۶٬۸۸۰
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۱۳۸: | خط ۱۳۸: | ||
اصل چهارمی که در این کتاب به آن اشاره میشود مرجعیت عام و داوری توده مردم است که در بسیاری از موارد به عنوان اطمینانبخشترین و در عین حال سادهترین و در دسترسترین راه، قابل قبول است! (ص۲۸۰) | اصل چهارمی که در این کتاب به آن اشاره میشود مرجعیت عام و داوری توده مردم است که در بسیاری از موارد به عنوان اطمینانبخشترین و در عین حال سادهترین و در دسترسترین راه، قابل قبول است! (ص۲۸۰) | ||
=== کارایی عرف === | |||
چکیده بخش دوم | |||
أ. عرف منبع شریعت یا سند کشف آن نیست، عرف ابزاری است که در | |||
خدمت استاد کشف قرار می گیرد. ب عقل، نصوص و متون دینی بر منبع بودن انحصاری اراده الاهی در شریعت دلالت دارد. | |||
ج شریعت جامع جهانی و جاودانه مبین هر خرد و کلان است با این | |||
بیان د. جهانی و جاودانه بودن شریعت مقتضی تعیین نهاد یا نهادهایی است که در خلاء قانوني مباشر و مستقیم به برنامه ریزی و جعل مقررات متناسب با | |||
اهداف کلی شریعت بپردازد. | |||
ه . برخی از عالمان اهل سنت کارایی سندی عرف را پذیرفته اند. و برخی از فقیهان اتصال سیره تا عصر معصوم (ع) را در اعتبار آن شرط نمی دانند. این سخن در بناهای بنیادین و مهم صحیح است، زیرا رسالت معصوم (ع) مقتضی بیان رادع از پیدایش چنین سیره هایی - هر چند در آینده - است. | |||
ز نبود سند معتبر بر اعتبار عرف دلیل بر نفی اعتبار آن است. | |||
ح با کالبدشکافی مبداشناسی و پسینه کاوی عرف ها، معلوم می گردد که | |||
بسیاری از آنها منشأ صحیح عقلانی داشته و از این جهت معتبر است. ط کاربرد آلی عرف مورد وفاق همگان است. عرف در این کارایی سند | |||
نیست لکن در خدمت سندی از اسناد معتبر و پیرامون آن است. ی موارد و نمودهای کارایی آلی عرف عبارت است از: | |||
۱ مراجعه به عرف در مفاهیم مفردات و هیأتهای به کار رفته در دلیل | |||
عناصر شماری رقیب ایکال به عرف نیست عرف در این کارایی رقیب | |||
ندارد. لازم است - جز در صورت دلیل برخلاف - با مصطلحات و تطبيقات و | |||
کاربرد غیر استقلالی (آلی) عرف | |||
حالت های موجود در زمان شارع، برخورد عرف مدار داشت. مراجعه به عرف در برداشت از مجموعه دلیل یا ادله و امور پیرامون تنقیح مناط، الغای خصوصیت، اولویت عرفی (توسیع مدلول دلیل)، تخصيص، تقييد و عدم انعقاد اطلاق در دلیل به عرف و عادت (تضييق مدلول دلیل)، تغییر و عمل نکردن به نص شرعی به دلیل تغییر عادت و عرف، فهم مناسبات حکم و موضوع مذکور در اسناد شرعی، از نمودهای این کارایی | |||
۳۱۵ | |||
است. | |||
تنقيح مناط، شم الفقاهه ذوق فقهی و حقوقی تا به سند یا مجموعه ای از اسناد برنگردد اعتبار ندارد به جاست با حذف این عناوین از عرصه اجتهاد و ذکر اسنادی که پشتوانه این عناوین است از عدم شفافیت مدارک استنباط | |||
کاست. | |||
کار کتابخانه ای و شخصی فقیهان در فهم اسناد در واقع کار میدانی و | |||
تحلیل فهم عرف است. | |||
مراجعه به عرف در تطبیق مفاهیم عرفی بر مصادیق؛ | |||
این کارایی مورد پذیرش همگان نیست. | |||
- معروض احكام - جز در مواردی که قانون گذار بیان ویژه دارد - واقع | |||
موضوعات و مفاهیم عرفی است. | |||
است. | |||
نهادهای تطبیقی طریقیت دارد و نهادی مقدم است که اطمینان بخش تر | |||
نزاع در این که عرف مرجع در تطبیق است یا عقل، پایه علمی ندارد، باید از تطبیق دقیق در مقابل تطبیق متسامح سخن گفت، اول را پذیرفت و دوم | |||
را - در همه موارد - رد کرد. | |||
.۴ کارایی عرف در امور پیرامون تقنین؛ | |||
استهجان عرفی تخصیص و تقیید اکثر از عام و مطلق، رجوع به عرف در نحوه و حد و کفایت بیان قانون از نمودهای این کارایی است. | |||
۳۱۶ | |||
فقه و عرف | |||
لوازم عادی و عقلی مجرای اصول عملیه و آثار شرعی این لوازم با جریان اصل مترتب میگردد مشروط به این که عرف داوری به کفایت بیان | |||
نماید. | |||
د حضور عرف در عرصه ادله و اسناد؛ فهم تعارض ادله، جمع و تنسيق اسناد کارایی در تصدیقات)، توسیع واژه های مذکور در دلیل و.... از نمادهای این کارایی است. | |||
حضور عرف در قراردادها و معاملات اصالت و غلبه در بنای شرع نسبت به غیر عبادات بر امضای بنای | |||
خردمندان و عرف است. | |||
موضوع سازی و موضوع زدایی عرف برای جریان اسناد و احکام و عدد | |||
حریان آنها. | |||
کارایی عرف در تطبیق مفاهیم عرفی بر مصادیق | |||
کارایی عرف در تقنین | |||
نقش عرف در ادله: فهم تعارضات و جمع ادله | |||
نقش عرف در قراردادها و معاملات | |||
موضوع سازی و موضوع زدایی عرف | |||
=== مدعیات بخش آخر === | === مدعیات بخش آخر === |
ویرایش