کاربر:Salehi/صفحه تمرین۲: تفاوت میان نسخه‌ها

از دانشنامه فقه معاصر
Salehi (بحث | مشارکت‌ها)
Salehi (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۲۵۰ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
اشتغال زنان
نظریه ولایت امت بر خویش
==تبین نظریه==
محمدمهدی شمس‌الدین در خلال برخی از آثار خود نکاتی را درباره چگونگی شکل‌گیری دولت در فقه شیعه ارائه داده و مدعی ابداع نظریه ولایت امت است و اینکه قبل از او کسی چنین نظریه‌ای را مطرح نکرده است.<ref>فیاض، نظریات السلطه فی الفکر السیاسی الشیعی المعاصر، ص۲۷۶.</ref> گفته شده شمس‌الدین با طرح این نظریه به دنبال از میان برداشتن جدال همیشگی میان دموکراسی و شریعت بود و اینکه قانون شرع باید بتواند خود را با مقتضیات زمان وفق دهد.<ref>طباطبایی‌فر، «مشروطه شیعی؛ نظریه‌ای برای طرح»، ص۱۰۶.</ref>


==کتاب‌ها==
به باور شمس‌الدین، احکام ثابت الهی متعلق به نظام عبادات، نظام خانواده، مسائل جنسی و برخی از احکام معاملات است و برای غیر از موارد یاد شده، احکام ثابتی در شریعت وجود ندارد. بنابراین آنچه مربوط به نظام سیاسی و دولت است اعم از روابط اجتماعی، اقتصادی و سیاسی و روابط خارجی احکام متغیر و زمان‌مندی هستند که اگرچه در فقه ذیل عنوان تبریرات مورد بحث قرار می‌گیرند؛ ولی داخل احکام شرعی نیستند.<ref>طباطبایی‌فر، «مشروطه شیعی؛ نظریه‌ای برای طرح»، ص۱۰۶-۱۰۷.</ref>


شمس‌الدین، وظیفه فقیهان را منحصر به بیان احکام شرعی و عهده‌داری منصب قضاوت کرده است و فراتر از این دو مورد از جمله ولایت در سلطه سیاسی را برای آنان نمی‌پذیرد.<ref>طباطبایی‌فر، «مشروطه شیعی؛ نظریه‌ای برای طرح»، ص۱۰۷.</ref>


==مقاله‌ها==
شمس‌الدین، ولایت منصوص را ویژه معصومان در عصر حضور می‌داند و معتقد است این ولایت مقید به انتخاب نیست؛ ولی در عصر غیبت، ولایت به امت تعلق دارد که از طریق انتخاب و مراجعه به آرای عمومی اعمال می‌شود.<ref>شمس‌الدین، نظام الحکم و الاداره، ۱۹۹۵م، ص۲۰۹ و ۴۴۸.</ref> به گفته او برپایی دولت در عصر غیبت بر اساس ولایت امت بر خویش، امری ضروری است و مشروعیت نظام سیاسی در عصر غیبت بر پایه اراده ملت استوار است.<ref>نظریات السلطه فی الفکر السیاسی الشیعی المعاصر، علی فیاض، بیروت، ۲۰۰۸م. صفحه ۲۷۶.</ref> در نهایت به اعتقاد شمس‌الدین دولت باید با طبیعت جامعه‌ای که از آن جوشیده، تناسب داشته باشد و به عقول مردم ایمان داشته باشد و از تجربه بشری استفاده کند.<ref>طباطبایی‌فر، «مشروطه شیعی؛ نظریه‌ای برای طرح»، ص۱۰۷.</ref>
===فارسی===
# شرط تعدیل تمکین زوجه شاغل از زوج در فقه امامیه، بهنام قنبرپور، [[دوفصلنامه مبانی فقهی حقوق اسلامی]]، شماره ۲۷، ۱۴۰۰ش. [https://jfil.srbiau.ac.ir/article_18436_e4ad1100c73432b4e3f2b544270b9f23.pdf لینک مقاله]
# بررسی اشتغال زنان از منظر قرآن و حدیث،‌ علیرضا لطفی، [[فصلنامه مطالعات قرآنی]]، شماره ۴۶، ۱۴۰۰ش. [http://qsf.iranjournals.ir/article_683436_75d028d47a4427a1a3f1f36db8d78d62.pdf لینک مقاله]
# نظام اندیشگانی اسلامی و مشارکت اقتصادی و اشتغال زنان، محمدعلی اخویان و امیرعباس مهدوی‌فرد و رحمان زارع، فصلنامه پژوهش‌های کلامی اعتقادی، شماره ۴۱، ۱۴۰۰ش. [http://kalam.saminatech.ir/Article/13991209262388 لینک دسترسی به مقاله]
# مستندات قرآنی مفسّران معاصر فریقین به موضوع اشتغال زنان (علامه طباطبایی و رشیدرضا)، زهرا دیانی دردشتی و سیده فاطمه حسینی میرصفی، [[دوفصلنامه پژوهشنامه قرآن و حدیث]]، شماره ۲۷، ۱۳۹۹ش. [http://pnmag.ir/article-1-1126-fa.pdf لینک مقاله]
# تزاحم‌کاری و اشتغال زوجه با اذن همسر از دیدگاه فقه اهل بیت (ع) و اهل سنت، نفیسه‌سادات هاشمی، [[فصلنامه مطالعات دین‌پژوهی]]، شماره ۸، ۱۳۹۹ش. [http://mdp.journals.miu.ac.ir/article_5293_1edc5f62af920addc60e26dd45fa5d68.pdf لینک مقاله]
# بررسی فقهی _ تربیتی اشتغال زن، سید حسن عابدیان و صادق اخوان روشندل و عادل المزیعل، [[فصلنامه مطالعات فقه تربیتی]]، شماره ۱۳، ۱۳۹۹ش. [http://mft.journals.miu.ac.ir/article_5281_a382988c6cdd013937d1e60243d8a528.pdf لینک مقاله]
# بررسی فقهی و حقوقی اشتراط اجازه شوهر در اشتغال زن، علی آقاپور، [[فصلنامه فقه و حقوق معاصر]]، شماره ۱۲، ۱۳۹۹ش. [https://journals.icscr.ir/wp-content/uploads/2020/12/%D8%B412-2.pdf لینک مقاله]
# بررسی فقهی و حقوقی تبعیض شغلی زنان با تأکید بر امنیت شغلی، طیبه بلوردی، فصلنامه زن و جامعه، شماره ۴۳، ۱۳۹۹ش. [http://jzvj.marvdasht.iau.ir/article_4361_2eb1ec977ec5a1f4bbf3c9df6cf3a9d5.pdf لینک مقاله]
# دیدگاه مفسران و قرآن‌پژوهان معاصر درباره اشتغال زنان: نقد و تحلیل، منظر ترکمان‌پری و فروغ پارسا و مهرداد عباسی و مژگان سرشار، ماهنامه جامعه‌شناسی سیاسی ایران، شماره ۱۱، ۱۳۹۹ش. [http://jou.spsiran.ir/article_151264_999d4329e3c69b187e1ff9316302761d.pdf لینک مقاله]
# تحلیل فقهی-اجتماعی مشاغل ممنوعه زنان در فقه امامیه، محمدحسین رحمتی، دوفصلنامه نامه فرهنگ و ارتباطات، شماره ۸، ۱۳۹۹ش. [https://lcc.journals.isu.ac.ir/article_75549_3479c987d66a11d3e65f0b53d983ac8a.pdf لینک مقاله]
# مطالعه‌ی تطبیقی محدوده‌ استیذان زوجه برای اشتغال در فقه فریقین، عبدالرسول احمدیان، [[فصلنامه پژوهش های فقه و حقوق اسلامی]]، شماره ۵۷، ۱۳۹۸ش. [https://journals.iau.ir/article_669368_db7d0763be0fa08893eb68fe2d82e6d7.pdf لینک مقاله]
# جایگاه حقوق اشتغال زوجه در قوانین ایران و فقه اسلامی، سعید زاهدی‌اصل و محمد مسعودی‌نیا، [[فصلنامه فقه و مبانی حقوق اسلامی]]، دوره ۱۲، شماره ۱، ۱۳۹۸ش. [https://jil.bonab.iau.ir/article_666697_6a61fb48f19f73909f625a3a121b6563.pdf لینک مقاله]
# بایسته‌های مدیریت اشتغال زنان از منظر قرآن و سنت، اکرم عقیلی امجد و سیده عفت حسینی، دوفصلنامه مدیریت در اسلام، شماره شماره ۳۸، ۱۳۹۸ش. [https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/1603535 لینک مقاله]
# مدخلی بر روش شناخت فقهی اشتغال زنان در نیروی انتظامی، رؤیا فرزین‌راد و محمد عترت‌دوست، فصلنامه مطالعات راهبردی ناجا، شماره ۱۳، ۱۳۹۸ش. [http://ssj.jrl.police.ir/article_93607_adedd9610037a1c46719c340168bf5c4.pdf لینک مقاله]
# تفسیر موانع قانونی اشتغال زوجه در خانواده سلامت بنیان با نظر به مفاهیم قرآنی، فاطمه قدرتی، فصلنامه سبک زندگی اسلامی با محوریت سلامت، دوره ۳، شماره ۴، ۱۳۹۸ش. [http://islamiclifej.com/article-1-352-fa.html لینک دسترسی به مقاله]
# استنباط خط‌مشی اسلامی اشتغال زنان مبتنی بر روش‌شناسی دیدگاه نظام‌مند فقه امامیه، حسین قلی‌پور و اصغرآقا مهدوی، [[فصلنامه مطالعات راهبردی زنان]]، شماره ۸۴، ۱۳۹۸ش. [http://www.jwss.ir/article_120258_265f0e852185897d53598073f60cc542.pdf لینک مقاله]
# بررسی تاثیر واحکام شرط اشتغال زوجه، وجیهه شعربافیان، فصلنامه نامه صدوق، شماره ۳، ۱۳۹۸ش. [http://journal.sadoughi.com/uploaded_files/DCMS/Articles_files/sadoughi_c81692_1607154442.pdf لینک مقاله]
# اثر ریاست زوج در خانواده بر حق اشتغال زوجه، سیما مدنی، [[فصلنامه مطالعات حقوق]]، شماره ۲۴، ۱۳۹۷ش. [https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/1405359 لینک مقاله]
# جریان‌شناسی اشتغال زنان در فقه امامیه، فاطمه‌سادات علوی علی‌آبادی و مریم رحیمی و عاطفه عارفی و راضیه صادقی، [[دوفصلنامه مطالعات فقهی]]، شماره۱، ۱۳۹۷ش. [http://journals.miu.ac.ir/article_2724_dc6f21ebcb47ad7240b2648780132cb4.pdf لینک مقاله]
# اختیارات شوهر در منع اشتغال زن در نظام حقوقی ایران، محمدحسن صادقی‌مقدم و امین امیرحسینی، فصلنامه زن در فرهنگ و هنر، دوره ۹، شماره ۳، ۱۳۹۶ش. [https://jwica.ut.ac.ir/article_65010_38196aa0baa67db3bc3474ce2119a01f.pdf لینک مقاله]
# عدالت جنسیتی و اشتغال زنان از منظر فقهی و حقوقی، سید درید موسوی مجاب و سارا بشری، [[فصلنامه مطالعات فقهی فلسفی]]،‌ شماره ۳۲، ۱۳۹۶ش. [https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/1757019 لینک مقاله]
# جایگاه اشتغال زنان از نظر اسلام، ساجده العبدالخانی و محمدجواد بحرینی، فصلنامه پژوهش‌نامه اسلامی زنان و خانواده، شماره ۵، ۱۳۹۴ش. [http://pzk.journals.miu.ac.ir/article_1028.html لینک دسترسی به مقاله]
# حق زوجه بر اشتغال و رابطه آن با ریاست شوهر بر خانواده در فقه امامیه و نظام حقوقی ایران، محمد روشن و محمد صادقی و فضه سادات حسینی، [[فصلنامه فقه و حقوق خانواده]]، شماره ۶۲، ۱۳۹۴ش. [https://journals.isu.ac.ir/article_52086_968995719901b4c6e7ea4a48c839ac9c.pdf لینک مقاله]
# چالش های فقهی - حقوقی تصدی مناصب انتظامی توسط زنان در جمهوری اسلامی ایران، فریبا شایگان و نرگس مباشرمقدم و فاطمه محمدقلی‌ها، دوفصلنامه مطالعات پلیس زن، شماره ۲۱، ۱۳۹۳ش. [http://ps.jrl.police.ir/article_11177_dae9638474c7185cd02ed1591bb55d4c.pdf لینک مقاله]
# دامنه ریاست زوج در امور غیر مالی زوجه، سید احمد میرخلیلی و عباس کلانتری خلیل‌آباد و بهاره کرمی، شماره ۲۹، ۱۳۹۳ش. [http://fvh.journals.miu.ac.ir/article_1560_65bf74886b65e0fbd4730576c462b744.pdf لینک مقاله]
# اشتغال زوجه و تأثیر آن بر نفقه، علی‌اکبر ایزدی‌فرد و محمد محسنی دهکلانی و رزاق ادبی فیروزجایی، [[فصلنامه مطالعات فقه و حقوق اسلامی]]، شماره ۱۰، ۱۳۹۳ش. [https://feqh.semnan.ac.ir/article_1909_a269578f2fa454021caaaa9beb834674.pdf لینک مقاله]
# پژوهشی در اشتغال بانوان از دیدگاه اسلام، پریسا عاقبتی، فصلنامه فقه و تاریخ تمدن، شماره ۱، ۱۳۹۳ش. [https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/1103389 لینک مقاله]
# پیشینه تاریخی اشتغال زنان و جایگاه اشتغال آنان در فقه، محمد روشن، در کتاب اندیشه‌های راهبردی زن و خانواده، ۱۳۹۱ش. [https://www.olgou.ir/downloads/Ketab/ketab03/25.pdf لینک مقاله]
# اشتغال زنان از دیدگاه فقی هان اهل سنت، محمود خوش‌خبر، [[فصلنامه مطالعات تقریبی مذاهب اسلامی]]، شماره ۲۵، ۱۳۹۰ش. [http://ensani.ir/file/download/article/20140518151128-9943-16.pdf لینک مقاله]
# نقش قاعده لاضرر در تعارض حق اشتغال زوجه با حقوق زوج، پروین اکبرینه، [[فصلنامه فقه و مبانی حقوق اسلامی]]، شماره ۷، ۱۳۹۰ش. [https://jil.bonab.iau.ir/article_525129_f198e7efe6c5633331767ed54e6477cd.pdf لینک مقاله]
# حق زوج بر منع اشتغال زوجه، لیلا سادات اسدی، فصلنامه مطالعات راهبردی زنان، شماره ۵۱، ۱۳۹۰ش. [http://www.jwss.ir/article_12455_a9dc1ad527dfac248673b0780a0fe8ff.pdf لینک مقاله]
# حق زوجه بر اشتغال و رابطه آن با حق زوج بر تمکین، فهیمه ملک‌زاده، [[فصلنامه فقه و حقوق خانواده]]، شماره ۵۳، ۱۳۸۹ش. [https://flj.journals.isu.ac.ir/article_39984_965e5d17755887954a86bf405a9ad63b.pdf لینک مقاله]
# عدالت جنسیتی و اشتغال زنان، مسعود آذربایجانی، فصلنامه مطالعات راهبردی زنان، شماره ۴۶، ۱۳۸۸ش. [http://www.jwss.ir/article_45213_9a377506021fbab2ccd711743a377e59.pdf لینک مقاله]
# بررسی تطبیقی نظرات شیعه و اهل سنت در مورد اشتغال بانوان، مهدی رهبر، فصلنامه مباحث بانوان شیعه، شماره ۲۲، ۱۳۸۸ش. [https://ebookshia.com/books/view/6856/ لینک دسترسی به مقاله]
# محدودیت اشتغال زوجه از منظر صاحب عروه، سیدمصطفی محقق داماد و سیدمهدی دادمرزی، [[فصلنامه حقوق اسلامی]]، شماره ۲۳، ۱۳۸۸ش. [http://hoquq.iict.ac.ir/article_18500_f6d4eb9227273e46b51b2d0e4ff5600c.pdf لینک مقاله]
# سوء استفاده از حق ریاست شوهر در منع اشتغال همسر، احمد دیلمی و منیره خدادادپور، فصلنامه مطالعات اجتماعی روان‌شناختی زنان، دوره ۶، شماره ۲، ۱۳۸۷ش. [https://jwsps.alzahra.ac.ir/article_1317_16292c38772f4ffe31161c8470f742e0.pdf لینک مقاله]
# اصول حاکم بر کار اقتصادی زنان از دید اسلامی،‌ مجید رضایی، [[فصلنامه اقتصاد اسلامی]]، شماره ۲۵، ۱۳۸۶ش. [http://eghtesad.iict.ac.ir/article_16665_992cbfeb6f1cafab1463dc612e8d7cc9.pdf لینک مقاله]
# بررسی فقهی و حقوقی اشتغال زنان، جمشید جعفرپور، فصلنامه حقوق و علوم سیاسی (دانشگاه خوارزمی)، شماره ۲، ۱۳۸۶ش. [http://ensani.ir/file/download/article/20120325162215-1072-5.pdf لینک مقاله]


==پایان‌نامه‌ها==
در نظریه ولایت امت با استفاده از مجموعه‌ای از مبانی فقهی و کلامی سعی شده که اثبات شود: ولایت سیاسی در دوره غیبت، حق انحصاری «امت» است و فقیه تنها ازآنرو که عضوی از امت است، حق مشارکت دارد و دارای حق ویژه‌ای نیست.<ref>بررسی و نقد مبانی نظریه سیاسی ولایت امت بر خویش، مجید مرادی رودپشتی، ص۱۶۷</ref> ایشان احکام شریعت را به دو بخش ثابت و متغیر تقسیم می‌کند و اوامر حکومت در شریعت را از دسته دوم قلمداد می‌کند بنابراین آن احکام صرفا برای تنظیم روابط و به اقتضای مصلحت آن زمان وضع شده و در زمان‌های دیگر ثابت نیست. <ref>محسن کدیور، نظریه‌های دولت در فقه شیعه، صفحه ۱۷۱.</ref>
 
 
==مبانی و دلایل ولایت امت==
مرادی رودپشتی در مقاله‌ای با عنوان بررسی و نقد مبانی نظریه سیاسی ولایت امت بر خویش، استدلال برای ولایت امت بر خویش را اینچنین بیان می‌کند:
===اصل عدم ولایت===
اصل اولی عدم الولایة، اصلی فقهی است که اکثر فقها در ابواب مختلف به آن استناد می‌کنند. بر اساس این اصل هیچ شخص یا گروهی بر دیگران ولایت ندارد مگر اینکه با دلیلی قاطع بتوان آن ولایت را اثبات کرد که بر این اساس ولایت خدا و رسول و اهل بیت ثابت است و در صورت شک در دیگر موارد به اصل اولی رجوع می شود. بر اساس این اصل هر گونه اعمال قدرت از سوی افراد یا گروهی بر افراد و گروهی دیگر مشروع نخواهد بود مگر اینکه این اعمال قدرت بر اساس مبنایی قوی ایجاد شده باشد که بنابر نظریه ولایت امت تنها ولایت انبیاء و اولیاء قابل اثبات است و در دیگر موارد همان اصل اولی عمل می‌شود. <ref> مرادی رودپشتی، بررسی و نقد مبانی نظریه سیاسی ولایت امت بر خویش، صفحه ۱۷۲.</ref>
 
===اصل آزادی===
پس از نفی ولایت بر اساس اصل عدم ولایت، این نتیجه حاصل می‌شود که هر انسانی در برابر انسان دیگر آزاد است و هیچ انسانی حق ندارد آزادی انسان دیگر را مقید کند و این بدان معناست که انسان، خود ولی و صاحب اختیار امر خویش است. این معنا از آنجا نشأت می‌گیرد که انسان طبق حکم خداوند مسؤولیت دارد و مسئول بودن بدون ولایت بر خود داشتن محقق نمی‌شود. شمس‌الدین در این زمینه می‌گوید: «انسان بر خویش ولایت دارد و از این حیث اصل در وضعیت انسان نسبت به خویش در هستی، آزادی است و اصل اولی در رابطه انسان با انسان دیگر نیز، آزادی است و این به معنای آن است که انسان به وسیله انسان دیگر مقید نمی‌شود؛ زیرا هرگاه معتقد شدیم اصل در ولایت انسان بر انسان دیگر عدم ولایت است، نتیجه‌اش این خواهد بود که هر انسانی در برابر انسان دیگر آزاد است و هیچ انسانی حق ندارد آزادی انسان دیگر را مقید کند.» <ref>مرادی رودپشتی، بررسی و نقد مبانی نظریه سیاسی ولایت امت بر خویش، صفحه ۱۷۴.</ref>
 
===معطوف بودن امر و تکلیف حکومت به امت===
امت به عنوان واحد سیاسی اسلام  احکامی متفاوت از احکام فردی دارد. بر این اساس پاره‌ای از احکام و به ویژه واجبات کفایی متوجه امت بما هو امت است، نه افراد. از جمله این تکالیف، تکلیف تشکیل حکومت است که متوجه امت است، نه متوجه فقیه؛ زیرا فقیه ازآنرو که جزئی از امت است، مشمول این تکلیف است، نه بما هو فقیه. بنابراین اگر وظایف عمومی جامعه متوجه جماعت و امت است، معنایش این است که امت بر خود ولایت دارد. <ref>مرادی رودپشتی، بررسی و نقد مبانی نظریه سیاسی ولایت امت بر خویش، صفحه ۱۷۴.</ref>
 
===عرفی بودن حکومت حتی در زمان حضور معصوم===
نفوذ احکام ولایی در زمان حضور معصوم نه از باب وحی بوده بلکه از جهت ولایت و قدرت سیاسی معصوم در زمانه خود بوده است از این‌رو در زمان غیبت برای تعیین تکلیف در مواردی که حکمی از سمت شارع وارد نشده است دو نهاد وجود دارد. یکی فقیه که تنها حیطه ولایت او در امور فردی است و یکی خود امت که در روابط بین انسان‌ها و دولت و حکومت نقش دارد. شمس‌الدین در این باب می‌گوید: «بنابر نظریه ولایت امت، همانند نظریه ولایت عامه فقیه، ظواهر از ادله ولایت در عصر غیبت آن است که فقها، مرجع تشریع در منطقة الفراغ هستند؛ اما ولایت فقیه تنها در حد حکم بر موضوعات خارجی و تصرف در نفس و البته مقید به رجوع به اهل خبره است، ولی در مسائل روابط بین انسان‌ها و دولت‌ها و سازمان سیاسی، اجتماعی و اقتصادی جامعه و آنچه در حیطه تدبیر زندگی و جامعه می‌گنجد، ظاهر این است که در این امور، ولایت از آن امت است که از طریق نمایندگان امت در هیئت‌های شورایی اعمال می‌شود.» <ref>مرادی رودپشتی، بررسی و نقد مبانی نظریه سیاسی ولایت امت بر خویش، صفحه ۱۷۵.</ref>
 
به عبارت دیگر بداهت امر حکومت در اسلام به معنای تعبدی بودن امر حکومت نیست بلکه امری عرفی است که اسلام‌گرایان به آن پوستین تعبد پوشانده‌اند. بر این اساس گزاره‌های حکومتی در اسلام نه از باب تعبد بلکه از باب تأکید بر بنای عقلا است. شمس‌الدین بر این باور است که اسلام‌گرایان در روش‌شناسی باب حکومت دچار  فهم غلط شده‌اند و وقایع تاریخی بعد از رحلت پیامبر را به اشتباه دلیل بر دینی بودن حکومت می‌دانند. <ref>مرادی رودپشتی، بررسی و نقد مبانی نظریه سیاسی ولایت امت بر خویش، صفحه ۱۷۵.</ref>
 
===امر حکومت با شوری===
امت و حاکم هر دو ملزم به شورا هستند. امت مکلف است در شورا شرکت کند و حاکم هم ملزم است تن به رأی شورا دهد. طبق این دیدگاه در تبیین استدلال در آیه شریفه "و امرهم شوری بینهم" <ref>سوره شوری آیه ۳۸</ref> می‌توان چنین گفت که: شور و مشورت وصف مؤمنان نیست، بلکه حکمی شرعی و وضعی و تنظیمی است که بر مسلمانان تکلیف می‌کند آن را در زندگی عمومیشان اجرا کنند تا اسلام و ایمانشان کامل شود و اگر در این امر اخلال کنند، اسلام و ایمانشان ناقص است؛ همانگونه که اگر نماز نخوانند یا از آنچه خدا روزیشان کرده، انفاق نکنند، ایمانشان ناقص خواهد بود. در مورد آیه "و شاورهم فی الامر" نیز شبیه این مطلب می‌تواند بیان شود که : خداوند در این آیه به پیامبر دستور می‌دهد با مسلمانان در امور حکومت و سیاست مشورت کند. این آیه پس از جنگ احد نازل شد که در آن مسلمانان شکست خوردند و علت شکست نیز تن دادن پیامبر به نتیجه شورا بود. نظر اکثر مسلمانان این بود که برای مقابله با مشرکان از شهر خارج شوند؛ درحالیکه نظر پیامبر و گروهی از اصحاب این بود که در شهر بمانند و دفاع کنند. با اینکه نتیجه جنگ، خطای نظر شورا و درستی رأی اقلیت را به لحاظ نظامی اثبات کرد، در این آیه بر الزام پیامبر به پیروی از نظر شورا تأکید شده است. از منظر او تنها تفاوت حاکم معصوم و غیرمعصوم در موضوع شورا آن است که معصوم (امام یا پیامبر) به حکم عصمت خویش حق حکومت را هم دارد، ولی سازوکار حکومتش باید بر مبنای شورا باشد؛ اما غیرمعصوم باید منبع مشروعیت قدرتش را نیز از شورا بگیرد و سازوکار دیگری برای مشروعیت حاکم سیاسی در عصر حاضر وجود ندارد. <ref>مرادی رودپشتی، بررسی و نقد مبانی نظریه سیاسی ولایت امت بر خویش، صفحه ۱۷۶.</ref>
 
==پانویس==
{{پانویس}}
==منابع==

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۵ آوریل ۲۰۲۴، ساعت ۱۴:۰۳

نظریه ولایت امت بر خویش

تبین نظریه

محمدمهدی شمس‌الدین در خلال برخی از آثار خود نکاتی را درباره چگونگی شکل‌گیری دولت در فقه شیعه ارائه داده و مدعی ابداع نظریه ولایت امت است و اینکه قبل از او کسی چنین نظریه‌ای را مطرح نکرده است.[۱] گفته شده شمس‌الدین با طرح این نظریه به دنبال از میان برداشتن جدال همیشگی میان دموکراسی و شریعت بود و اینکه قانون شرع باید بتواند خود را با مقتضیات زمان وفق دهد.[۲]

به باور شمس‌الدین، احکام ثابت الهی متعلق به نظام عبادات، نظام خانواده، مسائل جنسی و برخی از احکام معاملات است و برای غیر از موارد یاد شده، احکام ثابتی در شریعت وجود ندارد. بنابراین آنچه مربوط به نظام سیاسی و دولت است اعم از روابط اجتماعی، اقتصادی و سیاسی و روابط خارجی احکام متغیر و زمان‌مندی هستند که اگرچه در فقه ذیل عنوان تبریرات مورد بحث قرار می‌گیرند؛ ولی داخل احکام شرعی نیستند.[۳]

شمس‌الدین، وظیفه فقیهان را منحصر به بیان احکام شرعی و عهده‌داری منصب قضاوت کرده است و فراتر از این دو مورد از جمله ولایت در سلطه سیاسی را برای آنان نمی‌پذیرد.[۴]

شمس‌الدین، ولایت منصوص را ویژه معصومان در عصر حضور می‌داند و معتقد است این ولایت مقید به انتخاب نیست؛ ولی در عصر غیبت، ولایت به امت تعلق دارد که از طریق انتخاب و مراجعه به آرای عمومی اعمال می‌شود.[۵] به گفته او برپایی دولت در عصر غیبت بر اساس ولایت امت بر خویش، امری ضروری است و مشروعیت نظام سیاسی در عصر غیبت بر پایه اراده ملت استوار است.[۶] در نهایت به اعتقاد شمس‌الدین دولت باید با طبیعت جامعه‌ای که از آن جوشیده، تناسب داشته باشد و به عقول مردم ایمان داشته باشد و از تجربه بشری استفاده کند.[۷]

در نظریه ولایت امت با استفاده از مجموعه‌ای از مبانی فقهی و کلامی سعی شده که اثبات شود: ولایت سیاسی در دوره غیبت، حق انحصاری «امت» است و فقیه تنها ازآنرو که عضوی از امت است، حق مشارکت دارد و دارای حق ویژه‌ای نیست.[۸] ایشان احکام شریعت را به دو بخش ثابت و متغیر تقسیم می‌کند و اوامر حکومت در شریعت را از دسته دوم قلمداد می‌کند بنابراین آن احکام صرفا برای تنظیم روابط و به اقتضای مصلحت آن زمان وضع شده و در زمان‌های دیگر ثابت نیست. [۹]


مبانی و دلایل ولایت امت

مرادی رودپشتی در مقاله‌ای با عنوان بررسی و نقد مبانی نظریه سیاسی ولایت امت بر خویش، استدلال برای ولایت امت بر خویش را اینچنین بیان می‌کند:

اصل عدم ولایت

اصل اولی عدم الولایة، اصلی فقهی است که اکثر فقها در ابواب مختلف به آن استناد می‌کنند. بر اساس این اصل هیچ شخص یا گروهی بر دیگران ولایت ندارد مگر اینکه با دلیلی قاطع بتوان آن ولایت را اثبات کرد که بر این اساس ولایت خدا و رسول و اهل بیت ثابت است و در صورت شک در دیگر موارد به اصل اولی رجوع می شود. بر اساس این اصل هر گونه اعمال قدرت از سوی افراد یا گروهی بر افراد و گروهی دیگر مشروع نخواهد بود مگر اینکه این اعمال قدرت بر اساس مبنایی قوی ایجاد شده باشد که بنابر نظریه ولایت امت تنها ولایت انبیاء و اولیاء قابل اثبات است و در دیگر موارد همان اصل اولی عمل می‌شود. [۱۰]

اصل آزادی

پس از نفی ولایت بر اساس اصل عدم ولایت، این نتیجه حاصل می‌شود که هر انسانی در برابر انسان دیگر آزاد است و هیچ انسانی حق ندارد آزادی انسان دیگر را مقید کند و این بدان معناست که انسان، خود ولی و صاحب اختیار امر خویش است. این معنا از آنجا نشأت می‌گیرد که انسان طبق حکم خداوند مسؤولیت دارد و مسئول بودن بدون ولایت بر خود داشتن محقق نمی‌شود. شمس‌الدین در این زمینه می‌گوید: «انسان بر خویش ولایت دارد و از این حیث اصل در وضعیت انسان نسبت به خویش در هستی، آزادی است و اصل اولی در رابطه انسان با انسان دیگر نیز، آزادی است و این به معنای آن است که انسان به وسیله انسان دیگر مقید نمی‌شود؛ زیرا هرگاه معتقد شدیم اصل در ولایت انسان بر انسان دیگر عدم ولایت است، نتیجه‌اش این خواهد بود که هر انسانی در برابر انسان دیگر آزاد است و هیچ انسانی حق ندارد آزادی انسان دیگر را مقید کند.» [۱۱]

معطوف بودن امر و تکلیف حکومت به امت

امت به عنوان واحد سیاسی اسلام احکامی متفاوت از احکام فردی دارد. بر این اساس پاره‌ای از احکام و به ویژه واجبات کفایی متوجه امت بما هو امت است، نه افراد. از جمله این تکالیف، تکلیف تشکیل حکومت است که متوجه امت است، نه متوجه فقیه؛ زیرا فقیه ازآنرو که جزئی از امت است، مشمول این تکلیف است، نه بما هو فقیه. بنابراین اگر وظایف عمومی جامعه متوجه جماعت و امت است، معنایش این است که امت بر خود ولایت دارد. [۱۲]

عرفی بودن حکومت حتی در زمان حضور معصوم

نفوذ احکام ولایی در زمان حضور معصوم نه از باب وحی بوده بلکه از جهت ولایت و قدرت سیاسی معصوم در زمانه خود بوده است از این‌رو در زمان غیبت برای تعیین تکلیف در مواردی که حکمی از سمت شارع وارد نشده است دو نهاد وجود دارد. یکی فقیه که تنها حیطه ولایت او در امور فردی است و یکی خود امت که در روابط بین انسان‌ها و دولت و حکومت نقش دارد. شمس‌الدین در این باب می‌گوید: «بنابر نظریه ولایت امت، همانند نظریه ولایت عامه فقیه، ظواهر از ادله ولایت در عصر غیبت آن است که فقها، مرجع تشریع در منطقة الفراغ هستند؛ اما ولایت فقیه تنها در حد حکم بر موضوعات خارجی و تصرف در نفس و البته مقید به رجوع به اهل خبره است، ولی در مسائل روابط بین انسان‌ها و دولت‌ها و سازمان سیاسی، اجتماعی و اقتصادی جامعه و آنچه در حیطه تدبیر زندگی و جامعه می‌گنجد، ظاهر این است که در این امور، ولایت از آن امت است که از طریق نمایندگان امت در هیئت‌های شورایی اعمال می‌شود.» [۱۳]

به عبارت دیگر بداهت امر حکومت در اسلام به معنای تعبدی بودن امر حکومت نیست بلکه امری عرفی است که اسلام‌گرایان به آن پوستین تعبد پوشانده‌اند. بر این اساس گزاره‌های حکومتی در اسلام نه از باب تعبد بلکه از باب تأکید بر بنای عقلا است. شمس‌الدین بر این باور است که اسلام‌گرایان در روش‌شناسی باب حکومت دچار فهم غلط شده‌اند و وقایع تاریخی بعد از رحلت پیامبر را به اشتباه دلیل بر دینی بودن حکومت می‌دانند. [۱۴]

امر حکومت با شوری

امت و حاکم هر دو ملزم به شورا هستند. امت مکلف است در شورا شرکت کند و حاکم هم ملزم است تن به رأی شورا دهد. طبق این دیدگاه در تبیین استدلال در آیه شریفه "و امرهم شوری بینهم" [۱۵] می‌توان چنین گفت که: شور و مشورت وصف مؤمنان نیست، بلکه حکمی شرعی و وضعی و تنظیمی است که بر مسلمانان تکلیف می‌کند آن را در زندگی عمومیشان اجرا کنند تا اسلام و ایمانشان کامل شود و اگر در این امر اخلال کنند، اسلام و ایمانشان ناقص است؛ همانگونه که اگر نماز نخوانند یا از آنچه خدا روزیشان کرده، انفاق نکنند، ایمانشان ناقص خواهد بود. در مورد آیه "و شاورهم فی الامر" نیز شبیه این مطلب می‌تواند بیان شود که : خداوند در این آیه به پیامبر دستور می‌دهد با مسلمانان در امور حکومت و سیاست مشورت کند. این آیه پس از جنگ احد نازل شد که در آن مسلمانان شکست خوردند و علت شکست نیز تن دادن پیامبر به نتیجه شورا بود. نظر اکثر مسلمانان این بود که برای مقابله با مشرکان از شهر خارج شوند؛ درحالیکه نظر پیامبر و گروهی از اصحاب این بود که در شهر بمانند و دفاع کنند. با اینکه نتیجه جنگ، خطای نظر شورا و درستی رأی اقلیت را به لحاظ نظامی اثبات کرد، در این آیه بر الزام پیامبر به پیروی از نظر شورا تأکید شده است. از منظر او تنها تفاوت حاکم معصوم و غیرمعصوم در موضوع شورا آن است که معصوم (امام یا پیامبر) به حکم عصمت خویش حق حکومت را هم دارد، ولی سازوکار حکومتش باید بر مبنای شورا باشد؛ اما غیرمعصوم باید منبع مشروعیت قدرتش را نیز از شورا بگیرد و سازوکار دیگری برای مشروعیت حاکم سیاسی در عصر حاضر وجود ندارد. [۱۶]

پانویس

  1. فیاض، نظریات السلطه فی الفکر السیاسی الشیعی المعاصر، ص۲۷۶.
  2. طباطبایی‌فر، «مشروطه شیعی؛ نظریه‌ای برای طرح»، ص۱۰۶.
  3. طباطبایی‌فر، «مشروطه شیعی؛ نظریه‌ای برای طرح»، ص۱۰۶-۱۰۷.
  4. طباطبایی‌فر، «مشروطه شیعی؛ نظریه‌ای برای طرح»، ص۱۰۷.
  5. شمس‌الدین، نظام الحکم و الاداره، ۱۹۹۵م، ص۲۰۹ و ۴۴۸.
  6. نظریات السلطه فی الفکر السیاسی الشیعی المعاصر، علی فیاض، بیروت، ۲۰۰۸م. صفحه ۲۷۶.
  7. طباطبایی‌فر، «مشروطه شیعی؛ نظریه‌ای برای طرح»، ص۱۰۷.
  8. بررسی و نقد مبانی نظریه سیاسی ولایت امت بر خویش، مجید مرادی رودپشتی، ص۱۶۷
  9. محسن کدیور، نظریه‌های دولت در فقه شیعه، صفحه ۱۷۱.
  10. مرادی رودپشتی، بررسی و نقد مبانی نظریه سیاسی ولایت امت بر خویش، صفحه ۱۷۲.
  11. مرادی رودپشتی، بررسی و نقد مبانی نظریه سیاسی ولایت امت بر خویش، صفحه ۱۷۴.
  12. مرادی رودپشتی، بررسی و نقد مبانی نظریه سیاسی ولایت امت بر خویش، صفحه ۱۷۴.
  13. مرادی رودپشتی، بررسی و نقد مبانی نظریه سیاسی ولایت امت بر خویش، صفحه ۱۷۵.
  14. مرادی رودپشتی، بررسی و نقد مبانی نظریه سیاسی ولایت امت بر خویش، صفحه ۱۷۵.
  15. سوره شوری آیه ۳۸
  16. مرادی رودپشتی، بررسی و نقد مبانی نظریه سیاسی ولایت امت بر خویش، صفحه ۱۷۶.

منابع