|
|
(۵۱ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) |
خط ۱: |
خط ۱: |
| بررسی فقهی- حقوقی تلقیح مصنوعی: محمدجواد فاضل لنکرانی
| | {{نویسنده |
| | |نویسنده = محمود صادقی |
| | |نویسنده۲ = |
| | |نویسنده۳ = |
| | |گردآوری = |
| | |ویراستار۱ = |
| | |ویراستار۲ = |
| | |ویراستار۳ = |
| | }} |
| | {{جعبه اطلاعات کتاب |
| | | عنوان = پیشگیری از بارداری و سقط جنین در آیینه فقه |
| | | تصویر = |
| | | اندازه تصویر = |
| | | توضیح_تصویر = |
| | | نامهای دیگر = |
| | | نویسنده = سیدمحسن مرتضوی |
| | | تاریخ نگارش = ۱۳۸۷ش |
| | | موضوع = فقه پزشکی |
| | | سبک = گزارشی- تحلیلی، فقه استدلالی |
| | | زبان = فارسی |
| | | ویراستار = |
| | | به تصحیح = |
| | | به کوشش = |
| | | تصویرگر = |
| | | طراح جلد = |
| | | تعداد جلد = |
| | | تعداد صفحات = ۲۳۸ |
| | | قطع = |
| | | مجموعه = |
| | | ترجمه به دیگر زبانها = |
| | | ناشر = حوزه علمیه خراسان |
| | | محل نشر = مشهد |
| | | تاریخ نشر = بهار ۱۴۰۰ شمسی |
| | | نوبت چاپ = دوم |
| | | شمارگان = |
| | | شابک = |
| | | نوع رسانه = |
| | | وبسایت ناشر = |
| | | نام کتاب = <!-- نام کتاب به زبان فارسی --> |
| | | مترجم = <!-- مترجم به فارسی --> |
| | | مشخصات نشر = <!-- مشخصات نشر در زبان فارسی --> |
| | | نسخه الکترونیکی = |
| | }} |
|
| |
|
| محمود صادقی
| | * '''چکیده''' |
| | '''پیشگیری از بارداری و سقط جنین در آیینه فقه''' |
|
| |
|
| ==چکیده== | | ==مطلوبیت تکثیر نسل== |
| کتاب «بررسی فقهی-حقوقی تلقیح مصنوعی» توسط [[محمدجواد فاصل لنکرانی]] در بین طلاب ارائه و در سال ۱۳۸۷ شمسی چاپ شد. این اثر دارای یک مقدمه و دو بخش است. در مقدمه مفهوم شناسی و اصل عملی مختار خودش را بیان کرده است. در بخش اول اقسام پنجگانه [[تلقیح مصنوعی]] را بیان و حکم فقهی آن را ذکر میکند. در بخش دوم مباحث حقوقی همچون [[نسب جنین]] تلقیح شده را بیان میکند.
| | به گفته سیدمحسن مرتضوی [[مطلوبیت تکثیر نسل]](فرزند آوری) از موضوعاتی است که برخی آیات<ref>کهف، ۴۶؛ نحل، ۷۲ و نوح، ۱۰-۱۲.</ref> و روایات متعدد باب تشویق به فرزندآوری همچون «أَكْثِرُوا الْوَلَدَ أُكَاثِرْ بِكُمُ الْأُمَمَ غَداً؛ فرزندان زیادی داشته باشید تا در قیامت بوسیله زیادی شما بر امتهای دیگر، افتخار کنم»<ref>کلینی، کافی، ج۶، ص۲، کتاب العقیقة، باب فضل الولد، ح۳.</ref> و احادیث نهی از [[عزل]](پیشگیری از انعقاد نطفه) بر آن دلالت میکند(ص۲۰-۲۳). وی در ادامه میگوید فرزندآوری و تکثیر نسل به طور مطلق و در همه زمانها مطلوب است؛ اما در مقابل، برخی مطلوبیت تولید نسل را مخصوص زمان پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) میدانند (ص۲۴-۲۵). |
|
| |
|
| ==معرفی و گزارش ساختار== | | نگارنده سه اشکال درباره مطلوبیت تولید نسل زیاد مطرح میکند: |
| کتاب «بررسی فقهی-حقوقی تلقیح مصنوعی» درس خارج فقه محمدجواد فاضل لنکرانی است که در سال ۱۳۸۴شمسی در قم ارائه شد و در سال ۱۳۸۷شمسی در [[مرکز فقهی ائمه اطهار(علیهم السلام)]] چاپ اول آن منتشر شد.
| | ===اشکال اول=== |
| کتاب دارای یک مقدمه و دو بخش است. در مقدمه، مفهومشناسی، دو صورت تلقیح مصنوعی و حالتهای مختلف آن را ذکر میکند.(ص۱۲-۱۷)
| | در گذشته فرزند زیاد نشانه قدرت و مایه افتخار مردم بود ولی امروزه این اثر برای تولید نسل زیاد وجود ندارد؛ لذا تکثیر نسل در همه زمانها مطلوب نیست؟ |
| تلقیح مصنوعی به دو صورت انجام میشود: کامل: یعنی تمام مراحل استخراج، [[انعقاد نطفه]] و رشد کودک در داخل دستگاه انجام میشود و ناقص که مراحل استخراج [[اسپرم مرد]] و لقاح با [[تخمک زن]] در داخل دستگاه انجام میشود ولی [[نطفه]] را به داخل [[رحم زن]] منتقل میکنند تا رشد کند.(ص ۱۲)
| |
| در بخش اول مسائل فقهی اصولی تلقیح مصنوعی همچون اصل عملی در موارد مشکوک، دلایل قائلین به [[اصالة الاحتیاط]] و اقسام تلقیح مصنوعی به همراه ذکر دلایل عقلی و نقلی و نقد و بررسی آنها؛ در بخش دوم نیز مباحث مربوط به نسب کودک بوجود آمده از راه تلقیح مصنوعی و رابطه او با پدر و مادرش را بیان میکند. | |
| نگارنده با ردّ همه ادله قائلین به «اصالة الاحتیاط» همچون مذاق شارع و روایات، دیدگاه [[اصالة البراءة]] را میپذیرد و معتقد است در مورادی که دلیل قطعی از آیات قرآن و روایات بر منع و عدم جواز نداشتیم، حکم به جواز میدهیم.(ص ۵۲)
| |
|
| |
|
| ==اقسام تلقیح مصنوعی==
| | مولف در جواب میگوید همیشگی بودن فرزندآوری زیاد از ظاهر آیات و روایات معلوم میشود و دلیلی هم نداریم که از این ظهور دست برداریم؛ ثانیا برخی روایات مثل حدیث نبوی <ref>کلینی، کافی، ج۶، ص۲، کتاب العقیقة، باب فضل الولد، ح۳.</ref> دلالت دارد که افتخار به زیادی مسلمانان در برابر امتهای دیگر، اختصاص به صدر اسلام ندارد بلکه در همه زمانها، مصداق دارد.(ص۲۵-۲۶) |
| مولف در ۹۰ صفحه اقسام پنجگانه لقاح مصنوعی را با دلایل متعدد بیان میکند که به اختصار ذکر میشود: | |
|
| |
|
| ===صورت اول: تلقیح نطفه شوهر در رحم همسرش=== | | ===اشکال دوم=== |
| | در برخی روایات همچون «قِلَّةُ الْعِيَالِ أَحَدُ الْيَسَارَيْن؛ کمی اعضای خانواده، یکی از دو راحتی است»<ref>صدوق، خصال، ص۴۴۷، ح۹.</ref> کم بودن فرزند توصیه شده است که با تکثیر نسل منافات دارد. |
|
| |
|
| در این صورت اسپرم شوهر با ابزار جدید پزشکی استخراج شده در رحم همسرش قرار میگیرد. مولف معتقد است چون دلیل عقلی و نقلی نداریم که تلقیح حتما باید با روش طبیعی (رابطه زناشویی زن و شوهر) باشد؛ لذا در اینجا که شک داریم اگر لقاح به صورت غیر طبیعی حرام است یا جایز، اصالت برائت را جاری کرده و حکم به جواز میدهیم.(ص ۵۶)
| | مرتضوی پاسخ میدهد که اولا بین کمی اعضای خانوار و خرج کم، ملازمه ای نیست بلکه ممکن است یک خانواه پر جمعیت به واسطه زیادی فرزند رزق زیادی داشته و راحت باشند؛ ثانیا واژه «عیال» شامل همسر و فرزند میشود و روایات تکثیر فرزند، این روایات را تقیید کند و بگوییم کمی همسر، یکی از دو راحتی است.(ص۲۷) ثالثا روایات کثرت فرزند در مقام بیان مطلوبیت شرعی زیادی نسل است؛ ولی این روایات، واقعیت خارجی را بیان میکند که کمی اعضای خانواده موجب آسایش و راحتی است؛ پس بین دو دسته روایات تعارض نیست (ص۲۸). |
| نگارنده میگوید این صورت، گرچه به خودی خود جایز است؛ اما اگر با مقدمات حرام مانند (لمس و نگاه نامحرم) همراه باشد، چه حکمی دارد؟ به گفته وی اگر زن و شوهر برای اینکه خانواده از بین نرود مضطر میشوند که از راههای جدید پزشکی بارور شوند، تلقیح مصنوعی حتی اگر با مقدمات حرام همراه باشد جایز است(ص۵۶-۵۷) ولی اگر آنان مضطر نیستند و زندگی آنها تحت الشعاع قرار نمیگیرد، تلقیح مصنوعی برای آنها جایز نیست.(ص۵۸-۶۲)
| |
|
| |
|
| ===صورت دوم: تلقیح نطفه مرد بیگانه در رحم همسر=== | | ===اشکال سوم=== |
| | اگر فرزند زیاد مطلوب شرعی است پس چرا در برخی دعاها،<ref>کلینی، کافی، ج۲، ص۱۴۰، کتاب الایمان و الکفر، باب الکفاف، ح۳.</ref> برای دشمنان در مقام نفرین |
| | زیادی اولاد درخواست شده است؟ |
|
| |
|
| در این حالت شوهر به خاطر ضعف اسپرم نمیتواند همسرش را باردار کند، لذا نطفه مرد دیگری را در رحم همسرش قرار میدهند. | | نویسنده در جواب میگوید کثرت فرزند برای دشمنان که در گمراهی هستند، وزر و وبال است و مسئولیت آنها را بیشتر میکند؛ لذا در برخی دعاها، عقیم شدن دشمنان طلب شده تا مسلمانان از شرّ و اذیت آنها در امان باشند؛ پس درخواست کثرت فرزند دشمنان مطلوب حقیقی اهل بیت(ع) نبوده است؛ ولی زیاد شدن مسلمانان، سبب خشنودی پیامبر(ص) و تقویت مسلمانان است (ص۲۹-۳۰). |
| به گفته مولف در این حالت دو نظر (جواز و حرمت) وجود دارد. وی ابتدا دلایل روایی حرمت را بیان کرده و بعد از نقد و بررسی سندی و دلالی پنج روایت (كافي، ج۵، ص۵۴۰، ح۳؛ ص ۵۴۱، ح ۱؛ ج۷، ص ۲۶۲، ح ۱۲؛ من لا يحضره الفقيه، ج۳، ص ۵۵۹؛ الزهد، ص ۸)، آنها را برای اثبات حرمت این قسم کافی نمیداند و با توجه به اصل عملی خویش، قائل به جواز میشود.(ص۶۵-۸۸؛ ص۱۰۹)
| |
| فاضل لنکرانی بعد از نقل روایات، چهار آیه (سوره نور/۳۱)، (سوره مومنون/۵-۷)، (سوره نساء/۲۳) و (سوره احزاب/۳۵) را بیان میکند و سه آیه از آنها را قابل خدشه میداند(ص۱۰۹) و معتقد است با توجه به مضمون آیه (۷) سوره مومنون و روایات ذیلش، این آیه میتواند حرمت شکل دوم را اثبات کند.(ص۸۹-۱۰۵؛ ص۱۰۹)
| |
| نگارنده بعد از نقد و بررسی آیات، یک روایت را که علت حرمت زنا در آن آمده ذکر کرده و دلیل حرمت زنا را «فساد در خانواده» معرفی میکند و معتقد است این دلیل در شکل دوم نیز وجود دارد؛ لذا بعد از بیان نقد و بررسی همه ادله قرآنی و روایی حرمت، قائل به حرمت صورت دوم تلقیح میشود.(ص۱۱۷-۱۱۸)
| |
| سپس ادله قائلین به جواز صورت دوم را نیز مطرح میکند و میگوید مهمترین دلیل، روایات این باب است که بازگشت همه آنها به دو روایت که در کافی کلینی و تهدیب شیخ طوسی آمده است میباشد.(ص۱۱۸) وی بعد از نقد، بررسی و مناقشه در سند و محتوای این دو روایت، آنها را برای اثبات جواز صورت دوم تلقیح مصنوعی، کافی نمیداند.(ص۱۲۴)
| |
|
| |
|
| ===صورت سوم: تلقیح نطفه شوهر در رحم زن بیگانه=== | | ===اشکال چهارم=== |
| | در برخی آیات<ref>انفال، ۲۸.</ref> فرزند، به عنوان فتنه معرفی شده است. فتنه بودن فرزند چگونه با مطلوبیت تکثیر فرزندان سازگار است؟ |
|
| |
|
| در این قسم چون زن نمیتواند باردار شود نطفه شوهرش را در رحم زن دیگری قرار میدهند. مولف قبل از ورود به بحث فرق بین صورت سوم با دوم را اینگونه بیان میکند که در صورت دوم، فرزند بوجود آمده را ممکن است به زن بدهند ولی در شکل سوم، بچه به صاحب نطفه میدهند.(ص۱۲۵)
| | محسن مرتضوی میگوید طبق برخی آیات<ref>نوح، ۱۲.</ref> فرزند از نعمتهای الهی است و فتنه هم به معنای آزمایش است؛ لذا اولاد زیاد با فتنه بودن آنها منافات ندارد؛ چون تکثیر نسل، مطلوب شرعی است ولی پدر و مادر بوسیله فرزندان آزمایش میشوند (ص۳۱). |
| نویسنده معتقد است شکل سوم تلقیح مصنوعی سه فرض دارد:
| |
|
| |
|
| فرض اول: تخمک زن بیگانه را در رحم همسر قرار میدهند و شوهر با رابطه زناشویی او را باردار میکند: فاضل لنکرانی در این صورت بعد از نقل اقوال مختلف (جواز مطلق و جواز مقید) و رد کردن آنها(ص۱۲۸)، این فرض را مصداق آیه (۷) سوره مومنون میداند؛ لذا حرمت مطلق را میپذیرد.(ص۱۲۷)
| | ===محدود کردن فرزندآوری=== |
| | نگارنده بعد از پاسخ به اشکالات تکثیر نسل، میگوید با اینکه زیاد بودن اولاد در شریعت، مطلوب است؛ ولی دلیل نداریم بر زن و شوهر واجب باشد در همه شرایط فرزندانشان را زیاد کنند و مانع فرزندآوری نشوند؛ بلکه اصل اولی، مطلوبیت تکثیر نسل است ولی در برخی موارد، پیشگیری جایز است. جواز جلوگیری از باروری از برخی روایات<ref>کلینی، کافی، ج۵، ص۵۰۴، کتاب النکاح، باب العزل، ح۱و3.</ref> به دست میآید؛(ص۳۳) گرچه طبق نظر فقها، عزل(جلوگیری از فرزندآوری) کراهت دارد (ص۳۴). نتیجه آیات و روایات این است همانطور که فرزندآوری واجب نیست، زیاد کردن آنها هم واجب نیست؛ بلکه کاری شایسته و مورد پسند شریعت است (ص۳۴). |
|
| |
|
| فرض دوم: تلقیح بین اسپرم شوهر با تخمک زن بیگانه در رحم همان زن: حکم این فرض مانند صورت دوم تلقیح مصنوعی است(حرمت تلقیح).(ص۱۲۶)
| | ==مشروعیت تحدید نسل== |
|
| |
|
| فرض سوم: تلقیح نطفه شوهر با تخمک زن بیگانه در خارج از رحم: مولف میگوید این فرض، دو محور دارد: آیا این تلقیح، جایز است؟؛ آیا بعد از تلقیح میتوان نطفه را وارد رحم همسر کرد؟ در محور اول معتقد است اگر مبنای حکم، روایات باشد، تلقیح حرام است ولی اگر ملاک حکم آیه (۷) سوره مومنون باشد، حرمت اثبات نمیشود. اما محور دوم را مصداق آیه (۷) سوره مومنون میداند و به حرمت تلقیح حکم میدهد.(ص۱۳۰)
| | ==احکام تکلیفی راههای پیشگیری از بارداری== |
| | ===پیشگیری طبیعی=== |
| | ===پیشگیری با داروهای گیاهی=== |
| | ===پیشگیری با ابزار جدید پزشکی=== |
| | ===بستن لوله های مردان=== |
|
| |
|
| ===صورت چهارم: تلقیح اسپرم شوهر و تخمک زن در خارج از رحم همسر=== | | ===برداشتن رحم زنان=== |
|
| |
|
| در این شکل بر اساس محل قرار گرفتن جنین، صورتهای مختلفی پیدا میکند:
| | ==سقط جنین== |
| | |
| صورت اول و دوم: جنین به هیچ رحمی منتقل نمیشود و یا در رحم همسر قرار میگیرد: این دو حالت، جایز است.(ص۱۳۱)
| |
| | |
| صورت سوم: جنین به رحم زن دیگر (خواه همسر دوم باشد یا زن بیگانه) یا کنیز صاخب نطفه منتقل شود: اصل تلقیح در خارج جایز است؛ ولی منتقل کردن آن به رحم زن دیگر، محل بحث است. بر اساس برخی روایات، این فرض هم اشکال ندارد؛(ص۱۳۴) ولی طبق آیه (۷) سوره مومنون، جایز نیست؛ لذا این صورت جایز نمیباشد.(ص۱۳۶)
| |
| | |
| صورت چهارم: جنین به رحم زن بیگانه منتقل شود: جایز نمیباشد. (ص۱۳۶)
| |
| مولف بعد از ذکر این چهار شکل در قسم چهارم تلقیح مصنوعی، میگوید بر زن حرام است که رحمش را در اختیار دیگران قرار دهد تا جنین را در آن قرار دهند.(ص۱۳۹)
| |
| | |
| ===صورت پنجم: صورتهای نادر تلقیح مصنوعی===
| |
| | |
| لنکرانی در قسمت برخی از صورتهای نادر تلقیح مصنوعی همچون «تلقیح اسپرم مرد با تخمک حیوان» و «تلقیح با گیاه» را ذکر میکند. او آنها را مصداق آیه (۷) سوره مومنون و روایت «من اقرَّ نطفته فی رحم یحرم علیه» دانسته و لقاح از این طریق را مخالف مقاصد شریعت (هدف از ازدواج، بارداری از طریق انسان بوده است) میداند؛ لذا تلقیح را جایز نمیداند.(ص۱۴۰-۱۴۳)
| |
| | |
| ==مباحث حقوقی تلقیح مصنوعی==
| |
| ===حقیقت و مفهوم نسب===
| |
| مولف در این فصل اول بخش دوم به مباحث حقوقی تلقیح مصنوعی همچون «رابطه جنین با صاحب اسپرم و تخمک» پرداخته و موضوع «نسب» را مورد نقد و بررسی قرار میدهد. به کفته وی درباره حقیقت «نسب» دو دیدگاه وجود دارد: برخی معتقدند نسب در شرع یک معنای خاص ندارد بلکه باید به عرف رجوع شود و عرف هم صاحب اسپرم و تخمک را پدر و مادر جنین میداند.(ص۱۴۸)
| |
| در مقابل این دیدگاه برخی میگویند نسب دارای یک حقیت شرعی و اصطلاح خاصی است. فاضل برخی مستندات دیدگاه دوم همچون «نفی نسب از ولد زنا»(ص۱۴۹) و «الولد للفراش»(ص۱۵۳) را ذکر میکند. او از قول صاحب جواهر ادعای اجماع میکند که ولد زنا هیچ رابطه ای با زن و مرد ندارد<ref>جواهر الکلام، نجفی، ج۲۹، ص۲۵۶</ref> لذا از آنها ارث نمیبرد.(ص۱۴۹-۱۵۰) نویسنده این دلیل را قبول ندارد و میگوید نمیتوان از «ارث نبردن ولد زنا» رابطه جنین با زن و مرد را انکار کرد؛ چون شارع فقط خواسته «ارث نبردن جنین» را برای زنا ثابت کند نه اینکه بخواهد همه آثار همچون «محرمیت جنین با زن و مرد» و «نسب و رابطه جنین با زناکارا» را نفی کند.(ص۱۵۰-۱۵۲)
| |
| لنکرانی در ادامه پنج روایت (خصال، صدوق، ج۱، ص۲۱۳؛ كافی، ج۵، ص ۴۹۱، ح ۲و ۳ و ج۷، ص ۱۶۳؛ تهذيب الأحكام، ج۸، ص ۱۶۹، ح ۱۲) از اهل بیت علیهم السلام و یک روایت (صحيح البخاري، ج۴، ص ۸) از اهل سنت را برای قاعده «الولد للفراش» بیان میکند(ص۱۵۳-۱۵۸) و قاعده را مخصوص جایی میداند که زنایی صورت گرفته و الحاق جنین به یکی از زناکاران مشکوک باشد؛ اما در این فرض، یقین داریم که نطفه برای دیگری است؛ لذا قاعده در اینجا جاری نمیشود.(۱۵۹-۱۶۰)
| |
| | |
| ===نسب فرزند در صورتهای مختلف تلقیح مصنوعی===
| |
| نگارنده بعد از بررسی فقهی اشکال چهارگانه تلقیح مصنوعی، مباحث حقوقی آنها را بیان کرده و وضعیت نسب فرزند را مشخص میکند.
| |
| | |
| در صورت اول (تلقیح اسپرم شوهر در رحم همسرش) فرزند متعلق به صاحب نطفه و اسپرم است.(ص۱۶۱)
| |
| | |
| در شکل دوم و سوم (تلقیح نطفه مرد بیگانه در رحم زن نامحرم) اگر نطفه مرد در خارج رحم تلقیح شده و جنین در دستگاه بزرک شود و یا به رحم زن بی شوهر منتقل شود و یا اسپرم مرد بیگانه را بگیرند و در رحم زن بی شوهر قرار دهند، در همه این حالات، جنین به صاحب نطفه تعلق دارد.(ص۱۶۱) اما اگر بعد از انتقال نطفه مرد بیگانه به رحم زن، شوهرش با او آمیزش کرد و فرزندی متولد شد، طبق قاعد (الولد للفراش) فرزند به شوهر منسوب میشود.(ص۱۶۱-۱۶۲)
| |
| | |
| در حالت چهارم (اسپرم شوهر و تخمک زن در خارج تلقیح شود و به رحم زن دیگری منتقل شود) صاحب نطفه پدر جنین است و عرف هم مادر او را، صاحب تخمک میداند نه زنی که نطفه در رحم او قرار گرفته است.(ص۱۶۲)
| |
| | |
| آیت الله خویی بر اساس آیه (۲) سوره مجادله، مادر جنین را زنی میداند که فرزند را به دنیا آورده است؛ زیرا در آیه زنی که فرزند از وی متولد شده، مادر گفته شده است.<ref>صراط النجاة، ج۱، ص۳۶۲.</ref> فاضل لنکرانی نظر خویی را با دلایلی مانند اینکه آیه فقط در صدد نهی از ظهار است نه اینکه بخواهد مادر را تعریف کند.(ص۱۶۳-۱۶۵)
| |
| در پایان کتاب هم احتمال میدهد که جنین دو مادر داشته باشد، صاحب تخمک، مادر نسبی است و زنی که فرزند را به دنیا آورده هم مانند مادر رضاعی محسوب میشود.(ص۱۶۵)
| |
| | |
| ==نقد و بررسی==
| |
| * با اینکه مولف سعی کرده ابعاد مختلف موضوع را مطرح و حکم شرعی آن را بیان کند و لی در برخی موارد نظر صریح خودش را ذکر نمیکند؛ مثلا در فرض «تلقیح نطفه شوهر با تخمک زن بیگانه در خارج از رحم» بر اساس روایات، یک حکم و بنابر آیات حکم دیگری را بیان میکند و نظر نهایی خودش در این صورت را بیان نمیکند.(ص۱۳۰)
| |
| | |
| * فاضل لنکرانی لیست حالتهای متعدد تلقیح را در مقدمه بیان میکند؛(ص۱۶) ولی در متن کتاب تعدادی از آنها را ذیل اقسام پنجگانه تلقیح مطرح کرده و حکم میدهد.(ص۱۲۵-۱۳۰؛ ص۱۳۱-۱۳۹) اگر مهمترین آنها را ذکر میکرد و حکم هر کدام را بر اساس ادله، جداگانه میگفت، بهتر بود.
| |
| | |
| * ادبیات کتاب در جاهای متعددی محاوره ای است.
| |
| | |
| * در برخی موارد، آدرس مطلب ذکر نشده است.(ص۱۵۷)
| |
|
| |
|
| ==پانویس== | | ==پانویس== |
خط ۸۷: |
خط ۹۱: |
| ==منابع== | | ==منابع== |
| {{منابع}} | | {{منابع}} |
| * الخصال، ابن بابويه، محمد بن على، محقق / مصحح: غفارى، على اكبر، قم، جامعه مدرسين، چاپ اول، ۱۳۶۲ ش. | | * الخصال، ابن بابويه، محمد بن على، محقق / مصحح: غفارى، على اكبر، قم، جامعه مدرسين، چاپ اول، ۱۳۶۲ش. |
| * الزهد، كوفى اهوازى، حسين بن سعيد، محقق / مصحح: عرفانيان يزدى، غلامرضا، قم، المطبعة العلمية، چاپ دوم، ۱۴۰۲ق. | | * الكافی، كلينى، محمد بن يعقوب، محقق/مصحح: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد، تهران، دار الكتب الإسلامية، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق. |
| * الكافي، كلينى، محمد بن يعقوب، محقق/مصحح: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد، تهران، دار الكتب الإسلامية، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.
| |
| * تهذيب الأحكام، طوسى، محمد بن الحسن، محقق / مصحح: خرسان، حسن الموسوى، تهران، دار الكتب الإسلاميه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.
| |
| * جواهر الكلام في شرح شرائع الإسلام، نجفى، محمد حسن، محقق: عباس قوچانى و على آخوندى، بیروت، دار إحياء التراث العربي، چاپ هفتم، ۱۴۰۴ق.
| |
| * صحيح البخاري، بخارى، محمد بن اسماعيل، مصر، وزارة الاوقاف، المجلس الاعلى للشئون الاسلامية، لجنة إحياء كتب السنة، چاپ دوم، ۱۴۱۰ق.
| |
| * صراط النجاة (المحشی)، خویی، ابوالقاسم، قم، مکتب نشر المنتخب، چاپ اول، ۱۴۱۶ق.
| |
| * من لا يحضره الفقيه، ابن بابويه، محمد بن على، محقق/مصحح: غفارى، على اكبر، قم، دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسين حوزه علميه، چاپ دوم، ۱۴۱۳ق.
| |
| {{پایان}} | | {{پایان}} |
پیشگیری از بارداری و سقط جنین در آیینه فقه |
---|
|
نویسنده | سیدمحسن مرتضوی |
---|
تاریخ نگارش | ۱۳۸۷ش |
---|
موضوع | فقه پزشکی |
---|
سبک | گزارشی- تحلیلی، فقه استدلالی |
---|
زبان | فارسی |
---|
تعداد صفحات | ۲۳۸ |
---|
|
ناشر | حوزه علمیه خراسان |
---|
محل نشر | مشهد |
---|
تاریخ نشر | بهار ۱۴۰۰ شمسی |
---|
نوبت چاپ | دوم |
---|
پیشگیری از بارداری و سقط جنین در آیینه فقه
مطلوبیت تکثیر نسل
به گفته سیدمحسن مرتضوی مطلوبیت تکثیر نسل(فرزند آوری) از موضوعاتی است که برخی آیات[۱] و روایات متعدد باب تشویق به فرزندآوری همچون «أَكْثِرُوا الْوَلَدَ أُكَاثِرْ بِكُمُ الْأُمَمَ غَداً؛ فرزندان زیادی داشته باشید تا در قیامت بوسیله زیادی شما بر امتهای دیگر، افتخار کنم»[۲] و احادیث نهی از عزل(پیشگیری از انعقاد نطفه) بر آن دلالت میکند(ص۲۰-۲۳). وی در ادامه میگوید فرزندآوری و تکثیر نسل به طور مطلق و در همه زمانها مطلوب است؛ اما در مقابل، برخی مطلوبیت تولید نسل را مخصوص زمان پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) میدانند (ص۲۴-۲۵).
نگارنده سه اشکال درباره مطلوبیت تولید نسل زیاد مطرح میکند:
اشکال اول
در گذشته فرزند زیاد نشانه قدرت و مایه افتخار مردم بود ولی امروزه این اثر برای تولید نسل زیاد وجود ندارد؛ لذا تکثیر نسل در همه زمانها مطلوب نیست؟
مولف در جواب میگوید همیشگی بودن فرزندآوری زیاد از ظاهر آیات و روایات معلوم میشود و دلیلی هم نداریم که از این ظهور دست برداریم؛ ثانیا برخی روایات مثل حدیث نبوی [۳] دلالت دارد که افتخار به زیادی مسلمانان در برابر امتهای دیگر، اختصاص به صدر اسلام ندارد بلکه در همه زمانها، مصداق دارد.(ص۲۵-۲۶)
اشکال دوم
در برخی روایات همچون «قِلَّةُ الْعِيَالِ أَحَدُ الْيَسَارَيْن؛ کمی اعضای خانواده، یکی از دو راحتی است»[۴] کم بودن فرزند توصیه شده است که با تکثیر نسل منافات دارد.
مرتضوی پاسخ میدهد که اولا بین کمی اعضای خانوار و خرج کم، ملازمه ای نیست بلکه ممکن است یک خانواه پر جمعیت به واسطه زیادی فرزند رزق زیادی داشته و راحت باشند؛ ثانیا واژه «عیال» شامل همسر و فرزند میشود و روایات تکثیر فرزند، این روایات را تقیید کند و بگوییم کمی همسر، یکی از دو راحتی است.(ص۲۷) ثالثا روایات کثرت فرزند در مقام بیان مطلوبیت شرعی زیادی نسل است؛ ولی این روایات، واقعیت خارجی را بیان میکند که کمی اعضای خانواده موجب آسایش و راحتی است؛ پس بین دو دسته روایات تعارض نیست (ص۲۸).
اشکال سوم
اگر فرزند زیاد مطلوب شرعی است پس چرا در برخی دعاها،[۵] برای دشمنان در مقام نفرین
زیادی اولاد درخواست شده است؟
نویسنده در جواب میگوید کثرت فرزند برای دشمنان که در گمراهی هستند، وزر و وبال است و مسئولیت آنها را بیشتر میکند؛ لذا در برخی دعاها، عقیم شدن دشمنان طلب شده تا مسلمانان از شرّ و اذیت آنها در امان باشند؛ پس درخواست کثرت فرزند دشمنان مطلوب حقیقی اهل بیت(ع) نبوده است؛ ولی زیاد شدن مسلمانان، سبب خشنودی پیامبر(ص) و تقویت مسلمانان است (ص۲۹-۳۰).
اشکال چهارم
در برخی آیات[۶] فرزند، به عنوان فتنه معرفی شده است. فتنه بودن فرزند چگونه با مطلوبیت تکثیر فرزندان سازگار است؟
محسن مرتضوی میگوید طبق برخی آیات[۷] فرزند از نعمتهای الهی است و فتنه هم به معنای آزمایش است؛ لذا اولاد زیاد با فتنه بودن آنها منافات ندارد؛ چون تکثیر نسل، مطلوب شرعی است ولی پدر و مادر بوسیله فرزندان آزمایش میشوند (ص۳۱).
محدود کردن فرزندآوری
نگارنده بعد از پاسخ به اشکالات تکثیر نسل، میگوید با اینکه زیاد بودن اولاد در شریعت، مطلوب است؛ ولی دلیل نداریم بر زن و شوهر واجب باشد در همه شرایط فرزندانشان را زیاد کنند و مانع فرزندآوری نشوند؛ بلکه اصل اولی، مطلوبیت تکثیر نسل است ولی در برخی موارد، پیشگیری جایز است. جواز جلوگیری از باروری از برخی روایات[۸] به دست میآید؛(ص۳۳) گرچه طبق نظر فقها، عزل(جلوگیری از فرزندآوری) کراهت دارد (ص۳۴). نتیجه آیات و روایات این است همانطور که فرزندآوری واجب نیست، زیاد کردن آنها هم واجب نیست؛ بلکه کاری شایسته و مورد پسند شریعت است (ص۳۴).
مشروعیت تحدید نسل
احکام تکلیفی راههای پیشگیری از بارداری
پیشگیری طبیعی
پیشگیری با داروهای گیاهی
پیشگیری با ابزار جدید پزشکی
بستن لوله های مردان
برداشتن رحم زنان
سقط جنین
پانویس
- ↑ کهف، ۴۶؛ نحل، ۷۲ و نوح، ۱۰-۱۲.
- ↑ کلینی، کافی، ج۶، ص۲، کتاب العقیقة، باب فضل الولد، ح۳.
- ↑ کلینی، کافی، ج۶، ص۲، کتاب العقیقة، باب فضل الولد، ح۳.
- ↑ صدوق، خصال، ص۴۴۷، ح۹.
- ↑ کلینی، کافی، ج۲، ص۱۴۰، کتاب الایمان و الکفر، باب الکفاف، ح۳.
- ↑ انفال، ۲۸.
- ↑ نوح، ۱۲.
- ↑ کلینی، کافی، ج۵، ص۵۰۴، کتاب النکاح، باب العزل، ح۱و3.
منابع
- الخصال، ابن بابويه، محمد بن على، محقق / مصحح: غفارى، على اكبر، قم، جامعه مدرسين، چاپ اول، ۱۳۶۲ش.
- الكافی، كلينى، محمد بن يعقوب، محقق/مصحح: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد، تهران، دار الكتب الإسلامية، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.