کاربر:Salehi/صفحه تمرین۲: تفاوت میان نسخه‌ها

از دانشنامه فقه معاصر
Salehi (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
Salehi (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۵۵۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
حجاب اجباری
نظریه ولایت امت بر خویش
==تبین نظریه==
محمدمهدی شمس‌الدین در خلال برخی از آثار خود نکاتی را درباره چگونگی شکل‌گیری دولت در فقه شیعه ارائه داده و مدعی ابداع نظریه ولایت امت است و اینکه قبل از او کسی چنین نظریه‌ای را مطرح نکرده است.<ref>فیاض، نظریات السلطه فی الفکر السیاسی الشیعی المعاصر، ص۲۷۶.</ref> گفته شده شمس‌الدین با طرح این نظریه به دنبال از میان برداشتن جدال همیشگی میان دموکراسی و شریعت بود و اینکه قانون شرع باید بتواند خود را با مقتضیات زمان وفق دهد.<ref>طباطبایی‌فر، «مشروطه شیعی؛ نظریه‌ای برای طرح»، ص۱۰۶.</ref>


==کتاب‌ها==
به باور شمس‌الدین، احکام ثابت الهی متعلق به نظام عبادات، نظام خانواده، مسائل جنسی و برخی از احکام معاملات است و برای غیر از موارد یاد شده، احکام ثابتی در شریعت وجود ندارد. بنابراین آنچه مربوط به نظام سیاسی و دولت است اعم از روابط اجتماعی، اقتصادی و سیاسی و روابط خارجی احکام متغیر و زمان‌مندی هستند که اگرچه در فقه ذیل عنوان تبریرات مورد بحث قرار می‌گیرند؛ ولی داخل احکام شرعی نیستند.<ref>طباطبایی‌فر، «مشروطه شیعی؛ نظریه‌ای برای طرح»، ص۱۰۶-۱۰۷.</ref>
# الزام حکومتی حجاب، فاطمه مجد، حمید ولی‌زاده، اردبیل، نشر نگین سبلان، ۱۳۹۸ش.
# حجاب اجباری آری یا نه؟: تحلیل قرآنی - روایی حجاب شرعی و الزام حکومتی آن، جواد ایروانی، مشهد، دانشگاه علوم اسلامی رضوی، ۱۳۹۷ش. [https://pic.ketab.ir/DataBase/bookpdf/97/97730082.pdf چند صفحه نخست از سایت خانه کتاب]
# حاکمیت، حجاب و عفاف: بررسی فقهی و حقوقی، فاطمه فلاح تفتی، تهران، سازمان انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، ۱۳۹۷ش. [https://pic.ketab.ir/DataBase/bookpdf/97/97b30357.pdf لینک کتاب]
# ادلّه فقهی الزام حکومتی حجاب، جواد عمویی، تهران، انتشارات مینوفر، ۱۳۹۵ش.
# مبانی فقهی نهادینه سازی شعائر دینی: مطالعه موردی حجاب در جمهوری اسلامی ایران، مهران شباهنگ، تهران، انتشارات دانشگاه امام صادق علیه السلام، ۱۳۹۵ش.
# مساله حجاب در جمهوری اسلامی ایران (بررسی حقوقی - جامعه شناختی)، علی غلامی، تهران، انتشارات دانشگاه امام صادق علیه السلام، ۱۳۹۱ش.
# حکومت اسلامی و حکم حجاب، داوود مهدوی زادگان، تهران، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، ۱۳۹۰ش.
# نظام اسلامی و مسئله حجاب (مجموعه مقالات و گفتگوها)، سید جعفر حق شناس، قم، دفتر مطالعات و تحقیقات زنان، ۱۳۸۷ش.
# حجاب: مسئولیت ها و اختیارات دولت اسلامی (مجموعه مقالات، سخنرانی‌ها و گفتگوها)، ابراهیم شفیعی سروستانی، قم، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، ۱۳۸۷ش.


شمس‌الدین، وظیفه فقیهان را منحصر به بیان احکام شرعی و عهده‌داری منصب قضاوت کرده است و فراتر از این دو مورد از جمله ولایت در سلطه سیاسی را برای آنان نمی‌پذیرد.<ref>طباطبایی‌فر، «مشروطه شیعی؛ نظریه‌ای برای طرح»، ص۱۰۷.</ref>


==مقاله‌ها==
شمس‌الدین، ولایت منصوص را ویژه معصومان در عصر حضور می‌داند و معتقد است این ولایت مقید به انتخاب نیست؛ ولی در عصر غیبت، ولایت به امت تعلق دارد که از طریق انتخاب و مراجعه به آرای عمومی اعمال می‌شود.<ref>شمس‌الدین، نظام الحکم و الاداره، ۱۹۹۵م، ص۲۰۹ و ۴۴۸.</ref> به گفته او برپایی دولت در عصر غیبت بر اساس ولایت امت بر خویش، امری ضروری است و مشروعیت نظام سیاسی در عصر غیبت بر پایه اراده ملت استوار است.<ref>نظریات السلطه فی الفکر السیاسی الشیعی المعاصر، علی فیاض، بیروت، ۲۰۰۸م. صفحه ۲۷۶.</ref> در نهایت به اعتقاد شمس‌الدین دولت باید با طبیعت جامعه‌ای که از آن جوشیده، تناسب داشته باشد و به عقول مردم ایمان داشته باشد و از تجربه بشری استفاده کند.<ref>طباطبایی‌فر، «مشروطه شیعی؛ نظریه‌ای برای طرح»، ص۱۰۷.</ref>
===فارسی===
# وجوب حجاب حکمی فردی با آثار اجتماعی، معصومه ایمنی، محمد کاظم رحمان ستایش، پژوهش‌نامه اسلامی زنان و خانواده، شماره ۱۹، ۱۳۹۹ش. [http://pzk.journals.miu.ac.ir/article_3763_a53cc4fb6b101c73fc3204b82505d0f4.pdf لینک مقاله]
# بررسی دیدگاه‌های تفسیری آیات حجاب و مجرمانه بودن عدم رعایت حجاب شرعی، بهروز سراقی، میثم خزائی، دوفصلنامه پژوهش‌های تفسیر تطبیقی، شماره ۸، ۱۳۹۷ش. [http://ptt.qom.ac.ir/article_1184_66147c5517b3c472065ec097b357cf3e.pdf لینک مقاله]
# پژوهشی فقهی- حقوقی در الزام حکومتی بر حجاب زنان جهانگرد، فاطمه فلاح تفتی، دوفصلنامه فقه و مبانی حقوق اسلامی، دوره ۵۰، شماره ۲، ۱۳۹۶ش. [https://jjfil.ut.ac.ir/article_65689_cdcab8941b865641be7c1acbe8b16b50.pdf لینک مقاله]
# مسئولیت حکومت اسلامی در امر حجاب با استناد به ادله امر به معروف و نهی از منکر، فاطمه فلاح تفتی، فصلنامه مطالعات راهبردی زنان، شماره ۶۴، ۱۳۹۳ش. [http://www.jwss.ir/article_12018_f5a1edeec282997a65030469539b18e7.pdf لینک مقاله]
# بررسی الزام حکومتی حجاب، احمد رهدار، مجله حوزه، شماره ۱۶۷، ۱۳۹۲ش. [https://hawzah.net/fa/Magazine/View/4518/7934/103286/بررسی-الزام-حکومتی-حجاب لینک مقاله]
# مبانی نظری مداخله دولت در مسئله حجاب، علی غلامی، فصلنامه دانش حقوق عمومی، شماره ۶، ۱۳۹۲ش. [http://mag.shora-rc.ir/article_38_c81e3a7ea4c24e4adc1fcd1154201da2.pdf لینک مقاله]
# پژوهشی در الزام حکومتی حکم حجاب، داوود مهدوی‌زادگان، فصلنامه مطالعات راهبردی زنان، شماره ۳۶، ۱۳۸۶ش. [http://ensani.ir/fa/article/2043 لینک مقاله]
# نقد و بررسى ادله فقهى الزام حکومتى حجاب، سید محمدعلی ایازی، فصلنامه فقه، شماره ۵۲، ۱۳۸۶ش. [https://jf.isca.ac.ir/article_3175.html لینک مقاله]
# بررسی الزام حجاب در حکومت دینی، سید محمدعلی ایازی، فصلنامه مطالعات راهبردی زنان، شماره ۳۶، ۱۳۸۶ش. [https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/1067509 لینک مقاله]


در نظریه ولایت امت با استفاده از مجموعه‌ای از مبانی فقهی و کلامی سعی شده که اثبات شود: ولایت سیاسی در دوره غیبت، حق انحصاری «امت» است و فقیه تنها ازآنرو که عضوی از امت است، حق مشارکت دارد و دارای حق ویژه‌ای نیست.<ref>بررسی و نقد مبانی نظریه سیاسی ولایت امت بر خویش، مجید مرادی رودپشتی، ص۱۶۷</ref> ایشان احکام شریعت را به دو بخش ثابت و متغیر تقسیم می‌کند و اوامر حکومت در شریعت را از دسته دوم قلمداد می‌کند بنابراین آن احکام صرفا برای تنظیم روابط و به اقتضای مصلحت آن زمان وضع شده و در زمان‌های دیگر ثابت نیست. <ref>محسن کدیور، نظریه‌های دولت در فقه شیعه، صفحه ۱۷۱.</ref>




==پایان‌نامه‌ها==
==مبانی و دلایل ولایت امت==
# بررسی فقهی ادله الزام حکومتی پوشش زنان، فریبا سلطانعلی زاده ملکی، پایان‌نامه سطح سه در مرکز مدیریت حوزه‌های علمیه خواهران، مرکز تربیت مدرس حضرت صدیقه کبری، ۱۳۹۲ش.
مرادی رودپشتی در مقاله‌ای با عنوان بررسی و نقد مبانی نظریه سیاسی ولایت امت بر خویش، استدلال برای ولایت امت بر خویش را اینچنین بیان می‌کند:
# بررسی فقهی حجاب به مثابه یک الزام حکومتی، نرگس سادات مقدس، پایان‌نامه کارشناسی ارشد در دانشگاه فردوسی مشهد، دانشکده الهیات و معارف اسلامی، ۱۳۸۹ش.
===اصل عدم ولایت===
اصل اولی عدم الولایة، اصلی فقهی است که اکثر فقها در ابواب مختلف به آن استناد می‌کنند. بر اساس این اصل هیچ شخص یا گروهی بر دیگران ولایت ندارد مگر اینکه با دلیلی قاطع بتوان آن ولایت را اثبات کرد که بر این اساس ولایت خدا و رسول و اهل بیت ثابت است و در صورت شک در دیگر موارد به اصل اولی رجوع می شود. بر اساس این اصل هر گونه اعمال قدرت از سوی افراد یا گروهی بر افراد و گروهی دیگر مشروع نخواهد بود مگر اینکه این اعمال قدرت بر اساس مبنایی قوی ایجاد شده باشد که بنابر نظریه ولایت امت تنها ولایت انبیاء و اولیاء قابل اثبات است و در دیگر موارد همان اصل اولی عمل می‌شود. <ref> مرادی رودپشتی، بررسی و نقد مبانی نظریه سیاسی ولایت امت بر خویش، صفحه ۱۷۲.</ref>


===اصل آزادی===
پس از نفی ولایت بر اساس اصل عدم ولایت، این نتیجه حاصل می‌شود که هر انسانی در برابر انسان دیگر آزاد است و هیچ انسانی حق ندارد آزادی انسان دیگر را مقید کند و این بدان معناست که انسان، خود ولی و صاحب اختیار امر خویش است. این معنا از آنجا نشأت می‌گیرد که انسان طبق حکم خداوند مسؤولیت دارد و مسئول بودن بدون ولایت بر خود داشتن محقق نمی‌شود. شمس‌الدین در این زمینه می‌گوید: «انسان بر خویش ولایت دارد و از این حیث اصل در وضعیت انسان نسبت به خویش در هستی، آزادی است و اصل اولی در رابطه انسان با انسان دیگر نیز، آزادی است و این به معنای آن است که انسان به وسیله انسان دیگر مقید نمی‌شود؛ زیرا هرگاه معتقد شدیم اصل در ولایت انسان بر انسان دیگر عدم ولایت است، نتیجه‌اش این خواهد بود که هر انسانی در برابر انسان دیگر آزاد است و هیچ انسانی حق ندارد آزادی انسان دیگر را مقید کند.» <ref>مرادی رودپشتی، بررسی و نقد مبانی نظریه سیاسی ولایت امت بر خویش، صفحه ۱۷۴.</ref>


==سایر منابع==
===معطوف بودن امر و تکلیف حکومت به امت===
# مسئولیت دولت اسلامی در بحث حجاب، سید محمدعلی ایازی و سید ضیاء مرتضوی، نشست علمی، مندرج در سایت اجتهاد، تاریخ درج ۱۴ شهریور ۱۳۹۹ش، تاریخ بازدید ۵ دی ۱۴۰۰ش. [http://ijtihadnet.ir/ایازی-حجاب-مسئله-فردی-است-مرتضوی-دخال/ لینک دسترسی]
امت به عنوان واحد سیاسی اسلام  احکامی متفاوت از احکام فردی دارد. بر این اساس پاره‌ای از احکام و به ویژه واجبات کفایی متوجه امت بما هو امت است، نه افراد. از جمله این تکالیف، تکلیف تشکیل حکومت است که متوجه امت است، نه متوجه فقیه؛ زیرا فقیه ازآنرو که جزئی از امت است، مشمول این تکلیف است، نه بما هو فقیه. بنابراین اگر وظایف عمومی جامعه متوجه جماعت و امت است، معنایش این است که امت بر خود ولایت دارد. <ref>مرادی رودپشتی، بررسی و نقد مبانی نظریه سیاسی ولایت امت بر خویش، صفحه ۱۷۴.</ref>
# نکاتی دربارهٔ الزام حکومتی بر حجاب، مهدی برزگر، یادداشت در سایت مباحثات، تاریخ درج ۴ شهریور ۱۳۹۹ش، تاریخ بازدید، ۵ دی ۱۴۰۰ش. [https://mobahesat.ir/23005 لینک دسترسی]
 
# «اجبار در حجاب» یا «الزام در حجاب»؛ پاسخ کدام است؟ عباس سیدنژاد، گفتگو در سایت حوزه نیوز، تاریخ درج ۱۹ تیر ۱۳۹۹ش، تاریخ بازدید ۵ بهمن ۱۴۰۰ش. [https://www.hawzahnews.com/news/908836لینک دسترسی]
===عرفی بودن حکومت حتی در زمان حضور معصوم===
# بررسی فقهی الزام حکومتی در مسئله حجاب، علی صالحی منش، نشست علمی در مرکز جامعه علوم اسلامی، سایت وسائل، تاریخ درج ۱۷ بهمن ۱۳۹۸ش، تاریخ بازدید ۵ دی ۱۴۰۰ش. [http://vasael.ir/fa/news/15928 لینک دسترسی]
نفوذ احکام ولایی در زمان حضور معصوم نه از باب وحی بوده بلکه از جهت ولایت و قدرت سیاسی معصوم در زمانه خود بوده است از این‌رو در زمان غیبت برای تعیین تکلیف در مواردی که حکمی از سمت شارع وارد نشده است دو نهاد وجود دارد. یکی فقیه که تنها حیطه ولایت او در امور فردی است و یکی خود امت که در روابط بین انسان‌ها و دولت و حکومت نقش دارد. شمس‌الدین در این باب می‌گوید: «بنابر نظریه ولایت امت، همانند نظریه ولایت عامه فقیه، ظواهر از ادله ولایت در عصر غیبت آن است که فقها، مرجع تشریع در منطقة الفراغ هستند؛ اما ولایت فقیه تنها در حد حکم بر موضوعات خارجی و تصرف در نفس و البته مقید به رجوع به اهل خبره است، ولی در مسائل روابط بین انسان‌ها و دولت‌ها و سازمان سیاسی، اجتماعی و اقتصادی جامعه و آنچه در حیطه تدبیر زندگی و جامعه می‌گنجد، ظاهر این است که در این امور، ولایت از آن امت است که از طریق نمایندگان امت در هیئت‌های شورایی اعمال می‌شود.» <ref>مرادی رودپشتی، بررسی و نقد مبانی نظریه سیاسی ولایت امت بر خویش، صفحه ۱۷۵.</ref>
# حجاب ضروری دین است/ وقتی آیه حجاب نازل شد، پدیده‌‌ای بنام بی‌حجابی یا بدحجابی نداشتیم/ هرچه به شکل قانون درآمد، واجب شرعی است،‌ ابوالقاسم علیدوست، مندرج در سایت اجتهاد، تاریخ درج ۱۷ دی ۱۳۹۷ش. ، تاریخ بازدید ۵ دی ۱۴۰۰ش. [http://ijtihadnet.ir/حجاب-ضروری-دین-است-وقتی-آیه-حجاب-نازل-ش/ لینک دسترسی]
 
# الزام فقهی و حقوقی حجاب، مهدی مهریزی، نشست علمی در دفتر تبلیغات اسلامی خراسان، مندرج در سایت اجتهاد، تاریخ درج ۱۳ بهمن۱۳۹۶ش،‌ تاریخ بازدید ۵ دی ۱۴۰۰ش. [http://ijtihadnet.ir/الزام-فقهی-و-حقوقی-حجاب/ لینک دسترسی]
به عبارت دیگر بداهت امر حکومت در اسلام به معنای تعبدی بودن امر حکومت نیست بلکه امری عرفی است که اسلام‌گرایان به آن پوستین تعبد پوشانده‌اند. بر این اساس گزاره‌های حکومتی در اسلام نه از باب تعبد بلکه از باب تأکید بر بنای عقلا است. شمس‌الدین بر این باور است که اسلام‌گرایان در روش‌شناسی باب حکومت دچار  فهم غلط شده‌اند و وقایع تاریخی بعد از رحلت پیامبر را به اشتباه دلیل بر دینی بودن حکومت می‌دانند. <ref>مرادی رودپشتی، بررسی و نقد مبانی نظریه سیاسی ولایت امت بر خویش، صفحه ۱۷۵.</ref>
# حاشیه‌ای فقهی بر ماجرای «دختران خیابان انقلاب»، علی اشرف فتحی، مندرج در سایت اجتهاد، تاریخ درج ۲۴ اسفند ۱۳۹۶ش، تاریخ بازدید ۵ دی ۱۴۰۰ش. [http://ijtihadnet.ir/حاشیه‌ای-فقهی-بر-ماجرای-دختران-خیابا/ لینک دسترسی]
 
# حجاب اجباری به قدر قدرت و مصلحت، شدنی است، محمدرضا زیبایی نژاد، مصاحبه با سایت الف، مندرج در سایت اجتهاد، ۲۵ بهمن ۱۳۹۶ش، تاریخ بازدید ۵ دی ۱۴۰۰ش. [http://ijtihadnet.ir/حجاب-اجباری-به-قدر-قدرت-و-مصلحت-شدنی-است/ لینک دسترسی]
===امر حکومت با شوری===
# حجاب نگاهبان گوهر عفاف (نقدی بر مقاله ی ـ الزام حکومتی حجاب و ادله فقهی - نوشته ی سید محمد علی ایازی در خبرگزاری انتخاب)، ابراهیم باقری، یادداشت در وبلاگ سره از ناسره، تاریخ درج ۲ آبان ۱۳۸۷ش، تاریخ بازدید ۱۲ بهمن ۱۴۰۰ش. [http://sereh.blogfa.com/post/47 لینک دسترسی]
امت و حاکم هر دو ملزم به شورا هستند. امت مکلف است در شورا شرکت کند و حاکم هم ملزم است تن به رأی شورا دهد. طبق این دیدگاه در تبیین استدلال در آیه شریفه "و امرهم شوری بینهم" <ref>سوره شوری آیه ۳۸</ref> می‌توان چنین گفت که: شور و مشورت وصف مؤمنان نیست، بلکه حکمی شرعی و وضعی و تنظیمی است که بر مسلمانان تکلیف می‌کند آن را در زندگی عمومیشان اجرا کنند تا اسلام و ایمانشان کامل شود و اگر در این امر اخلال کنند، اسلام و ایمانشان ناقص است؛ همانگونه که اگر نماز نخوانند یا از آنچه خدا روزیشان کرده، انفاق نکنند، ایمانشان ناقص خواهد بود. در مورد آیه "و شاورهم فی الامر" نیز شبیه این مطلب می‌تواند بیان شود که : خداوند در این آیه به پیامبر دستور می‌دهد با مسلمانان در امور حکومت و سیاست مشورت کند. این آیه پس از جنگ احد نازل شد که در آن مسلمانان شکست خوردند و علت شکست نیز تن دادن پیامبر به نتیجه شورا بود. نظر اکثر مسلمانان این بود که برای مقابله با مشرکان از شهر خارج شوند؛ درحالیکه نظر پیامبر و گروهی از اصحاب این بود که در شهر بمانند و دفاع کنند. با اینکه نتیجه جنگ، خطای نظر شورا و درستی رأی اقلیت را به لحاظ نظامی اثبات کرد، در این آیه بر الزام پیامبر به پیروی از نظر شورا تأکید شده است. از منظر او تنها تفاوت حاکم معصوم و غیرمعصوم در موضوع شورا آن است که معصوم (امام یا پیامبر) به حکم عصمت خویش حق حکومت را هم دارد، ولی سازوکار حکومتش باید بر مبنای شورا باشد؛ اما غیرمعصوم باید منبع مشروعیت قدرتش را نیز از شورا بگیرد و سازوکار دیگری برای مشروعیت حاکم سیاسی در عصر حاضر وجود ندارد. <ref>مرادی رودپشتی، بررسی و نقد مبانی نظریه سیاسی ولایت امت بر خویش، صفحه ۱۷۶.</ref>
# حجاب اجباری!، سید محمدجواد بنی‌سعید، پرسش و پاسخ در سایت آیت الله مکارم شیرازی، تاریخ درج ۲۳ مهر ۱۳۸۷ش، تاریخ بازدید ۱۲ بهمن ۱۴۰۰ش. [http://www.makarem.ir/main.aspx?lid=0&typeinfo=1&catid=113208&pageindex=0&mid=252809 لینک دسترسی]
 
==پانویس==
{{پانویس}}
==منابع==

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۵ آوریل ۲۰۲۴، ساعت ۱۴:۰۳

نظریه ولایت امت بر خویش

تبین نظریه

محمدمهدی شمس‌الدین در خلال برخی از آثار خود نکاتی را درباره چگونگی شکل‌گیری دولت در فقه شیعه ارائه داده و مدعی ابداع نظریه ولایت امت است و اینکه قبل از او کسی چنین نظریه‌ای را مطرح نکرده است.[۱] گفته شده شمس‌الدین با طرح این نظریه به دنبال از میان برداشتن جدال همیشگی میان دموکراسی و شریعت بود و اینکه قانون شرع باید بتواند خود را با مقتضیات زمان وفق دهد.[۲]

به باور شمس‌الدین، احکام ثابت الهی متعلق به نظام عبادات، نظام خانواده، مسائل جنسی و برخی از احکام معاملات است و برای غیر از موارد یاد شده، احکام ثابتی در شریعت وجود ندارد. بنابراین آنچه مربوط به نظام سیاسی و دولت است اعم از روابط اجتماعی، اقتصادی و سیاسی و روابط خارجی احکام متغیر و زمان‌مندی هستند که اگرچه در فقه ذیل عنوان تبریرات مورد بحث قرار می‌گیرند؛ ولی داخل احکام شرعی نیستند.[۳]

شمس‌الدین، وظیفه فقیهان را منحصر به بیان احکام شرعی و عهده‌داری منصب قضاوت کرده است و فراتر از این دو مورد از جمله ولایت در سلطه سیاسی را برای آنان نمی‌پذیرد.[۴]

شمس‌الدین، ولایت منصوص را ویژه معصومان در عصر حضور می‌داند و معتقد است این ولایت مقید به انتخاب نیست؛ ولی در عصر غیبت، ولایت به امت تعلق دارد که از طریق انتخاب و مراجعه به آرای عمومی اعمال می‌شود.[۵] به گفته او برپایی دولت در عصر غیبت بر اساس ولایت امت بر خویش، امری ضروری است و مشروعیت نظام سیاسی در عصر غیبت بر پایه اراده ملت استوار است.[۶] در نهایت به اعتقاد شمس‌الدین دولت باید با طبیعت جامعه‌ای که از آن جوشیده، تناسب داشته باشد و به عقول مردم ایمان داشته باشد و از تجربه بشری استفاده کند.[۷]

در نظریه ولایت امت با استفاده از مجموعه‌ای از مبانی فقهی و کلامی سعی شده که اثبات شود: ولایت سیاسی در دوره غیبت، حق انحصاری «امت» است و فقیه تنها ازآنرو که عضوی از امت است، حق مشارکت دارد و دارای حق ویژه‌ای نیست.[۸] ایشان احکام شریعت را به دو بخش ثابت و متغیر تقسیم می‌کند و اوامر حکومت در شریعت را از دسته دوم قلمداد می‌کند بنابراین آن احکام صرفا برای تنظیم روابط و به اقتضای مصلحت آن زمان وضع شده و در زمان‌های دیگر ثابت نیست. [۹]


مبانی و دلایل ولایت امت

مرادی رودپشتی در مقاله‌ای با عنوان بررسی و نقد مبانی نظریه سیاسی ولایت امت بر خویش، استدلال برای ولایت امت بر خویش را اینچنین بیان می‌کند:

اصل عدم ولایت

اصل اولی عدم الولایة، اصلی فقهی است که اکثر فقها در ابواب مختلف به آن استناد می‌کنند. بر اساس این اصل هیچ شخص یا گروهی بر دیگران ولایت ندارد مگر اینکه با دلیلی قاطع بتوان آن ولایت را اثبات کرد که بر این اساس ولایت خدا و رسول و اهل بیت ثابت است و در صورت شک در دیگر موارد به اصل اولی رجوع می شود. بر اساس این اصل هر گونه اعمال قدرت از سوی افراد یا گروهی بر افراد و گروهی دیگر مشروع نخواهد بود مگر اینکه این اعمال قدرت بر اساس مبنایی قوی ایجاد شده باشد که بنابر نظریه ولایت امت تنها ولایت انبیاء و اولیاء قابل اثبات است و در دیگر موارد همان اصل اولی عمل می‌شود. [۱۰]

اصل آزادی

پس از نفی ولایت بر اساس اصل عدم ولایت، این نتیجه حاصل می‌شود که هر انسانی در برابر انسان دیگر آزاد است و هیچ انسانی حق ندارد آزادی انسان دیگر را مقید کند و این بدان معناست که انسان، خود ولی و صاحب اختیار امر خویش است. این معنا از آنجا نشأت می‌گیرد که انسان طبق حکم خداوند مسؤولیت دارد و مسئول بودن بدون ولایت بر خود داشتن محقق نمی‌شود. شمس‌الدین در این زمینه می‌گوید: «انسان بر خویش ولایت دارد و از این حیث اصل در وضعیت انسان نسبت به خویش در هستی، آزادی است و اصل اولی در رابطه انسان با انسان دیگر نیز، آزادی است و این به معنای آن است که انسان به وسیله انسان دیگر مقید نمی‌شود؛ زیرا هرگاه معتقد شدیم اصل در ولایت انسان بر انسان دیگر عدم ولایت است، نتیجه‌اش این خواهد بود که هر انسانی در برابر انسان دیگر آزاد است و هیچ انسانی حق ندارد آزادی انسان دیگر را مقید کند.» [۱۱]

معطوف بودن امر و تکلیف حکومت به امت

امت به عنوان واحد سیاسی اسلام احکامی متفاوت از احکام فردی دارد. بر این اساس پاره‌ای از احکام و به ویژه واجبات کفایی متوجه امت بما هو امت است، نه افراد. از جمله این تکالیف، تکلیف تشکیل حکومت است که متوجه امت است، نه متوجه فقیه؛ زیرا فقیه ازآنرو که جزئی از امت است، مشمول این تکلیف است، نه بما هو فقیه. بنابراین اگر وظایف عمومی جامعه متوجه جماعت و امت است، معنایش این است که امت بر خود ولایت دارد. [۱۲]

عرفی بودن حکومت حتی در زمان حضور معصوم

نفوذ احکام ولایی در زمان حضور معصوم نه از باب وحی بوده بلکه از جهت ولایت و قدرت سیاسی معصوم در زمانه خود بوده است از این‌رو در زمان غیبت برای تعیین تکلیف در مواردی که حکمی از سمت شارع وارد نشده است دو نهاد وجود دارد. یکی فقیه که تنها حیطه ولایت او در امور فردی است و یکی خود امت که در روابط بین انسان‌ها و دولت و حکومت نقش دارد. شمس‌الدین در این باب می‌گوید: «بنابر نظریه ولایت امت، همانند نظریه ولایت عامه فقیه، ظواهر از ادله ولایت در عصر غیبت آن است که فقها، مرجع تشریع در منطقة الفراغ هستند؛ اما ولایت فقیه تنها در حد حکم بر موضوعات خارجی و تصرف در نفس و البته مقید به رجوع به اهل خبره است، ولی در مسائل روابط بین انسان‌ها و دولت‌ها و سازمان سیاسی، اجتماعی و اقتصادی جامعه و آنچه در حیطه تدبیر زندگی و جامعه می‌گنجد، ظاهر این است که در این امور، ولایت از آن امت است که از طریق نمایندگان امت در هیئت‌های شورایی اعمال می‌شود.» [۱۳]

به عبارت دیگر بداهت امر حکومت در اسلام به معنای تعبدی بودن امر حکومت نیست بلکه امری عرفی است که اسلام‌گرایان به آن پوستین تعبد پوشانده‌اند. بر این اساس گزاره‌های حکومتی در اسلام نه از باب تعبد بلکه از باب تأکید بر بنای عقلا است. شمس‌الدین بر این باور است که اسلام‌گرایان در روش‌شناسی باب حکومت دچار فهم غلط شده‌اند و وقایع تاریخی بعد از رحلت پیامبر را به اشتباه دلیل بر دینی بودن حکومت می‌دانند. [۱۴]

امر حکومت با شوری

امت و حاکم هر دو ملزم به شورا هستند. امت مکلف است در شورا شرکت کند و حاکم هم ملزم است تن به رأی شورا دهد. طبق این دیدگاه در تبیین استدلال در آیه شریفه "و امرهم شوری بینهم" [۱۵] می‌توان چنین گفت که: شور و مشورت وصف مؤمنان نیست، بلکه حکمی شرعی و وضعی و تنظیمی است که بر مسلمانان تکلیف می‌کند آن را در زندگی عمومیشان اجرا کنند تا اسلام و ایمانشان کامل شود و اگر در این امر اخلال کنند، اسلام و ایمانشان ناقص است؛ همانگونه که اگر نماز نخوانند یا از آنچه خدا روزیشان کرده، انفاق نکنند، ایمانشان ناقص خواهد بود. در مورد آیه "و شاورهم فی الامر" نیز شبیه این مطلب می‌تواند بیان شود که : خداوند در این آیه به پیامبر دستور می‌دهد با مسلمانان در امور حکومت و سیاست مشورت کند. این آیه پس از جنگ احد نازل شد که در آن مسلمانان شکست خوردند و علت شکست نیز تن دادن پیامبر به نتیجه شورا بود. نظر اکثر مسلمانان این بود که برای مقابله با مشرکان از شهر خارج شوند؛ درحالیکه نظر پیامبر و گروهی از اصحاب این بود که در شهر بمانند و دفاع کنند. با اینکه نتیجه جنگ، خطای نظر شورا و درستی رأی اقلیت را به لحاظ نظامی اثبات کرد، در این آیه بر الزام پیامبر به پیروی از نظر شورا تأکید شده است. از منظر او تنها تفاوت حاکم معصوم و غیرمعصوم در موضوع شورا آن است که معصوم (امام یا پیامبر) به حکم عصمت خویش حق حکومت را هم دارد، ولی سازوکار حکومتش باید بر مبنای شورا باشد؛ اما غیرمعصوم باید منبع مشروعیت قدرتش را نیز از شورا بگیرد و سازوکار دیگری برای مشروعیت حاکم سیاسی در عصر حاضر وجود ندارد. [۱۶]

پانویس

  1. فیاض، نظریات السلطه فی الفکر السیاسی الشیعی المعاصر، ص۲۷۶.
  2. طباطبایی‌فر، «مشروطه شیعی؛ نظریه‌ای برای طرح»، ص۱۰۶.
  3. طباطبایی‌فر، «مشروطه شیعی؛ نظریه‌ای برای طرح»، ص۱۰۶-۱۰۷.
  4. طباطبایی‌فر، «مشروطه شیعی؛ نظریه‌ای برای طرح»، ص۱۰۷.
  5. شمس‌الدین، نظام الحکم و الاداره، ۱۹۹۵م، ص۲۰۹ و ۴۴۸.
  6. نظریات السلطه فی الفکر السیاسی الشیعی المعاصر، علی فیاض، بیروت، ۲۰۰۸م. صفحه ۲۷۶.
  7. طباطبایی‌فر، «مشروطه شیعی؛ نظریه‌ای برای طرح»، ص۱۰۷.
  8. بررسی و نقد مبانی نظریه سیاسی ولایت امت بر خویش، مجید مرادی رودپشتی، ص۱۶۷
  9. محسن کدیور، نظریه‌های دولت در فقه شیعه، صفحه ۱۷۱.
  10. مرادی رودپشتی، بررسی و نقد مبانی نظریه سیاسی ولایت امت بر خویش، صفحه ۱۷۲.
  11. مرادی رودپشتی، بررسی و نقد مبانی نظریه سیاسی ولایت امت بر خویش، صفحه ۱۷۴.
  12. مرادی رودپشتی، بررسی و نقد مبانی نظریه سیاسی ولایت امت بر خویش، صفحه ۱۷۴.
  13. مرادی رودپشتی، بررسی و نقد مبانی نظریه سیاسی ولایت امت بر خویش، صفحه ۱۷۵.
  14. مرادی رودپشتی، بررسی و نقد مبانی نظریه سیاسی ولایت امت بر خویش، صفحه ۱۷۵.
  15. سوره شوری آیه ۳۸
  16. مرادی رودپشتی، بررسی و نقد مبانی نظریه سیاسی ولایت امت بر خویش، صفحه ۱۷۶.

منابع