کاربر:Ma.sultanmoradi/صفحه تمرین۲: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۲۰ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
مراتب نفس "مراتب نفس" اصطلاحی اخلاقی است که در آن حالات اصلی نفس انسان به ترتیب بیان می‌شود
{{جعبه اطلاعات کتاب
==مراتب اخلاقی نفس==
| عنوان =
===نفس اماره===
| تصویر =Peyvandeaeza.jpg
پایین‌ترین مرحله از نفس است که در آن وجدا اخلاقی خاموش است. وَ ما أُبَرِّئُ نَفْسِی إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلَّا ما رَحِمَ رَبِّی...»؛ من هرگز نفس خود را تبرئه نمی کنم چرا که نفس سرکش همواره انسان را به بدی ها فرمان می دهد
| اندازه تصویر =
===نفس لوامه===
| توضیح_تصویر =
همان وجدان اخلاقی بیدار است. «وَ لا أُقْسِمُ بِالنَّفْسِ اللَّوَّامَةِ» سوگند به نفس لوّامه
| نام‌های دیگر =
===نفس مطمئنه===
| نویسنده = سیدمحسن مرتضوی
| تاریخ نگارش =
| موضوع =
| سبک =
| زبان =فارسی
| ویراستار =
| به تصحیح =
| به کوشش =
| گرداوری =
| تصویرگر =
| طراح جلد =
| تعداد جلد =
| تعداد صفحات =۲۸۰ص
| قطع =رقعی
| مجموعه =
| ترجمه به دیگر زبان‌ها =
| ناشر =نسیم رضوان
| محل نشر =مشهد
| تاریخ نشر =1398
| نوبت چاپ =دوم
| شمارگان =
| شابک =
| نوع رسانه =
| وبسایت ناشر =
| نام کتاب = <!-- پیوند اعضا و مرگ مغزی در آینه فقه -->
| مترجم = <!-- مترجم به فارسی -->
| مشخصات نشر = <!-- مشخصات نشر در زبان فارسی -->
|نسخه الکترونیکی=
}}


== ارتباط مراتب اخلاقی، عرفانی و فلسفی ==
"پیوند اعضا و مرگ مغزی در آینه فقه" کتابی است به قلم سیدمحسن مرتضوی.
برخی عارفان و مفسران سعی کرده‌اند تا میان مراتب فلسفی نفس و مراتب اخلاقی و عرفانی ارتباط برقرار کنند. برای مثال، میرزا ابوالقاسم شیرازی (مشهور به میرزا بابا) معتقد بود که در انسان دوقوه به نام قوۀ علمی (شناخت) و قوۀ عملی (اراده) وجود دارد. قوۀ عملی در مرتبۀ فلسفی نامی دارد


* نفوس نباتی «میل»
==نویسنده==
* در نفوس حیوانی «شهوت»
سید محسن مرتضوی، دانش‌‌آموخته فقه و اصول و استاد حوزه علمیه قم است. او نویسندۀ آثار متعددی در حوزۀ [[فقه پزشکی]] و موضوعاتی همچون [[بانک اسپرم]]، [[آتانازی]]، و [[تلقیح مصنوعی]] است. کتابهای تلقیح مصنوعی در آینه فقه (۱۴۰۰ش)، پیشگیری از بارداری و سقط درمانی در آیینه فقه (۱۳۹۹ش)، قتل از روی ترحم (اتانازی) در آینه فقه (۱۳۹۶ش) و مقالاتی همچون «نگهداری اسپرم و بهره برداری از آن در فقه امامیه» (۱۳۹۸ش)، «بررسی ابعاد فقهی همزادسازی و بدل سازی انسانی» (۱۳۹۷ش) از دیگر آثار او هستند.
* در نفس انسانی، مراتبی وجود دارد و هر مرتبه از مرحلۀ قبل خود فعلیت بیشتری دارد.
 
** نفس اماره، کمترین فعلیت را دارد، ادراکش توهم محض است. قوۀ عملی‌اش نیز «هوا» نام دارد که انسان را به خواست‌های حیوانی سوق می‌دهد.
== ساختار کتاب ==
** نفس لوّامه، به وسلیۀ نور الهی فعلیت بیشتری یافته است، قوۀ عملی‌اش «تفکر» است که او را به مبدأ و معادش آگاه می‌سازد و قوۀ عملی‌اش «اسلام» نامیده می‌شود که باعث تهذیت، توبه و انابۀ انسان است.  
 
** نفس ملهمه، که قوۀ علمی‌اش «الهام» نامیده می‌شود که او را به معرفت افعال و صفات الهی می‌رساند. «استقامت» است که باعث توکّل، تسلیم و رضایت به قضای الهی می‌شود.
==مدعیات==
** نفس مطمئنه که قوۀ علمی‌اش ادراک توحید است و قوۀ عملی‌اش نیز به مانند نفس لوامه همان استقامت است.
برخی از مهمترین مدعیات نویسنده کتاب «مرگ مغزی در آینه فقه» را می‌توان این‌گونه دسته‌بندی کرد:
** مرحلۀ بالاتر از نفس قلب است که قوۀ علمی‌اش «عبودیت» نام دارد باحث احسان و الفت می‌شود.
* '''حکم اولی پیوند:''' مرتضوی معتقد است که بر اساس مقتضای قواعد فقهی بایستی قطع عضو را بایستی مصداق وارد کردن نقص بر بدن دانست. حال فرقی نمیکند که با اجازه باشد و غرضی عقلایی (مثل پیوند) برای آن وجود داشته باشد یا هیچ یک از این موارد وجود نداشته باشد. اما از جهت کبرای حکم فقهی، به نظر نویسنده دلیلی بر  حرمت بی‌قید و شرط اضرار وجود ندارد. همچنین قطع اعضا برای پیوند، از قد متیقن حرمت تغییر خلقِ الهی خارج است و این نیز نمی‌تواند دلیل بر حرمت باشد. روایات حرمت «به هلاکت انداختن نفس» هم فقط شامل پیوند اعضای رئیسه می‌شود. قطع هر عضوی نیز مایۀ خواری و اذلال نفس یا ظلم به نفس نیست. بنابراین، از نظر نویسنده دلیل معتبری برای قطع اعضای غیر رئیسه برای پیوند به دیگران وجود ندارد. از نظر نویسنده، قطع عضو انسان زنده برای پیوند خودش نیز جایز است (ص۵۲-۷۰).
* عقل  مرتبۀ بالاتر از قلب است که قوۀ عملی‌اش «همت» نامیده می‌شود.
* '''حکم ثانوی پیوند:''' در پیوند اعضای حیوانات، اشیاء طبیعی و کفار در صورتی که حفظ جان مسلمان به آن بستگی دارد واجب خواهد بود؛(ص۱۱۶) اما قطع اعضای مسلمان برای نجات جان دیگر مسلمانان واجب نیست (ص۱۱۸-۱۲۷). اما در مواردی مثل قطع عضو از میت مسلمان برای نجات مسلمان، حرمت تبدیل به جواز می‌شود (ص۱۲۹).
* در روح «عشق»
* '''قطع عضو میت:'''  بنا بر دلایلی همچون روایات حفظِ حرمت میت مسلمان اصل وجوب دفن میت مسلمان، و اجماع مسلمین بر حرمت مثله کردن، قطع اعضای بدن مسلمان برای پیوند به دیگران به لحاظ حکم اولی حرام است.  اما قطع اعضای بدن کافر حربی برای پیوند، شرعاً جایز است، زیرا بدن میت کافر حربی حرمت ندارد(ص۳۳). طبق تعهدی که میان کافر ذمی و معاهد با مسلمانان وجود دارد، پیوند اعضای ایشان تا پیش از مرگشان جایز نیست. (ص۳۴-۳۵).
 
* '''قطع و پیوند اعضای انسان زنده:''' به بیان نویسنده، فقه شیعی قطع اعضای رئیسه مسلمان را حرام می‌داند؛ زیرا یا موجب خطر مرگ می‌شود (مثل قلب)، یا موجب ذلت و هتک مومن می‌شود (مثل بینی یا گوش)، یا اگرچه موجب هیچ یک از این دو نیست، مصداق جنایت بر نفس است. قطع اعضای غیررئیسه نیز اگر اضرار به نفس باشد حرام خواهد بود.
* '''پیوند اعضای مرگ مغزی''': به نظر نویسنده، با توجه ادلۀ شرعی آنچه در پزشکی «مرگ مغزی» نامیده می‌شود، موت حقیقی نیست؛ بنابراین قطع اعضای فردی که دچار مرگ مغزی شده حرام است (ص۹۳-۹۶).
* '''پیوند اعضا از حیوان''': به لحاظ حکم اولی، پیوند عضو گرفته شده از حیوانات مشکلی ندارد (ص۱۱۱)
* '''کاشت اعضای مصنوعی''': کاشت اعضا از مواد طبیعی یا حیوان حلال‍گوشت به لحاظ حکم اولی جایز است (ص۱۱۴).
* '''خرید و فروش اعضای بدن:''' جایز نیست (ص۱۵۴).
* '''طهارت عضو پیوندی''': عضو پیوندی، اگرچه به هنگام جدا شدن از بدن به عنوان میته در نظر گرفته میشود ولی در پیوند با بدن جدید، انقلاب در موضوع شکل میگیرد و پاک است (ص۱۶۶).
* '''وصت به قطع یا پیوند عضو''': وصیت به قطع اعضای بدن برای پیوند به دیگران (مگر در موارد ضرورت) مصداق وصیت به حرام است و نافذ نیست (ص۲۰۶).
۴٬۹۴۳

ویرایش