|
|
(۱۲ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) |
خط ۱: |
خط ۱: |
| ===پرسشها درباره علم فقه===
| |
| * فقه دارای چه ساختاری است؟ معایب، محاسن و آسیبهای آن کدام است؟
| |
| * تحولات فقه چیست و دارای چه خاستگاهی بوده است؟ اصولا فقه -و نه فقها- چه دوره یا ادوار تاریخی را پشتسر گذاشته است؟
| |
| * آیا آنگونه که برخی شبهه کردهاند، فقه علمی حیلتآموز، ظاهربین، مصرفکننده از علوم دیگر، تکلیفمدار و متأثر از تحولات اجتماعی و سیاسی است؟
| |
| * عوامل پویایی، رشد و بالندگی فقه کدامند و عوامل جمود، ایستایی و رکود آن کدام است؟
| |
| * وجوه مشترک و متمایز فقه امامیه از فقه اهل سنت چیست؟ وجوه رجحان هر یک بر دیگری کدام است؟
| |
|
| |
|
| ===پرسشهای پیشفرضهای دیگر===
| |
| * انسان مخاطب احکام دینی و فقهی دارای چه اوصاف و ویژگیهایی است؟
| |
| * موضوع فقه، آیا افعال انسان مکلف است یا افعال انسان محق؟
| |
| * پیشفرضهای علم فقه چیست و تأثیرات آن در استنباط احکام فقهی تا چه حدی است؟
| |
| * حکم حکومتی چیست؟ قلمرو آن تا کجاست و ضمانت اجرای آن چیست؟ وظیفه مقلدان سایر مراجع نسبت به آن چه میباشد؟ این حکم با احکام ثانویه و احکام ضرورتی چه ارتباطی دارد؟
| |
|
| |
| ====پرسشهای فرعی (پرسشهای خودم)====
| |
| * نقدپذیری احکام دینی از منظر بیرونی چه حکمی دارد؟ آیا میتوانیم فقه را با معیارهای علم جدید یا اخلاق یا سایر آموزههای درون دینی یا علوم بشری دیگر ابطال کرد؟
| |
| * نقش استدلالهای عقلی در پیشفرضهای کلامی
| |
| ====فقه و فلسفه====
| |
| در میان مکاتب و جریانهای فلسفی دوران مدرن و معاصر _ علاوه بر مباحث فلسفه اسلامی، هرمنوتیک و تاریخینگری به نمایندگی از فلسفه قارهای _ فلسفه تحلیلی از اقبال زیادی میان فقیهان و پژوهشگرا فقه معاصر برخوردار است.
| |
| [[صادق آملی لاریجانی]] و [[مهدی حائری یزدی]] از جمله فقیهانی هستند که به نسبت میان اصول فقه و فلسفه تحلیلی توجه ویژه داشتهاند.<ref> ن.ک: لاریجانی، «فلسفه تحلیلی و علم اصول: مباحث مقایسهای»، ص ۶۳-۱۰۰.</ref> بررسی نسبت مباحث الفاظ در اصول فقه با مباحثی از فلسفه تحلیلی همچون نظریه تحلیلی معنا،<ref>مقایسه میان مباحث الفاظ اصول فقه و نظریههای تحلیلی معنا مروارید، نظریات شیء انگارانه معنا در فلسفه تحلیلی و علم اصول، ص ۸۳ -۱۳۱.</ref> نظریههای توصیفی زبان و کنشهای گفتاری <ref>عبداللهی، «روش اثبات مدعیات زبانی در فلسفه تحلیلی و علم اصول»، ص ۱۵۳- ۱۸۲. </ref> و همچنین نسبتسنجی مفهوم «عدالت» در فلسفه تحلیلی و فقه<ref>بررسی تقوی، جابری، علی، «تطبیقی نظریات «عدالت» شهید صدر و جان رالز»، ص ۱۱۱- ۱۲۵.</ref> <ref>کامران کشتیبان، «تبیین عدالت در فقه سیاسی»، ص۹۰ - ۹۸.</ref> مورد توجه پژوهشگران بوده است.
| |
| دیگر حوزه تجلی ارتباط فلسفه تحلیلی با فقه معاصر در پژوهش [[مبانی متنشناسانه فقه]] است. مباحثی همچون ارتباط اوامر و نواهی به کنشهای گفتاری،<ref>برای مثال ن.ک: بزرگر، شیوه استظهار مطالبات شارع با نگاهى دوباره به بحث اوامر و نواهى، ص۱۳۱-۱۶۶. </ref> به نحو ظاهر یا پنهان در این پژوهشها اثر گذاشته است.
| |
|
| |
| ====کلام، فقه و اجتهاد فقهی====
| |
| یکی از مباحثی که در میان اندیشمندان معاصر فقه بیش از گذشته بررسی شده است، گزارهها و قضیههایی است که پیش فرض اجتهاد فقهی هستند و صدق آنها را در علم کلام اثبات شده است. این گزارهها به طور عمده به سه دسته مبانی کلامی استنباط فقهی از قرآن، سنت، عقل و اجماع میشود. مبانی فقیهان در برداشت از قرآن خود به مبانی صدور (قرآن از سوی خدا نازل شده است، قرآن مصون از تحریف است، وحی مصون از خطا است، پیامبر اسلام در دریافت و ابلاغ وحی از هر خطا یا سهو مصون است) و مبانی دلالی (خداوند از واژگان قرآن معای خاص اراده کرده، خدا در کلام خود از شیوه عمومی مفاهمه و روش عقلا استفاده کرده، فهم متعارف مراد خداوند در آیات فقهی برای مخاطبان زمان صدور ممکن بوده، اصل بر جهانشمول غیرتاریخمند بودن احکام بیان شده در آیات است) تقسیم میشود.<ref>غلامی، نگاهی به کتاب مبانی کلامی اجتهاد در برداشت از قرآن کریم، ص ۴.</ref><ref>هادوی تهرانی، مبانی کلامی اجتهاد در برداشت از قرآن کریم، ص؟؟</ref> در استنباط حکم از سنت نیز با مبانی کلامی حجیت خبر واحد و متواتر مواجهیم.
| |
| حجیت احکام عقل (با کیفیتی که در بحث منابع فقه مطرح میشود) در فقه شیعی مبتنی بر «قاعده ملازمه» به مثابه یک حکم کلام امامیه است.<ref>جناتی، منابع اجتهاد در مذاهب اسلامی، ص ۲۲۱ تا ۲۴۳.</ref>
| |
| علاوه بر مباحث پیشگفته، وابستگی اجتهاد فقهی به مبانی کلامی باعث شده تا از دید برخی پژوهشگران، تفاوتهای فقه شیعه و سنی مربوط به اختلافات کلامی باشد. <ref>ضیائیفر ،تأثیر دیدگاههای کلامی بر اصول فقه، ص ۳۲۱.</ref>
| |
| اینکه فقه شیعه ـ به خلاف فقه سنی ـ حجیت اجماع به عنوان «عقل جمعی» یا «رأی» و «قیاس» به عنوان «عقل فردی» به رسمیت شناخته نمیشوند بر این مبنای کلامی استوار است که هرچند پس از پیامبر(ص) نیز باب تأویل آیات قرآن باز است؛ اما این مسیر فقط محدود به قول و فعل و تقریر امامان است و عقل فقط جایی اعتبار دارد که کاشف یقینی حکم آنها باشد.<ref>باقرزاده مشکیباف، رابطه فقه و کلام، ص ۸۸ - ۱۰۱</ref> همچنین برخی مواردِ توافق فقه شیعی و فقه سنی نیز مبانی کلامی مجزا دارند. مبنای حجیت اجماع در نظر اهل سنت «عصمت امت» است و از نظر شیعیان «عصمت ائمه» - و گاهی ضمیمه قاهدۀ لطف به آن - مبنای موافقان کاشفیت اجماع است.<ref>ضیائیفر، تأثیر دیدگاههای کلامی بر اصول فقه، ص ۳۲۱.</ref>
| |
| فلسفه فقه بایستی به این پرسش بپردازد که چه شباهتی در دانش کلام و فقه وجود دارد که باعث چنین ارتباط وثیقی شده است و آیا با وجود چنین ویژگیهایی امکان مرزگذاری دقیق این دو رشته وجود دارد یا خیر.
| |
| ===موضوع و مخاطب فقه===
| |
| موضوع فقه، حق است یا تکلیف؟ این پرسش مبتنی بر پرسشهای دینشناسانهای است که آیا اسلام براى بشر حقى قائل است یا فقط او را مکلف میداند و همچنین آیا مخاطب احکام اسلام، انسان مکلف است یا انسان صاحب حق. پاسخ این پرسشها به نوبه خود، از سویی مبتنی بر تعریف فلسفی حق و تکلیف، و از سوی دیگر مبتنی بر موضعی است که درباره ویژگیهای اساسی انسان و مقام در هستی اتخاذ میکنیم. مقایسه پاسخ این پرسشها با موضعگیری فقه دربارۀ معنای حق، تکلیف و انسان سرمنشأ مخاطبشناسی فقه خواهد بود.<ref>جوانمرد فرخانی، حقمحوری یا تکلیفمداری...، ص۷۷.</ref>
| |
|
| |
| ==پانویس==
| |
| {{پانویس}}
| |