریع در مرگ بیمار اگر به دست خود بیمار انجام شود، خودکشی محسوب شده و حرام است.<ref>منتظری، احکام پزشکی، ص۱۲۳؛ قاسمی، دانشنامه فقه پزشکی، ج۳، ص۳۰۳.</ref>


===ادله===
===ادله===
ادله‌ای که فقهای شیعه برای اثبات حکم حرمت اتانازی به آن استدلال کرده‌اند به تفصیل زیر است:
ادله‌ای که فقهای شیعه برای اثبات حکم حرمت اتانازی به آن استدلال کرده‌اند به تفصیل زیر است:


'''اتانازی مستقیم (فعال و منفعل)'''
'''اتانازی مستقیم (فعال و منفعل)'''


فقیهان برای حرمت اتانازی فعال و حتی فقیهانی که قائل به حرمت اتانازی منفعل هستند، به اطلاقات ادله حرمت قتل نفس از آیات و روایات و ادله وجوب انقاذ نفس محترم از هلاک تمسک کرده‌اند:<ref>مکارم شیرازی، استفتائات جدید، ج۱، ص۴۷۹؛ مرتضوی، قتل از روی ترحم (اتانازی) در آینه فقه، ص۹۲.</ref>  
فقیهان برای حرمت اتانازی فعال، به اطلاقات ادله حرمت قتل نفس از آیات و روایات و ادله وجوب انقاذ نفس محترم از هلاک تمسک کرده‌اند. این ادله در حرمت اتانازی منفعل هم آمده است:<ref>مکارم شیرازی، استفتائات جدید، ج۱، ص۴۷۹؛ مرتضوی، قتل از روی ترحم (اتانازی) در آینه فقه، ص۹۲.</ref>  
* آیات ۱۵۱ سوره انعام، ۳۳ سوره اسراء و ۹۳ سوره نساء، از قتل نفس از روی عمد و به ناحق، نهی کرده اند و نهی در این آیات دلالت بر حرمت می‌کند،<ref>نجفی، جواهر الکلام، ج۴۲، ص۸-۹.</ref> قتل از روی ترحم (اتانازی) نیز از مصادیق قتل عمد بوده، پس حرام است.<ref>مرتضوی، قتل از روی ترحم (اتانازی) در آینه فقه، ص۵۲؛ قاسمی، دانشنامه فقه پزشکی، ج۳، ص۳۰۶.</ref>
* آیات ۱۵۱ سوره انعام، ۳۳ سوره اسراء و ۹۳ سوره نساء، از قتل عامدانه و ناحق نهی کرده‌اند و این نهی دلالت بر حرمت می‌کند،<ref>نجفی، جواهر الکلام، ج۴۲، ص۸-۹.</ref> قتل از روی ترحم (اتانازی) نیز از مصادیق قتل عمد بوده، پس حرام است.<ref>مرتضوی، قتل از روی ترحم (اتانازی) در آینه فقه، ص۵۲؛ قاسمی، دانشنامه فقه پزشکی، ج۳، ص۳۰۶.</ref>
* در کتاب وسائل الشیعه بابی با عنوان «تحریم القتل ظلماً: باب حرمت قتل نفس از روی ظلم و به ناحق» آمده و ذیل آن ۲۰ روایت ذکر شده است.<ref>حرعاملی، وسائل الشیعه، ج۲۹، ص۹.</ref> فقها از این روایات بر حرمت قتل نفس استدلال کرده‌اند.<ref>نجفی، جواهر الکلام، ج۴۲، ص۹-۱۰.</ref> اتانازی نیز به نوعی قتل نفس به ناحق بوده، پس حرام است.<ref>مکارم شیرازی، استفتائات جدید، ج۱، ص۴۷۹.</ref>
* در کتاب وسائل الشیعه بابی با عنوان «تحریم القتل ظلماً: باب حرمت قتل نفس از روی ظلم و به‌ناحق» آمده و ذیل آن ۲۰ روایت ذکر شده است.<ref>حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۲۹، ص۹.</ref> فقها از این روایات بر حرمت قتل نفس استدلال کرده‌اند<ref>نجفی، جواهر الکلام، ج۴۲، ص۹-۱۰.</ref> و اتانازی نیز از آنجا که  قتل نفس به‌ناحق دانسته شده، حرام معرفی شده است.<ref>مکارم شیرازی، استفتائات جدید، ج۱، ص۴۷۹.</ref>
*از آیه «و من أحياها فكأنما أحيا الناس جميعا؛ هرکس انسانی را از مرگ نجات دهد، انگار به همه مردم زندگی بخشیده است.»<ref>سوره مائده، آیه ۳۲.</ref> و همچنین از روایاتی که ذیل آن آمده و بر نجات جان دیگران از هلاکت توصیه کرده،<ref>حرعاملی، وسائل الشیعه، ج۱۶، ص۱۸۶-۱۸۷.</ref> بر وجوب انقاذ و نجات جان انسان‌ها استدلال شده است.<ref>علامه حلی، تذکرة الفقهاء، ج۱۷، ص۳۰۹؛ علامه حلی، منتهی المطلب، ج۳، ص۲۵.</ref> بر این اساس نجات جان بیماری که از بیماریش رنج می‌کشد واجب و ترک آن حرام است. پس اتانازی منفعل که ترک درمان و ترک نجات جان انسان به شمار می‌رود، حرام است.


'''اتانازی غیر مستقیم'''
'''اتانازی غیرمستقیم'''


برای حرمت اتانازی غیر مستقیم به ادله حرمت خودکشی در آیات و روایات و وجوب حفظ نفس تمسک شده است:<ref>مرتضوی، قتل ترحم (اتانازی) در آینه فقه، ص۴۷.</ref>
برای حرمت اتانازی غیرمستقیم، به ادله حرمت خودکشی در آیات و روایات و وجوب حفظ نفس تمسک شده است:<ref>مرتضوی، قتل ترحم (اتانازی) در آینه فقه، ص۴۷.</ref>
*از نظر فقیهان، آیه تهلکه<ref>سوره بقره، آیه ۱۹۵.</ref> و آیه «و لا تقتلوا انفسکم إن الله کان بکم رحیماً»<ref>سوره نساء، آیه ۲۹.</ref> و همچنین برخی روایات<ref>حرعاملی، وسائل الشیعه، ج۱۹، ص۳۷۹.</ref> بر حرمت خودکشی و انتحار دلالت می‌کنند.<ref>محقق اردبیلی، زبدة البیان، ص۴۲۸؛ طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۴، ص۳۲۰؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج۳، ص۳۵۶؛ مرتضوی، قتل از روی ترحم (اتانازی) در آینه فقه، ص۴۷ و ص۵۳.</ref> بر این اساس، اتانازی غیر مستقیم که بیمار صعب العلاج برای رهایی از درد و رنج شخصاً به آن اقدام می‌کند، خودکشی محسوب می‌شود و حرام است.<ref>قاسمی، دانشنامه فقه پزشکی، ج۳، ص۳۰۶.</ref>
*از نظر فقیهان، آیه تهلکه<ref>سوره بقره، آیه ۱۹۵.</ref> و آیه «و لا تقتلوا انفسکم إن الله کان بکم رحیماً»<ref>سوره نساء، آیه ۲۹.</ref> و همچنین برخی روایات<ref>حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۹، ص۳۷۹.</ref> بر حرمت خودکشی و انتحار دلالت می‌کنند.<ref>محقق اردبیلی، زبدة البیان، ص۴۲۸؛ طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۴، ص۳۲۰؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج۳، ص۳۵۶؛ مرتضوی، قتل از روی ترحم (اتانازی) در آینه فقه، ص۴۷ و ۵۳.</ref> بر این اساس، اتانازی غیرمستقیم که بیمار صعب‌العلاج برای رهایی از درد و رنج شخصاً به آن اقدام می‌کند، خودکشی محسوب می‌شود و حرام است.<ref>قاسمی، دانشنامه فقه پزشکی، ج۳، ص۳۰۶.</ref>
*ادله‌ای که بر حرمت خودکشی دلالت دارند به نحو دلالت التزامی بر وجوب حفظ نفس نیز دلالت می‌کنند.<ref>سلطانی، کراچیان ثانی، «اثبات فقهی و حقوقی قاعده لزوم حفظ نفس»، ص۹۶.</ref> ضمن آنکه بنا به نظر برخی فقها، وجوب حفظ نفس از مستقلات عقلیه‌ای است که عقل به تنهایی می‌تواند به لزوم آن حکم کند؛ به‌طوری که کشف از حکم خدای متعال را هم به دنبال داشته باشد.<ref>[https://www.irna.ir/news/83715766/فاضل-لنکرانی-حفظ-جان-از-اهم-واجبات-است فاضل لنکرانی، «حفظ جان از اهم واجبات است»، خبرگزاری جمهوری اسلامی.]</ref>
*ادله‌ای که بر حرمت خودکشی دلالت دارد، به‌نحو دلالت التزامی بر وجوب حفظ نفس نیز دلالت می‌کند.<ref>سلطانی و کراچیان ثانی، «اثبات فقهی و حقوقی قاعده لزوم حفظ نفس»، ص۹۶.</ref> ضمن آنکه بنا به نظر برخی فقها، وجوب حفظ نفس از مستقلات عقلیه‌ای است که عقل به‌تنهایی می‌تواند به لزوم آن حکم کند و در پی آن، کشف از حکم خدای متعال را به دنبال داشته باشد.<ref>[https://www.irna.ir/news/83715766/فاضل-لنکرانی-حفظ-جان-از-اهم-واجبات-است فاضل لنکرانی، «حفظ جان از اهم واجبات است»، خبرگزاری جمهوری اسلامی.]</ref>


===دیدگاه فقهای اهل سنت===
===دیدگاه فقهای اهل‌سنت===
دیدگاه فقهای اهل سنت نیز با توجه به اقسام مختلف اتانازی، متفاوت است:
دیدگاه فقهای اهل‌سنت نیز با توجه به اقسام مختلف اتانازی، متفاوت است:


*'''اتانازی فعال:''' همه علمای اهل سنت به حرمت قتل برای رهایی از درد و رنج بیماری، همچنین اتانازی فعال و ایجاد سبب تسریع مرگ بیمار، حکم کرده‌اند.<ref>عبدالحمید اسماعیل، «القتل الرحیم و موقف شریعة الاسلامیة منه: دراسة فقهیة مقارنة»، ص۵۳۶؛ مرتضوی، قتل از روی ترحم (اتانازی) در آینه فقه، ص۱۱۸.</ref> بنا به فتوای «لجنه فتوایی الازهر» در مصر: کشتن فردی که بیمار است-هر نوع بیماری و مرضی که داشته باشدـبه خاطر منع از انتقال بیماریش به دیگران یا به دلیل ناامیدی از شفا و بهبودی او، جایز نیست و قتل از روی عدوان محسوب می‌شود. همچنین بر بیمار حرام است که خودش را بکشد و اذن بیمار، کار حرام را حلال نمی‌کند؛ زیرا او بر نفس و روح خود تملکی ندارد که به دیگران اجازه کشتن خودش را بدهد.<ref>العماری، بن حمی، القتل الرحیم: دراسة مقارنة بین الشریعة الاسلامیة و القانون الوضعی، ص۵۸.</ref> بنا به فتوای شیخ جاد الحق (مفتی بزرگ مصر و شیخ الازهر در سال ۱۴۰۲ق) کشتن بیمار برای رهایی از درد و رنج ناشی از بیماری، حرام است.<ref>زبار، عبد الاوی، القتل الرحیم بین التحریم و الاباحة، ص۸۰.</ref>
*'''اتانازی فعال:''' همه علمای اهل‌سنت به حرمت قتل برای رهایی از درد و رنج بیماری، همچنین اتانازی فعال و ایجاد سبب تسریع مرگ بیمار، حکم کرده‌اند.<ref>عبدالحمید اسماعیل، «القتل الرحیم و موقف شریعة الاسلامیة منه: دراسة فقهیة مقارنة»، ص۵۳۶؛ مرتضوی، قتل از روی ترحم (اتانازی) در آینه فقه، ص۱۱۸.</ref> بنا به فتوای «لجنه فتوایی الازهر» در مصر، کشتن فردی که بیمار است، با هر نوع بیماری‌ای، جایز نیست و قتل از روی عدوان محسوب می‌شود. همچنین بر بیمار حرام است که خودش را بکشد و اذن بیمار کار حرام را حلال نمی‌کند؛ زیرا او بر نفس خود تملکی ندارد که به دیگران اجازه کشتن خودش را بدهد.<ref>العماری، بن حمی، القتل الرحیم: دراسة مقارنة بین الشریعة الاسلامیة و القانون الوضعی، ص۵۸.</ref>


*'''اتانازی منفعل:''' اتانازی منفعل یا ترک معالجه و ادامه درمان به دلیل ناامیدی از بهبودی یا از طرف بیمار است و یا از طرف پزشک و درباره هر دو صورت، میان فقیهان اختلاف نظر وجود دارد:<ref>عبدالحمید اسماعیل، «القتل الرحیم و موقف شریعة الاسلامیة منه: دراسة فقهیة مقارنة»، ص۵۴۰.</ref>
*'''اتانازی منفعل:''' اتانازی منفعل یا ترک معالجه و ادامه درمان به دلیل ناامیدی از بهبودی یا از طرف بیمار است و یا از طرف پزشک و درباره هر دو صورت، میان فقیهان اختلاف‌نظر وجود دارد؛<ref>عبدالحمید اسماعیل، «القتل الرحیم و موقف شریعة الاسلامیة منه: دراسة فقهیة مقارنة»، ص۵۴۰.</ref> برخی فقیهان حنفی، شافعی، حنبلی و ظاهریه، درمان و مداوا را واجب می‌دانند،<ref>عبدالحمید اسماعیل، «القتل الرحیم و موقف شریعة الاسلامیة منه: دراسة فقهیة مقارنة»، ص۵۴۱.</ref> برخی فقهای مالکی، مداوا را مطلقاً مباح خوانده‌اند،<ref>ابن‌عبدالبر، الکافی فی فقه اهل المدینه، ج۲، ص۱۱۴۲.</ref> و برخی از فقهای حنفی، مالکی و شافعی مداوا و درمان را مستحب دانسته‌اند.<ref>عبدالحمید اسماعیل، «القتل الرحیم و موقف شریعة الاسلامیة منه: دراسة فقهیة مقارنة»، ص۵۴۱.</ref> از نظر برخی فقهای حنبلی درمان واجب نیست و ترک آن از روی توکل اولی است.<ref>الحجاوی، الاقناع فی فقه الامام احمد بن حنبل، ج۱، ص۲۱۰؛ بهوتی، کشف القناع عن متن الاقناع، ج۲، ص۷۶.</ref>
# بنا به نظر برخی فقیهان حنفی، شافعی، حنبلی و ظاهریه، درمان و مداوای از بیماری واجب است.<ref>عبدالحمید اسماعیل، «القتل الرحیم و موقف شریعة الاسلامیة منه: دراسة فقهیة مقارنة»، ص۵۴۱.</ref>
# به گفته برخی فقهای مالکی، مداوای از بیماری مطلقاً مباح است.<ref>ابن عبد البر، الکافی فی فقه اهل المدینه، ج۲، ص۱۱۴۲.</ref>
# برخی از فقهای حنفی، مالکی و شافعی مداوا و درمان را مستحب دانسته‌اند.<ref>عبدالحمید اسماعیل، «القتل الرحیم و موقف شریعة الاسلامیة منه: دراسة فقهیة مقارنة»، ص۵۴۱.</ref>
# از نظر برخی فقهای حنبلی مداوا و درمان واجب نیست و ترک آن از روی توکل اولی است.<ref>الحجاوی، الاقناع فی فقه الامام احمد بن حنبل، ج۱، ص۲۱۰؛ بهوتی، کشف القناع عن متن الاقناع، ج۲، ص۷۶.</ref>
بنا به فتوای «مجمع الفقه الاسلامی» احکام مداوا و معالجه با توجه به اختلاف افراد و حالات آنان، مختلف است. برای شخصی که ترک مداوا و درمان موجب مرگ وی، تلف شدن یکی از اعضای بدنش و انتقال بیماری به دیگران شود، درمان و مداوا کردن واجب است و برای بیماری که هیچ‌یک از این آثار مذکور را نداشته باشد، حتی اگر بیماری موجب ضعف بدن او شود، مداوا و درمان مستحب است.<ref>عبدالحمید اسماعیل، «القتل الرحیم و موقف شریعة الاسلامیة منه: دراسة فقهیة مقارنة»، ص۵۴۸.</ref> بر این اساس گفته می‌شود اتانازی منفعل یا ترک درمان اگر از سوی خود بیمار باشد و منجر به مرگ وی شود حرام است؛ اما اگر از سوی پزشک باشد اختلاف نظر است. اگر اصل مداوا و درمان واجب باشد، پس بر پزشک واجب است که درمان را ادامه دهد و اتانازی منفعل بر وی حرام است، اما اگر گفته شود مداوا و درمان واجب نیست، بلکه مستحب یا مباح است، در این صورت اتانازی منفعل از سوی پزشک جایز است.<ref>عبدالحمید اسماعیل، «القتل الرحیم و موقف شریعة الاسلامیة منه: دراسة فقهیة مقارنة»، ص۵۴۹.</ref>


===ادله===
===ادله===
ادله‌ای که فقهای اهل سنت برای حرمت اتانازی به آن استناد کرده‌اند به شرح زیر است:
ادله‌ای که فقیهان اهل‌سنت برای حرمت اتانازی به آن استناد کرده‌اند به شرح زیر است:


'''قرآن'''
'''قرآن'''


برخی از آیاتی که فقهای اهل سنت براساس آن به حرمت اتانازی فتوا داده‌اند عبارتند از:
برخی از آیاتی که فقهای اهل‌سنت براساس آن به حرمت اتانازی فتوا داده‌اند عبارتند از:
*آیاتی مانند آیه ۱۵۱ سوره انعام، آیه ۳۳ سوره اسراء و آیه ۹۳ سوره نساء که بر حرمت قتل نفس از روی عدوان و به ناحق دلالت می‌کنند.<ref>عبدالحمید اسماعیل، «القتل الرحیم و موقف شریعة الاسلامیة منه: دراسة فقهیة مقارنة»، ص۵۳۳.</ref>
*آیاتی مانند آیه ۱۵۱ سوره انعام، آیه ۳۳ سوره اسراء و آیه ۹۳ سوره نساء که بر حرمت قتل نفس از روی عدوان و به ناحق دلالت می‌کنند.<ref>عبدالحمید اسماعیل، «القتل الرحیم و موقف شریعة الاسلامیة منه: دراسة فقهیة مقارنة»، ص۵۳۳.</ref>
*آیات ۱۹۵ سوره بقره و ۲۹ سوره نساء که بر حرمت خودکشی و انتحار دلالت می کنند.<ref>العماری، بن حمی، القتل الرحیم: دراسة مقارنة بین الشریعة الاسلامیة و القانون الوضعی، ص۵۵.</ref>
*آیات ۱۹۵ سوره بقره و ۲۹ سوره نساء که بر حرمت خودکشی و انتحار دلالت می‌کنند.<ref>العماری، بن حمی، القتل الرحیم: دراسة مقارنة بین الشریعة الاسلامیة و القانون الوضعی، ص۵۵.</ref>
*بر اساس آیات ۱۷۹ سوره بقره و ۴۵ سوره مائده، تشریع قصاص به خاطر اهمیت حفظ نفوس بشری در جوامع، نزد شارع است.<ref>العماری، بن حمی، القتل الرحیم: دراسة مقارنة بین الشریعة الاسلامیة و القانون الوضعی، ص۵۵.</ref>
*آیه ۱۷۳ سوره بقره که بر اباحه محظورت در مواقع ضرورت دلالت می‌کند، به خاطر اهمیت جان انسان نزد شارع و حفظ و نجات آن از هلاکت است.<ref>عبدالحمید اسماعیل، «القتل الرحیم و موقف شریعة الاسلامیة منه: دراسة فقهیة مقارنة»، ص۵۳۲.</ref>
*آیه ۸۷ سوره یوسف از ناامید شدن از رحمت الهی نهی کرده است. کشتن بیمار به دلیل ناامیدی از شفا و بهبودی او، اگرچه فی نفسه در شرع حرام است، به نوعی ناامیدی از رحمت خداوند و شک در قدرت خداوند نیز به شمار می‌رود که از این جهت نیز حرام است.<ref>زبار، عبد الاوی، القتل الرحیم بین التحریم و الاباحة، ص۷۹.</ref>


'''سنت نبوی'''
'''سنت نبوی'''


برخی از روایاتی که بر مبنای آنها به حرمت اتانازی استدلال شده است عبارتند از:
برخی از روایاتی که بر مبنای آنها به حرمت اتانازی استدلال شده، عبارتند از:
*روایاتی از پیامبر(ص) که از کشتن نفس محترم به ناحق و همچنین از خودکشی نهی کرده است و نهی دلالت بر حرمت می‌کند.<ref>بخاری، صحیح بخاری، ج۴، ص۷۲؛ مسلم، صحیح مسلم، ج۱، ص۱۰۳؛ زبار، عبد الاوی، القتل الرحیم بین التحریم و الاباحة، ص۷۸.</ref>
*روایاتی از پیامبر(ص) که از کشتن نفس محترم به ناحق و همچنین از خودکشی نهی کرده است.<ref>بخاری، صحیح بخاری، ج۴، ص۷۲؛ مسلم، صحیح مسلم، ج۱، ص۱۰۳؛ زبار، عبد الاوی، القتل الرحیم بین التحریم و الاباحة، ص۷۸.</ref>
* روایاتی که در آن از آرزوی مرگ کردن به خاطر بیماری یا رنج، نهی کرده است.<ref>مسلم، صحیح مسلم، ج۴، ص۲۰۶۴؛ زبار، عبد الاوی، القتل الرحیم بین التحریم و الاباحة، ص۷۹؛ عبدالحمید اسماعیل، «القتل الرحیم و موقف شریعة الاسلامیة منه: دراسة فقهیة مقارنة»، ص۵۳۴.</ref>
* روایاتی که در آن از آرزوی مرگ کردن به خاطر بیماری یا رنج، نهی شده است.<ref>مسلم، صحیح مسلم، ج۴، ص۲۰۶۴؛ زبار، عبد الاوی، القتل الرحیم بین التحریم و الاباحة، ص۷۹؛ عبدالحمید اسماعیل، «القتل الرحیم و موقف شریعة الاسلامیة منه: دراسة فقهیة مقارنة»، ص۵۳۴.</ref>


'''سیره صحابه'''
'''سیره صحابه'''


برخی از صحابه در بعضی جنگ‌ها بر اثر صدمات و جراحات، شدیداً مجروح می‌شدند و با آنکه همراه درد شدیدی بوده است، تا آخرین لحظات عمرشان درد را تحمل می‌کردند و اساساً به فکر آنها خطور نمی‌کرد که برای رهایی از این درد و رنج خودکشی کنند یا به دیگران اذن بدهند که آنان را بکشند.<ref>زبار، عبد الاوی، القتل الرحیم بین التحریم و الاباحة، ص۸۰.</ref>
گفته شده که برخی از صحابه در بعضی جنگ‌ها بر اثر صدمات و جراحات، شدیداً مجروح می‌شدند، اما تا آخرین لحظات عمرشان درد را تحمل می‌کردند و اساساً به فکر آنها خطور نمی‌کرد که برای رهایی از این درد و رنج خودکشی کنند یا به دیگران اذن بدهند که آنان را بکشند.<ref>زبار، عبد الاوی، القتل الرحیم بین التحریم و الاباحة، ص۸۰.</ref>


==حکم وضعی و دلایل آن==
==حکم وضعی و دلایل آن==
===دیدگاه فقهای شیعه===
===دیدگاه فقهای شیعه===
حکم وضعی یعنی ضمان به قصاص و دیه برای انجام‌دهنده اتانازی، در برخی فروع مورد اختلاف فقیهان است:
حکم وضعی در اتانازی، ضمان قصاص یا دیه‌ای است که ممکن است بر عهده انجام‌دهنده آن قرار گیرد. فقیهان در این باره اختلاف‌نظر دارند:
====اتانازی غیرمستقیم====
====اتانازی غیرمستقیم====
در حکم وضعی اتانازی با توجه به اذن و رضایت بیمار از انجام آن یا عدم اذن و رضایت وی، میان فقها اختلاف نظر وجود دارد. یک مسأله‌ای که در فقه شیعه از قبل مطرح بوده و الان با این مسأله قابل تطبیق است این است که اگر کسی به دیگری بگوید: «مرا بکش و اگرنه تو را می‌کشم» آیا می‌تواند او را بکشد؟ و اگر کشت آیا قصاص یا دیه بر او ثابت می‌شود؟<ref>انصاری، «قتل از روی ترحم»، ص۱۳۳.</ref> دو دیدگاه در این مسأله وجود دارد:
در حکم وضعی اتانازی با توجه به اذن و رضایت بیمار از انجام آن یا عدم اذن و رضایت وی، میان فقها اختلاف‌نظر وجود دارد. یکی از مسائلی که از گذشته در فقه شیعه مطرح بوده و اکنون می‌توان در این باره از آن استفاده کرد، آن است که اگر کسی به دیگری بگوید: «مرا بکش وگرنه تو را می‌کشم» آیا می‌تواند او را بکشد؟ و اگر کشت آیا قصاص یا دیه بر او ثابت می‌شود؟<ref>انصاری، «قتل از روی ترحم»، ص۱۳۳.</ref> دو دیدگاه در این مسئله وجود دارد:
# '''سقوط حق قصاص و دیه:''' بنا به نظر فقیهانی همچون: محقق حلی، شهید ثانی، صاحب‌جواهر، سید عبدالاعلی سبزواری و سید روح‌الله خمینی، چون که مقتول به قتل خودش اذن و رضایت داده، پس حق قصاص و دیه را با این اذن اسقاط نموده و وارث نمی‌تواند قصاص یا دیه را مطالبه کند.<ref>محقق حلی، شرایع الاسلام، ج۴، ص۱۸۵؛ نجفی، جواهر الکلام، ج۴۲، ص۵۴؛ شهید ثانی، مسالک الافهام، ج۱۵، ص۸۹؛ سبزواری، مهذب الاحکام، ج۲۸، ص۱۹۹؛ خمینی، تحریر الوسیله، ج۲، ص۴۸۹.</ref> از نظر صاحب جواهر اگر در شمول ادله ثبوت قصاص و دیه نسبت به این مورد شک داشته باشیم، اصالة البرائة را جاری می‌کنیم و یا گفته می‌شود که در این مورد، شبهه دارئه وجود دارد؛ یعنی همان‌طور که وجود شبهه در حدود، موجب برداشتن حد می‌شود، در این مورد نیز وجود شبهه، اسقاط‌کننده حق قصاص و دیه است.<ref>نجفی، جواهر الکلام، ج۴۲، ص۵۴.</ref>
# '''سقوط حق قصاص و دیه:''' بنابر نظر فقیهانی همچون محقق حلی، شهید ثانی، صاحب جواهر، سید عبدالاعلی سبزواری و سید روح‌الله خمینی، چون مقتول به قتل خودش اذن و رضایت داده، پس حق قصاص و دیه را اسقاط نموده است.<ref>محقق حلی، شرایع الاسلام، ج۴، ص۱۸۵؛ نجفی، جواهر الکلام، ج۴۲، ص۵۴؛ شهید ثانی، مسالک الافهام، ج۱۵، ص۸۹؛ سبزواری، مهذب الاحکام، ج۲۸، ص۱۹۹؛ خمینی، تحریر الوسیله، ج۲، ص۴۸۹.</ref>
# '''عدم سقوط حق قصاص و دیه:''' بنا به نظر فقیهانی همچون سید ابوالقاسم خویی، میرزاجواد تبریزی و جعفر سبحانی با وجود رضایت و اذن مقتول از قتل خودش، حق قصاص و دیه ساقط نمی‌شود.<ref>خویی، مبانی تکملة المنهاج، ج۴۲، ص۱۸؛ تبریزی، تنقیح مبانی الاحکام (قصاص شرایع الاسلام )، ص۴۷-۴۸؛ سبحانی، احكام القصاص في الشريعة الاسلامية الغراء، ص۹۳.</ref> زیرا برخلاف آنچه در اموال جاری می‌شود، انسان بر اتلاف خودش تسلط ندارد تا اذن وی به اتلاف خودش موجب اسقاط ضمان باشد، پس عمومات ادله قصاص این مورد را نیز شامل می‌شود.<ref>خویی، مبانی تکملة المنهاج، ج۴۲، ص۱۸؛ تبریزی، تنقیح مبانی الاحکام (قصاص شرایع الاسلام )، ص۴۷-۴۸؛ سبحانی، احكام القصاص في الشريعة الاسلامية الغراء، ص۹۳.</ref> سید محمدصادق روحانی در نقد این دیدگاه گفته است: اتلاف نفس محترم دو حیثیت دارد: یکی حق خداوند متعال و حکم وی به عدم جواز اتلاف نفس است و دیگری حق انسان‌ها و ثبوت قصاص و دیه است. دیدگاه فقیهانی چون خویی، تبریزی و سبحانی در مورد حیثیت اول؛ یعنی حق خداوند متعال درست است؛ اما درباره حیثیت دوم درست نیست؛ زیرا به ضرورت وجدان و با توجه به سیره عقلائیه در می‌یابیم که انسان‌ مالک جان خود، اعضا و اعمال خودش است و لذا با اذن و رضایت به اتلاف و قتل خودش، حق قصاص و دیه ساقط می‌شود.<ref>روحانی، فقه الصادق، ج۲۶، ص۳۴.</ref>
# '''عدم سقوط حق قصاص و دیه:''' بنابر نظر فقیهانی همچون سید ابوالقاسم خویی، میرزا جواد تبریزی و جعفر سبحانی حتی با وجود رضایت و اذن مقتول از قتل خودش، حق قصاص و دیه ساقط نمی‌شود؛<ref>خویی، مبانی تکملة المنهاج، ج۴۲، ص۱۸؛ تبریزی، تنقیح مبانی الاحکام، ص۴۷-۴۸؛ سبحانی، احكام القصاص في الشريعة الاسلامية الغراء، ص۹۳.</ref> زیرا بر خلاف آنچه در اموال جاری می‌شود، انسان بر اتلاف خودش تسلط ندارد تا اذن وی به اتلاف خودش موجب اسقاط ضمان باشد، پس عمومات ادله قصاص این مورد را نیز شامل می‌شود.<ref>خویی، مبانی تکملة المنهاج، ج۴۲، ص۱۸؛ تبریزی، تنقیح مبانی الاحکام، ص۴۷-۴۸؛ سبحانی، احكام القصاص في الشريعة الاسلامية الغراء، ص۹۳.</ref> سید محمدصادق روحانی در نقد این دیدگاه گفته است که انسان‌ مالک جان خود، اعضا و اعمال خودش است و لذا با اذن و رضایت به اتلاف و قتل خودش، حق قصاص و دیه ساقط می‌شود.<ref>روحانی، فقه الصادق، ج۲۶، ص۳۴.</ref>


====اتانازی منفعل====
====اتانازی منفعل====
بررسی حکم وضعی اتانازی منفعل یا ترک معالجه و درمان بیماری که از بیماریش رنج می‌برد به این امر بستگی دارد که کدام یک از عناوین «حرمت قتل نفس» یا «وجوب انقاذ نفس محترم» بر آن صدق می‌کند.<ref>انصاری قمی، «قتل از روی ترحم»، ص۱۳۸.</ref> بنا به گفته محمدرضا انصاری قمی (از محققین و مدرسین حوزه علمیه قم) از نظر عرفی مسأله تحت عنوان «وجوب انقاذ نفس محترم» قرار می‌گیرد؛ زیرا این شخص عمل ازهاق نفس یا قتل از وی سر نزده؛ بلکه صرفاً بیمار را از مرگ نجات نداده است<ref>انصاری قمی، «قتل از روی ترحم»، ص۱۳۸.</ref> و بنا به نظر فقیهانی همچون علامه حلی و صاحب‌جواهر هر کس انسانی را در حال هلاکت ببیند و او را نجات ندهد؛ در حالی که توانایی نجات او را دارد؛ اگرچه شخص گناه مرتکب شده است، ولی ضمان-قصاص یا دیه-بر عهده وی نیست. <ref>علامه حلی، تحریر الاحکام، ج۵، ص۵۵۱؛ نجفی، جواهر الکلام، ج۴۳، ص۱۵۳.</ref> بر این اساس اگر پزشک، بیماری را معالجه نکند و در اثر ترک معالجه، بیمار بمیرد؛ اگرچه پزشک ترک واجب کرده و گناه مرتکب شده است، ولی ضامن نیست و وارث متوفی حق قصاص یا دیه ندارد.<ref>انصاری قمی، «قتل از روی ترحم»، ص۱۴۱.</ref>
بررسی حکم وضعی اتانازی منفعل یا ترک معالجه و درمان بیماری که از بیماری‌اش رنج می‌برد به این امر بستگی دارد که کدام‌یک از عناوین «حرمت قتل نفس» یا «وجوب انقاذ نفس محترم» بر آن صدق می‌کند.<ref>انصاری قمی، «قتل از روی ترحم»، ص۱۳۸.</ref> بنابر گفته محمدرضا انصاری قمی، از نظر عرفی مسئله تحت‌عنوان «وجوب انقاذ نفس محترم» قرار می‌گیرد؛ زیرا عمل قتل از وی سر نزده، بلکه صرفاً بیمار را از مرگ نجات نداده است<ref>انصاری قمی، «قتل از روی ترحم»، ص۱۳۸.</ref> و بنابر نظر علامه حلی و صاحب جواهر، هر کس انسانی را در حال هلاکت ببیند و او را نجات ندهد -در حالی که توانایی نجات او را دارد- اگرچه شخص گناه مرتکب شده، ولی ضمان -قصاص یا دیه- بر عهده وی نیست.<ref>علامه حلی، تحریر الاحکام، ج۵، ص۵۵۱؛ نجفی، جواهر الکلام، ج۴۳، ص۱۵۳.</ref> بر این اساس اگر پزشک، بیماری را معالجه نکند و او در اثر ترک معالجه بمیرد، اگرچه پزشک مرتکب گناه شده، ولی ضامن نیست و وارث متوفی حق قصاص یا دیه ندارد.<ref>انصاری قمی، «قتل از روی ترحم»، ص۱۴۱.</ref>


====اتانازی فعال====
====اتانازی فعال====
اگر پزشک یا شخص دیگری، بیمار لاعلاجی که از بیماریش رنج می‌برد را بدون اذن او و از روی عمد، حتی اگر به قصد شفقت و ترحم بکشد، همه عناصر قتل عمد را دارد و مرتکب قتل عمد شده است و این مورد مشمول اطلاقات و عمومات ثبوت حق قصاص یا دیه برای ولی مقتول، می‌شود.<ref>صافی گلپایگانی، استفتائات پزشکی، ص۱۰۰؛ انصاری قمی، «قتل از روی ترحم»، ص۱۳۸.</ref>
اگر پزشک یا شخص دیگری بیمار لاعلاجی که از بیماری‌اش رنج می‌برد را بدون اذن او و از روی عمد، حتی اگر به قصد شفقت و ترحم بکشد، همه عناصر قتل عمد را دارد و مرتکب قتل عمد شده، و این مورد مشمول اطلاقات و عمومات ثبوت حق قصاص یا دیه برای ولی مقتول می‌شود.<ref>صافی گلپایگانی، استفتائات پزشکی، ص۱۰۰؛ انصاری قمی، «قتل از روی ترحم»، ص۱۳۸.</ref>
===دیدگاه فقهای اهل سنت===
 
به گفته محمد ابو زهره (فقیه مصری قرن چهاردم هجری): اکثر فقهای اهل سنت، کشتن بیمار از روی ترحم را از مصادیق قتل عمد دانسته‌اند که به موجب آن قصاص ثابت می‌شود.<ref>ابو زهره، الجریمة و العقوبة فی الفقه، ص۳۸۹.</ref> البته برخی از فقها بر این نظرند که اذن بیمار ساقط‌کننده قصاص و نه دیه است؛ چرا که شبهه وجود دارد و شبهه ساقط‌کننده قصاص است.<ref>ابو زهره، الجریمة و العقوبة فی الفقه، ص۳۸۹.</ref> برخی دیگر بر این نظرند که اذن بیمار نه تنها قصاص را ساقط می‌کند؛ بلکه ساقط‌کننده دیه نیز هست؛ زیرا مریضِ مقتول با اذنش، از خون خود گذشته و لذا دیه ساقط می‌شود.<ref>ابو زهره، الجریمة و العقوبة فی الفقه، ص۳۸۹.</ref>
===دیدگاه فقیهان اهل‌سنت===
گفته شده که اکثر فقیهان اهل‌سنت، کشتن بیمار از روی ترحم را از مصادیق قتل عمد دانسته‌اند که به‌موجب آن قصاص ثابت می‌شود.<ref>ابوزهره، الجریمة و العقوبة فی الفقه، ص۳۸۹.</ref> البته برخی از فقها بر این نظرند که اذن بیمار ساقط‌کننده قصاص -و نه دیه- است؛ چرا که شبهه وجود دارد و شبهه ساقط‌کننده قصاص است.<ref>ابوزهره، الجریمة و العقوبة فی الفقه، ص۳۸۹.</ref> به‌گفته برخی دیگر، اذن بیمار نه‌تنها قصاص را ساقط می‌کند، بلکه ساقط‌کننده دیه نیز هست؛ زیرا مریضِ مقتول با اذنش از خون خود گذشته است.<ref>ابوزهره، الجریمة و العقوبة فی الفقه، ص۳۸۹.</ref>


==منابع مطالعاتی==
==منابع مطالعاتی==
برخی از منابع مطالعاتی در فقه شیعه و اهل سنت عبارتند از:
برخی از منابع مطالعاتی درباره اتانازی، در فقه شیعه و اهل‌سنت عبارتند از:
*کتاب «قتل از روی ترحم (اتانازی) در آینه فقه»: نوشته سید محسن مرتضوی. نویسنده در این کتاب پس از مفهوم‌شناسی اصطلاح اتانازی، بیان اقسام و تاریخچه بحث از آن، به بررسی حکم فقهی این مسأله در فقه شیعه و اهل سنت پرداخته است. کتاب حاضر در ۱۴۳ صفحه از سوی انتشارات مؤسسه امام خمینی به چاپ رسیده است.
*کتاب «قتل از روی ترحم (اتانازی) در آینه فقه»، نوشته سید محسن مرتضوی: پس از مفهوم‌شناسی اصطلاح اتانازی، بیان اقسام و تاریخچه، به بررسی حکم فقهی آن در فقه شیعه و اهل‌سنت پرداخته شده است. کتاب در ۱۴۳ صفحه در انتشارات مؤسسه امام خمینی به چاپ رسیده است.
*کتاب «بازاندیشی قتل ترحم‌آمیز (اتانازی) در فقه اسلامی و حقوق موضوعه»: نوشته کاظم خسروی. نویسنده در این کتاب ابتدا به بررسی مفهوم اتانازی و بیان تاریخچه‌ای از بحث درباره آن پرداخته، سپس مبانی حقوقی و فقهی این مسأله را بررسی کرده است. این کتاب در ۱۱۶ صفحه از سوی انتشارات دانشگاه علوم اسلامی رضوی به چاپ رسیده است.
*کتاب «بازاندیشی قتل ترحم‌آمیز (اتانازی) در فقه اسلامی و حقوق موضوعه»، نوشته کاظم خسروی: ابتدا به بررسی مفهوم اتانازی و بیان تاریخچه‌ای از بحث درباره آن پرداخته شده، سپس مبانی حقوقی و فقهی اتانازی بررسی شده است. کتاب در ۱۱۶ صفحه در انتشارات دانشگاه علوم اسلامی رضوی به چاپ رسیده است.
*مقاله «قتل از روی ترحم»: نوشته محمدعلی انصاری قمی. نویسنده در این مقاله به بررسی حکم تکلیفی و حکم وضعی اتانازی در فقه شیعه پرداخته است. این مقاله در شماره ۴۳ مجله «فقه اهل بیت(ع)» در پاییز ۱۳۸۴ش، چاپ شده است.
*کتاب «القتل الرحیم: دراسة مقارنة بین الشریعة الاسلامیة و القانون الوضعی»، بر اساس پایان‌نامه، نوشتهٔ کلثوم العماری و سعیدة بن حمی است. کتاب پس از بررسی کلیاتی درباره تعریف اتانازی، اقسام و تاریخچه آن، به بررسی حکم فقهی مسئله از دیدگاه فقه اهل‌سنت و تطبیق آن با قوانین کشور الجزایر پرداخته است.
*کتاب «القتل الرحیم: دراسة مقارنة بین الشریعة الاسلامیة و القانون الوضعی»: متن پایان‌نامه است که به صورت کتاب چاپ شده و نوشته کلثوم العماری و سعیدة بن حمی است. نویسندگان در این پژوهش پس از بررسی کلیاتی درباره تعریف اتانازی، اقسام و تاریخچه بحث از آن، به بررسی حکم فقهی این مسأله از دیدگاه فقه اهل سنت و تطبیق آن با قانون وضع‌شده در کشور الجزایر پرداخته‌اند.


==پانویس==
==پانویس==
خط ۱۱۳: خط ۹۹:
==منابع==
==منابع==
{{منابع|۲}}
{{منابع|۲}}
*ابن عبد البر، ابوعمر، الکافی فی فقه اهل المدینه، ریاض، مکتبة الریاض الحدیثة، چاپ دوم، ۱۴۰۰ق.
*ابن‌عبدالبر، ابوعمر، الکافی فی فقه اهل المدینه، ریاض، مکتبة الریاض الحدیثة، چاپ دوم، ۱۴۰۰ق.
*ابو زهره، محمد، الجریمة و العقوبة فی الفقه، قاهره، دار الفکر العربی، ۱۹۹۷م.
*ابوزهره، محمد، الجریمة والعقوبة فی الفقه، قاهره، دار الفکر العربی، ۱۹۹۷م.
*افضلی، محمدعلی و رحمت‌اله مرزبندی، «اتانازی در تاریخ پزشکی در غرب و جهان اسلام»، دین و سلامت، شماره ۱، شهریور ۱۳۹۳ش.
*افضلی، محمدعلی؛ مرزبندی، رحمت‌اله، «اتانازی در تاریخ پزشکی در غرب و جهان اسلام»، دین و سلامت، ش۱، شهریور ۱۳۹۳ش.
*انصاری، محمدرضا، «قتل از روی ترحم»، مجله فقه اهل بیت(ع)، شماره ۴۳، پاییز ۱۳۸۴ش.
*انصاری، محمدرضا، «قتل از روی ترحم»، مجله فقه اهل‌بیت(ع)، ش۴۳، پاییز ۱۳۸۴ش.
*[https://www.leader.ir/fa/book/64/احکام-پزشکی «احکام اتانازی (قتل از روی ترحم)»]، پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر مقام معظم رهبری، تاریخ بازدید: ۳۰ مهر ۱۴۰۱ش.
*[https://www.leader.ir/fa/book/64/احکام-پزشکی «احکام اتانازی (قتل از روی ترحم)»]، پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر مقام معظم رهبری، تاریخ بازدید: ۳۰ مهر ۱۴۰۱ش.
*بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح بخاری، دمشق، دار طوق النجاة، ۱۴۲۲ق.
*بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح بخاری، دمشق، دار طوق النجاة، ۱۴۲۲ق.
*بهوتی، منصور بن یونس، کشف القناع عن متن الاقناع، بیروت، دار الكتب العلمية، بی‌تا.
*بهوتی، منصور بن یونس، کشف القناع عن متن الاقناع، بیروت، دار الكتب العلمية، بی‌تا.
*پارساپور، علیرضا و دیگران، «اتانازی، تبیین و تحلیل اخلاقی»، مجله اخلاق و تاریخ پزشکی، شماره ۴، سال ۱۳۸۷ش.
*پارساپور، علیرضا و دیگران، «اتانازی، تبیین و تحلیل اخلاقی»، مجله اخلاق و تاریخ پزشکی، ش۴، سال ۱۳۸۷ش.
*[https://makarem.ir/main.aspx?lid=0&typeinfo=21&catid=46873 «پایان دادن به زندگی بیمارانی که سال‌ها بیهوش هستند»]، پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر آیت الله العظمی مکارم شیرازی، تاریخ بازدید: ۳۰ مهر ۱۴۰۱ش.
*[https://makarem.ir/main.aspx?lid=0&typeinfo=21&catid=46873 «پایان دادن به زندگی بیمارانی که سال‌ها بیهوش هستند»]، پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر آیت‌الله العظمی مکارم شیرازی، تاریخ بازدید: ۳۰ مهر ۱۴۰۱ش.
*تبریزی، میرزاجواد، تنقیح مبانی الاحکام (قصاص شرایع الاسلام )، قم، دار الصدیقة الشهیدة، چاپ سوم، ۱۴۲۹ق.
*تبریزی، میرزاجواد، تنقیح مبانی الاحکام (قصاص شرایع الاسلام)، قم، دار الصدیقة الشهیدة، چاپ سوم، ۱۴۲۹ق.
*جمعی از نویسندگان، فرهنگ فقه فارسی، قم، دایرة المعارف فقه اسلامی، ۱۳۸۷ش.
*جمعی از نویسندگان، فرهنگ فقه فارسی، قم، دایرةالمعارف فقه اسلامی، ۱۳۸۷ش.
*الحجاوی، موسی بن احمد، الاقناع فی فقه الامام احمد بن حنبل، بیروت، دار المعرفة، بی‌تا.
*الحجاوی، موسی بن احمد، الاقناع فی فقه الامام احمد بن حنبل، بیروت، دار المعرفة، بی‌تا.
*حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، قم، مؤسسه آل البیت، ۱۴۱۶ق.
*حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، قم، مؤسسه آل‌البیت، ۱۴۱۶ق.
*خسروی، کاظم، بازاندیشی قتل ترحم آمیز (اتانازی) در فقه اسلامی و حقوق موضوعه، مشهد، دانشگاه علوم اسلامی رضوی، ۱۳۹۷ش.
*خسروی، کاظم، بازاندیشی قتل ترحم‌آمیز (اتانازی) در فقه اسلامی و حقوق موضوعه، مشهد، دانشگاه علوم اسلامی رضوی، ۱۳۹۷ش.
*خویی، سید ابوالقاسم و میرزاجواد تبریزی، احکام جامع مسایل پزشکی، قم، دار الصدیقة الشهیدة، چاپ اول، ۱۴۳۲ق.
*خویی، سید ابوالقاسم؛ تبریزی، میرزاجواد، احکام جامع مسایل پزشکی، قم، دار الصدیقة الشهیدة، چاپ اول، ۱۴۳۲ق.
*خویی، سید ابوالقاسم، فقه الاعذار الشرعیة و المسائل الطبیة، قم، دار الصدیقة الشهیدة، ۱۴۲۲ق.
*خویی، سید ابوالقاسم، فقه الاعذار الشرعیة و المسائل الطبیة، قم، دار الصدیقة الشهیدة، ۱۴۲۲ق.
*خویی، سید ابوالقاسم، مبانی تکملة المنهاج، قم، مؤسسة إحیاء آثار الإمام الخوئی، بی‌تا.
*خویی، سید ابوالقاسم، مبانی تکملة المنهاج، قم، مؤسسة إحیاء آثار الإمام الخوئی، بی‌تا.
*خمینی، سید روح‌الله، تحریر الوسیله، تهران، مرکز تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۳۴ق.
*خمینی، سید روح‌الله، تحریر الوسیله، تهران، مرکز تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۳۴ق.
*روحانی، سید محمدصادق، فقه الصادق، قم، انتشارات الاجتهاد، بی‌تا.
*روحانی، سید محمدصادق، فقه الصادق، قم، انتشارات الاجتهاد، بی‌تا.
*زبار، فاطمه الزهراء و جواد عبد الاوی، القتل الرحیم بین التحریم و الاباحة، الجزایر، جامعة عبدالحسین ابن بادیس، ۲۰۱۳م.
*زبار، فاطمه الزهراء؛ الاوی، جواد عبد، القتل الرحیم بین التحریم و الاباحة، الجزایر، جامعة عبدالحسین ابن بادیس، ۲۰۱۳م.
*سبحانی، جعفر، احكام القصاص في الشريعة الاسلامية الغراء، قم، مؤسسه امام صادق(ع)، بی‌تا.
*سبحانی، جعفر، احكام القصاص في الشريعة الاسلامية الغراء، قم، مؤسسه امام صادق(ع)، بی‌تا.
*سبزواری، سید عبدالاعلی، مهذب الاحکام، قم، دار التفسیر، بی‌تا.
*سبزواری، سید عبدالاعلی، مهذب الاحکام، قم، دار التفسیر، بی‌تا.
*سلطانی، عباس‌علی و فاطمه کراچیان ثانی، «اثبات فقهی و حقوقی قاعده لزوم حفظ نفس»، پژوهش‌های فقهی، شماره ۳، پاییز ۱۳۹۲ش.
*سلطانی، عباس‌علی؛ کراچیان ثانی، فاطمه، «اثبات فقهی و حقوقی قاعده لزوم حفظ نفس»، پژوهش‌های فقهی، ش۳، پاییز ۱۳۹۲ش.
*شهید ثانی، زین الدین بن علی، مسالک الافهام، قم، مؤسسة المعارف الاسلامیة، ۱۴۱۳ق.
*شهید ثانی، زین‌الدین بن علی، مسالک الافهام، قم، مؤسسة المعارف الاسلامیة، ۱۴۱۳ق.
*صادقی، محمدهادی، «بررسی فقهی و حقوقی اتانازی»، بررسی فقهی و حقوقی اتانازی، شماره ۲، سال ۱۳۹۴ش.
*صافی گلپایگانی، لطف‌الله، استفتائات پزشکی، قم، دفتر تنظیم و نشر آثار آیت‌الله صافی گلپایگانی، ۱۳۹۵ش.
*صافی گلپایگانی، لطف‌الله، استفتائات پزشکی، قم، دفتر تنظیم و نشر آثار آیت‌الله صافی گلپایگانی، ۱۳۹۵ش.
*طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، بیروت، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، ۱۳۹۳ق.
*طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، بیروت، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، ۱۳۹۳ق.
*عبدالحمید اسماعیل، «القتل الرحیم و موقف شریعة الاسلامیة منه: دراسة فقهیة مقارنة»، ص۵۴۰.
*عبدالحمید اسماعیل، «القتل الرحیم و موقف شریعة الاسلامیة منه: دراسة فقهیة مقارنة»، حولیة کلیة الدراسات الاسلامیة و العربیة بنات بالزقازیق، شماره ۱۰، سال ۲۰۲۰م.
*علامه حلی، حسن بن یوسف، تذکرة الفقهاء، قم، مؤسسه آل البیت، ۱۴۱۴ق.
*علامه حلی، حسن بن یوسف، منتهی المطلب، مشهد، مجمع البحوث الاسلامیة، ۱۴۱۲ق.
*علامه حلی، حسن بن یوسف، تحریر الاحکام، قم، مؤسسه امام صادق(ع)، ۱۴۲ق.
*علامه حلی، حسن بن یوسف، تحریر الاحکام، قم، مؤسسه امام صادق(ع)، ۱۴۲ق.
*علوی گرگانی، سید محمدعلی، استفتائات پزشکی، قم، فقیه اهل بیت(ع)، ۱۳۹۶ش.
*علوی گرگانی، سید محمدعلی، استفتائات پزشکی، قم، فقیه اهل‌بیت(ع)، ۱۳۹۶ش.
*العماری، کلثوم و سعیده بن حمی، القتل الرحیم: دراسة مقارنة بین الشریعة الاسلامیة و القانون الوضعی، الجزایر، وزارة التعلیم العالی و البحث العلمی، ۲۰۱۲م.
*العماری، کلثوم؛ بن حمی، سعیده، القتل الرحیم: دراسة مقارنة بین الشریعة الاسلامیة و القانون الوضعی، الجزایر، وزارة التعلیم العالی و البحث العلمی، ۲۰۱۲م.
*فاضل لنکرانی، محمدجواد، [https://www.irna.ir/news/83715766/فاضل-لنکرانی-حفظ-جان-از-اهم-واجبات-است «حفظ جان از اهم واجبات است»]، خبرگزاری جمهوری اسلامی، تاریخ درج مطلب: ۲۶ اسفند ۱۳۹۸ش، تاریخ بازدید: ۳۰ مهر ۱۴۰۱ش.
*فاضل لنکرانی، محمدجواد، [https://www.irna.ir/news/83715766/فاضل-لنکرانی-حفظ-جان-از-اهم-واجبات-است «حفظ جان از اهم واجبات است»]، خبرگزاری جمهوری اسلامی، تاریخ درج مطلب: ۲۶ اسفند ۱۳۹۸ش، تاریخ بازدید: ۳۰ مهر ۱۴۰۱ش.
*فاضل لنکرانی، محمد، احکام ببیماران و پزشکان، قم، مرکز فقهی ائمه اطهار(ع)، چاپ اول، ۱۴۲۷ق.
*فاضل لنکرانی، محمد، احکام ببیماران و پزشکان، قم، مرکز فقهی ائمه اطهار(ع)، چاپ اول، ۱۴۲۷ق.
خط ۱۵۱: خط ۱۳۴:
*محقق حلی، جعفر بن حسن، شرایع الاسلام، قم، مؤسسه اسماعیلیان، چاپ دوم، ۱۴۰۸ق.
*محقق حلی، جعفر بن حسن، شرایع الاسلام، قم، مؤسسه اسماعیلیان، چاپ دوم، ۱۴۰۸ق.
*محقق اردبیلی، احمد بن محمد، زبدة البیان فی احکام القرآن، تهران، المكتبة المرتضوية لإحياء الآثار الجعفرية، چاپ اول، بی‌تا.
*محقق اردبیلی، احمد بن محمد، زبدة البیان فی احکام القرآن، تهران، المكتبة المرتضوية لإحياء الآثار الجعفرية، چاپ اول، بی‌تا.
*مرتضوی، سیدمحسن، قتل از روی ترحم (اتانازی) در آینه فقه، قم، مؤسسه امام خمینی، ۱۳۹۵ش.
*مرتضوی، سید محسن، قتل از روی ترحم (اتانازی) در آینه فقه، قم، مؤسسه امام خمینی، ۱۳۹۵ش.
*مسلم، بن حجاج، صحیح مسلم، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، بی‌تا.
*مسلم، بن حجاج، صحیح مسلم، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، بی‌تا.
*مکارم شیرازی، ناصر، استفتائات جدید، قم، مدرسه امام علی بن ابی طالب(ع)، چاپ دوم، ۱۴۲۷ق.
*مکارم شیرازی، ناصر، استفتائات جدید، قم، مدرسه امام علی بن ابی طالب(ع)، چاپ دوم، ۱۴۲۷ق.

نسخهٔ کنونی تا ‏۸ ژانویهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۰۹:۱۲

اُتانازی به‌معنای پایان دادن به زندگی فرد به درخواست یا بدون درخواست خودش و به دست دیگری، و با نیت رهایی از درد و رنج طاقت‌فرسا یا بیماری لاعلاج. این کار ممکن است با استفاده از ماده‌ای کشنده یا ترک مراقبت‌های ضروری انجام شود. اتانازی یا توسط بیمار اتفاق می‌افتد که از نظر فقیهان خودکشی محسوب می‌شود و یا از طرف پزشک یا شخص دیگری انجام می‌شود که به دو قسم فعال یا منفعل تقسیم می‌شود.

در اتانازی فعال، پزشک یا شخص دیگری اقدام به قتل بیماری می‌کند که از بیماری رنج می‌برد و امیدی به درمان وی نیست. به نظر فقیهان معاصر، اتانازی فعال حرام است و با انجام آن حق قصاص یا دیه برای وارث متوفی ثابت می‌شود. اتانازی منفعل به‌معنای ترک درمان بیمار لاعلاج نیز حرام است، اما درباره لزوم قصاص یا پرداخت دیه، میان فقیهان اختلاف‌نظر است.

به‌گفته فقیهان، رضایت بیمار به فعل اتانازی حرمت آن را رفع نمی‌کند، اما درباره اینکه اگر بیمار اجازه اتانازی بدهد، قصاص یا دیه به‌دنبال دارد یا نه، اختلاف‌نظر وجود دارد.

تبیین مسئله و جایگاه آن

«اُتانازی» به‌معنای پایان دادن به زندگی فرد با نیت رهایی او از درد و رنج طاقت‌فرسا یا بیماری لاعلاج است. این عمل ممکن است به دست خود فرد یا به‌درخواست وی و به دست دیگری باشد. همچنین ممکن است دیگری از روی دلسوزی و ترحم اقدام به کشتن بیمار کند، یا مراقبت‌های لازم و ضروری را ترک کند تا فرد از دنیا برود.[۱] اتانازی با تلفظ‌های گوناگون ریشه‌ای یونانی دارد[۲] و در زبان فارسی به «مرگ خوب»، «مرگ آسان»، «بهْ‌مرگی»، و «قتل از روی ترحم» ترجمه شده است.[۳]

اقسام اتانازی

اتانازی از منظر شیوه انجام آن به دو دسته تقسیم می‌شود:

  • اتانازی مستقیم: با اقدام شخص دیگری غیر از خود بیمار -مانند پزشک- است[۴] و این خود به دو نوع مستقیم فعال و منفعل تقسیم می‌شود که هر کدام یا با تقاضای صریح بیمار است، و یا به‌صورت غیرداوطلبانه و بدون تقاضای بیمار، به‌سبب عدم صلاحیت او در تصمیم‌گیری بر اثر عواملی چون بیهوشی و کما:[۵]
  1. اتانازی مستقیم فعال: شخصی مانند پزشک با آمپول یا داروی کشنده به زندگی پر درد و رنج بیمار پایان می‌دهد.[۶]
  2. اتانازی مستقیم منفعل: از ادامه معالجه و زنده نگه داشتن بیمار لاعلاجی که درد می‌کشد خودداری می‌شود.؛ یعنی صرف‌نظر کردن از درمان‌هایی که برای حفظ حیات بیمار لازم و ضروری است.[۷]
  • اتانازی غیرمستقیم: داروهایی در دسترس بیمار لاعلاج گذاشته می‌شود تا به دست خود به زندگی‌اش پایان بدهد[۸] و یا داروهایی به او تجویز می‌شود که پیامد آن مرگ است.[۹]

بحث فقهی درباره اتانازی خارج از موضوع بیماران مرگ مغزی است؛ بدین ترتیب فقیه ممکن است جدا کردن دستگاه از بیمار مرگ مغزی یا بیماری که به کما رفته و امیدی به علاج وی نیست را جایز بداند، اما همان فقیه اتانازی منفعل، یعنی ترک درمان از روی ترحم را حرام بداند.[۱۰]

تاریخچه و جایگاه

گفته می‌شود واژه اتانازی برای اولین بار از سوی فرانسیس بیکن، فیلسوف انگلیسی قرن ۱۶ میلادی، در مقاله‌ای با عنوان «پیشرفت دانش» با مطرح کردن مرگ بدون رنج، وارد فرهنگ پزشکی شد.[۱۱] در نیمه اول قرن بیستم، توماس مور، حقوق‌دان و فیلسوف انگلیسی، در کتاب «آرمانشهر»، انجام این فعل را در بیماران صعب‌العلاجی که رنج می‌برند، مشروط به اجازه قضات و کشیش‌ها، مشروع دانست.[۱۲] از آن پس و به‌ویژه پس از جنگ جهانی دوم بحث‌ها و تألیفات در این زمینه اوج گرفت و امروزه یکی از مباحث مهم و چالش‌برانگیز در حوزه اخلاق و حقوق پزشکی است.[۱۳]

اگرچه درباره مباحث مرتبط با این موضوع در آثار فقهی گذشته، در ابواب فقهی قصاص و دیه و در ضمن مسائلی مانند «ممنوع بودن قتل نفس»[۱۴] و «جایز نبودن کشتن کسی که خودش رضایت به آن داشته باشد»،[۱۵] و مسئله اجهاز[یادداشت ۱] که در باب جهاد از آن سخن رفته[۱۶] مورد توجه بوده، اما درباره احکام اتانازی بحثی صورت نگرفته و این مسئله از مسائل نوظهور در حیطه فقه پزشکی است که امروزه مورد توجه فقهای معاصر قرار گرفته و در پاسخ به استفتائات مختلف، به بررسی آن پرداخته شده است.[۱۷]

حکم تکلیفی و دلایل آن

دیدگاه فقهای شیعه

دیدگاه فقهای شیعه درباره حکم تکلیفی اتانازی براساس تقسیم آن به فعال، منفعل و غیر مستقیم مختلف است. با این حال در همه موارد، بنابر نظر فقها، اذن و رضایت بیمار به انجام اتانازی، اثری در تغییر حکم تکلیفی، یعنی حکم حرمت ایجاد نمی‌کند:[۱۸]

  • حکم اتانازی فعال: بیشتر فقیهان معاصر شیعه در حرمت اتانازی فعال (قتل ترحم‌آمیز با اقدام پزشک) اتفاق‌نظر دارند.[۱۹]
  • حکم اتانازی منفعل: بسیاری از فقها اتانازی منفعل (ترک و خودداری از معالجه بیمار لاعلاجی که از بیماریش رنج می‌کشد) حرام دانسته‌اند.[۲۰] میرزاجواد تبریزی ادامه درمان در این شرایط را واجب ندانسته است.[۲۱] برخی فقها در شرایط خاصی ترک و خودداری از معالجه را جایز دانسته‌اند؛ از جمله ناصر مکارم شیرازی در جواب به استفتائی درباره فردی که ۱۲ سال است که به کما رفته و یا بیماری که پس از عمل جراحی مدت طولانی است که به هوش نیامده، گفته است: اگر بازگشت بیمار به حال طبیعی عادتاً امکان نداشته باشد، دست کشیدن از معالجه جایز است.[۲۲] سید علی خامنه‌ای و سید ابوالقاسم خویی، حفظ بیمار محتضری که امیدی به درمانش نیست را واجب ندانسته و لذا بنا به نظر او خودداری از مداوای این بیمار حرام نیست.[۲۳] می‌توان گفت جواز ترک درمان از سوی پزشکان در جواب‌هایی که به این استفتائات داده شده، به سبب این باشد که در همه این موارد بیمار دارای حیات غیرمستقر بوده است و اگر بیمار دارای حیات مستقر باشد، ترک درمان جایز نیست.
  • حکم اتانازی غیرمستقیم: بنابر نظر فقیهانی چون حسینعلی منتظری و محمد فاضل لنکرانی، تسریع در مرگ بیمار اگر به دست خود بیمار انجام شود، خودکشی محسوب شده و حرام است.[۲۴]

ادله

ادله‌ای که فقهای شیعه برای اثبات حکم حرمت اتانازی به آن استدلال کرده‌اند به تفصیل زیر است:

اتانازی مستقیم (فعال و منفعل)

فقیهان برای حرمت اتانازی فعال، به اطلاقات ادله حرمت قتل نفس از آیات و روایات و ادله وجوب انقاذ نفس محترم از هلاک تمسک کرده‌اند. این ادله در حرمت اتانازی منفعل هم آمده است:[۲۵]

  • آیات ۱۵۱ سوره انعام، ۳۳ سوره اسراء و ۹۳ سوره نساء، از قتل عامدانه و ناحق نهی کرده‌اند و این نهی دلالت بر حرمت می‌کند،[۲۶] قتل از روی ترحم (اتانازی) نیز از مصادیق قتل عمد بوده، پس حرام است.[۲۷]
  • در کتاب وسائل الشیعه بابی با عنوان «تحریم القتل ظلماً: باب حرمت قتل نفس از روی ظلم و به‌ناحق» آمده و ذیل آن ۲۰ روایت ذکر شده است.[۲۸] فقها از این روایات بر حرمت قتل نفس استدلال کرده‌اند[۲۹] و اتانازی نیز از آنجا که قتل نفس به‌ناحق دانسته شده، حرام معرفی شده است.[۳۰]

اتانازی غیرمستقیم

برای حرمت اتانازی غیرمستقیم، به ادله حرمت خودکشی در آیات و روایات و وجوب حفظ نفس تمسک شده است:[۳۱]

  • از نظر فقیهان، آیه تهلکه[۳۲] و آیه «و لا تقتلوا انفسکم إن الله کان بکم رحیماً»[۳۳] و همچنین برخی روایات[۳۴] بر حرمت خودکشی و انتحار دلالت می‌کنند.[۳۵] بر این اساس، اتانازی غیرمستقیم که بیمار صعب‌العلاج برای رهایی از درد و رنج شخصاً به آن اقدام می‌کند، خودکشی محسوب می‌شود و حرام است.[۳۶]
  • ادله‌ای که بر حرمت خودکشی دلالت دارد، به‌نحو دلالت التزامی بر وجوب حفظ نفس نیز دلالت می‌کند.[۳۷] ضمن آنکه بنا به نظر برخی فقها، وجوب حفظ نفس از مستقلات عقلیه‌ای است که عقل به‌تنهایی می‌تواند به لزوم آن حکم کند و در پی آن، کشف از حکم خدای متعال را به دنبال داشته باشد.[۳۸]

دیدگاه فقهای اهل‌سنت

دیدگاه فقهای اهل‌سنت نیز با توجه به اقسام مختلف اتانازی، متفاوت است:

  • اتانازی فعال: همه علمای اهل‌سنت به حرمت قتل برای رهایی از درد و رنج بیماری، همچنین اتانازی فعال و ایجاد سبب تسریع مرگ بیمار، حکم کرده‌اند.[۳۹] بنا به فتوای «لجنه فتوایی الازهر» در مصر، کشتن فردی که بیمار است، با هر نوع بیماری‌ای، جایز نیست و قتل از روی عدوان محسوب می‌شود. همچنین بر بیمار حرام است که خودش را بکشد و اذن بیمار کار حرام را حلال نمی‌کند؛ زیرا او بر نفس خود تملکی ندارد که به دیگران اجازه کشتن خودش را بدهد.[۴۰]
  • اتانازی منفعل: اتانازی منفعل یا ترک معالجه و ادامه درمان به دلیل ناامیدی از بهبودی یا از طرف بیمار است و یا از طرف پزشک و درباره هر دو صورت، میان فقیهان اختلاف‌نظر وجود دارد؛[۴۱] برخی فقیهان حنفی، شافعی، حنبلی و ظاهریه، درمان و مداوا را واجب می‌دانند،[۴۲] برخی فقهای مالکی، مداوا را مطلقاً مباح خوانده‌اند،[۴۳] و برخی از فقهای حنفی، مالکی و شافعی مداوا و درمان را مستحب دانسته‌اند.[۴۴] از نظر برخی فقهای حنبلی درمان واجب نیست و ترک آن از روی توکل اولی است.[۴۵]

ادله

ادله‌ای که فقیهان اهل‌سنت برای حرمت اتانازی به آن استناد کرده‌اند به شرح زیر است:

قرآن

برخی از آیاتی که فقهای اهل‌سنت براساس آن به حرمت اتانازی فتوا داده‌اند عبارتند از:

  • آیاتی مانند آیه ۱۵۱ سوره انعام، آیه ۳۳ سوره اسراء و آیه ۹۳ سوره نساء که بر حرمت قتل نفس از روی عدوان و به ناحق دلالت می‌کنند.[۴۶]
  • آیات ۱۹۵ سوره بقره و ۲۹ سوره نساء که بر حرمت خودکشی و انتحار دلالت می‌کنند.[۴۷]

سنت نبوی

برخی از روایاتی که بر مبنای آنها به حرمت اتانازی استدلال شده، عبارتند از:

  • روایاتی از پیامبر(ص) که از کشتن نفس محترم به ناحق و همچنین از خودکشی نهی کرده است.[۴۸]
  • روایاتی که در آن از آرزوی مرگ کردن به خاطر بیماری یا رنج، نهی شده است.[۴۹]

سیره صحابه

گفته شده که برخی از صحابه در بعضی جنگ‌ها بر اثر صدمات و جراحات، شدیداً مجروح می‌شدند، اما تا آخرین لحظات عمرشان درد را تحمل می‌کردند و اساساً به فکر آنها خطور نمی‌کرد که برای رهایی از این درد و رنج خودکشی کنند یا به دیگران اذن بدهند که آنان را بکشند.[۵۰]

حکم وضعی و دلایل آن

دیدگاه فقهای شیعه

حکم وضعی در اتانازی، ضمان قصاص یا دیه‌ای است که ممکن است بر عهده انجام‌دهنده آن قرار گیرد. فقیهان در این باره اختلاف‌نظر دارند:

اتانازی غیرمستقیم

در حکم وضعی اتانازی با توجه به اذن و رضایت بیمار از انجام آن یا عدم اذن و رضایت وی، میان فقها اختلاف‌نظر وجود دارد. یکی از مسائلی که از گذشته در فقه شیعه مطرح بوده و اکنون می‌توان در این باره از آن استفاده کرد، آن است که اگر کسی به دیگری بگوید: «مرا بکش وگرنه تو را می‌کشم» آیا می‌تواند او را بکشد؟ و اگر کشت آیا قصاص یا دیه بر او ثابت می‌شود؟[۵۱] دو دیدگاه در این مسئله وجود دارد:

  1. سقوط حق قصاص و دیه: بنابر نظر فقیهانی همچون محقق حلی، شهید ثانی، صاحب جواهر، سید عبدالاعلی سبزواری و سید روح‌الله خمینی، چون مقتول به قتل خودش اذن و رضایت داده، پس حق قصاص و دیه را اسقاط نموده است.[۵۲]
  2. عدم سقوط حق قصاص و دیه: بنابر نظر فقیهانی همچون سید ابوالقاسم خویی، میرزا جواد تبریزی و جعفر سبحانی حتی با وجود رضایت و اذن مقتول از قتل خودش، حق قصاص و دیه ساقط نمی‌شود؛[۵۳] زیرا بر خلاف آنچه در اموال جاری می‌شود، انسان بر اتلاف خودش تسلط ندارد تا اذن وی به اتلاف خودش موجب اسقاط ضمان باشد، پس عمومات ادله قصاص این مورد را نیز شامل می‌شود.[۵۴] سید محمدصادق روحانی در نقد این دیدگاه گفته است که انسان‌ مالک جان خود، اعضا و اعمال خودش است و لذا با اذن و رضایت به اتلاف و قتل خودش، حق قصاص و دیه ساقط می‌شود.[۵۵]

اتانازی منفعل

بررسی حکم وضعی اتانازی منفعل یا ترک معالجه و درمان بیماری که از بیماری‌اش رنج می‌برد به این امر بستگی دارد که کدام‌یک از عناوین «حرمت قتل نفس» یا «وجوب انقاذ نفس محترم» بر آن صدق می‌کند.[۵۶] بنابر گفته محمدرضا انصاری قمی، از نظر عرفی مسئله تحت‌عنوان «وجوب انقاذ نفس محترم» قرار می‌گیرد؛ زیرا عمل قتل از وی سر نزده، بلکه صرفاً بیمار را از مرگ نجات نداده است[۵۷] و بنابر نظر علامه حلی و صاحب جواهر، هر کس انسانی را در حال هلاکت ببیند و او را نجات ندهد -در حالی که توانایی نجات او را دارد- اگرچه شخص گناه مرتکب شده، ولی ضمان -قصاص یا دیه- بر عهده وی نیست.[۵۸] بر این اساس اگر پزشک، بیماری را معالجه نکند و او در اثر ترک معالجه بمیرد، اگرچه پزشک مرتکب گناه شده، ولی ضامن نیست و وارث متوفی حق قصاص یا دیه ندارد.[۵۹]

اتانازی فعال

اگر پزشک یا شخص دیگری بیمار لاعلاجی که از بیماری‌اش رنج می‌برد را بدون اذن او و از روی عمد، حتی اگر به قصد شفقت و ترحم بکشد، همه عناصر قتل عمد را دارد و مرتکب قتل عمد شده، و این مورد مشمول اطلاقات و عمومات ثبوت حق قصاص یا دیه برای ولی مقتول می‌شود.[۶۰]

دیدگاه فقیهان اهل‌سنت

گفته شده که اکثر فقیهان اهل‌سنت، کشتن بیمار از روی ترحم را از مصادیق قتل عمد دانسته‌اند که به‌موجب آن قصاص ثابت می‌شود.[۶۱] البته برخی از فقها بر این نظرند که اذن بیمار ساقط‌کننده قصاص -و نه دیه- است؛ چرا که شبهه وجود دارد و شبهه ساقط‌کننده قصاص است.[۶۲] به‌گفته برخی دیگر، اذن بیمار نه‌تنها قصاص را ساقط می‌کند، بلکه ساقط‌کننده دیه نیز هست؛ زیرا مریضِ مقتول با اذنش از خون خود گذشته است.[۶۳]

منابع مطالعاتی

برخی از منابع مطالعاتی درباره اتانازی، در فقه شیعه و اهل‌سنت عبارتند از:

  • کتاب «قتل از روی ترحم (اتانازی) در آینه فقه»، نوشته سید محسن مرتضوی: پس از مفهوم‌شناسی اصطلاح اتانازی، بیان اقسام و تاریخچه، به بررسی حکم فقهی آن در فقه شیعه و اهل‌سنت پرداخته شده است. کتاب در ۱۴۳ صفحه در انتشارات مؤسسه امام خمینی به چاپ رسیده است.
  • کتاب «بازاندیشی قتل ترحم‌آمیز (اتانازی) در فقه اسلامی و حقوق موضوعه»، نوشته کاظم خسروی: ابتدا به بررسی مفهوم اتانازی و بیان تاریخچه‌ای از بحث درباره آن پرداخته شده، سپس مبانی حقوقی و فقهی اتانازی بررسی شده است. کتاب در ۱۱۶ صفحه در انتشارات دانشگاه علوم اسلامی رضوی به چاپ رسیده است.
  • کتاب «القتل الرحیم: دراسة مقارنة بین الشریعة الاسلامیة و القانون الوضعی»، بر اساس پایان‌نامه، نوشتهٔ کلثوم العماری و سعیدة بن حمی است. کتاب پس از بررسی کلیاتی درباره تعریف اتانازی، اقسام و تاریخچه آن، به بررسی حکم فقهی مسئله از دیدگاه فقه اهل‌سنت و تطبیق آن با قوانین کشور الجزایر پرداخته است.

پانویس

  1. خسروی، بازاندیشی قتل ترحم‌آمیز...، ص۲۰.
  2. Biggs, Euthanasia: Death with dignity and the Law, 2001, p12
  3. خسروی، بازاندیشی قتل ترحم‌آمیز...، ص۱۷.
  4. صادقی، «بررسی فقهی و حقوقی اتانازی، ص۱۰۳.
  5. پارساپور و دیگران، «اتانازی، تبیین و تحلیل اخلاقی»، ص۳.
  6. قاسمی، دانشنامه فقه پزشکی، ۱۳۹۵ش، ج۳، ص۳۲۳.
  7. قاسمی، دانشنامه فقه پزشکی، ۱۳۹۵ش، ج۳، ص۳۲۳.
  8. قاسمی، دانشنامه فقه پزشکی، ۱۳۹۵ش، ج۳، ص۳۲۳.
  9. پارساپور و دیگران، «اتانازی، تبیین و تحلیل اخلاقی»، ص۳.
  10. برای نمونه نگاه کنید به مکارم شیرازی، ناصر، استفتائات جدید، ج۱، ص۴۷۹-۴۸۰؛ خویی تبریزی، احکام جامع مسائل پزشکی، ص۲۸۰؛ خویی، فقه الاعذار الشرعیة و المسائل الطبیة، ص۱۹۸.
  11. Vecchio and other, Brief history of Euthanasia and the contribution of medical and surgical ethics to the cultural debat, P 185.
  12. Vecchio and other, Brief history of Euthanasia and the contribution of medical and surgical ethics to the cultural debat, P 185.
  13. افضلی و مرزبندی، «اتانازی در تاریخ پزشکی»، ص۶۷.
  14. محقق حلی، شرایع الاسلام، ج۴، ص۱۸۰.
  15. محقق حلی، شرایع الاسلام، ج۴، ص۱۸۵.
  16. جمعی از نویسندگان، فرهنگ فقه فارسی، ج۱، ص۲۸۴.
  17. العماری، بن حمی، القتل الرحیم: دراسة مقارنة بین الشریعة الاسلامیة و القانون الوضعی، ص۹.
  18. فاضل لنکرانی، احکام بیماران و پزشکان، ص۱۵۲؛ مکارم شیرازی، استفتائات جدید، ج۱، ص۴۷۹.
  19. منتظری، احکام پزشکی، ص۱۲۲؛ فاضل لنکرانی، احکام ببیماران و پزشکان، ص۱۵۲؛ مکارم شیرازی، استفتائات جدید، ج۱، ص۴۷۹؛ مکارم شیرازی، احکام پزشکی، ص۱۱۶؛ خویی، تبریزی، احکام جامع مسایل پزشکی، ص۲۸۰-۲۸۱، صافی گلپایگانی، استفتائات پزشکی، ص۱۰۰؛ علوی گرگانی، استفتائات پزشکی، ص۴۰؛ قاسمی، دانشنامه فقه پزشکی، ج۳، ص۳۰۵.
  20. صافی گلپایگانی، استفتائات پزشکی، ص۱۰۰؛ مکارم شیرازی، استفتائات جدید، ج۱، ص۴۷۹؛ منتظری، احکام پزشکی، ص۱۲۲.
  21. خویی، تبریزی، احکام جامع مسایل پزشکی، ص۲۸۱.
  22. «پایان دادن به زندگی بیمارانی که سال‌ها بیهوش هستند»، پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر آیت الله العظمی مکارم شیرازی.
  23. «احکام اتانازی (قتل از روی ترحم)»، پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر مقام معظم رهبری.؛ خویی، فقه الاعذار الشرعیة و المسائل الطبیة، ص۱۹۸.
  24. منتظری، احکام پزشکی، ص۱۲۳؛ قاسمی، دانشنامه فقه پزشکی، ج۳، ص۳۰۳.
  25. مکارم شیرازی، استفتائات جدید، ج۱، ص۴۷۹؛ مرتضوی، قتل از روی ترحم (اتانازی) در آینه فقه، ص۹۲.
  26. نجفی، جواهر الکلام، ج۴۲، ص۸-۹.
  27. مرتضوی، قتل از روی ترحم (اتانازی) در آینه فقه، ص۵۲؛ قاسمی، دانشنامه فقه پزشکی، ج۳، ص۳۰۶.
  28. حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۲۹، ص۹.
  29. نجفی، جواهر الکلام، ج۴۲، ص۹-۱۰.
  30. مکارم شیرازی، استفتائات جدید، ج۱، ص۴۷۹.
  31. مرتضوی، قتل ترحم (اتانازی) در آینه فقه، ص۴۷.
  32. سوره بقره، آیه ۱۹۵.
  33. سوره نساء، آیه ۲۹.
  34. حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۹، ص۳۷۹.
  35. محقق اردبیلی، زبدة البیان، ص۴۲۸؛ طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۴، ص۳۲۰؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج۳، ص۳۵۶؛ مرتضوی، قتل از روی ترحم (اتانازی) در آینه فقه، ص۴۷ و ۵۳.
  36. قاسمی، دانشنامه فقه پزشکی، ج۳، ص۳۰۶.
  37. سلطانی و کراچیان ثانی، «اثبات فقهی و حقوقی قاعده لزوم حفظ نفس»، ص۹۶.
  38. فاضل لنکرانی، «حفظ جان از اهم واجبات است»، خبرگزاری جمهوری اسلامی.
  39. عبدالحمید اسماعیل، «القتل الرحیم و موقف شریعة الاسلامیة منه: دراسة فقهیة مقارنة»، ص۵۳۶؛ مرتضوی، قتل از روی ترحم (اتانازی) در آینه فقه، ص۱۱۸.
  40. العماری، بن حمی، القتل الرحیم: دراسة مقارنة بین الشریعة الاسلامیة و القانون الوضعی، ص۵۸.
  41. عبدالحمید اسماعیل، «القتل الرحیم و موقف شریعة الاسلامیة منه: دراسة فقهیة مقارنة»، ص۵۴۰.
  42. عبدالحمید اسماعیل، «القتل الرحیم و موقف شریعة الاسلامیة منه: دراسة فقهیة مقارنة»، ص۵۴۱.
  43. ابن‌عبدالبر، الکافی فی فقه اهل المدینه، ج۲، ص۱۱۴۲.
  44. عبدالحمید اسماعیل، «القتل الرحیم و موقف شریعة الاسلامیة منه: دراسة فقهیة مقارنة»، ص۵۴۱.
  45. الحجاوی، الاقناع فی فقه الامام احمد بن حنبل، ج۱، ص۲۱۰؛ بهوتی، کشف القناع عن متن الاقناع، ج۲، ص۷۶.
  46. عبدالحمید اسماعیل، «القتل الرحیم و موقف شریعة الاسلامیة منه: دراسة فقهیة مقارنة»، ص۵۳۳.
  47. العماری، بن حمی، القتل الرحیم: دراسة مقارنة بین الشریعة الاسلامیة و القانون الوضعی، ص۵۵.
  48. بخاری، صحیح بخاری، ج۴، ص۷۲؛ مسلم، صحیح مسلم، ج۱، ص۱۰۳؛ زبار، عبد الاوی، القتل الرحیم بین التحریم و الاباحة، ص۷۸.
  49. مسلم، صحیح مسلم، ج۴، ص۲۰۶۴؛ زبار، عبد الاوی، القتل الرحیم بین التحریم و الاباحة، ص۷۹؛ عبدالحمید اسماعیل، «القتل الرحیم و موقف شریعة الاسلامیة منه: دراسة فقهیة مقارنة»، ص۵۳۴.
  50. زبار، عبد الاوی، القتل الرحیم بین التحریم و الاباحة، ص۸۰.
  51. انصاری، «قتل از روی ترحم»، ص۱۳۳.
  52. محقق حلی، شرایع الاسلام، ج۴، ص۱۸۵؛ نجفی، جواهر الکلام، ج۴۲، ص۵۴؛ شهید ثانی، مسالک الافهام، ج۱۵، ص۸۹؛ سبزواری، مهذب الاحکام، ج۲۸، ص۱۹۹؛ خمینی، تحریر الوسیله، ج۲، ص۴۸۹.
  53. خویی، مبانی تکملة المنهاج، ج۴۲، ص۱۸؛ تبریزی، تنقیح مبانی الاحکام، ص۴۷-۴۸؛ سبحانی، احكام القصاص في الشريعة الاسلامية الغراء، ص۹۳.
  54. خویی، مبانی تکملة المنهاج، ج۴۲، ص۱۸؛ تبریزی، تنقیح مبانی الاحکام، ص۴۷-۴۸؛ سبحانی، احكام القصاص في الشريعة الاسلامية الغراء، ص۹۳.
  55. روحانی، فقه الصادق، ج۲۶، ص۳۴.
  56. انصاری قمی، «قتل از روی ترحم»، ص۱۳۸.
  57. انصاری قمی، «قتل از روی ترحم»، ص۱۳۸.
  58. علامه حلی، تحریر الاحکام، ج۵، ص۵۵۱؛ نجفی، جواهر الکلام، ج۴۳، ص۱۵۳.
  59. انصاری قمی، «قتل از روی ترحم»، ص۱۴۱.
  60. صافی گلپایگانی، استفتائات پزشکی، ص۱۰۰؛ انصاری قمی، «قتل از روی ترحم»، ص۱۳۸.
  61. ابوزهره، الجریمة و العقوبة فی الفقه، ص۳۸۹.
  62. ابوزهره، الجریمة و العقوبة فی الفقه، ص۳۸۹.
  63. ابوزهره، الجریمة و العقوبة فی الفقه، ص۳۸۹.
  1. تیر خلاص زدن به مجروح دشمن کافر که پیش از اتمام جنگ به دست مسلمانان اسیر شده است. (جمعی از نویسندگان، فرهنگ فقه فارسی، ج۱، ص۲۸۴.)

منابع

  • ابن‌عبدالبر، ابوعمر، الکافی فی فقه اهل المدینه، ریاض، مکتبة الریاض الحدیثة، چاپ دوم، ۱۴۰۰ق.
  • ابوزهره، محمد، الجریمة والعقوبة فی الفقه، قاهره، دار الفکر العربی، ۱۹۹۷م.
  • افضلی، محمدعلی؛ مرزبندی، رحمت‌اله، «اتانازی در تاریخ پزشکی در غرب و جهان اسلام»، دین و سلامت، ش۱، شهریور ۱۳۹۳ش.
  • انصاری، محمدرضا، «قتل از روی ترحم»، مجله فقه اهل‌بیت(ع)، ش۴۳، پاییز ۱۳۸۴ش.
  • «احکام اتانازی (قتل از روی ترحم)»، پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر مقام معظم رهبری، تاریخ بازدید: ۳۰ مهر ۱۴۰۱ش.
  • بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح بخاری، دمشق، دار طوق النجاة، ۱۴۲۲ق.
  • بهوتی، منصور بن یونس، کشف القناع عن متن الاقناع، بیروت، دار الكتب العلمية، بی‌تا.
  • پارساپور، علیرضا و دیگران، «اتانازی، تبیین و تحلیل اخلاقی»، مجله اخلاق و تاریخ پزشکی، ش۴، سال ۱۳۸۷ش.
  • «پایان دادن به زندگی بیمارانی که سال‌ها بیهوش هستند»، پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر آیت‌الله العظمی مکارم شیرازی، تاریخ بازدید: ۳۰ مهر ۱۴۰۱ش.
  • تبریزی، میرزاجواد، تنقیح مبانی الاحکام (قصاص شرایع الاسلام)، قم، دار الصدیقة الشهیدة، چاپ سوم، ۱۴۲۹ق.
  • جمعی از نویسندگان، فرهنگ فقه فارسی، قم، دایرةالمعارف فقه اسلامی، ۱۳۸۷ش.
  • الحجاوی، موسی بن احمد، الاقناع فی فقه الامام احمد بن حنبل، بیروت، دار المعرفة، بی‌تا.
  • حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، قم، مؤسسه آل‌البیت، ۱۴۱۶ق.
  • خسروی، کاظم، بازاندیشی قتل ترحم‌آمیز (اتانازی) در فقه اسلامی و حقوق موضوعه، مشهد، دانشگاه علوم اسلامی رضوی، ۱۳۹۷ش.
  • خویی، سید ابوالقاسم؛ تبریزی، میرزاجواد، احکام جامع مسایل پزشکی، قم، دار الصدیقة الشهیدة، چاپ اول، ۱۴۳۲ق.
  • خویی، سید ابوالقاسم، فقه الاعذار الشرعیة و المسائل الطبیة، قم، دار الصدیقة الشهیدة، ۱۴۲۲ق.
  • خویی، سید ابوالقاسم، مبانی تکملة المنهاج، قم، مؤسسة إحیاء آثار الإمام الخوئی، بی‌تا.
  • خمینی، سید روح‌الله، تحریر الوسیله، تهران، مرکز تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۳۴ق.
  • روحانی، سید محمدصادق، فقه الصادق، قم، انتشارات الاجتهاد، بی‌تا.
  • زبار، فاطمه الزهراء؛ الاوی، جواد عبد، القتل الرحیم بین التحریم و الاباحة، الجزایر، جامعة عبدالحسین ابن بادیس، ۲۰۱۳م.
  • سبحانی، جعفر، احكام القصاص في الشريعة الاسلامية الغراء، قم، مؤسسه امام صادق(ع)، بی‌تا.
  • سبزواری، سید عبدالاعلی، مهذب الاحکام، قم، دار التفسیر، بی‌تا.
  • سلطانی، عباس‌علی؛ کراچیان ثانی، فاطمه، «اثبات فقهی و حقوقی قاعده لزوم حفظ نفس»، پژوهش‌های فقهی، ش۳، پاییز ۱۳۹۲ش.
  • شهید ثانی، زین‌الدین بن علی، مسالک الافهام، قم، مؤسسة المعارف الاسلامیة، ۱۴۱۳ق.
  • صافی گلپایگانی، لطف‌الله، استفتائات پزشکی، قم، دفتر تنظیم و نشر آثار آیت‌الله صافی گلپایگانی، ۱۳۹۵ش.
  • طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، بیروت، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، ۱۳۹۳ق.
  • عبدالحمید اسماعیل، «القتل الرحیم و موقف شریعة الاسلامیة منه: دراسة فقهیة مقارنة»، حولیة کلیة الدراسات الاسلامیة و العربیة بنات بالزقازیق، شماره ۱۰، سال ۲۰۲۰م.
  • علامه حلی، حسن بن یوسف، تحریر الاحکام، قم، مؤسسه امام صادق(ع)، ۱۴۲ق.
  • علوی گرگانی، سید محمدعلی، استفتائات پزشکی، قم، فقیه اهل‌بیت(ع)، ۱۳۹۶ش.
  • العماری، کلثوم؛ بن حمی، سعیده، القتل الرحیم: دراسة مقارنة بین الشریعة الاسلامیة و القانون الوضعی، الجزایر، وزارة التعلیم العالی و البحث العلمی، ۲۰۱۲م.
  • فاضل لنکرانی، محمدجواد، «حفظ جان از اهم واجبات است»، خبرگزاری جمهوری اسلامی، تاریخ درج مطلب: ۲۶ اسفند ۱۳۹۸ش، تاریخ بازدید: ۳۰ مهر ۱۴۰۱ش.
  • فاضل لنکرانی، محمد، احکام ببیماران و پزشکان، قم، مرکز فقهی ائمه اطهار(ع)، چاپ اول، ۱۴۲۷ق.
  • قاسمی، محمدعلی، دانشنامه فقه پزشکی، قم، مرکز فقهی ائمه اطهار(ع)، ۱۳۹۵ش.
  • محقق حلی، جعفر بن حسن، شرایع الاسلام، قم، مؤسسه اسماعیلیان، چاپ دوم، ۱۴۰۸ق.
  • محقق اردبیلی، احمد بن محمد، زبدة البیان فی احکام القرآن، تهران، المكتبة المرتضوية لإحياء الآثار الجعفرية، چاپ اول، بی‌تا.
  • مرتضوی، سید محسن، قتل از روی ترحم (اتانازی) در آینه فقه، قم، مؤسسه امام خمینی، ۱۳۹۵ش.
  • مسلم، بن حجاج، صحیح مسلم، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، بی‌تا.
  • مکارم شیرازی، ناصر، استفتائات جدید، قم، مدرسه امام علی بن ابی طالب(ع)، چاپ دوم، ۱۴۲۷ق.
  • مکارم شیرازی، ناصر، احکام پزشکی، قم، مدرسه امام علی بن ابی طالب(ع)، ۱۴۲۹ق.
  • مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، قم، دار الکتب الاسلامیة، ۱۳۸۰ش.
  • منتظری، حسینعلی، احکام پزشکی، تهران، نشر سایه، ۱۳۸۱ش.
  • نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ هفتم، ۱۳۶۲ش.
  • Biggs, Hazel, Euthanasia: Death with dignity and the Law, University of Kent cantrbury, Hart publishing, 2001.
  • Vecchio, Ignazio and other, «Brief history of Euthanasia and the contribution of medical and surgical ethics to the cultural debat», Acta medica medterranea, N: 28, 2012.